فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۸۴۱ تا ۱٬۸۶۰ مورد از کل ۴٬۴۴۹ مورد.
امکان دست یابی به معرفت عقلی در حوزه دین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از مهم ترین مباحث معرفت شناسی دینی این است که برای دست یابی به معرفت دینی، چه منبع یا ابزاری کارایی دارد؟ آیا راه معرفت در برابر ما گشوده است یا اینکه در انسدادی معرفتی به سر می بریم؟ پاسخ هر فرد بدین پرسش بر مبنای معرفت شناختی ویژه آن فرد مبتنی است. اگر او این دیدگاه را پذیرفته باشد که از راه عقل نمی توان دین را شناخت، پاسخ وی به پرسش مذکور ممکن است این باشد که منبع شناخت دین تجربه دینی، شهود، نقل وحی یا دلیل نقلی یا گواهی حاکی از وحی است. اما اگر این فرد پذیرفته باشد که از راه عقل می توان دین را شناخت، پاسخ او به پرسش مزبور این خواهد بود که گزاره های بنیادین عقاید دینی را می توان از راه عقل اثبات کرد؛ از این رو، عقل مهم ترین منبع شناخت این بخش از دین است.
در این نوشتار، به امکان دست یابی به معرفت عقلی در حوزه دین می پردازیم و آنچه را ممکن است مانع از دست یابی به چنین معرفتی شود بررسی و ارزیابی می کنیم.
بازاندیشی مسائل بنیادین معرفت و سیاست
منبع:
آیین مهر ۱۳۸۷ شماره ۱۶
حوزههای تخصصی:
اعتدال گرایی در معرفت شناسی معاصرو پیامدهای آن در معرفت شناسی دینی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
در این مقاله ابتدا شواهدی بر پیدایش رویکرد اعتدال گرایانه در معرفت شناسی معاصر ارائه کرده و نشان می دهیم که طرفداران این رویکرد با کاهش سطح انتظارات خود از تحقیقات معرفت شناختی، معیارهای معتدل تری را برای معرفت و توجیه ارائه کرده اند. سپس به پیامدهای این رویکرد در معرفت شناسی دینی اشاره کرده و برخی فیلسوفان دین معاصر را که در جهت یک سان سازی معیارهای ارزیابی معرفتی در حوزة دین و غیر دین تلاش کرده و به دوگانگی معیاری موجود در این زمینه انتقاد کرده اند، معرفی می کنیم. همچنین از برخی فیلسوفان دین معاصر سخن خواهیم گفت که با اتخاذ رویکردی اعتدال گرایانه، قلمرو مباحث معرفت شناسی دینی را توسعه داده و گزینه های جدیدی را به مثابه راه هایی برای پیدایش معرفت دینی پیشنهاد داده اند. در پایان، خواهیم دید که اتخاذ رویکرد اعتدال گرا چگونه می تواند بر داوری ما درباره مسئله احتجاب الاهی تأثیر داشته بگذارد.
معناشناسی حسن و قبح از دیدگاه عالمان مسلمان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
حسن و قبح یکی از مسائل بسیار مهم است که توجه متکلمان را به خود جلب کرده است. عدلیه، بر ذاتی ـ عقلی بودن حسن و قبح افعال شخص عاقل اصرار دارند، در حالی که اشاعره، بر الهی ـ شرعی بودن چنین افعالی تاکید می ورزند. پرسش اصلی این است که هر کدام از این واژگان (حسن و قبح، ذاتی و الهی و عقلی و شرعی) چه معنایی دارد و مراد اندیشمندان مسلمان از کاربرد آنها کدام معنا و چه چیزی بوده است؟
در پژوهش حاضر چهار معنا برای حسن و قبح در نظر گرفته شده و نشان داده شده که اختلاف نظر عالمان مسلمان اغلب به معنای چهارم (استحقاق مدح و ذم) مربوط است. بنابراین، با توجه به مقام ثبوت و اثبات چهار صورت برای مسئله حسن و قبح به معنای چهارم می توان در نظر گرفت.
الف . حسن و قبح ها از حیث مقام ثبوت، الهی و از حیث مقام اثبات، شرعی باشند؛
ب . حسن و قبح ها از حیث مقام ثبوت، ذاتی و از حیث مقام اثبات، شرعی باشند؛
پ . حسن و قبح ها از حیث مقام ثبوت، الهی و از حیث مقام اثبات، عقلی باشند؛
ت . حسن و قبح ها از حیث مقام ثبوت، ذاتی و از حیث مقام اثبات، عقلی باشند.
منظور اشاعره از حسن و قبح به گزینه «الف» مربوط است، اگر چه ظاهر سخن آنان، نفی مقام ثبوت ـ خواه ذاتی یا الهی ـ است، ولی منظور عدلیه، به گزینه های «ب، پ و ت» مربوط است که توضیح آنها در خلال تحقیق خواهد آمد.
وظایف اخلاقی در دیدگاه دیوید راس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
سر ویلیام دیوید راس برجسته ترین چهره اخلاق وظیفه گرا پس از کانت است. در این مقاله، به تبیین نظریه ابتکاری او مبنی بر تفکیک «وظایف اخلاقی در نگاه نخست» از «وظایف در مقام عمل» برای حل مشکل تعارض وظایف، که اخلاق کانت با آن مواجه بود، می پردازیم. همچنین برخی از آراء مهم فرا اخلاقی او را که در دیدگاه هنجاری مؤثر است، بیان خواهیم کرد. راس یک عینیت گرای اخلاقی است که حقایق اخلاقی را اوصاف واقعی مربوط به جهان می داند. او همچنین یک شهودگرای اخلاقی است که مفاهیم اخلاقی بنیادی یعنی خوبی و درستی را غیرقابل تعریف می داند، ولی عقل انسان قادر به شهود درستی و نادرستی برخی قضایای اخلاقی بنیادی است. او در باب ارزش ها و وظایف، کثرت گراست. به عقیده راس، تعارض در وظایف در نگاه نخست امکان دارد نه در وظایف در مقام عمل. وظایف در نگاه نخست اعمالی هستند که به علت داشتن اوصاف درست ساز، در نگاه اول الزامی هستند ولی آنها در صورتی وظیفه در مقام عمل ما خواهند بود که در عین حال وظیفه در نگاه نخست مهم تر دیگری متوجه ما نباشد. در این صورت آن وظیفه مهم تر، وظیفه در مقام عمل خواهد بود و وظیفه در نگاه نخست، الزامی نخواهد بود. بدین ترتیب مشکل تعارض وظایف حل می شود.
در نسبت اخلاق و دین
اخلاق در ورزش با رویکرد بازی منصفانه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بسیاری از متفکران اخلاق معاصر، معتقدند ورزش در رشد فردی و اجتماعی تاثیر داشته و ورزش هر جامعه، چون آیینه ای انعکاس دهنده فرهنگ آن جامعه است. با این تفاوت که ورزش ضمن تاثیرگذاری، می تواند از ارزشهای جامعه نیز، تاثیر بپذیرد.بنابر این، ورزش مقوله ای است که در یک جامعه می تواند مسائل فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و سیاسی و ... را تحت الشعاع خود قرار دهد. در میان تمام مسائل فوق، آنچه از همه بیشتر مورد بی مهری واقع شده، بحث فرهنگی و اخلاقی ورزش است، موضوعی که در جوامع مختلف و از جمله جامعه خودمان، کمتر به آن پرداخته شده است. شاید به جرات بتوان گفت، در یک رویداد ورزشی خواه کوچک یا بزرگ، آنچه به آن زیبایی می بخشد، نمایش ارزشهای اخلاقی است. احترام به قوانین، به حریفان، به داوران و تماشاگران، به همراه گذشت، بردباری، جوانمردی، عدم خشونت و تهاجم، به کار نبردن الفاظ زشت، استفاده نکردن از داروهای نیروزا(دوپینگ) و مسائلی از این دست از آن جمله هستند.
در این مقاله سعی شده است، اخلاق ورزشی با رویکرد بازی منصفانه ورزشی مورد بررسی قرار گیرد. محوریت فضایل، بازی، رقابت منصفانه، احترام به قوانین و توافق، برداشت های متفاوتی است که از این نوع بازی ارائه شده است. بر این اساس، این نوع بازی در کل جامعه ورزشی، اعم از ورزشکاران، مربیان، داوران، تماشاگران و رسانه ها و تعامل نوع ورزش با اخلاق و مشکلات اخلاقی مرتبط با هر حوزه مورد بررسی و نقد قرار گرفته است.
درباره ""اخلاقی"" بودن دین
حوزههای تخصصی:
مرور کتاب: بازبینی زیبایی شناسی قرن بیستم
منبع:
زیباشناخت ۱۳۸۷ شماره ۱۸
حوزههای تخصصی:
آزادی و خیانت به آزادی
بازخوانی نظریه ایمان به مثابه اراده معطوف به باور از ویلیام جیمز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در باب توجیه و تبیین ایمان نظریه های بسیاری مطرح شده که از جمله آنها، نظریه ویلیام جیمز با عنوان اراده معطوف به باور است. در این جستار با اشارهای به مفاد اصلی دیدگاه جیمز به بازخوانی نظریه بر اساس موارد مورد تایید و نقدهای گفته شده پرداختهایم. محورهای اصلی مقاله عبارتند از: دخالت ابعاد عاطفی – هیجانی در شناخت و ایمان، مجموعه دلبستگی های آدمی به عنوان ملاک داوری، حق ایمان یا ایمان حقیقی، توسل به اوهام، نسبی گرایی و نگاه دنیاگرایانه در تحلیل جیمز. در مجموع با صرف نظر از مبنای پراگماتیستی جیمز، دیدگاه وی در تفسیر و توجیه ایمان قابل دفاع دانسته شده است.