فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲٬۲۶۱ تا ۲٬۲۸۰ مورد از کل ۷٬۵۷۷ مورد.
تحلیل تطبیقی ساختار اصلی شهر تبریز از اواخر دوره قاجار تا معاصر با استفاده از تکنیک چیدمان فضایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پیچیدگی موضوع برنامه ریزی و طراحی شهری امروزه به اندازه ای می باشد که به سختی می توان با در نظر گرفتن همه موارد و تأثیرات متقابل بین عناصر به تحلیل و اتخاذ تصمیم مناسب پرداخت. با این وضعیت استفاده از روش های رایانه ای، با امکان تجزیه وتحلیل مسائل پیچیده با دقت و سرعت بالا، به کمک برنامه ریزان و طراحان شهری آمده است. یکی از روش هایی که بر پایه استفاده از رایانه و روش های علمی در زمینه مطالعات شهری به کاررفته است، تکنیک چیدمان فضایی است. این روش تکنیکی برای تحلیل کمی عوامل کیفی شهر می باشد که توسط هیلییر و هانسون در سال 1984 میلادی در لندن پایه ریزی شد.
ساختار اصلی شهر به عنوان فرم دهنده استخوان بندی و شکل شهری تأثیر بسزایی در نحوه ارتباط و ترتیب فضایی فضاهای شهری داشته است. حال سؤالی که مطرح می شود این است که چه عوامل و یا چه پارامترهایی بر شکل دهی به ساختار و استخوان بندی شهر می توانند تأثیرگذار باشند؟ به نظر می رسد برخی از این پارامترها در طول زمان نقش پررنگ تری در شکل دهی به ساختار شهری داشته اند و برخی برعکس. هدف از این مقاله شناخت کاربردی تکنیک چیدمان فضا در مطالعه پیکره بندی و ساختار اصلی شهر تبریز در طی یک سده اخیر می باشد که با استفاده از بررسی تطبیقی بین دوره های تاریخی موردنظر به تحلیل پارامترهای تکنیک چیدمان فضایی پرداخته است و نتایج به صورت داده های گرافیکی و ریاضی ارائه شده است. در این مقاله با استفاده از نقشه خطوط محوری به تحلیل پارامترهایی از این تکنیک (اتصالات، هم پیوندی، عمق فضا و هوشمندی یا وضوح) پرداخته شده است. چنانچه از یافته های تحقیق به دست می آید، محورها و مسیرهای بافت های قدیمی و هسته مرکزی شهر تبریز اهمیت و نقش خود را ازدست داده اند، اما پتانسیل و ظرفیت احیای مجدد نقش و اهمیت خود را در ساختار اصلی شهر دارند.
سنجش تاب آوری کالبدی نواحی شهری (نواحی منطقه 7 شهرقم)
حوزههای تخصصی:
سوانح طبیعی و غیرطبیعی از جمله مخاطراتی است که از دیرباز حیات جوامع و زیستگاه های بشری را با خطر مواجه نموده است و چه بسیاری سکونتگاه هایی که به یکباره و در نتیجه سوانح و بلایای طبیعی، از بین رفته اند. بر همین اساس توانایی مقابله سوانح و مخاطرات طبیعی و غیرطبیعی را می بایست یکی از عوامل کلیدی توسعه پایداری اقتصادی، اجتماعی و زیست محیطی جوامع بشری دانست. بر همین اساس نظریه پردازان، برنامه ریزان و مدیران شهری تلاش نموده اند تا به طریق مختلف سکونتگاه و زیستگاه های بشری را از گزند حوادث و سوانح در امان دارند که مجموعه تلاششان بطور کلی تحت سه دسته رویکرد مدیریت بحران، پدافند غیر عامل، تاب آوری قابل تقسیم بندی می باشد. تاب آوری شهری، یکی از عواملی است که می تواند منجر به تحقق پذیری پایداری در شهرها گردد، و می توان آن را با شاخص های چون انعطاف پذیری، قابلیت بازگشت پذیری، تغییرپذیری در مؤلفه های اجتماعی، اقتصادی، زیست محیطی، نهادی، کالبدی مورد سنجش و ارزیابی قرار داد. در این پژوهش سعی شده است، شاخص های مؤلفه ی کالبدی تاب آوری شهری را که می تواند در تاب آوری شهری بکار گرفته شوند شناسایی شده تا به کمک آن بتوان نواحی منطقه 7 شهر قم را نسبت به تغییرات و بحران های پیش رو انعطاف پذیر نمود. سامانه پژوهش حاضر از نوع کمی بوده که از تدابیر مطالعه اسنادی و میدانی به منظور گردآوری اطلاعات است. تجزیه و تحلیل اطلاعات با استفاده از فرآیند تحلیل سلسله مراتبی(AHP) در محیط نرم افزاری GIS 10.3 و با استفاده از افزونه model Builder صورت پذیرفته است. همچنین پژوهش حاضر را به لحاظ هدف می بایست در زمره پژوهش های کاربردی و به لحاظ روش در زمره پژوهش های توصیفی به شمار آورد. نتایج مطالعات حاضر حکایت از آن دارد، که از میان مؤلفه های اجتماعی، اقتصادی، نهادی، زیست محیطی، کالبدی، مؤلفه ی مورد بررسی، مؤلفه ی کالبدی دارای بیشترین آسیب پذیری را در سطح منطقه می باشد. همچنین از میان نواحی 11 گانه منطقه 7 شهر قم، نواحی 1 و 6 و 7، کمترین امتیاز تاب آوری، و نواحی 4 و 5 و 8، بیشترین امتیاز تاب آوری را در سطح منطقه 7 شهر قم کسب کردند. و باتوجه به معیارهای مطرح شده در مؤلفه ی کالبدی، میانگین تاب آوری کالبدی شهری منطقه7 شهر قم از نوع متوسط نیز می باشد.
تبیین ویژگی های طراحی شهری ایرانی اسلامی تبریز، مورد مطالعه: بازار بزرگ شهر
حوزههای تخصصی:
شهر ت بریز از تاریخ غنی برخوردار است که متأثر از تحولات خوشایند و ناخوشایند اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و طبیعی می باشد. بافت قدیم تبریز همچون بافت برخی دیگر از شهرهای ایران، حاصل تاریخی پر فراز و نشیب و میراثی گران بها و ارزشمند در زمینه طراحی شهری می باشد. مجموعه های شهری عظیم و بکر هم چ ون ب ازارها در ایران، طی فرآیندی تاریخی از اندوخته های فکری فرهنگی و معنوی تبلور یافته و بدیهی است که به یکباره از نمونه های بیگانه دیگری الگوبرداری نشده است. بازسازی و رونق شهر تبریز پس از زلزله های ویران کننده و دیگر تحولات، اشاره ای به وجود اصول و مبانی مکتبی از پیش شکل گرفته دارد. بازار تبریز که به ثبت جهانی رسیده، به طور مسلم از نظر کالبدی- فضایی و اجتماعی یکی از ارکان هویتی این شهر است. مسئله مورد نظر بی توجهی به این میراث ارزشمند و عدم آشنایی با ویژگی های اصول و مبانی مکتب مذکور و هدف اصلی استنتاج مبانی طراحی شهری از فرهنگ و سنن تبریزیان و تجلیات کالبدی موجود آن، به عنوان مکتبی از مکاتب طراحی شهری ایران زمین با ویژگی های خاص سنت طراحی شهری خود است. آموختن از این مجموعه و بازشناسی ابعاد پنهان موجود در آن، می تواند به ارتقای کیفیت شهرهای هم فرهنگ منطقه و توسعه فضاهای شهری کمک شایانی نماید. در این مقاله با روشی توصیفی تحلیلی موضوع از طریق تحلیل، محتوای متون و اسناد موجود و مشاهدات میدانی مورد مطالعه و بازشناسی قرار گرفته است. نتایج پژوهش نشان می دهد بازار تبریز برخلاف بازارهای تهران، اصفهان، کاشان که ساختاری خطی با انشعابات کمتر می باشند، به صورت شبکه ای متشکل از راسته ها، دالان ها، گره ها، تیم ها، تیمچه ها، سراها، مساجد و با انشعابات فراوان به عنوان سیستمی کارآمد در ابعاد اقتصادی، اجتماعی- فرهنگی، اقلیمی و با تنوع بالای فعالیتی، با نظمی پیچیده به حیات خود ادامه می دهد. در نهایت می توان چنین نتیجه گیری نمود که سنت طراحی شهری تبریز مکتبی است منحصر به فرد، دارای فضاهای شهری دلنشین، رنگ و لعاب گرم و شاد، بافت هماهنگ و دانه بندی نرم که درس هایی آموزنده و ارزشمند برای بازگو کردن و بازآموزی دارد.
معرفی اثر-معماری معاصر ایران
حوزههای تخصصی:
بررسی محدوده باروی قدیم شهر تبریز با استفاده از منابع تاریخی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال پانزدهم مرداد ۱۳۹۷ شماره ۶۲
37 - 46
حوزههای تخصصی:
با پایتخت شدن تبریز در دوره ایلخانان (حک: 736-653 ه.ق.)، شهر به ناگاه با مهاجرت گسترده توده های مردمی مواجه شد. به نحوی که طی مدت کوتاهی در محدوده بیرونی هر یک از دروازه های باروی شهر، محلاتی متعدد برابر با وسعت شهر قدیم شکل گرفتند. این امر تبیین موقعیت اراضی در ناحیه ربض و شارستان را از لحاظ مالکیت هم ارز کرد، چنان که در اسناد و مدارک ثبتی مانند وقف نامه ها به وفور با اصطلاحاتی همچون محلات درونی و بیرونی، و یا داخل شهر و خارج شهر روبرو می شویم. از آنجا که محدوده باروی قدیم به عنوان معیاری جهت تفکیک موضع محلات و تعیین حدود شهر قدیم به کار رفته است، تدقیق در محدوده باروی قدیم تبریز (احداث : 435ه.ق.) عاملی تأثیرگذار در شناخت روند توسعه کالبدی شهر تاریخی قلمداد می شود. از این رو تحقیق حاضر سعی دارد با شناسایی حریم باروی قدیم، تعداد و محل دروازه های تاریخی آن، نظام ساختاری شهر تبریز طی قرون میانه اسلامی را مورد بازخوانی قرار دهد. از طرفی، با توجه به آنکه نقشه دارالسلطنه تبریز (ترسیم : 1297ه.ق.) نشانگر موضع دروازه های نه گانه باروی نجف قلی خانی است، این سؤال مطرح می شود که محدوده باروی قدیم تبریز نسبت به باروی اخیر شهر که پس از زمین لرزه 1194ه.ق. برپا گشته در چه موقعیتی واقع بوده است؟ بر این اساس با بهره گیری از منابع تاریخی، نام و تعداد دروازه ها و محل استقرار هر یک به طور جداگانه مورد مطالعه قرار گرفت، سپس داده های به دست آمده با اطلاعات حاصله از نقشه دارالسلطنه به منظور تعیین موقعیت مکانی دروازه های باروی قدیم انطباق داده شد. جهت نیل به اهداف پژوهش، از روش تحلیل محتوای کیفی برای داده اندوزی استفاده شده است. منابع گردآوری داده ها نیز شامل اسناد و مدارک نوشتاری و تصویری همچون کتب مورخین، وقفنامه ها، و نقشه های تاریخی است. در نهایت نتایج حاصل به صورت نقشه ای شهری مربوط به اواخر قرن ششم هجری ترسیم شد که نشانگر هم پوشانی محدوده باروی قدیم شهر تبریز با محدوده باروی نجف قلی خانی است.
شناسایی عوامل موثر بر اجتماع پذیری در محیط آموزش معماری وتحلیل تعامل بین آن ها (با رویکرد تصمیم گیری چندمعیاره فازی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
با توجه به تاثیر محیط کالبدی آموزش معماری بر یادگیری دانشجویان مربوطه، ضرورت دارد تا مولفه های موثر در این رابطه شناخته شود. درخصوص آموزش معماری، نقش تعاملات و روابط میان دانشجو و استاد حائز اهمیت است. اجتماع پذیری به عنوان قابلیتی کیفی از محیط آموزشی می تواند امکان تعاملات اجتماعی بین دانشجویان معماری با اساتید و نیز با یکدیگر را افزایش داده و موجب ارتقاء فرآیند یادگیری معماری گردد. تحقیق پیش رو با فرض اینکه اجتماع پذیری محیط بر یادگیری دانشجویان تاثیرگذار است، به بررسی عوامل محیطی تاثیرگذار بر اجتماع پذیری در محیط آموزش معماری و ارزیابی روابط میان آن ها می پردازد. برای پاسخ به سوال تحقیق، پس از شناخت مفاهیم اولیه در باب اجتماع پذیری و تعاملات اجتماعی و نیز محیط آموزش معماری، از طریق روش تحلیل منطقی و استدلال قیاسی، مدل پیشنهادی از عوامل موثر بر اجتماع پذیری پرداخته شده است. سپس از طریق روش دلفی فازی(نظرسنجی از خبرگان و اساتید معماری)، شاخصه ها در مدل پیشنهادی با درنظرگرفتن نقش آن ها در محیط آموزش معماری غربالگری گردید. در مرحله بعدی، به منظور سنجش روابط میان این عوامل از روش دیماتل فازی استفاده شده است. نتایج به دست آمده عوامل موثر بر اجتماع پذیری در محیط آموزش معماری را به صورت شش دسته کلی نشان داد که عبارتند از: عناصر فیزیکی، عوامل فضایی-معماری، معانی زیباشناختی، احساس امنیت، معنایی-ادراکی و عملکردی-فعالیتی. در بین عوامل اصلی " عناصر فیزیکی" تأثیرگذارترین و "عملکردی-فعالیتی" تأثیرپذیرترین شاخص و مهمترین عامل در هنگام طراحی معماری است.
مرمت
حوزههای تخصصی:
گزارش اجمالی آثار تاریخی عزآباد
حوزههای تخصصی:
مطالعه کیفی دلالت های معنایی معماری هورامان تخت از منظر نشانه شناسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال چهاردهم اسفند ۱۳۹۶ شماره ۵۷
45 - 62
حوزههای تخصصی:
معنا نیاز بنیادی انسان است و معماری به عنوان یک فرآیند دلالتی، در تلاش است تا با تأکید بر ویژگی های ذهنیِ انسان علاوه بر کالبد و فرم ظاهری محیط، به تحقّق این بُعد از نیازهای بنیادی انسان یاری رساند؛ و در این میان، نشانه شناسی رهیافتی است که نگاهش به فراگَرد معناست و به دنبال دلالت های ضمنی و کشف لایه های معنایی پدیده هاست. هورامان مجموعه ای غنی از سکونت گاه های انسانی است که سهم مهمی از ارزش های فرهنگی کشور، از جمله در زمینه معماری را به خود اختصاص می دهد. عدم توجه به ابعاد معنایی در توسعه کالبدی سکونت گاه ها می تواند پیامدهای منفی بسیاری بر جاذبه های معماری این مناطق در جهت جذب گردشگر و نهایتاً اجتماع پذیری و حتی سکونت در آنها داشته باشد. از این رو پاسخ به این پرسش که "معانی خاص و دلالت های معنایی شکل گیری معماری هورامان تخت کردستان ایران با توجه به نشانه های متنی و از منظر نشانه شناسی چیست؟"، ضروری به نظر می رسد. هدفِ عمده این بررسی، کشف و تدوین معانی معماری هورامان و نظام معنایی حاصل از نشانه/بازنمون های آن، جهت استفاده در برنامه های آتی بهسازی و نوسازی است. نظام تفسیر و رویکرد پژوهش حاضر نشانه شناسی، و نظام تحلیل آن روش شناسی کیفی است و از روش نظریه زمینه ای برای تجزیه و تحلیل اطلاعات و ارایه نظریه نهایی استفاده شده است. در این راستا، معماری هورامان به مثابه یک متن، در ذیل پنج نظامِ استقرار، ساخت، فضا و عملکرد، حرکت و دسترسی، و منظر به صورت جزء به جزء مورد بررسی قرار گرفت؛ در این مرحله محقق با حضور در منطقه مورد پژوهش و انجام مصاحبه های باز و عمیق نسبت به گردآوری اطلاعات اقدام کرده و عناصر و اجزای بازنمونی این نظام ها، تحت 43 مفهوم اولیه شناسایی و کدگذاری باز گردید؛ در مرحله بعد هر کدام از نشانه/بازنمون ها، در ذیلِ هر یک از رمزگان های سه گانه اجتماعی، علمی و زیبایی شناسی، در چند سطح معنایی و با استفاده از کدگذاری های محوری و گزینشی، مورد تفسیر و تعیین موضوع قرار گرفت. نهایتاً 11 مقوله عمده نظیر: انسجام فضایی، خوانایی، حضورپذیری فضا که نشانگر اجتماع پذیریِ این معماری است شناسایی و تدوین شد. سپس در مرحله پایانی، با یکپارچه کردن، مقایسه، و تعمق پیرامون مقولات به دست آمده در مراحل قبلی، یک مقوله هسته تحت عنوانِ "معماری هورامان پدیده ای اجتماع پذیر در جهت ارتقای کیفیت حیات جمعی" به عنوان معنای نمادین معماری هورامان تخت کردستان ایران انتخاب شد.
معرفی اثر-هنر سیریانی، بریدگیهای شهری و فضاهای ممتد نخوار
حوزههای تخصصی:
زبان منظر؛ کارکردهای دستور زبان منظر پساصنعتی
حوزههای تخصصی:
ساختار زبان منظر، از یک سو با به کارگیری واژگان برای انواع اُبژه های منظر (Landscape Objects) و قوانین ترکیب فضایی آنها می تواند شخصیت یک منظر را تجزیه و تحلیل کند. و از سوی دیگر، با استفاده از نوعی سیستم زاینده (Generative System) به بازآفرینی منظر کمک کند. ساختار زبان منظر و نوع گفتمان مخاطب و منظر، در هر فضا متفاوت است. بشر امروزی با تغییر در سیاست های اقتصادی عصر مدرن، به طور دایم شیوه های جدیدی از زندگی و فضاهای شهری را تجربه می کند. تغییر مرزهای شهری، به واسطه رشد پراکنده شهر و رویارویی با عرصه های دانه درشتی که سیالیت و فعالیت شهری را مختل کرده، به عنوان چالشی نوین، پارادایم های منظر شهری در عرصه های پساصنعتی را شکل داده است. در واقع بشر امروزی، دایم فضا را مصرف می کند، دور می اندازد و باز با آن مواجه می شود. این فرآیند رویارویی مجدد با فضاهای انسان ساخت و مهجور، محرکی برای جهش دیدگاه زیبایی شناسانه منظر و ادبیات گفتمانیِ آن است و ساختار جدید زبان منظر در عرصه های پساصنعتی را شکل می دهد.
معماری مدنی در اسلام
بررسی کیفیت محیط مسکونی بر اساس مولفه های کاربردی معماری پارامتریک
حوزههای تخصصی:
معماری تامین و ایجاد فضایی برای نیازهای انسان است، احتیاج به مسکن در کنار حس زیبایی شناسی می تواند یکی از معیارهای طراحی معماری باشد. ضرورت تحقیق عدم توجه به مولفه های محیط و نیازهای انسان معاصر و آینده زمینه مسکن را دچار تیپولوژی های یکسان نموده و نیز طراحی مسکن به طور یکنواخت و کارخانه ای منجر شده است. بدین ترتیب ضرورت به وجود آوردن نگرشی نو در طراحی معماری خانه برای معماران و نیز استفاده کنندگان میتواند بخشی از ضرورت های حاکم بر نیازهای انسان را در بر داشته باشد. طراحی پارامتریک یکی از رویکردهای فراگیر در فضای طراحی امروز جهان است. ترکیب معماری با علم هندسه می تواند یک فرم پایدار را به کالبد ارائه دهد. هدف تحقیق پاسخگویی به نیاز انسان با استفاده از معماری پارامتریک، تغییر روش های طراحی معماری برای دست یافتن به مسکن و بالا بردن کیفیت کالبدی مسکونی با استفاده از حس زیبایی شناسی در معماری پارامتریک می باشد. تحقیق حاضر با استفاده از روش توصیفی پیمایشی، ضمن ارائه ارتقای کیفیت محیط انسانی در طراحی مسکن معاصر به رویکرد پارامتریک در بنا می پردازد. بر این اساس حاصل تحقیق فوق چنین است؛ عامل اول: مسکن مطلوب و رابطه آن با زمینه (فیزیکی و بصری)، عامل دوم: محیط انسان ساخت(شناخت قابلیت های محیطی برای تحقق نیازهای انسانی در مکان)، عامل سوم: هندسه پارامتریک در مسکن.(در ﻋیﻦ ﻣﺠﺮد ﺑﻮدﻧﺶ ﻣﻬﻤﺘﺮیﻦ زﺑﺎﻧی اﺳﺖ کﻪ ﻣﻌﻤﺎر ﺑﻪ وﺳیﻠﻪ آن کیﻔیت های ویﮋه ﻓﻀﺎیی را ﻣی آﻓﺮیﻨﺪ). در نتیجه پژوهش حاضر با توجه به توسعه مسکن رسیدن به طرحی جامع در ورای بحث های کیفیت فضا که نقش مهمی در طراحی های امروزی را دارد به ارائه الگوی مناسب برای مسکن مطلوب در جامعه ایی انسان مدار پرداخته خواهد شد.
معرفی اثر-آب و معماری
حوزههای تخصصی:
دشواریهای مطالعات تاریخی معماری ایران و پدیده ی سید باقر شیرازی
منبع:
گلستان هنر ۱۳۸۶ شماره ۸
حوزههای تخصصی:
بررسی بازنمود روان زخم فردی و جمعی ناشی از دو جنگ جهانی در هنر با نگاهی به آثار دو تن از نقاشان آلمانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
از سده بیستم و پس از تجربه دو جنگ جهانی و فجایع بشری دیگر، مفهوم روان زخم به مثابه پدیده ای فردی و جمعی هر چه بیشتر در محافل علمی و نیز سپهر عمومی مطرح شده است. با وجود دشواری تعیین مرزهایی روشن برای تعریف یک دسته بندی مشخص از عوامل پیدایش روان زخم فردی و جمعی، همچنان می توان با اطمینان جنگ را پدیده ای آسیب زا دانست و مفهوم روان زخم ناشی از جنگ را طرح کرد. ● بیان مسئله و پرسش های کلیدی : این پژوهش به بازنمود روان زخم فردی و جمعی ناشی از جنگ در آثار هنری با نگاهی به نقاشی های دو هنرمند آلمانی در سال های پس از جنگ جهانی اول و دوم می پردازد. مسئله تحقیق ردیابی و مطالعه رابطه تعاملی این آثار با روان زخم فردی و جمعی در بستر شرایط فرهنگی و اجتماعی جامعه پساجنگ در کشور مغلوب است. در واقع این پژوهش در پی پاسخ به این پرسش هاست که بازنمود روان زخم فردی ناشی از جنگ در آثار نقاشی چگونه در متن جامعه پساجنگ در تعامل با روان زخم جمعی قرار می گیرد؟ بازنمود روان زخم جمعی در آثار هنری نسل های مختلف پس از جنگ چگونه با نظریات روان کاوی فرویدی و پسافرویدی قابل تشریح است؟ ● روش تحقیق : برای نیل به پاسخ پرسش های این تحقیق، نخست به طرح نظریات روان کاوی در باب روان زخم (و بالاخص روان زخم ناشی از جنگ) با تکیه بر آرای فروید در این زمینه پرداخته می شود. این رویکرد روان کاوانه در جریان تحلیل محتوای آثار به مثابه نقطه عزیمتی خواهد بود که ارزیابی شرایط فرهنگی و اجتماعی و نیز زندگی نامه هنرمند در نسبت با آن صورت می گیرد. بر این اساس این پژوهش نشان می دهد که آثار هنری محملی برای بازنمود خاطرات روان زخم فردی و جمعی هستند. برای شناخت بهتر جنبه های مختلف فردی و جمعی روان زخم ناشی از جنگ، دو هنرمند آلمانی از دو نسل مختلف برای مطالعه موردی انتخاب شده اند. تعلق یکی به نسلی که جنگ را تجربه کرده است و دیگری به نسلی که پیامدهای جنگ را از نسل والدین خود میراث برده است، امکان مطالعه بهتر بازنمود روان زخم به مثابه تجربه ای فردی یا جمعی را فراهم می آورد. ● هدف از تحقیق : پژوهش حاضر می کوشد نشانه ها و ویژگی هایی را که روان کاوی برای تشخیص روان زخم تعیین کرده است، در آثار دو نقاش آلمانی پس از دو جنگ جهانی، به مثابه بازنمودی از روان زخم فردی و جمعی ناشی از جنگ بیابد و محتوای این آثار را با خوانشی روان کاوانه تشریح کند. این پژوهش امکان شناخت بهتر آثار تحلیل شده را فراهم می آورد و ضمناً الگویی برای مطالعه وجوه بازنمود روان زخم جنگ آثار مشابهی که در سایر دوره های تاریخی یا سایر جوامع پس از جنگ خلق شده اند، ارایه می کند.
گونه شناسی مساجد بلوچستان ایران، از دوره قاجاریه تا معاصر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
با گسترش اسلام در قرون اولیه اسلامی، سایر مناطق مسلمان شده براساس نوع معماری منطقه خود و ویژگی های جغرافیایی آن، اقدام به احداث مساجد کردند. بلوچستان ایران نیز یکی از نخستین سرزمین هایی بوده است که در اوایل قرون اسلامی، اسلام در آن گسترش یافت و مردم آن به تبع عوامل جغرافیایی، فرهنگی و مصالح ساختمانی در منطقه، مساجد خود را بنا کردند. این مساجد دارای ویژگی های متنوعی نسبت به سایر مناطق ایران هستند و در این پژوهش، این خصوصیات در دوره تاریخی سیصدساله اخیر، مورد شناخت و بررسی قرار می گیرد (از دوره قاجاریه تا معاصر)، این دوره تاریخی باتوجه به نمونه های قابل بررسی و مشاهده انتخاب شده است. بدین سان برای تبیین ویژگی ها تمایزی ذکر شده که حاوی نکات ارزشمندی از زمینه های شکل گیری معماری است. هدف از پژوهش، شناسایی ساختار شکلی فضایی مساجد بلوچستان و معرفی گونه های برآمده از این تحلیل شکلی فضایی است. برای این منظور، از روش تحقیقِ توصیفی تحلیلی بهره گرفته شده است و جمع آوری اطلاعات ازطریق مطالعات کتابخانه ای و برداشت و بازبینی مساجد بلوچستان می باشد. در این پژوهش، ابتدا مساجد برحسب موقعیت مکانی به سه دسته مساجد عشایری، روستایی و شهری تقسیم شده و سپس برحسب معیار شکلی فضایی گونه شناسی صورت گرفته است. تفاوت گونه ها در نحوه شکل گیری و ارتباط فضای باز، بسته و نیمه باز در الگوی فضایی مسجد است. یافته های گونه شناسانه حاکی از سه گونه صحن شبستان، گونه صحن رواق شبستان و گونه دوشبستانی است. بیشترین تنوع گونه در دسته مساجد روستایی واقع شده است. مساجد شهری علی رغم تزیینات بیشتر و مصالح جدید در ساخت آن ها و مساحت زیاد، همچنان از ساختار کالبدی فضایی مساجد روستایی تبعیت می کنند. همچنین بررسی ها نشان می دهد گونه صحن رواق شبستان در حال حاضر، پرکاربردترین الگوی ساخت مساجد است و گونه دوشبستانی رو به فراموشی گذاشته است. گونه صحن شبستانی همچنان الگوی مساجد ساده و کوچک در نقاط کم تراکم جمعیتی است.