مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
شیرکوه
حوزههای تخصصی:
برای استفاده بهتر از بارشهای یک منطقه، ابتدا لازم است تا شناخت کافی از شرایط سینوپتیکی و ترمودینامیکی رخداد بارش در آن ناحیه صورت بگیرد. پژوهش حاضر با استفاده از دادههای بارش روزانه 38 ایستگاه هواشناسی، نقشههای سینوپتیکی، دادههای جو بالای ایستگاههای کرمان، اصفهان و بندرعباس در یک دوره آماری 20 ساله در منطقه شیرکوه یزد انجام شده است. نتایج تحقیق نشان میدهد که سه نوع سیستم سینوپتیکی منطقه را تحت تأثیر قرار میدهد. الگوی نوع اول همراه با استقرار کم فشار سودانی روی شبه جزیره عربستان میباشد. الگوی نوع دوم سیستمهای ترکیبی سودانی- مدیترانهای میباشند. این دو الگو به سبب تغذیه خوب رطوبت و دما از پهنههای آبی جنوب کشور و شرایط سینوپتیکی و ترمودینامیکی جوی مناسبتر، بارشهای زیادتری را در منطقه فراهم میآورند. الگوی نوع سوم سیستمهای مدیترانهای میباشند که از رطوبت، ناپایداری و بارش کمتری برخوردارند. ساختار قائم دما و رطوبت ایستگاههای جو بالای مطالعه شده، نشان میدهد که 2 تا 3 روز قبل از انتقال سیستمهای کم فشار به منطقه، جو این ایستگاهها به طور شدید خشک و پایدار بوده و بتدریج با انتقال سیستمهای مذکور به منطقه رطوبت کسب کرده و دما نیز افزایش پیدا میکند. در نتیجه ساختار دمایی و رطوبتی جو ایستگاههای مذکور بتدریج ناپایدار شده و شرایط را برای ریزشهای جوی فراهم میآورد.
بررسی اثرات جهت جغرافیایی دامنه ها بر حجم مخروط افکنه (مطالعه موردی: شیرکوه یزد)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مشخصات مخروط افکنه از جمله حجم آنها در ارتباط با عوامل و پارامترهای مختلف و متعددی است که می توان آنها را در شش گروه عمده شامل عوامل اقلیمی و تغییرات آن، ویژگیهای هندسی حوضه های بالادست مخروط افکنه، لیتولوژی حوضه ها، تغییرات تکتونیکی بویژه تغییرات سطح اساس حوضه ها، تغییرات کاربری زمین و جهت جغرافیایی دامنه ها دسته بندی نمود. هدف این پژوهش بررسی نقش جهات جغرافیایی بر حجم مخروط افکنه ها در کوه بزرگ شیرکوه از کوههای پراکنده ایران مرکزی است. برای انجام این کار از تصاویر ماهواره ای، نقشه رقومی ارتفاعی با قدرت تفکیک 5 متر و همچنین نقشه های توپوگرافی برای مشخص نمودن محدوده مخروط افکنه ها و همچنین حوضه های آبریز بالادست استفاده گردید. بدین ترتیب، 24 مخروط افکنه بزرگ و قابل ملاحظه با محدوده حوضه های آبریز بالادست مشخص گردیدند. با استفاده از مدل کمی در سیستم اطلاعات جغرافیایی حجم مخروط افکنه ها محاسبه و میزان همبستگی آنها در SPSS با 8 پارامتر هندسی اندازه گیری شده حوضه های آبریز بالادست تعیین گردید. سپس، در مدل رگرسیون ضریب تعیین و سطح معناداری آنها نیز مشخص گردید. نتایج حاکی از آن است که در دامنه های جنوبی ضلع شرقی شیرکوه همبستگی بالایی بین حجم مخروط افکنه ها با عوامل هندسی بویژه مساحت(0.99)، محیط(0.98)، طول حوضه(0.95) و شیب متوسط حوضه(0.55) با سطح معنی داری صفر و نزدیک به صفر وجود دارد. این امر برای دامنه های غربی شیرکوه نیز صدق نموده و عوامل هندسی به ترتیب شامل مساحت، محیط و ضریب شکل(با همبستگی 0.99) طول حوضه(0.94)، شیب و ارتفاع متوسط(0.85) مهمترین عوامل تعیین کننده حجم مخروط های افکنه بوده اند. اما برای دامنه های شرقی با ضلع شمالی تنها شیب(0.64) و ضریب شکل(0.59) و برای دامنه های شمالی شیرکوه، ضریب گراویلیوس(0.43) و طول حوضه(0.37) همبستگی متوسطی را نشان می دهند که آن هم از سطح معنی داری قابل قبولی برخوردار نمی باشند. بنابراین در این دامنه ها عوامل هندسی حوضه ها کمترین نقش را در حجم مخروط افکنه ها ایفا کرده اند.
محوطه یادمانی شیرکوه نایین، نشانه ای نو در مطالعات دوران ساسانی فلات مرکزی (ارزیابی شواهد باستان شناختی و متون تاریخی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
متون دست اول تاریخی و شواهد باستان شناختی نظیر محوطه های باستانی و مواد فرهنگی (سفال، سکه و ..) و نیز کتب جغراف یانویسان ق رون اولی ه ی اسلامی آگاهی هایی از تقسیمات اداری ایالت پارس در دوران تاریخی به ما می دهن د و جملگی شهرستان نائین را جزء کوره ی اصطخر فارس می دانند. شهرستان نائین یکی از بخش های استان اصفهان در حاشیه-ی کویر است. شواهد متعدد و آثار برجای مانده از منطقه پاکوه نایین، نشان از اهمیت این منطقه در روزگار باستان به ویژه در دوره ی ساسانی دارد. پاکوه در 30 کیلومتری شمال غرب شهرستان و محوطه ی شیرکوه در 6 کیلومتری غرب روستای سپرو واقع شده است. به دلیلِ موقعیت جغرافیایی و سوق الجیشی، منطقه مستعد شکل گیری استقرارهای انسانی در طول زمان های مختلف بوده است. از جمله شواهد حضور ساسانیان در این منطقه می توان به قلعه، صفه و بنای چهارطاقی آن، اشاره نمود که حاکی از اهمیت این منطقه در دوران پیش گفته است و احتمالاً در گذشته این محل، در مسیر راهی با اهمیت قرار داشته است که ساسانیان در آن اقدام به احداث قلعه ی در فراز کوه شیرکوه (کوه زرد) در آن کرد ه اند. مقاله حاضر با روش ارزیابی شواهد باستان شناختی و متون نوشتاری به حضور ساسانیان در این بخش از فلات مرکزی پرداخته و نتیجه اولیه بدست آمده نشان از اهمیت آن در دوره ساسانی دارد.
پیش بینی تغییرات پوشش اراضی با استفاده از مدل تلفیقی زنجیره مارکوف و سلول های خودکار (مطالعه موردی: حوزه شیرکوه)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و توسعه بهار ۱۴۰۰ شماره ۶۲
251 - 270
حوزههای تخصصی:
تغییرات کاربری نقش مهمی در درک ارتباط متقابل بین فعالیت های بشر و محیط زیست دارد، بررسی این تغییرات به صورت توالی زمانی از گذشته و پیش بینی آن در آینده ضروری است. تهیه نقشه کاربری اراضی با بهره گیری از تکنیکهای سنجش از دوری، یکی از پرکاربردترین روش های تهیه نقشه کاربری اراضی و مقایسه کاربری های موجود است. هدف از این پژوهش، ارزیابی روند تغییرات اراضی حوزه شیرکوه در استان یزد و پیش بینی پوشش اراضی آن در سال 2024 است. بدین منظور نقشه های کاربری اراضی با استفاده از تصاویر سنجنده های TM و OLI لندست در سال های 2000 ،2008 و 2016 به روش طبقه بندی نظارت شده حداکثر احتمال تهیه گردید. سپس با استفاده از نقشه کاربری اراضی سال های 2000 و 2008، پوشش اراضی در سال 2016 پیش بینی شد و با نقشه کاربری اراضی سال 2016 که از طبقه بندی نظارت شده با استفاده از تصویر ماهواره ای به دست آمده بود، صحت سنجی شد. با استفاده از نقشه کاربری اراضی سال 2008 و 2016، پوشش اراضی مربوط به سال 2024 پیش بینی شد. نتایج روند تغییرات کاربری اراضی در 16 سال مورد بررسی (2000-2016) نشان داد که بطور متوسط سالانه 85/161 هکتار از مراتع غنی، 14/131 هکتار از مراتع فقیر و 72/7 هکتار از مساحت اراضی کشاورزی کاسته و 16/45 هکتار در هرسال به کاربری شهری و 72/265 هکتار به مناطق کوهستانی اضافه شده است. باتوجه به اینکه پوشش مرتع بیشتر در مناطق کوهستانی دیده می شود دلیل افزایش مساحت کوهستان به دلیل کاهش مساحت مراتع بوده است. نتایج پیش بینی پوشش اراضی در سال 2024 نشان داد که 55/0 درصد از کاربری کشاورزی، 82/0 درصد از مرتع غنی، 80/0 درصد مرتع فقیر، 51/0درصد اراضی شهری و 97/0درصد کوهستان بدون تغییر باقی می مانند. امکان تبدیل زمین های کشاورزی به مسکونی و مرتع فقیر 40/0 درصد می باشد.
بررسی اثر ارتفاع و دما در فرایندهای فنولوژی گیاهان، با استفاده از تجزیه وتحلیل هارمونیک سری زمانی NDVI سنجنده MODIS (مطالعه موردی: شیرکوه استان یزد)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
فنولوژی به مطالعه زمان وقوع رخدادهای تکرارپذیر زندگی گیاهان در رابطه با عوامل زنده و غیرزنده می پردازد. یکی از روش های بررسی تغییرات روند رشد گیاه استفاده از سری های زمانی تصاویر ماهواره ای و روش های سنجش از دور است. هدف از پژوهش حاضر تعیین معنای فیزیکی هریک از مؤلفه های سری فوریه، درمورد انواع پوشش گیاهی و فرایندهای فنولوژی گیاهان، با استفاده از تجزیه سری های زمانی شاخص پوشش گیاهی (NDVI) حاصل از سنجش از دور است. هدف دیگر نیز تعیین روند تغییرات مؤلفه های سری فوریه، در زمینه تغییرات ارتفاع از سطح دریا و درجه حرارت فصل بهار است. بدین منظور، در مطالعه حاضر، از محصول هشت روزه شاخص NDVI سنجنده MODIS، با نام MOD09Q1، با قدرت تفکیک مکانی 250 متر استفاده شد. ابتدا، با استفاده از الگوریتم HANTS و سری های زمانی یک ساله NDVI سنجنده MODIS در سال های 2013، 2014 و 2015، مؤلفه های سری های فوریه یا همان تصاویر دامنه و فاز تولید شد. سپس تغییرات و ارتباط هریک از این مؤلفه ها به نسبت تغییرات ارتفاع و دما، در منطقه شیرکوه استان یزد، بررسی شد. براساس نتایج، با کاهش 1 درجه سانتی گراد در میانگین دمای فصل بهار، که با افزایش ارتفاع از سطح دریا رخ می دهد، تأخیر هفت روزه ای در چرخه های سالیانه و تأخیری پنج روزه در چرخه های شش ماهه سری های زمانی NDVI ایجاد می شود. در چرخه های سالیانه، بیشترین مقدار واریانس با استفاده از گیاهان دارای دوره های رشد سالیانه و در چرخه های شش ماهه، بیشترین مقدار واریانس با استفاده از گیاهان دارای دوره رشد کوتاه و فصلی کنترل می شود. براساس نتایج، الگوریتم HANTS و تحلیل سری های فوریه می تواند، در شناخت تأثیرات عوامل اقلیمی در فرایند های فنولوژی و زمان شروع رشد گیاهان، بسیار کارآمد باشد.
نقش عوامل ژئومورفولوژی و تغییر سیستم های مورفوکلیماتیک در شکل گیری و تحول الگوی سکونتگاه های انسانی در ایران مرکزی (پیرامون شیرکوه- یزد)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
برنامه ریزی فضایی سال دوازدهم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲ (پیاپی ۴۵)
137 - 162
حوزههای تخصصی:
چکیده طرح مسئله: امروزه افزایش جمعیت انسانی ضرورت روزافزونی برای اشغال زمین های پیرامون مناطق سکونتگاهی را به وجود آورده است که این نیاز با شاخص های ژئومورفیک هر منطقه ارتباط تنگاتنگی دارد. اگر روند ایجاد سکونتگاه های جدید بدون تناسب با ظرفیت ها و امکانات طبیعی شکل بگیرد، آثار و نتایج نامناسبی در فضای کالبدی-زیستی درون شهری از قبیل بروز مخاطرات طبیعی، برهم زدن تعادل محیط زیست و اختلال در امر خدمت رسانی را به وجود می آورد. براساس مطالعات مختلف، بین مؤلفه های ژئومورفولوژی و سکونتگاه های انسانی ارتباط نزدیکی وجود دارد. این مؤلفه ها گاهی سبب رشد و تبلور کانون های مدنی و پیدایش و گسترش سکونتگاه ها شده و گاهی نیز برای این کانون ها پرمخاطره جلوه و دافعه ایجاد کرده اند؛ بنابراین شناخت ویژگی های محیط طبیعی و توانمندی های لندفرم هایی سطح زمین برای تمیز و تشخیص نقاط مناسب و پایدار به منظور ایجاد و توسعه استقرارگاه انسانی اهمیت و ضرورت دارد. هدف: هدف پژوهش حاضر، بررسی و تحلیل نقش عوامل و مؤلفه های ژئومورفیک در شکل گیری، توسعه، تحول و الگوی استقرار سکونتگاه های پیرامون کوه بزرگ شیرکوه در منطقه خشک و گرم ایران مرکزی است. روش: برای انجام این پژوهش از نقشه های توپوگرافی و زمین شناسی، تصاویر گوگل ارث و مهم تر از همه مطالعات و مشاهدات میدانی بهره گرفته شد. روش انجام کار نیز پدیدارشناسی توصیفی بوده است. نتایج: نتایج این پژوهش، حاکی از الگوی متفاوت سکونتگاه ها در دامنه های شمالی و جنوبی و همچنین غربی و شرقی شیرکوه است به گونه ای که اغلب سکونتگاه های واقع در ارتفاعات بالای دامنه های جنوبی در خط تعادل آب و یخ، در محدوده ارتفاعی 2450-2550 متر و در دامنه های شمالی، این محدوده ارتفاعی بین 1700 تا 1650 متر متغیر است. تحلیل ها نشان دهنده آن بود که مهم ترین عامل ایجاد سکونتگاه ها در وهله نخست، لندفرم های یخچالی و در وهله بعد دریاچه های کواترنری (چاله های کویری کنونی) و سواحل آنها بوده است؛ در حالی که لندفرم های جریانی ازجمله تراس های رودخانه ای، مخروط های افکنه و دشت سرها، حتی با داشتن منابع آب به نسبت خوب، برخلاف اغلب مناطق دیگر ایران و جهان، نقشی در به وجود آمدن این سکونتگاه ها نداشته اند. استقرار بر روی لندفرم های یخچالی در ارتفاعات بالای 2000 متر به احتمال به دوره های بسیار خشک و گرم و استقرار در حاشیه چاله های کویری کنونی به دوره های سرد کواترنر پایانی برمی گردد. نوآوری: این پژوهش نشان دهنده آن بود که اگرچه براساس مطالعات قبلی اغلب مراکز سکونتگاهی ایران اعم از شهری یا روستایی، به ویژه در بخش های مرکزی و شرقی بر روی مخروط افکنه ها استقرار یافته اند (حتی برای سکونتگاه های پیش از تاریخ)، مخروط افکنه ها به دلیل بارش های شدید رگباری و شدت سیلاب ها در هیچ جای منطقه موردمطالعه، تا قبل از سه دهه گذشته، هرگز مورداستفاده برای ایجاد سکونتگاه قرار نگرفته است؛ همچنین مطالعه نشان دهنده آن بود که لندفرم های یخچالی ارتفاعات بالا، بنا بر دلایل خاص اقلیمی، مطلوب ترین مکان برای ایجاد و تحول سکونتگاه بوده است.
اثرات جهت جغرافیایی دامنه بر ابعاد مخروط افکنه (نمونه ی موردی: شیرکوه-یزد)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات جغرافیایی مناطق خشک دوره ۷ تابستان ۱۳۹۶ شماره ۲۸
105 - 122
حوزههای تخصصی:
شکل گیری، توسعه و فرگشت مخروط افکنه ها تحت تأثیر پارامترهای متعددی است که بر حسب مطالعات قبلی عبارت اند از: عوامل هندسی حوضه ها، شرایط اقلیمی و تغییرات آن، تکتونیک، لیتولوژی، تغییرات سطح اساس و تغییرات کاربری زمین. در هر منطقه ای یکی از این عوامل کنترل کننده مورفولوژی، رسوب شناسی و ابعاد این عارضه ها هستند. هرچند نحوه ی قرارگیری دامنه ی حوضه ی آبریز در برابر توده های هوای مرطوب می تواند بر ابعاد مخروط افکنه اثرگذار باشد، اما تاکنون کم تر موردتوجه محققین قرار گرفته است. این پژوهش به دنبال بررسی اثرات جهات جغرافیایی بر ابعاد مخروط افکنه های پایین دست در کوه شیرکوه در بخش مرکزی فلات ایران با آب وهوای خشک است. برای این منظور 24 مخروط افکنه در دامنه های شرقی با جهت شمالی و جنوبی، دامنه های غربی و دامنه های شمالی مشخص و در GIS ترسیم شدند. عوامل هندسی آن ها شامل مساحت، طول، عرض مرکز و عرض قاعده ی مخروط به همراه عوامل هندسی حوضه های بالادست شامل مساحت، محیط، ضریب گراویلیوس، ضریب شکل، طول حوضه، متوسط ارتفاع، متوسط شیب و تراکم زهکشی محاسبه و در نرم افزار SPSS همبستگی و سپس رگرسیون آن ها ارزیابی گردید. یافته ها نشان می دهد که در دامنه های شرقی با جهت شمالی و دامنه های شمالی همبستگی بین عوامل هندسی حوضه ها با ابعاد مخروط-افکنه ها بسیار پایین است، اما در دامنه های شرقی با جهت جنوبی و دامنه های غربی مقادیر همبستگی بالا و در بسیاری موارد به بیش از 0.99 درصد می رسد. محاسبات رگرسیون چندمتغیره نشان داد که در جهات جغرافیایی مختلف عوامل اثرگذار حوضه بر ابعاد مخروط افکنه ها یکسان نیست. برای نمونه ، دو عامل شیب و ارتفاع حوضه در جهات مختلف، اثرگذاری متفاوتی داشته اند؛ در دامنه های شرقی با جهت شمالی این دو عامل، بیش تر مساحت و طول مخروط را تحت تأثیر قرار داده اند، اما در همین دامنه ها با جهت جنوبی، شیب و ارتفاع، تأثیری در ابعاد مخروط افکنه ها نداشته اند.