فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۷٬۴۰۱ تا ۷٬۴۲۰ مورد از کل ۵۲٬۵۲۲ مورد.
حوزههای تخصصی:
Les romans persans, surtout ceux de Sadegh Hedayat sont bien appréciés de la littérature mondiale. Parmi les œuvres de Hedayat, les Trois gouttes de sang a été estimé plus que ses autres œuvres. Cette œuvre est l’un de ses premiers récits persans dans lequel se trouvent les techniques narratives modernes de la fiction. La traduction française de ce récit par Frédérique Razavi a présenté Hedayat et ses techniques narratives au monde de la littérature. Dans cette étude, on va essayer d’analyser et de comparer donc les divers procédés textuels de ce récit avec sa traduction, en recourant à la méthodologie de Gérard Genette. Notre réflexion sur les techniques narratives de Hedayat s’inscrit dans le cadre de la théorie présentée dans le livre Figure III de Genette. Pour cerner notre étude, nous effectuerons une confrontation de la traduction française avec le texte original. Les modifications effectuées par la traductrice permettent de dégager la vision qu’elle avait de Hedayat. À une dérive sémantique vient s’adjoindre des disparités en français, le lecteur de la traduction française ne faisant parfois pas la même expérience fictive que son homologue persanophone, mais au contraire, les techniques narratives utilisées par Hedayat sont correctement transmises dans la traduction.
صفات عرفانی و نمادین قلندران در آثار سنایی، عطار، مولانا و حافظ
حوزههای تخصصی:
قلندر یکی از اصطلاحاتی است که در ادبیات و شعر عاشقانه کاربرد چشم گیری دارد. این اصطلاح در منابع عرفان و تصوف در معنای صوفیانه به کار رفته است ولی فاقد تعابیر لطیف و توصیفات نمادین و سمبلیک است. شاعران فارسی گو بویژه شعرای عارف و صوفی مسلک در اشعار خویش توصیفاتی لطیف و باریک و دقیق از این اصطلاح را با زبان نمادین و سمبلیک ارائه نمود ه اند. کشف معنای نمادین این واژه در شعر عرفانی در فهم و تفهیم بسیاری از صفات و خصوصیات عرفانی قلندران در شعر کمک شایانی می کند. از جمله صفات و خصوصیات قلندران در شعر نمادین عرفانی می توان به موارد ذیل اشاره نمود: ترک تعلقات، کافری، رندی، ترک ظاهر دین و ظاهر شرع، باده نوشی و... .
تصویرپردازی ادبی در مراثی عصر انحطاط با رویکرد به ساختارهای زیبا شناسی (بررسی موردی: جلد پنجم مجموعه ادب الطّف)
حوزههای تخصصی:
شاعران، تصویر را جزء جدایی ناپذیر شعر خود دانسته و ناقدان از این منظر به تحلیل و ارزیابی آثار ادبی پرداخته اند. از این میان، شعر عاشورایی به عنوان بخش عظیمی از میراث ادبیات متعهّد همواره به دنبال بازآفرینی این حادثه تراژدیک و تأثیرگذار بوده است. روشن کردن این بخش از زیبایی های ادبی در شعر عاشورایی عصر انحطاط هدفی است که در این پژوهش دنبال می کنیم. افزون برآن، هدف اصلی این مقاله، بررسی چند و چون تصاویر هنری سوگ سروده های این دوره و تشخیص تصاویر پویا و متحرک در میان آنهاست. برای این منظور، با در پیش گرفتن روش توصیفی- تحلیلی با تکیه بر تشبیه و استعاره که خاص شاعران عصر انحطاط است، به بررسی سوگنامه های جلد پنجم از مجموعه ادب الطّف می پردازیم؛ برای این منظور، از نمودار مورد نیاز استفاده کردیم تا خواننده دیدی آماری نسبت به اینکه شاعر تا چه حد ذوق ادبی خویش را در درون مایه مفاهیم دینی، عبادی و سیاسی خویش جای داده و چه اندازه از تصاویر ادبی را جاندار و متحرک کرده است، به دست آورد. ارائه تصاویر جدید، حضور برجسته عناصر عاطفی در اشعار عاشورایی، تنوع و گستردگی عناصر تشکیل دهنده این تصاویر، بخشی از نتایج این پژوهش به شمار می روند. نویسندگان در این جستار درصدد آن بوده تا رسالت تصویر در شعر عصر انحطاط را از طریق دلائل علمی و بررسی موضوعی نشان دهد و از این طریق قابلیت ها را بازشناسی کرده و توانایی آنها را در کاربرد تصویرپردازی هنری در عصر جمود فکری و هنری تبیین کنند.
درآمدی بر زیبایی شناسی حکمت «قِیمَهُ کُلِّ إمرئٍ ما یُحْسِنُهُ»(نهج البلاغه، حکمت 81)
حوزههای تخصصی:
حکمت «قِیمَهُ کُلِّ امْرئٍ مَا یُحْسِنُهُ» از نهج البلاغه، دربردارنده ویژگی های بلاغی و معنوی فراوان است و از روزگاران گذشته تاکنون، موجب شگفتی، تحیر و تأمل برخی از اندیشمندان گردیده است. یافته های پژوهش، حاکی ازآن است که آن چه موجب تفاوت در دیدگاه شارحان و مترجمان این حکمت شده است، ترکیب «مَا یُحْسِنُهُ» می باشد؛ به این صورت که برخی این عبارت را به مفهوم «دانایی» و «علم»، وبرخی دیگر نیز آن را به مفهوم «کردار» و «عمل» شرح و ترجمه نموده اند. در حقیقت، از نظر امام7 ملاک و معیار شخصیت انسان در گرو علم و عمل او است و انسانی می تواند به نهایت کمال برسد که همواره و پیوسته بر مدار علم و عمل شایسته و نیک (برخوردار از حسن فعلی و حسن فاعلی)، گام بر دارد. پژوهش حاضر با روش توصیفی تحلیلی اسنادی بر آن است تا با بررسی ابعاد و جوانب زیباشناسانه عبارت مذکور از نهج البلاغه، دیدگاه شارحان، مترجمان و اندیشمندان متقدم و متأخر را مورد بررسی و تبیین قرار دهد.
تمثیل در شعر میرزا حبیب خراسانی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
در این مقاله با محور تمثیل به بررسی اشعار میرزا حبیب خراسانی با مفاهیم مبتنی بر تقابل عقل و عشق و جسم و جان پرداخته شده است. اشعاری که در آنها تشبیه محمل ایجاد تمثیل است. از دیرباز تمثیل یکی از ابزار های مهم بلاغی مورد توجه شاعران بوده است؛ لذا شاعران سعی در استفاده از آن داشتند. میرزا حبیب خراسانی نیز با استفاده از تمثیل هایی که دارای بار معنایی تصویری و اندیشه است اول سعی در ایجاد تصاویر و ایماژ در شعر در جهت خیال انگیز کردن آن و ایجاد لذّت در مخاطب دارد. شاعر با استفاده از ایماژ به بیان ادراکات حسی و عاطفی خود می پردازد؛ دوم سعی در ابلاغ و انتقال پیام دارد؛ در واقع هر تمثیل با بار معنایی اندیشه، پیامی در خود دارد که آنرا به مخاطب انتقال می دهد. در این نوع تمثیل در جهت درک مفاهیم انتزاعی از امور حسی برای توضیح آن بهره برده می شود. این مقاله به شیوه کتابخانه ای و از طریق فیش برداری به شیوه توصیفی تحلیلی در دیوان اشعار میرزا حبیب خراسانی صورت گرفته است.
تشخیص و دگرسازی معنایی طبیعت و اشیاء در منظومه «شیرین و خسرو» هاتفی خبوشانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ادبیات در طی قرون جایگاهی برای پردازش خیال شاعرانه و عواطف آمیخته با طبیعت و اشیاء بوده که نیل به این امر نیازمند ابزارهای بلاغی شبیه آفرین همچون جان بخشی یا تشخیص بوده است. در این نوع ادبی شاعر از رهگذر نیروی تخیل به پدیده های طبیعی و اشیاء می نگرد. در میان شاعران ادب فارسی هاتفی خبوشانی، مثنوی سرای قرن نهم هجری با به کارگیری تشخیص به تصویرسازی در کلام خود پرداخته است. او در کاربرد تشخیص از تکنیک دگرسازی و استحاله معنایی بهره برده و با این روش درک درون گرایانه خود از مفاهیم و معانی را محسوس تر در اختیار مخاطبش قرار داده است. در این پژوهش به شیوه توصیفی – تحلیلی منظومه «شیرین و خسرو» هاتفی از منظر تکنیک های دگرسازی معنایی در کاربرد تشخیص، بررسی شده است. یافته های پژوهش نشان می دهد که در اشعار هاتفی سه نوع دگرسازی و استحاله معنایی: توصیفی- تشبیهی، تقلیدی- تکراری و تعبیری- تفسیری به کار رفته است که در این میان دگرسازی های تقلیدی- تکراری، سطح وسیع تری از تشخیص های موجود در این منظومه را پوشش داده و زیبایی ادبی ایجاد کرده است.
اندیشه های رمانتیکی ژاله قائم مقامی با تکیه بر مباحث اسطوره ای(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
نقش سازنده اساطیر در شکل گیری بنیادهای فکری جوامع بشری و نیز ضرورت تعمق انسان در هریک از جلوه های آن در طول زندگی به ویژه عصر معاصر بر همگان مبرهن و روشن است. اگرچه عصر حاضر به ظاهر عاری از اسطوره هاست، آن ها در ذهن انسان امروزی نیز جایگاه خود را یافته اند. شاعران در طرح و برجسته سازی اسطوره ها، نقش پررنگ تری نسبت به سایرین دارند. اسطوره و اسطوره سازی در شعر رمانتیک، جایگاه خاصی دارد، از میان مکاتب ادبی، مکتب رمانتیسیسم، اهمّیّت بیشتری به اسطوره ها می دهد. تأثیر نگاه رمانتیک بر نوع و میزان توجه شاعران معاصر به اسطوره و چگونگی بهره گیری آن ها از روایت های اسطوره ای، از مسائل مهمی است که باید درباره آن پژوهش شود. هدف این پژوهش تبیین نحوه به کارگیری مبتکرانه اسطوره و اسطوره پردازی، بر محور اندیشه رمانتیک در شعر ژاله قائم مقامی به روش توصیفی- تحلیلی است و نشان می دهد، کاربرد اسطوره ها در شعر ژاله براساس مبانی نظری مکتب رمانتیس م، قابل توجیه است. نتیجه پژوهش ناظر بر این است که ژاله، شاعر رمانتیک معاصر، در اشعارش بهره زیادی از گونه های اسطوره ای برده است؛ چنانکه اسطوره ها به سه شکل «بازآفرینی» «تغییر» و «تکرار»، در اشعار وی نمود یافته است.
تحلیل و بررسی سبک نگارش طالبوف؛بر پایه سه اثر مسالک المحسنین، ایضاحات در خصوص آزادی و سیاست طالبی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
دگرگونی سبک نثر در نیمه دوم پادشاهی قاجار در آثار آغازگرانی چون حاج زین العابدین مراغه ای، طالبوف، میرزا ملکم خان، احمد روحی کرمانی و میرزا حبیب اصفهانی، در منابع مختلف مورد بررسی قرار گرفته و ما از بین نام های یاد شده، بنا داریم سه اثر عبدالرحیم طالبوف را مورد بررسی قرار دهیم. طالبوف یکی از نویسندگان روشنفکری است که با آثار خود که در نثری شیوا پدید آمده، تأثیر شگرفی بر روشنگری عصر خود گذاشته است. آثار وی بازتاب دهنده اوضاع و احوال جامعه و بازگوکننده افکار و عقاید و مهارتش در پرداخت و ساختار ادبیات داستانی است. وی که از پیشروان داستان نویسی محسوب می شود، به علت آشنایی اش با زبان های فارسی، ترکی، روسی و عربی، تحول مطلوب و تأثیرگذاری در حوزه نثر فارسی و اندیشه، ایجاد کرده که به همین منظور، مهم ترین آثار او را در زمینه داستان نویسی (مسالک المحسنین) و اندیشه سیاسی (ایضاحات در خصوص آزادی) و واپسین اثری که بعد از مرگ وی منتشر شده (سیاست طالبی) مورد بررسی قرار داده ایم.
برساخت های اندیشگانی دوگانه امید و ناامیدی در نسبت با تحولات اجتماعی در رمان «یَکُلیا و تنهایی او»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش زبان و ادبیات فارسی زمستان ۱۳۹۸ شماره ۵۵
127-153
حوزههای تخصصی:
امید و ناامیدی از ویژگی های مهم انسان است که با تنگناها و گشایش های زندگی او نمود می یابد. درباره این دوگانه، نظریه های گوناگونی در عرصه های مختلفی چون فلسفه، اخلاق، روان شناسی، علوم اجتماعی و... وجود دارد. امید و ناامیدی با یکدیگر دیالکتیک دارند و رنج به عنوان نمودی از ناامیدی، بستری برای زایش امید است. این دوگانه دارای دو بعد فردی و اجتماعی است که در ارتباط مستقیم با یکدیگرند. فرد به مثابه اجتماع است؛ بنابراین امید یا ناامیدی فردی و حتی یأس فلسفی غالباً تحت تأثیر وضعیت اجتماعی است. با توجه به اینکه انسان سوژه اصلی رمان است، می توان بازنمایی امید یا ناامیدی را در رمان بررسید. «یکلیا و تنهایی او» نوشته تقی مدرسی از جمله اولین رمان های تمثیلی پس از کودتای 28 مرداد است که به صورت غیر مستقیم سعی در بازنمایی وضعیت جامعه ایران دارد. جستار حاضر با روش توصیفی - تحلیلی به تحلیل دوگانه امید و ناامیدی و ساخت های اندیشگانی آن در این اثر می پردازد؛ با این پیش فرض که هرچند ناامیدی گفتمان این رمان است، نوعی امید در بطن آن نهفته است. بنابراین می توان به «یکلیا و تنهایی او» از دریچه امید نیز نگریست و آن را منعکس کننده صرف یأس و شکست ندانست.
نقضِ «نقدی بر لیلی ومجنون قاسمی گنابادی به تصحیح دکتر زهرا اختیاری»(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
مثنوی لیلی و مجنون قاسمی حسینی گنابادی (د.982) در سال 1393 به تصحیح این جانب منتشر شده است. دانشجویان محترمی با داعیه شرح ابیات، ده صفحه نقد بر این کتاب نوشته اند. این جستار به نقض نوشته آنان اختصاص دارد. ایشان بدون شرح حتی یک بیت، ادعای شرح کرده اند. گاه هم تحقیق و شرح مصحح را بدون ارجاع، به نام خود نقل نموده اند. اطلاعاتی که در ادامه شرح برخی ابیات آورده اند، غالباً ناکارآمد و نادرست است. برای مثال نوشته اند که عینک در قرن هشتم به صورت «شیشه فرنگ» به کار می رفته است و منظور قاسمی «شیشه فرنگ» است. در حالی که قاسمی حسینی در تمام آثارش کلمه عینک را به کار برده و هیچ جا منظور وی «شیشه فرنگ« نبوده است. پیشینه عینک نشان می دهد، چند قرن قبل از قاسمی عینک ساخته شده بود. مفصل بندی و مصادره به مطلوب، مهمترین خصیصه نوشته آنان است. جز بعضی مواردِ استحسانی، هیچ کدام از نقدها و اتهامات چون مبتنی بر دلایل علمی نیست، پذیرفته نیست و بر ردّ ادعاها دلیل آورده شده است. نویسندگان آن نوشته را به مطالعه دقیق کتاب از سر انصاف، مطالعه در شیوه تصحیح متون، مقدمه نویسی و صفحه آرایی سفارش می کنم.
بررسی ویژگی سهل ممتنع در غزلیّات وحشی بافقی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
مطالعات زبان و ادبیات غنایی سال نهم زمستان ۱۳۹۸ شماره ۳۳
59 - 70
حوزههای تخصصی:
غزل بهترین قالب برای بیان کردن گونه ادب غنایی است و شاعران بی شماری از این قالب برای بیان کردن اشعارشان استفاده کرده اند. یکی از این شاعران وحشی بافقی است. او یکی از بزرگ ترین شاعران قرن دهم است که نسبت به شاعران دوره خود در جایگاه ممتازی قرار دارد. وحشی بافقی در همه قالب های شعری طبع آزمایی کرده است، امّا شهرتش بیشتر به خاطر غزل های پر سوز و گداز اوست. یکی از دلایلی که غزل های او را ممتاز گردانیده است، ویژگی سهل ممتنع بودن آن هاست. در این پژوهش تلاش بر این است تا به روش توصیفی- تحلیلی غزل های او از نظر سهل و ممتنع بودن مورد بررسی قرار گیرد. این پژوهش نشان می دهد که استفاده از گفتار عامه، دستور مندی، سادگی و رسایی واژگان و دوری از صنعت پردازی، باعث سهل ممتنع شدن غرلیات وحشی بافقی شده است غزل بهترین قالب برای بیان کردن گونه ادب غنایی است و شاعران بی شماری از این قالب برای بیان کردن اشعارشان استفاده کرده اند. یکی از این شاعران وحشی بافقی است. او یکی از بزرگ ترین شاعران قرن دهم است که نسبت به شاعران دوره خود در جایگاه ممتازی قرار دارد. وحشی بافقی در همه قالب های شعری طبع آزمایی کرده است، امّا شهرتش بیشتر به خاطر غزل های پر سوز و گداز اوست. یکی از دلایلی که غزل های او را ممتاز گردانیده است، ویژگی سهل ممتنع بودن آن هاست. در این پژوهش تلاش
تحلیل انتقادی آرای الیاده در باب تفکیک امر قدسی از غیرقدسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
میرچا الیاده (1907-1986) ضمن اتخاذ رویکرد وجودی نسبت به اساطیر استدلال می کند که تلقی انسان بدوی در خصوص اسطوره به مثابه امری راستین و تکرارپذیر مرتبط با ساختارِ وجودی اوست. به همین سبب، وی با نقد تلقی روانکاوی فروید در باب ناخودآگاه بودن فراشد اسطوره سازی، به طرح این موضوع می پردازد که اسطوره اساساً تبیینِ نظری آیین هایی است که به صورت خودآگاه به بازتکرارِ نمادین عمل آفرینش پرداخته اند. در این راستا، الیاده به پیروی از دورکم، اما به شیوه ای متفاوت از وی، به تفکیک امر قدسی از غیرقدسی می پردازد و تصریح می کند که به زعم وی هستی و اعیان آن به واسطه تجلیِ امر قدسی ظهور یافته است. بر این اساس، مقاله پیش رو می کوشد ضمن بررسی خاستگاه های نظری اندیشه الیاده استدلال های وی را در این باره بررسی و تحلیل کند. در این بررسی نگارنده با تأکید بر مفروضات نظری الیاده و روش شناسیِ پدیدارشناختیِ بدوی، دیدگاه او را نسبت به اسطوره محل تأمل می داند و معتقد است آنچه الیاده به مثابه ساختارِ وجودی بشر مطرح می کند اساساً برساخته ای فرهنگی است.
Топос усадебного рая в романе Ф.М. Достоевского «Село Степанчиково и его обитатели»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
На первый взгляд в романе топос окрашен в идиллические тона и представляет картину усадебного рая. Поэтика усадебного текста предполагала семейную идиллию на лоне природы, сентиментальность отношений, возвышенные чувства, культ просвещения, поклонение изящному, эстетическую просветленность бытия. Главный герой – полковник Ростанев – душою «чист как ребенок, предполагающий всех людей ангелами», «прекрасный от природы», «умный серд цем»; его возлюбленная Настенька – «ангел, а не человек». Однако аркадская идиллия, благодатный, исцеляющий «райский» локус дворянской усадьбы оборачивается сначала «Ноевым ковчегом», «сумасшедшим домом», «бедламом», а затем и адом по причине деспотии приживальщика Фомы Опискина. Этот «плюгавенький <…> человечек», несостоявшийся литератор, ужаленный «змеей литературного самолюбия», «проклятый Фома» становится источником всякого зла. Топос рая в романе постоянно сатирически переворачивается, иронически снижаются мотивы искушения, грехопадения, искупления, нарративы проповеди и смирения. Даже всеобщее счастье «возвращенного рая», когда Фома Фомич разрешает полковнику жениться на Настеньке, создается под воздействием алкогольного опьянения, приживальщик в благодушном настроении превращается в «гения добра».
ادبیّات تطبیقی و جایگاه آن در آینده مطالعات ادبی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ادبیّات تطبیقی، به مثابه نگرشی ادبی، تاریخ بسیار پر فراز و نشیبی را تجربه کرده است. گروهی تا مدّت ها تفاوت چندانی میان این نگرش و ادبیّات جهان قائل نبودند و حتّی در برهه ای از زمان، آن ها را در رقابت با یکدیگر می پنداشتند. مدّتی از این شرایط نگذشته بود که ادبیّات تطبیقی به تدریج، به واسطه آنچه به منزله بی ثباتی در پایگاه نظری قلمداد می شد، مورد انتقاد قرار گرفت. این نظراتِ به طور عمده سخت گیرانه، رو به فزونی داشت و تا آنجا پیش رفت که حتّی در اواخر قرن بیستم، تعداد محدودی از پژوهشگران این حوزه از ادبیّات تطبیقی به مثابه نگرشی منسوخ و بی پایه و اساس یاد می کردند؛ امّا همه این کشمکش ها نشان از حضور مؤثّر این سبک مطالعات ادبی در میان پژوهشگران و عدم درک دقیق و درست آن توسّط تطبیقگرایان بود. در پایان قرن بیستم، با تلاش های بی وقفه پژوهشگران این حوزه و درک بیشتر منتقدان ادبی از این روش، هجمه ها کاهش یافت و بحران های یادشده تاحدودی رفع شد. ادبیّات تطبیقی در قرن حاضر به یکی از اصلی ترین روش های مطالعه ادبیّات تبدیل شده و بسیاری از دانشگاه ها، واحد هایی در حوزه مطالعات ادبی تطبیقی داشته یا حتّی گروه های آموزشی ای با این نام تأسیس کرده اند. پژوهش حاضر، با روشی بنیادی و با تکیه بر تاریخچه کنونی ادبیّات تطبیقی به مثابه ابزار لازم پژوهش، جایگاه ادبیّات تطبیقی را میان سایر نگرش ها بررسی کرده و وضعیّت و اهمّیّت آن را در قرن حاضر به بحث و گفتگو گذاشته است. نتیجه اینکه به واسطه تغییرات گسترده در سبک و سیاق مطالعه ادبیّات و نقد ادبی همراه با محوریّت روزافزون فنّاوری های مختلف و دنیای مجازی، ادبیّات تطبیقی می تواند چارچوب مناسبی را برای مطالعه مقایسه ای ادبیات با سایر رشته ها و علوم فراهم آورد.
نام گزینی در رمان خواب زمستانی اثر گلی ترقی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
متن پژوهی ادبی پاییز ۱۳۹۸ شماره ۸۱
227 - 254
حوزههای تخصصی:
رمان خواب زمستانی نوشته گلی ترقّی از داستان های معاصر فارسی محسوب می شود که در آن نویسنده از نماد، اسطوره و کهن الگو بهره برده است. در خوانش هر داستانی ازجمله این داستان چرایی انتخاب نام برای شخصیت ها یا علّت استفاده از صفت، ضمیر و... به جای نام ها و یا دلیل بدون نام بودن شخصیت ها ذهن هر خواننده ای را درگیر می کند. هدف از این پژوهش نیز بررسی و تحلیل نام شخصیت ها در داستان خواب زمستانی است. در پژوهش حاضر نخست نام ها بر اساس نوع آن ها ازجمله اسم خاص، اسم عام و صفت تقسیم بندی شده، سپس هر کدام از نام ها از منظر معنایی، شخصیت پردازی، زاویه دید و ... بررسی شده اند و در پایان بسامد نام ها نشان داده شده تا آشکار شود که در این داستان چه نام هایی کاربرد بیشتری داشته اند. این پژوهش که با روش توصیفی- تحلیلی انجام شده، نشان می دهد که در رمان خواب زمستانی شیوه گزینش نام زنان و مردان متفاوت است. همچنین نام شناسی این داستان بیانگر آن است که انتخاب نام ها تصادفی و اتّفاقی نیست و در ورای گزینش هر نام دلایل متعدّدی می تواند وجود داشته باشد.
گونه شناسی صفت ها از قرن چهارم تا ششم با تکیه بر تفسیرهای فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
«صفت»،از مهم ترین وابسته های هر گروه اسمی به شمار می رود.با بررسی صفت ها در گونه های مختلف،با تکیه بر تفسیرهای فارسی،بخش عظیمی از ویژگی های ساختمان گروه اسمی در گذشته آشکار می شود. ویژگی هایی که به ویژه مترجمان،با ترجمه آیات قرآن مجید،هنرمندانه خلق کرده اند و تاکنون،در منابع دستور تاریخی ، سبک شناسی و فرهنگ ها،به بخش های مهمّ آن چندان پرداخته نشده است.در این مقاله می کوشیم تا به بررسی صفت ها از لحاظ «گونه شناسی» ،از قرن چهارم تا ششم با تکیه بر تفسیرهای فارسی بپردازیم و این سؤال را پاسخ دهیم که آیا صفت ها را از لحاظ گونه های زبانی می توان بررسی و طبقه بندی کرد؟ و چه عواملی،متمایزکننده این صفت ها از یکدیگر هستند؟به همین منظور،تفسیرهایی چون ترجمه تفسیر طبری، تفسیر قرآن پاک، تفسیر تاج التّراجم فی تفسیر قرآن الاعاجم ، تفسیری بر عشری از قرآن مجید،تفسیر قرآن مجید(نسخه کمبریج) ، بخشی از تفسیری کهن، بخشی از تفسیری کهن به پارسی،تفسیر گزاره ای از بخشی از تفسیر قرآن کریم (تفسیر شُنقُشی) ، تفسیر نَسَفی، تفسیر رُوضُ الجِنان و رَوحُ الجَنان و تفسیر کشف الاسرار و عُدّه الابرار را مورد بررسی قرارمی دهیم و آن گاه به نتیجه می رسیم که صفت ها،از لحاظ گونه شناسی در این آثار، قابل شناسایی و تقسیم بندی هستند.
از ختم الغرایب تا تحفه العراقین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های ادبی سال شانزدهم پاییز۱۳۹۸ شماره ۶۵
29-54
حوزههای تخصصی:
ختم الغرایب یا تحف ه العراقین یکی از آثار شناخته شده خاقانی است که تاکنون پژوهشهای متعددی درباره آن انجام شده است. با وجود این پژوهشها و بویژه تصحیح های متعددی که از این متن در دسترس است، هنوز به برخی از ابهامها، پاسخ دقیق و علمی داده نشده است و برخی کاستی ها نیز در متن این پژوهشها دیده می شود. این جستار کوشیده است تا با روش توصیفی/ تحلیلی، برخی تعارضها و ابهامهای این حوزه را پاسخ گوید و برخی از کاستی ها را برطرف کند؛ در همین راستا به سه موضوع اساسی تحریرهای متعدد تحفه، بازه سرایش و نامهای متفاوت آن پرداخته شده است. از آنجا که موضوعات این پژوهش از دیرباز محل اختلاف خاقانی شناسان و پژوهشگران حوزه ادبیات کلاسیک، سعی شده است در هر بخش، نخست نظر و دیدگاه های موجود بازگو، و سپس بررسی و نقد شود تا با آگاهی از پیشینه هر بخش، نتیجه بهتر و دقیقتری ارائه شود. در این جستار به دور از برخی سخنان ناصواب، اما مشهور، تنها با تکیه بر شواهد درون متنی آثار خاقانی و اشارات تاریخی موجود، این موضوعات بررسی و در پایان، پاسخی متناسب و درست به پرسش های موجود ارائه شده است.
نقد تقابل شخصیت ها در مجموعه های «زمستان»، «آخر شاهنامه» و «از این اوستا» اخوان ثالث(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هنرمندان، اندیشه ها و آرمان های خود را در قالب آثار هنری خود بیان می کنند. تقابل شخصیت ها و چگونگی و چرایی آن در انتقال پیام هنرمند به مخاطب، نقش مهمی دارد؛ زیرا قرار گرفتن ویژگی های شخصیتی و فردی متفاوت و گاه متضاد در کنار یکدیگر، سبب برجسته سازی آن ها و تأثیرگذاری بیشتر می شود. در پژوهش پیش رو به روش استقرایی- تحلیلی به نقد تقابل شخصیت ها در مجموعه اشعار «زمستان»، «آخر شاهنامه» و «از این اوستا»ی مهدی اخوان ثالث در دو زمینه محتوایی و ساختاری پرداخته ایم. دستاورد پژوهش، گویای این است که اخوان ثالث در بازنمایی شخصیت ها، به خصوص شخصیت های اصلی به گونه ای تأثیرگذار، آن ها را در مقابل شخصیت های کاملاً متفاوت می آورد، و نیز گاهی یک شخصیت را در ابعاد متفاوتی می نمایاند. شاعر در استفاده از این تقابل، به دنبال ابلاغ پیام های مستقیم و نمادین، تبیین رسالت شاعری و اجتماعی، بیان آرمان های خرد و کلان، و در نهایت بازگویی چه گونگی و چرایی صف آرایی اندیشه ها است. پژوهش در چنین زمینه هایی، ضمن گشودن دریچه جدیدی به روی مخاطب اثر هنری، وی را با زوایای اندیشه های شاعر آشنا می کند، می تواند مدخلی برای شناخت بخشی از مؤلّفه های فرهنگ و هنر و اندیشه جامعه باشد.
Своеобразие Золотого века русской литературы в отражениях Серебряного века(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
В статье анализируется взгляд Серебряного века на феномен русской классики – в сопоставлении с оценками предшествующей критики, с ее народолюбием, общественным пафосом и реализмом как главной ценностью. Показывается, что сами выделенные особенности русской классики как завершенного этапа русской культуры не разделяют представителей двух враждующих лагерей. Важнейшие общие мотивы таковы: влияние русской литературы на европейскую; стремление литературы за свои рамки – в жизнь, в нравственную проповедь; литература как отражение народной души; связь с христианским идеалом народа; драматизм положения русского писателя; недостаточное внимание к эстетике. В статье показывается, как эти тезисы в разных контекстах осмысления наполняются различным содержанием (например, в полемике Д.С. Мережковского и Н.М. Михайловского или Д.С. Мережковского и А.М. Скабичевского). Выявляется, что различия определяются радикальным противостоянием атеистического и религииозного подхода к литературе Золотого века.
تکثر معنی و دگردیسی سیمای بیدل در محیط های ادبیِ آسیای مرکزی (1870-1991م)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بیدل 1054-1133ق (1720-1644م) از نیمه دوم سده هجدهم میلادی به یکی از محبوب ترین شاعران فارسی زبان در آسیای مرکزی تبدیل و میراثش دستمایه مخاطبان حرفه ای به شعر فارسی شد. آن ها فارغ از خاستگاه زبانی و فرهنگی، این میراث را براساس زمینه های ذهنی و علایق خود تفسیر می کردند. نگارنده در این نوشتار با استفاده از دستاوردهای هرمنوتیک فلسفی، به دنبال یافتن پاسخ این پرسش است که علاوه بر ویژگی های میراث بیدل، چه زمینه های اجتماعی و فرهنگی در منطقه موجب شده بود تا اشعار وی متناسب با زمینه های ذهنی مخاطبان تفسیر و به تلون سیمای بیدل منجر شود؟ براساس نتایج پژوهش، با عطف توجه به ماوارءالنهری بودن اجداد بیدل و مهاجرت آن ها به هند، دلیل اصلی توجه مخاطبان در این منطقه به بیدل را باید در نوع جهان بینی بیدل، ظرفیتِ خوانش پذیری شعر وی از یک سو و تحولات ایجاد شده در آسیای مرکزی در نیمه دوم سده نوزدهم و آغاز سده بیستم که منجر به پیدایش جریان های فکری جدید در منطقه شد از سوی دیگر، در شکل گیری این نوع خوانش ها دخیل دانست.