فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱۸۱ تا ۲۰۰ مورد از کل ۳۷۹ مورد.
زن: خاقانی، جان دان (عنوان عربی: المرأة: خاقانی، جان دان)
حوزههای تخصصی:
ادبیات سنجشی، شاخهای از ادبیات است که ما را قادر می سازد با وجود گسستهای مکانی و زمانی موجود بین فرهنگها و ملل مختلف، به مانندگی هایی میان اندیشمندان و ادیبان این سرزمینها پی ببریم. همین مساله ما را بر آن داشت تا به مقایسه خاقانی شروائی ــ شاعر ایرانی ــ و جاندان ــ شاعر انگلیسی ــ دو ادیب بزرگ از دو کشور و دو دوره متفاوت با دو فرهنگ گونه گون مبادرت کنیم. با وجود فاصله زمانی و مکانی موجود میان این دو شاعر برجسته، میتوان شباهتهایی در نگاه آن دو به زنان یافت که در نوع خود باعث شگفتی است. این دیدگاههای مشترک در مدیحه های این دو شاعر، و ویژگی های پسندیده ممدوح در نگاه آنها نمود بارزی می یابد. در جستار حاضر، تلاش بر آن است تا با بررسی دو مدیحه برجسته از این دو شاعر، به سیمای زن آرمانی در باور آنها پی ببریم و با اشاره به پاره ای اشعار پراکنده، به دیدگاه حقیقی آنها درباره زن عینیت بخشیم. در این میان، به وجوه مشترکی در این دیدگاهها برمی خوریم که اساس این جستار را تشکیل می دهد.چکیده عربی: یعتبر الأدب المقارن من الدراسات التی تکشف اللثام عن المشابهات الموجودة بین المفکرین والأدباء بالرغم من المفارقات الزمنیة والمکانیة الناتجة عن اختلاف الثقافات فی المجتمعات البشریة. وبناء علی هذا حاولنا فی هذا المقال القیام بدراسة مقارنة بین شاعرین کبیرین وهما: خاقانی الشروانی الشاعر الإیرانی وجان دان الشاعر الانجلیزی حیث ینتمی کلّ منهما إلی عصرین مختلفین وثقافتین مختلفتین وبلدین متباعدین. ولکن بالرغم من تباعدهما الزمانی والمکانی إلا أن هناک مشابهات بینهما فی نظرتهما إلی المرأة ما یثیر الدهشة والعجب. وتتجلّی آراءهما المشترکة فی المدائح وما یستحسنانه لدی الممدوح.نحاول فی هذا المقال أن نهتدی إلی صورة المرأة المثالیة بعد دراسة مقارنة بین أشهر قصیدتیهما فی المدیح کما نتوخی تجسید نظرتهما الحقیقیة إلی المرأة بعد إشارة إلی عدد من أشعارهما وعندئذ نلاحظ مشابهات فی هذه الآراء تمثّل روح المقال.
بررسی تطبیقی کارکرد ساختاریِ شگرفی در درخت انجیر معابدِ احمد محمود و عمارت هفت شیروانی ناتانیل هاثورن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این پژوهش، با مقابله درخت انجیر معابدِ احمد محمود و عمارت هفت شیروانی ناتانیل هاثورن، و با استفاده از تعریف اولریش وایْس اشتایْن از مفهوم «تأثیر» در ادبیات تطبیقی، چنین استدلال شده است که محمود از رمان هاثورن تأثیر گرفته است. همچنین در این مقاله، با تمرکز بر مؤلفه شگرفی، به مثابه یکی از مهم ترین جنبه های تشابه دو رمان، و تأکید بر کارکرد ساختاری متفاوت شگرفی در بافت دو متن، بر خلاقیت و اصالت نویسنده تأثیرپذیر تأکید کرده ایم تا رابطه میان دو نویسنده از مقوله تقلید (به تعبیر وایس اشتاین) متمایز شود. هدف از برجسته کردن این تفاوت نشان دادن اصالت رمان محمود در بافت تاریخی خویش، به مثابه اثری پسامدرن است. در هر دو رمان، نویسندگان با استفاده از سازوکارهای روایی شناخته شده ، نظیر منتسب کردن روایت به خرافه و استفاده از روایت ذهنی، حوادث شگرف را توصیف کرده، و با این کار، خواننده را در مورد ماهیت طبیعی یا فراطبیعی حوادث دچار تردید می کنند. این شیوه روایت در بخش پایانی رمان محمود دگرگون گشته، پدیده های شگرف، به مثابه واقعیت انکاناپذیر عرضه می شوند. در این بررسی تفاوت کارکرد مؤلفه شگرفی را در درخت انجیر معابد،بر اساسبوطیقایِ پسامدرنِ این رمان، تشریح کرده ایم. رمانِ محمود، به مثابه روایتی پسامدرن، مرز میان تاریخ و افسانه، واقعیت و خیال، و طبیعت و فراطبیعت را از میان برمی دارد و برخلاف رمانِ هاثورن، دغدغه بازنمایی واقعیت بیرونی را ندارد.
تاثیرگذاری حافظ بر ملک الشعرای انگلیس آلفرد لرد تِنِسِن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
کنکاشهای وسیعی درباره آلفرد لُرد تِنِسِن شاعر قرن نوزدهم انگلیس تا کنون انجام گرفته است، اما سهم و تاثیر حافظ در آثار تنسن، ملک الشعرای انگلیس هر چند کم، نباید از نظر دور داشته شود. شاعری چون تنسن تحت تأثیر گفتمان شرقشناسانه به سبب عشقی که به حافظ پیدا کرد بر آن شد تا فارسی را بیاموزد. در ادبیات تنسن ایران باستان با زیبایی هایش نفوذ دارد، از این رو منابعی را که نشان می دهند تنسن از حافظ بهرهها برده است، نباید از نظر دور داشت، زیرا این منابع می توانند ادعای تفاهم تنسن با حافظ را در این پژوهش ثابت کنند. تنسن از مضامین شعری حافظ سود برده است این مضامین عبارتند از نسیم سحر، نسیم صبحگاهی، خصوصیات و شمایل یار، استفاده از واژه ی بلبل و مذکر قلمداد کردن آن، پرده، همصحبتی با گل، گل وبلبل، نسیم مشک، وفاداری عاشق به معشوق بعد از مرگ عاشق. دلیل آشنایی تنسن با حافظ، تأثیر گفتمان شرقشناسانه بر شعرا و نویسندگان قرن نوزدهم بود. روش تحقیق این مقاله با استناد به مکتب فرانسوی ادبیات تطبیقی است که قایل به بررسی های تاثیرگذاری و مقایسه ای است و تمرکز در این مقاله بر اثبات تاثیر حافظ بر ملک الشعرای انگلیس است.
سعدی و لافونتن
حوزههای تخصصی:
در این جستار، شیوة سخنوری دو شاعر بزرگ ایرانی و فرانسوی: سعدی و لافونتن سنجیده و بررسیده آمده است، بر پایهء یکی از فسانههای لافونتن که برگرفته از حکایتی است در گلستان سعدی و نشان داده شده است که حکایت سعدی چگونه سَختهتر و سُتوارتر و هنریتر از فسانة لافونتن است.
بررسی تطبیقی کارکردهای پیشگویی در حماسه های بزرگ جهان (شاهنامه، ایلیاد، ادیسه)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یافتن وجوه مشترک میان آثار مکتوب اقوام هم ریشه، امری بدیهی است. در زمینه پیشگویی نیز شباهت ها و تفاوتهایی میان اعتقادات و باورهای مردم کشورهای مختلف وجود دارد و همچنین از مشترکات حماسه های بزرگ جهان، می توان به پیشگویی یا پیش دانی اشاره کرد؛ این امر در شاهنامه، و ایلیاد و ادیسه نیز به کرّات دیده می شود. هدف از این پژوهش که با روش تحقیق نظری، مطالعه و تحلیل تطبیقی صورت گرفته است، نیم نگاهی است از دریچه ادبّیات تطبیقی به مقوله کارکرد پیشگویی در سه اثر حماسی شاهنامه، ایلیاد و ادیسه. نتایج بررسی این امر، خویشاوندی و تجربه های مشترک اقوام هم خانواده هند و اروپایی، و باور های آنان را که در حماسه های آنها تجلی یافته است، نشان می دهد. و همچنین، نتیجه می گیریم که هر چه انسان انجام می دهد، نتیجه تدبیر و عملکرد خود او است.
سهراب و رستم ماثیو آرنولد: پیوندی میان شاهنامه و ایلیاد.(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
می توان گفت که سهراب و رستم ماثیو آرنولد، در کلیّات متأثر از شاهنامه و در نحوه بیان، توصیفات، تشبیهات، سنن ادبی و حماسی، کاملاً تحت تأثیر ایلیاد است. آرنولد بسیاری از قسمت های اساسی داستان را از قبیل گم شدن رخش، عاشق شدن تهمینه، اسارت هجیر، درگیری رستم با کاوس، خواستن نوشدارو و... را حذف و بعضی از موارد را مانند نحوه کشته شدن سهراب، آگاهی رستم از جنسیت فرزند و... تغییر داده است و اگرچه در اکثر مواقع به پی رنگ و کلیّت داستان لطمه زده، در مواردی نیز کاستی های «رستم و سهراب» فردوسی را برطرف کرده است، با توجه به این که در دو داستان، بنا بر وجود حداکثر شباهت هاست، در این مقاله فقط به بعضی از اختلافات اشاره شده و بیشتر از هرچیز، به تأثرات ماثیو آرنولد از ایلیاد خواهیم پرداخت که از دید منتقدان پنهان مانده است.
بررسی تطبیقی دیدگاه سعدی و اندیشمندان غربی (مدیریت درباره ظاهر و باطن افراد) (عنوان عربی: نظرة مقارنة إلی الشاهنامه لفردوسی والإلیاذة والأودیسة لهومیروس)
حوزههای تخصصی:
انسان ها همیشه تلاش می کنند تصویر مطلوبی از خود در ذهن دیگران ایجاد کنند. تصور و قضاوت دیگران برای فرد اهمیت دارد. در افراد تمایلی وجود دارد که حتی بی هیچ نفع خاصی، تصور مثبتی از خود ارایه دهند و سعی کنند که دیگران آنان را بپذیرند و درموردشان خوب فکر کنند. زندگی سرشار از موقعیت هایی است که فرد بدون استفاده از هنر مدیریت برداشت در تعاملات و ارتباطات خود با دیگران دچار مشکل می شود. برای برقراری ارتباطات موثر، لازم است افراد در انتخاب کلمات، لحن صدا، حرکات بدن و ظاهر خود تغییراتی به وجود آورند تا تصویر مطلوب تری از خود به نمایش گذارند. افراد بدون آنکه متوجه باشند، ازطریق طرز لباس پوشیدن، صحبت کردن، ... تصویری در ذهن فرد مقابل ایجاد می کنند که گاهی این تصویر، مثبت و گاهی منفی است.شاید تصور شود که خوب مطرح کردن، بیشتر به خوش اقبالی فرد بستگی دارد؛ اما چنین نیست. اندیشمندان غربی مدیریت اعتقاد دارند مدیریت برداشت یک مهارت است و مانند هر مهارت دیگری میتوان آن را آموخت و به کار بست. اما در دیدگاه سعدی -که برای باطن اهمیت بیشتری قایل است- اعتقاد بر آن است که هر فردی باید به باطن خود توجه کند و ظاهر خود را برای دیگران نیاراید. اگر فرد شایستگی های لازم را داشته باشد، آن شایستگی ها خودبه خود با مرور زمان برای دیگران آشکار خواهد شد.چکیده عربی:یعتبر فردوسی من أشهر الشعراء الملحمیین فی العالم وتفتخر اللغة الفارسیة بوجوده إذ استخدم فی أشعاره تاریخ إیران القدیمة معتمدا علی معتقدات الإیرانیین القدیمة وخلق أثرا سمّاه الشاهنامه (رسالة الملوک).یدرس هذا المقال النتاج الخالد لهذا الشاعر الفارسی الکبیر وملحمة هومیروس الشاعر الیونانی الضریر، دراسة مقارنة. وقد تتجلی ملحمیة الأثرین فی النظرة الأولی أکثر تجلیا، إلا أن هناک مفارقات عدیدة ومشابهات کثیرة بین الأثرین بعد دراسة متأنیة، وهذا الموضوع یبیّن خریطة هذه الدراسة.حاول هذا المقال بعد دراسة متقصیة الوصول إلی وجوه الاشتراک والاختلاف فی هذین الأثرین، لتقدیم نتائج معینة وحیادیة عن الجوانب الخُلقیة فی الشاعرین ومستوی أفکارهما ونظرتهما إلی الحیاة.
نقد ادبی: من و کافکا
منبع:
کلک تیر ۱۳۷۰ شماره ۱۶
بررسی تطبیقی صدای زن در نمایشنامة تاجر ونیزی از و. شکسپیر و اشعار جلیل صفر بیگی (با توجه به نظریه های ا. گرین بلات،آ. سین فیلد و پیر ماشری)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
کار ادبی محل مناسبی برای حضور نیروهای فرهنگی است. در برخی از متون ادبی استانداردهای حاکم به چالش کشیده می شوند و در برخی دیگر باز تولید می شوند. نظریة ناخودآگاه متن (the text’s unconscious)از پیر ماشری (Macherey Pierre) و نظریة گسست (fault line) از آلن سین فیلد (Alen Sinfield) نشان می دهند که چگونه کار ادبی، گفتمان (discourse) غالب را به چالش می کشد. زنان مختلفی در نمایشنامه های شکسپیر (William Shakespeare) به تصویر کشیده می شوند. حضور برخی از آنان تناقض/ گسست درون ایدئولوژی مردسالار (patriarchal ideology) را آشکار می کند که در نهایت به بحران در گفتمان غالب می انجامد. از طرف دیگر، نظریة گردش نیروهای اجتماعی (circulation of social energies) از استفان گرین بلات (Stephen Greenblott) بیانگر آن قسمت از کار ادبی است که در آن گفتمان رایج مدام باز تولید می شود. در اشعار جلیل صفر بیگی، با آنکه شرایط سیاسی– اجتماعی جامعة ایلام به نفع زن تغییر کرده است، ایدئولوژی مردسالار که قرن ها پیش به دست مردان ساخته شد، باز تولید می شود. نوشتار حاضر، تحقیقی است پیرامون به چالش کشیده شدن و باز تولید نیروهای فرهنگی ( ایدئولوژی مردسالار) در کارهای ادبی.
بررسی تطبیقی اشعار سهراب سپهری و سن ژون پرس با نگاهی به عرفان شرق دور(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
سهراب سپهری و سن ژون پرس، دو شاعر بزرگ در ادبیات فارسی و فرانسه هستند که ساختار شعر، عرفان، طبیعت گرایی و مضامین مشترک در آثارشان به حدی است که بررسی تطبیقی اشعار این دو را میسر می سازد. سپهری و پرس، هر دو با دوری جستن از فضای شهر، به عرفان شرقی و طبیعت برای آرام ساختن روح خود پناه برده اند؛ عرفانی که گاه در شعر یکی به عرفان اسلامی و ایرانی و در شعر دیگری به فلسفه اسپینوزایی نزدیک شده است.آنچه در شعر هر دو شاعر آشکارا قابل درک است، فاصله گرفتن دو شاعر از جامعه، حوادث و رخدادهای اجتماعی و سیاسی آن است. در این مقاله با بررسی اشعار سپهری و پرس، از دو منظر مکتب فرانسوی و نیز مکتب آمریکایی ادبیات تطبیقی، نشان می دهیم که دو شاعر که هریک تأثیری ژرف بر شعر سرزمین خود گذاشته اند، با فاصله گرفتن از دنیای مدرن، در تکاپوی ساخت دنیایی در ژرفای طبیعت هستند.
ادراک ژرف لذات وتحصیل کمال مزه ها
حوزههای تخصصی:
بهاءالدین محمد بن حسین خطیبی بلخی مشهور به بهاءولد(628-545 ق )نویسنده کتاب معارف و پدر مولانا جلال الدین محمد بلخی است. محورهای عمده فکری بهاءولد را می توان در سه رکن ((خداشناسی‘جهانشناسی‘انسانشناسی))متمرکز ساخت. این مقاله پس از اشارای گذرا به گزیده افکار بهاءولدپیرامون خداشناسی و جهانشناسی ‘یکی از مسائل انسانشناسی او تحت عنوان ((ادراک ژرف لذات و تحصیل کمال مزه ها)) می پردازد. او علیرغم اینکه عارفی وارسته و متقی بود‘به فقه حنفی باور داشته و طریقه اشعری را الگو قرار داده است . میل وافری به ادراک تمامی صور حیات و چشیدن ژرف لذات دنیوی دارد (که آنها را صوری از جمال الهی میداند) این ویژگی به بنده این اجازه را داد که افکار او را با آندره ژید(1869-1951)مقایسه کنم و مشابهتهای این دو روح تشنه و وجوه تمایز آندو را بیرون کشم.بهاءولد سرچشمه لذات ‘ عشق و شهوات را کوهسار عرش الهی می داند و آنرا وسیله ای برای شناخت بیشتر پروردگار تلقی می کند.