فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲٬۹۰۱ تا ۲٬۹۲۰ مورد از کل ۴٬۴۲۱ مورد.
تاثیر خاطرهگویی گروهی بر میزان افسردگی سالمندان(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
مقدمه و هدف: بررسیهای جهانی نشان میدهد که جمعیت سالمندان به علت ارتقاء سطح بهداشت در حال افزایش است، این در حالی است که این گروه همچنان مشکلات بهداشتی ـ درمانی زیادی را تجربه میکنند به طوری که یکی از مشکلات اساسی سالمندان مساله افسردگی است . این مطالعه با هدف تعیین تاثیر خاطرهگویی گروهی بر میزان افسردگی سالمندان ساکن شهرکرد انجام شده است .
مواد و روشها: این مطالعه یک پژوهش کارآزمایی بالینی است که تعداد 64 نفراز سالمندان مراجعه کننده به کانون بازنشستگان کشوری شهرکرد در سال 1385 به روش در دسترس انتخاب و به صورت تصادفی به دو گروه آزمون و شاهد تقسیم شدند. در گروه آزمون خاطرهگویی گروهی و در گروه شاهد جلسات گروهی به طول 8 جلسه و هر جلسه به مدت یک و نیم ساعت انجام شد. میزان افسردگی واحدهای پژوهش قبل و بعد از مداخله با استفاده از پرسشنامه افسردگی سالمندان ارزیابی گردید. دادههای جمعآوری شده با استفاده از نرمافزار SPSS و آزمونهای آماری مجذور کای و تی زوجی تحلیل گردید.
یافتهها: نتایج نشان داد که میانگین امتیاز افسردگی سالمندان گروه آزمون از 95/17 قبل از مداخله به 92/12 بعد از مداخله رسید و نتایج اختلاف معنیداری را در این گروه نشان داد(04/0=p)، این در حالی است که در گروه شاهد قبل و بعد از مداخله اختلاف معنیداری مشاهده نشد .
نتیجهگیری: با توجه به نتایج میتوان گفت که خاطرهگویی گروهی بر کاهش میزان افسردگی سالمندان موثر است، لذا میتوان این تکنیک را که مورد بیتوجهی قرار گرفته است، به طور آسان، و قابل اجرا در تمام مراکز نگهداری سالمندان و یا در منزل به کار برد.
" مقایسه حساسیت جسمانی و مهارت های اجتماعی در افراد کمرو، مبتلا به فوبی اجتماعی و بهنجار "(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
"کمرویی و فوبی اجتماعی، دو اصطلاحی است که اغلب برای توصیف افراد کم حرف به کار می رود، که در موقعیت های اجتماعی دچار ترس از ارزیابی منفی می شوند. به رغم شباهت هایی که بین کمرویی و فوبی اجتماعی وجود دارد، اکثریت افراد کمرو ملاک های فوبی اجتماعی را ندارند و در نتیجه می توان گفت که کمرویی کاملاً معادل فوبی اجتماعی نیست. این تحقیق به هدف مقایسه کمرویی و فوبی اجتماعی انجام شده در این پژوهش.
نمونه شامل 87 نفر بود. 31 فرد عادی، 30 فرد مبتلا به فوبی اجتماعی و 26 فرد کمرو، که بدون ملاک های فوبی اجتماعی بودند. افراد مبتلا به فوبی اجتماعی از بین مراجعه کنندگان به مرکز مشاوره دانشگاه شیراز انتخاب شدند و نمونه عادی و کمرو از میان 300 نفر انتخاب شدند، که به روش نمونه گیری خوشه ای از بین دانشجویان دانشگاه شیراز برگزیده شده بودند.
پرسشنامه هراس اجتماعی، مقیاس کمرویی، حساسیت جسمانی و مهارت های ارتباطی پاسخ دادند.
نتایج این تحقیق نشان داد که افراد کمرو و مبتلا به فوبی اجتماعی نسبت به افراد عادی مهارت های اجتماعی ضعیف تری دارند، ولی در زمینه حساسیت جسمانی تنها افراد مبتلا به فوبی اجتماعی بودند که نسبت به افراد عادی تفاوت داشتند. همچنین، دیده شد که افراد کمرو و مبتلا به فوبی اجتماعی در زمینه مهارت های اجتماعی با یکدیگر تفاوتی ندارند و آنچه آن ها را از هم متمایز می کند میزان حساسیت جسمانی است. درباره نتایج این تحقیق با کمک دیدگاه های مطرح در زمینه فوبی اجتماعی بحث شد."
مهارتهای اجتماعی و مشکلات رفتار کودکان پیش دبستانی ایرانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
"
چکیده
با هدف اندازهگیری مهارتهـای اجتماعی، مشکلات درونیسازیشده و مشکلات برونیسازیشده براساس تفاوتهای جنس در کودکان، والدین (1001 = n) و مربیان (284 = n) 518 دختر و 483 پسر (3 تا 5 ساله)، به فرمهای والد و مربی نظام رتبهگذاری مهارتهای اجتماعی (گرشام و الیوت، 1990) پاسخ دادند. نتایج تحلیل واریانس چند متغیری نشان دادند که برحسب رتبهگذاری والدین و مربیان، در زیرمقیاسهای مهارتهای اجتماعی (همیاری، خودمهارگری و مسئولیتپذیری) و مشکلات درونیـ سازیشده (غمگینی، افسردگی و تنهایی) دختران رتبههای بالاتر از پسران بهدست آوردند. پسران در مقایسه با دختران، رتبههای بالاتری در زیرمقیاس مشکلات برونیسازیشده (پرخاشگری، مهار ضعیف خلق و بحث با دیگران) کسب کردند. رتبهگذاری والدین برای نمرههای جرئتورزی در دختران و پسران تفاوت معناداری را نشان نداد.
"
بررسی اختلالات شخصیت و ویژگی های شخصیتی مردان مبتلا به اختلال هویت جنسی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
"هدف: هدف از این مطالعه بررسی اختلالات شخصیت و ویژگی های شخصیتی مردان مبتلا به اختلال هویت جنسی می باشد. شناسایی اختلالات شخصیت می تواند در بالا بردن کیفیت کمک به بیماران مبتلا مفید واقع شود.
روش بررسی: این پژوهش تحلیلی – مقطعی به روش مقایسه ای و از نوع مورد – شاهدی و با نمونه گیری ساده و در دسترس می باشد. آزمودنی ها تعداد 40 نفر از مردان مبتلا به اختلال هویت جنسی بودند که به مرکز بهزیستی نواب صفوی تهران مراجعه می کردند. هم چنین 40 نفر از کارمندان مرد دانشگاه آزاد اسلامی واحد علوم و تحقیقات تهران که هیچ یک از ملاک های تشخیصی اختلال هویت جنسی را براساس راهنمای تشخیصی و آماری اختلالات روانی – ویرایش چهارم نداشتند، با توجه به همتاسازی با بیماران به عنوان گروه گواه انتخاب شدند. اختلالات شخصیت و فراوانی آنها با استفاده از پرسشنامه بالینی چند محوری میلون (MCMI-II) مورد بررسی قرار گرفت. داده ها با استفاده از آزمون مجذور کای و تی برای گروه های مستقل مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
یافته ها: نتایج حاصل نشان داد که بیماران مبتلا به اختلال هویت جنسی در مقیاس های وابسته (038/0=P)، نمایشی (001/0P<)، ضداجتماعی (017/0=P)، منفعل - مهاجم (007/0=P)، مرزی (001/0P<) و پارانوئید (021/0=P) نمرات بالاتری را نسبت به گروه گواه به دست آورده و اختلاف آنها از لحاظ آماری معنی داری می باشد.
نتیجه گیری: مطابق با یافته های حاصل، بیماران مبتلا به اختلال هویت جنسی، برخی ویژگیها و خرده مقیاسهای اختلالات شخصیتی را بیشتر از افراد عادی دارا بوده و درجاتی از اختلالات شخصیت در برخی از آنها بارز است.
"
بررسی اثربخشی شناخت درمانی و آموزش مهارت های مطالعه در درمان دانشجویان مبتلا به اضطراب امتحان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این پژوهش اثربخشی دو روش شناخت درمانی و آموزش مهارت های مطالعه در درمان دانشجویان مبتلا به اضطراب امتحان مورد مقایسه قرار گرفت. روش مطالعه در پژوهش حاضر آزمایشی بوده و جامعه مورد مطالعه دانشجویان دانشگاه های شهر تهران بودند. نمونه پژوهش شامل 90 دانشجوی دختر مبتلا به اضطراب امتحان بودند که از طریق سیاهه اسپیلبرگر و مصاحبه بالینی شناسایی و سپس بطور تصادفی در گروه های آزمایشی و کنترل قرار گرفتند. این آزمودنی ها در دو گروه آزمایشی و یک گروه کنترل بطور تصادفی جایگزین شدند. سپس شناخت درمانی و آموزش مهارت های مطالعه به عنوان فنون مداخله ای بکار بسته شدند (یک گروه شناخت درمانی، یک گروه آموزش مهارت های مطالعه را تجربه نمودند و گروه دیگر گروه کنترل را تشکیل دادند).
نتایج تحلیل واریانس بر تفاضل نمرات پیش آزمون و پس آزمون نشان داد، بین گروه های آزمایشی و کنترل در اضطراب امتحان تفاوت معنی داری وجود دارد. آزمون تعقیبی توکی نشان داد اضطراب امتحان در گروه های شناخت درمانی و آموزش مهارت های مطالعه در مقایسه با گروه کنترل بطور معنی داری کاهش یافته است. همچنین نتایج نشان داد شناخت درمانی در کاهش هر دو مولفه اضطراب امتحان موثر است؛ با این حال، بین این دو روش در کاهش نمرات مولفه نگرانی اضطراب امتحان تفاوتی مشاهده نگردید.
تاثیر آموزش مهارت های زندگی به مادران برکا هش مشکلات رفتاری دانش آموزان سوم تا پنجم ابتدایی
حوزههای تخصصی:
"هدف از این پژوهش بررسی تاثیر آموزش مهارتهای زندگی به مادران بر کاهش مشکلات رفتاری دانشآموزان مقطع تحصیلی سوم تا پنجم ابتدایی شهر اصفهان است. این پژوهش نیمهتجربی از نوع پیشآزمون پسآزمون با گروه گواه است. جامعه آماری را کلیه دانشآموزان پایههای سوم تا پنجم ابتدایی در سال تحصیلی 87 ـ86 تشکیل داده است. روش نمونهگیری مورد استفاده در پژوهش برای انتخاب مدارس خوشهای چند مرحلهای و برای انتخاب آزمودنیها بر اساس امتیاز مشکلات رفتاری آنها است. بدین ترتیب که از 5 ناحیه آموزش و پرورش اصفهان، یک ناحیه بهطور تصادفی انتخاب و سپس از این ناحیه یک دبستان دخترانه و یک دبستان پسرانه به طور تصادفی انتخاب شد. آنگاه از این دو مدرسه با انجام پیشآزمون از کلیه دانشآموزان پایه سوم تا پنجم، 96 نفر دانشآموز که دارای مشکلات رفتاری بودند مشخص و بهعنوان نمونه آماری انتخاب شدند، سپس این 96 نفر به دو گروه آزمایش و گواه تقسیم شدند. به مادران گروه آزمایشی طی 9 جلسه آموزش مهارتهای زندگی داده شد. همچنین بهمنظور بررسی میزان مشکلات رفتاری از آزمون مشکلات رفتاری راتر (9/0 = ) استفاده شد. نتایج نشان داد که بین عملکرد گروه آزمایش و گواه تفاوت معناداری (001/0P<) وجود دارد و آموزش مهارتهای زندگی به مادران بر کاهش مشکلات رفتاری تاثیر دارد.
"
تاثیر رفتار درمانی شناختی در کاهش اضطراب دختران نوجوان با اختلال اضطراب فراگیر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: این پژوهش به منظور بررسی اثر درمان شناختی - رفتاری در کاهش اضطراب دختران نوجوان مبتلا به اختلال اضطراب فراگیر انجام شده است. روش: آزمودنیهای پژوهش دخترساله مبتلا به اختلال اضطراب فراگیر بودند که از طریق پرسشنامه نگرانی پن استیت و مصاحبه تشخیصی به وسیله روان پزشک انتخاب و به طور تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه جای داده شدند. برای بررسی اثر درمان شناختی - رفتاری در کاهش اضطراب قبل و بعد از درمان شناختی - رفتاری از آزمون اضطراب کتل استفاده شد. داده های گردآوری شده با بهره گیری از آزمون آماری t و آمار توصیفی تحلیل شد. یافته ها: یافته های این پژوهش نشان داد که بین میانگین نمرات اضطراب آزمودنیها در گروه آزمایش و گواه قبل از درمان شناختی - رفتاری هیچ تفاوت معناداری وجود ندارد. در حالی که بعد از درمان شناختی - رفتاری نمرات اضطراب آزمودنیهای گروه آزمایش کمتر از گروه گواه بود. همچنین، بین میانگین نمرات اضطراب آزمودنیها در گروه آزمایشی در تست اضطراب کتل قبل و بعد از درمان شناختی - رفتاری تفاوت معناداری مشاهده شد. نتیجه گیری: درمان شناختی - رفتاری سبب کاهش اضطراب در دختران نوجوان مبتلا به اختلال اضطراب فراگیر می شود.
پیشگیری از عود مروری بر مدل رفتاری- شناختی مارلات
حوزههای تخصصی:
پیشگیری از عود ، جزء مهمی از درمان الکلیسم است. این مدل به وسیله مارلات و گوردون پیشنهاد شده است. آنها معتقدند که تعیین کننده های بی واسطه، ( برای مثال، موقعیت های پر خطر، مهارت های کنارآمدن ، پیامد انتظارات و تاثیر پرهیز از تخلف) و پیشایندهای پنهان (برای مثال، عوامل سبک زندگی و اشتیاق ها و ولع ها )، می توانند در عود اعتیاد سهیم باشند. همچنین، مدل پیشگیری از عود، راهبردهای مداخله ای جهان و خاص بی شماری را که درمانگر و مراجع، در هر قدم از فرایند عود، با آن مواجه می شوند، یکپارچه می سازد. مداخلات خاص، شامل شناسایی موقعیت های پر خطر برای هر مرجع و افزایش مهارت های آنان برای کنار آمدن با این موقعیت ها، افزایش خودکارآمدی مراجع، از بین بردن باورهای غلط درباره اثرات الکل، مدیریت لغزش ها و بازسازی ادراکات مراجع، از فرایند عود است. راهبردهای جهانی ازجمله، ایجاد تعادل در سبک زندگی مراجع و کمک به آنها در جهت ایجاد علایق مثبت، باعث به کارگیری فنون کنترل محرک ها و فنون مدیریت اشتیاق به مصرف مواد و بسط دادن نفشه های مسیر عود می شود. در این چارچوب، مطالعات چندی، از مدل پیشگیری از عود حمایت نظری و عملی کرده است.
بررسی کارکردهای اجرایی در بیماران تحت درمان با متادون(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: بررسی کارکردهای اجرایی در افراد تحت درمان نگهدارنده با متادون.
روش: نمونه مورد مطالعه این پژوهش 25 بیمار تحت درمان نگهدارنده با متادون (گروه آزمایش)، 25 فرد بهنجار (بدون سابقه مصرف مواد) و 25 بیمار در حال پرهیز و محرومیت از مواد (دو گروه کنترل) بودند. سه گروه در متغیرهای سن، جنس و تحصیلات همتا شدند. ابزار پژوهش شامل پرسشنامه افسردگی بک، پرسشنامه اضطراب حالتی – صفتی اسپیلبرگر و آزمون دسته بندی کارت های ویسکانسین بود.
یافته ها: نتایج پژوهش نشان داد که بیماران دریافت کننده متادون، نسبت به دو گروه دیگر، در آزمون دسته بندی کارت های ویسکانسین عملکرد ضعیف تری دارند. در حالی که مقایسه داده های دو گروه بهبودیافته و بهنجار حاکی از آن بود که عملکرد آنها در آزمون دسته بندی کارت های ویسکانسین تفاوتی ندارد.
نتیجه گیری: نتایج این پژوهش با یافته های قبلی همخوانی دارد و نشان می دهد که افراد مصرف کننده متادون از مشکلات شناختی آشکاری رنج می برند.
بررسی شایع ترین نوع مشکلات روانی- اجتماعی مراجعان به مراکز مشاوره ناجا در سال 1385(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش به منظور بررسی شایع ترین نوع مشکلات روانی- اجتماعی مراجعان به مراکز مشاوره ناجا در سال 1385 انجام شده است. جامعه آماری این پژوهش کلیه مراجعان به مراکز مشاوره پلیس در سال 1385 می باشد. نمونه آماری با جامعه آماری برابر است. روش پژوهش از نوع توصیفی است. روش جمع آوری اطلاعات از طریق آماری های ارسالی از استان ها انجام شده و داده ها از طریق آمار توصیفی و آزمون x2 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. نتایج نشان می دهد، شایع ترین علت مراجعه به مراکز مشاوره پلیس در سال 85 مشکلات خانوادگی با 80 درصد می باشد. در بررسی فراوانی آماری متغیرهای سن، جنسیت، تاهل و تحصیلات با توجه به شایع ترین علل مراجعه به مراکز مشاوره مشخص شد که از لحاظ جنسیت، زنان با 86.6 درصد از لحاظ وضعیت تاهل افراد متاهل با 80 درصد از لحاظ گروه سنی، گروه سنی 29-20 با حدود 96 درصد، تحصیلات متوسطه و دیپلم با حدود 86 درصد در کل بیشترین مراجعان به مراکز مشاوره بوده اند. با توجه به نتایج بالا بیشترین مراجعان را جوانان زیر 30 سال متاهل با علت مراجعه مشکل خانوادگی تشکیل می دهند. که این می تواند هشداری باشد برای افزایش آمار اختلافات خانوادگی در میان جوانان در جامعه مورد مطالعه این پژوهش و همچنین لزوم آموزش مهارت های زندگی جهت پیشگیری از بروز مشکلات خانوادگی.
بررسی نیمرخ شخصیتی معتادان به مواد مخدر با استفاده از دو نظام شخصیتی کلونینجر و آیزنگ
حوزههای تخصصی:
طرح مساله: شناسایی عوامل شخصیتی گرایش به مواد مخدر، به تشخیص و درمان هر چه بهتر اعتیاد کمک کرده و با ارائه به موقع خدمات مشاوره ای و روان شناختی نیز می توان از اعتیاد افراد مستعد تا حدودی پیشگیری کرد. لذا هدف این پژوهش، بررسی نیمرخ شخصیتی معتادان به مواد مخدر با استفاده از دو نظام شخصیتی کلونینجر و آیزنگ است.
روش: یکصد نفر معتاد به مواد مخدر و یکصد نفر غیر معتاد، به روش نمونه گیری در دسترس برگزیده شدند و پرسشنامه های شخصیتی کلونینجر و آیزنگ را تکمیل کردند. برخی ویژگی های جمعیت شناختی معتادان به مواد مخدر نیز گردآوری و داده های پژوهش به کمک روش های آماری تجزیه و تحلیل شد.
یافته ها: این پژوهش نشان داد که بین ابعاد سرشتی نوجویی (تازگی طلبی)، آسیب پرهیزی، ابعاد منشی خودراهبری و همکاری نظام شخصیتی کلونینجر و ابعاد روان نژندگرایی و روان پریش گرایی نظام شخصیتی آیزنگ، در معتادان به مواد مخدر و افراد عادی تفاوت معناداری وجود دارد.
نتایج: معتادان به مواد مخدر در ابعاد نوجویی (تازگی طلبی)، آسیب پرهیزی، روان نژندگرایی و روان پریش گرایی، در مقایسه با افراد عادی، نمرات بالاتر و در ابعاد خود راهبری و همکاری، نمرات پایین تری کسب کردند.
"تاثیر : ذهن بر جسم "
میزان بروز مصرف داروهای روان گردان در دانش آموزان پسر دبیرستان های تبریز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: سوء مصرف مواد در نوجوانان با بسیاری از پیامدهای منفی تاثیرگذار بر سلامت آنان ارتباط دارد. هدف مطالعه حاضر برآورد بروز سوءمصرف مواد روان گردان و الکل و تعیین عوامل مرتبط با آنها در دانش آموزان سال دوم دبیرستان های پسرانه شهر تبریز بود.
روش: 1785 دانش آموز پسر سال دوم دبیرستان شهر تبریز (7/13%) به روش سهمی خوشه ای تصادفی انتخاب شدند و دو بار به فاصله یک سال (در دو پایه تحصیلی متوالی) مورد بررسی قرار گرفتند. در شروع مطالعه (اسفند 1383)، دانش آموزان یک پرسشنامه خود ایفای 48 سؤالی پاسخ گزین را تکمیل کردند. بعد از یک سال (اسفند 1384)، پرسشنامه 10 سؤالی دیگری به همان دانش آموزان که در سال سوم دبیرستان به تحصیل اشتغال داشتند، ارایه گردید تا میزان بروز مصرف مواد روان گردان و الکل در آنها تعیین گردد. با استفاده از رگرسیون لجستیک، عوامل مرتبط با بروز مصرف مواد روان گردان و الکل بررسی شد.
یافته ها: طی یک ســـال، 1/10 درصد دانش آموزان مصرف الکل و 2/2 درصد مصرف مواد روان گردان را تجربه کرده بودند. سیگار آزموده بودن، انتقال در مراحل مصرف سیگار، داشتن رفتار خطرپذیر عمومی، بروز تجربه مصرف مواد روان گردان و نداشتن برنامه ریزی برای ورود به دانشگاه در دانش آموزان با بروز تجربه مصرف الکل مربوط بود. داشتن رفتار خطرپذیر عمومی و بروز تجربه مصرف الکل با بروز تجربه مواد روان گردان ارتباط داشت.
نتیجه گیری: این مطالعه شیوع پایین سوءمصرف مواد ولی بروز بالای آن را در نوجوانان و همچنین برخی عوامل مرتبط را نشان داد. نتایج این مطالعه از اشاعه برنامه هایی که هدف شان تغییر همزمان رفتارهای پرخطر است، حمایت می کند.
دیس آرتری یا گفتار فلجی
روانی کلام در افراد مبتلا به اسکیزوفرنیا (یک بررسی مقایسه ای)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی جنبه هایی از مقوله روانی کلام در افراد مبتلا به اسکیزوفرنیا و مقایسه آن با افراد سالم انجام شد تا بتوان علایم ثابتی از اختلالات گفتاری و زبانی و شدت آنها ارایه کرد و سپس به کمک آن آزمون های گفتاری – زبانی دقیق تری تهیه نمود و جنبه های آسیب دیده زبانی و گفتاری را شناخت.
روش: در این پژوهش تحلیلی – مقطعی با استفاده از بخش گفتار خودبه خودی آزمون زبان پریشی فارسی با دو گروه 22 نفره از افراد مبتلا به اسکیزوفرنیا و سالم (17 مرد و پنج زن در هر گروه) مصاحبه شد. در پاسخ به هر سؤال ویژگی های روانی کلام (مکث پر و خالی، تکرارهای نابجا و درصد تصحیح خودبه خودی) بررسی گردید. داده ها با نرم افزار SPSS 5/11 تجزیه و تحلیل شد. یافته ها: گروه سالم و بیمار در میانگین درصد مکث پر و خالی با هم تفاوتی نداشت. اما میانگین درصد تکرار نابجا و تصحیح خودبه خودی تفاوت معنی دار داشت (001/0p<). در خرده آزمون های تفکیکی برای مکث پر و مکث خالی، با توجه به مرزهای نحوی و معنایی، فقط در گروه مبتلا به اسکیزوفرنیا تفاوت آماری معنی دار مشاهده شد. در مبتلایان تفاوت های درصد مکث پر قبل از تکواژ محتوایی نسبت به تکواژ دستوری (01/0p<)، درصد مکث پر در اول جمله قبل از تکواژ محتوایی نسبت به تکواژ دستــوری (05/0p<) و درصد مکث خالی در اول جمله و وسط جمله و نیز قبل از یک تکواژ محتوایی نسبت به تکواژ دستوری (001/0p<) معنی دار بود.
نتیجه گیری: کمی حجم نمونه و استفاده از متغیرهای وابسته به بافت ممکن است در یافت نشدن تفاوت معنی دار برای برخی از متغیرها نظیر مکث مؤثر بوده باشد. اما وجود تفاوت معنی دار در متغیرهای تقریباً مستقل از تاثیرات بافت (مثل تکرار نابجا) می تواند تاییدی بر یافته های سایر محققان مبنی بر آسیب روانی کلام در افراد مبتلا به اسکیزوفرنیا و شاید وجود یک آسیب عصبی باشد.