فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۳۲۱ تا ۱٬۳۴۰ مورد از کل ۱٬۷۰۷ مورد.
حوزههای تخصصی:
"خشکسالی یک پدیده تکرار شونده در اقلیم های مختلف است و اثرات آن صرفا به نواحی خشک و نیمه خشک محدود نمی شود و می تواند در نواحی با بارش بالا و در هر فصل از سال رخ دهد. از جمله مهمترین مراحل پایش خشکسالی تعیین سنجه هایی به منظور تحلیل شدت، تداوم و فراوانی خشکسالی است. به منظور پایش خشکسالی و تحلیل خصوصیات آن در حوضه های جنوب غربی ایران از داده های مجموع بارندگی ماهانه ایستگاههای سینوپتیک منطقه طی دوره آماری 2000-1960 استفاده شد.
در تحقیق حاضر با استفاده از سری های زمانی حاصل از شاخص بارش استاندارد شده (SPI) تداوم، شدت و فراوانی خشکسالی ها برای مقیاس های زمانی 3، 6، 12، 24 و 48 ماهه تعیین و منحنی های شدت، تداوم و دوره برگشت خشکسالی ها ترسیم شد. نتایج نشان داد زمانی که شاخص بارش استاندارد شده دارای توالی های منفی باشد، خشکسالی رخ می دهد و زمانی که مقادیر شاخص بارش استاندار شده 1- و یا کمتر شود، خشکسالی تشدید می شود؛ این مقیاس های زمانی، برخورد خشکسالی را نسبت به دسترسی منابع مختلف آب بازگو می نماید، بطوری که واکنش رطوبت خاک نسبت به وضعیت بارش کوتاه مدت است در حالی که پاسخ سطح آب های زیرزمینی و جریان رودخانه ها و ذخیره منابع آب نسبت به کمبود بارش، فرآیندی بلندمدت است."
تحلیل الگوی سینوپتیکی بارش سیل زای پاییز سال 1382 سواحل جنوبی دریای خزر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تحلیل نقش پدیده ی NAO در نوسانات سالانهی بارش حوضه ی آبریز دریاچه ارومیه
حوزههای تخصصی:
نوسانات اطلس شمالی» الگوی موثری از تغییرپذیری گردش عمومی جو در محدوده برون حاره ای نیمکره شمالی و از عوامل اصلی کنترل عناصر اقلیمی مانند دما و بارش است که دارای اثرات اقتصادی و اجتماعی بزرگی بر بخش های انرژی، کشاورزی، صنعت، حمل و نقل و بهداشت است. در این تحقیق داده های مربوط به شاخص نوسانات فشار سطح در اقیانوس اطلس شمالی و بارش سالانه در یک دوره ی آماری 43 ساله برای ایستگاه هایی از حوضه آبریز دریاچه ارومیه جهت محاسبه ضریب همبستگی و تعیین ترسالی ها و خشکسالی ها مورد استفاده قرار گرفته است. روش اصلی مورد استفاده در این پژوهش استفاده از آمار تحلیلی (ضریب همبستگی پیرسون، تحلیل مؤلفه های روند بارش و شاخص نوسانات اطلس شمالی (NAO)، رگرسیون پولی نومیال و رگرسیون غیر خطی) می باشند. نتایج این مطالعه نشان می دهند که بین بارش سالانه ایستگاه های حوضه آبریز دریاچه ارومیه و شاخص نوسانات اطلس شمالی همبستگی منفی ضعیف اما معنی داری بویژه در ترسالی ها و خشکسالی های فراگیر وجود دارد.
تحلیل تغییرات زمانی - مکانی بارش در شمال غرب ایران
حوزههای تخصصی:
ارتباط نوسان های گردش جوی ـ اقیانوسی اطلس شمالی با خشکسالی های آذربایجان شرقی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این تحقیق، داده های مربوط به شاخص نوسانات فشار سطح دریا در اطلس شمالی و بارش سالانه در یک دورة آماری 43 ساله، برای ایستگاه هایی از استان آذربایجان شرقی جهت محاسبه ضرایب همبستگی و تعیین ترسالی ها و خشکسالی ها مورد استفاده قرارگرفته است. روش اصلی مورد استفاده در این پژوهش، استفاده از آمار تحلیلی(ضرایب همبستگی پیرسون و اسپیرمن و تحلیل مؤلفه های روند خطی و پولی نومینال) می باشد. نتایج این مطالعه نشان داد که بین بارش سالانة ایستگاه های تبریز، اهر و جلفا با شاخص نوسانات اطلس شمالی همبستگی منفی ضعیف و معنی داری به ویژه در ترسالی ها و خشکسالی های فراگیر وجود دارد.
تاثیر آب و هوا در پراکندگی نواحی جمعیتی
حوزههای تخصصی:
در این پژوهش سعی شده تا ارتباط بین نواحی جمعیتی استان فارس با شرایط آب و هوایی مناطق مختلف استان شناسایی گردد. بنابراین در ابتدا توده های هوایی مختلف تاثیرگذار بر اقلیم استان شناسایی شدند که این توده ها شامل بادهای شمالی بادهای غربی توده هوای جنوب و بادهای محلی می باشند. سپس بعد از شناسایی نوع اقلیم مناطق مختلف و تجزیه و تحلیل آمار پراکندگی جمعیت استان ارتباط بین پراکندگی جمعیت با شرایط آب و هوایی شناسایی گردید. در نهایت مشخص شد که مناطق مرکزی استان فارس به دلیل شرایط اقلیمی مناسب با سهم تراکم ...
نقش عوامل انسانی در تغییرات اقلیمی و ارزیابی اثرات آن
حوزههای تخصصی:
تغییرات اقلیمی یکی از مجموعه مباحث جدید است که در محافل مختلف علمی مورد بحث می باشد. بی شک مجموعهای از عوامل مختلف به طور مستقیم یا غیرمستقیم باعث تغییراتی اساسی در روند طبیعی اقلیم می شوند. با یک دید کلی می توان این عوامل را به عوامل طبیعی و انسانی تقسیم کرد که هر کدام از آنها در مقیاس های زمانی و مکانی متفاوتی عمل می کنند. به نظر می رسد که عوامل انسانی امروزه بیشتر مورد توجه باشند. اکثر دانشمندان علوم جوی معتقدند که چون نمی توان تا حدود زیادی با عوامل طبیعی تغییر اقلیم مقابله کرد، به ناچار باید با عوامل انسانی که باعث تغییر اقلیم و پیامدهای آن می شود تا حد امکان مقابله کرد و در این راه به تقسیم بندی عوامل تغییر اقلیم پرداخته اند تا با آگاهی کامل راههای پیشگیری و مقابله با آنها را دنبال کنند. بنابراین در یک جمع بندی عـواملی را که باعـث تغییر اقـلیم مـی شـوند می توان در سـه دسته تقـسیم بندی کرد: دسـتـه اول عوامل زمینی (پدیده هـای رخ دهنده در درون زمیـن یا سطح زمیـن، تغییرات مقدار نمک آب اقیانوس ها، تغییرات اتـمسفری)، دستـه دوم عوامل کیهانی (تغییر مدار زمیـن، جذب انرژی به وسیله ذرات و غبارهای کیـهانی و سـرانجام تغییرات ابتدایی انرژی تابشی خورشید) و فعالیت های انسانی نیز به عنوان عامل سوم این تغییرات شناخته شدهاند. تغییرات اقـلیمی تحت عوامل زمینی و کیـهانی در مـقیاس های زمانی بلند مدت اتفاق می افـتد، در حالی که تغییرات اقـلیمی ناشی از فعالیت های انسانی در مقایسه با دو عامل قبلی در مقیاس های زمانی کوتاه مدتی رخ می دهند. به طور کلی عامل اول و دوم را می تـوان به عـنوان عـوامـل طبیعی تغییر اقـلیم در نظر گرفت که انسان نمی تواند دخـالتی در آنها داشته باشد و امروزه هـنگامی که بحث تغییر اقـلیم مطرح می شـود، تغییر خود به خودی اقـلیم (تغییرات متاثر از عامل اول و دوم) مد نظر نمی باشد، بلکه نقش انسان و انجام فعالیتهایی کـه موجب این تغییـرات می شود، مد نظر میباشد. شدت تغیـیـرات اقلیمی در چند سال اخیر به خاطر فعالیت های صنعتی و آلوده کـننـده انسانـی روند افزایشی بیشتری یافته، بـه طوری کـه میزان غلظت مواد سمی و دی اکسیدکربن در جو به حد بحرانی رسیده وآلودگیهای حرارتی، تغییرات زیـادی را در آلبدوی سـطوح مختلف و ترکیبات اقیانوسها ودریاها به وجود آورده است. چـنین مسائـلی می توانند یک سری مشـکـلات جدی برای انسان و محیـط زیست او و نیز ذخایر غذاییش به وجود آورند. در مقاله حاضر به بحث پیرامون این مطالب پرداخته شده است.
ارزیابی مدل های برآورد تبخیر و تعرق بالقوه برای منطقه اهر
حوزههای تخصصی:
برآورد تبخیر و تعرق بالقوه جهت برآورد نیاز آبی گیاهان، مدیریت طرحهای آبیاری و سایر مطالعات کشاورزی ضروری میباشد. در این پژوهش به منظور تعیین بهترین مدل برآورد تبخیر و تعرق بالقوه برای ایستگاه سینوپتیک اهر مقادیر تبخیر و تعرق بالقوه ماهانه حاصل از تشت تبخیر با مقادیر تبخیر و تعرق بالقوه به دست آمده از روش های مختلف مورد ارزیابی قرار گرفتند. بر اساس این نتایج مشخص گردید که روش های تورک، تورنث وایت، کریستینسن هارگریوز RA و بلنی کریدل پس از اعمال ضرایب اصلاحی، بهترین انطباق را با مقادیر تبخیر و تعرق بالقوه ماهانه حاصل از تشت تبخیر دارا می باشند.
توزیع زمانی بارش های رعد و برقی منطقه شمال غرب ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بارش های رعد و برقی از مهمترین پدیده های اقلیمی منطقه شمال غرب کشور ایران محسوب می شوند. این نوع بارشها در مواقعی از سال، ضمن تامین بخشی از آب مورد نیاز زراعی، بویژه در فصول گرم، تاثیرات فاجعه باری برروی محیط طبیعی، مردم و اقتصاد کشاورزی برجای می گذارند. بعلاوه بارش های تندری، به دلیل ماهوی در جهت وقوع سیلاب های شدید محلی، از پتانسیل بالایی برخوردار هستند. بنابراین هدف اصلی تحقیق حاضر عبارت از: بررسی تغییرات زمانی دراز مدت فراوانی و میزان بارش های حاصل از پدیده رعد و برق در منطقه مورد مطالعه است. تحلیل آماری مشاهدات ثبت شده در طول دوره آماری سالهای 1951 الی 2002 میلادی نشان دهنده این واقعیت است که باران های مذکور اغلب در فصول بهار و تابستان و طی ساعات بعد از ظهر و اوایل شب اتفاق می افتند. مدل های شبیه سازی شده نظریه احتمال تاثیرات مشترک سیستم های جوی سینوپتیک و عوامل فیزیوگرافیک برروی توزیع بارش های شدید و به تبع آن وقوع سیلاب های مخرب را تقویت می نمایند.
پیامدهای منفی فقدان نگرش سیستمی در احداث سد قرنقوچای واقع دردامنه های شرقی سهند
حوزههای تخصصی:
عملیات سدسازی و استقرار و بهره برداری از چنین سازه های آبی در حوضه قرنقوچای تغییرات عمدهای را در فعالیت فرآیندهای ژئومورفولوژیکی پدید آورده است. در واقع اقدامات عمرانی یکسویه در این حوضه و حوضه های مشابه در کوهستان های نیمه خشک تمامی عناصر، بخصوص کارکرد فرایندهای ژئومورفیک این نواحی را در قالب یک سیستم تحت تاثیر قرار داده و آمایش و مدیریت این نواحی بدون توجه به ویژگی های طبیعی و نحوه کارکرد سیستم ها، تعادل آنها را برهم زده و ادامه چنین روندی، چالش های جدی تری را نیز در آینده به همراه خواهد داشت. در چند دهه ی گذشته، احداث سدها در بخش های مختلف حوضه قرنقو، بویژه احداث سد سهند که با هدف اولیه استفاده ی بهینه از آب های سطحی و بهبود اقتصاد محلی صورت گرفته، توجه به اکوسیستم بسترجریان رودخانه قرنقو، دشت های سیلابی آن و در واقع کلیه اجزاء مربوط به این رودخانه را در مرحله دوم اهمیت قرار داده است. در این مقاله سعی شده پیامدهای ناشی از انجام عملیات سدسازی و اثرات آمایش یکسونگر در یکی ازحوضه های رودخانه ای کشور، واقع در یک محدوده نیمه خشک مورد بررسی قرارگیرد. نتایج این بررسیها نشان میدهد که عدم توجه به کارکرد سیستم های زهکشی و ویژگی های زمین شناسی، ژئومورفولوژی و غیره درحوضه مذکور باعث بروز آشفتگی های جدی درسطوح دامنه ها، تغییرات در بستر جریان رودخانه و در نهایت افزایش شدت فرسایش در بخش های مختلف حوضه شده است.
شناخت نواحی مستعد کشت گیاه صنعتی آفتابگردان در جلگه شرق گیلان
حوزههای تخصصی:
داده های اقلیمی یکی از مهم ترین منابع اطلاعاتی در کشاورزی است که به کیفیت خوب محصول کمک می کند. در واقع به منظور برنامه ریزی های پایه ای کشاورزی، نیاز به پیش بینی شرایط آتی و روند و هوایی وجود دارد. یکی از شاخه های اقلیم تغییرات و نوسانات احتمالی عناصر آب شناسی کشاورزی، تعیین هم اقلیمی کشاورزی است که از طریق آن مناطق با شرایط اقلیمی مناسب برای کشت گیاه خاص مشخص می شوند و از آنجا که هر گیاهی برای رشد مطلوب به شرایط اقلیمی مناسب خود نیاز دارد، با فراهم شدن این شرایط، عملکرد کمی و کیفی محصول افزایش خواهد یافت. هدف از نگارش این مقاله، شناخت نواحی مستعد جلگه شرق گیلان به منظور کشت گیاه صنعتی آفتابگردان می باشد. در این تحقیق از یک روش کاربردی با استفاده از دادههای توصیفی و تحلیل آنها، به همراه عملیات میدانی استفاده شده است. بدین منظور ابتدا مطالعات کتابخانهای به منظور شناخت خصوصیات فیزیولوژیک و تعیین آستانههای اقلیمی و نیاز خاکی گیاه آفتابگردان به انجام رسیده، سپس جمع آوری آمار و اطلاعات درازمدت هواشناسی و تجزیه و تحلیل دادهها در قالب نقشههای هم پارامتر، از طریق همپوشانی آنها با نیازهای فیزیولوژیک گیاه آفتابگردان توسط نرم افزار GIS انجام شد. در نهایت نواحی مستعد، نیمه مستعد و نامساعد کشت گیاه صنعتی آفتابگردان به صورت نقشه ارائه گردید و به وسیله کنترل عملیات میدانی در مناطق مستعد مشخص شد که استعداد کشت موفق به صورت پراکنده در گذشته وجود داشته و در بعضی نواحی در حال حاضر نیز وجود دارد. نتیجه پژوهش نشان داد که مناطق جنوبی جلگه شرق گیلان به مرکزیت جنوب لاهیجان تا درازلات و رامسر مناسب کشت گیاه آفتابگردان بوده ولی نواحی شمال آستانه اشرفیه تا ساحل دریای خزر بدین منظور نامناسب می باشند. بقیه نواحی میانی دارای شرایط نیمه مستعد هستند.
تحلیل چند متغیره ارتباط میزان بارش فصلی ایران و شاخص های اقلیمی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این مقاله به بررسی ارتباط بین میزان بارش در فصول پاییز، زمستان و بهار با شاخص های اقلیمی از طریق تحلیل رگرسیونی پرداخته شده است. شاخص های اقلیمی نوسان جنوبی((SOI، نوسان قطبی((AO و نوسان اطلس شمالی((NAO، شاخص نینو 4/3(NINO3/4)، شاخص چند متغیره انسو((MEI، شاخص انتقالی نینو((TNI و نوسان دهه ای اقیانوس آرام(PDO) در این بررسی به عنوان متغیر مستقل مورد مطالعه قرار گرفته است. در این پژوهش از داده های بارش ماهیانه 25 ایستگاه سینوپتیکی که دارای طولانی ترین و کامل ترین دوره آماری اند (دوره آماری 1951 تا 2003) و توان پوشش اکثر مناطق بارشی کشور را دارند استفاده شده است. نتایج بدست آمده از تحلیل رگرسیونی نشان می دهد که بین میزان بارش و شاخصهای اقلیمی مذکور در فصل بهار ارتباط بسیار ضعیفی وجود داشته است. در این مطالعه همچنین مشخص گردید که از میان شاخص های اقلیمی مرتبط با انسو، شاخص نینو 4/3بیشترین ارتباط را با میزان بارش پاییزه و زمستانه ایران دارد و شاخص نوسان جنوبی و شاخص چند متغیره انسو در رتبه های بعدی قرارگرفته اند. بین شاخص های انتقالی انسو و نوسان دهه ای اقیانوس آرام و میزان بارش رابطه ای مشاهده می شود. ضریب ارتباط میزان بارش های فصل پاییز و زمستان با شاخص نینو4/3 و چند متغیره انسو مثبت و با شاخص نوسان جنوبی منفی است.به علاوه نتایج حاصل از این تحلیل مشخص ساخت که نوسان قطبی و نوسان اطلس شمالی با میزان بارش زمستانه ارتباط بیشتری نسبت به بارش پاییزه دارند. ضریب شاخصهای نوسان قطبی و نوسان اطلس شمالی منفی می باشد که نشان دهنده رابطه معکوس بین میزان بارش فصول زمستان و پاییز و شاخص مذکور می باشد.
بررسی عناصر هواشناختی مؤثر بر جریانگرانی خروجی از خلیجفارس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ارتباط تیپ های همدید هوای ایستگاه سنندج با الگوهای گردشی تراز 500 هکتوپاسکال(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این پژوهش دو پایگاه داده، یکی مربوط به مقدار روزانه هفت متغیر اقلیمی (بارش، نم نسبی، ساعات آفتابی، میانگین، کمینه و بیشینه دما، و فشار تراز ایستگاه) در ایستگاه سنندج و دیگری مربوط به مقدار روزانه ارتفاع فشار تراز 500 هکتوپاسکال در عرض جغرافیایی 10 تا 60 درجه شمالی و طول 0 تا 70 درجه شرقی، مورد بررسی قرار گرفتند. بر روی پایگاه داده مربوط به متغیر های اقلیمی در طی سال های 1373-1343 پس از انجام تحلیل مولفه مبنا در نهایت تحلیل خوشه ای 11 تیپ همدید هوا برای ایستگاه سنندج تشخیص داده شد. سپس بر روی پایگاه داده مربوط به ارتفاع تراز 500 هکتوپاسکال در سال های1382-1352 تحلیل مولفه مبنا صورت گرفت و 11 مولفه به عنوان مولفه های اصلی انتخاب شدند. سپس برای دستیابی به الگوهای گردشی یک تحلیل خوشه ای بر روی نمرات یازده مولفه انجام شد که در پایان هشت الگوی گردشی اصلی مشخص شد و بنا به دلایلی الگوی گردشی شماره 3 خود به 10 الگوی گردشی فرعی تقسیم بندی شد. سرانجام با استفاده از جدول متقاطع و به دست آوردن فراوانی هر کدام از تیپ های همدید در زمان هر کدام از الگوهای گردشی رابطه بین الگوهای گردشی و تیپ های همدید هوای ایستگاه سنندج به دست آمد
مقایسه شاخص های ناپایداری جوی حوضه آبریز آجی چای با استانداردهای ناپایداری جوی و تعیین الگو برای این حوضه
حوزههای تخصصی:
تحقیق حاضر، الگوی ریاضی حوضه آبریز آجی چای را، که در بخش شرقی حوضه آبریز دریاچه ارومیه بین طول های 47°52? و 45°32? شرقی و عرض های 38°30? و 37°36? شمالی در شمال غرب کشور جمهوری اسلامی ایران قرار گرفته است، ارایه می نماید.در این پژوهش از آمار ایستگاه جو بالای تبریز که تنها ایستگاه از نوع خود در منطقه (شمال غربی کشور) می باشد، استفاده شده است. داده های تحقیق را هفت شاخص ناپایداری جوی (LI, SW, T.T, C.T., V.T, K, SI) در ایستگاه مذکور مربوط به 71 مورد وقوع سیل از سال 1375 تا 1383 در حوضه آبریز آجی چای تشکیل داده اند. مقایسه این شاخص ها با استانداردهای ناپایداری جوی مغایرت هایی را در برخی موارد بین ارقام مشاهداتی و ارقام پیشگویی شده نشان داده است و نهایتا شاخص های ناپایداری حوضه آبریز آجی چای به شرح زیر تعیین شده اندSI=<7.12 V.T>=24.7 T.T>=41.8 K>=14.3 C.T>=11.5 SW>=11.65 LI=<6.79
برآورد احتمالات خشکسالی و ترسالی با استفاده از زنجیره مارکف و توزیع نرمال (مطالعه موردی: قزوین)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
افزایش یا کاهش بارندگی نسبت به شرایط نرمال که اولی موجب افزایش خطر بروز سیل و دومی باعث خشکسالی میشود، پیامدهای اقتصادی - اجتماعی متفاوتی را بهدنبال دارد. آگاهی از توزیع احتمال بارندگیها زمینه مناسبی برای برنامهریزی منابع آب فراهم می آورد. این آگاهی از جمله به کمک روشهای دینامیکی و آماری میسر خواهد شد در این مقاله به کمک زنجیره مارکف و توزیع نرمال، احتمال حالتهای" خیلی خشک، خشک، نیمه خشک، متوسط، نیمه مرطوب، مرطوب، خیلی مرطوب" براساس بارشهای سالانه و فصول مختلف ایستگاه قزوین محاسبه و نتایج کار بست این دو روش آماری با هم مقایسه شده است. نتایج برازش دادههای بارش بر زنجیره مارکف حاکی از آن است که احتمالات حاصله برای مجموع حالتهای خشکسالی و مجموع حالتهای ترسالی بر مبنای بارش سالانه و فصلی با هم قابل مقایسهاند. آزمون حکم بر برتری زنجیره مارکف نسبت به توزیع نرمال دارد.
تحلیل و بررسی نقش عوامل توپوگرافی و دینامیک رودخانه ای، بر اندازه مخروط های واریزه ای مطالعه موردی : دامنه های شمال غربی سبلان(شمال غرب ایران )(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در دامنههای شمال غربی سبلان، به لحاظ عمل متناوب ذوب - انجماد، نوسانات شبانهروزی دما، اعمال فشارهای تکتونیکی وحضور درز و شکافهای متعدد در سنگها(عمدتاً آندزیت ،بازالت وگرانیت )، فرآیند هوازدگی همواره فعال است. عمل مداوم چنین فرآیندی درطی زمان، موجب انباشتگی واریزهها وتخته سنگها، در پای دامنهها، داخل درّهها وعمدتاً درداخل آبراهههای درجه2و3شده است. این واریزهها، دراثر دخالت عوامل مختلف، مانند وقوع سیلابها وگاه فعالیتهای انسانی دربخشهای حساس، جابجا شده وموجب تغییر مورفولوژی بسترهای طبیعی آب گردیدهاند. جریانات واریزهای منطقه مورد مطالعه، تحت تاثیر وضعیت توپوگرافی ودخالت عوامل مورفوژنز، مشخصات خاص خود را دارند. طول جریانات واریزهای (به عنوان یک متغیر بسیار مهم )در محدوده مورد بررسی، معمولاً بزرگتر از پهنای آنها است. بهطورمتوسط این میزان از 1:3 تا 1:5 دربخشهای مرتفع منطقه، متفاوت است. نسبت مذکور درجریانات واریزهای قدیمی (بالاتر ازروستای کوتلروینگجه)بالاودرجریانات واریزهای کنونی (درسرتاسر منطقه )، که اغلب برروی گرانیتهای اولیگوسن تشکیل شدهاند، پایین است. نتایج حاصل ازبررسیهای کمّی وتحلیلهای آماری و با استفاده ازرگرسیون چند متغیّره نشان میدهد که، دربزرگ شدن طول مخروط واریزهها که معرف حجیم شدن واریزههای تشکیل شده درپای دامنهها است، نقش عمق معبر بسیار برجسته است. بررسی اقلیم گذشته و معبرهای عمیق ایجاد شده درجریانات واریزهای قدیمی، نشان میدهد که در زمان تغییرات آب وهوائی هلوسن، به طورقابل ملاحظهای بر میزان واریزهها افزوده شد. وجود شیبهای تند(40-90 درجه)، عدم پوشش گیاهی گسترده، وقوع بارشهای شدید، وافزایش میزان ذوب برفهای ارتفاعات و وقوع سیلابهای بزرگ، ازعلل اصلی ایجاد وجابجایی واریزهها درگذشته و برجایگذاری معبرهای عمیق درارتفاعات پایین محدوده مورد مطالعه بوده است.
بازیابی حدود برف مرز دره شهرستانک در آخرین دوره یخچالی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
دره ی شهرستانک بی شک، یکی از مهم ترین مناطق برای مطالعه ی یخچالهای دوران کواترنر در البرز مرکزی است. از ویژگیهای منحصر به فرد این حوضه، می توان به یخرفتی با 5800 متر طول و 3.5 کیلومتر مربع مساحت در انتهای آبراهه ی اصلی، دره های U شکل، تخته سنگهای سرگردان، دره های کور و بالاخره سیرکها اشاره کرد. پژوهشگران بسیاری از منطقه ی البرز مرکزی بازدید کرده و گزارشهای ارزشمندی نیز تهیه کرده اند که در میان آنها اشاره هایی نیز به برخی اشکال تراکمی و یا کاوشی فرسایش یخچالی دره ی شهرستانک شده است. اما در مقیاس تفصیلی در مورد حدود گسترش یخبندانهای دوره ی کواترنر، ارتفاع برف مرز و ارتفاع خط تعادل (ELA) در آن دوره در دره ی شهرستانک، سخنی به میان نیامده است. این پژوهش در صدد بوده است تا با تحلیلی آماری، توزیع سیرکهای یخچالی و نیز ارتفاع برف مرز در آخرین دوره ی یخچالی را در این محدوده مورد بررسی قرار دهد. برای دست یابی به این هدف و بیان چگونگی توزیع سیرکهای یخچالی از آزمون مجذور کی استفاده شده است. روشهای گوناگونی برای بازسازی خط تعادل برف و یخ (ELA) پیشنهاد شده است که در اینجا با روش شاخص قرار دادن ارتفاع کف سیرکها، ارتفاع برف مرز دوره وورم تعیین شده است. نتایج تحقیق ثابت می کند که در مورد سیرکهای یخچالی، بین فراوانیهای مشاهده شده و فراوانیهای مورد انتظار، تفاوت معنی داری وجود دارد و توزیع این سیرکها ناشی از راستای ناهمواری است. افزون بر این، اندازه ی سیرکها حاکی از آن است که فرایندهای گوناگونی در شکل گیری آنها شرکت داشته اند. در مورد ارتفاع برف مرز دوره ی گذشته نیز ادغام روش بررسی کف سیرکها و روشهای آماری، ارتفاع 2616 متر را برای برف مرز دره شهرستانک در آخرین دوره یخچالی پیشنهاد شده است.
شناسایی فصول اقلیمی با استفاده از تحلیل خوشه ای
حوزههای تخصصی: