فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۲۲۱ تا ۱٬۲۴۰ مورد از کل ۱٬۷۰۴ مورد.
منبع:
رواق اندیشه ۱۳۸۲شماره ۲۰
حوزههای تخصصی:
«قرائتپذیرى دین» یا «قرائتپذیرى متن دینى» یکى از مهمترین مباحثى است که امروزه در ادبیات روشنفکرى از جایگاه خاصى برخوردار مىباشد و نواندیشان دینى در کشورها از قرائتپذیرى دین به صورت افراطى حمایت مىکنند و بر این اساس، فهم علماى دین و قرائت رسمى از آن را مشتمل بر خطاهاى معرفتشناسانه و روششناسانه مىدانند که باید مورد بازسازى قرار گیرد .
قرائتپذیرى دین متکى بر اصول و مبانىاى است که بیشتر، ریشه در هرمنوتیک فلسفى با رویکرد گادامرى آن دارد . نوشتار حاضر تلاشى است در جهت تبیین و نقد و بررسى نظریه قرائتپذیرى دین و مبانىاى که این نظریه بر آن استوار است .
دین و نگرش نوین
آیا هدف خداوند مى تواند سرچشمه معناى زندگى باشد؟(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
معنای زندگی از دیدگاه استیس وهاپ واکر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
معنای زندگی فوری ترین مساله است ( آلبرد کامو) آدمی برای زیستن در جهان نیاز به یک برای دارد اگر این برای نباشد او نمی داند نیروهای خود را به کدامین سمت و سو معطوف دارد و عمر خود را مصروف چه چیزی بکند اما همه سخن بر سر این است که این برای را از کجا میتوان آورد؟ آیا این برای در دل نظام خلقت حک شده است و باید به جستجویش رفت؟ و یا اصلا این برای عینیتی ندارد و امری کاملا وابسته به شخص(subjective ) است و هر کس خود باید یک (( برای )) برای زندگی خود تعریف کند؟
فلسفه تحلیلی و دین پژوهی تحلیلی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
قبسات ۱۳۸۲ شماره ۲۷
حوزههای تخصصی:
در این مقاله، پس از در نظر گرفتن دو معنای عام و خاص برای «دینپژوهی تحلیلی» پیشینة تاریخی دینپژوهی تحلیلی (به معنای عام) در حوزة اسلام مرور میشود؛ سپس دینپژوهی تحلیلی (به معنای خاص آن) مورد توجه قرار میگیرد. برای فهم بهتر این معنا، در ادامه، به چیستی فلسفة تحلیلی و روشهای گوناگون تعریف آن پرداخته؛ سپس جایگاه دینپژوهی تحلیلی (به معنای خاص) و نسبت آن با باورهای دینی با دو نگاه تاریخی و تحلیلی را بررسی کردهایم.
این مقاله به بررسی برخی از ابعاد رویکرد تحلیلی در حوزة دینپژوهی معاصر (با تأکید بر آنچه در جهان مسیحیت در جریان است)، میپردازد. پیش از پرداختن به مسألة اصلی،شایسته است اندکی بر مفاهیم کلیدی این مکتوب متمرکز شوم و در حد امکان، به تعریف و تبیین آنها بپردازم.
ضابطه های نو اندیشی دینی
شبکه معرفت دینی، بحثی در ساختار معرفت دینی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
قبسات ۱۳۸۲ شماره ۲۸
حوزههای تخصصی:
این مقاله درصدد پاسخ دادن به این پرسش معرفتشناختی است که «معرفت دینی چه ساختاری دارد؟» به عبارت دیگر «آیا معرفت دینی بر پایههایی مبتنی شده است؟ یا ساختار آن، شبکه ماننداست؟» نگارنده در ابتدا دو دیدگاه را بررسی میکند که عبارتند از: مبناگرایی نصی و مبناگرایی تجربی، در ادامه، نگارنده زمینهها و علل پیدایش این دو دیدگاه و دلایل ناکامی آنها را به تفصیل بیان کرده و سپس دو دیدگاه دیگر؛ یعنی کلگرایی نصی و کلگرایی تجربی را تشریح کرده است. در نهایت، مقاله از این نظریه دفاع میکند که کلگرایی نصی بهترین دیدگاه معرفتشناختی است که ساختار معرفت دینی را نشان میدهد.
معناى دینى زندگى(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
آثار جدید درباره معناى زندگى(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
خدا و معناى زندگى نقد و بررسى مقاله (آیا هدف خداوند مى تواند سرچشمه معناى زندگى باشد؟)(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
درآمدی بر رویکرد جامعه شناختی دین در حوزه دین پژوهی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
قبسات ۱۳۸۲ شماره ۲۷
حوزههای تخصصی:
در حوزة مطالعات دینپژوهشی، رویکرد اجتماعی به دین، از این جهت اهمیت دارد که همواره جامعه بهصورت نظام اجتماعی با دین به مثابه نهاد اجتماعی، همسویی داشته است و دین را مجموعة عقاید، اخلاق و مقرراتی برشمردهاند که برای ادارة امور اجتماعی و پرورش انسانها ثمرهبخش باشد. این واقعیت همانا نگرش کارکرد گرایی دین به اجتماع را که به شناخت رابطة دین و انسانها و کارکردهای آن بهصورت پدیدة اجتماعی میانجامد تعیین میکند. بر این اساس، چارچوب نظری مقاله حاضر چنین است: بررسی تعاریف مفهومی دین و دستیابی به وجوه مشترک مفهومی مابه الاشتراک دینپژوهان، تحلیلی بر رویکردهای روانشناختی، کارکردگرایی اجتماعی از دین به منظور تأیید این فرضیه که در هدایت مردم به وسیلة آموزههای دینی و اصول راهبردی آن فراتر از انگیزههای مادی در روابط اجتماعی است و بر نوعی جهانبینی اتکا دارد که تکامل جوامع بشری را در رسیدن به علت حاکم بر جهان هستی و باور به خدا تقویت میکند.
نادرنگری- نقد مقاله خاتمیت دکتر عبدالکریم سروش(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
قبسات ۱۳۸۱ شماره ۲۶
حوزههای تخصصی:
این مقاله، در نقد چند مقاله از کتاب بسط تجربة نبوی، تألیف آقای دکتر عبدالکریم سروش است. وی در آن کتاب با پرداختن به مسألة «ختم نبوت» سر از ختم ولایت در آورده و ولایت را نیز به همراه نبوت پایان یافته تلقی کرده است.
از آن جا که مسألة ولایت فقیه، از توابع مسألة ولایت ائمة اطهار است و آقای سروش و همفکران او به مسأله ولایت فقیه اعتقادی نداشته و بارها آن را به باد انتقاد و انکار گرفتهاند، این بار سراغ خشکاندن ریشة اصلی درخت ولایت فقیه رفته و با قطع کردن آن شاخ و برگ آن را خشکانده است.
محور بحث وی چنین است: ولایتی که به طور کامل مورد پذیرش هر مسلمان است فقط ولایتی است که خداوند به حضرت محمد9 داده، و جز رسول اکرم، کسی چنین ولایتی ندارد. با خاتمیت نبوت پیامبر اسلام، ولایتش نیز خاتمه یافته است و کسی ولایت او را ندارد؛ همانطور که هیچ کس، نبوت او را ندارد.
نتیجة کلام وی این است که با مرگ پیامبر، کسی جانشین مقام ولایی او نیست تا چه رسد به این که امروزه پس از گذشت 1400 سال از آن زمان، عدهای ادعای جانشینی او را کرده، بخواهند خود را در ولایت او سهیم بدانند.
ما در این مقاله، علل روانی و اجتماعی و سیاسی کلام وی را بررسی و ادلة دینی و فلسفی و عرفانی موجود در ابطال نظر وی را به اختصار بیان کردهایم.
واقع نمایی گزاره های دینی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
قبسات ۱۳۸۱ شماره ۲۵
حوزههای تخصصی:
مقالة ذیل، درصدد ارائة تبیینی مختصر از پارهای رویکردهای غیرشناختاری در فهم زبان دین، به ویژه زبان قرآن است. نظریات غیرشناختاری در دین، گزارههای دینی را غیرواقع نما و بدون پشتوانة واقعی میدانند. آنها اغلب به دین ابزارانگارانه مینگرند و به واقعیت داشتن یا نداشتن مدالیل گزارههای دینی کاری ندارند. شناخت و بررسی رویکردی غیرشناختاری به زبان دین، اهمیت ویژهای دارد؛ به این دلیل که از طرفی به میانتهی بودن گزارههای دینی میانجامد و از طرف دیگر، طیف گستردهای از دیدگاههای امروزین حاکم در حوزة زبان دین را دربرمیگیرد. در این مقاله، ابتدا مقصود از غیرشناختاری در دین تبیین؛ سپس پارهای از نظریات عمدة دینشناسان غربی مانند جرج سانتایانا، ریچارد ام. هیر، ریچارد بریثویث، و فیلیپس، در این زمینه ارائه خواهد شد.
بحث پایانی به بررسی مختصر این دیدگاهها و امکان تطبیق آنها بر زبان قرآن اختصاص خواهد یافت. در این بخش، ادلة دروندینی و بروندینی بر واقعنمایی گزارههای قرآنی ارائه خواهد شد.
نگاهی به زبان دینی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
قبسات ۱۳۸۱ شماره ۲۵
حوزههای تخصصی:
این مقال بر آن است تا افق روشنی از بحث درباره زبان دینی را عرضه کند؛ از این رو، ابتدا به خاستگاه این بحث که گزارههای کلامی و الاهیاتی هستند، اشاره شده است؛ یعنی گزارههایی که موضوع آنها خدا و محمول آنها یکی از صفات الاهی است. از آنجا که خدا، موجودی ماورای طبیعی بهشمار میرود کاملاً از اشیای محسوس متمایز است و زبانی که ما با آن سروکار داریم، زبانی است که از محدودیت و امکان برخوردار است؛ بنابراین، این پرسش مطرح میشود که چگونه میتوانیم دربارة خدا با همین زبان متعارف سخن بگوییم. برای حل این مشکل راهحلهای گوناگونی مطرح شده است که عبارتند از: 1. نظریة تمثیلی؛ 2. نظریة اشتراک معنوی؛ 3. نظریه معناداری گزارههای دینی که شامل دو اصل تأییدپذیری و ابطالپذیری تجربیاند. پس از طرح چنین نظریهای دربارة معناداری گزارههای دینی، عدهای از فلاسفه چنان تحت تأثیر مشکلات مربوط به تحقیقپذیری قرار گرفتند که گزارههای دینی را غیرواقعنما تلقی کرده، بهسوی تفسیرهای غیرشناختاری از زبان دینی گرایش یافتند که عبارتند از: 1. نظریة ابراز احساسات؛ 2. نظریة نمادین بودن؛ 3. تفاسیر شعائری و آیینی؛ 4. نظریة اسطورهای دانستن زبان دینی. در ادامه، این نظریات نقد و بررسی، و در پایان، دیدگاه قرآن در باب زبان دینی مطرح شده است.