فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲۸۱ تا ۳۰۰ مورد از کل ۱٬۲۷۰ مورد.
حوزههای تخصصی:
هدف از انجام پژوهش حاضر، شناخت نحوه رابطه میان متغیرهای فراشناخت، اهداف پیشرفت و راهبردهای مطالعه با پیشرفت تحصیلی دانشجویان کارشناسی دانشگاه تربیت معلم تهران بود. نمونة پژوهش حاضر شامل ٣٠٠ نفر (٢١٤ دختر و ٨٦ پسر) از دانشجویان مقطع کارشناسی دانشگاه تربیت معلم تهران بودند که با روش نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شدند. جهت گردآوری اطلاعات از پرسشنامه های اهداف پیشرفت وندوال (١٩٩٧)، پرسشنامه فراشناختی الشوت-موهر، وان دالن- کاپتجینز و میجر (٢٠٠٤) و پرسشنامه یادگیری خودتنظیمی پینتریچ و دی گروت (١٩٩٠) استفاده شد. بر اساس نتایج به دست آمده، جهت گیری یادگیری با متغیر فراشناخت و راهبرد عمقی، جهت گیری اجتنابی با متغیر فراشناخت، جهت گیری گرایشی با راهبرد عمقی و متغیر فراشناخت با راهبردهای فراشناختی، سطحی، مدیریت منابع و پیشرفت تحصیلی، رابطة مستقیم داشت. همچنین، جهت گیری های یادگیری و اجتنابی با راهبردهای فراشناختی، سطحی، مدیریت منابع و پیشرفت تحصیلی رابطة غیرمستقیم داشت. بر این اساس، تمرکز بر اهداف پیشرفت، درگیر شدن در فعالیت های فراشناختی و استفاده از راهبردهای مطالعه، پیشرفت تحصیلی را افزایش می دهد.
تفاوت بینایان و نابینایان در روشهای مقوله بندی مفاهیم شناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نگرش دانشجویان پزشکی به برنامه های درسی علوم پایه سنتی و ترکیبی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
اهداف: بررسی نگرش دانشجویان رشته پزشکی به این رشته تحصیلی نقش موثری در برنامه ریزی های کشوری و ارزیابی برنامه های آموزشی دارد. این مطالعه با هدف تعیین نگرش دانشجویان نسبت به برنامه های آموزشی سنتی و ادغام یافته علوم پایه پزشکی، انجام شد.
روش ها: این مطالعه توصیفی- مقطعی در سال 1390 در کلیه دانشجویان پزشکی دانشگاه های علوم پزشکی تهران و شهید بهشتی انجام شد و 200 دانشجوی پزشکی در مقطع کارورزی به روش نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شدند. دانشجویان منتخب از دانشگاه علوم پزشکی تهران در گروه برنامه آموزشی سنتی و دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی در گروه برنامه آموزشی ادغامی قرار گرفتند. ابزار گردآوری داده ها پرسش نامه خودایفا و استانداردشده برای تعیین نگرش دانشجویان پزشکی بود. تجزیه و تحلیل آماری داده ها با نرم افزار SPSS 17 و با استفاده از آزمون T مستقل برای مقایسه گویه های 9گانه پرسش نامه در دو دانشگاه انجام شد.
یافته ها: اختلاف معنی داری در نگرش دانشجویان دو دانشگاه علوم پزشکی تهران و شهید بهشتی در گویه های 1، 3، 4، 5، 7 و 9 مشاهده نشد (05/0
نتیجه گیری: دانشجویان پزشکی با وجود نداشتن نگرش چندان مثبت نسبت به اهمیت واقعی علوم پایه، نسبت به آموزش علوم پایه به صورت ادغامی اشتیاق بیشتری دارند .
تفاوت های رشدی – تکاملی در یادگیری توالی حرکتی : رویکرد یادگیری تکلیف مبتنی بر رشد حرکتی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یادگیری تکالیف حرکتی یکی از مؤلفه های اساسی تجربیات بشر و مجموعه ای از فرایندهای حسی ، شناختی و حرکتی می باشد. بسیاری از رفتارهای پیچیده حرکتی بر اساس نوعی ترتیب یا توالی انجام می شوند. هدف از مطالعه حاضر بررسی تفاوت های رشدی تکاملی در یادگیری توالی حرکتی در سه نمونه مقطعی از کودکان با دامنه سنی 7، 8 و 10 سال و یک گروه گواه از بزرگسالان بوده است. برای این منظور، ابتدا نرم افزار تخصصی ارائه محرک های متوالی، ثبت زمان و خطای پاسخ در محیط برنامه نویسی C++ طراحی شد. در این تحقیق 48 نفر آزمودنی راست دست(سه گروه12 نفری از کودکان و یک گروه گواه 12نفری از بزرگسال)، سالم از نظر سیستم عصبی و بدون تجربه قبلی با تکلیف مورد نظر شرکت داشتند. کل مداخله شامل 10 مرحله بود که 8 مرحله به اکتساب توالی ها و دو مرحله به آزمون یادداری اختصاص داشت. عملکرد با بررسی تغییرات در دقت و هماهنگی پاسخ اندازه گیری شد. داده ها با استفاده از روش های آماری تحلیل واریانس عاملی و آزمون کولموگروف- اسمیرنف تجزیه و تحلیل شد. نتایج یک پیشرفت رشدی در یادگیری توالی حرکتی برای گروه ها را نشان داد. به طور قابل توجهی در دو جزء دقت پاسخ و هماهنگی پاسخ، مسیرهای رشدی متفاوتی نشان داده شد. برای مؤلفه دقت پاسخ، در دو گروه 7و 8 ساله ها در مرحله اکتساب نسبت به بزرگسالان و 10 ساله ها تفاوت معنی دار وجود داشت، اما بین بزرگسالان و ده ساله ها تفاوت معنی دار وجود نداشت. برای مؤلفه هماهنگی پاسخ، بزرگسالان هماهنگ تر از همه گروه ها و 10 ساله ها از 6 ساله ها سریعتر به محرک ها پاسخ دادند. در آزمون یادداری نیز برای دقت پاسخ 10 ساله ها مشابه بزرگسالان و برای هماهنگی پاسخ بزرگسالان از همه گروه ها هماهنگ تر بودند اما گروه 7ساله ها نسبت به بقیه گروه ها تأخیر در هماهنگی پاسخ داشتند. به طور کلی تفاوت مشاهده شده بین گروه ها در دقت و هماهنگی پاسخ در این تحقیق با نظریه ای منطبق است که بیان می کند دقت ممکن است متکی بر مسیرهای قشری باشد که بیشترین بالیدگی آنها بین سنین 7 تا 10 حاصل می شود، هماهنگی ممکن است متکی بر مسیرهای زیرقشری باشد که تا نوجوانی و جوانی، تکامل آنها ادامه دارد. با توجه به یافته ها از یک طرف یادگیری حرکتی متأثر از جنبه های مختلف رشد حرکتی است و از طرف دیگر در یادگیری اجزاء مختلف یک تکلیف، پارامترهایی که به لحاظ کنترل حرکتی دشوارترند (مانند هماهنگی پاسخ) در یک پروسه طولانی تر یادگرفته و یادآوری می شوند.
اثر بخشی آموزش مهارت های پرسشگری به معلمان بر تفکر انتقادی دانش آموزان متوسطه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی تاثیر آموزش مهارت های پرسشگری به معلمان بر میزان تفکر انتقادی دانش آموزان پسر دوره متوسطه بود. طرح پژوهش حاضر شبه آزمایشی و از نوع پیش آزمون- پس آزمون باگروه کنترل است. جامعه آماری راکلیه دانش آموزان پسر دوره متوسطه شهرستان ملایر تشکیل می دادند، از این جامعه 219 دانش آموز سال دوم و سوم رشته های علوم انسانی و الکتروتکنیک به صورت تصادفی انتخاب و در دو گروه (113کنترل، 106 آزمایشی) در قالب 8 کلاس مورد بررسی قرار گرفتند. دبیران 4 کلاس (درس های فلسفه، منطق، دینی، الکترونیک کاربردی) به عنوان گروه آزمایشی دوره مهارت های پرسشگری را دریافت و دبیران 4 کلاس دیگر به عنوان گروه کنترل در این دوره شرکت نکردند. برای گردآوری اطلاعات پژوهش از آزمون مهارت های تفکر انتقادی کالیفرنیا فرم«ب» (فاشیون و فاشیون، 1997) استفاده شد. داده ها با آزمون های t و تحلیل کوواریانس تجزیه و تحلیل شدند. یافته ها نشان داد که دانش آموزان هردوگروه از نظر سن، معدل، بهره هوشی و تفکر انتقادی و زیر مقیاس های آن باتوجه به نمره های پیش آزمون همگن بودند. تحلیل کوواریانس نشان داد که آموزش مهارت های پرسشگری به معلمان باعث افزایش 12 درصدی تفکر انتقادی دانش آموزان شده است. در پنج زیر مقیاس تفکر انتقادی؛ تحلیل 9 درصد، ارزیابی 12درصد، استنتاج 4 درصد، استدلال قیاسی 6 درصد واستدلال استقرایی 5 درصد افزایش یافته بود. تفاوت میانگین نمره مهارت های تفکر انتقادی به طور کلی و پنج زیر مقیاس آن در دانش آموزان رشته های الکتروتکنیک وعلوم انسانی معنادار نبود.
بررسی ارتباط بین سیستم های فعال ساز و بازداری رفتار، دشواری در تنظیم هیجانی و فراشناخت با نگرانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نگرانی، پدیده ای رایج و ویژگی مشترک بسیاری از اختلالات، به خصوص اختلالات اضطرابی است. هدف از انجام این مطالعه پیش بینی نگرانی، از طریق سه عامل پیش بین کننده آن در سه حوزه مرتبط با بیولوژیک، هیجان و شناخت است. در این مطالعه متغیرهای سیستم بازداری رفتاری، سیستم فعال ساز رفتاری، دشواری در تنظیم هیجانی و فراشناخت به عنوان متغیر پیش بین مورد بررسی قرار گرفتند. در یک طرح پژوهش توصیفی ـ مقطعی از نوع همبستگی، 234 دانشجوی کارشناسی و کارشناسی ارشد و علوم پایه گروه پزشکی دانشگاه علوم پزشکی تهران با استفاده از نمونه گیری خوشه ای در این پژوهش شرکت کردند. این دانشجویان مقیاس های سیستم فعال ساز و بازداری رفتاری (BIS/BAS)، دشواری در تنظیم هیجانی (DERS)، فراشناخت-30 (MCQ-30) و پرسشنامه حالت نگرانی پنسیلوانیا (PSWQ) را تکمیل کردند. متغیرهای سیستم بازداری رفتاری، دشواری در تنظیم هیجانی و فراشناخت با نگرانی رابطه مثبت معنی دار داشتند (01/0>P ). رابطه متغیر سیستم فعال ساز رفتاری با نگرانی معنادار نبود. تحلیل رگرسیون گام به گام نشان داد که مدل پیش بینی نگرانی به ترتیب شامل متغیرهای سیستم بازداری رفتاری، دشواری در تنظیم هیجانی و فراشناخت است. متغیر سیستم فعال ساز رفتاری به دلیل عدم همبستگی معنادار با نگرانی از همان ابتدا وارد مدل رگرسیون نشد. نتایج حاصل از این مطالعه به بررسی نگرانی در ابعاد مختلف بیولوژیکی، هیجانی و فراشناختی اشاره دارد. همچنین به نقش سیستم بازداری رفتاری به عنوان یک عامل سرشتی و بیولوژیکی در فهم آسیب شناسی نگرانی در جمعیت بزرگسال تاکید می کند.
بررسی نیمرخ سواد اطلاعاتی، تفکّر انتقادی و عزّت نفس تحصیلی دانشجویان تحصیلات تکمیلی از لحاظ پیشرفت تحصیلی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از این پژوهش بررسی نیمرخ سواد اطلاعاتی، تفکّر انتقادی و عزّت نفس تحصیلی دانشجویان تحصیلات تکمیلی از لحاظ پیشرفت تحصیلی بود. برای این منظور 260 نفر از دانشجویان تحصیلات تکمیلی دانشگاه شهید مدنی آذربایجان به صورت تصادفی ساده انتخاب شدند. داده ها با استفاده از پرسشنامه های سنجش سواد اطلاعاتی آیزنبرگ و برکویتز، تفکّر انتقادی کالیفرنیا و عزّت نفس تحصیلی کوپر اسمیت جمع آوری شد و با استفاده از روش های آماری تحلیل خوشه ای، t-Testt گروه های مستقل و روش همبستگی تجزیه و تحلیل شد. نتایج این پژوهش نشان داد که بین متغیرهای سواد اطلاعاتی، عزّت نفس تحصیلی و پیشرفت تحصیلی همبستگی معناداری وجود دارد، ولی بین سواد اطلاعاتی و تفکّر انتقادی رابطه معناداری وجود ندارد؛ همچنین نیمرخ دانشجویان از لحاظ متغیرهای مورد بررسی در دو خوشه سواد اطلاعاتی و تفکّر انتقادی مشخص شد و بین دو خوشه مذکور تفاوت معناداری پیدا نشد.
رابطه درک جملات موصولی و درک متن: ابزار سنجش درک نحوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شیوه های موثر بر تدریس و یادگیری درس آناتومی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
اهداف: آناتومی از پایه های اساسی دانش پزشکی و آموزش آن برای دانشجویان رشته های مختلف پزشکی، ضروری است. ارتقای کیفیت این درس جز با شناخت دقیق ارکان آن میسر نخواهد بود. این مطالعه با هدف یافتن بهترین شیوه آموزشی و مهم ترین عوامل موثر بر یادگیری آناتومی از دیدگاه دانشجویان انجام شد.
روش ها: این مطالعه توصیفی در دانشجویان مقطع کارشناسی پیوسته رشته های پیراپزشکی ورودی سال های 88-1387 دانشگاه علوم پزشکی بابل به روش سرشماری انجام گرفت. 167 دانشجو به پرسش نامه ها پاسخ داده و وارد مطالعه شدند. پرسش نامه مورد استفاده برای جمع آوری داده ها خودایفا و دارای 15 سئوال در زمینه روش تدریس نظری و عملی، روند ارزشیابی اساتید و فاکتورهای موثر برای ارتقای کیفیت یادگیری دانشجویان مانند فضای فیزیکی کلاس، ساعت تدریس و نحوه چیدمان صندلی بود. داده ها با استفاده از آزمون های آماری همبستگی پیرسون و رگرسیون و نرم افزار SPSS 18 تجزیه و تحلیل شد.
یافته ها: از نظر دانشجویان، مرور مباحث نظری در کلاس عملی، نحوه چیدمان صندلی U شکل در کلاس، برگزاری کلاس های عملی، ارزشیابی پایان دوره به صورت تلفیقی، برگزاری کوئیزهای کلاسی و افزایش ساعت های کلاس عملی، ارتقای روش های تدریس اساتید، برگزاری کلاس های آناتومی در ساعت 8 تا 10 صبح و ارایه جمع بندی مطالب تدریس شده در پایان هر جلسه توسط استاد بر یادگیری درس آناتومی تاثیر مثبت داشت.
نتیجه گیری: با به کارگیری مناسب ابزارهای کمک آموزشی و ارتقای مهارت های تدریس اساتید، می توان گامی موثر در پیشبرد یادگیری دانشجویان در درس آناتومی برداشت.
ارتباط باورهای فراشناختی دانشجویان با مؤلفه های رفتارذخیرهای/احتکار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
رابطه بین اجزای دانش فراشناختی و درک مطلب خواندن با دیدگاهی تحولی در دانشآموزان پایه های پنجم ابتدایی و سوم راهنمایی
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی رابطه بین اجزای دانش فراشناختی و درک مطلب خواندن با دیدگاهی تحولی در دانش آموزان پایه های پنجم ابتدایی و سوم راهنمایی بود. جامعه این پژوهش شامل دانش آموزان دختر پایه پنجم ابتدایی و سوم راهنمایی منطقه 7 آموزش و پرورش تهران است. تعداد 38 نفر دانش آموز دختر پایه سوم راهنمایی و 42 نفر دانش آموز دختر پایه پنجم ابتدایی با شیوه نمونه گیری تصادفی خوشه ای چندمرحله ای به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش شامل پرسشنامه دانش فراشناختی و پرسشنامه درک مطلب خواندن بود. نتایج نشان داد که: بین نمرات درک مطلب خواندن و اجزای دانش فراشناختی در هر دو پایه تحصیلی و در کل نمونه همبستگی مثبت معنادار وجود دارد؛ در پایه پنجم ابتدایی زیرمقیاس شخص پیش بینی کننده مناسبی برای درک مطلب خواندن است. در پایه سوم راهنمایی زیرمقیاس تکلیف پیش بینی کننده مناسبی برای درک مطلب خواندن است. در کل نمونه شخص و تکلیف با هم 47% از واریانس درک مطلب خواندن را پیش بینی می کنند. دانش آموزان پایه سوم راهنمایی در تمامی اجزای دانش فراشناختی نمرات بالاتری نسبت به دانش آموزان پایه پنجم ابتدایی داشتند. میانگین درک مطلب دانش آموزان سوم راهنمایی به شکل معناداری بالاتر از دانش آموزان پنجم ابتدایی است.
سیستم های مغزی- رفتاری، باورهای فراشناختی و راهبردهای کنترل فکر در بیماران مبتلا به اختلال وسواسی- اجباری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: سیستم های مغزی- رفتاری تأثیر زیادی بر شخصیت و رفتار انسان دارند. سیستم بازداری رفتاری با رفتارهای اجتناب و کناره گیری مرتبط است؛ در حالی که سیستم فعال ساز رفتاری با رفتار روی آورد در ارتباط می باشد. بیش فعالی و کم کنشی هر یک از این سیستم ها می تواند دامنه وسیعی از اختلالات را تبیین کند. پژوهش حاضر به منظور بررسی رابطه بین فعالیت سیستم های مغزی- رفتاری، باورهای فراشناختی و راهبردهای کنترل فکر فراشناختی در بیماران مبتلا به وسواسی- اجباری انجام گرفت.
روش: در این پژوهش که از نوع مطالعات همبستگی بود، 80 بیمار مرد مبتلا به اختلال وسواسی- اجباری با روش نمونه گیری در دسترس از بین مراجعه کنندگان به مراکز روان پزشکی 22 بهمن و ابن سینای شهر مشهد در شش ماهه اول سال 1391 انتخاب شدند. آزمودنی ها پرسشنامه های وسواسی- اجباری مادزلی، شخصیت گری ویلسون، باورهای فراشناخت- 30 سؤالی و راهبردهای کنترل فکر را تکمیل نمودند. داده های پژوهش از طریق روش همبستگی و رگرسیون چندگانه گام به گام تجزیه و تحلیل شد.
یافته ها: باور نیاز به کنترل افکار و راهبرد تنبیه خود، بیشترین همبستگی را با سیستم بازداری رفتاری داشتند. خودآگاهی شناختی، باورهای مثبت درباره ی نگرانی و باورهای مربوط به کنترل ناپذیری و خطر؛ راهبردهای تنبیه خود و نگرانی؛ و سیستم بازداری رفتاری قوی ترین پیش بینی کننده های علائم وسواس بودند.
نتیجه گیری: بین باورهای فراشناختی، راهبردهای کنترل فکر و سیستم های مغزی- رفتاری در بیماران مبتلا به اختلال وسواسی- اجباری ارتباط معناداری وجود دارد. آشنایی با سطوح فراشناختی و انتخاب راهبردهای کنترل فکر مناسب در بیماران مبتلا به اختلال وسواسی- اجباری، می تواند چارچوب ارتباط این اختلال را با سیستم های مغزی- رفتاری مشخص تر سازد.
بررسی ارتباط راهبردهای انگیزشی، راهبردهای یادگیری و خلاقیت با پیشرفت ریاضی در دانش آموزان تیزهوش اصفهان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف بررسی ارتباط راهبردهای انگیزشی (جهت گیری هدف های پیشرفت، خودکارآمدی و اضطراب امتحان)، راهبردهای یادگیری(مرور ذهنی، بسط دهی و سازمان دهی و راهبردهای یادگیری فراشناختی (تفکر انتقادی و خودنظم دهی فراشناختی) و خلاقیت با پیشرفت تحصیلی درس ریاضی دانش آموزان تیزهوش اصفهان انجام شد. جامعه این پژوهش همه دانش آموزان دبیرستانی رشته های نظری شهر اصفهان بودند. برای انجام این پژوهش 200 دانش آموز(108 دختر و 92 پسر) به روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای انتخاب شدند و همه آن ها پرسشنامه جهت گیری هدف های پیشرفت الیوت و موریاما، پرسشنامه راهبردهای انگیزشی برای یادگیری پینتریچ و همکاران، و پرسشنامه خلاقیت تورنس را تکمیل نمودند. یافته ها نشان داد که هدف تبحرگرا، خودکارآمدی، سازمان دهی و خلاقیت با پیشرفت تحصیلی رابطه ی مثبت و معنادار، و اضطراب امتحان با پیشرفت تحصیلی رابطه ی منفی و معنادار داشتند. خودکارآمدی، اضطراب امتحان و خلاقیت در یک مدل توانستند 42 درصد از واریانس پیشرفت درس ریاضی را پیش بینی کنند و نیز سهم خودکارآمدی در پیش بینی پیشرفت تحصیلی بیش از سایر متغیرها بود.
تاثیر اجرای مدل مدیریت دانش نوناکا و تاکوچی بر فرآیند یاددهی/یادگیری درس روان شناسی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
اهداف: امروزه به کارگیری گسترده تکنولوژی های نو و در نتیجه نیاز به آموزش و هزینه بیشتر، مراکز آموزشی و اقتصادی را بر آن داشته تا به استفاده از راهکارهای نوین آموزشی روی آورند. یکی از این راهکارها، آموزش الکترونیکی است. مدیریت دانش درصدد افزایش ظرفیت پردازش داده و اطلاعات با کمک نوآوری و خلاقیت انسانی است. این مقاله با هدف بررسی تاثیر پیاده سازی مدل مدیریت دانش نوناکا و تاکوچی بر فرآیند یاددهی/یادگیری دانشجویان در درس روان شناسی انجام شد.
روش ها: این پژوهش نیمه آزمایشی در نیمسال اول تحصیلی 91-1390 در دانشجویان دانشکده روان شناسی دانشگاه علامه طباطبایی انجام شد و 36 نفر با روش نمونه گیری تصادفی انتخاب شدند. ابزار جمع آوری داده ها آزمون پیشرفت تحصیلی محقق ساخته و پرسش نامه محقق ساخته برای بررسی انگیزه پیشرفت تحصیلی دانشجویان بود. نتایج پژوهش با استفاده از آزمون T مستقل و در قالب نرم افزار SPSS 18 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
یافته ها: نمره پیش آزمون دو گروه اختلاف معنی داری نداشت و نمره پس آزمون گروه آزمایش به طور معنی داری نسبت به گروه کنترل بالاتر بود. بین میانگین نمرات دو گروه آزمایش (89/20 ± 77/195) و کنترل (78/19±33/182) در انگیزه پیشرفت تحصیلی تفاوت معنی داری مشاهده شد (04/0=p).
نتیجه گیری: آموزش الکترونیک مبتنی بر مدل مدیریت دانش نوناکا و تاکوچی بر انگیزه پیشرفت تحصیلی دانشجویان موثر است.
تأثیر سبک یادگیری دانشجویان بر سبک تدریس مرجّح آنان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نظر به وجود رابطه بین سبک یادگیری افراد با سبک تدریس مرجّح آنان، مطالعه پیمایشی حاضر با هدف بررسی تأثیر سبک تدریس مرجح دانشجویان رشته علوم تربیتی دانشگاه فردوسی مشهد بر سبک یادگیری آنان انجام شد. 180 دانشجو از میان 500 دانشجو در سال تحصیلی1390-1389 از طریق جدول نمونه گیری مورگان، انتخاب شده و به پرسشنامه های سبک تدریس و سبک یادگیری پاسخ دادند. نتایج نشان داد که دانشجویان به سبک تدریس فعال گرایش دارند و سبک یادگیری غالب آنان نیز سبک همگرا و جذب کننده است. به علاوه، دانشجویانی که سبک تدریس فعال را ترجیح می دهند، سبک یادگیری آنان اغلب واگراست طبق یافته ها پیشنهاد می شود که استادان از روش های فعال تدریس استفاده کنند و در ضمن طراحی های تدریس خود شیوه های متفاوتی به کارگیرند تا دانشجویان در تمام شیوه های یادگیری مهارت پیدا کنند و با لحاظ شدن سبک های مختلف تدریس مرجح آنان، موجبات پیشرفت تحصیلی آنان فراهم شود.
بررسی تأثیر کنترل بار شناختی وارده بر حافظه بر میزان یادگیری و یادداری دستور زبان انگلیسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از این پژوهش بررسی تأثیر کنترل بارشناختی وارده بر حافظه بر میزان یادگیری و یادداری دستور زبان انگلیسی دانش آموزان 1390 بود. فرض اصلی پژوهش این بود که کاهش بارشناختی بیرونی، مدیریت بارشناختی درونی و اعمال هر دوی آن ها به طور همزمان، سبب افزایش یادگیری و یادداری دانش آموزان می شود. پژوهش به لحاظ ماهیّت، موضوع، اهداف و فرضیه های آن کاربردی و در زمره طرح های آزمایشی بود. جامعه آماری پژوهش را کلیه دانش آموزان پسر پایه دوم راهنمایی مدرسه آوینی ناحیه 1کرج تشکیل می دادند که در سال تحصیلی 91-1390 مشغول به تحصیل بودند. نمونه ها با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شدند. حجم نمونه جمعاً 136 نفر بود که به صورت تصادفی به 4 گروه 34 نفره تقسیم شدند، سپس یک گروه در معرض سطح اول متغیر مستقل ، گروه دوم در معرض سطح دوم متغیر مستقل، گروه سوم در معرض سطح سوم متغیر قرار گرفت و گروه کنترل آموزش را به شیوه سنتی دنبال کردند. با اجرای پیش آزمون مشخص شد که بین 4 گروه آزمایش در میزان یادگیری و یادداری درس زبان انگلیسی تفاوت معنا داری وجود ندارد. پس از ارائه آموزش و اخذ پس آزمون سپس داده های حاصله با استفاده از آزمون تحلیل واریانس به کمک نرم افزار SPSS18و Excell تجزیه و تحلیل شد. نتایج نشان داد که کاهش بارشناختی بیرونی، مدیریت بارشناختی درونی و کنترل همزمان هر دو، سبب افزایش یادگیری دانش آموزان می شود. همچنین نتایج حاکی از آن بود که مدیریت بارشناختی درونی و مدیریت بارشناختی درونی و کاهش بارشناختی بیرونی به طور همزمان سبب افزایش یادداری دانش آموزان شده، در حالیکه کاهش بارشناختی بیرونی به تنهایی بر افزایش یادداری دستور زبان انگلیسی دانش آموزان تأثیری نداشته است.
رابطه طرحواره های ناسازگار اولیه و حالات فراشناختی در دانش آموزان دختر و پسر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در دیدگاه شناختی طرحواره های ناسازگار اولیه از بنیادی ترین مولفه های شناختی محسوب شده، حتی گاهی اوقات پیش از آنکه کودک زبان را بیاموزد، شکل می گیرد (طرحواره های پیش کلامی) و اغلب نفوذ خود را بر سیستم پردازش اطلاعات در زیر آستانه هوشیاری اعمال می کند و حالتی خودآیند دارد. این ارتباط به حدی است که درمانگران معتقدند در زمان فعال شدن طرحواره های ناسازگار، فنون فراشناختی می تواند با آنها مقابله کند و فرد یاد می گیرد با بحث و استدلال شناختی با حالات هیجانی خود مقابله کرده، از تحریف اطلاعات محیط توسط طرحواره ها جلوگیری کند. مطالعه حاضر به دنبال بررسی ارتباط بین انواع طرحواره های ناسازگار اولیه و حالات فراشناختی است. هدف از انجام این مطالعه، بررسی رابطه بین طرحواره های ناسازگار اولیه و حالات فراشناختی در دانش آموزان مقطع سوم راهنمایی و دبیرستان شهر اصفهان و مقایسه آن در دختران و پسران بود. در این راستا، از جامعه آماری دانش آموزان مقطع سوم راهنمایی و اول و دوم دبیرستان شهر اصفهان، تعداد 100 دانش آموز (50 دختر و 50 پسر) با دامنه سنی 14 تا 18 سال به روش تصادفی انتخاب شدند و پرسشنامه فراشناخت حالتی دانش آموزان (اونیل و عابدی، 1996) و پرسشنامه طرحواره های یانگ (فرم 205 ماده ای، 2007) راتکمیل نمودند. تحلیل یافته ها نشان داد که نمره کل طرحواره های ناسازگار اولیه رابطه منفی و معناداری (05/0> P ، 22/0- = R ) با نمره کل مؤلفه های فراشناختی دانش آموزان دارد. تحلیل رگرسیون چند متغیره به تفکیک خرده مقیاس های طرحواره ها نشان داد که از بین 16 طرحواره موجود، طرحواره های شکست (004/0> P ، 40/0- = R ) در دختران و بازداری هیجانی (002/0> P ، 42/0 -= R ) در پسران، همبستگی معناداری با نمره کل فراشناخت دارد. بر اساس یافته های فوق به نظر می رسد که دانش آموزان دختر با فعال شدن طرحواره ی شکست که منجر به باور فرد به شکست خورده بودن و گریز ناپذیر بودن شکست در فرد منجر می شود و نیز پسرانی که از فعال شدن طرحواره بازداری هیجانی که به موجب آن فرد به بازداری افراطی از اعمال و احساسات به منظور اجتناب از طرد و احساس شرمندگی می پردازد، رنج می برند، با نقص بیشتر در فرایندهای فراشناختی روبه رو خواهند بود.
الگوی پیش بینی هراس اجتماعی بر پایه باورهای فراشناختی و توان حل مسأله اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: اختلالات اضطرابی و مخصوصاً هراس اجتماعی از مهمترین اختلالاتی هستند که باید مورد توجه قرار بگیرند. پژوهش حاضر با هدف بررسی ارتباط باورهای فراشناختی و توان حل مسأله اجتماعی با نشانگان اختلال هراس اجتماعی در دانشجویان انجام شده است. روش: تعداد 284 نفر از دانشجویان دانشگاه تبریز به صورت تصادفی خوشه ای چند مرحله ای انتخاب و علاوه بر اطلاعات دموگرافیک به پرسشنامه های باورهای فراشناختی، توان حل مسأله اجتماعی و هراس اجتماعی پاسخ دادند. تحلیل داده ها با روشهای آمار توصیفی، ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون چندگانه انجام شد. یافته ها: نتایج نشان داد که بین نمرات افراد در باورهای فراشناختی و توان حل مسأله اجتماعی با نشانگان اختلال هراس اجتماعی همبستگی معناداری وجود داشت، در این میان باور مثبت در مورد نگرانی، نیاز به کنترل فکر و توان حل مسأله اجتماعی نقش معناداری در پیشبینی نشانگان اختلال هراس اجتماعی داشتند، اما وقوف شناختی، اطمینان شناختی و کنترل ناپذیری نقش معناداری در پیشبینی نشانگان اختلال هراس اجتماعی نداشتند. نتیجه گیری: باورهای فراشناختی از عوامل مؤثر در سلامت روانی هستند و میتوان با تغییر فراشناخت هایی که شیوه ناسازگارانه تفکرات منفی را زیاد می کنند و یا باعث افزایش باورهای منفی عمومی می گردند به بهبود وضعیت سلامت روانی دانشجویان کمک کرد.
بررسی میزان خلّاقیّت در دانشجویان ورودی و خروجی دانشگاه های دولتی (مطالعه موردی: استان مازندران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی و مقایسه ویژگی خلّاقیّت، یکی از ویژگی هایی مؤثر در توانمندی های کارآفرینانه، در میان دانشجویان دانشگاه های دولتی مازندران انجام شد. برای این منظور 394 نفر دانشجوی کارشناسی پیوسته به روش تصادفی و با استفاده از جدول کرجسی و مورگان انتخاب شدند. پرسشنامه پژوهش میان دانشجویان مورد مطالعه ابتدا در سال اول تحصیل (خروجی نظام آموزش و پرورش و ورودی نظام آموزش عالی) و سپس در سال آخر تحصیل (خروجی نظام آموزش عالی) توزیع شد. پس از بررسی ویژگی خلّاقیّت و اجزای اصلی آن و استفاده از آزمونT ، نتایج نشان داد که بین دو گروه مورد پژوهش در ویژگی های سلاست فکری، عمل گرایی و رؤیاپردازی و در نهایت ویژگی خلّاقیّت اختلاف معناداری وجود دارد. همچنین میانگین این ویژگی ها در دانشجویان ورودی (6954/69) و خروجی (6294/67) نشان داد که میزان خلّاقیّت دانشجویان در سال آخر تحصیل به نسبت سال اول تحصیل کم تر بوده است. به این دلیل با توجه به اهمیت کارآفرینی و نقش آن بر رشد و توسعه جوامع و همچنین نقش دانشگاه ها در این خصوص، برنامه ریزی و اتخاذ تدابیر مناسب برای اصلاح روند موجود ضروری است.