بر اساس دیدگاهی که در میان بخشی از پژوهشگرانِ حوزه حافظ شناسی رایج شده است، حافظ در دوره ای از زندگی خود به کار «دیوانی» می پرداخت و از جمله مأموران و کارگزاران تشکیلات اداری و دیوانی بوده است. بررسی دقیق استنادات و شیوه استنباط های صورت گرفته، ضرورت بازبینی این دیدگاه را بیان می کند. این پژوهش در پی پاسخ به این پرسش ها است که دیدگاه اشتغال حافظ به دیوانی بر چه پایه و اساسی استوار شده است؟ و بر اساس شواهد و منابع تاریخی کدام نظر در خصوص اشتغالات حافظ اعتبار بیشتری دارد؟ به نظر می رسد که رواج دیدگاه مورد نظر نتیجه استنباط درستی از منابع و معناکاوی از شعر حافظ نیست و از این رو این موضوع نیازمند بررسی و تحقیق دقیق تری است. در پژوهش حاضر، با استفاده از روش توصیفی تحلیلی و با رویکرد انتقادی، به ارزیابی استنادات و شواهد پژوهشگران در بیان دیدگاه اخیر پرداخته و تلاش می شود تا نوع پیوند حافظ با تشکیلات حکومتی بر اساس شواهد و اسناد موجود تبیین گردد.
این تحقیق به بررسی تاریخ سیا سی خاندان اردلان در دوره صفویه می پردازد، که شامل پیشینه خاندان اردلان، بررسی تاریخ سیاسی هر یک از حاکمان اردلان که در دوره صفویه حکومت کرده اند و روابط آنها با شاهان صفوی و سلاطین عثمانی، موقعیت سیاسی خاندان اردلان در دربار صفویان می باشد. بخش اصلی این تحقیق به چگونگی تشکیل حکومت، شیوه حکومتداری حاکمان اردلان در دوره صفویه و روابط سیاسی آنها با دو دولت ایران و عثمانی و همچنین روابط آنها با خاندان کرد بابان که وابسته به سلاطین عثمانی بودند، می پردازد. به طورکلی اهمیت سیاسی حکومت محلی اردلان را برای شاهان صفوی مشخص می سازد.
محمدبن ابوبکر از معدود چهره های شاخص در تاریخ فرهنگ اسلامی است که اصالت و شرافت خاندانی و ایمانی را توأمان در خود جمع کرده بود. از یک سو، پیوند نَسَبی او با ابوبکر، و از سوی دیگر، پیوند ولایی او با امام علی(ع) موجب شد که چهره ی وی در منابع شیعی و سنی بازتاب های مختلف یابد.
چرایی بازتاب متفاوت چهره ی محمدبن ابوبکر در منابع فریقین، عمده ترین مسئله ای است که این مقاله میکوشد با توسل به روش توصیفی- تحلیلی، به ایضاح آن همت گمارد و نشان دهد که تاریخ نگاری اسلامی، با عنایت به موقعیت دودمانی و ایمانی او، چهره ی دوگانه ای از وی ترسیم کرده است که از حیث ارزشی با یکدیگر برابر نیستند. این نابرابری که در قالب دو سیرت پاک و ناپاک از او بازتاب یافته است، ریشه در نوع نگرش منابع شیعی و سنی به زیست نامه و شجره نامه ی وی دارد که به مثابه ی ابزاری برای این ترسیم دوگانه، مورد بهره برداری قرار گرفته اند.