فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱۲۱ تا ۱۴۰ مورد از کل ۴٬۴۳۴ مورد.
تاریخجه انیمیشن روسیه (برگرفته از سایت ویکی پدیا)
منبع:
فارابی ۱۳۸۵ شماره ۶۲
حوزههای تخصصی:
مطالعة تطبیقی نگارة چاپ سنگی «چاپخانه»، اثر میرزا علیقلی خویی، با نگارة «کاخ خورنق»، اثر بهزاد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در آخرین صفحه های نسخة چاپ سنگی خمسة نظامی- که از سال 1264 هـ. ق به جا مانده است و در کتابخانة ملّی تهران نگهداری می شود- نگاره ای تحسین شدنی از میرزا علیقلی خویی، استاد چاپ سنگی دورة ناصری، وجود دارد. این نگاره که «چاپخانه» نام دارد، مراحل آماده کردن کتاب را از ابتدا تا آخرین مرحله که چاپ سنگی آن است، به طور مفصّل نشان می دهد. این نگاره، از نظر ساختار بصری، بیان محتوایی و ترکیب بندی خطی، به نگارة «کاخ خورنق»، اثر کما ل الدین بهزاد (مکتب هرات، ۸۹۹ هـ. ق) شباهت چشمگیری دارد. نگارة بهزاد نیز در نسخة خمسة نظامی که در موزه بریتانیا، در لندن نگهداری می شود، موجود است.
هدف از تنظیم این مقاله، مطالعة تطبیقی ویژگی های بصری این دو نگاره از نظر ساختار های مشابهِ بصری، مضمونی، کارکردی و عناصر تجسّمی است. فرض بر این است که مشابهت های بصری با آگاهی ایجاد شده و میرزا علی قلی خویی از ارزش و اعتبار نگارة کاخ خورنق آگاه بوده است. به همین دلیل، از آن تأسی جسته و ساختار کارش را با الهام از آن پایه گذاری کرده است.
نکتة قابل توجه در نگارة چاپخانه، لطایفی است که در ترکیب بندی و تصویرسازی شخصیت های آن بهکار رفته است. به طور قطع، این نگاره با تکیه بر پشتوانة غنیِ سنّت های کتاب آرایی و مصوّرسازی نسخه های خطّی شکل گرفته است. در نگاه اول به این اثر، ویژگیهای نقاشی قاجار خودنمایی می کند. اما با کنکاش در ساختار بصری و با توجه به تأکیدی که نگارة چاپخانه بر رعایت اصولی مثل ریتم، توازن، حرکت و... دارد، می توان بین آن و نگارة کاخ خورنق مشابهت های فراوانی یافت.
تحلیل کنش عکاسی و خوانش عکس از دیدگاه نشانه شناسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نوشتار پیش رو تلاش دارد کنش عکاسی و خوانش عکس ها را از طریق رویکرد نشانه شناسی به توصیف و تحلیل بکشاند. کنشی که دو قطب اصلی سازنده آن گذاشتن قاب بر موضوع و انتخاب لحظه مناسب ثبت عکس می باشد و اساسا هر عکس زاده ی وحدت قاب و لحظه است که عکاس در مقام هنرمند، سازنده آن است .بنابراین، اگرچه عکاسی پیوند و نسبت ناگسستنی با واقعیت دارد ، اما عکس متنی نشانه ای است و درحالی که وجودش در مناسبت با واقعیت و ابژه های عالم بیرون شکل می گیرد اما جهان ویژه خود و معنا و مفهوم و دلالت های مستقلی را به معرض تاویل و تفسیر می گذارد.ازاین بابت می توان شگردهای نشانه شناسی از قبیل همنشینی، جانشینی،تقابل قطبی،ارجاع مستقیم و ضمنی ،بافت و زمینه ،بینامتنیت و انواع متن های نشانه ای را در تولید و مهمتر از آن خوانش عکس به آزمون گذاشت و البته معقول تر آن است که مطالب ارائه شده با نمونه های تصویری متعدد مستند سازی گردد. با به کارگیری رویکرد نشانه شناسی در تحلیل کنش عکاسی و تفسیر و خوانش عکس ها، نتایجی چون تشریح فرایند تولید و خوانش عکس ها و دستیابی به شاخص هایی برای دسته بندی زیبایی شناسانه و ارزیابی بهترآنها به دست خواهد آمد.
معمای لاینحل استاد محمد سیاه قلم
منبع:
گلستان هنر ۱۳۸۴ شماره ۱
حوزههای تخصصی:
روزنهای بر تحلیل نگاره هارون الرشید در حمام (اثر کمال الدین بهزاد)
منبع:
جلوه هنر ۱۳۸۲ شماره ۲۳
حوزههای تخصصی:
در آثار بهزاد با ترکیب بندیهایی مواجه میشویم که فراست و تیزبینی بهزاد را مینمایانند . نظمی خاص همه اشیاء و اجزاء تصویر را در برگ گرفته است و در پس همه عناصر بصری متکثر ، تمایلی به وحدت دیده میشود. این وحدت بیننده را هدایت میکند تا به همه چیز و همه جا نظر افکند و حتی کوچکترین اجسام و شکلها از وی دریغ نخواهند شد...
نگرشی بر سبک ناییف: «نقاشان روزهای یکشنبه»
منبع:
فصلنامه هنر ۱۳۶۳ شماره ۶
حوزههای تخصصی:
تبیین مرزهای بین عکاسی واقع گرایانه، انتزاعی و تجریدی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از تقسیم بندی هایی که می توان جهت دسته بندی عکس ها قائل شد، تفکیک نمودن آنها از نظر میزان انطباق با واقعیت بیرونی و وفاداری به ثبت عینی رویدادها می باشد. از آنجا که تاکنون مرزبندی قاطعی بین عکس ها از این نظر انجام نپذیرفته است؛ در این مقاله سعی شده با یک دسته بندی کلی، عکس ها در سه گروه واقع گرا، انتزاعی و تجریدی تفکیک، و مرزبندی بین آنها مشخص گردد. بدین منظور در ابتدا معانی واژگان واقع گرایی، انتزاع و تجرید به ایجاز و اختصار مرور شده و سپس به بازشناسی خصوصیات آنها و تبیین مرزهایی جدید در این میان پرداخته شده است. گروه اول شامل عکس های واقع گرا، عکس های خبری و مستند را در خود جای می دهد که هدف اصلی آن ثبت کامل واقعیت به صورتی وفادارانه است. در گروه بعدی عکس های انتزاعی تفکیک شده اند که دارای برداشتی گزینشی از واقعیت بوده و سعی در ساده سازی واقعیت موجود دارند. در دسته بندی آخر، عکس های تجریدی قرار دارند که عکاس ارتباط خود را با طبیعت و ثبت واقعیت عینی قطع نموده و تصویر، دیگر محملی برای نمایش موضوعی از جهان محسوس نمی باشد. هدف این دسته از عکس ها این است که جهان درونی انسان را، بدون توسل به استعاره های جهان بیرونی بیان نماید. با چنین تعریفی می توان، مرزبندی تازه ای جهت تفکیک عکس ها در دسته بندی ای نوین، قائل شد.
در احوال و آثار استاد علی راهجیری، خوشنویس و خط پژوه
حوزههای تخصصی:
بررسی پالت رنگ در 5 نگاره از نگارههای شاهنامه شاه طهماسب
منبع:
جلوه هنر ۱۳۸۲ شماره ۲۳
حوزههای تخصصی:
در میان نسخههای شاهنامههایی که به فرمان شاهان در دوران مختلف تدوین شده است ، شاهنامه طهماسبی دارای شکوه و ارزش هنری قابل توجهی است . این مجموعه که از آثار نادر به جای مانده از دوره صفوی است ، دارای نگارگریها بسیار پرکار و زیبایی است که از غنای رنگ ، فرم و ترکیب بندی برخوردار است. با بررسی نگارگریهای این شاهنامه میتوان تا حد زیادی به سیر تکامل هنر نگارگری در دوره صفویه پی برد. هنرمندانی که در تکوین و خلق این شاهنامه مشارکت داشتند ، از جمله بزرگترین نقاشان دورهی صفویه به شمار میآیند . این هنرمندان به نگارگری ایران درخشش و جلای قابل ملاحظه دادند...
تصویرسازی تبلیغاتی
حوزههای تخصصی:
آموزش نقوش ختایی در طراحی هنرهای سنتی
حوزههای تخصصی:
نگره مؤلف و آثار کمال الدین بهزاد و رضا عباسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
آثار نگارگری ایران عرصة پرباری جهت انجام پژوهش های معاصر است. در میان نشانه های پراهمیت در آثار نگارگری ایران موضوع امضا و نام هنرمند را میتوان مطرح کرد. امضا و نوشتن نام مؤلف به نوعی صحه بر ثبت نگاره به دست هنرمندی خاص است. این سنت به نوعی اثر را شناسنامه دار و به عبارتی اصل و نسبدار میکند. نام هنرمند که بر سینة اثر بدرخشد رابطة خویشاوندی آن درست از کار در میآید و راه بر انتساب آن به هر هنرمند یا هنرمندان دیگر بسته میشود. بحث مؤلف، امضا و روش به کارگیری آن توسط هنرمندان ایرانی مانند رضا عباسی و کمال الدین بهزاد در دورة صفوی و تیموری با توجه به نظریه های انتقادی معاصر هدف مهم این پژوهش تلقی میشود. نیل به این هدف با روشی تطبیقی ـ تحلیلی تحقق پیدا میکند تا پاسخی بر این سؤال باشد که نظریه مؤلف را چگونه میتوان دسته بندی کرد و در آثار رضا عباسی و بهزاد چگونه مقولة مؤلف/ پدیدآورنده و رقم زدن را میتوان تحلیل کرد؟
به منظور فراهمساختن پاسخ مسئله پیشگفته، در بخش اول، بحث مؤلف در حوزه نقد ادبی بررسی میشود. سپس به طور تطبیقی بحث مؤلف در نگارههای دو هنرمند مذکور از دوره صفوی و تیموری مقایسه میشود. نتیجه حاصل این است که بسیاری از هنرمندان ایرانی و سرآمد آنها «رضا عباسی» و «کمالالدین بهزاد»، به صورت عملی نظریه هایی دربارة مؤلف مطابق نظریه های انتقادی معاصر را در آثارشان به مرحلة اجرا درآوردهاند. در سدة دهم به دلیل تحولات خاص، مفهوم جدیدی از هنرمند به میان می آید. تا پیش از این زمان، اثر هنری از بقیه وجوه شرایط تحقق یک اثر (مانند مخاطب و هنرمند) با اهمیت تر بود. با تنومند شدن رو به فزونی وجه هنرمند و مؤلف، یافتن ردپای مؤلف در اثر هنری ویژگی برجسته ای شد. جدا از مضامین سنتی مربوط به هنرمند و مؤلف، اعتقاد به حضور غایب مؤلف در آثار بهزاد و کاربرد آن به مثابه مؤلفه ای کارکردی در آثار رضا عباسی مناسب ترین نتیجه همخوانی با نظریه های معاصر است.