فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۵۸۱ تا ۱٬۶۰۰ مورد از کل ۴٬۸۱۴ مورد.
حوزههای تخصصی:
هدف اصلی این تحقیق، بررسی تغییرات سطح آب دریاچه ارومیه با استفاده از تصاویر ماهواره ای در سال های مختلف و همچنین تعیین عوامل اصلی کاهش آب این دریاچه با استفاده از روش آماری چند متغیره تحلیل مولفه های اصلی در بین عوامل مورد مطالعه می باشد. برای این منظور از تصاویر ماهواره ای لندست و همچنین داده های 29 متغیر شامل میانگین بارش، دما، تبخیر و تعرق پتانسیل فصلی، میانگین باد، رطوبت نسبی، ابرناکی (0-2)، (6-3)، (8-7) اکتا سالانه و دبی ماهانه کل حوضه در دوره آماری 1970-2005 استفاده شده است. از روی تصاویر می توان تشخیص داد که در طی 35 سال گذشته (1975-2009) خطوط ساحلی در شرق و بویژه جنوب شرق (مصب رودخانه دائمی و پر آب زرینه رود) پسروی بسیار مشخصی داشته است و تراز آب ماکزیمم و مینیمم آن حدود 2258 کیلومتر مربع کاهش داشته است. با استفاده از تحلیل مولفه های اصلی 6 عامل اصلی به عنوان مولفه های اصلی کاهش آب دریاچه ارومیه در بین عوامل مورد مطالعه مشخص شد که 8/78 درصد از واریانس کل را به خود اختصاص دادند. دبی های ژانویه، فوریه، مارس، نوامبر و دسامبر به عنوان مولفه اول تعیین شد که 8/38 درصد از واریانس کل را شامل می شود. پایین آمدن تراز آب دریاچه ارومیه مشکلات عدیده ای را از لحاظ تغییرات اقلیمی، گردشگری، اقتصادی، زیست محیطی، کشاورزی برای سکونتگاه ها و مناطق شهری-روستایی اطراف دریاچه به بار خواهد آورد.
فرسایش خندقی
حوزههای تخصصی:
بررسی و تحلیل بارش های ناحیه شمال ایران با استفاده از تحلیل خوشه ای و تجزیه تابع تشخیص(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این پژوهش با استفاده از روش های آماری چندمتغیره (تحلیل خوشه ای و تجزیه تابع تشخیص)، به منظور شناسایی تفاوت های زمانی و مکانی بارش و نواحی مشابه بارشی صورت گرفته، داده های بارش ماهانه دوره آماری 1995 تا 2007 مربوط به 35 ایستگاه سینوپتیک، کلیماتولوژی و بارانسجی شمال ایران شامل سه استان گلستان، گیلان و مازندران مورد استفاده قرار گرفت. ابتدا برای گروه بندی و همگن سازی ایستگاه ها از تحلیل خوشه ای به روش Ward استفاده شد. سپس برای آزمون صحت نتایج حاصل از تحلیل خوشه ای آزمون تابع تشخیص و تجزیه به روش (Wilk’s Lambda) استفاده گردید. نتایج حاصل از روش تحلیل خوشه ای به روش فواصل اقلیدسی به روش وارد نشان داد که برحسب مقدار و زمان بارش در منطقه مورد مطالعه می توان چهار خوشه عمده بارش ی ترسیم کرد. همچنین نتایج حاصل از تجزیه تابع تشخیص نشان داد که حدود 3/82 درصد از خوشه بندی های انجام شده در تحلیل خوشه ای به درستی صورت گرفته و حدود 7/17 درصد آن به اشتباه خوشه بندی شده است و روش ویلکز لامبدا هم تفاوت بین میانگین ها را تأیید کرد.
روند تغییرات و توزیع گازهای نادر در جو
حوزههای تخصصی:
برآورد بارش مؤثر در رابطه با کشت گندم دیم (مورد: دشت خرم آباد)
حوزههای تخصصی:
خرم آباد منطقه ای در غرب مرکزی ایران است که از نظر اقلیمی‘ بر اساس ضریب دمارتن جزء مناطق نیمه خشک و براساس کلیموگرام آمبروژه‘ نیمه مرطوب سرد محسوب می شود. میانگین مجموع بارش سالیانه این منطقه حدود 508 میلی متر است که 54 درصد آن در زمستان‘ 5/28 درصد آن در پاییز و 3/17 درصد آن در بهار دریافت می شود. در این مقاله‘ باران مؤثر کشاورزی خرم آباد براساس روش SCS برآورد شده است. البته برای برآورد باران مؤثر‘ روشهای تجربی متعددی ارائه شده که هر یک مناسب با مناطق خاصی است؛ ولی در روش SCS تنها داده هایی مثل بارش‘ تبخیر و تعرق بالقوه و عمق آبیاری مورد نیاز بوده و در آن محدودیت مکانی وجود ندارد. جهت استفاده از روش SCS ابتداء تبخیر و تعرق ماهانه گیاه مرجع برای دوره آماری براساس روش فائو (پنمن – مانتیت) محاسبه و سپس با استفاده از بارش ماهانه دوره آماری (1995-1970)‘ بارن مؤثر برای اعماق مختلف (10‘ 20‘ 30‘ 40‘ 50‘ 60‘ 70 و 75 میلیمتری) برآورد شده است. در میان ماههای مورد بررسی (اکتبر نا مه)‘ حداکثر باران مؤثر در ماه مارس دریافت شده که برابر با 4/11 درصد کل باران مؤثر سالیانه است. به همین ترتیب و به منظور تعیین احتمال دریافت باران مؤثر در هر ماه‘ بارانهای مؤثر برآورد شده‘ با توزیع های مختلف آماری برازش داده شده و احتمال وقوع و دوره بازگشت مقادیر مختلف باران مؤثر در هر ماه ارائه گردیده است.
نظریه های نو در ژنز آب و هوای موسمی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بررسی تغییرات الگوی رودخانه تالار در جلگه ساحلی دریای مازندران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پیش بینی تغییرات کلی و حتی جزئی الگوی رودخانهها از عمده ترین مباحث مربوط به ژئومرفولوژی رودخانه ای می باشد در همین راستا تحقیقات متعددی توسط ژئومرفولوژیست ها صورت گرفته است این مقاله نیز تغییرات مرفولوژی کانال رودخانه تالار در محدوده جلگه ساحلی خزر را مورد بررسی قرار داده است برای دستیابی به این هدف پس از بررسی مرفولوژی رودخانه به تجزیه و تحلیل تغییرات الگوی رودخانه پرداخته شده است بر این اساس ابتدا مسیر مورد مطالعه از نظر شکل الگو تقسیم بندی و سپس تغییرات الگو در مقطع زمانی 39 ساله با روشهای تغییرات زمانی و مکانی معادلات ریاضی روش گرافیکی و روش میدانی مورد بررسی قرار گرفته است و سعی شده تا با استفاده از این روشها تغییرات الگو و شکل های مختلف تغییر شکل و جابجائی مسیر بستر رودخانه تغیین و پیش بنی گردد برای نیل به این هدف از عکس های هوایی سالهای 1334 و 1373 با یک فاصله زمانی 39 ساله از نظر بررسی تغییرات مقطعی و نیز داده های هیدرولیک جریان و پارامترهای هندسی کانال برای تحلیل استفاده شده است نتایج این بررسی نشان می دهد که رودخانه هنوز تعادل دینامیکی نهایی خود را به دست نیاورده است و همچنان درحال تغییر و جابجائی و ایجادپیچ و خم های جدید و توسعه در قسمت علیای جلگه می باشدو در قسمت سفلی یعنی در محدوده دارای الگوی پیچانرودی نیز تغییراتی خلی کند و بطئی دارد و همین امر موجب شده تا در فاصله زمانی 39 ساله این تغییرات محسوس نباشد
آیا دشت جلفا- هادیشهر مکان ژئومورفولوژیک (ژئومورفوسایت) است؟ نگرشی نو در مدیریت مناطق گردشگری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
دشت جلفا - هادیشهر واقع در شمال غرب ایران، در دهههای اخیر به عنوان مقصد گردشگری یا معبر گردشگران برای مسافرت به مکانهای گردشکری پیرامون دشت مطرح شده است. این مقاله سعی دارد تا با معرفی این دشت به عنوان مکانی ژئومورفولوژیک از یکسو توجه برنامهریزان را به آسیبپذیری گردشگران از مخاطرات ژئومورفولوژیکی و از سوی دیگر آسیبپذیری میراث زمین از فعالیتهای گردشگری، جلب نماید. فرایند پژوهش بر پایه تحقیق و تحلیل دادهها در چند مرحله صورت گرفته است: 1) توصیف ویژگیهای عمومی منطقه مورد مطالعه، 2) تشخیص و شناسایی واحدهای ژئومورفولوژیک، 3) شناسایـی پدیدههای ژئومورفولوژیکی و عـناصر زمین محیطی که میتواند در توانمندی یا آسیبپذیری گردشگری منطقه نقش داشته باشد، و 4) تعریف سناریوهای خطر احتمالی در منطقه. بر اساس نتایج این پژوهش، دشت جلفا - هادیشهر یک مکان ژئومورفولوژیک است که ویژگیهای آن در جدولی با عنوان کارت شناسایی مکان ژئومورفولوژیک تنظیم گردیده است. افزایش روز افزون تراکم جمعیت ساکن و گردشگر در این مکان، آن را در برابر چالشی مهم به نام تهدید پایداری محیطی قرار داده است. به نظر میرسد این مسأله با درک و فهمی درست از چشمانداز و مخاطرات تهدیدکننده آن براحتی قابل حل است و میتوان با تهیه نقشههای ژئومورفولوژی، تهیه کارتهای شناسایی و ارائه اطلاعات به مسئولین و برنامهریزان جهت لحاظ در برنامههای توسعه از یک طرف و القاء این اطلاعات به گردشگران از طریق همین نقشهها از طرف دیگر به این مهم دست یافت.
نقش داده های زمین شناسی در کم کردن خطرات بیابانی شدن زمینها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بیابان ها بخشی از مناظر زمین ما را در طول دوره های طولانی زمین شناسی شکیل داده اند و بیابانی شدن پدیده ای است که در آن، تعادل حیاتی طبیعی(بیوستازی) به طور کلی بر هم می خورد و عدم تعادل زیستی یا « اگسیستازی » حاصل می شود. عوامل متعدد ایجاد این پدیده را به طور خلاصه به شرح زیر عنوان کرد: 1- فعالیتهای زمین شناسی مانند زمین ساخت، آتش فشان،پیدایش ارتفاعات نمکی ( دیاپیریسم)، چین گسل ، زلزله و فرسایش، رسوب گذاری تخریبی- شیمیایی- تبخیری و غیره. 2- تغییرات کلی یا محلی اقلیمی همراه با تغییرات سطح دریاها ،یخبندان، تبخیر و جابجائی های توده های هوائی به خصوص در عرض های پائین و بالا (مثلا حاشیه یخچالی – عرض های اسبی ) و غیره با ایجاد بیابانهای سرد یا گرم 3- فعالیتهای حیاتی به خصوص اثرات انسانی ( آنتروپولوژیک) که متاسفانه بر اثر کمی یا بی اطلاعی متخصصین محیطی از مسایل زمین شناسی، به آن بهای زیادی داده شده است. با بررسی عوامل متعدد بیابان زائی در ایران و خاورمیانه،نقش عوامل زمین شناسی به نحو چشمگیری در قابلیت بیابانی شدن ایران بچشم می خورد که به صورت تعادل شکننده و ظریف محیطی است و فقط با شناخت روند تکامل آن می توان با خطرات احتمالی بیابانی شدن مقابله کرد و برنامه ریزی توسعه و پیشرفت را با آن هماهنگ ساخته و کاربریهای جدیدی در جهت بهره مندی از مواهب طبیعی ( معدنی و تطابق های تازه زیستی) را تعریف نمود.
بررسی رابطه تغییرات زمانی دمای سطح زمین و الگوی فضایی تغییرات کاربری اراضی (مطالعه موردی: شهر زنجان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
جایگزینی پوشش های گیاهی با آسفالت و بتن و تغییر کاربری اراضی از عوامل اصلی انتشار گرماهای انسان ساز به شمار آمده که باعث افزایش دمای محیط زیست شهری و منجر به ایجاد جزیره حرارتی شهری می شود. یکی از موضوعات اساسی در بررسی و پایش جزایر حرارتی شهری، واکاوی و شناسایی تغییرات زمانی و مکانی آن ها است که در این رابطه آمار فضایی به خوبی توانسته است به این مهم بپردازد. در این پژوهش تلاش شده است تا با استفاده از سنجنده TM ماهواره Landsat5 و سنجنده های OLI و TIRS ماهواره Landsat8، تغییرات زمانی و مکانی دمای سطحی شهر زنجان مورد بررسی قرار گیرد. بدین منظور ابتدا تصاویر مربوط به 4 دوره زمانی سال های 1987، 1999، 2007 و 2016 گردآوری و سپس با استفاده از الگوریتم پنجره مجزا، داده های دمایی موجود در شهر زنجان استخراج گردید. در مرحله بعد با استفاده از آماره خودهمبستگی فضایی موران و شاخص G به تحلیل فضایی داده های دما پرداخته شد. براساس نتایج تحقیق مشخص شد که بیشترین مقادیر دمایی در شهر زنجان مربوط به مناطق دارای زمین های بایر و کمترین مقادیر در مناطق حاوی پوشش گیاهی، کاربری های مرکزی شهر و بافت های فرسوده رخ داده است. تحلیل خودهمبستگی فضایی موران در سطح اطمینان 99 درصد نشان داد که داده های دمای سطحی شهر زنجان دارای ساختار فضایی بوده و به شکل خوشه ای توزیع شده اند. نتایج شاخص Gi* نیز نشان داد که در تمامی سال های موردمطالعه دمای حداکثر متعلق به زمین های بایر بوده است.
جغرافیای طبیعی دریاها و سواحل، منبعی غنی در آموزش ژئومورفولوژی ساحلی
حوزههای تخصصی:
کارایی الگوهای ریزمقیاس نمایی آماری SDSM و LARS-WG در شبیه سازی متغیرهای هواشناسی در حوضه آبریز دریاچه ارومیه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این پژوهش، نتایج دو الگوی ریزمقیاس نمایی SDSM و مولد آب و هوایی LARS-WG با درنظر گرفتن تحلیل عدم قطعیت روی بارش روزانه، کمینه و بیشینه دمای روزانه مقایسه می شود. منطقة این پژوهش شامل ایستگاه های هواشناسی تبریز و ارومیه به مثابة نمایندة حوضة آبریز دریاچة ارومیه است که آمار بلندمدت آنها موجود است. دورة پایه در این الگوها، داده های دما و بارش روزانة ایستگاه های تبریز و ارومیه در دورة بلندمدت 1990-1961 است. پس از بررسی اولیة داده های روزانه، تحلیل عدم قطعیت روی دو الگوی یادشده در دورة پایه انجام گرفت. در این مقاله، از روش های نموداری و آماری برای مقایسة عملکرد دو روش ریزمقیاس نمایی استفاده شد. در روش نموداری قدرمطلق اختلاف داده های الگوشده و مشاهده شده به صورت ماهانه برای هریک از مؤلفه های بررسی شده، روی نمودار آورده و تحلیل شد. نتایج کلی نشان داد الگوی SDSM در دو ایستگاه بررسی شده، برای کمینه و بیشینه دمای روزانه عملکرد بهتری نسبت به الگوی LARS-WG دارد؛ درحالی که برای بارش روزانه نتایج عملکرد دو الگو تاحدودی در دو ایستگاه مشابه بود.
شناسایی و بررسی تغییرات نمایه های بارش فرین ایران طی دهه های اخیر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این پژوهش به کمک داده های روزانه بارش 1437 پیمونگاه اقلیمی، همدید و باران سنجی در بازه زمانی 1/1/1962 تا 31/12/2004، نمایه های فرین بارش ایران بررسی شد. داده های روزانه بارش به کمک روش درون یابی کریگینگ برای یاخته های 15*15 کیلومتر درون یابی شدند و در نهایت یک ماتریس با ابعاد 7187*15706حاصل شد. برای شناسایی نمایه های بارش فرین از 11 شاخص پیشنهاد شده توسط گروه کارشناسی شناسایی تغییر اقلیم و نمایه ها استفاده شد. نتایج حاصل از تحلیل روند بر روی نمایه های بارش فرین نشان داد که در مناطق جنوب غرب و غرب کشور روند مثبت و بر روی نوار باریکی در شمال ایران روند منفی است. نمایه ها در نیمه شرقی کشور روندی از خود نشان نمی دهند. نه تنها فراوانی رخداد بارش های فرین در مناطق جنوب غرب و غرب روبه افزایش است، بلکه شدت و میزان بارش ناشی از آن ها نیز بیشتر شده است. به بیانی دیگر زمان رخداد بارش در این مناطق در سال های اخیر متمرکز شده و سهم بسیار زیادی از بارش سالانه در چند روز از سال به صورت بارش های سنگین و ابرسنگین رخ می دهد.
توسعه و بحران آب در شهرستان سبزوار
حوزههای تخصصی:
تولد و مرگ یک نبکا
تحلیل مولفه های اصلی مشخصات بارش سالانه شهر زنجان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تحلیل مولفههای اصلی یک روش بهینه ریاضی برای کاهش حجم دادهها و تبدیل متغیرهای اولیه به چند مولفه محدود است بهطوری که این چند مولفه بیشترین پراش متغیرهای اولیه را توجیه نماید. در این مطالعه برخی مشخصات آماری بارش سالانه شهر زنجان شامل مجموع بارش سالانه، تعداد روزهای بارانی، بزرگترین بارش روزانه در سال، نسبت بارش بیشینه به مجموع بارش سالانه و مشخصاتی از قبیل انحراف معیار، چولگی، کشیدگی، میانگین قدر مطلق انحراف از میانگین و میانگین قدر مطلق تغییرپذیری سالانه که از بارش ماهانه برای هر سال محاسبه گردید در معرض تحلیل مولفههای اصلی قرار گرفت. نتایج نشان داد که با چهار مولفه میتوان بیش از 95 درصد از تغییرات بارش سالانه را توضیح داد. مولفه اول که بالاترین پراش دادهها (6/42 درصد) را تبیین میکند، نماینده بارش سالانه و شاخصهای مطلق تغییرپذیری آن یعنی انحراف معیار، میانگین قدر مطلق انحراف از میانگین و میانگین قدر مطلق تغییرپذیری سالانه میباشد. مولفه دوم نماینده شاخصهای شکل توزیع فراوانی (چولگی و کشیدگی)، مولفه سوم نماینده بارشهای بیشینه و در نهایت مولفه چهارم نماینده تعداد روزهای بارانی میباشد. تحلیل روند نمرات مولفهها نشان داد که نمرات مولفههای اول و چهارم به ترتیب دارای روند معنی دار کاهشی و افزایشی حول یک خط را دارند که نشان از کاهش بارش در طول دوره آماری مورد مطالعه از یک طرف و یکنواخت شدن توزیع زمانی آن دارد.
بررسی امکان استفاده گیاه از تلفات عمقی و برآورد واقعی راندمان کاربرد آب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مطالعه لایسیمتری بر اساس این فرضیه که عمق خاک قابل استفاده جهت جذب رطوبت محدود به عمق ریشه گیاه نمی شود، در قالب طرح کاملا تصادفی با سه تیمار آبیاری و در سه تکرار بر روی گیاه سویا انجام شد. درتیمار شاهد55%MAD= و مقدار آبیاری در حد جبران کمبود رطوبتی خاک، درتیمار تنش مقدار آبیاری برابر تیمار شاهد ولی 65%MAD= و در تیمارآبیاری مازاد با وجود 65%MAD= مقدار آبیاری 30% مازاد برمقدار لازم جهت جبران کمبود رطویتی خاک تعیین شد. تیمار تنش به دلیل درصد تخلیه بیشتر رطوبتی دچار تنش کم آبی شده و عملکرد آن کمتر از تیمار شاهد، اما تیمار آبیاری مازاد، با وجود به تعویق افتادن دورآبیاری، اثر تنش کم آبی در گیاه مشاهده نشده و عملکردمشابه با تیمار شاهد داشت ولی راندمان آبیاری 2/11% بیشترمی باشد. این مساله تاثیر وجود ذخیره رطوبتی در زیر منطقه ریشه را در تامین نیاز آبی گیاه نشان می دهد.
بررسی تأثیر سنگفرش بیابانی بر روی سرعت آستانه فرسایش بادی و فرسایش پذیری بادی خاک (مطالعه موردی: حوضه ابراهیم آباد مهریز (یزد))(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمین آمار یکی از ابزارهای قوی برای مطالعه مکانی و زمانی متغیرها است. با استفاده از این روش می توان الگوی حاکم بر متغیرها را کشف کرد. در علوم خاکشناسی، متغیرهای مکانی محدود به تغییرات در سطح و عمق می باشد. فرسایش بادی فرایندی بسیار پیچیده و مهم در اراضی فاقد پوشش و خشک است. در تحقیق حاضر، توزیع سنگفرش بیابانی با استفاده از فناوری زمین آمار در دشت ابراهیم آباد، یکی از زیر حوضه های دشت یزد-اردکان درون یابی شده است. با استفاده از روش های تجربی و معادلات انتقالی سرعت آستانه فرسایش بادی و فرسایش پذیری بادی خاک برآورد و پهنه بندی شد. کریجینگ معمولی به منظور پهنه بندی و تهیه متغیرهای مکانی استفاده شد. پوشش سنگفرش بیابانی در محدوده ۹۰-۳۰ درصد در منطقه موردمطالعه تغییر می کند. مقدار پوشش سنگفرش در حدود ۱۰۰ درصد در مناطق نزدیک دامنه کوه ها تا کمتر از ۳۰ درصد به سمت مرکز دشت تغییر می کند. نتایج نشان داد کریجینگ معمولی ابزاری قوی و دقیق برای درون یابی درصد پوشش سنگفرش بیابانی، سرعت آستانه فرسایش بادی و فرسایش پذیری بادی خاک است. با افزایش درصد پوشش سنگفرش، سرعت آستانه فرسایش بادی افزایش و فرسایش پذیری بادی خاک کاهش می یابد.
کاربرد جذب کننده های آلی در اصلاح خاکهای آلوده به کروم 6 ظرفیتی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی: