فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۰۰۱ تا ۱٬۰۲۰ مورد از کل ۱٬۷۵۳ مورد.
حوزههای تخصصی:
مقدمه: فقدان سلامت معنوی زمینهساز بسیاری از مشکلات روانی، عوارض جسمی و اجتماعی خصوصا در بیماریهای مزمن خواهد بود. معنویت به همراه نیروهای مذهبی مثل دعا، نقش مهمی را در قبول بیماریها ایفا میکنند. لذا این مطالعه با هدف بررسی ارتباط تناوب دعا با سلامت معنوی بیماران همودیالیزی انجام گرفت.
روشکار: در این پژوهش توصیفیتحلیلی 245 بیمار که جهت انجام همودیالیز در سال 1388 به بیمارستانهای استان گلستان مراجعه نموده بودند، مورد مطالعه قرار گرفتند. اطلاعات از طریق پرسشنامهی تناوب دعای مراویگلیا و سلامت معنوی پولوتزین و الیسون جمعآوری شد. دادهها در نرمافزار آماری SPSS نسخهی 16 توسط آمار توصیفی و آمار استنباطی (کروسکال والیس، ضریب همبستگی اسپیرمن و آنالیز واریانس و آزمون تعقیبی توکی) تحلیل گردیدند.
یافتهها: میزان تناوب دعا در 98 درصد آزمودنیها در سطح بالا گزارش گردید. اکثر بیماران دعا را در ابعاد نگرش (78%)، تجربهی دعا (81 %) و آداب دعا (98%) در سطح بالایی بیان داشتند. سلامت معنوی 72 درصد بیماران در سطح بالا بود. همچنین بین تناوب دعا با سلامت معنوی، قومیت، سطح تحصیلات و شغل ارتباط معنیداری وجود داشت (05/0P<).
نتیجهگیری: بیماران همودیالیزی که تناوب دعای بیشتری داشتند از سلامت معنوی بالاتری برخوردار بودند. لذا با توجه به فرهنگ غالب مذهبی در جامعهی ایرانی، توجه به بعد معنوی و مذهبی بیماران ضروری به نظر میرسد.
نگرش بیماران مبتلا به MS نسبت به کیفیت زندگی خویش و خدمات مشاوره و روان شناسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
کیفیت زندگی مفهومی است چند بعدی است، که بیانگردرک بیمار از وضعیت سلامت ورفاه جسمانی و روانی خویش است(32). بنابراین، تعریف درک و نگرش بیمار از عوامل مهم تعیین کننده کیفیت زندگی اوست.کیفیت زندگی بیماران MS (Multiple Sclerosis)به طور معنا دار از مبتلایان به سایر بیماری های مزمن مانند: آرتریت روماتوئید، التهاب روده، دیابت و صرع پایین تر گزارش شده است (31و20و19). ام اس یکی از بیماری های شایع خود ایمنی، غیرتروماتیک و پیشرونده دستگاه اعصاب مرکزی باعلت ناشناخته است. این بیماری حدود1/0 درصد از کل جامعه را در سالهای جوانی مبتلا می کند (29). ام اس بیماری مزمن و اغلب ناتوان کننده است که بر ابعاد مختلف زندگی فرد و خانواده او تاثیر نامطلوب برجای می گذارد (26).
هدف این پژوهش بررسی نگرش بیماران MS نسبت به ابعاد مختلف کیفیت زندگی خویش و نقشی است که خدمات مشاوره و روان شناسی در این راستا می توانند ایفا کنند. این تحقیق توصیفی است و جامعه آن را بیماران مراجعه کننده به انجمن های ام اس کشور و نمونه 10 % این جمعیت (1000 نفر)، که را شامل می شود، در دسترس بودند. ابزار پژوهش پرسشنامه محقق ساخته و مصاحبه موردی نیمه ساختار است. یافته ها بیانگر این است که تفاوت نگرش مردان و زنان نسبت به عوامل عاطفی -روانی شروع یا تشدید کننده بیماری آنها معنا دار است. عوامل شکست تحصیلی، دانش آموزان زن را بیشتر از دانش آموزان مرد متاثر کرده است. همین طور، مشکلات اقتصادی و بیکاری برای زنان عامل شروع یا تشدید کننده قوی تری بوده است. عوامل خانوادگی: کودکی نامناسب، اختلاف و جدایی والدین، اختلاف های زناشویی، بی وفایی همسر، ازدواج مجدد همسر، و فوت عزیزان فشار روانی بیشتری رابرزنان وارد آورده است. هر دو جنس بر این باور هستند، که مسئولیت زنان امروزبیشتر و ارتباط های اجتماعی آن ها کمتراست و بیشتر از مرد ها تنهامی مانند. بین نگرش مذهبی بیماران و آن چه را که عامل شفای خود می دانند تفاوت معنا دار است (0001/0 = P) جنسیت درباره نگرش به کیفیت زندگی عاملی مؤثر نبوده است. نگرش بیماران متاهل ومجرد در ابعاد جسمی، روانی، و اقتصادی متفاوت است، لیکن در ابعاد خانوادگی، اجتماعی و تفریحی تفاوت آن ها معنا دار نیست. نگاه بیماران شاغل و غیر شاغل به بیماری خود فقط در بعد جسمی یکسان است؛ در پنج بعد دیگر متفاوت و به نفع افراد شاغل است. مهمترین عامل ایجاد کننده بیماری از منظر زنان مشکلات شخصی، عاطفی – روانی و از دیدگاه مردان مشکلات شغلی و اقتصادی بوده است. حرص وجوش و عصبا نیت مهمترین عامل حاد کننده بیماری تلقی شده است. 7/73 % بیماران نسبت به استفاده از خدمات مشاوره و راهنمایی ابراز علاقه مندی کرده اند. 6/79 % تا کنون از این خدمات استفاده نکرده اند. مهمترین پیشنهاد تحقیق،علاوه بر درمان های دارویی و فیزیکی، پرداختن به مسائل عاطفی-روانی اجتماعی بیماران از طریق خدمات مکمل مشاوره، روان شناسی و مدد کاری در راستای تغیر نگرش و توانمند سازی اجتماعی بیماران است. تربیت نیروهای پرستار – مشاور به منظور تامین بخشی از خدمات مکمل مذکورمی تواند امید بخش باشد.
بررسی میزان تأثیر آسیب خفیف تا متوسط بینایی و شنوایی بر فعالیتهای روزمره زندگی و تعادل سالمندان(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی میزان تأثیر آسیب خفیف تا متوسط دو حس شنوایی و بینایی ناشی از کهولت بر فعالیتهای روزمره زندگی و تعادل سالمندان انجام گرفت. روش بررسی: در پژوهش تحلیلی و مورد- شاهدی حاضر، از بین 370 نفر سالمند ساکن در 6 آسایشگاه شمال تهران، 36 نفر بر اساس معیارهای لحاظ شده به روش نمونه گیری ساده و در دسترس انتخاب و آزمونهای شنوایی و بینایی به صورت اودیومتری و جداول E (اسنلن)، بر روی نمونه ها انجام و براساس این آزمونها افراد در 4 گروه قرار گرفتند: ا- افرادی که فقط دارای مشکل بینایی بودند 2- افرادی که فقط دارای مشکل شنوایی بودند 3- افراد دارای هر دو مشکل شنوایی و بینایی 4- افرادی که مشکل شنوایی و بینایی نداشتند. سپس آزمون های مربوط به فعالیت روزمره زندگی در سالمند و تست تعادلی برگ برای افراد هر 4 گروه انجام شد. نتایج با استفاده از آزمونهای تحلیل واریانس، کروسکال والیس و آزمون تعقیبی بنفرونی مورد تجزیه و تحلیل واقع شد. یافته ها: خطر نسبی وابستگی در امور مربوط به فعالیتهای روزمره زندگی در ابتلا به اختلال بینایی خفیف تا متوسط 76/2 و خطر نسبی وابستگی در ابتلا به اختلال شنوایی خفیف تا متوسط برابر 5/1 بود. بیشترین خطر نسبی وابستگی وقتی بود که هر دو آسیب به طور توأم وجود داشت (خطر نسبی=85/2). آسیب شنوایی بر تعادل بی تأثیر و آسیب بینایی هر چند خفیف، بر تعادل تأثیرگذار بود (001/0>P). توأم شدن دو آسیب شنوایی و بینایی بر تعادل تأثیرگذار بود (001/0>P)، ولی باعث افزایش اختلال در تعادل نسبت به آسیب یک حس به تنهایی نشد. نتیجه گیری: کاهش شنوایی ناشی از کهولت حتی اگر در حد خفیف تا متوسط باشد، بر فعالیتهای روزمره زندگی تأثیرگذار است، اما این میزان کاهش شنوایی بر تعادل سالمندان تأثیرگذار نیست، مگر آن که با اختلال بینایی توأم باشد.
خودفریبی
حوزههای تخصصی:
مقایسه تصویر بدنی معلولین ورزشکار با معلولین و غیر معلولین(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
هدف: تحقیق حاضر با هدف مقایسه تصویر بدنی مردان معلول ورزشکار با مردان معلول و غیر معلول غیر ورزشکار انجام شد. روش بررسی: در این مطالعه مقطعی- مقایسه ای، سه گروه پنچاه نفره از معلولین ورزشکار، معلولین غیر ورزشکار و غیر معلول غیر ورزشکار مرد شهر تهران به طور تصادفی و خوشه ای به ترتیب از اماکن ورزشی مخصوص معلولین، آسایشگاه معلولین کهریزک و ادارات دولتی انتخاب و تصویر بدنی آنها مورد مقایسه قرار گرفت. ابزارهای به کار رفته شامل پرسشنامه اطلاعات فردی محقق ساخته و همچنین پرسشنامه استاندارد خود توصیفی بدنی بود که از 11 خرده مقیاس و کل بدن تشکیل شده است. روشهای آماری مورد استفاده شامل آزمون تحلیل واریانس یک طرفه و آزمون تعقیبی نیومن- کلز بود. یافته ها: تصویر بدنی معلولین ورزشکار در خرده مقیاسهای قدرت، استقامت، هماهنگی، انعطاف پذیری، عزت نفس، فعالیت بدنی، لیاقت ورزشی و کل بدن (۰/۰۰۱P≤) به طور معنا داری از معلولین و غیر معلولین غیر ورزشکار بهتر بود. همچنین در خرده مقیاسهای ظاهر بدن(۰/۰۰۲=P) ، سلامت عمومی(۰/۰۰۱=P) و چربی بدن (۰/۰۱۲=P) ؛ معلولین ورزشکار به طور معنا داری بهتر از معلولین غیر ورزشکار بودند، اما با غیر معلولین غیر ورزشکار تفاوت معناداری نداشتند. نتیجه گیری: با توجه به اینکه افراد معلول ورزشکار به دلیل انجام فعالیت بدنی مستمر تصویر بدنی مطلوبتری نسبت به معلولین و غیر معلولین غیر ورزشکار دارند، لذا توصیه می شود که شرایط انجام فعالیتهای ورزشی برای معلولین مهیا گردد.
پبشرفتهایی در قلمرو سلامت حرفه ای: از آغازی تنیدگی زا تا آینده ای مثبت (قسمت سوم)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بررسی مقایسه ای کیفیت زندگی و نگرش مذهب در افراد معتاد / غیر معتاد شهر کرمان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش برای بررسی کیفیت زندگی و نگرش مذهبی افراد معتاد و غیر معتاد شهر کرمان انجام شد. نمونه این پژوهش را200 نفراز دو گروه مردان معتاد و غیر معتاد (هر گروه شامل 100نفر) تشکیل دادند. کیفیت زندگی و نگرش مذهبی این افراد، با استفاده از دو پرسشنامه کیفیت زندگی (36 - SF) و نگرش سنج مذهبی، ارزیابی شد. یافته های پژوهش نشان داد که بین دو گروه از لحاظ نگرش مذهبی تفاوت معناداری وجود داشت. افراد معتاد در مقایسه با افراد غیر معتاد نگرش مذهبی پایین تری داشتند. بین دو گروه در کیفیت زندگی و خرده مقیاس های آن ها تفاوت معنی داری وجود داشت. افراد معتاد در مقایسه با افراد غیر معتاد کیفیت زندگی پایین تری داشتند. بین نگرش مذهبی و کیفیت زندگی در هر دو گروه مردان معتاد و مردان غیر معتاد همبستگی مثبت معنی داری وجود داشت.
مقایسه سلامت روانی افراد شاغل و غیرشاغل (بیکار) 22 تا 40 ساله شهر تهران(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
تحقیق حاضربه مقایسه ابعاد مختلف سلامت روانی (علائم جسمانی، اضطراب و اختلال خواب، اختلال در کارکردهای اجتماعی و افسردگی) افراد شاغل و غیرشاغل (بیکار) 22 تا 40 ساله شهر تهران پرداخته است. جامعه آماری این تحقیق کلیه افراد مذکر شاغل و غیرشاغل (بیکار) 22 تا 40 سال شهر تهران میباشد که از این جامعه تعداد 600 نفر (300 نفر شاغل و 300 نفر غیر شاغل) از طریق روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای انتخاب گردیده اند. برای سنجش سلامت روانی از آزمون GHO-28 استفاده شده است. روش آماری این تحقیق آزمون t استودنت برای مقایسه میانگین های مستقل بوده اس. در این تحقیق 5 فرضیه مطرح است که در این فرضیه های ابعاد مختلف سلامت روانی (علائم جسمانی، اضطراب و اختلال خواب، اختلال در کارکردهای اجتماعی، افسردگی و نمونه کل) افراد شاغل و غیرشاغل (بیکار) مورد مقایسه قرار گرفته است. نتایج این تحقیق نشان میدهد که t محاسبه شده برای مقایسه میانگین های افراد شاغل و غیرشاغل (بیکار) در حوزه علائم جسمانی ( 926/6-)، در حوزه اضطراب و اختلال خواب (706/5-)، در حوزه اختلال در کارکردهای اجتماعی (487/7-)، در حوزه افسردگی (169/7-)، و در حوزه نمره کل (683/13-) میباشد که تماماً از لحاظ آماری در سطح 1% معنادار تشخیص داده شده اند.
خودمدیریتی دیابت: همبسته های اجتماعی، جمعیت شناختی و بیماری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: هدف پژوهش حاضر بررسی تفاوت خودمدیریتی دیابت بر حسب جنسیت، وضعیت تاهل، سطح تحصیلات، وضعیت اشتغال، میزان درآمد، وضعیت بیمه، شبکه زندگی بیمار، مدت دیابت، نوع درمان، شدت بیماری، مصرف سیگار و سن بود.
روش: در این پژوهش طرح زمینه یابی مقطعی به کار رفت و روش اجرا فردی بود. تعداد 500 نفر (245 مرد و 255 زن) بیمار سرپائی مبتلا به دیابت نوع II در درمانگاههای بیمارستان شریعتی تهران به شیوه نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. 259 نفر از آنان درمان داروئی و 241 نفر انسولین دریافت می کردند. داده ها با استفاده از مقیاس خود مراقبتی دیابت و پرسشنامه اطلاعات جمعیت شناختی جمع آوری و به کمک آزمونt ، تحلیل واریانس و متعاقب آن آزمون تعقیبی شفه تحلیل شدند.
یافته ها: خود مدیریتی برحسب جنسیت، رفتار سیگار کشیدن، نوع درمان، وضعیت تاهل، وضعیت تحصیلات، وضعیت اشتغال، وضعیت بیمه، وضعیت شبکه زندگی، وضعیت درآمد و نیز بر حسب شدت بیماری به طور معناداری متفاوت بود. در مقایسه های زوجی چندگانه نیز اغلب تفاوت ها معنادار بود.
نتیجه گیری: رفتارهای خودمدیریتی دیابت بر حسب عوامل اجتماعی، عوامل جمعیت شناختی و ویژگی بیماری متفاوت است. این نتیجه برای متخصصان بالینی و درمانگاه های دیابت اهمیت کاربردی دارد. مبتنی بر این پژوهش و انجام پژوهش نیازسنجی ضروری است برنامه های تقویت رفتارهای خودمراقبتی و نیز برنامه های بهبود زیر ساخت های رفتار خودمدیریتی (بهبود وضع بیمه، اشتغال، درآمد، ...) نه تنها به منظور کاهش آسیب های همراه دیابت، بلکه مهم تر به منظور ارتقاء سلامت کلی جامعه در اولویت قرار بگیرند.
تاثیر استرس بر توجه بینایی متمرکز و انتخابی با نگاه به عامل شخصیتی دلپذیر بودن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر، بررسی تاثیر استرس بر توجه بینایی انتخابی و متمرکز با نگاه به عامل شخصیتی دلپذیربودن (A) است.
روش: بدین منظور از میان دانشجویان دانشگاههای شهر تهران، به صورت نمونهگیری تصادفی چندمرحلهای و با رعایت متغیرهای کنترل غربال گری نوروسایکالوژیک،60 دانشجوی پسر انتخاب و در دو گروه آزمایش و یک گروه کنترل (هر گروه 20 نفر) قرار داده شدند. آزمودنیهای گروههای آزمایش پس از انجام تکالیف استرسزای شناختی، تحت آزمایش توجه بینایی انتخابی و متمرکز قرار گرفتند. توجه بینایی انتخابی و متمرکز آزمودنیهای گروه کنترل، بدون انجام این تکالیف سنجیده شد. شاخصهای سنجش توجه بینایی آزمودنیها، تعداد خطاهای شمارش و طبقه بندی بود.
یافته ها: نتایج پژوهش نشان داد که استرس به افزایش معنادار خطای شمارش و طبقه بندی منجر میشود (001/0>p) و عامل شخصیتی دلپذیربودن نیز خطای شمارش (001/0>p) و طبقه بندی (001/0>p) آزمودنیها را بیشتر افزایش میدهد.
نتیجه گیری: نتایج پژوهش نشاندهنده این است که استرس، توجه بینایی انتخابی و متمرکز به محرکهای خنثی را کاهش میدهد و عامل A نیز این اثر منفی را تشدید میکند.
سلامت روان و تصادفات جاده ای(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
تأثیر حالت های خلقی بر پاسخ های قلبی- عروقی بر حسب ابعاد شخصیتی برون گردی و نوروزگرایی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
" مقدمه: این مطالعه با هدف بررسی اثر حالتهای خلقی مثبت و منفی بر پاسخهای قلبی- عروقی و نقش تعدیلکننده ابعاد شخصیتی برونگردی و نوروزگرایی انجام شد.
روش: ابتدا 654 نفر از دانشجویان دختر دانشگاه تربیت مدرس، نسخه تجدیدنظرشده پرسشنامه شخصیتی آیزنک را تکمیل نمودند؛ سپس بر اساس نمرههای نهایی دو بُعد شخصیتی برونگردی و نوروزگرایی، 4 گروه برونگرد، درونگرد، نوروزگرا و پایدار هیجانی (هر گروه 30 نفر؛ مجموعاً 120 نفر) انتخاب شدند. کاربندی آزمایشی در مورد هر یک از آزمودنیها در دو جلسه با فاصله دو تا چهار هفته، اعمال گردید؛ بدین ترتیب که در یک جلسه خُلق مثبت و در جلسه دیگر، خُلق منفی به آنها القا شد. میزان فشار خون و ضربـان قلب آزمودنیهـا در پیش و پس از فرآیند القـای خلق، اندازهگیری و ثبت گردید.
یافتهها: در مورد همه آزمودنیها، در موقعیت خُلقی مثبت در مقایسه با موقعیت خُلقی منفی، میزان فشار خون سیستولی نسبت به میزان آن در مرحله خط پایه کاهش بیشتری داشت. در موقعیت خُلقی منفی در مقایسه با موقعیت خُلقی مثبت، میزان ضربان قلب نسبت به میزان آن در مرحله خط پایه با افزایش همراه بود. امّا ابعاد شخصیتی برونگردی یا نوروزگرایی این آثار را تعدیل نکردند .
نتیجهگیری: با توجه به نتایج پژوهش حاضر، میتوان از شیوهای القای خُلق، در راستای بهبود سلامت افراد بهره گرفت.
"