این تحقیق تاثیرات احتمالی فرهنگ بر هموارسازی سود را مورد بررسی قرار می دهد. هموار سازی سود در شرکت های عضو بورس نمونه مورد آزمون قرار گرفت. ارزش های فرهنگی فردگرایی، فاصله قدرت، اجتناب از عدم اطمینان و مردگرایی از تحقیقات قبلی انجام شده، اخذ شد. هموارسازی سود با استفاده از اقلام معوق تعیین شد. نتایج نشان می دهد که رابطه معنی داری میان ارزش های فرهنگی با هموارسازی سود در شرکت های پذیرفته شده در بورس تهران وجود دارد. پس از ورود متغیرهای فرهنگی، مدل معنی دار شد که این مهم نشان دهنده این است که عوامل فرهنگی نقش تعیین کننده ای در هموارسازی سود در ایران دارند. این تحقیق، اولین تحقیقی است که در ایران، شاخص های هموارسازی را به ارزش های فرهنگی مرتبط می سازد از این رو، این تحقیق ادبیات هموارسازی سود در ایران را غنی تر می کند.
"تاکنون در بیشتر تحقیقات انجام گرفته، در باب پیوند میان متغیرهای حسابداری و قیمت سهام شرکتها فرض کارآیی بازار پذیرفته شده است.پرسش اساسی در این تحقیق آن است که آیا مسأله ناکارآمدی(و یا احتمال ناکارآمدی)باعث ایجاد تفاوت در نتایج تحقیقات پیشین خواهد شد.در این تحقیق، ابتدا به تجزیه و تحلیل تأثیر ناکارآمدی بازار بر روی ضرایب رگرسیونی به دست آمده از تحقیقات پرداخته میشود.در ادامه، نمونهای معرفی میشود که هدف اصلی آن، کمک به دستیابی شواهد بهتر در روابط متغیرهای حسابداری و بازده سهام شرکتها است.سپس دو مطالعه انجام شده پیشین، به کمک الگوی جدید در بازار بورس اوراق بهادار تهران، مورد آزمون قرار میگیرد.یکی سنجش دو متغیر سود و ارزش دفتری و دیگری اجزای نقدی و تعهدی سود با قیمت و بازده سهام شرکتها است.اطلاعات به دست آمده از 91 شرکت پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران، در طی سالهای(82-1377)و روش استفاده از دادهها، ترکیبی است.نتایج نشان میدهد که باوجوداینکه توان سود نسبت به ارزش دفتری در سنجش با بازده و قیمت سهام بیشتر(کمتر)است؛اما بهجز یک مورد با تعدیل متغیر وابسته براساس الگوی جدید، نمیتوان گفت که توان متغیرهای مستقل سود، ارزش دفتری نسبت به متغیر بازده تعدیل یافته، افزایش یافته است.سنجش میان اجزای نقدی و تعهدی سود نیز نتیجه مشابهی را نشان میدهد.بنابراین، الگوی جدید، دارای تأثیر قابل ملاحظهای بر روی ضرایب به دست آمده از رگرسیونهای یک متغیره و چند متغیره در بازار ایران نیست.
"
این مقاله با استفاده از تئوری نمایندگی ( کارگزاری ) به بررسی دو موضوع مهم می پردازد : 1) ارتباط پاداش مدیران عامل شرکتها در ایران با سود حسابداری ، رشد سود و ارزش افزوده بازار ، 2) مطالعه سازه های مهم در تعیین پاداش مدیران عامل . در مورد اول ، از اطلاعات شرکتهای سوده پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران در مقطع سالهای 1376 تا 1380 استفاده گردیده و از روش تحلیل واریانس و رگرسیون استفاده شده است . ...
در شماره 13 فصلنامه دانش حسابرسی قسمت اول رهنمودهای آسوسای برای مبارزه با تقلب و فساد درج گردید. برای آشنایی بیشتر علاقمندان و پژوهشگران دراین خصوص، قسمت دوم و پایانی آن تقدیم می گردد باشد که مورد استفاده قرار گیرد.
هدف این پژوهش یافتن مدلی است که بتوان به کمک آن جریان های نقدی عملیاتی بنگاه های اقتصادی را پیش بینی نمود. با توجه به نظریه های اقتصادی، مالی و حسابداری و پژوهش های انجام شده، سه مدل برای پیش بینی جریان های نقدی عملیاتی با متغیرهای 1) سود حسابداری، 2) جزو نقدی و مجموع اقلام تعهدی و 3) جزو نقدی و اجزای تعهدی سود حسابداری طراحی گردید. با استفاده از داده های 71 شرکت عضو نمونه آماری که به شش گروه تقسیم شده اند، فرضیه های تحقیق مورد آزمون قرار گرفتند. یافته های تحقیق نشان می دهد که بین جریان های نقدی عملیاتی و سود حسابداری و اجزای آن رابطه معنی داری وجود دارد. بر اساس نتایج حاصل از تجربه و تحلیل داده ها در سطح کلیه شرکت ها، همه ضرایب متغیرهای مورد استفاده در سه مدل مذکور معنی دار می باشند. در سطح گروه های مختلف، فقط برخی از ضرایب متغیرهای مورد استفاده در مدل سوم معنی دار نبودند. در مجموع یافته های این تحقیق با نظریه توانایی سود حسابداری و اجزای آن در پیش بینی جریان های نقدی عملیاتی و هم چنین نظریه برتری توانایی سود در پیش بینی جریان های نقدی نسبت به جریان های نقدی هماهنگی دارد.
اهمیت اطلاعات در پیش بینی بازده سهام، محققان را بر آن داشته تا به دنبال متغیرها و شاخص هایی باشند که ارتباط معنی دار با بازده سهام دارند. این اطلاعات می تواند به دو دسته اطلاعات مالی که قابل استخراج از صورت های مالی بوده و اطلاعات غیر مالی تقسیم شود. نتایج به دست آمده از تحقیقات انجام شده در این زمینه نشان می دهد که اطلاعات مالی و غیر مالی هر دو بر بازده سهام موثر هستند. تحقیق حاضر به بررسی رابطه بین متغیرهای مالی و غیرمالی با بازده سهام می پردازد. در این تحقیق شش متغیر اطلاعات مالی و غیرمالی مورد بررسی قرار گرفته است. تحقیق در یک دوره دو ساله و برای سال های 1381 و 1382 است. جامعه آماری شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران بوده است. فنون آماری در این تحقیق برای آزمون فرضیه ها، مقایسه میانگین، تحلیل همبستگی و رگرسیون است. نتایج به دست آمده نشان می دهد که بین متغیرهای مالی و غیرمالی با بازده سهام همبستگی وجود دارد. ضمنا شرکت های موفق بازده بیش تری نسبت به شرکت های ناموفق کسب کرده اند.