فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۵۴۱ تا ۵۶۰ مورد از کل ۱٬۱۹۰ مورد.
پایان فضیلتیا نقد تفکر اخلاقى جوامع نوین
منبع:
معرفت ۱۳۷۶ شماره ۲۱
حوزههای تخصصی:
تحول مفهوم اجابت دعا در کودکان و نوجوانان(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی اخلاق و تعلیم و تربیت اسلامی اخلاق اسلامی کلیات فلسفه اخلاق
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی اخلاق و تعلیم و تربیت اسلامی تعلیم و تربیت اسلامی کلیات فلسفه تعلیم و تربیت
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی اخلاق و تعلیم و تربیت اسلامی تعلیم و تربیت اسلامی تعلیم و تربیت نظری تعلیم و تربیت و کودک، نوجوان و جوان
هدف از پژوهش پیش روی تبیین مراحل و محتوای تحول مفهوم اجابت دعا در کودکان و نوجوانان است که با تأکید بر منابع و متون اسلامی و بر اساس یک طرح مقطعی، در گروهی نمونه و با حجم 157 نفری از دانش آموزان (82 دختر و 75 پسر) شش تا هفده سالة شهر قم انجام شد. گفتنی است این دانش آموزان با روش خوشه ای چندمرحله ای انتخاب شده بودند. داده ها بر پایة روش بالینی و با مصاحبة انفرادی نیمه ساخت یافته گردآوری شده بود و پرسش های آن بر اساس مبانی تجربی و نظری مفاهیم دینی تدوین و به دست متخصصان روان شناختی و حوزوی (مجموعاً پنج نفر) نمره گذاری شد. تحلیل محتوای متن مصاحبه ها و اجرای تحلیل واریانس نشان داد که فهم اجابت دعا شامل پنج مرحله پاسخ های مبهم، ویژگی های دعاکننده، ویژگی های محتوایی دعا، مفاهیم ارزشی و مذهبی و تحلیل های مذهبی ـ عقلانی می شود. مراحل تحولی آن در چهار گروه سنی 6-7، 8-11، 12-14 و 15-17 سال قرار دارد که با افزایش سن، میزان فهم اجابت دعا نیز افزایش می یابد. یافته ها با توجه به مبانی نظری و تجربی فهم مفاهیم دینی و مقایسه با دیگر طبقه بندی های تحولی بحث شده اند.
شواهد روان شناختی و عصب شناختی بر تجلی نقصان ادراک خود و دیگران در غیبت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تصور افراد از خود و نحوه ادراک خود، بر برداشت آنها از دیگران بسیار اثرگذار است. در مطالعه حاضر، متون رشته های روان شناسی و عصب شناسی مورد بررسی قرار گرفته و غیبت بر اساس خود طرح واره، تأیید خویشتن و اثر برتر از میانگین و نقش آنها در ادراک دیگران تشریح شده است. سپس ارتباط این سازه با رفتار غیبت کردن بیان شده و غیبت با مبانی عصبی شبکه نورون های آینه ای و تقلید تبیین شده است. بر اساس یافته های این پژوهش با کمک مطالعات مداخله ای آتی می توان از طریق کسب آگاهی دقیق از نقاط قوت و ضعف خود و همچنین با استفاده از سیستم عصبی بازدارنده تقلید، از بروز غیبت پیشگیری نمود.
مروری گذرا بر سایر مکاتب اخلاقی
حوزههای تخصصی:
عادت
شیوه های نوین تبلیغی در بستر اخلاق حرفه ای(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اخلاق حرفه ای، وظایفی را متوجهِ سازمان تبلیغ دین می کند که رهیافت به عرصه های نوین، ازجمله آنهاست. پژوهش حاضر ضمن بازکاوی «تبلیغ دینی» مدعی است امروزه بدون ورود به عرصه های نوین علمی، تبلیغ دینی موفق نخواهد شد. ورود سازمان تبلیغ دین به دانش های جدیدی مانند: مدیریت، جامعه شناسی و روان شناسی امری اجتناب ناپذیر است. در این پژوهش با روش تبیینی، اولاً عنصر «مسئولیت» در سازمان تبلیغ دین بررسی شده و این نتیجه به دست آمده که تبلیغ دین پیام رسانی صرف نیست، بلکه زمینه سازی برای پذیرش همه جانبه مفاد تبلیغی از مسئولیت های سازمان مزبور می باشد. ثانیاً یکی از مهم ترین مقتضیات اخلاق حرفه ای در سازمان تبلیغ دین بررسی شده و این نتیجه به دست آمده که سازمان تبلیغ دین موظف است روش های کمی و کیفی خود را بروز داده، از تناسب با مخاطب، زمان و مکان غافل نماند.
کارکرد بعد عبادی در سعادت دنیوی از دیدگاه علامه طباطبائی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این مقاله از چشم انداز فلسفه دین و الهیات کلامی با روش توصیفی تحلیلی وارد قلمرو مباحث کارکردهای دین گردیده و به بررسی نظریه علّامه طباطبائی پیرامون تأثیر بعد عبادی دین در سعادت دنیوی انسان پرداخته است. در ابتدا با تبیین کارپایه های مفهومی و ارائه تعاریف علّامه طباطبائی از معنای «دین»، «سعادت» و «عبادت»، دیدگاه علّامه در این زمینه تبیین گردیده و به رد نظریات رقیب مبادرت شده است. یکی از این نظریات رقیب، اصل تأثیر دین در سعادت دنیوی را انکار می نماید و دیگری هرچند منکر تأثیر دین در سعادت دنیوی نیست، ولی این تأثیر را مربوط به بعد عبادی نمی داند. آن گاه در این مقاله وجوه مستقیم و غیرمستقیم کارکرد بعد عبادی دین در سعادت دنیا بیان شده است. تأثیر عبادات در خوشبختی دنیایی از طریق تأثیر در ارتقای فردی و اجتماعی، دستیابی به حاجات دنیوی در اثر استجابت دعا، ایجاد بداء، تبدیل نقمت های دنیوی به نعمت ها، ایجاد احساس رضایت مندی و بهره مندی از لذات ویژه و تأثیر مثبت دین در زندگی اجتماعی از زمره این کارکردهاست.
تبیین ماهیت حقایق اخلاقی در عالم وجود
حوزههای تخصصی:
واقع گرایی اخلاقی به عنوان یکی از اصلیترین موضوعات عرصة فلسفة اخلاق به این نکته میپردازد که حقایق اخلاقی از یک سو با نگاهی هستیشناسانه از آدمی مستقل بوده و از سوی دیگر با رویکردی معرفت شناختی، اولاً با ابزارهای ادراکی انسان و نیز وحی قابل شناخت اند. و در ثانی احکام اخلاقی، قابل صدق و کذب بوده و آخر اینکه دست کم برخی از این احکام صادق اند.
در این نوشتار کوشیده ایم با نگاهی تحلیلی، درباره این موضوع به بحث بنشینیم که حقایق اخلاقی، وجودی مستقل و منحاز از آدمی دارند، آن هم از سنخ معقولات ثانیة فلسفی.
پایان فضیلتیا نقد تفکر اخلاقى جوامع نوین
منبع:
معرفت ۱۳۷۴ شماره ۱۵
حوزههای تخصصی:
توصیف اخلاقی خداوند در حکمت سینوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در فلسفه برای معرفی خداوند بیشتر از اوصاف متافیزیکی همچون وجوب، قدرت و حیات بهره گرفته می شود و از اوصاف اخلاقی کمتر استفاده می شود؛ اما در متون مقدس دینی، ازجمله قرآن کریم، اوصافی مانند عدالت، بخشندگی، مهربانی و وفای به عهد در مورد خداوند به کار رفته است که در زبان متعارف انسانی، به اوصاف اخلاقی معروف اند. بسیاری با ابتنای اخلاق بر امر و نهی الهی، امکان توصیف اخلاقی خداوند را به چالش کشیده اند؛ چنان که در جهان اسلام این دیدگاه را اغلب به اشاعره نسبت داده اند. حال آیا خداوند، واجد اوصاف اخلاقی است؟ این نوشتار با شیوه ای توصیفی تحلیلی و گاه انتقادی، برخی لوازم توصیف اخلاقی خداوند، مانند اندراج اخلاق در علوم فلسفی و جایگاه قضایای اخلاقی در اندیشه ابن سینا را براساس دو تفسیر از محقق لاهیجی و محقق اصفهانی بررسی و اثبات می کند که براساس برداشت محقق لاهیجی می توان از دیدگاه ابن سینا، خداوند را واجد اوصاف اخلاقی دانست و او را با اوصاف اخلاقی توصیف نمود. همچنین در این نوشتار، برخی چالش های توصیف اخلاقی خداوند پاسخ داده شده است.
تحلیل «فضایل مبتنی بر جهل» از منظر جولیا درایور(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
جولیا درایور با نگرشی نوین در باب فضیلت سعی می کند علی رغم قبول چارچوب های کلی، نقش اصیل معرفت در اخلاق ارسطویی را کمرنگ کند و دست کم برخی از فضایل شاخص را مبتنی بر جهل و بی خبری تعریف و توجیه نماید. فضایل مورد نظر وی عبارتند از تواضع، اعتماد، گذشت، شجاعت ارتجالی و احسان بی حساب. لازمه پذیرش فضایل مبتنی بر جهل، قبول دیدگاهی فرااخلاقی است که قصد و نیت خیر را برای تحقق فضیلت ضروری نداند؛ اما برای محدود ساختن دامنه بحث در این پژوهش، بی آنکه این پیش فرض مورد نقد واقع شود، تنها به تحلیل و واکاوی فضایل مبتنی بر جهل بسنده شده است.
روش شناسی فهم گزاره های اخلاقی قرآن(مقاله ترویجی حوزه)
حوزههای تخصصی:
بحث از گزاره های اخلاقی قرآن، یکی از مباحث مهم و کلیدی در فهم آموز های اخلاقی دین اسلام است. برای آشنایی با اخلاق در متون دینی، اخلاق پژوهان، به گونه ها و روش های مختلفی به این امر پرداخته اند. یکی از روش های اخلاق پژوهی در قرآن، بررسی گزاره های اخلاقی موجود در این کتاب مقدّس است. گزاره های اخلاقی، بخش بزرگی از گزاره های ارزشی دین را تشکیل می دهد که برای شناخت آن ها باید هماهنگ با علوم مرتبط و با شیوه ای مدوّن اقدام کرد. از آنجا که هفت مفهوم اخلاقی «باید، نباید، درست، نادرست، خوب، بد، وظیفه»، عناصر پایه ای و مقدِّمی در شناخت گزاره های اخلاقی هستند، این پژوهش برآن است تا با استفاده از چهار شیوه، به روش شناسی فهم این مفاهیم بپردازد، تا در نتیجه، زمینه ی فهم گزاره های اخلاقی قرآن فراهم آید، و بدین شکل آموزه های اخلاقی قرآن شناخته و تبیین شود. این چهار شــیوه عبارت اند از: 1-گزاره های انشایی قرآن؛ 2- گزاره های اخباری با مــحـامیل ارزشــی قرآن؛ 3 – تصویب و تخطئه ی الهی؛ 4- طرفداری و مخالفت الهی.
ثبات یا نسبیت گزاره های اخلاقی از دیدگاه علامه طباطبایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی حکمت متعالیه
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام دین پژوهی فلسفه دین
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی اخلاق و تعلیم و تربیت اسلامی اخلاق اسلامی کلیات فلسفه اخلاق
علامه طباطبایی با تقسیم ادراکات بشری به حقایق و اعتباریات، در صدد اثبات نوعی از ادراکات ثابت و غیر متغیر در گذر زمان بر آمد تا در پرتو آن، مقدمات دفاع از فلسفه، دین و اخلاق را در مقابل حملات مادی گرایان فراهم آورد. بررسی ادراکات اعتباری و شناخت لوازم معرفتی آن ها علاوه بر جلوگیری از بسیاری مغالطات، تأثیرات شگرفی در حوزه مدرکات عقل عملی به ویژه علم اخلاق بر جای خواهد گذاشت. ایشان در نظریه اعتباریات در بحثی نظری به منشأ بایدها و نبایدها و سازوکار اعتبارسازی ذهن در مقام عمل پرداخته و نوعی پیوند و ارتباط میان طبیعت و احساسات طبیعی موجودات ذی شعور با ادراکات اعتباری را اثبات می کند. این ارتباط به زعم بعضی نه تنها باعث حفظ اصول اخلاقی از گزند گذر زمان و تغییرات محیطی نمی شود، بلکه گزاره های اخلاقی را دچار نوعی نسبیت و تزلزل می نماید. این مقاله بر آن است تا با تحلیل دقیق فعالیت دستگاه اعتبارسازی ذهن و کیفیت ارتباط آن با نیازها و احساسات طبیعی، چگونگی پیدایش گزاره های اخلاقی از درون اعتبارات بشری را تبیین کند و ثبات یا نسبیت اصول این گزاره ها را بررسی نماید.