برای بررسی ابداعات واژگانی در کتاب شعر آنگاه پس از تندر اثر اخوان ثالث، ابتدا 116 واژه هنجارگریز از اثر مذکور جمع آوری شد و در پیکره رایانه ای گروه فرهنگ نویسی فرهنگستان زبان و ادب فارسی مورد جستجو قرار گرفت و معلوم شد که از میان 116 واژه مذکور تعداد 57 واژه (14/49%) در آثار نویسندگان دیگر هم به کار رفته اند. نتیجه گیری شد که تعداد 59 واژه (86/50%) به اغلبِ احتمال برساخته اخوان ثالث و واژه نو محسوب می شوند. درباره این سؤال که هنجارگریزی واژگانی در اشعار اخوان ثالث به چه میزان با تعمیم قواعد زبان و به چه میزان با نقض قواعد زبان صورت گرفته، در این مقاله نشان داده می شود که هنجارگریزی واژگانی در اکثر موارد (1/74%) با تعمیم قواعد و در 9/25% موارد با نقض قواعد زبان صورت گرفته است.درباره این سؤال که کدام فرایند صرفی در هر یک از موارد تعمیم یا نقض قواعد زبان بیشتر دخیل است، نشان داده می شود که در مورد تعمیم قواعد بیشتر از همه از ترکیب (53%) و در مورد نقض قواعد بیشتر از همه از اشتقاق (5/48%) برای ساختن واژه های هنجارگریز استفاده شده است. سرانجام درباره این سؤال که کدام محدودیت بیش از همه نقض شده است، نشان داده می شود که محدودیت نحوی (5/75%) بیشتر از سایر محدودیت ها نقض شده است. هدف از این بررسی و پاسخ به سؤال های بالا این است که امکانات بالقوه زبان فارسی در حوزه واژه سازی شناخته شوند و راه گشای معادل یابی در ترجمه ادبی باشند. همچنین هنجارگریزی واژگانی می تواند به عنوان یکی از ابزارهای شعرآفرینی در اشعار اخوان ثالث جنبه ای از ویژگی های سبکی سروده های وی را مشخص کند.
پژوهش حاضر به بررسی ترجمه آزمایی به عنوان یکی از بحث برانگیزترین مسایل در پژوهشهای زبان می پردازد. سوال پژوهشی این بررسی آن است که آیا میان شکل آزمون و عملکرد بهتر ترجمه آموزان در آزمون رابطه ای وجود دارد یا خیر. برای پاسخ به این سوال، 45 دانشجوی سال آخر تربیت مترجم زبان انگلیسی دانشگاه آزاد اسلامی تنکابن انتخاب و به صورت تصادفی به سه گروه تقسیم شدند. هر گروه با آزمونی متفاوت در ترجمه (ولی محتوای یکسان) مورد آزمایش قرار گرفتند. داده ها توسط روش آماری تحلیل واریانس مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفت و نتیجه گرفته شد که میان متغیرهای این پژوهش رابطه وجود دارد.
این مقاله تلاشی است در جهت بررسی مسئله "عدم موفقیت" در یادگیری نحو زبان دوم. بر اساس فرضیه "نقصان مشخصه های مقوله های کارکردی" (هاکینز و چان 1997) گزینه های پارامتری که در سیستم مشخصه های کارکردی زبان اول بکار گرفته نشده اند موجب مشکل دائمی در یادگیری حتی بعد از مواجهه طولانی با زبان دوم و در سطوح پیشرفته توانش می گردد. بررسی چگونگی یادگیری جملات سوالی توسط گویشوران فارسی بزرگسال و داده های بدست آمده نشان می دهد. هر گاه یک ساختار زبان دوم (ساختار عامل یادگیری) با نمودهای ذهنی زبان اول و دوم همسانی داشته باشد منجر به "عدم موفقیت" در یادگیری خواهد شد. اما چنانچه ساختارهای عامل با نمودهای زبان اول مغایرت داشته باشند امکان یادگیری گزینه جدید افزایش می یابد.
ژنت (1997) یکی از صاحب نظران ادبی است که نظریه ای مبتنی بر نقش عوامل فرامتنی را ارائه کرده است. در این مقاله، براساس نظریة وی به بررسی نقش عوامل فرامتنی در ترجمه مانند جهت مستقیم و غیرمستقیم و چگونگی درج آن روی جلد آثار ترجمه شده خواهیم پرداخت. پس از اشاره به دیدگاه های مختلف دربارة ترجمة غیرمستقیم، موردپژوهی ترجمه های فارسی رمان مشهور صدسال تنهایی اثر مارکز (1967) ارائه خواهد شد و دقت ترجمه ها را که حاصل جهت مستقیم و غیرمستقیم هستند، باهم مقایسه خواهیم کرد. در این مقاله بررسی دو ترجمه از متن اصلی (اسپانیایی)، سه ترجمه از زبان میانجی صورت می گیرد. دو ترجمه از زبان میانجی انگلیسی و یک ترجمه از زبان میانجی ایتالیایی ترجمه شده است. معادل گذاری متفاوت و حذف یا اضافه که ازجمله عوامل تأثیرگذار در کیفیت ترجمه هستند، مطالعه می شوند. نتایج نشان می دهد در ارزیابی دقت در ترجمه، معیار جهت ترجمه کافی نیست؛ بلکه معیار دانش و مهارت مترجم نسبت به آن در اولویت قرار دارد. همچنین، دقت در انتخاب زبان میانجی عاملی است که بر کارآمدی ترجمه، از جهت غیرمستقیم تأثیر بسزایی دارد.
ن"ترجمه فرهنگها را به یکدیگر نزدیک می سازد. در دنیای جهانی شده کنونی ما، ترجمه کلید درک و فهم فرهنگهای خارجی است. در این تحقیق سعی شده است که رابطه متقابل بین فرهنگ و زبان نشان داده شود و نظرات مختلف در این مورد مرور شود.
تفاوت بین فرهنگها و تمدنها و همچنین تاثیر ترجمه در برقراری ارتباط بین اعتقادات، زبانها، ادیان، اندیشه ها و فرهنگهای مختلف و در تسهیل فرایند گفتگوی تمدنها با در نظر گرفتن جنبه های قوم شناختی تفاوتهای فرهنگی و مساله ترجمه پذیری در برابر ترجمه ناپذیری عناصر فرهنگی بر اساس نظریه های وورف و چامسکی مورد مطالعه قرار گرفته است."
This paper reports on a study that investigated the effect of self-assessment on a group of English-as-a-foreign-language (EFL) students’ goal orientation. To this end, 57 EFL students participated in a seven-week course. The participants were divided into an experimental and a control group. At the beginning and at end of the semester, both groups completed a goal-orientation questionnaire. However, the participants in the experimental group completed a bi -weekly self-assessment questionnaire throughout the semester as well. The data were analyzed using a Multivariate Analysis of Covariance (MANCOVA). The findings revealed that the students’ learning goal orientation improved significantly in the experimental group. This suggests that practicing self-assessment on a formative basis boosts EFL students’ leaning goal orientation.