فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱۶۱ تا ۱۸۰ مورد از کل ۷٬۸۳۱ مورد.
منبع:
منظر بهار ۱۳۹۳ شماره ۲۶
حوزههای تخصصی:
زری اسکیپ1 یا منظره پردازی خشک بخشی از علم منظر است که در مواجهه با شرایط و اقلیم های گرم و خشک مطرح می شود. زری اسکیپ متشکل از هفت اصل کلی است که در راستای دستیابی به آبیاری بهینه در منظر تعیین شده اند. این اصطلاح برای اولین بار در سال 2000 میلادی در فرهنگ آکسفورد تعریف شد، درحالی که اصول آن سال ها پیش در منظرسازی باغ های ایران به کار رفته است. باغ ایرانی راهی به سوی تبیین توانمندی انسان در هم زیستی با طبیعت به ویژه در مناطق خشک و خشن کویری است. این امر که انعکاس هوشمندی و هوشیاری ایرانی است تاکنون به دست فراموشی سپرده شده و تنها در دروس باغ سازی به آن اشاره شده است. در این نوشتار تلاش می شود به منظور پاس داشت توانمندی ایرانیان در حوزه باغ سازی اثبات شود هفت اصل منظرسازی در مناطق خشک، با سبک باغ سازی ایرانی هماهنگی دارد. همچنین برای به تصویر کشیدن شکوه تفکر ایرانی دو اصل دیگر نیز معرفی می شود تا سندی استوار و انکارناپذیر بر اثبات تولد این دانش در ایران زمین باشد.
طراحی باغ مستوفی به سبک ایرانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
منظر بهار ۱۳۹۲ شماره ۲۲
حوزههای تخصصی:
تهران بود و باغ هایش؛ تهران در دوره قاجار عرصه باغ های بسیاری بود که در ادامه الگوهای اصیل باغ ایرانی ساخته شده بودند. ارتفاعات شمال تهران مملو از این باغ ها بوده است که با رشد روزافزون شهر در زیر سلطه ساختمان ها از بین رفته اند. باغ مستوفی الممالک در منطقه سه تهران که بخشی از آن به نام «باغ ونک» با وضعیت نسبتاً مناسبی از لحاظ پوشش گیاهی در اختیار شهروندان قرار دارد، از جمله باغ های بزرگ دوره قاجار بود. در شرایط فعلی تنها سرمایه باغ، درختان کهنسالی است که مسیرهای اصلی باغ را تا حدی به نمایش می گذارد.
تخریب و تغییر کاربری باغ ها در تهران و نبود الگویی مناسب از باغ ایرانی در تهران معاصر، مسئولین را به این تصمیم واداشت که باغ ونک را با الگوی باغ ایرانی بازسازی و به معرض دید مخاطبین در مقیاس فراملی قرار دهند. از این رو طراحی باغ با ارایه ویژگی های اصیل باغ ایرانی در دستور کار قرار گرفت. مقاله حاضر تاریخچه باغ، تنگناها و معضلات طراحی و در نهایت چگونگی تأثیر ویژگی های باغ ایرانی را در طراحی و اجرای باغ بیان می کند.
راز سنگ ساعت مسجد امام (شاه عباسی) اصفهان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در حیاط غربی مسجد امام (شاه عباسی) اصفهان، واقع در میدان نقش جهان، قطعه سنگی در کنار دیوار شمالی نصب شده است که در تمام روزهای سال (365 روز) هنگام نیمروز، لحظه ظهر را بدون سایه نشان می دهد. آن گاه موذن بر گلدسته رفته مردم شهر را به نماز فرا می خواند. سنگ ساعت از دو بخش تشکیل شده است، یکی سنگ مستطیل شکل و دیگری سنگ مثلثی شکل که در کنار آن نصب شده و مجموعاً یک ذوزنقه قائم الزاویه را تشکیل می دهند و در هنگام نیمروز، آفتاب با زاویه 125 به بدنه جنوب غربی می تابد و با بدنه شمال غربی مماس می گردد. مسجد امام برای جهت گیری به سمت قبله 45 درجه به سمت جنوب غربی چرخیده است در حالی که میدان نقش جهان برای انطباق با تابش خورشید ?14 تا ?17 به سمت جنوب شرقی جهت گیری نموده است. اختلاف این دو زاویه در دالان ورودی مسجد شاه و همچنین در دالان ورودی مسجد شیخ لطف اله به نحو شگفت انگیزی انعکاس یافته است. این شگفتی در سنگ ساعت مسجد شاه نیز وجوددارد. این سنگ نیز توسط شیخ بهایی تنظیم شده و در مسجد شاه نصب شده است. سنگ ساعت مسجد شاه انعکاسی از دو زاویه مسجد به سمت (جنوب غربی) قبله و میدان به سمت (جنوب شرقی) دیگر می باشد. راز این سنگ تنها در نحوه تابش آفتاب نیست، بلکه در نحوه پوشاندن سایه توسط سنگ مثلثی شکل است که در این تحقیق چگونگی آن آشکار شده است.
معرفی اثر-گره چینی در معماری اسلامی و هنرهای دستی
حوزههای تخصصی:
آرایه های معماری سنتی در مساجد ایران
حوزههای تخصصی:
خیابان چهار باغ اصفهان، مفهومی نو از فضای شهری
منبع:
گلستان هنر ۱۳۸۵ شماره ۵
حوزههای تخصصی:
تصاویر معماری قلعه های اورارتویی و غرب ایران در نقش برجسته های آشوری
منبع:
هنرنامه ۱۳۸۱ شماره ۱۵
حوزههای تخصصی:
از آنجا که باستان شناسی علم کاوش ادوار مختلف تاریخ می باشد ، به علت گذشت زمان مدارک مورد بررسی همواره بسیار محدود بوده است و در معرض تخریب و تحریف قرار دارند . این مدارک شامل اسناد مکتوب ، سکه ، هنرهای ظریفه ، نقش برجسته و می باشند ، از این میان نقش برجسته ها مانند کتابی مصور در خدمت باستان شناسان هستند . به همین دلیل نقش برجسته های آشوری سهم بسیار زیادی در تعیین معماری و هنر دوران تاریک تاریخ دارند . با مطالعه ی تصاویر حجاری شده توسط هنرمندان آشوری می توان هم سبک هنر آشور در ادوار مختلف و هم هنر و معماری شهرهای به تصویر در آمده را بررسی کرد ...
اطوار مرکز ، تحلیلی بر مراتب مفهوم مرکز در معماری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از مفاهیمی که در مطالعات نظری معماری از آن بسیار سخن گفته شده، مفهوم «مرکز» است. در حوزه هنر و معماری، کریستیان نوربرگ شولتس، رودولف آرنهایم و کریستوفر الکساندر، مفهوم «مرکز» را مبنا و اساس نظریه پردازی های خویش قرار داده اند. با رجوع به سخنان نظریه پردازان در این باب، آشکار می شود که آن ها از منظرهای متفاوتی به این مفهوم واحد نگریسته اند؛ بنابراین، با جمع آوری و کنار هم گذاشتن آرای این نظریه پردازان، نه تنها این مفهوم آشکارتر نمی شود، بلکه بر ابهام آن افزوده می شود. این نوشتار در پی آن است که با تأمّل در آرای مختلف درباره مرکز و یافتن جایگاه هر سخن، این ابهام را تا حدی برطرف کند. برای رسیدن به این هدف، ابتدا وجوه مشترک مرکز از خلال سخنان پراکنده نظریه پردازان نمایان می شود. سپس با تأمل در آرای ایشان آشکار می گردد که با وجود اینکه همگی از واژه مرکز استفاده می کنند، گویا انواع (مراتب) گوناگونی از مرکز را مدّنظر دارند؛ لذا تلاش می شود مراتب مختلف مرکز با تعمّق در سخنان نظریه پردازان، استخراج، نام گذاری و شرح داده شود. با تحلیل مضمونی گفته های ایشان در نهایت، پنج مرتبه برای این مفهوم معرفی می شود که عبارت اند از: مرکز حقیقی، جوهری، معنایی، عملکردی و کالبدی (شامل مصنوع و طبیعی). مرکز حقیقی هستی غالباً موضوع بحث ادیان بوده است. هرچند کریستوفر الکساندر آن را در پدیده های طبیعی نیز آشکار می یابد. مرکز جوهری اشاره به لایه هایی درونی هر پدیده دارد که چیستی آن را معیّن می کند. ترکیب واژگانی «مرکز معنایی» را نوربرگ شولتس به کار برده است و مفهوم آن را نیز کریستوفر الکساندر به مثابه یکی از مراکز شرح داده است. هر دوی آن ها به مرکز معنایی در ساحت باطنی اش توجه کرده اند. کریستوفر الکساندر و رودولف آرنهایم عملکردهای یک پدیده را نیز در زمره مراکز تشکیل دهنده کلیت پدیده به شمار می آورند و مرکز عملکردی با رجوع به آثار ایشان تعریف می شود. مرکز کالبدی، تمرکزی در فضای عینی است. چنانچه این تمرکز در طبیعت بوجود آید، آن را مرکز طبیعی گویند و اگر تمرکزی در محیط مصنوع توسط انسان به وجود آید، آن را مرکز کالبدی مصنوع می نامند. مرکز مانند هر مفهوم دیگری در عالم، نظام معنایی ذومراتبی دارد؛ نظامی که سیری از ظاهر به باطن را طی می کند و تمام پیکره معماری را در بر می گیرد. اختلاف نظریه پردازان در تبیین مفهوم مرکز، به علت همین مراتب مختلف آن است؛ بنابراین می توان از اطوار مرکز سخن گفت.
فضای نور و معماری نور
منبع:
باغ نظر ۱۳۸۴ شماره ۳
حوزههای تخصصی:
نور در معماری چیست؟ این پرسشی است که این مقاله در مقام پاسخی بنیادی و فلسفی بر آ ن است. بدیهی است نور در فیزیک قسم خاصی از امواج الکترو مغناطیسی است که قابل مشاهده است. در دانش فیزیک به واسطه وجود حاملی مفروض نور امکان تحقق می یابد. این حامل واسطه ای است که در آن امواج نور به حرکت در می آید.در این مقاله به خصوصیتهای فیزیکی نور بدانگونه که مبحث علم فیزیک است کاری نیست بلکه در اینجا از ویژگیهای مکانی و برخی جهات استتیک نور که با مقوله فضا و مکان در هم آمیخته است سخن خواهد رفت. خصوصیات فضاهای ساخته شده نوری در کنار فضاهای عام حامل نور مورد بحث خواهد بود. از نظر ما ساخت فضاهای نوری اهمیتی چون فضاهای ساخته شده معماری دارد و از این رو ساخت و تولید این فضاها مستلزم دانش معماری خاصی است که آن را می توان «معماری نور» نام نهاد.
بررسی عوامل مؤثر بر ارتقاء تعاملات اجتماعی در فضاهای شهری (نمونه موردی: میدانچه جلفا – اصفهان)
حوزههای تخصصی:
سکونت گاه های شهری قبل از مدرنیسم، فضاهای عمومی مانند میدان های شهری و بازارها، به عنوان عرصه ای جهت ارتباطات اجتماعی بوده اند و در حقیقت مکان های متشکل از فعل و انفعالات اجتماعی تعداد زیادی از مردمانی که این تعاملات را امکان پذیر می ساختند، قلمداد می شده اند بنابراین شرط اساسی برای اینکه یک فضای عمومی، فضای شهری تلقی شود اینست که در آن تعامل و تقابل اجتماعی صورت گیرد. علاوه بر این، فضاهای باز در ایجاد حس اعتماد و اطمینان به مردم کمک می کرده و باعث افزایش حس همبستگی و تعلق در مردم می شوند. در حقیقت این فضاها فراتر از مکانی صرفا برای حضور منفعلانه هستند. اما اکنون، پیشرفت صنعت، تغییر مقیاس از انسان به ماشین و شتاب زدگی در زندگی موجب شده این فضاها کیفیت تاثیر گذار گذشته را نداشته باشند. با توجه به اهمیت موضوع، پژوهش های زیادی با هدف شناسایی عوامل موثر بر ارتقاء تعاملات اجتماعی در فضاهای شهری صورت گرفته است. مقاله حاضر با توجه به سابقه ی تحقیق می کوشد عوامل موثر بر ارتقاء تعاملات اجتماعی را در قالب یک مدل تحلیلی ترسیم کند و به منظور مورد پژوهی، با هدف ارتقاء تعاملات اجتماعی و بهبود کیفیت حس تعلق به مکان، نتایج حاصل را در میدان جلفا اصفهان به کار بندد. نتایج این پژوهش بیانگر آن است که عوامل کالبدی محیط، شخص استفاده کننده و سایر افراد حاضر در محیط، فاکتورهای تاثیرگذار بر میزان کیفیت و کمیت تعاملات اجتماعی می باشد.
استاد قوام الدین شیرازی: معمار افسانه
حوزههای تخصصی:
بن مایه های کهن اسطوره ضحاک در ایران بر اساس نقوش روی مهر دوره عیلامی(هزاره سوم قبل از میلاد)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال چهاردهم بهمن ۱۳۹۶ شماره ۵۶
43 - 56
حوزههای تخصصی:
هنر ایران از دیر باز متضمن نقش های ترکیبی فراوان از موجودات تخیلی بوده که در عین زیبایی به پشتوانه باورهای عمیقی شکل گرفته و بیان کننده اعتقادات آیینی، داستان ها و اساطیر ایرانی بوده اند. درطی قرن ها نه تنها خود نقش مایه بلکه بخش عمده ای از باورهای مؤثر در شکل گیری آن نقش مایه به این ترتیب دچار تغییرات متعددی شده است. شاهنامه فردوسی به عنوان مخزن بخش عمده ای از اساطیر ایران از اهمیت به سزایی برخوردار است. این نکته که داستان های شاهنامه بر اساس متون کهن شکل گرفته اند تقریباً مورد قبول اغلب محققان است. یکی از داستان های بسیار تأثیرگذار شاهنامه داستان ضحاک یا انسان ماردوش است. بر اساس مدارک موجود انسان ماردوش موجودی است که از گذشته های دور در باورهای مردم ایران شکل گرفته و نمونه های آن را می توان بر روی سه مهر به دست آمده از شوش، تپه یحیی و تپه شهداد مشاهده کرد. این نقش مایه که توسط باستان شناسان در حدود 2200-2400 قبل از میلاد تاریخ گذاری شده است در دو منطقه ایران و بین النهرین دارای نقاط اشتراک فراوانی بوده است. تحقیق حاضر با استفاده از روش مطالعه اسنادی انجام شده است و با بررسی نقش کهن انسان ماردوش روی این سه مهر به بررسی ارتباط آنها با داستان ضحاک در شاهنامه می پردازد. نتایج به دست آمده حاکی از آن است که گونه هایی از داستان انسان ماردوش در دوران کهن رایج بوده و در طول زمان با اساطیر دیگر تلفیق شده به داستان ضحاک ماردوش در شاهنامه تبدیل شده است. می توان نشانه هایی از خدایان جهان مردگان در بین النهرین و همچنین اینشوشیناک، خدای عیلامی را در شخصیت انسان ماردوش پیدا کرد. ضحاک نیز با روایت دگرگون شده ای برخی این نشانه های کهن را با خود دارد : همچون خشم و خرابی، بدعهدی و فرمانروای مردگان بودن را.
نقش تزیینی و پیامرسانی کتیبه در معماری اسلامی
حوزههای تخصصی:
پایدارسازی جداره های گودبرداری عمیق به روش میخ کوبی در مناطق شهری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
با افزایش تراکم در عرصه های محدود و در نواحی پرتراکم شهری، تعداد طبقات زیرزمین و عمق گودبرداری افزایش می یابد. برای طراحی پایداری جداره های گودبرداری باید این اطمینان وجود داشته باشد که یک ضریب ایمنی کافی برای مدت عمر سازه های پایدار کننده وجود دارد. روش مناسب گودبرداری با توجه به شرایط و جنس خاک، سطح آب زیرزمینی، عمق و ابعاد گودبرداری، موقعیت و نحوه قرارگیری محل گود، موقعیت و شرایط مجاورین، لرزه خیزی منطقه، الزامات قانونی ساختگاه، اصل تامین ایمنی کامل مجاورین و بخصوص انسان ها، هزینه های پایدارسازی، هزینه های ناشی از گسیختگی و یا تغییر شکل جداره های گودبرداری و مشکلات و محدودیت های اجرایی انتخاب می گردد. روش میخ کوبی دارای مزیت های نسبی قابل توجهی می باشد. این روش از نظر سرعت اجرا، هزینه قابل قبول، انطباق سریع و آسان با شرایط سایت های مختلف، عدم نیاز به ماشین آلات سنگین، اجرای سریع و مطمئن عایق رطوبتی و عدم تداخل سازه نگهبان با عملیات اصلی ساختمان از مناسب ترین روش های پایدار سازی جداره گودبرداری می باشد. محدودیت های این روش به دلیل وارد شدن به محدوده مالکیت مجاورین محل گودبرداری، امکان ایجاد تغییر مکان های افقی و عمودی در دیواره های خاک میخ کوبی شده و در زمین مجاور گود و احتمال ترک در ساختمان های مجاور گود می باشد.
شاخص های معماری مسکن روستایی در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بر اساس شواهد و مطالعات صورت گرفته در مورد مسکن و معماری روستایی واحدهای مسکونی روستایی ضمن برخورداری از ارزش های معماری همانند سادگی و پیرایگی الگوهای بصری و زیبائی شناختی و انطباق با محیط طبیعی هماهنگی با عملکرد زیستی و معیشتی استفاده از مصالح محلی و دانش بومی و ... که به آن هویت خاصی می دهد دارای کاستی هایی چون آسیب پذیری در برابر سوانح طبیعی ضعف سازه ای و آلودگی های محیطی منتج از تداخل فضاهای زیستی و معیشتی نیز میباشند تحول آگاهانه در این معماری مستلزم شناخت و اطلاع از این خصوصیات است در این میان شاخص های مسکن بومی می توانند نقش تعیین کننده ای در سمت و سو و جهت گیری نظام سیاست گذاری و برنامه ریزی مسکن و طراحی و اقداماتی که در این زمینه باید صورت پذیرد ایفا نمایند این مقاله با تعریف و تدوین شاخص های مسکن روستایی و شناخت عناصر کمیت ها و کیفیت های فضایی آن تفاوت های موجود در نیاز های کمی و کیفی مسکن در مناطق مختلف کشور را نشان داده و با تاکید بر ضرورت پرهیز از برنامه ها و اقدامات یکسان و مشابه در مناطق روستایی بستر لازم برای تصمیم گیری متناسب با قوت ها و ضغف های مسکن در پهنه های مختلف جغرافیائی کشور را مهیا سازد
ویژگیهای حمامهای ایران در دوره صفوی
حوزههای تخصصی:
تدوین اصول طراحی فضاهای بازی کودکان با تأکید برگروه سنی5 تا 12 سال (مطالعه موردی : رشت)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در کشور ما طراحی شهری به مفهوم امروزی، سابقه چندان طولانی ندارد و در این بین طراحی فضاهای بازی کودکان خصوصاً گروه سنی 5 تا 12 سال هم اولویت کمتری را داشته است. در شهرسازی سنتی ما به دلیل هویت مندی و احساس تعلق ساکنین به فضا و سازگارتر بودن آن با جوامع سنتی، کودکان به راحتی می توانستند فضای مورد نیاز خود را برای بازی بیابند. امروزه افزایش شهرنشینی و تغییر نحوه زندگی محدودیت های فضایی و زمانی بیشتری را برای کودکان و بازی آنها ایجاد کرده که موجب شده تا روش بازی آنها کاملاً متفاوت از نسل قبل شود. رواج بازی های کامپیوتری بین بیش از 80 درصد کودکان امروز، این مسئله را ثابت و لزوم راه حل های شهرسازانه را در شهرهای معاصر برای اختصاص فضای مناسب برای این قشر سنی ایجاب می کند. این مقاله با تحلیل و ارزیابی دو محله گلسار و دروازه لاکان در شهر رشت به عنوان دو محله جدید و قدیمی با استفاده از اصول و معیارهای جاری در طراحی فضاهای بازی به مقایسه این دو پرداخته و با اثبات فرضیاتی که انتظارات کودکان امروز از فضای بازی را فراتر از تاب و سرسره های سنتی دانسته و آن را نیازمند بازنگری می بیند و تأثیر محیط کالبدی را روی رفتارهای بازی کودکان و فعالیت فیزیکی آنها تأیید می کند، سعی در ارایه اصول و نگرشی نو در باب طراحی فضاهای بازی کودکان خصوصاً گروه سنی 5 تا 12 سال دارد. نگرشی که طراحی زمین های بازی معاصر را بر اساس شناخت نیاز کودکان امروز و ارتقای کیفیت محیط شهری هدف غایی خود قرار می دهد تا فرصت های بازی کیفی را از طریق فرایند آگاهانه ایجاد کند.