هدف: بررسی ویژگی های گفتاری افراد مبتلا به اسکیزوفرنیا از مباحث مهم در حوزه زبان شناسی بالینی و گفتار درمانی است که علیرغم سابقه پژوهشی نسبتا زیاد آن در غرب، در ایران کمتر مورد مطالعه قرار گرفته است. هدف این پژوهش معرفی ویژگی های غالب گفتاری افراد مبتلا به اسکیزوفرنیا، در مقایسه با افراد سالم به منظور ایجاد زمینه بهتر برای استفاده در امور بالینی می باشد.
روش: در این بررسی مقطعی - تحلیلی، از دو گروه 22 نفره مبتلا به اسکیزوفرنیا (پنج زن و 17 مرد) و سالم (پنج زن و 17 مرد)، با استفاده از بخش گفتار خود به خودی آزمون زبان پریشی فارسی نمونه گفتاری گرفته شد و داده ها در پنج حوزه زبانی مورد تجزیه و تحلیل زبان شناختی قرار گرفتند. سپس داده ها با آزمون های t مستقل و مان - ویتنی مقایسه شدند.
یافته ها: تحلیل داده های پژوهش نشان داد که در هیچ یک از دو گروه تبدیل آوایی نامتعارف و یا نقص فیلترهای نحوی - معنایی وجود ندارد. در گروه مبتلا درصد تکواژهای دستوری کمتر و درصد تکواژ قاموسی بیشتر و تفاوت معنی دار بود. تعداد نئولوژیسم و درصد خطا در انسجام و پیوستگی کلام گروه مبتلا بیشتر و دارای تفاوت معنی دار بود.
نتیجه گیری: یافته ها بیانگر تفاوت اساسی گفتار افراد مبتلا به اسکیزوفرنیا و افراد سالم در حوزه نئولوژیسم، انسجام و پیوستگی کلام و میزان استفاده از تکواژهای قاموسی و دستوری است.
هدف: اختلال بیش فعالی - کم توجهی (ADHD) در بزرگسالان به عنوان یک بیماری مهم، روز به روز بیشتر شناخته می شود، با این حال شیوع و عوارض آن در دانشجویان کمتر مورد توجه قرار گرفته است. هدف این مطالعه توصیفی، تخمین شیوع آن در گروهی از دانشجویان ایرانی می باشد.
روش: این مطالعه از نوع مقطعی است و در آن 409 نفر از دانشجویان خوابگاه فاطمه الزهرا (دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی) از طریق نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و بعد از کنار گذاشتن 165 نفر (بر اساس معیارهای خروج از مطالعه)، بقیه بر طبق پرسشنامه اختلال بیش فعالی - کم توجهی کانرز که از نوع خود گزارشگری است بررسی شدند. داده ها با آزمون های کای دو و فیشر بررسی شدند.
یافته ها: شیوع ADHD در جمعیت مورد مطالعه 3.7% به دست آمد (بر اساس شاخص بیش فعالی - کم توجهی) که بیشترین فراوانی (7.8%) به زیر مقیاس B (بیش فعالی - بی قراری) و کمترین فراوانی (2%) به زیر مقیاس D (مشکلات تصور کلی از فرد) و زیر مقیاس A (کم توجهی - مشکل حافظه) مربوط بود. در گروه ADHD، میزان بالاتری از سابقه اختلال روانپزشکی و همچنین سابقه مصرف داروهای روانپزشکی وجود داشت.
نتیجه گیری: به نظر می رسد که غربالگری دانشجویان دارای این اختلال و نیز بررسی بیشتر و معرفی آنها به روانپزشک به منظور درمان ضروری باشد تا از این طریق به بهبود عملکرد و روابط آنها کمک شود.
هدف اساسی پژوهش کنونی، بررسی رابطه اضطراب امتحان و پیشرفت تحصیلی در دانشآموزان دبیرستانی است
و همچنین کوشش گردیده تا متغیرهای یاد شده براساس جنسیت و رشتههای تحصیلی مورد مقایسه قرار گیرند.
بدینخاطر مقاله حاضر در برگیرنده سه مطالعه مستقل در استانهای ایلام، کردستان و خراسان است که در مطالعه اول
، دوم و سوم به ترتیب 120، 171 و 200 دانشآموز مورد بررسی قرار گرفتند. دادههای بهدست آمده براساس ضریب همبستگی
و تحلیل واریانس دو راهه مورد تحلیل قرار گرفتند. یافتهها بهطورکلی بیانگر وجود رابطه منفی و معنادار بین اضطراب امتحان و
پیشرفت تحصیلی است، در حالی که مقایسه اضطراب امتحان براساس جنسیت و رشته تحصیلی و تعامل دو متغیر، همنوا نیست،
به گونهای که در یک مطالعه تأثیر دو متغیر یاد شده دیده نشده، اما نقش جنسیت و تعامل آن با رشته تحصیلی، در مطالعه دیگر
آشکار بوده، و این در حالی است که این نقش در پیشرفت تحصیلی نیز به نفع دختران مشاهده شده است.
"مقدمه: علایم منفی در اسکیزوفرنیا یکی از عوامل مهم بازدارنده در فرایندهای مرتبط با توانبخشی این دسته از بیماران محسوب می گردد. داروهای کمکی و آموزش مهارتهای اجتماعی می توانند جهت تقلیل شدت این دسته از علایم بکار رود. در این پژوهش نقش بروموکریپتین، فلئوکستین و نورتریپتیلین را در کاهش علایم منفی مورد بررسی قرار می دهیم. در این بین نقش نورتریپتیلین برای اولین بار است که مورد مطالعه قرار می گیرد.
مواد و روش تحقیق: یکصد بیمار اسکیزوفرنیک بستری در مرکز روانپزشکی رازی بطور تصادفی انتخاب و پس از تقسیم به چهار گروه مساوی در یک آزمون دوسو کور و کنترل شده به ترتیب تحت درمان با بروموکریپتین 2.5 میلی گرم، فلئوکستین 20 میلی گرم، نورتریپتیلین 25 میلی گرم و بالاخره پلاسبو، به اضافه رژیم درمانی جاری شان (شامل آنتی سایکوتیک های تیپیکال) قرار گرفتند.
پس از سه هفته دوز داروها به دو برابر افزایش یافت و این روند به مدت سه هفته دیگر ادامه یافت و سپس داروها قطع گردید. وجود و شدت علایم منفی در ابتدا و قبل از آغاز درمان و سپس در انتهای هفته سوم و بالاخره در انتهای هفته ششم با استفاده از مقیاس سانس کنترل و ثبت گردید. در طی این مدت (6 هفته) یک بیمار از گروه فلئوکستین بدلیل عدم تمایل و بیمار دیگری از گروه پلاسبو بدلیل فوت در اثر بیماری جسمانی از مطالعه حذف شدند. صرف نظر از این دو مورد هیچگونه عارضه جانبی خاصی که موجب ناراحتی بیماران با قطع دارو گردد، مشاهده نشد. پس از استخراج اطلاعات بدست آمده و با استفاده از روش محاسبات آماری Z و chi-square (X2-test) ارتباط بین متغیرها سنجیده شد.
یافته ها: علایم منفی در چهار گروه فوق الذکر تحت تاثیر پلاسبو، بروموکریپتین، فلئوکستین، و نوروتریپتیلین بترتیب در 37.5%، 44%، 62.5% و80 % از بیماران دچار تقلیل شد. این کاهش در اکثریت قریب به اتفاق موارد محدود به 20% از سطح پایه باقی ماند. فقط نورتریپتیلین در سه مورد و بروموکریپتین در یک مورد به میزان 40 % علایم منفی را کاهش دادند. از حیث شدت علایم پاسخ دهنده به درمان تفاوتی میان انواع شدید و غیرشدید مشاهده نگردید. همچنین تقلیل مورد بحث علایم منفی بطور غیر وابسته به یکدیگر و بصورت متفرق صورت گرفته بود.
بحث ونتیجه گیری: هر سه داروی بروموکریپتین، فلاکستین و نوروتریپتیلین موجب تقلیل علایم منفی بیماران اسکیزوفرنیک گردیدند. از این بین در مقایسه با پلاسبو، نورتریپتیلین موثرترین (P<0.005) و بروموکریپتین ضعیف ترین (P<0.75) بوده و فلاکستین نیز در حد واسط بین این دو قرارداشت (P<0.01). اگرچه بین نورتریپتیلین و فلاکستین تفاوت معنی داری ملاحظه نشد (P<0.25) اما نورتریپتیلین بطور مشخص موثرتر از بروموکریپتین (P<0.01) بود. این امر در مورد مقایسه فلاکستین با بروموکریپتین صادق نبود (P<0.25)."