فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳٬۵۴۱ تا ۳٬۵۶۰ مورد از کل ۱۰٬۱۵۶ مورد.
حوزههای تخصصی:
شهرها به طور ذاتی با چالش های پیچیده و گسترده ای که به هم مرتبط اند، مواجه هستند. در این میان رشد شتابان شهرها متناسب با ظرفیت گسترش زیرساخت هایشان نیست و فشار فزاینده ای به زیرساخت های شهری تحمیل می کند. بعبارتی فراتر از ظرفیت ها و قابلیت های آن ها است. بنابراین همواره آن ها از پیامدهای نامطلوب رنج می برند. ازاین رو نهادها و شیوه های مدیریت و حاکمیت قدیمی با جهان پیچیده و به سرعت در حال تغییر در جامعه اطلاعاتی در تضاد هستند. یکی از مفاهیم جدید جهت مقابله با چالش های کنونی شهرها در عرصه برنامه ریزی شهری، توسعه شهر هوشمند است که قابلیت های فیزیکی و مجازی را باهم یکپارچه می کند. هدف کلی این تحقیق تبیین ضرورتها و الزامات شهر تهران برای هوشمند شدن در ابعاد مختلف و همچنین ارائه راهبردها واقدامات مقتضی برای حرکت شهر تهران به سمت شهر هوشمند می باشد. روش پژوهش در این تحقیق توصیفی- تحلیلی می باشد. جهت انجام پژوهش از روش دلفی استفاده و نمونه گیری با استفاده از روش نمونه گیری گلوله برفی انجام شد. گردآوری داده های پژوهش مبتنی بر روش اسنادی و پیمایشی می باشد. ابزارگردآوری اطلاعات در این تحقیق شامل یک پرسشنامه محقق ساخته با سؤالات بسته (طیف پنج گزینه ای لیکرت) می باشد که به صورت الکترونیکی تحت وب طراحی شد. نتایج این پژوهش نشان می دهد که کلیه ضرورت هایی که در دنیا شهرها را به سمت رهیافت های هوشمند سوق داده است در تهران نیز مصداق دارد؛ بطوری که معیارهای شهرنشینی شتابان، سایر عوامل، انگیزه اقتصادی، اثرات زیست محیطی به ترتیب دارای اهمیت خیلی زیاد وتغییرات جمعیت شناختی دارای اهمیت زیاد برای حرکت شهر تهران به سمت هوشمندی می باشند. همچنین کلیه راهبردها و اقدامات مورد بررسی در این پژوهش از دیدگاه متخصصین (به ترتیتب تدوین و اجرای سیاست های یکپارچه، قانون گذاری و چشم انداز یکپارچه) دارای اهمیت خیلی زیاد برای هوشمندسازی شهر تهران بوده اند.
بررسی نقش گردشگری خلاق در بازآفرینی بافت تاریخی (مطالعه موردی: منطقه 12 شهر تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
رهیافت بازآفرینی برای به روزکردن بافت های تاریخی، علاوه بر پاسخگویی به نیازهای مردم و زندگی روزمره، رجوع معناداری به هویت بافت تاریخی دارد که دستیابی به آن تنها در گرو توجه به گردشگری خلاقانه شهری است. از جمله زمینه ها و بسترهای نوین که مسیر بازآفرینی را با گردشگری امکان پذیر می کند، توجه به صنایع فرهنگی و توسعه آن هاست. به کارگیری صنایع فرهنگی، از رویکردهای جامع بازآفرینی شهری بافت تاریخی است که تنها بر پایه جاذبه ها نیست، بلکه با توسعه همه جانبه عناصر صنایع فرهنگی به دست می آید. هدف پژوهش حاضر، شناسایی قابلیت بازآفرینی بافت تاریخی منطقه 12 از طریق گردشگری خلاقانه است. براساس این پژوهش، زمانی می توان عوامل و عناصر گردشگری را در مسیر بازآفرینی قرار داد که در چارچوب خلاقیت گنجانده شوند؛ بنابراین، جاذبه های تاریخی همراه با عوامل و عناصر فرهنگی براساس گردشگری خلاق، به عنوان صنایع فرهنگی مطالعه شدند و تجزیه و تحلیل آن ها از طریق مدل ها و روش هایی مانند TOPSIS و آنتروپی شانون انجام گرفت. مطابق نتایج، نمایش های عروسکی، شاخص تبلیغات و شاخص نقاشی در کنار جاذبه های تاریخی منطقه، از مهم ترین عوامل و اولویت های صنایع فرهنگی به شمار می آیند که می توان آن ها را در توسعه گردشگری خلاق منطقه با هدف نهایی بازآفرینی به کار گرفت.
پتانسیل یابی مناطق توسعه شهری با استفاده از شبکه عصبی مصنوعی (مطالعه موردی: شهر کرمانشاه)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های جغرافیایی برنامه ریزی شهری دوره ۶ بهار ۱۳۹۷ شماره ۱
175 - 196
حوزههای تخصصی:
رشد سریع شهرنشینی و توسعه شهری به ویژه در کشورهای درحال توسعه، به درک الگو و فرایندهای پیچیده رشد شهری با روش علمی و کارآمد نیاز دارد. لازمه ایجاد رشد شهری پایدار و برنامه ریزی توسعه شهری، درک الگوهای صحیح رشد شهری است. کرمانشاه نهمین شهر پرجمعیت کشور و یکی از چهار شهر نخست ایران از نظر حادبودن معضل حاشیه نشینی است. هدف این پژوهش، بررسی پتانسیل توسعه شهری در این شهر است. بدین منظور، شبکه عصبی پرسپترون چندلایه (MLP) با الگوریتم آموزش لونبرگ- مارکوات به کار رفت و داده های مؤثر در توسعه شهری به عنوان لایه های ورودی به شبکه تعیین شد. این لایه ها که در سه گروه اجتماعی-اقتصادی، کاربری زمین و بیوفیزیک قرار می گیرند، شامل 16 لایه هستند. در ادامه، پانصد نقطه به عنوان نقاط آموزشی شبکه تهیه و ۱۲ لایه میانی نیز تعیین شدند. مطابق نتایج، با دورشدن از امکانات و مناطق شهری، پتانسیل ها به شدت کاهش پیدا می کنند و بیشتر مناطق دارای پتانسیل توسعه شهری در نزدیک ترین فاصله این امکانات و مناطق شهری قرار دارند. بیشترین مناطق پتانسیل دار توسعه شهری، در جنوب غرب شهر کرمانشاه و در اطراف جاده های اصلی کرمانشاه-اسلام آباد و کرمانشاه-کنگاور واقع است. مناطق شمالی شهر به دلیل ارتفاع و شیب زیاد، پتانسیل اندکی برای توسعه دارند. همچنین ضریب رگرسیون کلی 9۵ درصدی شبکه که حاصل شرکت تمامی داده ها در شبکه است، کارایی زیاد شبکه عصبی پرسپترون چندلایه را در این مطالعه نشان می دهد.
بررسی سطح توسعه استانها در چارچوب آمایش سرزمین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ناهماهنگی توسعه مناطق و نابرابری های نواحی و مناطق موجود و نیز شهرنشینی شتابان و تمرکز فعالیت های اقتصادی و خدماتی در بعضی مناطق و استانهای کشور سبب جدایی کامل مناطق از یکدیگر شده است در این بین آمایش سرزمین با رویکرد توسعه متوازن و برابر فضایی یکی از راهبردهایی است که طی دهه اخیر در فضای سرزمینی مطرح شده است؛ در واقع توسعه متوازن و مدیریت مطلوب فضا و همچنین فعالیت های انسان در فضا در یک چارچوب اصولی و پایدار به نام آمایش سرزمین تحقیق خواهد یافت بنابراین از آمایش سرزمین می توان به عنوان سازماندهی مطلوب فضا در جهت نیل به اهداف و استراتژی های توسعه ملی و متوازن نام برد. پژوهش حاضر به بررسی سطح توسعه استانها در چارچوب آمایش سرزمین در پهنه سرزمینی کشور پرداخته است که بدین منظور از روش تحلیلی و اسنادی و همچنین از نرم افزار تحلیل آماری Spss و تحلیل فضایی، مکانی GIS استفاده شده است. نتایج از تحلیل های واقع بینانه حاکی از توسعه نامتوازن امکانات و خدمات شهری در سطح استانهای کشور می باشد به گونه ای که برخی استانها نظیر یزد، سمنان و آذربایجان شرقی دارای بیشترین امکانات و خدمات زیربنایی و برخی دیگر از استانها نظیر لرستان، هرمزگان و سیستان دارای حداقل امکانات و زیرساخت ها می باشند که این امر متأثر از برخی عوامل نظیر عوامل طبیعی و نظام تخصیص و تصمیم گیری ها در سطح کلان می باشد.
تحلیل نابرابری های اقتصادی – اجتماعی توسعه در نواحی روستایی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
سال 1990 در گزارش برنامه عمران ملل متحد، شاخص مرکب توسعه انسانی موسوم به HDI توسط کارشناسان آن سازمان مطرح شد. این شاخص از ترکیب شاخص های امید به زندگی، باسوادی و درآمد سرانه به دست می آید و در محاسبه آن از حداقل، حداکثر و نسبت بین آنها استفاده می شود. در مقاله حاضر شاخص توسعه انسانی مناطق روستایی استان های ایران در دو مقطع 1384 و 1394 به دو روش سازمان ملل و منطق فازی محاسبه و نتایج حاصله مورد ارزیابی و مقایسه قرار می گیرد . بر اساس شاخص توسعه انسانی محاسباتی در هر دو مقطع 1384 و 1394 استان هایی نظیر تهران، گیلان، اصفهان و فارس بهترین رتبه ها و استان هایی نظیرکهگیلویه و بویراحمد، کردستان و سیستان و بلوچستان بدترین رتبه ها را با استفاده از هر دو روش داشته است. رتبه بندی مؤلفه های تشکیل دهنده شاخص توسعه انسانی نیز موید نتایج حاصله است. به دلیل اینکه در روش دوم فازی مقدار ماکسیمم و مینیمم شاخص ها بر اساس اطلاعات استان ها جمع آوری شده ، رتبه شاخص توسعه انسانی محاسباتی بر اساس روش فازی نسبت به روش سازمان ملل واقع بینانه تر به نظر می رسد. همچنین علی رغم تحولات صورت گرفته پس از یک دهه در روستاها، هنوز این شاخص مطلوب نیست ولی در مقایسه با سال 1384 بهبود یافته است، به طوری که استان سیستان و بلوچستان با حدود 15 درصد بیشترین و استان تهران با حدود 3 درصد کمترین نرخ رشد را در شاخص توسعه انسانی داشته که به وضوح حکایت از کمتر شدن اختلاف توسعه ای بین مناطق دارد. به علاوه نتایج نشان می دهد که مناطق روستایی استان های مرزی کشور دارای توسعه انسانی به مراتب پایین تری نسبت به استان های مرکزی کشور هستند. بنابراین توجه به مناطق روستایی مرزی در برنامه ریزی های کلان منطقه ای ضروری است.
تحلیل نابرابری فضایی شاخص های توسعه در نواحی روستایی استان اردبیل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شناخت و بررسی امکانات و توانایی ها و در پی آن تعیین سطوح توسعه یافتگی نواحی روستایی، از نخستین گام ها در فرایند برنامه ریزی توسعه نواحی به شمار می رود. به همین منظور هدف از این پژوهش، سنجش و تعیین سطوح توسعه یافتگی دهستان های استان اردبیل بوده است. این پژوهش بر اساس هدف کاربردی و بر اساس ماهیت توصیفی – تحلیلی است. جامعه آماری 63 دهستان استان اردبیل بوده است. داده ها از فرهنگ آبادی های 1390 در قالب 42 متغیر استخراج شده است. دهستان های استان با استفاده از روش های ویکور، تاکسونومی عددی، SAW و در نهایت با روش کپ لند رتبه بندی و درجه توسعه یافتگی آنها تعیین و تحلیل گردید. نتایج نشان داد که ضریب توسعه یافتگی بین دهستان های استان اردبیل متفاوت بوده و دارای اختلاف و نابرابری است؛ به طوری که از مجموع 63 دهستان این استان، 12 دهستان در سطح توسعه یافته، 13 دهستان نسبتاً توسعه یافته، 21 دهستان در حال توسعه و 16 دهستان در سطح محروم از توسعه قرار دارد.
ارزیابی توزیع فضایی کیفیت زندگی در محلات شهری، مورد مطالعه: منطقه دو شهر اردبیل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر ارزیابی توزیع فضایی کیفیت زندگی در محلات منطقه دو شهر اردبیل می باشد. نوع تحقیق کاربردی با ماهیت توصیفی- تحلیلی بوده است. جامعه آماری مورد بررسی کلیه ساکنین محله های یازده گانه منطقه دو شهر اردبیل بود که با استفاده از فرمول تعیین حجم نمونه کوکران، تعداد 385 نفر به عنوان حجم نمونه تعیین گردید. در تحقیق حاضر شاخص های اجتماعی، اقتصادی و کالبدی برای سنجش کیفیت زندگی شهری استخراج و به کمک روش سرانه سازی و روش وزن دهی آنتروپی شانون به عنوان شاخص های تحقیق در نظر گرفته شدند. تجزیه و تحلیل داده های تحقیق با استفاده از روش تصمیم گیری چند معیاره ویکور انجام یافت. طبق نتایج مطالعه در بین محله های یازده گانه شهر اردبیل از نظر توزیع فضایی کیفیت زندگی اختلاف قابل توجه وجود دارد، به طوری که محله سه برخوردارترین و محله نه محروم ترین محله ها بودند.
تحلیل تحولات ساختار اقتصادی روستاهای پیرامونی شهر سقز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پویایی و تحول در سکونتگاه های انسانی متاثر از عوامل درونی و بیرونی است که میزان تاثیرگذاری و تاثیرپذیری در شهرها رابطه مستقیم با وسعت و جمعیت دارد اما سکونتگاه های روستایی عموماً تاثیرپذیر هستند. این تاثیرپذیری علاوه بر ساختار فضایی – کالبدی بر روابط اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی نیز است. ضمن تاکید بر این موضوع که تغییرات اقتصادی در روستاها نیز تابعی از شرایط عمومی در سطح ماکرو همچون؛اقتصاد جهانی، سیاستهای بین المللی، ملی و ناحیه ای است، میزان پذیرش این تغییرات در نقاط مختلف متفاوت و با سرعت های متغیر صورت می پذیرد که با فاصله از شهر رابطه مستقیم دارد. پژوهش حاضر با هدف بررسی روند تحولات اقتصادی روستاهای پیرامونی شهر سقز به منظور شناخت و تجزیه و تحلیل و آسیب شناسی، انجام گرفته که در آن تغییرات گویه های مرتبط با ساختار اقتصادروستایی مانند؛ وضعیت اراضی زراعی و باغی، تعداد شاغلین و بیکاران، وضعیت ساختار شغل اصلی و داشتن شغل دوم مورد ارزیابی قرارگرفته همچنین در ادامه میزان اثرات توسعه کالبدی یک شهر میانه اندام (سقز) بر آنها بویژه؛ کاهش مساحت اراضی کشاورزی، کاهش فعالیتهای زراعی و دامی، بهبود و ضعیت اشتغال و اشتغال در شهر، پس از پیروزی انقلاب اسلامی مورد سنجش، ارزیابی و آزمون قرار گرفته است. نتایج و یافته های پژوهش نشان از سرعت تحولات می دهد که نمود آن علاوه برمسائل اقتصادی، ویژگی های کالبدی و اجتماعی- فرهنگی را نیز در بر می گیرد که در این خصوص می توان به کاهش مساحت اراضی کشاورزی بدلیل الحاق به شهر (ادغام روستاهای صالح آباد و قوخ در داخل شهر پس از انقلاب) و یا تبدیل شدن به خانه باغی هایی به منظور گذران اوقات فراغت شهرنشینان اشاره نمود. همچنین می توان به از بین رفتن دامداری سنتی در روستاها، اشتغال اهالی روستاها در شهر بعنوان شغل دوم، تغییر در ساختار اشتغال اهالی از بخش کشاورزی به خدمات و صنعت نیز اشاره نمود. روستاهای پیرامونی شهر سقز که دارای مرز بلافصل هستند به عنوان جامعه نمونه انتخاب گردیده و شیوه جمع آوری اطلاعات به روش کتابخانه ای و میدانی انجام شده است.
ارزیابی تأثیر رسانه های مجازی در توسعه صنعت گردشگری از دیدگاه کاربران شبکه های مجازی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
گردشگری شهری دوره ۵ تابستان ۱۳۹۷ شماره ۲
53 - 69
حوزههای تخصصی:
دومین اقتصاد جهان پس از نفت با عنوان صنعت گردشگری شناخته شده که درآمدهای بسیاری را برای کشورهای مختلف در پی دارد و از طرفی گسترده ترین صنعت دنیا در حال حاضر به یکی از مؤلفه های تفکیک ناپذیر زندگی انسان تبدیل شده است. از صنعت گردشگری به علت سازوکار منحصربه فرد اقتصادی خود به عنوان صادرات نامرئی نیز یاد می شود. گردشگری به عنوان پدیده ای چندبعدی و فرا بخشی از عناصر و اجزایی تشکیل شده است که ارتباطات متقابل و چند سویه آن ها در قالب یک سیستم یکپارچه، قابل درک و شناخت است. هدف تحقیق ارزیابی تأثیر رسانه های مجازی با استفاده ازنظرات و دیدگاه کاربران شبکه های مجازی داخلی در راستای توسعه گردشگری می باشد. نوع تحقیق کاربردی و ماهیت آن توصیفی-تحلیلی می باشد. گردآوری اطلاعات به صورت اسنادی-پیمایشی و با استفاده از پرسشنامه می باشد. جامعه آماری تعداد 8 گروه از شبکه های مجازی داخلی با کارکردهای مختلف و متوسط 2500 نفر عضو می باشد. تعداد 258 نمونه پرسشنامه صحیح از بین تمام نمونه ها انتخاب شده است. تجزیه وتحلیل یافته ها با استفاده از نرم افزار SPSS انجام گرفته است. یافته های تحقیق نشان می دهد که بین توسعه صنعت گردشگری و استفاده از رسانه ها و شبکه های مجازی یک خلأ یا فاصله وجود دارد ولی با توجه به دیدگاه پرسش شونده ها می توان گفت که با افزایش فعالیت آن ها و گسترش دامنه تبلیغات و خدمات در صنعت گردشگری می توان امید داشت که کاربران این شبکه ها و گردشگران به استفاده از این رسانه ها روی بیاورند و شاهد توسعه نوآورانه گردشگری باشیم.
بررسی نقش پیاده را ه های شهری در توسعه گردشگری پایدار مطالعه موردی؛ خیابان 15 خرداد شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
گردشگری شهری دوره ۵ پاییز ۱۳۹۷ شماره ۳
131 - 142
حوزههای تخصصی:
خیابان مخصوص عابر پیاده یک شکل از برنامه ریزی حمل و نقل است که به طور گسترده ای با فرهنگ شهری مرتبط است. امروزه در ایران، با سلطه تدریجی حرکت سواره بر فضاها و معابر شهری، از ارزش ها و جاذبه های اجتماعی فرهنگی فضاهای شهری رو به نزول رفته است، ازاین رو موضوع گسترش فضاهای پیاده و ساماندهی آن ها به ویژه در شهر های بزرگ، موردتوجه بیشتری قرار گرفته است. از سال 1388 خیابان 15 خرداد در شهر تهران، با ارائه طرح مسدود شدن عبور وسایل نقلیه از چهارراه گلوبندک تا خیابان ناصرخسرو، به پیاده راه تبدیل شد. مقاله حاضر با عنوان بررسی نقش پیاده راه سازی در توسعه گردشگری پایدار در پی ارزیابی این پیاده راه در توسعه اقتصادی، اجتماعی- فرهنگی و کالبدی منطقه 12 تهران است. پژوهش حاضر از نوع توصیفی- تحلیلی بوده و داده های آماری آن به روش پیمایشی جمع آوری شده است. تجزیه وتحلیل داده ها ب ا اس تفاده از نرم افزار SPSS و روش های آماری همچون آزمونt تک نمونه ای، آزمون ANOVA، رگرسیون چند متغیره و ضریب همبستگی پیرسون انجام شده است. یافته های به دست آمده از توزیع پرسشنامه میان گردشگران مؤید تأثیر غیرقابل انکار پیاده راه 15 خرداد در توسعه اجتماعی، اقتصادی و کالبدی منطقه 12 تهران است. میانگین های هر یک از مؤلفه ها بیانگر اثرگذاری بالاتر از حد متوسط پیاده راه ها در امنیت منطقه، جذب گردشگران و افزایش آگاهی مردم نسبت به جاذبه های گردشگری و بیانگر توسعه اجتماعی- فرهنگی این محور از دید گردشگران است. از دید کارشناسان نیز نقش پیاده سازی در توسعه اقتصادی و اجتماعی- فرهنگی بالاتر از حد متوسط است همچنین بین پیاده راه سازی و توسعه کالبدی، اقتصادی و اجتماعی- فرهنگی در منطقه 12 تهران رابطه مثبت و معناداری وجود دارد. در نتیجه پیاده راه 15 خرداد جز تأثیر در افزایش امکانات و خدمات موجود در منطقه توانسته است هم ازنظر اقتصادی (وجود بازار) و هم ازنظر اجتماعی و فرهنگی موجبات گسترش و تسهیل گردشگری شهری و توسعه منطقه 12 تهران را فراهم آورد.
بررسی عوامل مؤثر بر نابرابری سطوح درآمدی روستاییان در چهارچوب مدل سه شاخگی (مورد مطالعه: شهرستان اسلامشهر)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های روستایی دوره نهم زمستان ۱۳۹۷ شماره ۴ (پیاپی ۳۶)
580 - 593
حوزههای تخصصی:
هدف این مطالعه ارزیابی اهمیت نسبی عوامل مؤثر بر تمایز سطوح مختلف درآمدی و موفقیت سرمایه گذاری در کسب وکارهای کشاورزی در روستاهای شهرستان اسلامشهر است. اثربخشی و سودآوری متفاوت فعالیت کشاورزی، آسیب پراکندگی و تفاوت وضعیت معیشتی کشاورزان و عدم توازن صرفه های اقتصادی بین فعالان کسب وکار کشاورزی در یک منطقه روستایی را تشدید می کند. با توجه به تنوع سطح زیر کشت بهره برداران زراعی در منطقه، روش نمونه گیری طبقه ای با انتساب متناسب انتخاب و حجم نمونه آماری به تعداد 195 نفر محاسبه و با استفاده از مصاحبه و پرسشنامه ها تکمیل گردید. در این مطالعه بر اساس رهیافت توصیفی و استنباطی، با استفاده از چهارچوب مدل سه وجهی الگوی سه شاخگی و مدل آماری تحلیل تمایزی چندگانه به ارزیابی اهمیت نسبی عوامل مؤثر بر نابرابری سطوح درآمدی کشاورزان روستایی پرداخته شد. نتایج نشان داد که اکثر کشاورزان مالک زمین زراعی بوده و میزان تحصیلات بیشتر آنان در سطح تحصیلات متوسطه و دیپلم است. متوسط تجربه فعالیت کشاورزی حدوداً 20 سال و شغل اصلی غالب آنان کشاورزی است. اکثر زمین های زراعی در منطقه همچنان از روش های سنتی آبیاری استفاده می کنند و بیش از 28 درصد کشاورزان، وضعیت دسترسی به آب را مطلوب نمی دانند. نتایج نشان داد عوامل ساختاری و محیطی مهم ترین عوامل مؤثر بر شکاف درآمدی در سطح کشاورزان می باشند و در شاخه عوامل ساختاری، نوع مالکیت زمین و سطح زیر کشت مهم ترین عامل در احتمال قرار گرفتن در گروه با کمترین درآمد دیگر دارد.
بررسی راهبرد اقتصاد مقاومتی با محوریت انرژی گاز در بستر جغرافیایی سیاسی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
داشتن منابع عظیم گازی ایران می تواند ازمهمترین محورهای سیاست کلی اقصاد مقاومتی باشد که می تواند نسخه خوبی برای اقصاد کشور ایران درعبور از بحرانهای موجود و پیش رو ونیز توسعه و تأثیرگذاری بلند مدت آن باشد. و اینکه ذخایر گازی که دارای چنین نقش راهبردی است. و می تو ا ند از ارکان اصلی و اساسی اقتصاد مقاومتی کشور قرار بگیرد، مطلبی است که در مفهوم اقتصاد مقاوتی باید بصورت جدی مد نظر قرار بگیرد. جایگاه گاز ایران به گزارش بریتیش پترولیوم رتبه نخست جهان را دارا می باشد. اما در رتبه بندی صادر کنندگان جهان متأسفانه مقام بیست و پنجم از آن ایران است، و این بیشتر به دلیل مشکلات جنگ، تحریم ها و عدم دسترسی ایران به تجهیزات روز دنیا می باشد. ولی قابل توجیه نیست. در صنعت، تولید و اقتصاد، انرژی وارتباط بین آنها باید به خوبی مدیریت شده ونقش تعیین کننده مخازن راهبردی گاز درآینده اقتصاد کشور بخوبی نشان داده شود. با عنایت به اینکه بخشهای زیادی از اقتصاد مستقیم یا غیر مستقیم متأثر از نفت وگاز بوده و هستند، یکی از راهکارهای اقتصاد مقاومتی در حوزه انرژی استفاده بهینه از مخازن موجود گازی بعنوان جایگزین قطعی نفت با استفاده از مدیریت استراتژیک است. با توجه به تحریمهای انرژی در خصوص ایران در صورت کاهش خرید نفت وگاز به صورت خام می توان از آن بعنوان موتور محرکه تولید استفاده کرد. اقتصاد مقاومتی یعنی اقتصادی که درشرایط مختلف توانایی وپایداری لازم را دارد. بطوریکه با حذف کمبودها، توسعه و پیشرفت را میسر سازد و در مسیر رشد و توسعه همه جانبه از ثبات لازم برخوردار باشد و بتواند فشارهای ازبیرون مانند تحریمها را برگرداند. اقتصاد مقاومتی یعنی مقاومت اقتصادی در شرایط سخت با داشتن راهکار مثبت درشرایط عادی که همان الگوی پیشرفت ایرانی اسلامی است.
تحلیل فضایی و سطح بندی توسعه روستایی در استان خوزستان با استفاده از فنون تصمیم گیری چندشاخصه جبرانی و مجموعه ادغامی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های جغرافیای انسانی دوره ۵۰ پاییز ۱۳۹۷ شماره ۳ (پیاپی ۱۰۵)
679 - 701
حوزههای تخصصی:
درک بهتر پدیده های جغرافیایی و شناخت علمی مکان های جغرافیایی مستلزم داشتن اطلاعاتی جامع از مناطق مورد نظر است. همچنین، آگاهی از وضعیت توزیع فضایی سطوح توسعه، پیش نیاز طرح ها و برنامه های توسعه روستایی محسوب می شود؛ از این رو، مسئله اصلی پژوهش حاضر، «تحلیل فضایی سطوح توسعه روستایی در گستره استان خوزستان» است. اطلاعات مورد نیاز پژوهش از نوع داده های ثانویه است که با طراحی چک لیستی با عنوان شناسنامه روستا با مراجعه به سالنامه آماری استان خوزستان در سال 1390 تکمیل شد. در پژوهش حاضر، برای سنجش وضعیت توسعه روستایی در استان، از روش وزن دهی آنتروپی شانون و فنون تصمیم گیری چندشاخصه جبرانی مانند تاپسیس، الکتر، ویکور و پرومته استفاده شد. همچنین، با به کارگیری چهار روش میانگین رتبه ها، بُردا، کاپلند و پُست در قالب مجموعه ادغامی، نتیجه ای واحدی از سطح بندی توسعه روستایی در استان به دست آمد. درنهایت، نتایج سطح بندی شهرستان ها به تفکیک تمامی شاخص ها، با استفاده از نرم افزار ArcGIS10.4.1، به صورت نقشه ارائه شد. کلی ترین نتیجه پژوهش، ناهماهنگی و گسست فضایی میان مناطق استان در توزیع جغرافیایی سطوح توسعه روستایی است. این مسئله در سطح استان، از نظر نماگرهای مورد بررسی در موضوعات مختلف قابل ملاحظه است. بیشتر شاخص های توسعه در نیمه های شمالی، مرکزی و غربی استان خوزستان متمرکز شده است؛ به گونه ای که سه ناحیه در مرتبه اول، شش شهرستان در مرتبه دوم، هفت ناحیه در مرتبه سوم، شش ناحیه در مرتبه چهارم و پنج ناحیه در مرتبه پنجم توسعه قرار گرفته اند.
شناسایی موانع دستیابی به شهر پاک با تکیه بر جمع آوری زباله با استفاده از تئوری بنیانی (مطالعه موردی: شهر رشت)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های جغرافیای انسانی دوره ۵۰ پاییز ۱۳۹۷ شماره ۳ (پیاپی ۱۰۵)
773 - 790
حوزههای تخصصی:
تولید زباله در شهرها یکی از مهم ترین چالش های مطرح در برنامه ریزی شهری است که برای دستیابی به شهر سالم و به تبع آن شهر پاک مطرح می شود. پدیده زباله از ابتدا با موضوعات مهمی از جمله چگونگی جمع آوری، بازیافت، نحوه دفع، مکان یابی دفع و... همراه است که هریک از آن ها نیازمند بررسی، و به نوعی مکمل یکدیگر هستند. جمع آوری زباله از سطح شهرها، موضوعی مرتبط با پاکیزگی شهری و نخستین حلقه مطرح شده است. این مقوله تأثیری مستقیم در سیمای شهر دارد؛ از این رو سهل انگاری در آن، شهرها را با مشکلات بسیاری مواجه می کند. همچنین علاوه بر مسائل مربوط به فناوری، با مقوله های مختلف اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی، مدیریتی و... درگیر است؛ بنابراین، شناسایی و رتبه بندی این مقوله ها می تواند در نحوه برخورد با مسئله مورد نظر مفید باشد. در پژوهش حاضر، تنگناهای موجود در زمینه جمع آوری زباله در شهر رشت با به کارگیری روش کیفی و استفاده از تئوری بنیانی مطالعه شده است. براساسروشنمونه گیریهدفمندونظر، 48 نفرازشهروندانبه عنواننمونهانتخابشدند. گردآوری داده هاواطلاعاتلازم بامصاحبهنیمه ساختاریافته ومشاهداتمیدانیصورت گرفت. مصاحبه هانیز تاحصول مرحلهاشباعتئوریکادامه یافت. برمبنای نظریهبنیانی،داده هادرسهمرحله کدگذاریتحلیلشدند. نتایجحاصلازآن ها،استخراجپنج مقولههسته ایشاملعوامل تأثیرگذار اجتماعی-فرهنگی،اقتصادی، زیرساختی، مدیریتی وقوانین است.
نقدی بر مدیریت زمین شهری کشورهای درحال توسعه (مطالعه موردی: ایران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در پژوهش توصیفی-تحلیلی حاضر، با استفاده از رهیافت نهادی به عنوان نظریه پژوهش، مدیریت زمین شهری در ایران تحلیل می شود. پس از بررسی مطالعات پیشین، مسائل پیش روی مدیریت مذکور طبقه بندی شد و با بهره گیری از روش دلفی، شاخص های استخراج شده با شرایط کشورهای درحال توسعه تطبیق داده شد. پس از این، عواملی که با شرایط کشورهای درحال توسعه انطباق نداشت حذف، و از عوامل باقی مانده بهره برداری شد. ارزیابی سیاست کنونی زمین شهری با استفاده از پرسشنامه نهادهای متولی مدیریت زمین شهری صورت گرفت و یافته ها با کمک روش SWOTتحلیل شدند. براساس یافته ها، ضروری است چشم انداز فرانهادی با مشارکت تمام سهامداران و به تبع آن سیاست های هماهنگ تدوین شود. همچنین هماهنگی عمودی (نهاد سطح ملی و نهاد ملی بالادستی) و افقی (یک نهاد با نهادهای هم سطح خود در سطح محلی) نهادها، به همراه تفویض اختیارات و مسئولیت مدیریت زمین شهری به نهادهای سطح محلی که ظرفیت سازی نهادی لازم را دارند، راهکار برون رفت از شرایط کنونی است. بدین ترتیب می توان به مدیریت پایدار زمین شهری در کشورهای درحال توسعه دست یافت.
تحلیل کالبدی– فضایی نواحی شهری بر اساس شاخص های رشد هوشمند شهری (مطالعه موردی: شهر بابل)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش و برنامه ریزی شهری سال نهم پاییز ۱۳۹۷ شماره ۳۴
19 - 30
حوزههای تخصصی:
امروزه شهرهای بسیاری در سطح جهان وجود دارند که در اثر رشد پراکنده، منابع طبیعی و فضاهای باز و سبز خود را مورد بهره برداری نادرست قرار داده اند. یکی از راه های مقابله با چنین رشد نابسامانی در دنیا، بهره گیری از الگوی « رشد هوشمند» در تهیه طرح های توسعه شهر است. در این راستا، در تحقیق پیش رو به تحلیل کالبدی- فضایی شاخص های رشد هوشمند شهری در نواحی شهر بابل و عوامل موثر بر آن از طریق 8 شاخص کلیدی رشد هوشمند پرداخته شده است. هدف از انجام این تحقیق، تحلیل کالبدی - فضایی و اولویت بندی نواحی هفتگانه شهر بابل براساس شاخص های رشد هوشمند در راستای تحقق اهداف توسعه پایدار می باشد. روش تحقیق در پژوهش حاضر، توصیفی- تحلیلی است و از نظر هدف از نوع تحقیقات کاربردی محسوب می شود. براساس مدل سلسله مراتبی پیشنهادی، در جمع آوری داده های موردنیاز برای تعیین وزن معیارها از پرسشنامه مقایسات زوجی ANP و برای رتبه بندی نواحی براساس شاخص های رشد هوشمند شهری از پرسشنامه ARAS استفاده شده است. جامعه نمونه آماری، 20 نفر از مدیران و کارکنان ارشد شهرداری بابل است. نتایج تحقیق نشان می دهد که ناحیه 4 واقع در بافت مرکزی و هسته اولیه شهر با امتیاز 198/0 بهترین حالت و ناحیه 1 با 090/0 امتیاز، بدترین وضعیت را داشته است. براین اساس، از لحاظ سطح بندی شاخص های رشد هوشمند می توان نواحی یک، دو( با 118/0 امتیاز) و ناحیه سه (با 117/0 امتیاز) را به عنوان نواحی محروم در نظر گرفت که در اولویت اول توسعه قرار دارند و توجه ویژه مدیران شهری را برای محرومیت زدایی می طلبند.
شناخت قدرت های اجتماعی و ارتباط آن با شکل گیری رفتار همکارانه در مدیریت تعارضات منابع آب در حوزه آبخیز سد درودزن، استان فارس(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های روستایی دوره نهم پاییز ۱۳۹۷ شماره ۳ (پیاپی ۳۵)
446 - 461
حوزههای تخصصی:
بروز نقصان و کاهش در منابع طبیعی موجود در حوزه های آبخیز و توزیع غیریکنواخت آن ها می تواند بر روابط اجتماعی میان ساکنان حوزه های آبخیز تأثیرگذار بوده و منجر به بروز تعارضات در بین افراد گردد. با توجه به کمبود آب در حوزه آبخیز سد درودزن، مطالعه حاضر با هدف مدیریت تعارضات منابع آب در حوزه آبخیز سد درودزن با محوریت روابط اجتماعی انجام شده و به تعیین نقاط قوت موجود در شبکه روابط اجتماعی پرداخته است. در این راستا ذینفعان محلی منابع آب در روستاهای تحت شبکه آبیاری در پایین دست سد درودزن به عنوان جامعه آماری انتخاب و با استفاده از جدول مورگان 260 نفر به عنوان نمونه آماری انتخاب شدند. بر این اساس، داده های موردنیاز از طریق پرسشنامه و مصاحبه جمع آوری و با استفاده از نرم افزار Ucinet بررسی شد. بر اساس نتایج حاصله کنشگران دارای بالاترین میزان مرکزیت درجه خروجی، بتا و بینابینی مشخص شدند. این افراد در رویارویی با موقعیت های تعارض از رویکرد راه حل گرایی و مصالحه و همکاری بهره می برند. بنابراین در هماهنگ ساختن افراد و سرعت تبادل منابع و اجرای هرچه بهتر مدیریت مشارکتی و حل تعارضات در زمینه منابع آب نقش اساسی ایفا می کنند. بر اساس نتایج آزمون کروسکال والیس بین موقعیت اجتماعی افراد و رویکردهای اتخاذی در مدیریت تعارضات در زمینه منابع آب در منطقه مورد مطالعه تفاوت معناداری وجود دارد.
تدوین الگوی برنامه ریزی راهبردی محله محور با تأکید بر رویکرد شهر سالم (مطالعه موردی: محله ساربان شهر بجنورد)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف اصلی پژوهش، برنامه ریزی راهبردی مبتنی بر مؤلفه های سلامت در محله ی ساربان می باشد. این پژوهش به روش توصیفی- تحلیلی صورت پذیرفته و از نوع پژوهش های کاربردی است. بدین منظور ابتدا شاخص های سنجش سلامت محله ای تدوین و سپس داده های حاصل از سنجش مؤلفه های سلامتی به شیوه تحلیل استراتژیک جهت فرآیند برنامه ریزی راهبردی مشخص گردید. برای ارائه راهبردها از روش سوات و برای تعیین اولویت آن ها از ماتریس کمی برنامه ریزی راهبردی(QSPM) استفاده شد. یافته ها نشان می دهد که برخورداری از سلامت عمومی، درصد پایین افسردگی، موقعیت ممتاز مکانی در شهر، قابلیت ایجاد فضاهای باز و عمومی، امکان یکپارچگی شبکه حمل ونقل همگانی، از مهم ترین نقاط قوت و فرصت، تمایل کم به استفاده از دوچرخه و حمل ونقل عمومی، درصد مشارکت پایین ساکنان، ارزش اقتصادی پایین زمین، نامطلوبیت خدمات و امکانات ساربان محله نسبت به سایر محلات بجنورد نیز از مهم ترین نقاط ضعف و تهدید محله محسوب می شوند. با توجه به نتایج حاصل از تحلیل این عوامل، برنامه ریزی راهبردی مبتنی بر سلامت در محله ساربان منوط به اتخاذ راهبردهای اقتضایی می باشد که برنامه های اجرایی مناسب آن نگاشته شد. بروز نابرابری در محلات، کیفیت هایی را از شهرهای کنونی دریغ ساخته که شهروندان و محیطی سالم در رأس آن ها قرار دارد. ادامه روند موجود منجر به ازدست رفتن فرصت های شهربجنورد برای دستیابی به توسعه پایدار، پیامدهایی نظیر آلودگی، چالش های مدیریتی، افزایش هزینه های زیرساختی و اثرات منفی بر کل سیستم شهر محسوب می شود .بدین ترتیب لزوم دیدی راهبردی با رویکردی نوین چون شهر سالم را مشخص می کند.
تحلیل اثرات تالاب زریوار مریوان بر دارایی های معیشتی خانوارهای روستایی حاشیه آن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ارزیابی میزان تاب آوری اجتماعی شهری موردشناسی؛ شهر زاهدان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از راهبرد های بین المللی سازما:ن ملل متحد، برای کاهش بلایا، ایجاد تاب آوری جوامع در برابر سوانح طبیعی و انسانی است. در همین راستا، تحقیق حاضر، به ارزیابی و تحلیل میزان تاب آوری اجتماعی در شهر مرزی زاهدان می پردازد. روش گردآوری اطلاعات به دو صورت؛ اسنادی و میدانی (پرسشنامه و مصاحبه) با توجه به شاخص های فضای ذهنی شامل: سرمایه اجتماعی (اعتماد عمومی، اعتماد نهادی، مشارکت رسمی، مشارکت غیررسمی و آگاهی و تعلق مکانی) می باشد. جامعه آماری، تعداد 587730 نفر ساکن در مناطق 5 گانه شهر زاهدان بر اساس آخرین سرشماری عمومی (1395) می باشد. حجم نمونه بر اساس فرمول کوکران، 384 پرسشنامه محاسبه و به روش نمونه گیری تصادفی ساده توزیع گردید. در تجزیه و تحلیل اطلاعات و داده ها از آزمون های آماری شامل آزمون تی تک نمونه ای و تحلیل واریانس یک طرفه استفاده شده است. بر اساس یافته های پژوهش، در مجموع، این نتایج به دست آمده: میانگین کلی شاخص های سرمایه اجتماعی (24/2) و تعلق مکانی (09/2) در تمامی مناطق پایین تر از حد متوسط (3) و دارای وضعیت نامطلوبی بوده و وضعیت هر یک از این شاخص ها، در بین مناطق شهر با یکدیگر یکسان نیست. همچنین، مناطق یک، پنج و دو دارای وضعیت مطلوب تری نسبت به مناطق سه و چهار شهر زاهدان (حاشیه نشینان و مهاجرین عمدتاً در این دو منطقه زندگی می کنند) به لحاظ شاخص های سرمایه اجتماعی و تعلق مکانی هستند. در نهایت می توان نتیجه گرفت که فضای ذهنی نامناسب در مناطق شهری زاهدان (مخصوصاً در مناطق 3 و 4) باعث آسیب پذیری و عدم تاب آوری اجتماعی شهر گردیده و به تبع آن، امنیت اجتماعی[1] و توسعه این مناطق را به خطر انداخته است (فضای ذهنی نامناسب تهدیدی برای تاب آوری شهر می باشد). [1]. منظور، ناامنی اجتماعی است. بررسی ناامنی سیاسی موضوع این پژوهش نیست.