سازگاری و تعامل گروه های گوناگون فرهنگی و آیینی در هند سبب تنوع شخصیتی و پدیداری فرهنگ و هویتی ترکیبی برای این شبه قاره شده است. تنوع اجتماعی، اقتصادی و به خصوص تنوع فرهنگی و عدم مدیریت آن و همچنین توسعه صنعتی و تکنولوژیک، هند را با بحران هویت در ابعاد مختلف و از جمله در فضاها، فرم های زیستی و شهرهای کلان مواجه کرده است. در کنار این، استعمار و به دنبال آن نفوذ شهرسازی و معماری غربی نیز بر بی هویتی شهرهای هند دامن زد به طوری که امروز جنبه های فرهنگی و انطباق اقلیمی در طراحی های معماری فراموش شده است. در چنین شرایطی پارک ها و فضاهای سبز هند با الگوهای انگلیسی ساخته می شدند. این پروژه ها به جای طرح منظرین، صرفاً پروژهای باغبانی بودند که بی ارتباط با محیط پیرامون طراحی می شدند. در این دوران نقش نسل نخست معماران و معماران منظر هندی فارغ التحصیل دانشگاه های بین المللی در بازیافتن و نقش دادن به هویت هندی در حرکت رو به توسعه و پیشرفت کشور هند تعیین کننده بود. محمد شهیر نمونه موفق معمار منظر هندی، با توجه بیشتر به سایت های تاریخی و بازسازی آنها، اصول برآمده از معماری سنتی هند را با زندگی امروز و شرایط فرهنگی آن تلفیق کرد و ترکیبی موفق از سنتی و مدرن در فضاهای شهری را پدید آورد و توانست با طیف وسیع پروژه های منظرین، فرهنگ هندی را برای بازدیدکنندگان به نمایش بگذارد.
در این نوشتار پس از مروری بر روند تحولات معماری منظر هند قبل و بعد از استقلال و نسبت آن با هویت و فرهنگ هندی، به رویکرد هویت گرای محمد شهیر در این حوزه به خصوص در پروژه های بنای یادبود راجیو گاندی ""Vir Bhumi""، باغ موزه ""Sanskriti Foundation"" و میدان شهری چوک ""Chowk-Town Square"" پرداخته خواهد شد.
تمرکز شرایط فرسودگی کالبدی و ضعف حیات اقتصادی ـ اجتماعی محلات فرسوده در غیر از نواحی تاریخی به گونه ای است که در ظاهر امر مداخله حداکثری بدون توجه به حفظ هویت و ارزش های محله ای موجود را توجیه می نماید. اما تجربه نوسازی چند سال گذشته نشان می دهد عدم توجه به کیفیت های موجود در شهر می تواند شکست اهداف اصلی را در پی داشته باشد.یکی از اهداف نوسازی شهری در ایران بر اساس سیاست های اخذ شده از برنامه های توسعه شهری دولت و شهرداری ها، حفظ هویت شهر است. اگرچه بحث هویت در مفهوم عام و کلی آن، قدمتی طولانی و هم پای تاریخ تمدن انسان دارد، اما پیشینه این بحث در شهر چندان با سابقه نیست.سهل و ممتنع بودن مفهوم هویت شهر در فرایند شناخت و ادارک، پدیده ای چند بعدی پیش رو قرار می دهد. از آنجا که نظریه منظر، ابعاد مختلف معنایی شهر را مد نظر قرار می دهد، می تواند راه حلی مناسب برای این چالش در نوسازی شهری باشد. لذا این نوشته ضمن پرداختن به مفاهیم نوسازی، هویت، شهر و منظر در صدد است نظریه ای برای رفع بحران هویت در نوسازی شهری ارایه نماید