فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۵۸۱ تا ۶۰۰ مورد از کل ۱٬۸۲۰ مورد.
دیرینه شناسی و پرکامبرین
حوزههای تخصصی:
شبیه سازی دینامیکی تاثیر رشته کوه البرز بر ضخامت و عمق نفوذ نسیم دریا در سواحل جنوبی خزر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نسیم دریا یکی از مهمترین گردش های جوی مناطق ساحلی است. جریان مذکور با توجه به شرایط جغرافیای همانند توپوگرافی، ویژگی های سطح زمین و مشخصه های آب و خشکی با شدت های مختلف جریان دارد. ارتفاعات جنوبی دریای خزر به دلیل محصور کردن کرانه های خزری بین دریا و توده کوهستانی می تواند تاثیرات مهمی بر شرایط اقلیمی و گردش جو ناحیه، از جمله نسیم دریا داشته باشد. هدف مطالعه پیش رو، شبیه سازی نقش توپوگرافی در ویژگی های گردش نیسم دریا بویژه، ضخامت و عمق نفوذ آن در کرانه های جنوبی دریای خزر است. جهت این امر از مدل اقلیمی مقیاس منطقه ایی RegCM4 جفت شده با یک مدل دریاچه و داده های بازکاوی شده NCEP/NCAR جهت تعیین شرایط اولیه مدل استفاده گردید. مدل در دو حالت مرجع (وجود کوه) و شرایط حذف توپوگرافی برای زمان حداکثر فعالیت نسیم دریا در سواحل جنوبی دریای خزر ( ماه جولای سال 2002) اجراشد. خروجی مدل نشان داد در زمان حذف توپوگرافی عمق نفوذ نسیم دریا به طور چشمگیری تا موقعیت فعلی دامنه های جنوبی رشته کوه البرز (عرض ᵒ35 شمالی) افزایش پیدا کرده اما در مقابل جریان نسیم خشکی در منطقه تقریبا از بین رفته است، بیشینه افزایش سرعت و تغییر جهت باد به ترتیب در سواحل جنوب شرقی و البرز مرکزی مشاهده گردید. علاوه بر آن با توجه به برطرف شدن مانع ارتفاعات، ضخامت نسیم دریا در مناطق مختلف به طور قابل توجهی افزایش پیدا کرده که بیشترین میزان تغییرات در در سواحل شرقی ( طول ᵒ53 شرقی) بوده است.
بررسی لرزه خیزی و نشانه های دال بر فعالیّت های آتشفشانی در منطقه ی آتشفشانی تفتان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
جهت بررسی فعالیّت های آتشفشانی تفتان و تبین ارتباط آن با لرزه خیزی منطقه، با در نظر گرفتن کارهای تقریباً مشابه انجام شده با موضوع مورد نظر ما در دنیا، نیاز به بررسی پارامترهای لرزه خیزی منطقه در زمان رخداد آتشفشانی و کل بازه زمانی مورد مطالعه وجود دارد. اطلاعات مورد نیاز پس از جمع آوری و تدوین کاتالوگ لرزه ای و رخدادهای آتشفشانی تفتان از پایگاه ها و مراکز معتبر در دنیا، تلفیق و با کمک فرمول های معتبر موجود پارامترهای لرزه خیزی منطقه در زمان رخداد هر واقعه آتشفشانی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. در این مطالعه ضمن تهیه کاتالوگی از فعالیّت های لرزه خیزی و آتشفشانی ثبت شده در منطقه و بررسی پارامترهای لرزه خیزی آن سعی در بررسی تأثیر فعالیّت های کنونی این آتشفشان بر لرزه خیزی آن شد. تلفیق اطلاعات به دست آمده و نتیجه گیری کلی، ناهنجاری خاصی را در مورد این آتشفشان نشان نداد اما تجزیه و تحلیل داده های لرزه ای موجود از منطقه تفتان، بیانگر رابطه گوتنبرگ- ریشتر به صورت logN=-0.3975 M+ 2.7489 می باشد که اوج فعالیّت های لرزه ای منطقه تفتان طیّ سال های سال های 1994- 1990 بوده است. اطلاعات آتشفشان شناسی در منطقه کافی نمی باشد با این حال بین فعالیّت های آتشفشانی سال های 1902،1970و 1993 با فعالیّت های لرزه ای ارتباط زمانی مشاهده می شود. بنابراین با توجه به اهمیت منطقه تفتان از دیدگاه مخاطرات طبیعی و کمبود اطلاعات موجود جهت بررسی های لازم، پایش های جامع لرزه زمین ساختی و آتشفشان شناسی در منطقه ی تفتان ضروری به نظر می رسد.
یخچال ها پدیده های جنب شهری فراموش شده
حوزههای تخصصی:
تاثیر پوشش گیاهی بر پایداری شیبها
حوزههای تخصصی:
فصل «تاریخچه زمین» را چگونه تدریس کنیم؟
حوزههای تخصصی:
تحلیل لندفرم ها و فرآیندهای هالوکارستی دریاچه ارومیه
حوزههای تخصصی:
محیط های مورفوژنز با توجه به مجموعه عوامل و شرایط محیطی و نقش فرآیند های غالب ژئومورفولوژیکی سیستم های لندفرم ساز را تشکیل داده، که در مکان ها و زمان های مختلف بسیار متنوع و متغیر عمل می کنند. این محیط ها با توجه به شاخص های متغیر مکانی و زمانی نوع خاصی از سیستم های شکل زایی را در چرخه عمل خود پذیرا می شوند. فراوانی، تنوع، اندازه و پیچیدگی لندفرم ها به دوره زمانی فعالیت سیستم های یاد شده بستگی داشته و همچنین متناسب با تداوم و پایداری محیط های مورفوژنز آنهاست. تغییرات دینامیکی محیط های مورفوژنز شرایط و مجموعه ای از فرآیند های جدید شکل زایی را موجب شده و چهره های خاصی از چشم انداز لندفرم ها را بوجود می آورند.
با توجه به تغییرات دینامیکی اخیر (خشک شدن دریاچه ارومیه) عمدتا به دلیل کنترل و مهار آب های سطحی و استقرار فرآیند های جدید شکل زایی، این سوال مطرح می شود که لندفرم ها یاد شده در منطقه (نوار ساحلی دریاچه ارومیه) کدامند؟ چه فرآیندهایی آنها را بوجود می آورند؟ موضوع اصلی تحقیق حاضر مطالعه و شناخت و تحلیل لندفرم ها و فرآیند های آنهاست. محیط های شکل زایی بصورت سیستمی بشکل انحصاری عمل نموده و خروجی این سیستمها، لندفرم های بی نظیر خواهد بود. لذا شناخت لندفرم های نمکی و عوامل سازنده آنها و آثار و شواهد آنها در نوار ساحلی دریاچه ارومیه از اهداف این پژوهش می باشد. از روش مشاهدات مستقیم، مطالعات و بررسی های میدانی، تحلیل و توصیف لندفرم ها و فرآیندهای سازنده آنها استفاده شده است. یافته بدست آمده، حاکی از آن است که فرآیندهای شکل زایی هالوکارستی ساحلی در مقیاس ها و الگوهای متنوع زمانی و مکانی با چهره های خاص و بسیار جالب در دو گروه لندفرم های تراکمی و کاوشی ظاهر می شوند. شناخت الگوهای رفتاری و همچنین روند تغییر و تحولات این لندفرمها نشان می دهد که لندفرم های هالوکارستی ناپایدار بوده و دوره تحولات کوتاهی داشته و در طبقه لندفرم های موقت و ناپایدار قرار می گیرند. با توجه به تغییرات محیط ژئومورفولوژیکی دریاچه ارومیه در چند دهه اخیر، مطالعه و بررسی فرآیندهای مورفوژنز و لندفرم های آن اطلاعات ارزشمندی را در خصوص تحولات سیستم های مورفوژنز هالوکارستی ارایه می دهد. این اطلاعات به توسعه و مبانی نظری و کاربردی این شاخه از علم ژئومورفولوژی کمک شایانی می نماید.
ارزیابی و پهنه بندی عوامل موثر در وقوع زمین لغزش دامنه های شمالی آلاداغ (مطالعه موردی: حوضه زهکشی چناران در استان خراسان شمالی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شهاب سنگ ها و بررسی آثار حیات در آن ها
حوزههای تخصصی:
بررسی تغییرات مورفومتری تپه ماسه ای با استفاده از تکنیک سنجش از دور (مطالعه موردی: جنوب شرقی عشق آباد)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بررسی پویایی و تغییر پذیری عوارض ژئومورفولوژیکی زمین به ویژه در مناطق خشک و بیابانی که به طور عمده از عوارض ماسه ای پوشیده شده است، به دلیل تاثیر منفی ماسه های متحرک در زندگی مردم، اهمیت ویژه ای دارد. از طرف دیگر تصاویر ماهواره ای و تکنیک های سنجش از دور، امروزه به دلیل هزینه و زمان کم تر مورد نیاز، هم پوشانی با تصاویر قبلی و همچنین ارائه قدرت تفکیک مکانی بالا و امکان بررسی تغییرات زمانی، کاربرد گسترده ای در روند-یابی این تغییرات پیدا کرده است. از آنجا که تپه های ماسه ای بخش عمده ای از عوارض ژئومورفولوژیکی در مناطق بیابانی می باشند، لذا در این مطالعه تغییرات مورفومتری تپه ماسه ای جنوب شرقی شهر عشق آباد، در فاصله زمانی 12 ساله از سال 2000 تا 2012 میلادی و با استفاده از تصاویر سنجنده ETM+ماهواره ی لندست 7 مورد بررسی قرار گرفت. تصاویر ماهواره ای پس از تصحیحات هندسی، به سه روش نظارت شده با بیشترین شباهت، نظارت شده با کمترین فاصله از میانگین و روش نظارت نشده در نرم افزار ENVI مورد طبقه بندی قرار گرفتند. روش طبقه بندی نظارت شده با بیشترین شباهت، دقت بالاتری را در شناخت تپه ماسه ای مورد نظر نسبت به دو روش دیگر ارائه داد. تصاویر طبقه بندی شده به روش نظارت شده با بیشترین شباهت پس از برش به صورت رستری وارد نرم افزار Arc-GIS شد و پس از تبدیل فرمت رستری به پلیگون، مساحت و محیط تپه ماسه ای مورد مطالعه برای هر سال محاسبه گردید. نتایج نشان داد که طی 12 سال مورد مطالعه، مساحت و محیط تپه ماسه ای به ترتیب کاهشی برابر با 872/42 هکتار و 307/781 متر داشته است که علت اصلی آن مربوط به طرح های بیابان زدایی اجرا شده در قالب تاغ کاری درسال های گذشته و همچنین زادآوری طبیعی تاغ در روی تپه ماسه ای و نواحی اطراف آن بوده و اثرات مثبت طرح های بیولوژیکی بیابان زدایی را در تثبیت تپه ماسه ای نشان می دهد.
ارتباط قطر ذرات ماسه و فراوانی سرعتهای آستانه باد در منطقه بندریگ کاشان
حوزههای تخصصی:
وسعت زیادی از پهنه ایران را سطوح نسبتاً هموار و کم ارتفاعی تشکیل می دهد که بدلیل ارتفاع اندک و سایر عوامل‘ از شرایط اقلیمی خشک و نیمه خشک برخوردارند. فقر پوشش گیاهی و همواری نسبی‘ موجب غلبه فرآیندهای کندوکاو و تراکم بادی در این مناطق شده است. میزان فرسایش بادی و حجم نقل و انتقال مواد‘ وابسته به ویژگیهای باد اعم از سرعت‘ جهت و فراوانی آن است‘ قدرت حمل مستقیم باد محدود به ذراتی می گردد که قطر آنها کمتر از 2 میلیمتر باشد. هدف این تحقیق بررسی ویژگیهای باد در منطقه بندریگ کاشان و ارتباط این ویژگیها با نسبت قطر ذرات ماسه می باشد. روش تحقیق مبتنی بر ‹‹روش تحلیلی›› است و برای تجزیه و تحلیل و یافتن ارتباط از روش ‹‹اختلاف›› استفاده شده است. ‹‹روش›› کار دانه سنجی ذرات ماسه نمونه برداری شده از پیرامون بندریگ می باشد و ‹‹تکنیک›› کار مقایسه ارتباط قطر ذرات ماسه و سرعتهای آستانه باد از طریق شاخص بدست آمده در عملیات آزمایشگاهی است. نتایج نشان می دهند که قطر ذرات ماسه در محور شرقی بندریگ درشت تر از آستانه بادهای ثبت شده در ایستگاه کاشان است و این مسأله بیانگر وجود بادهای شدیدتری از این سمت است که عمدتاً بدلیل مانع توپوگرافی بندریگ‘ در ایستگاه کاشان ثبت نمی گردد. وجود فعالیتهای انسانی در حاشیه جنوبغربی بویژه در زمینهای زراعی و نیز مالچ پاشی گسترده در تمامی حاشیه شمالغربی‘ غرب و جنوبغربی طی 30 سال گذشته موجب تغییر سیستم و فرآیند حمل و نقل بادی شده است. از اینرو ذرات ماسه با ویژگیهای باد‘ برازش نشان نمی دهند. تنها در نمونه های حاشیه شمالشرقی بدلیل توپوگرافی مساعد و عدم دخالتهای انسانی‘ بین سرعتهای آستانه با دامنه دانه بندی‘ همبستگی نسبتاً قابل قبولی دیده می شود.
بازخورد اقلیم و ژئومورفولوژی در برنامه ریزی توسعه شهری (مطالعه موردی: کلانشهر شیراز)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف مدیران و برنامه ریزان از توسعه شهری چینش منطقی کاربری های انسانی و طبیعی در یک مجموعه سیسمتی است. تعامل بین زیرسیستم ها به مطلوب ترین شکل می تواند سبب بالاترین حد آنتروپی مثبت و در نتیجه توسعه مدرن شهری گردد. در این پژوهش مسئله این است که آیا دینامیک توسعه فیزیکی شهر شیراز از ضوابط آشوبی یا برخالی تبعیت می نماید؟ مهم ترین ابزار تحلیلی در این برآورد در مرحله اول اعمال نگرش سیستمی در پژوهش می باشد. در مرحله دوم هر یک از زیرسیستم ها (زیرسیستم کلیماتیک، ژئومورفولوژیک، انسانی) به صورت کمی تعریف گردیده است. به این منظور اطلاعات مورد نیاز از خروجی های سی ساله اقلیمی سازمان هواشناسی استان به صورت قیاسی استخراج و از بطن آن به صورت استقرائی اطلاعات مورد نیاز حوضه ی شیراز در مطالعات اقلیمی از طریق واسطه یابی درونی مورد مطالعه قرار گرفته است. همچنین با استخراج پیکسل های دو بعدی مسطحاتی و سه بعدی (توپوگرافیکی و ژئومورفیکی) اطلاعات مکانی برداشت شده است. دیتاهای دو بعدی توسعه فیزیکی شهر شیراز به عنوان سیستم انسانی نیز به صورت قیاسی در کل استان و شهرستان شیراز و سپس به صورت واسطه یابی درونی به صورت کمی برداشت شده است. با توجه به آرایش فضائی هندسی اطلاعات عددی و تجزیه و تحلیل جبری زیرسیستم ها می توان به بازخورد سیستماتیک آنها که ناشی از ساختار کیاسی، فراکتال یافازی است پی برد و با آگاهی از عملکرد متقابل عناصر دو زیرسیستم حوضه طبیعی و زیرسیستم انسانی محدوده شهری شیراز طوری به مدیریت توسعه شهری شیراز پرداخت که کل سیستم دارای کمترین حد آنتروپی منفی در سایر زمینه های جریان ماده و انرژی و بالاترین حد بازخورد منفی سیستمی باشد. نتیجه این تحلیل سیستمی از طرفی سبب پیش بینی بروز عدم تعادل در زیرسیستم های پویای ژئومورفولوژی شهری و کنترل آنها خواهد شد و از طرف دیگر می تواند سبب کنترل سیستم به سمت ناتعادلی و سپس تعادل گردد.
تجزیه و تحلیل نقش نئوتکتونیک در مورفولوژی و رفتار شبکه زهکشی (مطالعه موردی: حوضه انجیران)
حوزههای تخصصی:
حوضه مورد مطالعه جزءکوچکی از قلمرو شمالی زون دگرگونی سنندج - سیرجان است. با توجه به اینکه رودخانه ها اولین اشکال محیطی هستند که نسبت به وقوع تغییرات در بستر جریان و یا درحواشی بستر، عکس العمل نسبتاً سریعی نشان می دهند ، از این رو برای شناخت نحوه عملکرد و میزان اثرگذاری فعالیت های نوزمین ساختی در مورفولوژی و رفتار رودخانه قزل چهسو، با اتکا به یافته های میدانی از داده های ژئودینامیک و شاخص های مورفومتریک به عنوان تکنیک های مدلی و مفهومی استفاده شده است. هدف این پژوهش بررسی رابطه الگویزهکشی محدوده با فعالیت های نئوتکتونیک کواترنر است. برای دستیابی به این هدف، از نقشه های زمین شناسی، توپوگرافی، تصاویر ماهوارهای و عکسهای هوایی به عنوان ابزارهای تحقیق استفاده شده است. در ادامه داده ها به دنبال تطبیق از طریق کارهای میدانی و در قالب نرم افزارهای به روش تحلیلی- مقایسه ای و با استفاده از تکنیکهای ژئومورفولوژی، تجزیه و تحلیل شدهاند. نت ایج GIS حاصله نشان میدهد که منطقه مورد مطالعه بهشدت از فعالیتهای تکتونیکی کواترنری متأثر شده ، ولی میزان این فعالیت ها در همه مناطق یکسان نیست، بهطوری که در بخشهای شرقی و شمال شرقی حوضه این نیروها دارای شدت بیشتری نسبت به مناطق دیگر است. بهاین ترتیب بین حر کات زمین ساخت و تغییرات شبکه زهکشی نوعی تعامل وجود دارد و واکنش سامانه های رودخانه ای به شدت از این فعالیت ه ا متأثر شده است. یافته های این تحقیق میتواند در برنامه ریزی های عمرانی، طرحهای آمایش سرزمین و به طورکلی مدیریت پایدار محیطی بسیار مؤثر باشد.
ژئومورفولوژی؛ تبیین روش های پژوهش و مطالعه با تاکید برمطالعات ژئومورفولوژی رودخانه ای(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اغلب روش شناسی را به عنوان فرایندی هنجاری یا تجویزی از چگونگی انجام تحقیق توسط جامعه علمی مطرح می کنند. در عین حال هر روش شناسی که نتواند با واقعیات عملی در صحنه طبیعیت و یا جامعه مرتبط شود به احتمال مطلبی غیر علمی و فاقد ارزش تلقی می شود. این پژوهش با استفاده از منابع اسنادی– کتابخانه ای داخلی و خارجی تهیه شده، انواع برداشت ها از روش شناسی در ژئومورفولوژی و خلط آن با تکنیک ها و یا مراحل انجام تحقیق مورد بحث، بررسی، مقایسه، نقد و تحلیل قرار گرفته است. همچنین تلاش شده ضمن بیان شرایط و عوامل مؤثر در یک تبیین موفق و مناسب با استفاده از نوشته ها و نظرات روش شناسان و صاحبان نظر روش شناسی در قلمرو ژئومورفولوژی به بیان روش های پژوهش و مطالعه در ژئومورفولوژی پرداخته و این روش ها در یک چهارچوب کلی دسته بندی شود. در این تحقیق به دلیل گستردگی دامنه قلمروهای مطالعاتی ژئومورفولوژیک، ادبیات ژئومورفولوژی جریانی (رودخانه ای) مورد تأکید و بررسی قرارگرفته است. یافته های تحقیقنشانگر غلبه نگرش ها و روش های نخبگان ژئومورفولوژی بر سایرین (مدگرایی و نخبه سالاری در پژوهش های ژئومورفولوژیک)، تشتت در بهره گیری از روش های منطق علم و اختلاط اندیشه های فلسفی و بی توجهی به دامنه معرفتی– منطقی و کلامی مفاهیم توسط ژئومورفولوژیست های داخلی و خارجی است.
نماسازی پویای عرصه های طبیعی در بستر وب؛ مورد: بلوک 130- پی بشک(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مدیریت، بهره برداری و حفاظت از منابع طبیعی، نیازمند داده های دقیق و به هنگام می باشد. نماسازی سه بعدی پوشش گیاهی آنگاه که در بستر وب پیاده سازی شود، به شکلی که قابلیت نمایش و حرکت پویا در محیط مجازی داشته باشد، دسترسی کارشناسان مربوطه، به محیط شبیه سازی شده جنگلی را تسهیل می نماید.
منطقه ی مورد مطالعه بخشی از ناحیه ی رویشی خلیجی- عمانی در استان محروم سیستان و بلوچستان می باشد. با توجه به پراکندگی زیاد پوشش گیاهی منطقه و دقت مورد نیاز، استفاده از عکس های هوایی ابزار مناسبی در تهیه ی پایگاه داده در محیط سیستم اطلاعات جغرافیایی محسوب می شود. در تحقیق حاضر، پایگاه داده مکانی و توصیفی شامل اطلاعات درجه تراکم، نوع پوشش گیاهی و مساحت، و مدل های سه بُعدی گونه های جنگلی به منظور نماسازی در محیط Google Earth به کار برده شد.
نتایج نهایی حاکی از آن است که نماسازی سه بُعدی داده های استخراج شده از عکس های هوایی با دقت بالا و قابل پیاده سازی در محیط Google Earth می باشد و انطباق مرز توده های جنگلی در عکس های هوایی با مرز آن ها در بستر Google Earthاز صحت قابل توجهی برخوردار می باشد. علاوه بر آن به اشتراک گذاری داده های منابع طبیعی در بستر وب، روند مدیریت و تصمیم گیری کارشناسان را کارآمدتر و با سرعت بالاتر میسر می سازد.
لومینانس درخشش جادویی کانی ها
حوزههای تخصصی:
فرسایش کناری رودخانه چرداول با استفاده از مدل HEC-RAS در محیط GIS(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مهمترین پدیده در فرایندهای پوستی زمین جریان آب ها است و رودخانه ها نه تنها در سیمای کلی زمین نقش دارند، بلکه شکل زیستن انسان در کره ی زمین را نیز تعیین می نمایند. تخریب سواحل وتداوم فرسایش کناری هرساله در ایران و سایر نقاط جهان موجب تخریب اراضی مرغوب کشاورزی اطراف رودخانه، تاسیسات ساحلی، پل ها، و امامکن عمومی می گردد. ازسویی اجرای هرگونه عملیات جهت اصلاح مسیر، کنترل فرسایش رودخانه، احداث تاسیسات و سازه های آب و مانند آن باید مبنی بر شناخت صحیح از رفتار رودخانه، ویژگی های مواد بستری و عوامل و مکانیسم های موثر در فرسایش کناری صورت می گیرد. به همین علت وضعیت فرسایش کناری رودخانه چرداول در بازه ی چناره مورد بررسی قرار گرفت. بدین منظور ابتدا مسیری از رودخانه به طول 5/1 کیلومتر انتخاب شده و با انجام عملیات صحرایی برداشت شد. سپس بعد از تهیه TIN منطقه با استفاده از الحاقیه HEC-GeoRAS که امکان لینک مدل HEC-RAS و نرم افزار ArcGIS را فراهم می آورد 50 مقطع عرضی به مدل معرفی شده و مقادیر ضریب مانینگ نیز به مدل معرفی شد. با معرفی مشخصات هندسی رودخانه، مشخصات جریان و ضریب مانینگ به مدل HEC-RAS، مشخصه های جریان به ازای سیل با دوره بازگشت های 5، 25، 50، 100 و 200 تعیین گردیده و جهت تعیین و شناسایی نقاط مستعد فرسایش و رسوبگذاری، مقادیر حداقل و حداکثر تنش برشی و سرعت در نقاط مختلف بازه به ازای سیل با دوره بازگشت های مختلف تعیین شد. نتایج مربوط به حداکثر تنش برشی و سرعت نشان می دهد که تنش برشی و سرعت در تمامی دوره های بازگشت سیل درکانال اصلی بیش از سواحل بوده که این عوامل می تواند ضمن فرسایش بیشتر کانال اصلی رودخانه نسبت به سواحل، افزایش شیب رودخانه، پایین رفتن آب و نهایتا فرسایش کناری شود. همچنین حداقل تنش برشی به ازای سیل با دوره بازگشت های مختلف برابرN⁄m^2 12/7 بوده که در ساحل چپ رخ داده و بنابراین ساحل چپ بازه چناره مستعدترین محل جهت رسوبگذاری است. بازدید های میدانی نیز صحت محاسبات و نتایج حاصله از تحقیق اخیر را نشان می دهد.
بررسی متغیرهای مؤثر بر حجم مخروط های واریزه ای مسیر دره هراز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مخروط واریزه ای از مهم ترین اشکال دامنه ای بوده که در جابجایی مواد سهم بسزایی دارند. محدوده موردمطالعه بخشی از واحد البرز مرکزی در امتداد رودخانه و محور کوهستانی هراز می باشد. هدف از این پژوهش، اندازه گیری متغیرهای مؤثر بر هندسه مخروط واریزه ای و تعیین نوع ارتباط بین حجم واریزه و متغیرهای مستقل دخیل بر هندسه مخروط های واریزه ای می باشد. برای دستیابی به این هدف، 21 مخروط واریزه ای به طور تصادفی در دامنه های مشرف در مسیر جاده هراز نمونه برداری شدند. ویژگی های مورفومتری اجزای اصلی مخروط های واریزه ای در مخروط های منتخب، با استفاده از ابزار مساحی زمینی به همراه ثبت موقعیت مکانی و ارتفاع آن ها توسط دستگاه GPSاندازه گیری شده است. نتایج تحقیق دلالت بر همبستگی در سطح 99 درصد معناداری، بین حجم واریزه به عنوان متغیر وابسته و متغیرهای طول معبر و شیب متوسط دارد. همچنین متغیرهای شیب متوسط، عمق معبر و لیتولوژی در رگرسیون گام به گام، 94 درصد تغییرات حجم واریزه را به خود اختصاص داده اند. درنهایت با انجام تحلیل مسیر متغیرها مشخص شد که با کاهش یا افزایش برخی متغیرها و تغییر در میزان اثرگذاری مستقیم و غیرمستقیم سایر متغیرها، می توان مخاطرات ناشی از مخروط های واریزه ای را کنترل نمود.