فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۷۰۱ تا ۷۲۰ مورد از کل ۸۷۳ مورد.
آسیب شناسی نوسازی شهری در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نوسازی بافت های فرسوده شهری در ایران، به دلیل گستردگی فرسودگی بافت ها در سطح سرزمین و سانحه خیز بودن آن از اولویت های اصلی برنامه ریزی و مدیریت امروز کشور است. طی سال های مدید ، ضعف مدیریتی و اجرایی در نبود دانش مرتبط با نوسازی و ناشناخته بودن تجارب موفق در فضای اجتماعی و سیاسی کشور به تداوم رکود نوسازی منجر شده است. این مقاله با استفاده از روش تحقیق توصیفی و تحلیلی ، با تکیه بر تجارب میدانی ، به آسیب شناسی و بررسی موانع و محدودیت های عدم تحقق نوسازی بافت های فرسوده شهری که عمدتاً شامل سامان نیافتگی و دید پروژه محور در فضای نوسازی شهری و دید محدود و بخشی نگر در شرایط فعلی کشور است، می پردازد. در جستجوی راهکارِِِِِِ برون رفت از وضع موجود، به رغم آنکه شهرهای کشور با پهنه های وسیعی از بافت های فرسوده مواجه هستند، بزرگ ترین ""فرصت"" آنها همین بافت ها است. از این روی اقتضا دارد پدیدة ""نوسازی"" به عنوان یک ""ارزش استقراری و استمراری"" مخاطبین خود را بشناسد، چراکه همین ""فرصت بزرگ"" چنانچه در اثر فقدان شناخت علل تأخیر در نوسازی و آسیب شناسی آن و اعمال مدیریت های سلیقه ای در اختیار مخاطبین حقیقی خویش قرار نگیرد، قطعاً در مسیر ضعف تحلیل به ""ضد ارزش"" و ""تهدید"" تبدیل خواهد شد. یافته های این مطالعه نشان می دهد فرسودگی در شهر، مولود شرایط و سازمان حاکم بر شهر و توزیع نامناسب فرصت های برابر در برخورداری از محیط زیست مناسب در هر یک از قطب های توسعه شهری بوده و توقف روند آن و""نوسازی پیشرو و اثربخش"" در گرو تغییرات کلان، در این گرایش ها و کلیه بخش های مرتبط است.
طبیعت مصنوعی؛ ارزیابی رویکرد طراحی در بوستان نهج البلاغه و جوانمردان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
منظر پاییز ۱۳۹۲ شماره ۲۴
حوزههای تخصصی:
روددره های تهران که در گذشته به عنوان یک اکوسیستم طبیعی اثر مطلوبی بر محیط زیست شهر داشته و مکان مناسبی برای رویدادهای اجتماعی مردم بوده اند، نقش مهمی در تقویت حس مکان و هویت بخشی به منظر شهر ایفا می کردند. این عناصر با تعریف جهت توسعه تهران در امتداد خود به مهم ترین اندام طبیعی در ساختار کالبدی شهر تبدیل شدند. تجاوز ساخت و سازها به حریم روددره ها و رشد کالبد مصنوع شهر، منجر به برهم زدن تعادل میان محیط طبیعی و مصنوع شهر و تضعیف نقش روددره ها در کیفیت منظر شهری تهران شد، اما هنوز با وجود بناهای انبوه و بلند نقش مهمی در شکل شهر، هویت و خوانایی آن ایفا می کنند. به همین جهت در سال های اخیر مورد توجه مسئولان و برنامه ریزان شهری بوده و ساماندهی و احیاء آنها با هدف توجه به ظرفیت های طبیعی و تعدیل اثرات نامطلوب رشد کالبد مصنوع، از برنامه های اصلی طرح جامع شهر تهران قرار گرفت. از سال 1386 روددره های شهر تهران به عنوان اندام های طبیعی شهر مورد توجه قرار گرفته و بر نقش تفرجی آنها در طرح جامع اخیر تأکید شده است. با وجود این روند برنامه ریزی و اجرای معدود پروژه های مرتبط با رودرده های تهران حاکی از آن است که ظرفیت های مهم ترین عناصر طبیعی و هویتی شهر تهران در هر سه بعد پایداری شهری و در دو مقیاس برنامه ریزی و طراحی فضا مغفول مانده است. در نتیجة اقدامات صورت گرفته، اصلی ترین مؤلفه های طبیعی ـ ساختاری شهر تهران به بوستان هایی شهری تبدیل شده اند. این نوشتار تلاش می کند با دیدی انتقادی از خلال بررسی دو پروژه ساماندهی روددره کن (بوستان جوانمردان) و ساماندهی روددره فرحزاد (بوستان نهج البلاغه)، رویکردهای حاکم در مدیریت و برنامه ریزی شهری و طراحی فضایی این پروژه ها در شهر تهران را مورد توجه قرار دهد و میزان موفقیت آنها در دستیابی به اهداف توسعه پایدار شهری در دو مقیاس مذکور را ارزیابی کند.
وجوه تمایز و تشابه باغ بیرمآباد و فتح آباد کرمان با یکدیگر و باغ ایرانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
باغهای کرمان همچون بخش عمدهای از میراث گران بهای آن، مهجور و مغفول مانده و بسیاری از آنها به غارتِ جهل و طمع و
بیتوجهی رفته اند. باغ فتح آباد و بیرم آباد متعلق به دو دوره تاریخی که در دو ناحیه از شهر کرمان قرارگرفته اند، به لحاظ ساختار، وجوه تشابه فراوانی با یکدیگر دارند. این باغها از معدود و شاید تنها باغ های ایرانیِ موجود هستند که در آنها دو عمارت وجود دارد و این سبب شده تا تفاوت هایی با الگوی شناخته شده باغ ایرانی داشته باشند. لذا در این نوشتار تلاش میشود با تحلیل ساختار باغ، به برخی نقاط اشتراک و افتراق آنها با یکدیگر زیر چهار عنوان : ساختار باغ، استقرار ابنیه، تقسیمات فضایی و ارتباط با طبیعت اشاره شده و در خلال آن فرضیاتی برای دلایل و نتایج فاصله گرفتن آنها از الگوی باغ ایرانی و میزان تأثیر وجود دو عمارت و چند محور بر آن، به بحث گذاشته شود.
از لامکان تا نظرگاه؛ در جستجوی هویت «شهر ساحلی» برای انزلی
حوزههای تخصصی:
نظام مندی شهرها را باید مخلوق ساختار ذهنی نظم طلب انسان دانست. در سامان دهی شهرهای امروزی، نظم مبتنی بر «زندگی اجتماعی» به عنوان مفهومی انعطاف پذیر و سازگار با حیات جمعی می تواند اساس نظام شهرها قرار گیرد. در چنین نظمی ساختار شهر براساس فضاهای جمعی قوام پیدا می کند. درک جامع از شهر، در قالب دریافت حسی ساختار شهر و فهم نظام ذهنی آن و نیز تفسیر براساس خاطرات جمعی شهروندان، منجر به درک شهر به عنوان یک «ابرمکان» و «ابر خاطره» می شود و در هویت جمعی شهروندان مؤثر است. برای برقراری نظم ذهنی شهر لازم است عناصر غیر اجتماعی کالبد شهر که از آنها به نام لامکان ها یاد می کنیم، شناسایی و با فضاهایی با کارکرد اجتماعی جایگزین شود که قابل ارتقا به مکان منظرین و مؤثر در هویت جمعی شهر هستند.
نوشتار پیش رو، با انتخاب شهر بندر انزلی به عنوان نمونه موردی، به بررسی نظم عینی این شهر و تناقضاتش با نظم ذهنی آن می پردازد. در این میان ابتدا ثابت می شود که ادراک جامع از چیستیِ این شهر به دلیل تجمع ارکان ساختاری شهر در مرکز آن، در پی ادراک مرکز شهر ـ و نه کل آن ـ حاصل می شود. سپس با شناسایی فضای لامکان در مرکز شهر و کشف کیفیت نظرگاهیِ بالقوه آن، پیشنهاد می شود فضای مذکور با تبدیل به نظرگاه در مقیاس میانی، درکی جامع از مرکز شهر انزلی ـ به عنوان عصاره شهر ـ ارائه کند. در نهایت حفظ عناصر صنعتی باقیمانده در سایت، در حین تبدیل آن به فضای جمعی، به عنوان راهبرد پیشنهادی در طراحی ارائه می شود.
نقش رویکرد دارایی مبنا در توسعة پایدار محلی (مطالعه موردی: محله امامزاده حسن تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
برنامه ریزی و مدیریت در مقیاس کلان شده است. این امر ضرورت توجه به سطوح پایین تر و داشتن نگاه از «پایین به بالا» را به منظور حل پایدار مسایل شهری، بیش از پیش آشکار ساخته است؛ زیرا در خردترین واحد شهری یعنی محله، ابعاد زندگی ملموس تر بوده و توجه همه جانبه و جامع نگر، گریزناپذیر به نظر میرسد. در این راستا توجه به سرمایههای محلی در برنامهریزی و طراحی شهری جایگاه ویژهای یافته است. چنانچه رویکرد داراییمبنا به عنوان رویکردی با تکیه بر سرمایهها و پتانسیلهای محلی به عنوان جایگزین رویکرد نیازمبنا، در چند دهه اخیر از سوی صاحبنظران مطرح شده و نتایج موفقیتآمیزی به دنبال داشته است. در این پژوهش پس از معرفی توسعه پایدار محلی و رویکرد داراییمبنا در توسعه اجتماع محلی به بررسی نقش این رویکرد در توسعه پایدار محلی از دو جنبه کالبدی و اجتماعی پرداخته میشود. در واقع فرضیه تحقیق بر این استوار است که سرمایه های اجتماعی و کالبدی در دستیابی به توسعه پایدار محلی نقش و تأثیر دارند. شاخصهای مورد بررسی از مطالعات و تجربیات داخلی و جهانی استخراج شده و با روش پیمایش و تحلیل پرسشنامه در محله امامزاده حسن شهر تهران، مورد سنجش قرار گرفته است. برای تعیین وجود یا عدم همبستگی میان سرمایه اجتماعی و کالبدی با پایداری محلی به شاخصشناسیهای معتبر نسبت به کمینمودن متغیرهای مربوطه استناد شد. آزمونهای همبستگی میان متغیرهای مذکور حاکی از وجود رابطه بین سرمایههای محلی و پایداری محلی است. همچنین نتایج رگرسیون چندمتغیره و تحلیل مسیر شاخصهای توسعه پایدار محلی و سرمایههای اجتماعی و کالبدی در این مطالعه نشان میدهد سرمایه اجتماعی در دستیابی به توسعه پایدار محلی، عاملی است که به طور مستقیم بر تمایل به مشارکت سازمان یافته ساکنان (با ضریب 477/0) و کیفیت محیط کالبدی (با ضریب369/0) تأثیرگذار است؛ در حالی که سرمایه کالبدی به واسطه سرمایه اجتماعی با ضریب448/0 بر این دو عامل تأثیر دارد.
رودهای تهران؛ توان روددره ها در توسعه شهر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
منظر بهار ۱۳۹۲ شماره ۲۲
حوزههای تخصصی:
در ساختار شهر تهران در طول تاریخ، بدون شک روددره های هفتگانه شهر مهم ترین مؤلفه طبیعی به شمار می روند؛ مؤلفه هایی که امروز دیگر نقشی در معادلات شهری تهران بر عهده ندارند. با وجود اینکه رود دره ها به عنوان یکی از عناصر مهم ساختار اکولوژیکی شهرها نقش بسزایی در ایجاد رابطه متعادل بین فضای شهر با طبیعت ایفا می کنند، در طرح های جامع شهر تهران به عنوان جزیی مهم از ساختار شهر تهران دیده نشده اند. همچنین علی رغم اینکه در آخرین طرح جامع، تا حد زیادی به ظرفیت روددره ها اشاره شده اما در برنامه ساماندهی مربوط به آنها چگونگی انجام کار به درستی مشخص نشده است. مقاله حاضر با بررسی جایگاه روددره های تهران در اسناد شهری و اقدامات صورت گرفته در رابطه با نمونه موردی روددره فرحزاد به امکانات، فرصت ها، محدودیت ها، تهدیدات و راهبردهایی به عنوان پیشنهادهای اولیه برای برنامه ریزی و احیای محیط طبیعی رود دره ها با هدف ارتقای کیفیت زندگی می پردازد. این نوشتار بر توجه به این دو نکته اساسی تأکید می کند : 1) ظرفیت طبیعی روددره ها شامل فضاهای سبز و جریان آب و 2) ابعاد انسانی و ایجاد محور پیاده متصل به شهر در روددره ها. با توجه همزمان به این دو نکته و ترکیب ظرفیت طبیعی روددره ها با نیازهای انسانی می توان انتظار داشت که ساماندهی روددره ها به نتایج مطلوبی ختم شود.
روابط بین «ویژگی های شناختی» و «پیکره بندی فضایی» محیط مصنوع، تجربه ای در دزفول(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در یک محیط مصنوع شهری، از یک سو مردم براساس شناخت فضایی خود در محیط رفتار می کنند؛ رفتار فضایی در تعامل با محیط در گرو این شناخت است. از سوی دیگر، بسیاری از مطالعات اشاره داشته اند که پیکره بندی فضایی به عنوان مشخصه های رابطه ای بین عناصر فیزیکیمحیط، شناخت فضایی مردم را تحت تأثیر قرار می دهد. این مقاله براساس روش شناسی پیشنهادشده، تلاشی است برای تبیینو فهم ویژگی ها و روابط بین شناخت فضایی و پیکره بندی فضایی محیط مصنوع در سه محله از بافت قدیم شهر دزفول.شناخت فضایی محیط به وسیله روش نقشه پردازی شناختی از طریق کروکی پردازی و مصاحبه توأم با پرسشنامه، برای سنجش بازنمایی های شناختی و مفهوم خوانایی محیط مطالعه شده و پیکره بندی فضایی به وسیله روش چیدمان فضا برای سنجش ویژگی های ترکیبی محیط شامل پارامتر های هم پیوندی کلی، هم پیوندی محلی و اتصال و پارامتر های تفسیری وضوح و رابطه جزء با کل، مطالعه شده است.به منظور دستیابی به اهداف پژوهش، روش های تحلیلی توصیفی با استفاده از نقشه های به دست آمده و روش های مطالعات همبستگی آماری بین پارامترهای کیفی شناخت فضایی و پارامتر های کمّی پیکره بندی فضایی استفاده شده اند. مفهوم خوانایی نیز، به عنوان پارامتر تفسیریِ کیفی محیط در ارتباط با ویژگی های پیکره بندی فضایی مورد تحقیق واقع شده و شاخص آشنایی با محیط هم به عنوان متغیر تعدیل کننده مدّ نظر قرار گرفته شده است. استخراج داده های شناختی، تعیین ویژگی های فضایی کمّی محیط مصنوع دزفول و تبیین روابط بین آن ها از یافته های مهم این پژوهش محسوب می شوند. آزمودن روش شناسی ارائه شده با قابلیت های تحلیلی متنوع، ضمن ارائه توصیه های لازم برای پژوهش های بعدی از دستاورد های دیگر تحقیق می باشند.
ویژگی های نخستین ""پارک"" تهران : پارک امین الدوله*(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اگرچه ایجاد فضاهای سبز عمومی در ایران، قدمتی به عمقِ تاریخِ فرهنگِ این سرزمین دارد و اوج نمایش آن، در چهارباغ اصفهانِ صفوی پدیدار می شود؛ اما واژه ""پارک""، نخستین بار در دوره قاجار و در عصر ناصرالدین شاه به دایره واژگان شهرنشینی ایران وارد شد. عصر ناصری، از مؤثرترین ادوارِ شکل گیریِ حیات مدنیِ نوین در ایران است. ارتباطات گسترده با غرب، دنیای بکر و سنتی ایرانی را دستخوش تحولاتی شگرف کرد؛ از جمله این تغییرات در معماری و شهرسازی رخ داد که شاخصه اصلی آن تمایل به الگوبرداری از سبک فرنگی بود. در این دوره، فضاهای نوینی در شهر پدید آمد که از همان زمان در مدارک، اسناد و نقشهها «پارک» نامیده شدند؛ از «پارک امینالدوله» در اسناد مختلف، به عنوان اولین پارک تهران یاد شده است.
فرضیه این نوشتار آن است که اولین بار، در تهران قاجاری، «پارک»هایی ساخته شد که دارای عملکرد، مالکیت و مفهوم متفاوت، هم با باغهای آن دوره و هم با پارکهای عمومی امروزین است. این مقاله، در پی بررسی سیر تحول معنایی این واژه، در فرهنگ شهری ایران نیست، بلکه هدف، بیان ویژگیهای پارک امینالدوله به عنوان اولین پارک ایرانی است ـ که دارای سبک طراحی متمایل به الگوهای فرنگی و متفاوت با باغهای ایرانی بوده ـ و طرح این پارک مؤثر بر طراحی پارکهای بعدی ایران است. بنابراین روند و شرایط شکلگیری این پارک مورد بررسی قرار میگیرد و از این رهگذر، به چرایی «پارک» نامیدهشدنِ آن پیبرده میشود؛ برای نیل به این هدف، ابتدا با استفاده از روش تاریخیـ توصیفی، گوشهای از تغییر شتابزده در فرهنگ دوره قاجاری، خصوصاً در حوزه معماری و شهرسازی، در تعامل با غرب بررسی شده و سپس این پارک به وسیله اسناد و مدارک، بازنمایی شده و مورد تحلیل قرار میگیرد.
نتایج این تحقیق نشان میدهد نخستین پارک تهران، دارای تفاوتهایی با اصالت باغ ایرانی بوده که موجب متفاوت نامیده شدن این فضاها، از همان زمان قاجار شده است؛ پارک قاجاری، مانند بسیاری از اجزای دیگرِ معماری و شهرسازی دوره قاجار، دارای خصوصیات التقاطی بوده و مفهومی میانی و برآمده از پارک فرنگی و باغ ایرانی است.
چرایی پیدایش و گسترش بافت های فرسوده(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
فرسودگی بافت های شهری یکی از معضلاتی است که از گذشته های دور شاهد آن هستیم، اما در چند دهة اخیر، ابعاد گسترده تری پیدا کرده است. اقدامات گوناگونی که به صورت نوسازی بافت های فرسوده شهری در جهان و از جمله در ایران صورت گرفته است، نتایج ناموفق یا با موفقیت کمتری داشته است. اینکه ""فرسودگی چیست؟"" و ""نوسازی بافت های فرسوده به چه معنی است؟"" پرسش هایی است که همواره پیش روی پژوهشگران بوده است. مطالعات نشان می دهد اقداماتی که تاکنون انجام شده است، نتوانسته نیازهای نوسازی بافت های فرسوده شهری را پاسخ گوید.
هدف این مقاله، به چالش کشیدن مسایل مربوط به فرسودگی و نوسازی و کوشش در جهت یافتن پاسخ پرسش های مطرح شده در بالا است. با دید انتقادی به رویکردهایی که تاکنون نسبت به فرسودگی و نوسازی بافت های شهری ارایه و به آنها عمل شده است، این مسئله بیش از پیش عیان می شود که درک درستی از فرسودگی و نوسازی وجود ندارد.
نتایج حاصل از پژوهش چندساله که بخشی از آن در این مقاله بیان شده، نشان می دهد هم پدیدة فرسودگی و هم برنامه نوسازی نیازمند تغییر روش و نگرش از تفکر جزء نگر به تفکر کل نگر است تا درک درستی از نوسازی حاصل شده و اقدامات صورت گرفته مفید واقع شود. در این رابطه، ""فرسودگی"" را پدیده ای بسیار پیچیده می دانیم که برحسب شرایط اجتماعی، اقتصادی و سیاسی یک جامعه تغییر می کند. ""نوسازی"" نیز به عنوان برنامه پیشگیری، کاهش اثرات و بازگرداندن بافت شهری فرسوده به حالت کارآمد، در صورتی شناخته می شود که ترمیم شبکه های آسیب دیده اجتماعی و اقتصادی و برقراری مجدد جریان های قطع شده را انجام دهد.
راهبردهایی برای زیباسازی با طبیعت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
منظر بهار ۱۳۹۲ شماره ۲۲
حوزههای تخصصی:
بیانیه تحلیلی ویژه نامه ""رویکرد استراتژیک، ضرورت موفقیت نوسازی شهری""؛ نوسازی شهری، از امربخشی تا فرابخشی
حوزههای تخصصی:
نوسازی شهری در هر یک از بافت های مشکل دار اعم از فرسوده، تاریخی، حاشیه نشینی و غیررسمی مسئله ای چند بعدی و پیچیده است که انتظار راه حل خطی و ساده برای آن نمی توان داشت. علی رغم عزم سیاسی دولت های مختلف در حل مشکل بافت های مسئله دار، موفقیت کمی در این زمینه حاصل شده است. در سه دهة اخیر، سرعت رشد بافت های مشکل دار شهری در کشور بیشتر از نوسازی آنها بوده است. در نتیجه بحران ناشی از شکاف میان بافت های مسئله دار و متعارف شهری روز به روز دامنه دارتر می شود.
در سال های پس از جنگ و شروع فعالیت های بازسازی، فضای توجه به نوسازی و بازسازی شهری در ایران توسعه یافت. وقوع زلزله های پی در پی در نقاط مختلف کشور، ضرورت نوسازی بافت های فرسوده را بیش از پیش عیان ساخت. در این راستا شرکت عمران و بهسازی در وزارت مسکن و نوسازی شهری در بسیاری از شهرداری های کشور تشکیل شد. ضرورت نوسازی فوری با تعیین مهلت های غیرممکن در برنامه های توسعه کشور مورد تأیید قرار گرفت.
در یک دهة گذشته، نوسازی شهری در کانون توجهات فعالیت های عمران شهری بوده است. کتاب های زیادی درباره شیوه نوسازی و مداخله در بافت های فرسوده منتشر شده و امروزه ایران با اخذ رویکردهای چندجانبه در زمره کشورهایی قرار می گیرد که ادبیات نوسازی را به نحو نسبتاً فنی می شناسد. با این همه نتایج روند نوسازی مقبول نیست. چرا؟ این پرسش با متخصصان در میان گذارده شد.
بررسی سازه هدف و کاربست آن در ایجاد انگیزش در نوآموز معماری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
با گسترش روابط ایران و غرب از اوایل سده چهاردهم هجری شمسی، تغییرات گسترده ای در ساختار اجتماعی، فرهنگی، سیاسی و آموزشی به وجود آمد. همگام با این تحولات، روند آموزش معماری نیز تحت تأثیر قرار گرفت، و آموزش سنتی و شیوه استاد ـ شاگردی، جای خود را به آموزش امروزی و شیوه دانشگاهی (آکادمیک) داد. از سال 1378، اعمال بازنگری ها و تصمیمات شورای عالی برنامه ریزی وزارت علوم، سطح رشته معماری را ازکارشناسی ارشد پیوسته به کارشناسی پیوسته تغییر داد و کنکور اختصاصی ورود به رشته معماری برداشته شد. کاهش شناخت نسبی داوطلبان از این رشته، بروز بی انگیزگی و یا کاهش انگیزه دانشجویان و به خصوص نوآموزان معماری نسبت به رشته و کار خود، از پیامدهای این بازنگری است؛ از آنجا که بی انگیزگی نوآموزان معماری در حال تبدیل شدن به یکی از دغدغه های آموزش معماری است، ضرورت پرداختن به دلایل پیدایش، و روش های کاهش بی انگیزگی و برطرف کردن آن احساس می شود. این نوشتار بر این باور است که توجه مربی به اهدافی که وی برای دانشجویان تعریف می کند و همچنین آنچه ایشان به عنوان هدف برای خود برمی گزینند، در ایجاد انگیزش در دانشجوی معماری، نقش ویژه ای ایفا می کند. هدف این پژوهش، آن است که بر پایه «سازه هدف» (به عنوان یکی از سازه های انگیزشی در علم روان شناسی تربیتی) و بررسی متون موجود در این حوزه، کاربست های آموزشی معمارانه ای را در راستای ایجاد انگیزش در نوآموزان معماری به همراه برخی مصادیق آموزشی آن ارائه کند. در این پژوهش، از روش تحقیق پیمایشی استفاده شده است. کاربست ها و مصادیق ارائه شده (به عنوان یافته های اصلی این پژوهش) در قالب یک پرسش نامه با استفاده از روش دلفی، به نظرخواهی از دوازده نفر از خبرگان آموزش معماری گذاشته شد، که کلیه کاربست ها با اتفاق نظر پذیرفته شدند (برای تحلیل پرسش نامه ها و رسیدن به نتیجه اتفاق نظر، از آزمون فریدمن استفاده شد). نتایج این پژوهش شامل 18 کاربست است که این کاربست ها بر اساس «نظریه تعیین هدف»، «نظریه گرایش به هدف»، و «نظریه انگیزش تسلط» به دست آمده است.
زیرساخت منظرین؛ نقش شبکه آبی بر ساختار شهر بخارا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شهرهای مختلف سرزمین ایران با توجه به بستر و شرایط جغرافیایی و طبیعی شان از منابع آبی موجود به شیوه هایی متفاوت بهره برده اند. در این میان یکی از پیشرفته ترین و توسعه یافته ترین سیستم های آبرسانی، شبکه آبی شهر بخارا است که امروز همچنان بقایای کالبدی اجزای آن یکی از مهم ترین مؤلفه های شکل دهنده به منظر هسته تاریخی این شهر به شمار می رود. این نوشتار تلاش می کند با واسازی ساختار شهر و سیستم آبی، جنبه های مختلف پیوند فیزیکی شبکه آبی با ساختار شهر را به تفکیک شناسایی کند. شبکه آبی بخارا در ابتدای شکل گیری به عنوان سیستمی برای آبیاری اراضی ربض مورد استفاده قرار گرفته ولی با توسعه شهر به بیرون دیوار شارستان، ارتباطی دوسویه با توسعه شهر بخارا پیدا کرده است. نکته کلیدی که سیستم آبی بخارا را از سایر شهرهای حوزه سرزمینی ایران متمایز می کند و حضور آب را به یکی از مهم ترین مؤلفه های منظر شهر تبدیل می کند، دستورالعملی است که به نحوه حضور اجزای سیستم آبی در شهر بخارا حاکم بوده و طی 10 قرن توسعه شهر در توسعه شبکه آبی همچنان دنبال می شده است. این دستورالعمل در دو حوزه زیباشناسی بصری و کالبدی ـ فضایی و نحوه مکان یابی مؤلفه های سیستم آبی در سطح شهر بخارا رعایت می شده است و موجب شده این سیستم و مؤلفه های آن در لایه های مختلف با ساختار فضایی، کارکردی، عملکردی و فعالیتی شهر پیوند داشته باشند. همین پیوند چندلایه با ساختار فیزیکی و عملکردی شهر سبب شد تا در مسیر برنامه مرمت و احیاء بافت تاریخی شهر بخارا به ویژه در دهه 90 میلادی، با اینکه تنها هشت حوض (از حدود 100 حوض) این سیستم باقی مانده و برنامه مرمت نیز به احیاء ابنیه و تک بناهای باارزش بافت استوار شده بود، این هشت حوض به صورت ضمنی و ناخواسته احیاء شوند و به واسطه زبان مشترک حاکم بر فضاسازی و ساخت کالبدی شان نقشی فعال در منظر تاریخی بخارا پیدا کنند.
سیاست شهری، نوسازی شهری، برابری سرزمینی : ماهیت مسئله چیست؟(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در وجود «مشکل حومه ها» شکی نیست. از همین زاویه است که مجتمع های بزرگ (Grandes ensembles)، از سال های اولیه دهه ۷۰ میلادی در مطبوعات و مباحث سیاسی مورد گفتگو قرارگرفته اند تا ضرورت طرح یک سیاست شهری برای حل این معضل را توجیه کنند. اما ماهیت این مسئله چیست؟ مشکلات عمومی واقعیات عینی نیستند، بلکه محصول ساختارهای اجتماعی و سیاسی هستند که از تعاملات پیچیده میان عوامل متعدد شامل نهادها، گروه های ذینفع و جنبش های اجتماعی حاصل شده اند.
یک واقعیت اجتماعی، تنها در نتیجه یک فرایند فشرده سه گانه ""نامگذاری، سرزنش (مقصر شناختن)، ادعا"" است که تبدیل به یک مشکل عمومی می شود : نامگذاری تشخیص مشکل است، سرزنش، شناسایی علل مشکل ذکر شده و یا مقصرانی است که بتوان مشکل را به آنها نسبت داد و ادعا تدوین و انتشار برنامه های دادخواهیِ اصلاح و درمان است.
برای اتخاذ سیاست شهری از ابتدا حالت های متعدد و رقابت کننده ای از مشکل مطرح وجود دارد که هریک جهت گیری های استراتژیک و اقدامات جداگانه ای را سبب می شود. بحث های مربوط به ماهیت مشکل و راه حل های ممکن آن در حیطه فضای عمومی، بعد از تصویب قانون هدایت و برنامه ریزی برای شهر و نوسازی شهری ۲۰۰۳ (معروف به قانون بُرلو) تقریباً به طور کامل از بین رفتند. نه سال بعد، با از هم پاشیدن ِتوهم یک راه حل کاملاً برنامه ریزی شده، از سرگیری بحث ممکن و حتی ضروری می شود. این مقاله در این چشم انداز و با دو هدف ارایه می شود : روشن شدن رویکردهای مختلف به «مشکل محله ها» و پیشنهاد ابزارهای اقدام عمومی.
منظر هوایی، درکی متفاوت از شهر؛ مدیریت هدفمند نمای پنجم خیابان انقلاب اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
درک رابطه میان اجزا با کلیت یک پدیده از دیرباز مورد توجه آدمی بوده و هست. عطش درک واقعیت از طریق خروج از حدود یک پدیده برای فهم کامل آن، از ابتدا در وجود انسان ها وجود داشته است. ارضای این غریزه فطری چه در قالب امور متعالی و چه امور مادی، همواره لذتی بی پایان را برای انسان به ارمغان آورده است. از این رو آدمی همواره در پی رسیدن به جایگاه یا نظرگاهی بوده که چه به لحاظ عینی و چه ذهنی به اطراف خود اشراف پیدا کند. منظر هوایی نظرگاهی است که از دریچه آسمان، فرصتی برای درک کامل و جامع یک پدیده فراهم می آورد و وسیله ای برای فهم صفت های عالی و ابزاری قدرتمند در دستان رسانه برای جهت دهی به افکار عمومی است. برای رسیدن به درک کاملی از پدیده ها و رویدادهای عظیم اجتماعی نظیر انقلاب های مردمی، استفاده از منظر هوایی بهترین گزینه ممکن است. خیابان «انقلاب اسلامی» تهران به واسطه برخورداری از وزن ژئوپلیتیک1 بالای خود، قریب به سی و پنج سال است که به واسطه رسانه ملی خود را برای عموم مردم ایران و حتی جهان به نمایش می گذارد، تا آنجا که در جامعه جهانی کالبد این محور و حضور میلیونی مردم در این خیابان به عنوان نماینده ای از جامعه ایرانی قلمداد می شود. در صورتی که نمای پنجم3 رهاشده و بام های متروکه این محور کیفیت منظر هوایی آن را به شدت پایین آورده و ضروری است با مدیریت صحیح شاخص های کمی و بهره گیری از پیشینة قوی و کیفیت های بالای مناظر هوایی در شهرهای سنتی ایران، خیابان انقلابی شایسته تر را به جامعه جهانی معرفی کرد.