فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳٬۲۴۱ تا ۳٬۲۶۰ مورد از کل ۱۰٬۴۰۶ مورد.
حوزههای تخصصی:
یکی از موضوع های مهم در کشورهای رو به پیشرفت، ایجاد کسب وکار و خوداشتغالی در روستاهاست. برای برانگیختن کارآفرینی در روستاها، آگاهی از عوامل مؤثّر در موفّقیّت جوانان کارآفرین ضروری است. بر اساس مطالعات پیشین، سرمایه ی اجتماعی شامل ارتباطات فردی و سازمانی و سرمایه ی انسانی شامل دانش و تجربه ی کارآفرین در شناسایی و بهره برداری از فرصت های کارآفرینی مؤثّر است. در این مقاله، رابطه ی سرمایه ی اجتماعی و سرمایه ی انسانی با شناسایی و بهره برداری از فرصت، توسّط جوانان روستایی مورد بررسی قرار می گیرد. روش پژوهش، ترکیبی از روش کیفی بر پایه ی مصاحبه ی حضوری و روش کمّی بر پایه ی پرسشنامه است. شمار نمونه ها 85 نفر بود. نتایج پژوهش بیانگر آن است که اندازه ی شبکه ی اجتماعی با موفّقیّت در کارآفرینی، رابطه ی مثبت و معناداری دارد. مهارت های کارآفرین و تجربه ی وی با موفّقیّت در کارآفرینی رابطه ی مثبت و معناداری دارد. ضریب تأثیر تشخیص فرصت بر بهره برداری از فرصت 91/0 و ضریب تأثیر بر بهره برداری از فرصت بر ایجاد کسب وکار 35/0 است.
رویکرد محلی گرایی در معماری روستاهای ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
استقرار و بر پا نمودن سکونتگاه ها در طول تاریخ از طریق برقراری و تعامل سازنده انسان با محیط شکل گرفته و فراز و فرود شهرها و روستاها در طول تاریخ متأثر از میزان عمل نمودن به چنین تعامل و ارتباطی بوده است. روستاهای ایران از مهمترین مصداق های ارتباط سازنده و منطقی انسان و محیط محسوب می شوند که سکونت گزینی بخش قابل توجهی از جمعیت کشور در آن ها شاهدی بر این موفقیت بوده است. سکونت حدود 70% جمعیت کشور در روستاها در سال 1335 موید این ارتباط است و وجه مشخصه محیطی مکانی شمار بسیاری از شهرهای امروز که روستاهای گذشته بوده اند شاهد دیگری بر این ویژگی است.
مروری بر معماری و بافت سکونتگاهی روستاهای ایران تا قبل از دوران معاصر موید ویژگی هایی از پایداری مکانی است که تأمل در آن می تواند به حل برخی مشکلات سکونتگاهی که امروزه مبتلابه معماری، شهرسازی و روستاسازی است کمک نماید. مقاله پیش روی بر این بنیان استوار است که کالبد روستا متأثر از حکمت محیط و مکان، با ماهیتی جامع و چندبعدی، اجزاء به هم پیوسته و مرتبطی است که مسکن و بافت از پیوند و همبستگی و تعامل منطقی و هدفمند آنها شکل می گیرد.
تحقیق حاضر با هدف شناخت و تحلیل عنصرهای محلی در معماری مسکن روستایی، با استفاده از مطالعات و سوابق موجود، بر تشابهات و تباین های تاریخی و موجود مسکن روستایی در مناطق مختلف کشور تأکید دارد. روش تحقیق توصیفی – تحلیلی است و داده ها از طریق مستندات کتابخانه ای و آمارهای رسمی تهیه شده است.
یافته های تحقیق نشان می دهد که نخست مساکن بومی روستایی ایران دارای چهار الگوی کلی با تفاوت های مشخص است. سپس استان های گیلان، مازندران، همدان و یزد در زمینه وجه کالبدی مسکن روستایی از سطح بالاتری نسبت به سایر استان ها برخوردارند و در نهایت مساکن روستایی استان های یزد، اصفهان و تهران از امکانات رفاهی و آسایشی بیشتر برخوردارند و مساکن روستایی استان سیستان و بلوچستان در مجموع سخت ترین شرایط را دارند.
بررسی عناصر فضایی- کالبدی تأثیر گذار بر مسکن روستایی (مطالعه موردی: روستاهای دیزباد بالا، فریزی و آیدلیک)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر، شناخت ویژگی ها و اصول شکل گیری و عناصر مختلف فضایی- کالبدی شکل دهنده گونه های مسکن روستایی در مناطقی از خراسان رضوی و استخراج عناصر کارآمد آن است تا علاوه بر دریافت صحیح مفاهیم و اصول سازمان یافته مسکن در منطقه مورد مطالعه، بتواند بخشی از ویژگی های این عناصر و دلایل وجودی آن ها را ثبت کند.
روش: روش انجام تحقیق در این پژوهش، ترکیبی از روش توصیفی- تحلیلی و استنباطی است که با مطالعه منابع اسنادی، حضور در بافت و مشاهده و برداشت بناها و منازل مسکونی در چارچوب مطالعه نمونه های موردی روستاهای دیزباد بالا، فریزی و آیدالیک از خراسان و تحلیل استنباطی اطلاعات گردآوری شده صورت گرفته است.
یافته ها و نتایج: این پژوهش، ابتدا مؤلفه های کالبدی، فعالیتی و اقلیمی مؤثر بر گونه شناسی مسکن روستایی را بیان می کند. سپس، در قالب نمونه های موردی پژوهش حاضر، توسط نقشه ها و دیاگرام های توصیفی- تحلیلی مؤلفه های مذکور را مورد بررسی قرار داده و در نهایت، عوامل مؤثر بر شکل گیری عناصر فضایی- کالبدی مسکن روستایی را بیان می کند. در مجموع، می توان گونه مسکن روستایی را متأثر از چهار زمینه کلی دانست. این چهار زمینه شامل شرایط منطقه ای، جغرافیایی، اجتماعی- فرهنگی و اقتصادی هستند که در کنار هم شرایط معیشت مسکن، طبیعت مسکن و در نهایت، سنت ساختمان مسکن روستایی را شکل می دهند.
شهر قدیم بم از نگاه جغرافیدانان اسلامی و ماموران رسمی
حوزههای تخصصی:
یکی از روشهای بسیار سودمند در تعیین سیر تطور و میزان تغییراتی که در فرم عمومی شهرهای کهن رخ داده اند ‘ بررسی کتب ومنابعی است که در قرون متمادی به وسیله جغرافیدانان اسلامی و یا سیاحان و مأموران رسمی به رشته تحریر درآمده اند. اهمیت ویژه اطلاعات استخراج شده از منابع مذکور در آن است که ‘ نویسندگان آنها علاوه بر تشریح وضعیت عمومی شهرها و محدوده تقریبی گسترش آنها‘ نام محله ها‘دروازه ها‘خیابانها‘بازارها‘مساجد‘حمام ها‘آسیابها و سایر تأسیسات شهری را مشخص نموده و سیستم های آبرسانی و راههای ارتباطی شهرها را نیز مد نظر قرار داده اند. در این مقاله تلاش گردیده تا با جمع آوری اطلاعات منابع جغرافیایی از قرون اولیه اسلامی تا دوران معاصر و تعدادی گزارش از سیاحان و مأموران رسمی – که به تشریح جغرافیای طبیعی و انسانی شهر بم پرداخته و فعالیتهای اجتماعی سکنه این شهر را مورد بررسی قرار داده اند- زمینه ای مناسب در جهت درک درست روند تکامل این شهر و انجام مطالعات میدانی باستان شناسانه فراهم آید.
تحلیل وضعیت شاخص های ساختاری- کارکردی کیفیتِ شهرنشینی در شهرهای کوچک (مورد پژوهی: شهر نورآباد ممسنی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
کیفیت شهرنشینی به چگونگی شرایط و وضعیت شیوه زندگی خانوارهای شهری و ساخت فضای داخلی شهرها اطلاق می شود. با توجه به پیچیدگی ذاتی ش هرها و ابع اد مختل ف تأثیرگذاری آنها، شناخت عوام ل اص لی و کلی دی در جهت دستیابی ب ه پای داری ش هری ض روری ب ه نظ ر می رس د. در ای ن راس تا، رض ایت مندی شهرنش ینان از وضعیت موجود شهرها، توجه به خواسته ه ا و نیازه ای آنان می تواند مدیران شهری را در دست یابی به پایداری بیشتر شهرها به ویژه پای داری اجتم اعی ی اری رس اند. هدف اصلی این پژوهش ارزیابی کیفیت شهرنشینی بر اساس تجزیه و تحلیل ساختار و کارکرد سیستم شهری در نورآباد ممسنی است. روش تحقیق به کار رفته توصیفی تحلیلی و از نظر هدف در زمره ی پژوهش کاربردی می باشد. با توجه ماهیت پژوهش روش گردآوری داده ها به صورت پیمایشی است. جامعه آماری تمام خانوارهای ساکنان شهر نورآباد ممسنی می باشد که به صورت تصادفی350 نمونه انتخاب و پرسش نامه بین آن ها توزیع شده است. یافته های پژوهش به وسیله مدل تاپسیس و نرم افزار SPSS به منظور تعیین کیفیت شهرنشینی در شهر مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج پژوهش حاکی از آن است که شهروندان بالاترین رضایت را نسبت به شاخص کارکرد امنیت اجتماعی به جز گویه کیفیت امکانات و خدمات پزشکی دارند در کارکرد امنیت اجتماعی بالاترین رتبه ی کسب شده متعلق به رضایتمندی از پاسخگویی نیروی انتظامی با رتبه 639/0 و رتبه 517/0 را رضایتمندی از امکانات پزشکی موجود در این شهر کسب نموده است. کمترین رضایت را نسبت به کارکرد تولیدی شهر دارند، در این کارکرد رضایتمندی از وضعیت اشتغال در تولیدات صنعتی در رتبه پایین با نمره 453/0 قرار دارد. همچنین بین رضایتمندی و کارکرد تولیدی بیشترین رابطه و همبستگی نسبت به سایر شاخص ها برقرار می باشد.
جمهوری دموکراتیک تیمور شرقی
حوزههای تخصصی:
سنجش و تحلیل عوامل موثر بر مشارکت مردم در فرایند مدیریت روستایی با تاکید بر شوراها (مطالعه موردی: شهرستان تالش (دهستان اسالم))(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ایجاد نهادهای محلی و تشکل های مردمی، سازوکاری برای جلب مشارکت مردم در فرایند مدیریت سکونتگاهی است. با تشریح اهمیت مشارکت در مدیریت روستایی و تجلی آن از طریق نهادهای اجتماعی باید گفت به طورکلی، گردآمدن و برانگیخته شدن روستاییان به مشارکت در نهادهای محلی، با فرایندهای ساختاری، نهادی، اجتماعی و اقتصادی قابل تبیین است. ضمن اینکه، متغیرهای سطح خرد، نظیر ویژگی های فردی و ذهنی نیز در تبیین مشارکت های مردمی اثرگذارند.از این رو، ارتقا و کارایی مشارکت در مناطق روستایی، نیازمند تقویت زمینه های مشارکت و شناسایی عوامل مؤثر بر جلب مشارکت مردم است. این پژوهش، توصیفی- تحلیلی است. اطلاعات به صورت میدانی و از طریق پرسشنامه جمع آوری شده است. برای تجزیه و تحلیل داده ها، از نرم افزار SPSS و به منظور سنجش میزان مشارکت، از آزمون t تک نمونه ای استفاده شد که نشان می دهد میانگین مشارکت در جامعه نمونه متوسط است. میانگین مشارکت در زنان 926/2 و در مردان 493/3 است. براین اساس، می توان گفت تفاوت معناداری میان میانگین مشارکت بین زنان و مردان وجود دارد. از بین شاخص های فردی، شاخص های مکانی و اقتصادی، جنسیت، سن و درآمد با مشارکت همبستگی دارند. نتایج رگرسیون نشان می دهد که بیشترین تأثیر بر شکل گیری مشارکت را اعتماد اجتماعی با میزان بتای 6/34 دارد. به عبارت دیگر، اعتماد اجتماعی بر 6/34 درصد از تغییرهای مشارکت اثر می گذارد.
سنجش درجه توسعه یافتگی شهرستان های استان کرمان از نظر شاخص های توسعه با استفاده از مدل SAW
حوزههای تخصصی:
بسیاری از جوامع به منظور تقویت پایه های توسعه و رفع و تعدیل عدم تعادل ها و انبوه مسائل و مشکلات اقتصادی، اجتماعی و فرهنگیشان، بیش از هر زمان دیگری نیازمند برنامه ریزی و شناسایی امکانات و منابع بالفعل و بالقوه شان هستند. بدین منظور هدف کلی از این مطالعه، ارزیابی درجه توسعه یافتگی شهرستان های استان کرمان از لحاظ شاخص های رفاهی زیر بنایی و بهداشتی و فرهنگی با استفاده از مدل SAW می باشد. روش پژوهش توصیفی- تحلیلی می باشد. در این پژوهش با استفاده از ۲۹ متغیر در سه بخش بهداشتی، رفاهی زیر بنایی و فرهنگی استفاده شده است. روش گردآوری اطلاعات از نوع کتابخانه ای که از سالنامه آماری و نتایج سرشماری۹۰ استان کرمان استخراج شده است. نتایج پژوهش نشان می دهد که بالاترین میزان توسعه یافتگی در هر سه بخش بهداشتی و درمانی، رفاهی و زیر بنایی و فرهنگی متعلق به شهرستان کرمان و کم توسعه یافته ترین آن در بخش بهداشتی - درمانی متعلق به شهرستان ارزوئیه و در بخش رفاهی زیر بنایی متعلق به شهرستان فاریاب، و در بخش فرهنگی به شهرستان فهرج اختصاص دارد و همچنین در بخش بهداشت و درمان، ۱۳/۰۴ درصد از شهرستان های استان توسعه یافته، ۷۳/۹۱ درصد در حال توسعه و ۱۳/۰۴ درصد کمتر توسعه یافته می باشند و در بخش رفاهی زیر بنایی، ۲۱/۷۳ درصد از شهرستان ها توسعه یافته، ۵۲/۱۷ درصد درحال توسعه و ۲۶/۰۸ درصد دیگر کمتر توسعه یافته هستند و در بخش فرهنگی، ۸/۶۹ درصد از شهرستان ها توسعه یافته و ۹۱/۳۰ درصد درحال توسعه می باشند.
تحلیل گرادیان الگوی سیمای سرزمین شهری(مطالعه ی موردی: شهر اصفهان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
کمّی کردن الگوی سیمای سرزمین شهری برای ارزیابی و پایش کارکردهای اقتصادی اجتماعی و زیست محیطی شهری ضرورت دارد. در این مطالعه از ترکیب روش تحلیل گرادیان و متریک های سیمای سرزمین، برای کمّی کردن الگوی سیمای سرزمین شهر اصفهان استفاده شده است. بدین منظور نقشه ی کاربری اراضی سال 1386 در شش طبقه ی انسان ساخت، کشاورزی، فضای سبز، بایر، جادّه و رودخانه تهیّه شد. برای انجام تحلیل گرادیان دو ترانسکت در جهت شمال جنوب و شرق غرب با عبور از مرکز شهر، هدایت شد. برای محاسبه ی متریک ها در طول ترانسکت ها از روش پنجره ی متحرّک استفاده شد و متریک ها در دو سطح کلاس و سیمای سرزمین کمّی شدند. در کل، در سطح کلّ سیمای سرزمین شهر اصفهان، بیشترین درصد کلاس و تراکم لکّه و نمایه ی بزرگترین اندازه ی لکّه مربوط به اراضی کشاورزی است و میانگین اندازه ی لکّه ی اراضی بایر و مرتع بیشترین مقدار است. در طول ترانسکت ها علاوه بر تغییر انواع کاربری ها، تغییر در مقادیر متریک های مختلف نیز مشاهده شد. متریک تراکم لکّه و تراکم حاشیه به سمت مرکز شهر افزایش یافت. به طور کلّی نتایج حاصل نشان داد، میانگین اندازه ی لکّه در حواشی ترانسکت بیشتر است و به عکس تراکم لکّه و تراکم حاشیه در مرکز شهر مقادیر بیشتری دارد. از این نتایج می توان چنین برداشت کرد که مقادیر تراکم لکّه و تراکم حاشیه با توسعه ی شهری افزایش یافته است. این مطالعه نشان داد در طول ترانسکت ها علاوه بر تغییرات کاربری ها، شکل و تراکم لکّه ها نیز تغییر کرده است و روند این تغییرات در دو ترانسکت از هم متفاوت است.
ارزیابی توزیع فضایی خدمات بهداشتی- درمانی و ارائه الگوی توزیع بهینه مورد شناسی: استان خوزستان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
با توجه به مسائلی که در زمینه توزیع فضایی خدمات در کشورهای درحال توسعه وجود دارد، نظیر فقدان سلسله مراتب مراکز توزیع در سطح منطقه، موضوع توزیع فضایی خدمات بیش از پیش مورد توجه قرارگرفته است؛ بنابراین، هدف این مقاله مشخص کردن چالش های موجود براساس مؤلفه های بهداشتی-درمانی از طریق رتبه بندی شهرستان های استان خوزستان و همین طور ارائه الگوهای بهینه سازی در توزیع فضایی خدمات است. روش پژوهش از نوع توصیفی- تحلیلی بوده و مبتنی بر منابع اسنادی و کتابخانه ای است. برای سطح بندی از روش تصمیم گیری ویکور و برای تجزیه و تحلیل داده ها از نرم افزارهای SPSS، GISو Excelاستفاده شده است. نتایج پژوهش، نشان دهنده توزیع نابرابر خدمات بهداشتی- درمانی در شهرستان های استان خوزستان است که شهرستان اهواز با امتیاز صفر در بالاترین سطح توسعه و شهرستان باوی با امتیاز 1 در پایین ترین سطح قرارگرفته اند. همچنین ضریب همبستگی شاخص ویکور با تعداد جمعیت 0.652 و با درصد شهرنشینی 0.642 بوده که همبستگی بالایی است. در پایان با توجه به نتایج به دست آمده از تحلیل، الگوی توزیع فضایی بهینه خدمات بهداشتی- درمانی در استان خوزستان پیشنهاد گردیده است.
ارزیابی عملکرد دهیاری ها از دیدگاه روستاییان با بهره گیری از مدل کانو (مطالعه موردی: روستای سیاه اسطلخ- شهرستان رشت)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: نظر به اهمیت نقش مدیریت در توسعه روستایی و ناکارآمدی نسبی در این زمینه، طی سال های متمادی و به لحاظ ملاحظات اخیر در عرصه واگذاری مدیریت روستایی به دهیاری ها، پژوهش حاضر به ارزش یابی عملکرد دهیاری ها از دیدگاه روستاییان روستای سیاه اسطلخ از بخش مرکزی شهرستان رشت می پردازد.
روش: جامعه آماری کلیه ساکنان روستای سیاه اسطلخ بوده که تعداد 346 نفر با روش نمونه گیری تصادفی به عنوان نمونه انتخاب شده اند. مدل مورد استفاده در این پژوهش، مدل کانو بوده که در قالب تحلیل سه دسته از نیازهای اساسی، عملکردی و هیجانی آورده شده است. تحقیق از نظر هدف،کاربردی و از نظر روش توصیفی- تحلیلی است.
یافته ها: نتایج تحقیق نشان می دهد که عملکرد دهیاری به ترتیب، در نیازهای اساسی، عملکردی و هیجانی دارای ضریب رضایت بیشتری بوده است. روستاییان معتقدند عملکرد دهیاری در زمینه توسعه فضای سبز و درختکاری (نیازهای اساسی) با ضریب رضایت 88/0، کمک به جذب سرمایه گذاری های دولتی برای ایجاد فرصت های جدید شغلی (نیازهای عملکردی) با ضریب رضایت 78/0 و مراقبت از روستا در مقابل حوادث طبیعی (نیازهای هیجانی) با ضریب رضایت 66/0 بهترین عملکرد را داشته است.
محدودیت ها: دستیابی به اطلاعات و بررسی دیدگاه روستاییان از چالش های پژوهش حاضر محسوب می شود.
راهکارهای عملی: با توجه به یافته ها توجه به عملکرد دهیاران و مدیران مسئول روستاها می تواند احساس رضایت روستاییان از زندگی و امرار معاش در محیط روستا را افزایش دهد.
اصالت/ ارزش: ارزش یابی عملکرد دهیاری ها، موضوع مهمی است که می تواند منجر به ایجاد انگیزه جهت ماندن در روستا و مانع از مهاجرت روستاییان به نقاط شهری اطراف شود.
تحلیل رابطه بین سطح توقعات روستاییان و توسعه روستایی مطالعه موردی : روستاهای منطقه سیستان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف توسعه روستایی، بهبود وضعیت روستاییان در همه ابعاد اقتصادی، اجتماعی و زیست محیطی است. به گونه ای که سطح توقعات و شرایط زندگی پایین (چیزی که در مناطق در حال توسعه وجود دارد) توقعات و آرزوهای پایین را به وجود می آورد و در همان حال شرایط زندگی بالاتر (مناطق توسعه یافته) توقعات و آرزوهای بالاتری به وجود می آورد؛ از این رو، پژوهش حاضر با هدف بررسی تحلیل رابط ه بین سطح توقعات روستاییان و توسع ه روستایی در روستاهای منطق ه سیستان صورت گرفته است. تحقیق حاضر به روش توصیفی- تحلیلی مبتنی بر بررسی منابع کتابخانه ای، بررسی های میدانی و تکمیل پرسشنامه انجام گرفته است. حجم جامعه نمونه 400 سرپرست خانوار در 40 روستا بوده و با روش تخصیص متناسب به صورت تصادفی به دست آمده است و اطلاعات جمع آوری شده با استفاده از مدل ANP ، آزمون های اسپیرمن و کروسکال- والیس در نرم افزار spss مورد ارزیابی قرار گرفت. نتایج سطح بندی مدل ANP نشان داد که روستای سفیدابه ولورگ باغ به ترتیب با امتیاز نرمال 0442/0، 0378/0 بیشترین سطح توقع و روستای امامیه پایین و روستای نوری با امتیاز نرمال 031/0، 049/0 کمترین سطح توقع را داشته اند. از بین شاخص های تأثیرگذار بر سطح توقعات روستاییان از توسعه روستایی، به ترتیب شاخص های بُعد زیست محیطی و اجتماعی با میانگین 45/3 و 38/3 بالاترین و کمترین میزان را به خود اختصاص داده است. همچنین نتایج آزمون اسپیرمن نشان داد که بین سطح توقعات روستاییان از توسعه روستاهای منطقه سیستان، رابطه معناداری وجود دارد؛ به گونه ای که با بالا رفتن سطح توقعات میزان توسعه روستاها افزایش می یابد و با پایین آمدن سطح توقعات روستاییان، میزان توسعه روستاها کاهش می یابد. همچنین نتایج آزمون کروسکال والیس نشان داد که بین سطح توقعات روستاییان از توسعه روستایی در منطقه سیستان تفاوت معناداری وجود دارد.
ارزیابی سطوح پایداری مقاصد روستایی در راستای توسعه گردشگری روستایی با تعدیل گری تصویر مقصد (مطالعه موردی: دهستان دراک شهرستان شیراز)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش، ارزیابی سطوح پایداری مقاصد روستایی در راستای توسعه گردشگری روستایی با تعدیل گری تصویر مقصد در دهستان دراک شیراز است. روش: پژوهش از لحاظ هدف، کاربردی و از نظر روش، توصیفی- هم بستگی است. جامعه آماری گردشگران دهستان دراک است. براساس جدول مورگان و نمونه گیری طبقه ای ۳۸۵ گردشگر انتخاب شد. ابزار جمع آوری داده ها پرسش نامه و برای بررسی فرضیه های مدل معادلات ساختاری و رویکرد کم ترین مربعات جزئی استفاده شد. پایایی پرسش نامه با آلفای کرونباخ و پایایی مرکب و روایی آن با استفاده از روایی سازه سنجیده شد. یافته ها: سطح اقتصادی و محیطی از میزان مطلوب پایین تر و سطح اجتماعی از میزان مطلوب بالاتر است. شاخص پایداری اجتماعی بیش ترین تأثیر را بر گردشگری روستایی داشته است، تصویر مقصد تأثیر مثبت و معناداری بر پایداری اقتصادی دارد؛ امّا بر پایداری اجتماعی بدون تأثیر است؛ به علاوه، تصویر مقصد تأثیری معکوس بر پایداری محیطی دارد. محدودیت ها/ راهبردها: هر فعّالیتی با تعادل در پایداری کلّی مناطق باشد. از جمله راهبردهای مؤثّر، ممنوعیت ورود وسایل نقلیه به بافت قدیم روستای قلات در روزهای تعطیل و ایجاد فضای پارکینگ در بیرون روستاها است. محدودیت پژوهش، عدم تعمیم نتایج در مناطق دیگر و مناسب نبودن برخی شاخص های برازش مدل است. راه کارهای عملی: یک پارچگی ابعاد مهم پایداری و توجّه به تصویر ذهنی گردشگران به عنوان عامل مؤثّر در پایداری و توسعه گردشگری روستایی. اصالت و ارزش: در این پژوهش بر سه بعد اصلی پایداری به طور هم زمان پرداخته شده است و تصویر مقصد به عنوان عامل تعدیل کننده در رسیدن به سطح مناسب توسعه گردشگری روستایی لحاظ شده است.
انسان اولیه در ایران
حوزههای تخصصی:
توانمندی های ژئوتوریسم در توسعه روستای ابیانه
حوزههای تخصصی:
اثرات گردشگری بر توسعه شهر با رویکرد ارتقای کیفیت زندگی (مطالعه موردی: شهر گچساران)
حوزههای تخصصی:
سطح کیفیت زندگی جامعه محلی با مراحل مختلف مدل چرخه حیات گردشگری در ارتباط است. در نظریه های متعدد اعتقاد بر این است چرخه حیات گردشگری، که عموماً بر ظرفیت تحمل اجتماعی استوار است، در طول مراحل اولیه توسعه تغییرات مثبتی در سطح کیفیت زندگی ساکنان مقصد ایجاد می شود؛ ولی در ادامه، زمانی که ظرفیت تحمل یا سطح تغییرات قابل قبول جامعه به آستانه خود برسد، تغییرات منفی ناشی از توسعه گردشگری در جامعه نمایان خواهد شد و به تدریج، کیفیت زندگی ساکنان مقصد تنزل خواهد کرد؛ به همین منظور، در این پژوهش سعی شده است پیامدها و اثرات مثبت اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی حاصل از توسعه گردشگری بر توسعه شهر با رویکرد ارتقاء کیفیت زندگی در شهر گچساران (دوگنبدان) از دیدگاه کارشناسان امر بررسی شوند و از این طریق، راهکارهایی در جهت توسعه شهر گچساران پیشنهاد شده است. برای رسیدن به هدف تحقیق از روش توصیفی- تحلیلی از نوع پیمایشی و برای جمع آوری داده ها از ابزار پرسشنامه و برای تحلیل داده های تحقیق از نرم افزار SPSS استفاده شده است. این تحقیق بر اساس موضوع از نوع پژوهش های موردی و برحسب محتوا از نوع تحقیقات کاربردی است؛ که به تعیین و تفسیر متغیرهای مستقل و وابسته خواهد پرداخت. رویکرد تحقیق نیز از نوع اثبات-گرایی بوده و به وسیله آزمون همبستگی پیرسون به اثبات رابطه بین متغیرها می پردازد. در نهایت با تحلیل های صورت گرفته در این پژوهش بین رونق گردشگری و بهبود کیفیت زندگی رابطه معناداری وجود دارد؛ همچنین، بین گسترش گردشگری و توسعه شهر رابطه معنادار و مستقیم وجود دارد.
بررسی تأثیر تفکر استراتژیک و سرمایه اجتماعی بر تشخیص فرصت های کارآفرینانه در بین جوانان روستایی (مطالعة موردی: شهرستان کنگاور)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: این تحقیق با هدف کلی بررسی تأثیر تفکر استراتژیک و سرمایه اجتماعی بر تشخیص فرصت کارآفرینانه در بین جوانان روستایی انجام شد.
روش: این تحقیق به روش توصیفی- همبستگی انجام شد. جامعه آماری تحقیق شامل 9207 نفر از جوانان روستایی شهرستان کنگاور، در استان کرمانشاه بود، با استفاد از جدول بارتلت 225 نفر از آن ها به روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای برای مطالعه انتخاب شدند. روایی ابزار تحقیق با بررسی دیدگاه های اعضای هیأت علمی دانشگاه رازی کرمانشاه تعیین شد. پایایی پرسش نامه با استفاده از آزمون راهنما و آلفای کرونباخ تأیید شد.
یافته ها: بر اساس یافته ها مشخص شد که جوانان روستایی از لحاظ شناسایی فرصت های کارآفرینانه در وضعیت ضعیفی قرار دارند. یافته ها نشان داد که مدل از برازش مناسبی برخوردار است. نتایج تحقیق نشان داد که میزان سرمایه اجتماعی جوانان روستای در حد متوسط است و تفکر استراتژیک نیز در همین حد بود. در بین مؤلفه های تفکر استراتژیک، مؤلفه آینده نگری و در بین مؤلفه های سرمایه اجتماعی، مؤلفه مشارکت اجتماعی بالاترین اولویت را در بین جوانان روستایی به خود اختصاص داده اند. نتایج برازش مدل به وسیله نرم افزارAMOS گویای آن بود که در مجموع، سرمایه اجتماعی و تفکر استراتژیک به ترتیب 0.54 و 0.49 درصد از تغیرات تشخیص فرصت کارآفرینانه را پیش بینی و تبیین می کند. از بین مؤلفه های سرمایه اجتماعی، بهادادن به زندگی جوانان روستایی و از بین مؤلفه های تفکر استراتژیک، سه متغیر آینده نگری، تفکر مفهومی و فرصت طلبی بین جوانان روستایی، رابطه مستقیمی با تشخیص فرصت های کارآفرینانه توسط آن ها دارند. مدل نهایی پژوهش، گویای آن است که متغیرهای سرمایه اجتماعی و تفکر استراتژیک بر روی تشخیص فرصت کارآفرینانه نقش مثبت دارند؛ به طوری که تقویت مؤلفه های سرمایه اجتماعی در بین جوانان روستایی می تواند ارتباط تنگاتنگ با تفکر استراتزیک آن ها داشته باشد.
محدودیت ها: یکی از مهم ترین محدودیت های این پژوهش، بعد جغرافیایی تحقیق و پراکندگی روستاهای مورد بررسی بود.
راهکارهای عملی: بر اساس یافته ها می توان پیشنهاد داد که باید به جوانان روستایی، آموزش های مختلفی نظیر مهارت های اجتماعی، مدیریتی، مهارت بیان گری، متقاعدسازی و سازگاری اجتماعی ارایه داد.
اصالت و ارزش: محققان و برنامه ریزان روستایی می توانند از یافته های این تحقیق برای شناسایی و ارتقای هرچه بهتر فرصت های کارآفرینی در روستاها استفاده کنند و بیش از پیش به این موضوع توجه داشته باشند.
بررسی تأثیر ظرفیت مکانی بر دلبستگی به مکان از منظر گروه نوجوان در شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این مقاله به بررسی تأثیر ظرفیت مکانی بر دلبستگی به مکان در منتخبی از محلات شهر تهران اختصاص دارد. روش این مطالعه از نوع توصیفی- تحلیلی بوده است و داده های مورد نیاز با استفاده از توزیع 475 پرسش نامه و مطالعات میدانی و نیز مصاحبه های حضوری با نوجوانان در رده سنی 12 تا 16 سال از محلات الهیه، نارمک، هاشمی و یافت آباد که به روش طبقه ای سیستماتیک انتخاب شده بودند، به دست آمد. هدف کلی پژوهش حاضر، تعیین روابط علی میان مؤلفه های ظرفیت های مکانی بر شاخص دلبستگی به مکان و تبیین معناداری یا عدم معناداری آنها در محلات منتخب است. بدین منظور از آزمون پارامتریکF و نیز آزمون Tukey استفاده شد. در تمام متغیرهایِ شاخص ظرفیت مکانی بین محله های تحت بررسی تفاوت معنادار وجود داشت. نتایج آزمون Tukey نشان می دهد محله هاشمی کمترین میزان ظرفیت مکانی را در بین محله ها دارا است و بیشترین ظرفیت مکانی متعلق به محله الهیه است. برای سنجش رابطه دو متغیر، ضریب همبستگی پیرسون به کار گرفته شد و برای بررسی تأثیر مؤلفه های متغیر مستقل (ظرفیت مکانی) بر متغیر وابسته (دلبستگی به محله) از تحلیل رگرسیون چندگانه به روش Stepwise استفاده شد. نتایج تحلیل رگرسیون نشان می دهد بین سه مؤلفه ظرفیت مکانی (ادراک محیط، امکانات محله و ویژگی های زیست محیطی) که در معادله رگرسیون باقی مانده اند، با متغیر دلبستگی به محله همبستگی چندگانه قوی برقرار است. در مجموع سه مؤلفه ظرفیت مکانی حدود 37 درصد از واریانس متغیر دلبستگی به محله را تبیین می کنند که با توجه به توزیع F، همه ضرایب همبستگی و ضرایب تبیین معنادار بوده و قابل تعمیم به جامعه آماری کل است.
مکان یابی آرمستان با استفاده از تحلیل سلسله مراتبی دلفی فازی و سامانه اطلاعات جغرافیایی (نمونه موردی: شهر لیکک)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مشخص نبودن چارچوب و عدم برنامه ریزی در امر مکان گزینی و مکانیابی تجهیزات شهری باعث شده که آرامستان های شهرها بر اساس استانداردهای موجود مکان یابی نشوند و بیشتر امری اختیاری و بر عهده مردم باشد تا کار علمی و بر اساس آگاهی؛ از دیگر سو معمولاً روش هایی که در مکان یابی آرامستان ها در نهادهای مسئول مورد استفاده قرار می گیرد در اغلب موارد با روش های سنتی صورت گرفته، از منطقی علمی پیروی نمی کند و بیشتر امری تجربی و ذهنی می باشد. مطالعه وضعیت آرامستان ها در طرح جامع تعدادی از شهرهای ایران نیز گویای وضع نابسامان آرامستان ها در طرح های شهری و عدم توجه کافی به این مقوله است. هدف پژوهش حاضر ارائه روشی به منظور مکان یابی آرامستان در شهرهاست. روش تحلیلی مورد استفاده در این مقاله تلفیق روش سلسله مراتب دلفی فازی و سیستم اطلاعات جغرافیایی می باشد. در این پژوهش در بخش نخست ضمن تبیین لزوم پرداختن به موضوع مکان یابی آرامستان های شهری، ضرورت مکان یابی این مراکز متناسب با الگوی ایرانی- اسلامی تشریح شده است. در بخش بعد مهم ترین عناصر و مؤلفه های مکان یابی آرامستان های شهری متناسب با فرهنگ بومی ایرانی- اسلامی با بکارگیری روش تحلیل سلسله مراتبی دلفی فازی ارائه شده است. در ادامه با استفاده از توابع همپوشانی فضایی روشی برای مکان یابی آرامستان های جدید ارائه گردیده است. یافته های پژوهش در سطح کلان رهیافیتی را برای مکان یابی آرامستان ارائه می دهد و در مقیاس محدوده مورد مطالعه پهنه ها و مکان های مناسب برای احداث آرامستان نیز شناسایی شده است.