فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴٬۳۸۱ تا ۴٬۴۰۰ مورد از کل ۴٬۸۵۲ مورد.
حوزههای تخصصی:
با اجرای هر طرح آمایشی اولین تغییرات در لندفرم های سطح زمین ایجاد خواهد شد و چنانچه مطالعه ی علمی انجام نشده باشد، پیامد مخاطره آمیزی برای محیط طبیعی و انسانی منطقه در پی خواهد داشت. بنابراین با توجه به اینکه دانش ژئومورفولوژی به مطالعه ی اشکال و فرآیندهای سطح زمین می پردازد لازم است برای ارزیابی توان محیطی توسعه شهری ، لندفرم های زمین، ویژگی ها و فرآیندهای موثر بر لندفرم ها مورد توجه قرار گیرد. هدف پژوهش حاضر ارزیابی توان محیطی در توسعه شهری کلان شهر کرج از دیدگاه ژئومورفولوژی و با استفاده از روش امتیازگذاری منطق ترجیح است. معیارهای ژئومورفولوژی، زمین شناسی، خاک، هیدرولوژی، پوشش گیاهی به عنوان پتانسیل توان محیطی و معیارهای پتاسیل سیلاب و زلزله خیزی به عنوان پتانسیل مخاطرات محیطی در نظر گرفته شدند. با تهیه پرسشنامه و استفاده از تکنیک دلفی، نظر خبرگان در مورد این معیارها بدست آمد و با اجرای مدل LSP ، نقشه توان محیطی توسعه شهری کلان شهر کرج آماده گردید . براساس نقشه ارزیابی توان محیطی توسعه شهری مشخص شد که 16.13 درصد از محدوده مورد مطالعه دارای توان خیلی کم، 23.36 درصد دارای توان کم، 24.5 درصد دارای توان متوسط، 18.51درصد دارای توان زیاد، 17.47 درصد دارای توان خیلی زیاد برای توسعه شهری است. با توجه به نقشه نهایی می توان نتیجه گرفت که مساعدترین مناطق توان محیطی توسعه شهری در بخش جنوب شرقی بر روی لندفرم مخروط افکنه و نواحی مرکزی بر روی دشت سر می باشد. از طرفی دیگر اطراف رودخانه در لندفرم مخروط افکنه ، مناطق کوهستانی با شیب زیاد و خاک کم عمق در شرق تا شمال و غرب منطقه محدودیت بیشتری را از نظر توان محیطی شهری اعمال می کند.
مدلسازی رفتار هیدرولوژیکی حوضه آبخیز متأثر از تغییر رژیم بارش در آینده (مطالعه موردی حوضه های آبخیزحسین آباد راین و تلنگو بم، استان کرمان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تاثیر تغییر اقلیم بر هیدرولوژی و چرخه ی آب در اکوسیستم های طبیعی بسیار جدی است و شناخت کمی این اثرها آمادگی بیشتری برای مقابله با تبعات آن ایجاد می کند. هدف از این پژوهش ارزیابی اثر تغییر رژیم بارش به عنوان بخشی از تغییر اقلیم بر رواناب با استفاده از مدل SWAT می باشد. بدین منظور جهت مدل سازی دو حوضه آبخیز تلنگو و حسین آباد در استان کرمان از داده های روزانه بارش، دمای حداقل، حداکثر و متوسط روزانه سه ایستگاه هواشناسی بافت، بم و لاله زار در بازه زمانی 30 سال استفاده گردید. همچنین با استفاده از مدل LARS-WG به پیش بینی متغیرها برای دوره 2021 تا 2060 تحت سناریو RCP 4.5 پرداخته شد. در ادامه جهت مدل سازی رواناب در حوضه های مورد مطالعه از مدل مفهومی SWAT استفاده گردید. پس از واسنجی و اعتبارسنجی مدل طبق الگوریتم SUFI2 نتایج حاصله مورد آزمون قرار گرفت و در نهایت با استفاده از نتایج مدل سازی اقلیم و مدل مفهومی واسنجی شده، رواناب برای دوره آینده شبیه سازی گردید. نتایج ارزیابی حساسیت پارامترهای مدلSWAT نشان داد که پارامترهای ضریب آبی که از سفره های کم عمق به پروفیل خاک و ضریب نفوذ آبخوان مشترک در هر دو حوضه دارای حساسیت بالایی هستند. همچنین در هر دو حوضه برای هر دو مرحله واسنجی و اعتبارسنجی کارآیی نش۔ ساتکلیف از 65/0 بیشتر می باشد. نتایج ارزیابی اثر تغییر اقلیم بر آبدهی حوضه نشان می دهد که آبدهی حوضه آبخیز حسین آباد در آینده نسبت به دوره حال تغییر خواهد داشت. بیشترین کاهش آبدهی مربوط به ماه اسفند با تغییر 13/3 لیتر بر ثانیه و بیشترین افزایش مربوط به ماه بهمن با تغییر 2/18 لیتر بر ثانیه می باشد. همچنین در آینده نزدیک آبدهی حوضه آبخیز تلنگو افزایشی نسبت به دوره حال خواهد داشت. دبی ماه های دی، اردیبهشت و تیر افزایش و در بقیه ماه ها به جز ماه شهریورکه بدون تغییرات است، کاهش یافته است. نتایج کلی تحقیق حاضر حاکی از آنست که در آینده نزدیک در اکوسیتم های خشک مشابه منطقه مورد مطالعه به دنبال تغییر رژیم بارش های حاصل از گرمایش زمین، رفتار هیدرولوژیکی حوضه ها بویژه در فصل های زمستان و بهار تغییر خواهد نمود و وقوع رخدادهای حدی بارش و سیل در این فصل ها بیش از پیش محتمل می باشد.
ارزیابی قابلیت های زمین گردشگری سایت های ژئومورفولوژیکی کویری بر اساس روش کامنسکوی اصلاح شده (مطالعه موردی کویرهای استان یزد)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش بررسی توانمندیها و قابیلت های گردشگری کویرهای استان یزد جهت ارائه آنها برای برنامه ریزی، مدیریت و ارائه خدمات است. به دلیل قرار گرفتن 15 کویر نسبتا وسیع و بزرگ با اشکال متنوع ژئومورفیکی در بخشهای مختلف استان یزد، این استان را به یکی از استانهای بی بدیل و کم نظیر در سطح کشور تبدیل نموده است. برای ارزیابی قابیلت های گردشگری کویرهای استان مدل کامنسکوی اصلاح شده ارائه شده است. در مدل کامنسکو، که بر اساس نظر برخی محققین از کارامدترین مدل برای ارزیابی ژئومورفوسایت های ایران است، بیشتر بر وضعیت موجود مانند ارزشهای اقتصادی، زیبایی شناختی و علمی تاکید می شود. در حالی که هدف اصلی بسیاری از مطالعات ارزیابی ژئومورفوسایت ها در ایران، بررسی و شناسایی توانمندیهای بالقوه جهت برنامه ریزی، مدیریت و ارائه خدمات است. از ان رو، شاخص جذابیت و سرگرمی با زیرشاخصهایی چون جذابیت برای یک گروه سنی یا برای همه گروههای سنی یا تیپ خاصی از گردشگران، مدت اقامت و ماندگاری در این ژئوسایت ها، ایجاد حس آرامش و تمدد اعصاب و روان، قابلیت های بازی و سرگرمی بویژه برای کودکان و نوجوانان و ویژگیهای درمانی و پزشکی، به عنوان مهمترین شاخص به شاخص های قبلی کامنسکو افزوده گردید. نتایج حاصل از بررسی ها و ارزیابی سایت های کویری استان یزد بر اساس مدل کامنسکوی اصلاح شده نشان می دهد که از میان 15 کویر و دق شاخص این استان بیشترین قابلیت برای توسعه ژئوتوریسم در کویر بافق با 76 امتیاز وجود دارد. بعد از آن به ترتیب کویرهای اردکان با 67، ساغند با 62 و ابرکوه با 57 امتیاز در رتبه های بعدی قرار دارند
واکاوی پیوند برف پوش با عوامل فیزیوگرافی در پهنه کوهستانی شمال غربی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های ژئومورفولوژی کمی سال ۱۳ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۲ (پیاپی ۵۰)
195 - 218
حوزههای تخصصی:
در این پژوهش تغییرات برف پوش در پهنه شمال غربی در پیوند با سنجه های توپوگرفیکی ارتفاع، شیب و وجه شیب زمین با بهره گیری از فرآورده های برف مادیس ترا و آکوا (MOD10A1 و MYD10A1) در بازه زمانی 2020-2003 مورد واکاوی قرار گرفت. در گام نخست با توجه به نمایه NDSI داده ها بر اساس آستانه 1-1/0 باینری شد. در گام بعدی، برای کاهش اثر ابرناکی از الگوریتم های ادغام داده های ترا و آکوا، فیلترهای مکانی و زمانی استفاده شد. برای الگوی رقومی ارتفاع، از مدل رقومی سطحی (DSM) آژانس فضایی ژاپن استفاده گردید. سپس شمار روزهای برف پوشان (SCDs) به ازای هر پیکسل در شبکه رستری به صورت سالانه محاسبه و نقشه های پهنه ای تهیه و ترسیم شد. در ادامه، پیوند SCDs با ارتفاع و وردش های گستره های برف پوش (SCAs) در طبقات ارتفاعی، شیب و جهت شیب زمین بررسی شد. بر اساس نقشه های پهنه ای SCDs، سال های 2010 و 2018 در فاز کمینه و سال های 2007 و 2017 در فاز بیشینه قرار داشته اند. ارتباط SCDs با مولفه ارتفاع قوی بوده و روند افزایش SCDs از ارتفاع 3700-1300 متر به شدت فزونی می یابد. در عین حال، افزایش شیب زمین و ناپایداری SC بر روی سطوح پرشیب سبب ایجاد ناهنجاری در روند افزایشی SCDs در ارتفاعات 4000-3700 متر شده است. واکاوی SCAs در درجات مختلف شیب، روند کاهشی شدیدی را به پیروی از ارتفاع و کاهش سطوح توپوگرافیکی و محدودیت برف گیرش در اراضی پرشیب نشان داد. کمینه و بیشینه پراکنش SCAs به ترتیب مربوط به سال های 2010 و 2007 بوده است. درصد SCAs در درجات مختلف شیب در اراضی مسطح تا 5/12 درجه روند افزایشی، از شیب 5/12 تا 5/42 درجه روند کاهشی، از شیب 5/42 درجه به بعد روند افزایشی بسیار اندک دارد. دامنه های شمالی و شمال شرقی دارای بیشترین و دامنه های جنوب غربی و غربی دارای کمترین درصد گستره برف پوش هستند
پهنه بندی محدوده های در خطر فرسایش خاک با استفاده از RUSLE با استفاده از تکنیک های GIS& RS، مطالعه موردی: زیر حوضه کویته (پاکستان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هیدروژئومورفولوژی دوره ۱۱ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴۱
86 - 67
حوزههای تخصصی:
حوضه فرعی کویته بخشی از حوضه رودخانه پیشین است که در منطقه جنوب غربی پاکستان واقع شده است. این مطالعه با هدف تعیین توزیع مکانی فرسایش سالانه خاک با استفاده از مدل معادله جهانی تلفات خاک (RUSLE) انجام شد. برای انجام این کار، تکنیک های داده کاوی متعدد، همراه با الگوریتم های یادگیری ماشین، برای تولید لایه های موضوعی (K، R، LS، C، و P) که به عنوان پارامترهای ورودی برای مدل RUSLE عمل می کردند، استفاده شد. بر اساس مدل حاصل، فرسایش خاک در منطقه مورد مطالعه از 00/0 تا 866 تن در هکتار در سال متغیر بود. مقادیر برآورد شده برای فرسایش بارندگی-رواناب (R)، خاک. فرسایش پذیری (K)، توپوگرافی (LS) و مدیریت پوشش (C)، عوامل از 147 تا 191 (MJ.mm.ha-1.h-1year-1)، 0.0229 تا 0.0259 (t.ha.MJ-1mm) متغیر بودند. ⁻1)، 0.002 تا 360.77 و 0.001 تا 1 به ترتیب. آمارها نشان داد که 58 درصد از اراضی منطقه مورد مطالعه درجه بسیار پایینی از فرسایش خاک را با نرخ فرسایش کمتر از 13.58 تن در هکتار در سال تجربه می کنند. حدود 24 درصد از منطقه مورد مطالعه با فرسایش کم مواجه است که نرخ فرسایش بین 13.58-44.16 تن در هکتار در سال است. 13 درصد از منطقه با شدت فرسایش متوسط خاک، با نرخ فرسایش 44.16-81.53.14 تن در هکتار در سال مشخص شده است.
ارزیابی و کارایی تکتونیک فعال شمال غرب صحنه با استفاده از شاخص های مورفوتکتونیک(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های ژئومورفولوژی کمی سال ۱۳ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۲ (پیاپی ۵۰)
125 - 155
حوزههای تخصصی:
منطقه مورد مطالعه در شمال غرب شهرستان صحنه و از نظر زمین شناسی در پهنه زمین درز کوهزایی زاگرس یعنی مرز پهنه سنندج سیرجان و زاگرس مرتفع قرار دارد. در این منطقه واحدهای سنگ شناسی مختلفی از جمله افیولیت ملانژ میانراهان شامل گابرو و بازالت های بالشی و همچنین سنگ های آهکی رخنمون دارند. گسل های فراوانی با سازوکارهای مختلف در این منطقه شکل گرفته اند که از مهمترین آن ها می توان به گسل جوان زاگرس و گسل رورانده زاگرس اشاره کرد. در این پژوهش برای بررسی ریخت زمین ساخت منطقه، شاخص های متعددی از جمله شاخص عدم تقارن حوضه زهکشی (AF)، شاخص تقارن توپوگرافی عرضی (T)، شاخص انتگرال هیپسومتری (HI) و منحنی انتگرال هیپسومتری (Hc) ، شاخص گرادیان طولی آبراهه یا شیب جریان – طول رود (SL)، شاخص نسبت شکل حوضه زهکشی (BS)، شاخص نسبت طول حوضه زهکشی به میانگین عرض آن حوضه (Bl/Bmw) و شاخص دامنه ناهمواری (RA) مورد تحلیل و بررسی قرار گرفتند. بررسی زمین ساخت فعال نسبی (IAT) با استفاده از شاخص های فوق نشان می دهد که منطقه از فعالیت نسبی متوسط (اغلب حوضه ها) تا زیاد (حوضه های 1،16،17،18،22،23) برخوردار است. بررسی دقیق شاخص ها این موضوع را نشان می دهد که در حوضه هایی که گسل های راندگی از آن عبور کرده اند، کج شدگی و عدم تقارن حوضه ها رخ داده است. همچنین در جنوب شرق منطقه که گسل صحنه و گسل رورانده زاگرس بهم پیوسته اند شاخص گرادیان طولی رود بیشترین مقدار را نشان می دهد. نکته قابل توجه دیگر این است که در بخش هایی که گسل امتدادلغز صحنه عبور کرده است، جابجایی آبراهه ها رخ داده است که شواهد این جابجایی در عکس های هوایی و یا تصاویر ماهواره ای به خوبی قابل تشخیص و اندازه گیری است. مقدار جابجایی آبراهه ها، در این منطقه بیش از 2.5 کیلومتر برآورد شده است.
ارزیابی روش های برآورد زمان پیمایش جریان روزمینی و آبراهه ای در مدل PGIUHبه منظور شبیه سازی هیدروگراف سیل (مطالعه موردی: حوضه آبریز امامه، استان تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ساختار مدل هیدروگراف واحد لحظه ای ژئومورفولوژیکی احتمالاتی( (PGIUH متشکل از سیستم رده بندی آبراهه ای استراهلر و قوانین هورتن و نیز زمانهای پیمایش جریان آب بر روی سطوح(جریان روزمینی) و آبراهه های رده های مختلف حوضه جهت پیش بینی هیدروگراف خروجی حوضه است. روابط تجربی گوناگونی جهت تخمین زمان پیمایش جریان های روزمینی و آبراهه ای در دنیا ارائه شده است. در این نوشتار پس از استخراج داده های مورد نیاز ، صحت محاسباتی تعدادی از روابط زمان پیمایش از طریق مقایسه آماری هیدروگراف های پیش بینی شده با تعداد 10 واقعه بارش- رواناب در حوضه امامه مورد آزمون قرار گرفته است. نتایج نشان می دهد که زمان پیمایش سطوح تاثیر قابل ملاحظه ای بر تخمین هیدروگراف حوضه نداشته است ولی تاثیر زمان پیمایش آبراهه ها و به خصوص آبراهه اصلی تعیین کننده بوده است. همچنین هیچ یک از روابط زمان پیمایش آبراهه ای قادر نبوده است تمامی وقایع را به خوبی شبیه سازی کند. برخی از روابط وقایع معمول و پرتکرارتر حوضه و تعدادی دیگر از روابط وقایع شدیدتر و با دبی اوج بالاتر را بهتر تخمین زده اند. همچنین نوع پارامترهای بکار رفته در روابط در نتایج به دست آمده تاثیرگذار بوده اند. بکارگیری پارامتر وسعت حوضه آبگیر(A) در یکی از روابط، میانگین نتایج جاصل از شبیه سازی 10 واقعه را بهبود بخشیده است و نیز پارامتر شدت بارش موثر(i_e ) در یکی دیگر از روابط باعث شده تا برخلاف سایر روابط، هم برخی از وقایع کم شدت و پرتکرار و هم تعدادی از وقایع پرشدت و دارای دبی اوج بالاتر در بین بهترین نتایج آن قرار گیرد.
ارزیابی فعالیت زمین ساختی بیستون-کامیاران بر اساس شاخص های مورفوتکتونیکی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های ژئومورفولوژی کمی سال ۱۲ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۳ (پیاپی ۴۷)
101 - 119
حوزههای تخصصی:
پهنه سنندج-سیرجان پرتکاپوترین پهنه ساختاری در ایران می باشد که به عنوان بخشی از کوهزاد زاگرس و سامانه کوهزاد آلپ- هیمالیا در اثر همگرایی بخش شمالی گندوانا و جنوب اوراسیا در انتهای مزوزوئیک، شکل گرفته است. مطالعه و شناخت تکتونیک فعال در ارزیابی خطرات زمین ساختی مخصوصا در مناطقی که میزان فعالیت های تکتونیکی در هولوسن و پلئیستوسن بالایی، نسبتا زیاد باشد بسیار مهم است. شناخت تکتونیک فعال در یک منطقه می تواند خطرات ناشی از این رویدادها را کاهش دهد. ریخت زمین ساخت معرف رابطه بین تکتونیک و عوارض سطحی بوده و شاخص های ریخت زمین ساختی ابزارهای مقدماتی و پایه ای برای اندازه گیری و تشخیص سریع مناطق دچار دگرشکلی تکتونیکی هستند. در این پژوهش زمین ساخت فعال بخشی از پهنه سنندج-سیرجان در شمال کرمانشاه مورد بررسی قرار گرفته است که بدین منظور شاخص های گرادیان طولی رودخانه (SL)، ناهنجاری سلسله مراتبی (Hi)، انشعابات (R)، شکل حوضه زهکشی (Bs) و پیج و خم پیشانی کوهستان (Smf) در 54 حوضه آبریز موجود در منطقه اندازه گیری شد. در نهایت نتایج حاصل از محاسبات کمی با مشاهدات صحرایی موجود در منطقه مورد مقایسه و بررسی قرار گرفت. نتایج حاصل شده بیانگر فعالیت زمین ساختی بالا در پهنه گسلی صحنه-مروارید به عنوان بخشی از گسل اصلی زاگرس (MZRF) و پهنه گسلی بیستون-طاقبستان و فعالیت نسبتا بالا در پهنه گسلی کوه سفید به عنوان شاخه شمالی گسل تراستی زاگرس (ZTF) می باشند.
بررسی میدانی جریان آب و رسوب خروجی رودخانه های کارون و اروند در شرایط سیلابی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هیدروژئومورفولوژی سال ۸ پاییز ۱۴۰۰ شماره ۲۸
63 - 80
حوزههای تخصصی:
ابتدای سال 1398 سیل عظیمی، چند استان در جنوب غرب کشور را فراگرفت و مسیر این سیلاب ها درنهایت استان خوزستان و رودخانه های کارون و اروند بود. هدف از این تحقیق اندازه گیری پارامترهای فیزیکی جریان در رودخانه های کارون و اروندرود در شرایط سیلابی است. در رودخانه های جزرومدی مثل کارون در خرمشهر و اروندرود در مرز ایران و عراق، جزرومد باعث تغییرات شدید سرعت و جهت جریان، و تراز سطح آب می شود و برای رسیدن به یک برآورد خالص از حجم سیلاب و آورد رسوب، نیاز به اندازه گیری پیوسته در یک سیکل کامل جزرومدی به مدت 25 ساعت است. اندازه گیری های میدانی در 5/2/98 در زمان مهکشند در دو ایستگاه کارون و اروند انجام شد. تحلیل و بررسی داده ها نشان می دهند که شرایط سیلابی تغییرات تراز سطح آب را به شدت کاهش می دهد به نحوی که رنج جزرومد در خرمشهر در مقایسه با فصل کم آبی در شرایط مشابه مهکشند در 24 مهر1394 از حدود 100 سانتی متر به 26 سانتی متر کاهش یافت. میانگین شوری و سرعت جریان در کارون و اروند به ترتیب psu0.62 و psu2.1 و سرعت m/s1.6 و m/s1.9 اندازه گیری شد. جهت جریان نیز پیوسته به سمت دریا بود. بیشینه غلظت بار معلق در ایستگاه کارون و اروند به ترتیب g/m380 و g/m3 67 اندازه گیری شد. با توجه به مقادیر اندازه گیری شده مذکور، میانگین دبی آب در کارون و اروند به ترتیب m3/s 2153 و m3/s 7883 و میانگین شار رسوب به ترتیب kg/s142 و kg/s454 محاسبه شد.
تحلیل مکانی - زمانی توزیع آتش سوزی ها در ایران با استفاده از داده های ماهواره ای: شناسایی مناطق پرخطر و دوره های بحرانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
آتش سوزی ها یکی از مهم ترین چالش های زیست محیطی ایران به شمار می روند. این پژوهش با هدف شناسایی استان های پرخطر و دوره های بحرانی وقوع آتش سوزی ها به تحلیل الگوهای مکانی و زمانی آتش سوزی ها طی دوره 1382 تا 1402 در ایران، با استفاده از داده های ماهواره ای پرداخته است. هدف نهایی این تحقیق، بهبود مدیریت آتش سوزی ها با ارائه مکان استقرار بهینه ایستگاه های آتش نشانی در استان های پرخطر است. پژوهش از سری زمانی داده های ماهواره ای و پلتفرم Google Earth Engine و GIS، و مدل سازی رگرسیونی چند متغیره و برآورد چگالی کرنل (KDE) جهت شناسایی عوامل محیطی مؤثر و مناطق پرتکرار و دوره های بحرانی وقوع آتش سوزی استفاده کرده است. یافته ها نشان می دهند که در طول دوره 20ساله، مجموعاً 955600 کیلومترمربع از اراضی ایران دچار آتش سوزی شده اند. بیشترین مساحت سوخته شده در سال ۱۳۸۹ به میزان 7722 کیلومترمربع و کمترین آن در سال 1401 به میزان 3031 کیلومترمربع ثبت شده است. همبستگی بین بارش ماهانه و مساحت سوخته شده معادل ۰٫۲۴- محاسبه شد که نشان دهنده رابطه معکوس بین افزایش بارندگی و کاهش آتش سوزی ها است. استان های خوزستان(۲۵۰۰۰ کیلومترمربع)، فارس و ایلام با بیشترین مساحت سوخته شده را طی این دوره تجربه کرده اند و محل بهینه برای استقرار ایستگاه های آتش نشانی هستند. همچنین، فصل تابستان، به ویژه در سال های ۱۳۸۹ و ۱۳۸۶، بیشترین تعداد و مساحت آتش سوزی ها را داشته است. این پژوهش با شناسایی الگوهای مکانی و زمانی، محل بهینه استقرار ایستگاه های آتش نشانی در مناطق استان های مذکور را پیشنهاد می دهد.
ارزیابی شاخص دو متغیره خشکسالی MSDI مبتنی بر بارش و دبی (در ایستگاه های ارازکوسه و گالیکش استان گلستان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تعریف شاخص جامعی که تفسیر کامل تری از خشکسالی هواشناسی و هیدرولوژیکی داشته باشد ضروری است بر این اساس در پژوهش حاضر شاخص چند متغیره خشکسالی (MSDI) بر مبنای بارش و دبی تعریف شده است تا توانایی آن در تشخیص خشکسالی هواشناسی و هیدرولوژیکی سنجیده شود. برای این منظور دو شاخص SPI و SSI در دومنطقه گالیکش و ارازکوسه در استان گلستان که از آمار بارش و دبی بلند مدت 50 ساله برخوردار بودند در مقیاس فصلی محاسبه شدند شاخص MSDIبر اساس تعریف توزیع مشترک از متغیرهای دبی و بارش با استفاده از توابع مفصل نیز محاسبه شد. به منظور بررسی تطابق این شاخص با SPI و SSI، میزان همبستگی و سپس، روند و جهش آنها با استفاده از آزمون های من-کندال و پتیت، بررسی شدند. نتایج نشان داد همبستگی کاملی بین شاخص SPI و SSI وجود ندارد و در فصل های مختلف و ایستگاه های مختلف میزان همبستگی متغیر است ولی شاخص تعریف شده MSDI از همبستگی بالایی با هر دو شاخص SSI و SPI برخوردار بود. و حتی در بدترین حالت که SPI و SSI هیچ همبستگی معنی داری نداشتند این شاخص در بدترین شرایط 62 درصد همبستگی را با SPIدر گالیکش ایجاد کرد. نتایج روند و جهش از تطابق خوبی در دو ایستگاه برخوردار بودند. در ایستگاه ارازکوسه SPI فاقد روند، SSI فقط در بهار و MSDI در بهار و تابستان دارای روند می باشند. در ایستگاه گالیکشMSDI در هیچ فصل، SPI در پاییز و SSI در بهار دارای روند می باشند. شاخص MSDI در مواردی که دو شاخص SPI و SSI شرایط خشکی یکسانی را نشان می دادند با آنها مطابقت داشت در غیر اینصورت در بیشتر موارد با شاخصی که شرایط خشک تری را داشت هماهنگ بود. در ضمن این شاخص تمایل زیادی به خشک تر نشان دادن فصل ها داشت بطوری که در برخی از موارد از دو شاخص دیگر شرایط خشک تری را نشان می داد. در نهایت می توان نتیجه گرفت شاخص MSDI می تواند شاخص مناسبی برای تحلیل همزمان خشکسالی هواشناسی و هیدرولوژیکی در نظر گرفته شود.
بررسی ارتباط فرونشست زمین و تغییرات تراز آب زیرزمینی با استفاده از تداخل سنجی راداری (مطالعه موردی: شهر مشهد)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های ژئومورفولوژی کمی سال ۱۲ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۲ (پیاپی ۴۶)
214 - 229
حوزههای تخصصی:
فرونشست زمین پدیده ای ژئومورفیک است که تحت تأثیر عوامل طبیعی و انسانی رخ می دهد و صدمات ناشی از آن می تواند در بسیاری از موارد فاجعه بار باشد. بهره برداری از منابع آب زیرزمینی پدیده فرونشست زمین را به شدت در این مناطق افزایش داده است. دشت مشهد از جمله مناطق با نرخ فرونشست بسیار بالا است که ضرورت دارد مورد توجه بیشتری قرار گیرد. در پژوهش حاضر با استفاده از تداخل سنجی راداری و روش سری زمانی SBAS در بازه زمانی 2014 تا 2021 در محدوده شهر مشهد با انتخاب 38 تصویر Sentinel-1 با فاصله زمانی مناسب، متوسط سرعت فرونشست و برخاستگی زمین در محدوده مورد مطالعه برآورد شد. نتایج آنالیز سری زمانی تصاویر نشان داد در شهر مشهد بیشترین میزان جابجایی زمین بین 77- میلی متر تا 8+ میلی متر بوده است و مناطق دارای فرونشست در بخشهای شمال شهر مشهد قرار گرفته اند که بین 30 تا 77 میلی متر فرونشست در سال را ثبت کرده اند. برای تعیین علت این رخداد، به ارزیابی وضعیت بهره برداری از آب های زیرزمینی در این بازه زمانی و ارتباط آن با فرونشست زمین پرداخته شد که نتایج نشان داد تراز ایستابی آب زیرزمینی منطقه به طور مداوم در حال کاهش است. همچنین جهت بررسی فعالیت تکتونیکی در رخداد فرونشست، تاریخچه زلزله ها و شبکه گسلی منطقه مورد ارزیابی قرار گرفت که بررسی ها دلالت بر عدم رخداد زمین لرزهای مؤثر در منطقه و حوالی آن داشت. بنابراین می توان علت اصلی رخداد فرونشست در شهر مشهد را کاهش تراز آب زیرزمین ناشی از بهره برداری غیراصولی از این منابع دانست.
بررسی و تحلیل چرخه های ابرناکی سالانه در ایران (1991- 2021)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ابرها به عنوان یکی از پیچیده ترین و تأثیرگذارترین متغیرهای سیستم آب و هوا، علاوه بر تغییر در بیلان انرژی، در توزیع زمانی و مکانی بسیاری از متغیرهای اقلیمی موثر هستند. از سوی دیگر از آنجا که ابرها دارای تغییرات زمانی و مکانی بسیاری هستند، لذا بررسی رفتار آنها بسیار حائز اهمیت می باشد. از این رو هدف از پژوهش حاضر، بررسی و تحلیل چرخه های ابرناکی سالانه در ایران و آشکارسازی رفتارهای آشکار و نهان سری زمانی آن است. بدین منظور از داده های روزانه متغیر ابر برگرفته از سازمان هواشناسی کشور طی یک دوره 31 ساله برای تعداد 30 ایستگاه استفاده شد. جهت بررسی روند داده ها، آزمون ناپارامتری تخمین گر شیب سن در سطح اطمینان 95 درصد به کار گرفته شد. نتایج تحلیل روند داده ها و مقدار معناداری آنها حاکی از تغییرات معنادار کاهشی در 16 ایستگاه و تغییرات معنادار افزایشی در 3 ایستگاه است و در سایر ایستگاه ها هیچ روند معناداری مشاهده نشد. به منظور تحلیل همسازها و استخراج چرخه های معنادار از روش تحلیل طیفی بهره گرفته شد و نمودارهای دوره نگار با فاصله اطمینان 95 درصد ترسیم شدند. نتایج نشان داد ایستگاه هایِ شامل یک چرخه معنادار دارای بالاترین فراوانی و بیشتر در مناطق جنوب، مرکز، شرق و شمالشرق بوده است و ایستگاه های چند چرخه ای با فراوانی کمتر در مناطق شمال، شمالغرب و جنوب غرب کشور مشاهده شد. همچنین با محاسبه سهم واریانس هر چرخه بیشترین سهم واریانس برای همساز چهاردهم و بیشترین دوره های بازگشت برای دوره های 5-2 ساله با احتمال رخداد 32 درصد و کمترین آنها مربوط به دوره های بیش از 10 ساله با احتمال رخداد 6 درصد بدست آمد.
ارزیابی جامع کیفیت آب های سطحی و تناسب آنها برای مصارف شرب و آبیاری: مطالعه موردی حوضه رودخانه کارون و دز(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هیدروژئومورفولوژی سال ۱۰ بهار ۱۴۰۲ شماره ۳۴
31 - 1
حوزههای تخصصی:
کیفیت پایدار آب رودخانه ها به یکی از نگرانی های اصلی در کشورهای در حال توسعه تبدیل شده است، لذا پایش کیفیت آب این منابع برای مصارف مختلف برای تدوین خط مشی مدیریت سلامت عمومی و محیط زیست بسیار ضروری است. هدف از مطالعه حاضر ارزیابی کیفیت آب سیستم رودخانه کارون و دز در استان خوزستان و بررسی مناسب بودن کیفیت آب آنها برای مصارف شرب و کشاورزی است. بدین منظور، از تکنیک ها و شاخص های مختلف و نیز آنالیزهای آماری برای ارزیابی تغییرات مکانی-زمانی در تفسیر مجموعه داده های بزرگ و پیچیده 12 پارامتر کیفیت آب گردآوری شده از حوضه رودخانه کارون و دز در بازه زمانی 17 ساله (1398-1382) استفاده شد. ارزیابی روند تغییرات کیفیت آب در بازه زمانی مطالعاتی نیز نشان داد که براساس WQI، کیفیت آب رودخانه کارون و دز از سال 1382 تا 1386 به ترتیب در طبقه "بسیار ضعیف" و "ضعیف" و از سال 1387 تا 1397 در طبقه"نامناسب" و "بسیار ضعیف" است. در خصوص پارامترهای آبیاری نیز نبود روند مشخصی در مقادیر آنها می تواند بیانگر عدم تأثیر کیفیت آب رودخانه ها از عوامل طبیعی و تبعیت آن ها از عوامل انسانی باشد. به طورکلی، این مطالعه اهمیت استفاده از شاخص های کیفیت آب را بیان می کند که تفسیر ساده ای از داده های پایش را برای کمک به جوامع محلی در بهبود کیفیت آب ارائه می دهد، چرا که براساس این شاخص ها و PCA، می توان نتیجه گرفت که فعالیت های انسانی مرتبط در امتداد ساحل رودخانه های کارون و دز به ویژه در سال های اخیر بر کیفیت آب آنها تأثیر گذار است.
بررسی کیفیت شیمیایی آب رودخانه قرنقوچای هشترود به منظور مصارف بخش های کشاورزی و شرب با تاکید بر نقش سازندهای زمین شناسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
از آنجایی که جنس سازند های زمین شناسی از عوامل مهم و تاثیر گذار بر کیفیت آب رودخانه ها می باشد. لذا هدف این پژوهش بررسی کیفیت شیمیایی آب رودخانه قرنقوچای هشترود به منظور مصارف بخش های کشاورزی و شرب با تاکید بر نقش سازند های زمین شناسی بر روی آن می باشد. رودخانه قرنقوچای در شهرستان هشترود و در استان آذربایجان شرقی واقع شده است. این شهرستان با توجه به وجود رودخانه های پر آب و خاک مناسب، قطب تولید غلات شمال غرب کشور می باشد. برای این منظور از نتایج آزمایشگاهی شیمیایی داده ها و نمونه های بدست آمده از چهار ایستگاه ها هیدرومتری موجود در منطقه توسط سازمان آب منطقه ای استان استفاده شد. در ضمن از تعداد 12 پارامتر هیدروشیمی از جمله شاخص های SAR،Mg ،Ca ،So4 ،Cl ،Na ،K ،EC ،TDS ،PH ، Co3وHCo3 بصورت داده های میانگین ماهانه، فصلی و سالانه برای یک دوره 20 ساله (1399-1379) استفاده شد. پس از پردازش داده های اولیه، در محیط نرم افزار chemistry مورد آنالیزهای شیمیایی قرارگرفت و نتیجه آنالیزها در دیاگرام های ویلکاکس، شولر و پایپر نشان داده شد. نتایج نمودار ویلکاکس نشان داد که در اغلب سال ها کیفیت آب شور می باشد و برای استفاده در کشاورزی می بایست تدابیری در نظر گرفته شود. در نمودار شولر باستنثنای پارامتر TDS کیفیت آب برای شرب مناسب تشخیص داده شد و تیپ آب تمامی ایستگاه ها بوسیله نمودار پایپر، کلرید سدیم تعیین شد. دلیل عمده این تیپ آب در رودخانه قرنقو چای وجود سازندهای رسوبی و تبخیری مثل آهک، ژیپس و نمک ها (میوسن قرمز بالایی) بویژه در بخش مرکزی حوضه و عبور سرشاخه های رودخانه از روی آنها می باشد. قابلیت هوازدگی و انحلال شدیدی که این سازندها دارند موجب شده است کیفیت شیمیایی آب ها بیشتر تحت تاثیر یون های غیرسیلیکاتی مانند یون های کلریدها، سولفات، منیزیم و کلسیم قرار داشته باشد.
طبقه بندی خودکار لندفرم ها (ACL) با دو مدل ویژگی های زمین (TA) و شاخص موقعیت توپوگرافی (TPI) در دامنه های شمال شرقی ارتفاعات کرکس کوه نطنز و کاشان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های ژئومورفولوژی کمی سال ۱۲ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۲ (پیاپی ۴۶)
148 - 165
حوزههای تخصصی:
شناسایی و نقشه برداری لندفرم ها در مطالعات ژئومورفیک امکان شناخت عمیق تر از محیط طبیعی، مطالعات پایدار، ارزیابی، پیش بینی و برنامه ریزی را در سطح یک چشم انداز فراهم می کند. با توجه به مزایای روش های شناسایی خودکار عوارض نسبت به متدهای سنتی، هدف تحقیق حاضر طبقه بندی اتوماتیک لندفرم های دامنه های شمال شرقی ارتفاعات کرکس کوه نطنز و کاشان با مساحتی به گستردگی 4739 کیلومترمربع می باشد. در این راستا، از دو مدل ویژگی های زمین (TA) و شاخص موقعیت توپوگرافی (TPI) که هر دو مبتنی بر مدل رقومی ارتفاعی (DEM) هستند، بهره گرفته شد. در مدل TA که از ارتفاع، شیب، انحنا و شدت برجستگی به عنوان ورودی استفاده می شود، لندفرم ها به پنج کلاس قله، شانه دامنه، پشت دامنه، پای دامنه و پنجه دامنه طبقه بندی شدند و در مدل TPI به شش کلاس ستیغ، شیب های بالایی، شیب های میانی، شیب های مسطح، شیب های پایینی و دره ها دسته بندی شدند. نتایج حاصل از طبقه بندی مورفولوژیکی منطقه مطالعاتی با متد ویژگی های زمین نشان می دهد که فرم پادگانه های بالایی یا شانه دامنه با مساحت ۱۸۱۰ کیلومترمربع که حدود ۳۸ درصد مساحت منطقه را در برمی گیرد، فرم غالب چشم انداز محدوده مطالعاتی می باشد. طبقه بندی لندفرم ها با شاخص موقعیت توپوگرافی (TPI) نیز نشان می دهد که لندفرم دره با مساحت ۱۸۷۲ کیلومترمربع معادل حدود ۴۰ درصد مساحت منطقه مورد مطالعه، به عنوان لندفرم غالب محسوب می شود. استفاده از چهار ورودی در مدل ویژگی های زمین و امکان طبقه بندی گسترده تر در شاخص موقعیت توپوگرافی از جمله مزایایی این مدل ها هستند. از نتایج حاصل از طبقه بندی لندفرم ها در این دو مدل می توان برای مطالعات بعدی به خصوص در زمینه ژئومورفولوژی خاک استفاده کرد.
تعیین همبستگی مکانی و الگوی تغییرات ارتفاع و حجم رواناب در زیرآبخیزهای منطقه شارقنج بیرجند(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های ژئومورفولوژی کمی سال ۱۲ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۳ (پیاپی ۴۷)
201 - 219
حوزههای تخصصی:
سیلاب یکی از مخرب ترین بلایای طبیعی و تأثیرگذار بر هدررفت خاک و آسیب به زیرساخت های انسانی است. هدف پژوهش حاضر، برآورد ارتفاع رواناب تولیدی حاصل از بارش مازاد و تحلیل تغییرات مکانی مقادیر ارتفاع رواناب و حجم رواناب در حوضه آبخیز شارقنج بیرجند است. در این پژوهش میزان رواناب تولیدی ناشی از حداکثر بارش 24 ساعته در دوره های بازگشت مختلف با استفاده از روش SCS برآورد شده است. برای این کار حداکثر بارش 24 ساعته ایستگاه های اطراف منطقه با روش عکس مجذور فاصله (IDW) میان یابی شد. در ادامه پس از تهیه نقشه شماره منحنی، برای تخمین رواناب نیز از روش SCS استفاده و حجم رواناب محاسبه شد. نتایج نشان داد از غرب به شرق شماره منحنی به دلیل وجود باغ های زرشک و اراضی زراعی آبی کاهش می یابد. براساس نقشه همبستگی مکانی مقادیر ارتفاع رواناب، خوشه های زیاد-زیاد (HL) در بخش های بالادست حوزه تشکیل شده است. هم چنین خوشه های کم-کم (LL) در بخش های پایین دست شکل گرفته که ناشی از مقادیر بالای بارش در بخش بالادست و شیب بالای زیرآبخیزها مرتبط دانست. مقادیر همبستگی مکانی حجم رواناب نشان داد که تجمع حجم رواناب در زیرآبخیزهای واقع در پایین دست منطقه موردمطالعه بیش تر است و تشکیل خوشه های زیاد-کم (HL) کم داده است. به عبارتی در زیرآبخیزهای پایین دست و مجاور خروجی منطقه میزان حجم سیلاب بیش تر شده است. براساس نتایج عوامل مختلف از جمله شیب، کاربری اراضی، شماره منحنی و گروه هیدرولوژیکی خاک بر آن تأثیرگذار است که بر تغییرات مکانی مولفه های ارتفاع و حجم رواناب موثر بوده و رفتار هیدرولوژیک سیلاب را تعیین می کند.
تحلیل روند شاخص طوفان های گرد و غبار در ارتباط با پلایای دریاچه ارومیه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هیدروژئومورفولوژی دوره ۱۱ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۳۹
58 - 41
حوزههای تخصصی:
ایران در قلمرو اقلیمی خشک و نیمه خشک واقع شده و در معرض سامانه های متعدد گرد و غبار محلی و فرامحلی است. تداوم خشکسالی ها، کاهش پوشش گیاهی و گسترش پلایای نمکی دریاچه ارومیه، ایجاد کانون های گرد و غبار محلی در حاشیه دریاچه ارومیه در استان آذربایجان شرقی را محتمل ساخته است. تحقیق حاضر با هدف بررسی توزیع مکانی-زمانی فرسایش بادی با کاربست شاخص غبارناکی(DSI) در سطح استان آذربایجان شرقی اجرا شده است. برای این منظور، ابتدا سری داده های غبارناکی که بصورت کدهای اختصاصی در ایستگاه های هواشناسی ثبت شده، در بازه زمانی30 سال اخیر تهیه و سپس، وجود روند در سری داده های یاد شده با استفاده از آزمون من- کندال بررسی گردید. در ادامه، فراوانی وقوع طوفان های گرد و غبار براساس شاخص DSI محاسبه شده و توزیع مکانی آنها در محیط GIS بصورت نقشه تهیه گردید. نتایج آزمون من-کندال برای متوسط سالانه پدیده گرد و غبار با منشاء محلی و فرامحلی نشان داد که شیب روند هر دو دسته از طوفان های گرد و غبار محلی و فرامحلی در سطح استان افزایشی است؛ ولی تنها روند موجود در طوفان های گرد و غبار فرامحلی در سطح 95% معنی دار می باشد. نتایج این تحقیق نشان داد که قسمت عمده طوفان های گرد و غبار مشاهداتی در سطح استان آذربایجان شرقی با منشاء فرامحلی هستند؛ با این وجود، فراوانی گرد و غبارهای محلی در سال های اخیر از افزایش نسبی برخوردار بوده و این مسله در ارتباط با تاثیر تداوم خشکسالی ها بر کاهش پوشش گیاهی و گسترش پلایای دریاچه ارومیه قابل توجیه است. در همین ارتباط، بیشترین مقدار شاخص طوفان های گرد و غبار(DSI) در حوزه دریاچه ارومیه در ایستگاه های هواشناسی تبریز، سهند و مراغه مشاهده شده است.
ارزیابی وضعیت خشکسالی هواشناسی و هیدرولوژیکی، مطالعه موردی: زیرحوضه هایی از حوضه آبریز فلات مرکزی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هیدروژئومورفولوژی دوره ۱۱ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴۱
114 - 87
حوزههای تخصصی:
خشکسالی، یکی از پیچیده ترین پدیده های آب و هوایی است که می تواند در اکثر مناطق جهان رخ دهد؛ اما تأثیر آن در مناطق خشک و نیمه خشک بیشتر است و بررسی آن، در مدیریت منابع آب بسیار حائز اهمیت است. در این پژوهش، وضعیت خشکسالی هواشناسی و هیدرولوژیکی در حوضه های قم- کهک، نیزار- سلفچگان، مرودشت- خرامه و بیضا- زرقان واقع در حوضه آبریز فلات مرکزی با استفاده از شاخص های SPI، SPEI، RDI و SSI در مقیاس های زمانی 1، 6 و 12 ماهه طی دوره آماری 2004 تا 2023 محاسبه گردید. نتایج نشان داد که بیش از 95 درصد ایستگاه های مطالعاتی، تمامی وضعیت های ترسالی بسیار شدید تا خشکسالی بسیار شدید را تجربه کرده اند. شاخص SPI در مقیاس زمانی 1 ماهه در کلیه ایستگاه های مطالعاتی و شاخص SPEI در مقیاس زمانی 6 ماهه در 3/83 درصد ایستگاه ها و در مقیاس زمانی 12 ماهه در 7/67 درصد ایستگاه ها، خشکسالی را با شدت بیشتری نسبت به سایر شاخص های خشکسالی نشان داده است. بررسی فراوانی وقوع طبقات شاخص هیدرولوژیکی SSI در مقیاس زمانی 12 ماهه نشان داد که بیشترین طبقات خشکسالی در ایستگاه های شادآباد و خرامه مشاهده شده است. بررسی انطباقی مقادیر شاخص های خشکسالی هواشناسی و هیدرولوژیکی در هر یک از حوضه ها نشان داد که بیشترین همبستگی متقاطع بین SPI و SSI در مقیاس زمانی 12 ماهه در ایستگاه های سلفچگان و قلعه چم در تأخیر زمانی رو به جلو به اندازه گام زمانی 12 ماه برابر 574/0 و بیشترین مقدار همبستگی پیرسون در گام زمانی 12 ماهه مربوط به ایستگاه سلفچگان- قلعه چم (309/0= r و 001/0= p-value) است.
آشکارسازی تغییرات بستر رودخانه و بررسی مورفولوژی رودخانه ای با توجه به تأثیر ساختارهای زمین شناسی (مطالعه موردی: زرینه رود)
منبع:
هیدروژئومورفولوژی سال ۲ بهار ۱۳۹۴ شماره ۲
25 - 40
حوزههای تخصصی:
محیط های رودخانه ای به دلیل وجود شرایط مناسب زیستی مانند وجود خاک حاصل خیز و آب در دسترس، همواره مورد توجه انسان ها بوده است. این محیط ها از نظر فعالیت های فرسایشی از مناطق پویا و فعال هستند. شناخت شرایط فرسایش کناری، ترک بستر، تغییرات رخ داده در بستر جریان، الگوی رودخانه و مواردی از این قبیل می توانند کمک مهمی در مدیریت این عرصه از طبیعت باشند. در این پژوهش سعی کرده ایم که با استفاده از تصاویر ماهواره ای (لندست) و داده های توپوگرافیک و زمین شناسی تغییرات مورفولوژیکی رخ داده در دو بخش مکانی از بستر زرینه رود (جیغاتو) را بررسی و ارزیابی کنیم. نرم افزارهای ArcGISو ENVI از مهم ترین ابزارهای مورد استفاده در تحقیق بودند که جهت آماده سازی و استخراج داده ها مورد استفاده قرار گرفتند. طبق نتایج به دست آمده از پژوهش قسمت دوم از منطقه مورد مطالعه که در یک منطقه دشتی واقع شده است، به شدت تحت تأثیر گسل ها قرار دارد و روند کلی جریان رودخانه در چندین نقطه به ناچار تغییر مسیر داده، از مسیر گسل پیروی کرده است. هم چنین الگوی رودخانه در بخش هایی که تحت تأثیر گسل قرار گرفته اند، به صورت مستقیم و در مواردی از نوع سینوسی است. در حالی که در سایر بخش ها الگوی عمومی رودخانه از نوع پیچان رودی است. در سه دوره زمانی مورد مطالعه در هر دو بخش مکانی 1 و 2 از مساحت بستر رودخانه کاسته شده است. به گونه ای که مساحت بستر رودخانه از 5/6 کیلومترمربع به 43/5 کیلومترمربع در بخش 1 و از 19/6 کیلومتر به 87/4 کیلومترمربع در بخش 2 کاسته شده است. میزان فرسایش کناره ای در بخش 1 بین سال 1975 تا 1989 حدود 4/2 کیلومترمربع و بین سال های 1989 تا 2010 حدود 44/2 کیلومترمربع است. این مقدار برای بخش دوم به ترتیب 2 و 49/1 کیلومترمربع است. در مقابل این تخریب بخش های زیادی از رودخانه نیز به دلیل تغییر مسیر و جابه جایی بستر خشک شده و یا به صورت دریاچه های مئاندری در حواشی رودخانه باقی مانده است که برای سال های 1975 تا 1989 و 1989 تا 2010 به ترتیب برابر با 44/3 و 48/2 کیلومترمربع در بخش 1 و برای بخش 2 29/3 و 52/1 کیلومترمربع است.