بررسی روابط میان متن ها که از دیر باز توجه محققان را به خود جلب کرده بود در قرن بیستم به شکل نظام مند و جدی در قالب نظریه بینامتنیت توسط کریستوا و بارت مطرح و نظریه پردازی شد. ژنت با بهره گیری از نظرات کریستوا انواع روابط میان متن ها را با عنوان ترامتنیت نامگذاری و آن را به پنج گونه تقسیم کرد که بیش متنیت یکی از آنهاست. مقاله حاضر در دو بخش مباحث نظری و نقد عملی، نخست به بررسی و شرح روابط بیش متنی از منظر ژرار ژنت و گونه شناسی این روابط متنی می پردازد. و سپس در بخش دوم سه نقاشی از آثار نقاشان معاصر ایران با رویکرد بیش متنیت تحلیل می شوند. علت انتخاب این سه نقاشی توجه و برگرفتگی آنها از یک نگاره بهزاد به عنوان پیش متنی واحد بود که زمینه لازم برای بحث و تحلیل بیش متنی را فراهم می آورد. پژوهش حاضر به روش توصیفی تحلیلی داده های برآمده از مطالعه کتابخانه ای درباره بیش متنیت، و مشاهده آثار، از مفاهیم مورد توجه در بررسی و مطالعه نقاشی معاصر ایران بهره خواهد گرفت. تحلیل این آثار تلاشی به منظور رمزگشایی از آنها و یافتن الگوی مناسب برای توصیف، نقد و تحلیل هنر معاصر ایران و ارتباط آن با هنر سنتی گذشته است.
ظرفیت های پنهان در شیوه های متنوع چاپ دستی برای بیان احساسات و ذهنیت هنرمند و ایجاد تصویر منحصربه فرد بسیار وسیع است. با توجه به وسعت این شیوه ها شناخت و چگونگی به کار بردن آن ها بنابر موضوعاتی که هنرمند در نظر دارد اجرا کند باعث خلاقیت و پیدایش آثار هنری متفاوتی می شود.
تجربه باترکیبیازچندروشچاپ دستی،جستجوو کاوشدربارهامکانات، ابزار، مواد و حتی محدودیت های به کاربردن آن ها بیان تازه ای خواهد داشت و مخاطب را هم جذب خواهد کرد. به مرور زمان تنوع زیادی در مواد و ابزار به وجود آمده است، شناخت و چگونگی استفاده از آن ها احتیاج به آگاهی داشتن از خواص، ماهیت و همین طور جستجو و تجربه دارد.
ظرفیت های موجود در چاپ های دستی هنرمندان را نه فقط به دلیل تکثیر آثار خود بلکه برای نوآوری و بیان قوی تر افکار و آثارشان ترغیب می کند. بدین جهت هم چنان بر تعداد هنرمندانی که علاقمند به این شیوه ها می شوند، افزوده می شود.