پژوهش حاضر به منظور بررسی و مقایسة سبک های دلبستگی در نوجوانان عادی و بزهکار به انجام رسیده است. نمونة پژوهش شامل 60 نوجوان عادی (32 پسر و 28 دختر) و60 نوجوان بزهکار (32 پسر و 28 دختر) می باشد. در این پژوهش، به منظور سنجش سبک های دلبستگی از پرسشنامة دلبستگی کولینز و رید، و برای سنجش عملکرد خانواده از پرسشنامة سنجش عملکرد خانواده استفاده گردید. نتایج بر اساس روش های آماری تحلیل واریانس چند متغیری، تحلیل واریانس تک متغیری و ضریب همبستگی پیرسون نشان داد که بین سبک های دلبستگی نوجوانان عادی و بزهکار تفاوت معناداری وجود دارد و آزمودنی های بزهکار بیش از آزمودنی های عادی دارای سبک های دلبستگی ناایمن (اجتنابی و دوسوگرا) هستند. به علاوه، بین گروه دختران و پسران نیز در سبک دلبستگی تفاوت معنادار به دست آمد. همچنین، نتایج حاکی از آنند که نحوة عملکرد خانواده در بروز سبک دلبستگی ناایمن و پیامد آن بزهکاری و اختلال های رفتاری مؤثر می باشد. در مجموع، یافته های پژوهش حاکی از آن است که نحوة عملکرد خانواده، کیفیت نگهداری و نحوة تعامل بین افراد خانواده تعیین کنندة نوع دلبستگی در کودک، نوجوان و بزرگسال می باشد.
" مقدمه: پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش مولفههای حافظه کاری (مجری مرکزی، مدار آوایی و بخش دیداری- فضایی) در عملکرد جمع ذهنی کودکان پیشدبستانی انجام شد.
روش: 30 نفر از دانشآموزان دختر پیشدبستانی مدارس ابتدایی شهر زنجان با دامنه هوشی 115-100 بهصورت تصادفی انتخاب و با تکالیف فراخنای ارقام وارونه، فراخنای ارقام مستقیم، فراخنای کُرسی و مسایل جمع ذهنی (استاندارد و غیراستاندارد) با ارایه به شکل کلامی و غیرکلامی مورد آزمون قرار گرفتند.
یافتهها : طبق نتایج تحلیل آماری با استفاده از روش همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون، فراخنای ارقام وارونه (مجری مرکزی) با عملکرد در مسایل کلامی غیراستاندارد و فراخنای ارقام مستقیم (مدار آوایی) با عملکرد در مسایل کلامی استاندارد رابطه داشتند. هیچکدام از مولفههای حافظه کاری با عملکرد در مسایل غیرکلامی رابطه نداشتند.
نتیجهگیری: مجری مرکزی در مورد مسایل غیراستاندارد که نیاز به بازداری اطلاعات نامربوط و محرکهای مزاحم دارد نقش مهمی در کنترل توجه ایفا کرده و عملکرد را به حداکثر میرساند. اما در مورد مسایل استاندارد که چنین ضرورتی وجود ندارد و فقط نیازمند نگهداری اعداد و درخواستهای مساله است، مدار آوایی نقش مهمی ایفا میکند."
هدف از انجام این پژوهش، بررسی اثربخشی آموزش مهارت های زندگی بر استرس و شیوه های مقابله با استرس نوجوانان مراکز شبه خانواده بود. بدین منظور از بین جامعه آماری، شامل 50 نفر نوجوانان مراکز شبه خانواده شهرستان های اصفهان، خمینی شهر و شهرضا، تعداد 30 دختر و 20 پسر به طور تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل قرار گرفتند. نمونه های این پژوهش عبارت بودند از گروه آزمایش، متشکل از 15 دختر و 10 پسر که آموزش گروهی مهارت های زندگی را درطول 10 جلسه هفتگی دریافت کردند و گروه کنترل، متشکل از همین تعداد افراد که این آموزش را دریافت نکردند. ابزار مورد استفاده در این پژوهش، پرسشنامه های استرس و فشار روانی ملک پور در 1376 و شیوه های مقابله با استرس پاکر و اندلر در 1991 بود که در دو مرحله پیش آزمون و پس آزمون بر روی دو گروه آزمایش و کنترل اجرا گردید . نتایج تحلیل کوواریانس چند متغیری، حاکی از آن بود که آموزش مهارت های زندگی، موجب کاهش معنادار در میانگین نمرات استرس گروه آزمایش نسبت به گروه کنترل گردید (001/0 = P). همچنین این آموزش موجب افزایش معنادار در میانگین نمرات شیوه مقابله مساله مدار (001/0 = P) و کاهش معنادار در میانگین نمرات شیوه مقابله هیجان مدار (001/0 = P) گروه آزمایش نسبت به گروه کنترل گردید؛ لکن آموزش مهارت های زندگی، کاهش معناداری در میانگین نمرات شیوه مقابله اجتناب مدار گروه آزمایش نسبت به گروه کنترل نشان نداد (735/0 = P). نتایج این پژوهش نشان داد که آموزش مهارت های زندگی می تواند به عنوان یک روش مداخله ای مفید، برای نوجوانان مراکز شبه خانواده به کار رود.
بازتاب1 عبارت از یک حرکت فعال خودکار یا غیر ارادی دستگاه عصبی مرکزی است که در اثر تحریک صورت می گیرد. در یک قوس بازتابی اجزای زیر شرکت دارند: یک اندام حسی - یک پی یاخته ای2 حسی آوران- یک پی یاخته ی حرکتی وابران- اندام عمل کننده(5).
پس از تولد، کودک کنترل کمی بر حرکات ارادی خود دارد . بازتاب ها در چند هفته اول پس از تولد واکنش های کلیشه ای را در مقابل محرک های خاصی فراهم می کنند اما به زودی با مهارت های حرکتی پیشرفته تر جایگزین می شوند. رشد بازتاب در واقع مقدار رشد و سطح تکامل دستگاه عصبی مرکزی را نشان می دهد. بازتاب های اولیه3همچنین می توانند شرایط پرورش جنبه های زیادی از عملکردهای بعدی را فراهم کنند(9).
اگر بازتاب های سطوح بالاتر4 جایگزین بازتاب های اولیه نشوند و این بازتاب ها باقی بمانند، رشد طبیعی کودک دچار اختلال خواهد شد. البته امروزه برخی از جنبه های نظریه ی بازتابی در کنترل حرکات مورد تردید قرار گرفته است به این دلیل نمی توان همه ی حرکات در بدن انسان را به بازتاب ها نسبت داد و تنها بخش محدودی از حرکات در انسان با این نظریه قابل توجیه است. با این حال بررسی توالی رشد بازتابی در کودک می تواند کمک زیادی در تعیین رشد حرکتی نموده و ما را از اختلالات احتمالی در رشد کودک آگاه سازد(5).
هدف: هدف این پژوهش، ارزیابی اختلالات شناختی و افسردگی در سالمندان ساکن و غیرساکن سرای سالمندان، ارتباط میان این دو اختلال، مقایسه عوامل فوق در دو گروه مزبور، و در نهایت مقایسه این عوامل در دو گروه زنان و مردان سرای سالمندان می باشد. روش: برای بررسی سلامت شناختی و افسردگی 120 سالمند شرکت کننده در مطالعه، از دو پرسشنامه بررسی سلامت شناختی و مقیاس افسردگی سالمندان استفاده شد. یافته ها: یافته ها نشان دادند که افسردگی و اختلال شناختی شایع ترین اختلالات سالمندان مقیم سرای سالمندان هستند و بین این دو اختلال ارتباط معناداری وجود دارد. میزان اختلال شناختی و افسردگی زنان نیز بیش از مردان گزارش شد. نتیجه گیری: شیوع اختلالات روان پزشکی در سالمندان مقیم سرای سالمندان بیش از سالمندان خارج از این مراکز می باشد که علت آن احتمالاً ناهمگونی جامعه سالمند این مراکز و نیز عوامل استرس زای مختلف است.