فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۳۸۱ تا ۱٬۴۰۰ مورد از کل ۱٬۷۵۹ مورد.
منبع:
ورزش و علوم زیست حرکتی سال ۱ زمستان ۱۳۸۷ شماره ۱
11-14
حوزههای تخصصی:
هدف از این پژوهش بررسی اثرسه هفته بی تمرینی برآنزیمهای LDHوCPK سرم خون تکواندوکاران مرد رقابتی بود. به همین منظور 18تکواندو کار با سابقه ورزشی حداقل سه سال و با شرایط مطلوب بدنی از یک باشگاه ورزشی انتخاب و سپس به صورت تصادفی ساده به دو گروه آزمایش و کنترل تقسیم گردیدند. جهت بررسی آنزیم های مربوطه٬ نمونه گیری خونی پیش آزمون٬ 24 ساعت پس از آخرین جلسه تمرین و 13-12 ساعت پس از آخرین وعده غذایی صورت گرفت.سپس گروه آزمایش به مدت سه هفته استراحت نمود در حالیکه گروه کنترل همچنان به تمرینات خود ادامه داد.در این مدت٬ سه بار دیگر از هردو گروه در روزهای 14٬7و21 نمونه گیری مجدد به عمل آمد. نتایج بیانگرآن بود که بی تمرینی برمیزان آنزیم های LDHو CPK سرم خون تکواندوکاران تاثیر منفی داشته است.
مقایسه آدیپونکتین و لپتین بین زنان یائسه فعال و غیر فعال(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
دکتر محمدرضا حامدی نیا1، دکتر امیرحسین حقیقی2 1. هدف این تحقیق مقایسه آدیپونکتین و لپتین بین زنان یائسه فعال و غیر فعال بود. بدین منظور 14 زن فعال (سن 19/4 ±55 سال ، شاخص توده بدن 16/3 ±66/27، درصد چربی بدن 16/5 ±45/35 و توان هوازی 53/ 5 ±64/26میلی لیتر برای هر کیلوگرم از وزن بدن در دقیقه) که حداقل سه ساعت در هفته ورزش می کردند و 14 زن غیرفعال (سن 01/4 ±54 سال، شاخص توده بدن 93/2 ± 13/27، درصد چربی بدن 71/4 ±46/36 و توان هوازی 42/2±78/19 میلی لیتر برای هر کیلوگرم از وزن بدن در دقیقه) انتخاب شدند. بعد از تحلیل داده ها با آزمون آماری T مستقل مشخص شد که لپتین و نسبت آدیپونکتین به لپتین بین دو گروه زنان یائسه فعال و غیر فعال تفاوت معنی داری وجود ندارد ولی آدیپونکتین در زنان یائسه فعال به طور معنی داری بیشتر از زنان یائسه غیر فعال می باشد. در مجموع می توان نتیجه گرفت که احتمالا تمرینات دراز مدت ورزشی مستقل از وزن بدن بر بهبود آدیپونکتین در زنان یائسه تاثیر معنی داری دارد.
تاثیر یک جلسه تمرین فزاینده درمانده ساز در روز به مدت یک هفته بر برخی آنزیم های کبدی دختران فعال(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تاثیر مکمل گیری کوتاه مدت ویتامین E بر برخی شاخص های اجرای ورزشی و پراکسیداسیون لیپیدی در مردان سالم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
برای بررسی تاثیر مکمل گیری کوتاه مدت ویتامین E بر برخی شاخص های اجرای ورزشی و پراکسیداسیون لیپیدی استراحتی بعد از یک جلسه فعالیت وامانده ساز در سطح دریا، 19 دانشجوی مرد سالم با میانگین سن 2/1 ± 13/21 سال، وزن 5/6 ± 94/66 کیلوگرم، شاخص توده بدنی 5/2 ± 95/21 کیلوگرم بر مترمربع و VO2max 4 ± 91/37 میلی لیتر به ازای هر کیلوگرم وزن بدن در دقیقه انتخاب و به طور تصادفی به دو گروه ویتامین E (9 نفر) و دارونما (10 نفر) تقسیم شدند. گروه ویتامین E روزانه یک عدد کپسول حاوی 400 واحد بین المللی آلفا توکوفرول استات و گروه دارونما 4/0 گرم نشاسته را به مدت 14 روز مصرف کردند. خون گیری با شرایط کاملاً مشابه در دو مرحله قبل و بعد از مکمل گیری و هر مرحله در دو نوبت قبل و بلافاصله بعد از آزمون وامانده ساز روی چرخ کارسنج (با بار کار 25 وات و شدت 50 دور در دقیقه به مدت 3 دقیقه شروع و سپس تا زمان رسیدن به واماندگی در هر دو دقیقه 25 وات به آن افزوده می شد) اجرا شد. برای تعیین مقادیر مالون دی آلدئید از روش تیوباربیتوریک اسید استفاده شد. داده ها با استفاده از آزمون اندازه گیری های مکرر، آزمون تعقیبی LSD و آزمون های t مستقل و وابسته در سطح 05/0 ? P تحلیل شد. نتایج حاکی از افزایش غیرمعنادار زمان رسیدن به واماندگی و افزایش معنادار حداکثر اکسیژن مصرفی در گروه مکمل بود، در صورتی که تغییرات این دو شاخص بین دو گروه معنادار نبود. به علاوه اجرای فعالیت وامانده ساز در هر دو گروه، با افزایش معنادار شاخص پراکسیداسیون لیپیدی (MDA) همراه بود، که با مکمل گیری ویتامین E به طور معناداری هم در شرایط استراحتی و هم پس از ورزش کاهش یافت. از سوی دیگر، تغییرات بین گروهی پراکسیداسیون لیپیدی استراحتی و پس از ورزش، پس از دوره مکمل گیری معنادار بود. براساس این یافته ها می توان گفت مکمل گیری کوتاه مدت ویتامین E به احتمال از راه کاهش پراکسیداسیون لیپیدی موجب افزایش برخی شاخص های اجرای ورزشی شده است.
تاثیر فعالیت بدنی شدید هوازی بر پروتئین های مثبت و منفی فاز حاد در دوندگان مرد
حوزههای تخصصی:
هدف تحقیق: ورزش شدید با تغییراتی در سطوح پروتئینهای فاز حاد همراه می باشد. هدف تحقیق حاضر، بررسی تاثیر فعالیتهای بدنی شدید هوازی بر روی سطوح پروتئینهای مثبت و منفی فاز حاد دوندگان مرد جوان بود.
روش تحقیق: بدین منظور16 نفر دونده مرد جوان به صورت داوطلب با میانگین سنی 2± 8/21 سال، قد 26/5 ± 175سانتی متر، وزن 21/2± 17/64 کیلوگرم، در این تحقیق شرکت نمودند. آزمودنی های تحقیق، آزمون ورزشی دویدن بالک را جهت بررسی پاسخ های هاپتوگلوبین سرم و آلبومین پلاسما اجرا کردند. نمونه های خونی قبل، بلافاصله و 3 ساعت پس از اتمام آزمون ورزشی جمع آوری شد. به منظور تجزیه و تحلیل آماری داده ها از روش تحلیل واریانس یکطرفه با اندازه گیری های مکرر و آزمون تعقیبی توکی استفاده شد (05/0P<).
نتایج: سطوح هاپتوگلوبین سرم بلافاصله (001/0 P=) و پس از 3 ساعت از دویدن شدید به طور معنی داری کاهش یافت (001/0 P=)، در حالی که سطوح آلبومین پلاسما بلافاصله پس از پایان دویدن شدید به طور معنی داری افزایش یافت، اما در پایان دوره باز یافت به سطوح اولیه برگشت نمود (001/0 P=).
بحث و نتیجه گیری: در مجموع، نتایج تحقیق پژوهش حاضر نشان می دهد که دوی شدید هوازی باعث کاهش سطوح هاپتوگلوبین سرم و افزایش سطوح آلبومین پلاسما می شود و این امر ممکن است به ترتیب به دلیل شدت فعالیت و همولیز ناشی از ضربه پاشنه، افزایش بازگشت لنفاتیک آلبومین بینابینی و افزایش سنتز آلبومین باشد.
تأثیر یک جلسه دو استقامتی تا حد واماندگی در محیط با دمای متفاوت بر پاسخ HSP72 زنان جوان فعال(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش، بررسی تأثیر یک جلسه دو استقامتی تا حد واماندگی در محیط با دمای متفاوت بر پاسخ HSP72 در دختران جوان فعال بوده است. به این منظور، 27 دانشجوی دختر رشته تربیت بدنی که حایز شرایط شرکت در تحقیق بودند، انتخاب و به طور تصادفی به سه گروه تمرین در محیط با دمای طبیعی (NTG) ، تمرین در محیط با استرس گرمایی ملایم (HTG) و گروهی که بدون انجام تمرین فقط در معرض محیط گرم قرار داشتند (HG)، تقسیم شدند. پروتکل آزمون گیری شامل دویدن فزاینده تا حد واماندگی بود که با شدت 65 تا 75 درصد حداکثر اکسیژن مصرفی روی نوارگردان بدون شیب اجرا شد. خونگیری در سه مرحله (پایه، میان آزمون و 30 دقیقه پس از اتمام فعالیت) و با شرایط کاملاً مشابه و پس از 12 تا 14 ساعت ناشتایی شبانه از ورید پیش بازویی انجام شد. نمونه ها به سرعت به آزمایشگاه منتقل شده و پس از سانتریفوژ و تهیه سرم، برای آنالیز متغیرهای اصلی و کنترلی تحقیق استفاده شدند. برای تعیین مقادیر HSP72 سرمی از تست ساندویچ الایزا با حساسیت زیاد و برای تعیین کراتین کیناز نیز از روش آنزیماتیک استفاده شد. داده ها با استفاده از روش آماری مناسب شامل آزمون اندازه گیری مکرر، آنالیز واریانس و T مستقل و آزمون های تعقیبیLSD و شفه در سطح 05/0 P? تجزیه و تحلیل شد. نتایج نشان داد که هر یک از متغیرهای گرما، ورزش و ترکیب این دو موجب افزایش HSP72 شده و این تغییرات در مرحله میان آزمون نسبت به سطوح پایه فقط در گروه HTG معنادار بوده است (03/0 = P). به علاوه تغییرات بین گروهی مقادیر این شاخص در حین فعالیت در گروه هایNTG و HTG نیز معنادار بوده است (02/0 = P) . براساس این یافته هـای می توان گفت که انجام فعالیت بدنی در محیط گرم در مقایسه با محیط با دمای طبیعی به افزایش بیشتر مقادیر HSP72 منجر می شود.
بررسی میزان تراکم استخوانی ( BMD ) و قدرت عضلات در زنان تکواندوکار و غیر ورزشکار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
برآورد و مقایسه حداکثر نبض اکسیژن در نوجوانان پسر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
حرکت بهار ۱۳۸۷ شماره ۳۵
حوزههای تخصصی:
نبض اکسیژن به عنوان شاخصی که در دستگاه گردش خون انتقال اکسیژن را برآورد می سازد، به تازگی در تحقیقات بالینی و ورزشی مورد توجه قرارگرفته است. درباره این شاخص ارزیابی کننده کارایی قلب و عروق اطلاعات زیادی وجود ندارد. هدف پژوهش حاضر، برآورد و مقایسه حداکثر نبض اکسیژن در نوجوانان پسر است. بدین منظور 60 نوجوان پسر با میانگین سنی 81/0 ± 16 سال، قد 17/8±168 سانتی متر و وزن 39/10±92/59 کیلوگرم که به صورت تصادفی انتخاب شده بودند، در این تحقیق شرکت داده شدند. به منظور برآورد مقادیر حداکثر نبض اکسیژن، آزمودنی های تحقیق 4 آزمون ورزشی، آزمون نوارگردان GXT ، آزمون های دوچرخه PWC195 و PWC212 و آزمون دویدن 1 مایل را اجرا کردند. سپس برای انتخاب آزمون ورزشی مناسب، مقادیر به دست آمده از چهار پروتکل ورزشی با پروتکل برآوردی حداکثر نبض اکسیژن کوپر مقایسه شد. آزمون ورزشی GXT در مقایسه با آزمون های PWC 195 و PWC 212 و آزمون دویدن 1 مایل، برآورد عینی تری (40/14 میلی لیتر/ضربه) را از حداکثر نبض اکسیژن ارائه داد و در مقایسه با پروتکل شاخص کوپر، اختلاف معنی داری را (519/0=P) نشان نداد. آزمون های ورزشی PWC 195 (001/0 = P)، PWC 212 (001/0 = P) و دویدن 1 مایل (003/0 = P) اختلاف معنی داری را (از نظر کم برآوردی و بیش برآوردی) با پروتکل شاخص کوپر داشتند. نتایج این پژوهش نشان می دهد که حداکثر نبض اکسیژن به عنوان شاخصی از کارایی دستگاه قلبی و عروقی، توسط آزمون ورزشی GXT در مقایسه با آزمون های ورزشی دیگر واقع بینانه تر برآورد می شود، به گونه ای که مقادیر حداکثر نبض اکسیژن حاصل از این آزمون، به مقادیر حداکثر نبض اکسیژن آزمون کوپر بسیار نزدیک است.
مقایسه دو روش وزنه تمرینی (هرمی و آکسفوردی) بر افزایش قدرت عضلات سینه ای ورزشکاران مبتدی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
حرکت بهار ۱۳۸۷ شماره ۳۵
حوزههای تخصصی:
هدف از این پژوهش، مقایسه تأثیر دو روش وزنه تمرینی هرمی و آکسفوردی بر افزایش قدرت عضلات سینه ای ورزشکاران مبتدی بود. به همین منظور، از بین ورزشکاران مبتدی پسر منطقه یک شهرستان مشهد، به طور تصادفی 30 نفر با میانگین سنی 41/1 ± 20 سال، قد 88/3 ±2/172 سانتی متر و وزن 93/39 ± 06/65 کیلوگرم انتخاب و به روش تصادفی به شرط جایگزین به دو گروه تجربی 15 نفری (گروه هرمی و گروه آکسفوردی) تقسیم شدند. آزمودنی ها در هر گروه 8 هفته و هر هفته 3 جلسه به مدت 45 تا 60 دقیقه تمرین کردند. پیش از شروع و پس از پایان دوره تمرینی، قدرت بیشینه (1RM) عضلات سینه ای آزمودنی ها اندازه گیری شد. در پایان اطلاعات با روش آماری t-student تجزیه و تحلیل شد و نتایج زیر به دست آمد : 8 هفته تمرین با وزنه به روش هرمی و آکسفوردی بر افزایش قدرت عضلات سینه ای تأثیر معنی داری نشان داد (000/0 = P) ، اما بین افزایش قدرت عضلات سینه ای ناشی از تمرین به دو روش هرمی و آکسفوردی تفاوت معنی داری مشاهده نشد (703/0 = P) . با توجه به نتایج به دست آمده، می تو ا ن نتیجه گرفت استفاده از هر دو روش وزنه تمرینی هرمی و آکسفوردی برای افزایش قدرت عضلات سینه ای مناسب است.
گنجاندن فعالیت های ورزش مقاومتی مناسب در تربیت بدنی...
حوزههای تخصصی:
تاثیر مکمل گیری کوتاه مدت کراتین و کراتین همراه با کربوهیدرات بر عملکرد بی هوازی فوتبالیست های جوان
اثر تمرین هوازی بر غلظت لپتین پلاسمایی زنان با وزن طبیعی و ارتباط آن با چربی زیر پوستی
حوزههای تخصصی:
هدف تحقیق: هدف از اجرای این پژوهش، بررسی آثار 8 هفته تمرین هوازی بر غلظت لپتین پلاسما و ارتباط آن با چربی زیر پوستی ناحیه شکم در زنان با وزن طبیعی بود.
روش تحقیق: تعداد 18 داوطلب به طور تصادفی به دو گروه تمرین (میانگین سنی 7/4±11/43 سال، 76±9/23: BMI کیلوگرم بر مترمربع و 3/2±53/22 :Vo2max میلی لیتر در دقیقه در کیلوگرم) و شاهد (میانگین سنی 7/6±12/40 سال، 0/1±7./24 :BMI کیلوگرم بر مترمربع و 3/2±29/22 :Vo2max میلی لیتر در دقیقه در کیلو گرم) تقسیم بندی شدند. برنامه تمرین هوازی شامل 8 هفته تمرین دو (هر هفته 4 جلسه، هر جلسه 30 دقیقه) با شدت 75-55% حداکثر ضربان قلب ذخیره بود. لپتین، انسولین، وزن بدن، BMI، توده چربی بدن، چربی زیر پوستی شکمی، آمادگی هوازی (Vo2max) و میزان کالری دریافتی آزمودنی ها در وضعیت پایه و پس از مداخله تمرین در شرایط مشابه اندازه گیری شد.
نتایج: نتایج نشان دادند که غلظت لپتین پلاسما در گروه تمرین از ng/ml 3/4±05/10 به 09/3±44/7 کاهش یافت (045/0P<)، اما بین دو گروه تفاوت معنی داری مشاهده نشد (073/0P=). مقادیر وزن، BMI، چربی زیر پوستی شکمی در گروه تمرین در مقایسه با گروه شاهد، کاهش و Vo2max در این گروه افزایش معنی داری (05/0P<) نشان داد. اما تغییرات انسولین، توده چربی و کالری دریافتی در بین دو گروه معنی دار نبود (05/0P<). با استفاده از ضریب همبستگی پیرسون بین لپتین و چربی زیر پوستی شکمی ارتباط مستقیم و معنی داری مشاهده شد (03/0P=).
بحث و نتیجه گیری: بنابراین می توان نتیجه گرفت با این که سطوح لپتین پس از 8 هفته تمرین هوازی در زنان با وزن طبیعی کاهش معنی دار نشان نداده است، اما ارتباط سطوح لپتین با چربی زیر پوستی ناحیه شکمی، همبستگی لپتین را با چربی های ناحیه ای نشان می دهد.
اثر تمرین سرعتی و بی تمرینی بر مولکول چسبان سلولی موشهای ویستار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از این پژوهش عبارت است از مطالعه اثر تمرین سرعتی و بی تمرینی بر مقادیر sICAM-1، و شاخص التهابی جدید و پیشگویی کننده بیماریهای قلبی- عروقی. بدین منظور 42 سر موش نر 3 ماهه نژاد ویستار به صورت تصادفی در 2 گروه تجربی (24=n با وزن 7±210 گرم) و کنترل (18=n با وزن 3±211 گرم) قرار گرفتند. برنامه تمرینی به مدت 12 هفته و هفته ای 3 جلسه، با مدت و شدت مشخص (بین 85 تا 100 درصد و فراتر از 100 درصد max2VO) اجرا شد. پس از 24 جلسه تمرین، 6 سر موش از آزمودنیهای این گروه بی تمرینی را تجربه کردند تا آثار بی تمرینی نیز مطالعه شود. خون گیری پس از 14 ساعت ناشتایی در مراحل مختلف تمرین با شرایط مشابه انجام و مقادیر 1sICAM- با استفاده از کیت تجاری الایزای شرکت R&D و با دستگاه Elisa Reader مدل Spectera اندازه گیری شد. داده ها با استفاده از آزمونهای کولموگروف- اسمیرنوف، اندازه گیریهای مکرر، و آزمون تعقیبی LSD و آزمون t مستقل تجزیه و تحلیل شدند. نتایج نشان دادند مقادیر 1sICAM- در 24 جلسه نخست تمرین افزایش یافت که معنادار نبود (079/0 =P). اما با ادامه تمرین تا 36 جلسه، افزایش معناداری در مقادیر 1sICAM- مشاهده شد (004/0 =P). ضمناً، مشخص شد به دلیل توقف تمرینهای سرعتی شدید، مقادیر 1sICAM- کاهش غیرمعناداری یافته است (152/0=P). در حالی که در مقایسه گروه تمرینی و بی تمرینی این تغییرات معنادار بود (024/0=P). به طور کلی، با توجه به نتایج به دست آمده می توان گفت، تمرین سرعتی شدید به افزایش معنادار 1sICAM- می انجامد و دستگاه دفاعی بدن طی تمرین تغییر می کند و بدن در معرض خطر آسیبهای التهابی آتروژنز قرار می گیرد.
تعیین ارتباط توان هوازی بیشینه با برخی عوامل خطرزای بیماری قلبی کرونری در دانشجویان پسر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
حرکت پاییز ۱۳۸۷ شماره ۳۷
حوزههای تخصصی:
هدف از تحقیق حاضر، تعیین ارتباط توان هوازی بیشینه با برخی عوامل خطرزای بیماری قلبی – کرونری بود. بدین منظور 59 آزمودنی با میانگین سنی 55/2± 15/21 سال، قد 83/6± 174 سانتیمتر و وزن 62/12 ±26/70 کیلوگرم از بین دانشجویان پسر دانشگاه آزاد اسلامی واحد خرم آباد به صورت خوشه ای چندمرحله ای و تصادفی انتخاب شدند. برای اجرای تحقیق، ابتدا آزمودنی ها درتست 5/1 مایل برای برآورد توان هوازی بیشینه(VO2max) شرکت کردند؛ سپس وزن، قد، دور شکم و دور لگن آزمـو د نی هـا اندازه گیری و ضخامت چربی زیر پوست در سه ناحیه سینه، شکم و ران هم برای تعیین درصد چربی بدن (BF%) تعیین شد. همچنین کلسترول تام (TC) ، لیپوپروتئین کم چگال(LDL) ، لیپوپروتئین پرچگال(HDL)، تری گلیسیرید (TG)، نسبت کلسترول به لیپوپروتئین پرچگال(TC/HDL) و نسبت دور شکم به دور لگن (WHR) نیز تعیین شد. برای تجزیه و تحلیل اطلاعات از ضریب همبستگی گشتاوری پیرسون استفاده شد و حداقل سطح معنی داری برای این تحقیق 05/0 P< تعیین گردید. نتایج این تحقیق نشان داد بین توان هوازی با FFM، WHR، TG، LDL و BF% و BMI رابطه معکوس معنی داری در سطح 01/0 P? وجود دارد. بین توان هوازی بیشینه با TC هم رابطه معکوس معنی داری در سطح 05/0 P? مشاهده شد. با این حال، بین توان هوازی بیشینه با HDL و نسبت TC/HDL رابطه معنی داری مشاهده نشد. نتایج این تحقیق نشان داد که فعالیت بدنی بر ترکیب بدن تاثیر می گذارد و تاثیر مطلوبی بر لیپیدهای سرم دارد که موجب کاهش عوامل خطرزای بیماری قلبی کرونری می شود.
تاثیر بی تمرینی کوتاه مدت پس از تمرینات استقامتی ، مقاومتی و موازی بر آمادگی عملکرد و ترکیب بدنی دانشجویان مرد غیر ورزشکار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از این تحقیق عبارت است از تعیین اثر بی تمرینی کوتاه مدت پس از تمرینات استقامتی، مقاومتی، و موازی بر توان هوازی و بی هوازی قدرت بیشینه و درصد چربی دانشجویان مرد تمرین نکرده. ۳2 نفر دانشجو (24/1±94/24 سال، قد 07/7±09/176 سانتی متر، و وزن 1/11±91/71 کیلوگرم) از طریق نمونه گیری در دسترس انتخاب و به طور تصادفی در سه گروه ۱۲، 9 و ۱۱ نفره تمرین استقامتی، مقاومتی، و موازی قرارگرفتند و به مدت ۸ هفته تمرین کردند. تمرینات گروه استقامتی، دویدن روی نوارگردان با 65 تا 80 درصد حداکثر ضربان قلب و به مدت 16 تا 30 دقیقه، و گروه مقاومتی تمرین وزنه در 4 حرکت با 65 تا 80 درصد حداکثر قدرت در مدت مشابه بود. گروه موازی ترکیبی از تمرینات گروه استقامتی و مقاومتی را با حجم و شدتهای ذکر شده اجرا می کرد. آزمون زیربیشینه جرج و آزمون وینگیت برای ارزیابی توان هوازی و بی هوازی و یک تکرار بیشینه برای قدرت بیشینه و درصد چربی با استفاده از چین پوستی سه نقطه ای در آزمون اولیه، پیش آزمون (پس از دوره تمرین)، و پس آزمون (پس از 8 هفته بی تمرینی) محاسبه شد. تحلیل واریانس با اندازه های تکراری و آزمون تعقیبی بن فرونی و LSD برای مقایسه درون گروهی و روش تجزیه و تحلیل واریانس یکراهه (ANOVA) و آزمون تعقیبی توکی برای مقایسه بین گروهی استفاده شد (05/0P<).
بعد از 8 هفته بی تمرینی در مقایسه درون گروهی در گروه استقامتی کاهش معناداری در max2VO، قدرت مطلق پایین تنه (اسکوات)، و قدرت نسبی بالاتنه (پرس سینه) و افزایش معناداری در درصد چربی بدن مشاهده شد (05/0P<). بی تمرینی در گروه مقاومتی و موازی تغییرات معناداری بر max2VO، قدرت مطلق و نسبی بالاتنه و پایین تنه و درصد چربی بدن نشان داد (05/0P<). تفاوت معناداری در درصد تغییرات پس آزمون نسبت به پیش آزمون در متغیرهای اندازه گیری شده تحقیق در بین گروهها مشاهده نشد (05/0
استفاده از تکرار وزنه های سبک تا سر حد خستگی برای برآورد یک تکرار بیشینه در حرکت پرس سینه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
حرکت بهار ۱۳۸۷ شماره ۳۵
حوزههای تخصصی:
هدف از تحقیق حاضر، برآورد یک تکرار بیشینه از طریق تکرار وزنه های سبک تر تا سر حد خستگی در حرکت پرس سینه است. تعداد 99 نفر از ورزشکاران مرد پرورش اندام با میانگین سنی17/3 ± 02/24 ، قد 06/0 ±77/1 و وزن 81/10 ± 9/84 به طور در دسترس به عنوان نمونه آماری انتخاب شدند. در این تحقیق، آزمون پرس سینه روی نیمکت ، ابزار اصلی گردآوری اطلاعات بود و برای اجرای آن ورزشکار وزنه ای را که می توانست آن را یک بار اجرا کند، انتخاب می کرد و با کم کردن وزنه ها یک تکرار بیشینه فرد اندازه گیری می شد. در ادامه 5 کیلوگرم از مقدار وزنه یک تکرار بیشینه کم شد و ورزشکار پس از 3 دقیقه استراحت، حرکت پرس سینه را انجام داد و به همین ترتیب در هر نوبت از مقدار وزنه ها 5 کیلوگرم کاسته شد تا تعداد تکرارهای بیشینه به 20 تکرار برسد. با توجه به بالا بودن ضریب همبستگی و امکان رسم معادله برآورد، 4 معادله برای برآورد یک تکرار بیشینه از روی تکرارهای زیر 5، 6 تا 10، 11 تا 15، و 16 تا 20 تکرار، 2 معادله برای برآورد یک تکرار بیشینه از روی تکرارهای زیر 10 و بالای 10 تکرار، 19 معادله برای برآورد یک تکرار بیشینه از روی هر یک از تکرارهای بیشینه 2 تا 20 تکرار، 1 معادله برای برآورد یک تکرار بیشینه از روی وزن بدن و تعداد تکرار وزنه معادل وزن بدن و یک جدول برای برآورد یک تکرار بیشینه از روی تکرارهای 2 تا 20 تکرار بیشینه حاصل شد. کمترین و بیشترین ضریب همبستگی از (93/0 = r) تا (99/0 = r) متغیر بود. یک تکرار بیشینه را می توان از روی تکرارهای بیشینه زیر 10 تکرار و همچنین از روی تکرارهای بیشینه 10 تا 20 تکرار برآورد کرد، اما هر چه تعداد تکرارهای بیشینه به یک نزدیک تر می شود، دقت برآورد، افزایش می یابد، ولی برای برآورد دقیق تر یک تکرار بیشینه می توان از معادله های مجزای تکرارهای بیشینه 2 تا 20 تکرار استفاده کرد.
رابطه هوش هیجانی و عوامل شخصیتی در ورزشکاران بزرگسال نخبه و غیرنخبه
حوزههای تخصصی:
اثر تمرین استقامتی پیوسته بر میزان HSP70 و طول عمر موشهای مبتلا به تومور سرطان سینه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از این پژوهش عبارت است از بررسی اثر تمرین استقامتی پیوسته بر میزان 70HSP در موشهای مبتلا به تومور سرطان سینه. بدین منظور تعداد 80 سر موش بالب سی ماده (4 تا 5 ماهه با میانگین وزنی 67/17 گرم) خریداری و به شکل تصادفی در 4 گروه 20تایی ورزش- تومور- ورزش (ETE)، ورزش- تومور- استراحت (ETR)، استراحت- تومور- ورزش (RTE)، استراحت-تومور- استراحت (RTR) تقسیم شد. اثر تمرین استقامتی بر میزان 70HSP در قبل و بعد از ایجاد تومور بررسی شد. تمرین استقامتی قبل از ایجاد تومور به مدت 8 هفته اجراگردید. این تمرینات در دو هفته اول با شدت 50 درصد max2VO شروع شد و در نهایت در هفته هشتم به 75 درصد max2VO رسید. تمرین استقامتی بعد از ایجاد تومور نیز با شدت نزدیک به 60 درصد max2VO و به مدت 4 هفته اجراشد. بعد از اتمام تمرینات و جداسازی طحال موش، با تست اِل آیزا سنجش 70HSP انجام گرفت. اطلاعات با نرم افزار SPSS تحلیل شد. نتایج تحلیل آنالیز واریانس یک راهه نشان داد میزان تولید پروتئین 70HSP در گروه هایی کاهش یافت که بعد از ابتلا به تومور ورزش را ادامه داده بودند. بدین ترتیب که میزان این پروتئین در گروه های ETE و RTE در مقایسه با گروههای RTR و ETR پایین تر بود (05/0(P<. این کاهش در اندازه حجم تومور و میزان مرگ نیز دیده شد. طبق یافته های پژوهش حاضر 70HSP در تعامل با تومور و ورزش استقامتی در نقش سیگنال تنظیمی عمل می کند. بدین ترتیب که میزان فعالیت این پروتئین تحت شرایط استرس و شرایط طبیعی متفاوت است. همچنین، به نظر می رسد ورزش منظم استقامتی و با شدت متوسط با کاهش میزان 70HSP در گونه های توموری، به عنوان مکمل و در کنار سایر روشهای درمانی در بهبود درمان تومور مؤثر است.