ترتیب بر اساس: جدیدترینپربازدیدترین
فیلترهای جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۸۴۱ تا ۸۶۰ مورد از کل ۴٬۴۹۷ مورد.
۸۴۵.

پژوهشی پیرامون پیشینه جلوه های بصری نور در نگارگری

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۶۸۲ تعداد دانلود : ۹۴۶
یکی از عناصر زیبایی شناسی در آثار نگارگری ایران، علاوه بر ترکیبات حیرت انگیز و مسحورکننده رنگ و تقسیمات هندسی مکان و اشکال، نور است. همان طور که در صور نگارین نقاشی ایرانی مشاهده می شود، سطوح دو بعدی رنگین فاقد سایه و سایه روشن، حاکی از تصویر فاقد منبع نور واحد است. عدم حضور سایه در این آثار نشان می دهد که نوری فراگیر و بسیط سراسر تصویر را فرا گرفته است. تصویر، جهانی مملو از نور را افتتاح کرده است. دیدگاه نگارگر ایرانی همواره از نظریه غلبه نور بر تاریکی و ظلمت، تبعیت می کند. در نگارگری ایرانی- اسلامی، این منظر معطوف به کلام الهی است که در سوره نور فرموده است : الله نور السموات و الارض. با بررسی پیشینه رویکرد ایرانیان قدیم به نور، پیوستگی زنجیرواری بین اندیشه های نگارگر مسلمان ایرانی با تفکرات و آیین های دینی قبل از اسلام همچون حکمت مزدایی (حکمت فهلوی) و اندیشه های مانی پیامبر، مشاهده می شود. تداوم این نگرش را در فلسفه و تفکر دوران اسلامی نیز می توان مشاهده کرد.
۸۵۹.

ارجاع به زمان از دست رفته، به مثابه امر حاضر در عکس های خصوصی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: ارجاع رولان بارت زمان گذشته عکس های خصوصی آنجا بودگی مصداق

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۶۷۰ تعداد دانلود : ۱۳۴۱
عکس همواره چیزی را از گذشته، ردّ و جعل می کند. تأکید حضور-آن-جای مصداق در عکس بی گمان نشأت از فهمی در برابرِ آن دارد که فحوای چنین ردّی را بر تنِ عکس مورد پرسش قرار می دهد. ارتباطِ با گذشته ای که عکس به مثابهِ هستی درذاتِ خود سودای آشکارگی اش را دارد، در زمانِ حال که رؤیتِ آن را مهیا می سازد، به سانِ کنشی است متأخر که از جانبِ مخاطبِ خاصِ عکس، ادراک می شود. چه که او همزمان با رؤیت، به خوانش گذشته ای مشغول است که به جز در عکس، ""حضور""ش را چنین مستند نمی توان مطالعه کرد. وجودِ زمانِ گذشته در بطنِ عکس با عناصری گره می خورد که برای مخاطب خود حاملِ فهمِ پیشینی هستند از هر آنچه در زندگیِ ازدست رفتة او تداعی گر معنا بوده، و توأمان اصرار می ورزند بر موقتی بودنِ تمامی انگاره های ذهنی و عینی که میانِ وی و سطحِ عکس در جریان است. بنابراین، چگونه است که آن-جا-بودگیِ همارة مصداق و پیوندِ همیشگیِ ""واقعیت و گذشته"" که ""ارجاعِ"" عکس از بطن آن برمی خیزد، یکی شدن حقیقتِ عکس را (مصداقی که حضورش دیگر تنها منوط به قاب عکسی است که در برابرِ دیدگان است)، با واقعیتِ آن (""آنچه بوده"" از مصداقی که در برابرِ دوربینِ عکاسی، حضوری واقعی و آنی، داشته است) پایه گذاری می کند؟ رولان بارت1، در آخرین کتاب خود، اتاق روشن2، ""ارجاع"" را گوهر عکس می نامد؛ ارجاع به ""آنچه بوده""، که اکنون به سان امری حاضر و کنش گر در عکس حضور دارد. در مقالة حاضر به بررسی چگونگیِ هستومندیِ زمانِ گذشته در بستر عکس، و تبیینِ ویژگی های متمایز ""ارجاع به گذشته"" در عکس های خصوصی پرداخته و تأثیراتی را که چنین ""ارجاعاتی"" به مثابه هستیِ عکس در خوانش و تأویلِ اثر بر مخاطبِ خود خواهند داشت، مورد تحلیل قرار خواهیم داد.

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

زبان