مهاجرت عالمان زیدی به ایران در میانه قرن سوم قمری و تأسیس حکومت زیدیه در نواحی دریای خزر هر چند عمری کوتاه داشت، اما از حیث فرهنگی به علت وجود مراکز و جوامع زیدی در آن نواحی و برخی شهر های خراسان، تا چندین سده پس از سقوط امارت علویان طبرستان، تداوم یافت. در قرون ششم و هفتم قمری میراث زیدیان ایران در چند مرحله به یمن منتقل شد که نقش مهمی در شکوفایی فرهنگ و تمدن زیدیه در آنجا داشته است. این مقاله نخست به معرفی میراث زیدیان ایران و پس از آن به بحث انتقال میراث زیدیه به یمن و اهمیت آن می پردازد.
ماجرای حکمیت با خاتمه جنگ صفین، به پیدایش فرقه خوارج در جهان اسلام منجر گردید. از آنجا که بروز حوادث و رخدادها معلول علت های متعددی می باشند که در بستر مناسبات اجتماعی جامعه شکل گرفته و زمینه رشد می یابند، پدیده خروج نیز از این شرایط مبراء نبود. شناخت زمینه های بروز این پدیده می تواند نگرش سطحی کنونی به گروهی که در برابر علی شعار «لاحکم الا لله» سر دادند را تغییر دهد.
در این مقاله، این حرکت حرکتی فی البداهه تلقی نشده، بلکه جریان سازمان یافته ای دانسته شده که نزدیک به چهار دهه مترصد چنین موقعیتی بوده است؛ از این رو نگارنده بر آن است تا زمینه های تاثیر گذار در سر برآوردن این پدیده را واکاوی کند.
به نظر می رسد نظام اجتماعی برگرفته از ساختار قبیله ای، نوع معیشت ناشی از شرایط زیست ـ محیطی، منافات تربیت اجتماعی با محدودیت های دینی و پافشاری گروه های قبیله ای خاص در تقابل با قریش، از عوامل عمده زمینه های پیدایش پدیده خروج در ماجرای حکمیت و تداوم آن در دوره های بعدی بوده است.
مغولان پس از تهاجم به منطقه آسیای صغیر، دولت سلاجقه روم را تحت سلطه خود درآورده و معین الدین پروانه را به نیابت از خویش در منطقه مذبور حاکمیت دادند. از سوی دیگر، ایلخانان، امیران مغولی خویش را نیز به آن منطقه اعزام کرده بودند که دارای اختیارات فوق العاده بودند. خاندان پروانه و دیگر دولتمردان روم چون برادران خطیر (شرف الدین و ضیاالدین) که عزم داشتند بنا به دلایلی چون تعدی ها و اخاذی های نیروهای مغولی شر آنان را از منطقه دفع کنند، در آغاز فعالیت هایشان از ملک ظاهر مملوک که یک دولت مسلمان و دشمن ایلخانان بود، استمداد طلبیدند. همکاری سلطان بیبرس با این امر، منجر به تصادم و رویارویی نیروهای وی با اباقای ایلخانی در منطقه ابلستان شد که با حیله های معین الدین و یارانش، لشکر ایلخان (اباقا) در نبرد ابلستان (سال 676ه.) شکست خورد. آنچه نصیب دولتمردان روم شد، کشتار آنان توسط اباقای ایلخانی و سقوط دولت پروانه بود. در عوض کار آنان برای جهان اسلام ارزشمند واقع گردید.
آیا تغییر ساختاری در تاریخ علویان ترکیه و علویان سوریه رخ داده است؟ این پرسشی است که در این مقاله بر آن متمرکز می شویم تا شباهت ها و تفاوت های این دو گروه را تحلیل کنیم.
نوشتارحاضر به مسئله ریختن خون اعضای خاندان شاهی که می توانستند به گونه ای ، تهدیدی برای قدرت سلطان و یا جانشین او به شمار آیند، پرداخته است.مسئله قتل و خونریزی های سیاسی در نظام های موروثی به تبع بحران جانشینی که مبتلا به آن بودند همواره وجود داشته است.امپراتوری عثمانی نیز از این قاعده مستثنی نبود و در طول دوره استقرار با بحران مذکور دست و پنجه نرم می کرد.در این مقاله در کنار تبیین موضوع به صورت مقایسه ای بین امپراتوری عثمانی و دیگر حاکمیت های دوره میانه سعی شده است، به طور ویژه «قانون برادرکشی»سلطان محمد فاتح مورد تامل و ارزیابی قرارگیرد.