فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱۶۱ تا ۱۸۰ مورد از کل ۶۴۱ مورد.
حوزههای تخصصی:
یافتن منشاء و ریشه یک تفکّر مستلزم واکاوی در نظرات گذشتگان و رویکردهای سلف است. تردید و انکار رویکرد پساساختارگرایی نسبت به صحت، اعتبار و فراگیری اصول اخلاقی و نفی مرجعیت آن ها نیز حاصل فرایندی تدریجی درگذر زمان است. این پژوهش با استفاده از روش توصیفی- تبیینی- تبارشناختی ریشه های مرجعیت زدایی پساساختارگرا از اخلاق را در رویکردها و نهضت های فکری ماقبل آن جستجو کرده است؛ و از این رهگذر دریافته است که پیش فرض های اساسی مرجعیت زدایی پساساختارگرا متأثر و ملهم از برخی رویکردهای فکری و نگرش های ارزشی است؛ و همچنین با استخراج مؤلّفه های مرجعیت زدایی اخلاقی از بطن نظرات و مبانی فلسفی پساساختارگرایی و با نگاهی انتقادی برآن، راه را بر فهم و تحلیل واقع گرایانه و عمیق تر رویکرد اخلاقی پساساختارگرا گشوده است.
تبیین اصول تربیت شهروندی مبتنی بر فلسفه هانا آرنت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقاله حاضر با هدف تبیین اصول تربیت شهروندی مبتنی برفلسفه هانا آرنت تدوین شده است. برای دستیابی به این هدف،از روشهای تحلیل منطقی فرارونده، تحلیل مفهومی و است نتاج عملی استفاده شده است. یافته های این پژوهش حاکی از آن است که بنیاده ای فلسفه آرنت بر تلفیقی هوشمندانه از نحله های نئو ارسطویی و اگزیستانسیالیسم جهت فهم و نقد پدیدارهای زندگی استوار است. شهروندی آرنتی نیز بر انگاره هایی نظری چون وجود بستر عمومی، هویت جمعی و عاملیت انسانی ابتنا داشته که ضمن وجود ارتباط متقابل میان عناصر شهروندی، اخلاق شهروندی هم اهمیت خاصی یافته است به گونه ای که این عنصر درکنار عناصری چون حق و وظیفه، نقش قابل توجهی را در قوام و دوام این رویکرد از شهروندی ایفا می نماید. افزون بر این، براساس مبانی شهروندی آرنتی به مثابه ویژگیهای مقوم این گونه از شهروندی، اصولی چون خود انگیختگی، انکشاف، بسط اندیشه، ناهمسانی، تصدیق و دگرپذیری، تمرکززدایی، تعامل پایدار و فرآیند- مداری برای تربیت شهروندی آرنتی استنتاج شده است. استنتاج این اصول نشانگر وجود ارتباطی تنگاتنگ میان تربیت شهروندی و مبانی آن با فلسفه هانا آرنت است؛ فلسفه ای که آرنت از طریق آندرپی صورت بندی و احیا مفهومی اصیل از شهروندی بوده است که همچون رویکردی متفاوت و با اهمیت در میان گفتارهای شهروندی خود را باز می نمایاند. اهمیت چنین دیدگاهی درباره شهروندی، انجام پژوهش های دیگری را برای بررسی های مقایسه ای میان این رویکرد با دیگر رویکردهای تربیت شهروندی و نیز پژوهشهایی را به منظور به کارگیری این اصول در عرصه هایی چون برنامه درسی، مدیریت آموزشی و تدریس تربیت شهروندی مبتنی بر اندیشه آرنت ایجاب می نماید.
تعلیم و تربیت در دیدگاه تأویلی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
رویکرد تأویلی در دهه های گذشته احیا شده است و تأثیر آن بر علوم انسانی هویداست. در این مقاله، تأثیر آن بر تعلیم و تربیت توضیح داده خواهد شد. دو مفهوم مهم در دیدگاههای تأویلی، متن و فهم است که هر دو در تعلیم و تربیت جایگاه مهمی دارند. در این مقاله، دیدگاه گادامر مورد تأکید است. طبق نظر وی، تعلیم و تربیت معاصر بر مهار پای فشرده است که باید فهم را جایگزین آن نمود. تعلیم و تربیت، چون هدف خود، باید دانش آموزان را برای فهم دیگران آماده سازد که با فهم نسبت به خودشان ملازم است. در برنامه ریزی درسی، نه تنها باید فعالیت شاگردان را در نظر بگیرند، بلکه محتوای برنامه باید آنان را در فهم موقعیت خاص زندگی یاری نماید. مفهوم اساسی فهم برای فرایند تعلیم و تربیت نیز مدلولهای معینی دارد. بر اساس مفهوم کلید گادامر، یعنی «امتزاج افقها»، خواندن متون درسی، طی چهارگام انجام خواهد شد. در گام نخست، پیش فرضهای دانش آموزان در مورد این متون، در آغاز نمودن چرخه تأویل از اهمیت برخوردار است. در گام دوم، دانش آموزان باید معانی مورد نظر مؤلف را دریابند. در گام سوم، امتزاج افقها به منزله نتیجه دو گام پیشین باید رخ دهد. سرانجام، در گام چهارم، خواننده باید به ارتباط متن مورد نظر با موقعیت خاص خویش توجه داشته باشد.
نقش ایرانیان در بنیان مدارس و دانشگاههای اسلامی
حوزههای تخصصی:
" سرچشمه تعلیم و تعلم در اسلام از قرآن و سخنان رسول گرامی اسلام ( ص ) است . نخستین مرکز آموزشی مسلمانان مسجد النبی و سپس مساجد جامع شهرها بود . از آغاز قرن چهارم هجری دارالعلم با کتابخانه هایی دارای انواع کتب علمی شکل گرفت . بنیان مدارس از نخستین سال های سده چهارم هجری در شهرهای آمل و نیشابور و دیگر شهرهای خراسان تحت تاثیر مساجد جامعو دارالعلم ها شکل گرفت . در قن پنجم هجری / یازدهم میلادی مدارس نظامیه با سازمان آموزشی و اداری با موقوفات شکل گرفت . جنب مدرسه سازی پس از حمله مغول در روزگار ایلخانان و تیموریان و به ویژه در دوره صفویه تداوم یافت ولی کلید رمز حیات و بقا این مدارس نظام وقف بود .
"
نگاهی به مباحث یادگیری در فلسفه اشراق(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
یادگیری از موضوعات مهمی است که از دیرباز مورد توجه دانشوران و فیلسوفان بوده است و در این باره پژوهش های ماندگار و تحقیقات دامنه داری انجام شده است. امروزه نیز یادگیری به عنوان یک موضوع مهم میان رشته ای مورد توجه روان شناسان و دانشمندان علوم تربیتی است. سهروردی بنیانگذار فلسفه اشراق نیز شخصیتی است که مسئله علم، معرفت و یادگیری از دغدغه های مهم او بوده و حل فلسفی این مسئله از افتخارات، بلکه نقطه عطف زندگی اوست؛ او در بررسی «علم»، «معرفت» و «یادگیری» به یک انسجام مفهومی دست یافته است، و در دیدگاهِ خود راجع به «یادگیری»، به مسائل مختلفی مانندِ تعریف یادگیری، انواع یادگیری، ماهیت و حقیقت یادگیری، عوامل و موانع یادگیری و...، پرداخته است. در این پژوهش پس از «تعریف یادگیری» و اشاره به «اقسام یادگیری»، به دو موضوع اساسی مهم در فلسفه اشراق؛ یعنی «ماهیت و حقیقت یادگیری» و «عوامل یادگیری» خواهیم پرداخت.
روایت درمانی
حوزههای تخصصی:
ویژگی های نظام سنتی آموزش و پرورش اسلامی
منبع:
پیوند ۱۳۶۳ شماره ۶۵
حوزههای تخصصی:
تفکر انتقادی چالشی رد برابر استقلال به عنوان هدف آموزشی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
"هدف این نوشتار بررسی چالش های مقابل «استقلال» به عنوان هدف آموزشی است. پیگیری این مفهوم در دوران مدرن، ما را از بیکن به دکارت و کانت رهنمون می کند. کانت با جستجوی بسیار دقیق در تحلیل خطاهای تفکر البته، در ماهیت طبیعی اندیشه، فصلی ممتاز از معرفت شناسی را گشود. پیرس، مبدع دیدگاه پراگماتیستی ادعا کرد که اندیشه به لحاظ ماهیت دیالوگ گونه خود بسیار به زمینه، زبان و قرار دادهای اجتماعی وابسته است و این امر را در طرح نشانه شناسی خود طرح کرد. دیویی، با بسط معرفت شناسی پیرس، شکل گیری اهداف را در چارچوب حل مسئله و در تعاملات زیستی توضیح داد و تجربه را هسته بنیادین جریان آموزشی دانست. ویتگنشتاین، تاثیر زبان در چارچوب بازیهای زبانی، زمینه ساز شیوه های اندیشیدن و نگرش دانست. برهمین اساس به نظر می رسد که نظامهای آموزشی به لحاظ ارائه چارچوبهای ذهنی خاص، لزوماً رشد عقلانی را میسر نمی سازند. دیدگاههای پساساختارگرایانه بر اساس رویکرد تاریخی، تفکر انتقادی را با تکیه بر زبان، به عنوان هدف آموزشی تلقی کرد و در حوزه های روان شناختی نیز تفکر انتقادی در رویه ای غیر تاریخی هدف تلقی شد. آنچه از تلفیق دو رویکرد عمده تاریخی و غیر تاریخی منتج می شود، طرح تفکر انتقادی به عنوان هدف آموزش در مواجه شدن با تغییرات پیاپی این دوران ضروری است که در این مقاله درباره آن بحث و بررسی می شود
"
آیا تزکیه مقدم بر تعلیم است ؟(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تزکیه یکی از مفاهیمی است که در ادبیات تربیتی ما بسیار به کار می رود . اغلب این مفهوم با جمله مشهور " تزکیه مقدم بر تعلیم است " همراه می شود . در این مقاله این جمله مشهور به چالش گرفته می شود و با بررسی آیات و تفاسیر مربوط و همچنین از منظر بحث سبق و لحوق فلسفی ، این تقدم و تاخر ، رد میشود و در پایان تعریفی دیگر از دو منظر از مفهوم تزکیه ارائه شده که در راستای اندیشه تلفیق " تعلیم " و " تربیت " است .