فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳٬۸۰۱ تا ۳٬۸۲۰ مورد از کل ۴٬۸۱۴ مورد.
منبع:
پژوهش های ژئومورفولوژی کمی سال هشتم بهار ۱۳۹۹ شماره ۴ (پیاپی ۳۲)
112 - 130
حوزههای تخصصی:
مخروط افکنه های جلگه ساحلی واحد تالش از جمله مهم ترین واحد های ژئومورفولوژیکی این منطقه می باشد که از دیدگاه شکل و ابعاد کمی و عوامل موثر در تکامل آن ها تفاوت های آشکاری دارند. تحلیل کمی مورفولوژی و مورفومتری و همچنین برقراری روابط آماری و تعیین نقش مهم ترین عوامل موثر بر شکل گیری و تغییرات هندسی این مخروط افکنه ها، می تواند رهیافتی جدیدی را در زمینه مطالعات این اشکال در منطقه مورد مطالعه به همراه داشته باشد.در بررسی مورفولوژی حوضه ها پارامتر های مساحت حوضه، محیط حوضه، طول شبکه آبراهه، تراکم شبکه آبراهه، شیب حوضه ها، نسبت اختلاف ارتفاع حوضه، ضریب ناهمواری ملتن، فرسایش پذیری واحد های سنگی حوضه و در تحلیل مخروط افکنه ها، پارامتر های مساحت، اختلاف ارتفاع، حجم، شیب، تقعر و طول مخروط و طول قاعده مخروط در 24 مخروط افکنه و حوضه اصلی زون ساحلی تالش محاسبه گردید. همچنین طبقه بندی فرسایش پذیری واحد های سنگی بر اساس روش پیروان (1391) انجام گرفت.نتایج حاصل از ماتریس همبستگی نشان دهنده تأثیر متغیرهای ضریب ملتون، مساحت، محیط و ناهمواری و فرسایش پذیری حوضه در شکل دهی هندسی مخروط افکنه ها است و مساحت حوضه آبریز و ضربی ملتون بیشترین همبستگی را با ویژگی های مورفومتری مخروط افکنه ها دارد. از بین روش های آماری مورد استفاده برای برقراری ارتباط و همبستگی بین پارامتر های هندسی حوضه آبریز و مخروط افکنه ها، روابط ریاضی مبتنی بر آلومتری همبستگی نشان دهنده همبستگی بسیار قوی بین مساحت حوضه آبریز با مساحت مخروط افکنه و همچنین ضریب ملتون با شیب مخروط افکنه دارد.
تحلیل ناهنجاری های شبکه زهکشی و ارتباط آن با تکتونیک فعال در حوضه های آبریز شمال تبریز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شبکه های زهکشی فعال ترین و حساس ترین عناصری هستند که می توانند به عنوان ابزاری قدرتمند برای درک فعالیت های نئوتکتونیکی در یک منطقه مورد استفاده قرار گیرند. به منظور تحلیل اثرات تکتونیک فعال در حوضه های زهکشی از تحلیل های مورفومتری که ابزار مفیدی در مطالعات تکتونیکی محسوب می شوند، استفاده می شود. در این پژوهش تاثیر فعالیت های تکتونیکی گسل تبریز بر حوضه های آبریز ورکش چای، گمانج چای، نهند چای و سرند چای واقع در شمال تبریز با استفاده از شاخص های تراکم زهکشی(Dd)، فرکانس زهکشی(Df)، ضریب گردواری(CR)، نسبت طول آبراهه اصلی به متوسط عرض حوضه (LSBW)، حجم به سطح حوضه (VA)، نسبت کشیدگی(Re)، شاخص انشعاب(R)، شاخص عدم تقارن حوضه زهکشی (AF)، نسبت شکل حوضه (BS) و شاخص تعقر لانگبین(IC)، شاخص ناهنجاری های سلسله مراتبی (Da) و شاخص تراکم ناهنجاری های سلسله مراتبی(ga) بررسی شدند. بین شاخص های مذکور رابطه همبستگی پیرسون برقرار شد و ضریب تببین بدست آمد. نتایج نشان داد که ضریب همبستگی بین پارامتر هایDa-Re, Da-CR, Da-Bs, Da-LSBW, Da-R, Da-IC, به ترتیب 99/0، 91/0، 69/0، 87/0- ،85/0-، 55/0 است و بین پارامترهای ga-Re ga-CR, ga-Bs ,ga-LSBW, ga-R, ga-IC, ضریب همبستگی به ترتیب 95/0، 93/0، 83/0، 94/0-،80/0- ، 65/0 برقرار است. نتیجه تحلیل ها نشان می دهد که شاخص های Da وga کاملا تحت تاثیر کشیدگی حوضه ها که ناشی از اثر تکتونیک فعال می باشد قرار دارند. در ضمن ناهنجاری های شبکه زهکشی تمامی حوضه های شمال تبریز از شاخص تقعر نیمرخ رودخانه نیز متاثر می شوند.
تحلیل رابطه ژئومورفولوژی با پوشش گیاهی با تاکید بر معادله خط خاک(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش به منظور بررسی رابطه واحدهای ژئومرفولوژی با پوشش گیاهی حوزه آبخیز زیلبرچای انجام یافته است. برای دستیابی به هدف تحقیق، با استفاده از عکس های هوایی، نقشه پوگرافی و تصاویر ماهواره لندست 8 نقشه واحدهای ژئومرفولوژی استخراج و طی بازدیدهای میدانی تصحیح هندسی شدند و نوع واحدها مطابقت داده شد. نقشه پوشش گیاهی با استفاده از شاخصNDVI از تصاویر ماهواره لندست 8 تهیه شد. معادله رگرسیونی خط خاک در هر یک از واحدهای ژئومرفولوژی با تاکید بر بازتاب باند مادون قرمز نزدیک و باند قرمز برآورد شد. سپس ضرایب همبستگی بین واحدهای ژئومرفولوژی، پوشش گیاهی و شیب معادله خط خاک با سطح معنی داری 01/0 درصد محاسبه شدند. پس از محاسبه ضرایب همبستگی به تفکیک برای هر یک از واحدهای ژئومرفولوژی، واحدQt بیشترین همبستگی منفی با شیب خط خاک به میزان 948/0- و همبستگی مثبت با پوشش گیاهی به میزان 81/0 داشت و واحدmic دارای با شیب خط خاک همبستگی معنی دار درسطح 01/0 نداشت در حالیکه با پوشش گیاهی همبستگی مثبت 39/0 را نشان داد. با توجه به نتایج تحقیق چنین اسنتباط شد که با رابطه معنی داری بین پوشش گیاهی و شیب معادله خط خاک و واحدهای ژئومرفولوژی برقرار است بطوری که با افزایش شیب خط خاک، پوشش گیاهی همبستگی منفی بیشتری خواهد داشت و واحدهای ژئومرفولوژی که مبین پوشش گیاهی منطقه نیز می باشند، بنا به یافته های تحقیق رابطه معکوس با شیب معادله خط خاک دارند.
بررسی سیستماتیک ادبیات علمی میراث ژئومورفولوژیکی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
میراث ژئومورفولوژیکی شاخه ای از ژئومورفولوژی و اساساً جغرافیاست. مطالعات و محبوبیت میراث ژئومورفولوژیکی به سرعت در حال رشد است و به بررسی جامع ادبیات علمی نیاز دارد. هدف اصلی از مطالعه حاضر بررسی سیستماتیک ادبیات علمی میراث ژئومورفولوژیکی طی سه دهه گذشته است. در این تحقیق بازبینی ادبیات علمی میراث ژئومورفولوژیکی در سه مرحله انجام شده است: 1. جست وجوی ادبی؛ 2. انتخاب مطالعات مربوطه؛ 3. طبقه بندی و تلفیق یافته ها. در این مطالعه 207 مقاله علمی- پژوهشی منتشرشده به زبان انگلیسی به طور عمیق بررسی شده است. نتایج نشان می دهد که محققان تمرکز بیشتری بر شناسایی و ارزیابی میراث ژئومورفولوژیکی دارند. حدود 38 / 48درصد مطالعات بر پتانسیل توسعه ژئوتوریسم میراث ژئومورفولوژیکی تمرکز دارند و فقط 35 / 4درصد بر مدیریت و حفاظت تأکید کرده اند. حدود 64درصد مطالعات براساس ترکیبی از داده های کیفی و کمی انجام شده است. نتایج همچنین نشان می دهد که محققان کمتر علاقه مند به ذی نفعان میراث ژئومورفولوژیکی مانند گردشگران و جوامع محلی اند و در تعداد بسیار کمی از مطالعات میراث ژئومورفولوژیکی در زمینه توسعه پایدار بررسی شده است. باتوجه به نتایج پیش بینی می شود حداقل در پنج سال آینده پژوهش ها بیشتر بر چالش های مدیریتی و حفاظتی میراث ژئومورفولوژیکی و چگونگی حل این چالش ها متمرکز شوند.
مدل سازی تعدیل شدت جزیره های گرمای شهری با رویکرد پشت بام های سبز (مطالعه موردی: منطقه 17 شهر تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
جزیره گرمای شهری، که از پیامدهای شهرنشینی و شهرسازی با تمرکز فعالیت های انسانی است، امروزه به مسئله ای بااهمیت در آب وهوای شهری تبدیل شده است. هدف از پژوهش حاضر تبیین و ارزیابی اثر توسعه پشت بام های سبز به عنوان راهکاری در کاهش شدت جزیره های گرمای شهری در منطقه 17 شهرداری تهران است. بدین منظور، با به کارگیری روش ترکیبی آماری و مدل سازی عددی خردمقیاس اقلیمی به واکاوی میزان اثر پشت بام های سبز بر تعدیل شدت جزایر گرمای شهری پرداخته شد. با استفاده از اطلاعات به دست آمده از داده های میدانی (دماسنج های نصب شده در هر دو پشت بام) و همچنین خروجی های مدل خردمقیاس Envi-met در فصول مختلف سال 2016، اختلاف دمای بین دو پشت بام سبز و مرجع استخراج شد. نتایج نشان داد که مقدار اختلاف دما در بعدازظهر و شب بیشتر از صبح است. همچنین، بیشینه اختلاف دمای هوای بین دو بام سبز و مرجع در فصل پاییز به دست آمد. با واکاوی داده های میدانی و خروجی گرافیکی مدل مشخص شد که بیشینه اختلاف دمایی بین آن ها هنگام شب رخ داده است؛ یعنی زمانی که شدت جزیره گرمای شهری در بیشینه وضعیت خود است. هر دوی اطلاعات اندازه گیری شده و خروجی مدل فیزیکی اقلیم گویای قابلیت مناسب پشت بام های سبز در تعدیل شدت جزیره گرمای شهری است.
رابطه متغیرهای آب وهوایی با مصرف برق و پیش بینی تقاضای برق با مدل های گردش عمومی جو در غرب ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پیش بینی مقدار مصرف برق، با توجه به شرایط آب وهوایی، می تواند در تنظیم استراتژی های تولید و توزیع آن نقش مهمی ایفا کند. هدف از این پژوهش، بررسی رابطه بین متغیرهای آب وهوایی با مصرف برق و پیش بینی مصرف برق تحت تأثیر پدیده تغییر اقلیم در منطقه غرب کشور است. به این منظور، رابطه بین متغیرهای آب و هوایی و مصرف برق در سیزده ایستگاه منطقه در دوره 28ساله (۱۹۸۷-2014) با استفاده از معادلات رگرسیونی چندگانه مدل سازی شد. در صورت معناداربودن مدل ها، براساس داده های آب و هوایی مدل CCSM4، مصرف برق در ایستگاه ها طی دوره زمانی ۲۰۲۱-2080 تحت دو سناریوی RCP4.5 و RCP8.5 برآورد شد. نتایج نشان داد درجه- روزهای سرمایشی و گرمایشی و رطوبت نسبی بیشترین تأثیر معنی دار را در افزایش مصرف برق دارند. میانگین دماهای حداقل و حداکثر در منطقه در دوره آتی (۲۰۱۲-2080) به طور متوسط تحت سناریوی RCP4.5 به ترتیب 95/1 و 01/2 و تحت سناریویRCP8.5به ترتیب46/3 و 81/3درجه سانتی گراد افزایش خواهد یافت. ازاین رو،میزان مصرف برق در دوره گرم سال براساس سناریوی RCP4.5 در حدود 80درصد و براساس سناریوی RCP8.5 در حدود 150درصد افزایش خواهد یافت. بیشترین میزان افزایش مربوط به ایستگاه های گرمسیری غرب منطقه و کمترین آن مربوط به ایستگاه های سردسیر کوهستانی است.
مدل سازی تخمین میزان رسوب رودخانه به کمک روش شبکه عصبی مصنوعی (نمونه موردی: رودخانه گلرود)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
رسوبات رودخانه ای به دو صورت منتقل میشوند: یا این مواد درون جریان آب غوطه ور هستند و همراه با آب در حرکت می باشند که به آنها مواد رسوبی معلق گفته میشود و میزان مواد رسوبی معلق را که در واحد زمان از یک مقطع رودخانه عبور کند، بار معلق مینامند، یا اینکه به یکی از صور لغزش، غلتیدن، پرش حرکت مینمایند که به آنها بار بستر می گویند. شبکه عصبی مصنوعی روشی است که بر پایه شبیه سازی عملکرد مغز انسان ب رای ح ل م سایل متنوع ارایه و از لایه های نرون ورودی، خروجی و میانی و وزنهای مربوط به مقادیر ورودی و بایاس و تابع تحریک تشکیل شده است. منطقه مورد مطالعه در این پژوهش حوضه آبریز رودخانه گِلِرود است. این منطقه در شهرستان بروجرد، در استان لرستان در غرب ایران واقع شده است، پژوهش حاضرازنوع کاربردی ست. بدین صورت که، ابتدا مشخصات زیرحوضه های این رودخانه استخراج شده است این مشخصات شامل مشخصات فیزیکی زیرحوضه ها از جمله مساحت، محیط و طول آبراهه ها و مشخصات مربوط به دبی رودخانه و میزان رسوب آن است. در ادامه با روش های رگرسیون خطی چند متغیره، شبکه عصبی پیش خور چندلایه (MLP) و شبکه عصبی برپایه تابع شعاعی (RBF) به مدل سازی تخمین رسوب پرداخته شده است.پس از محاسبه شاخص هایRMSE وMAE با توجه به این امر که هرچقدر میزان این شاخص ها کمتر باشد مقدار پیش بینی شده به مقادیر واقعی نزدیکتر است بنابراین باتوجه به شواهد حاصله مدل شبکه عصبی مصنوعیMLP دقت بهتری را نسبت به دو مدل دیگر در تخمین میزان رسوب منطقه نشان میدهد. از سوی دیگر با توجه به مقدار شاخصR2 که برای سه مدل محاسبه شده است دقت تخمین مدل به مقدار 0.409 برای مدلMLP محاسبه شده است، مقدارR2 برای این مدل برابر 0.88 است. پس از مدل شبکه عصبی مصنوعیMLP، مدل شبکه مصنوعیRBF نتایج بهتری ارائه می دهد. در این مدل مقدارR2 برابر است با 0.4 که نشان دهنده دقت تخمین حدود نصف مدلMLP است. و در رتبه سوم نیز مدل رگرسیون خطی چند متغیره با مقدارR2 برابر با 0.3 قرار دارد.مدل رگرسیون خطی نیز به علت این امر که تنها روابط خطی بین متغیر ها را در نظر می گیرد دارد بیشترین میزان خطا است.
ارزیابی ژئودایورسیتی حوضه های آبریز مشرف به دریاچه نمک و حوض سلطان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه مفاهیم و رویکرد مطالعات ژئودایورسیتی به سرعت در بین محققین علوم زمین رواج یافته است از این رو گسترش مطالعات مرتبط با ژئودایورسیتی به خصوص در ایران که از غنای زمین شناختی و ژئومورفولوژیکی فراوانی برخوردار است، می تواند دریچه ای جدید را در زمینه شناخت پتانسیل های طبیعی مناطق مختلف کشور، بگشاید. هدف این تحقیق بررسی ژئودایورسیتی در حوضه های آبریز مشرف به دریاچه نمک و حوض سلطان است که با توجه به قرار گیری در منطقه ای با تنوع زمین شناختی و ژئومورفولوژی، از اهمیت طبیعی ممتازی برخوردار است. ارزیابی ژئودایورسیتی واحد های مورد مطالعه با استفاده از دو شاخص ژئودایورسیتی و سنجه های سیمای سرزمین، انجام گرفت. به منظور ارزیابی دقیق تر منطقه مورد مطالعه، در قالب چهار ناحیه و 9 واحد مجزا طبقه بندی و ویژگی های ژئودایورسیتی آنها مورد بررسی قرار گرفت. در این مطالعه از 6 متغییر زمین شناسی، گسل، لندفرم، شبکه آبراهه، کاربری اراضی و خاک استفاده گریدد. نتایج به دست آمده نشان می دهد که بیشینه ارزش در شاخص ژئودایورسیتی در بین محدوده های مورد مطالعه مربوط به ناحیه 4 با میانگین ارزش ژئودایورسیتی 55/2 است. از دید گاه سنجه های سیمای سرزمین ناحیه 2 با ثبت بالاترین مقادیر در سنجه های RPR، SHDI، SIDI و MSIDI، بیشترین تعداد سنجه های سیمای سرزمین را در به خود اختصاص داده است و بعد از آن ناحیه 3 با دو سنجه SHDI و MSIEI و ناحیه 1 در سنجه PRD و ناحیه 4 در سنجه SIEI هر کدام با یک سنجه در رتبه های بعدی قرار گرفته اند.
نقش فناوری اطلاعات و ارتباطات در جهانی شدن صنعت رسانه
حوزههای تخصصی:
فناوری های جدید ارتباطی نه تنها بر گستره مخاطبان تأثیر گذاشته اند بلکه توانسته اند حتی بنیاد نظریه های کلاسیک ارتباطات را زیر سوال ببرند. به عنوان مثال مدل فرستنده، کانال و گیرنده در نظریه های سنتی ارتباطات، امروزه با ورود رسانه هایی نظیر شبکه های کاربرمحور یا شبکه های اجتماعی به مدل اجتماعات تولید کننده محتوا تبدیل شده که در آن هر فرد در هر زمان به طور پیوسته فرستنده و گیرنده است و نقش های متعددی را در این کانال ارتباطی برعهده می گیرد. این تحولات فناورانه در ذات خود حاوی چالش ها و تهدید هایی هستند که برخی صاحب نظران از آن به عنوان جنگ نرم یاد کرده اند اما این فقط یک روی سکه است، تحولات مذکور درمورد همه کشورهای جهان مصداق دارد و اگر قرار باشد کسی آسیبی ببیند، قطعا آن جامعه ای خواهد بود که در برابر این فناوری ها گارد دفاعی بگیرد. ورود و پیشرفت فناوری های نوین در سازمان های رسانه ای، تغییرات زیادی را به وجود آورده که در نتیجه ساختار و نحوه مدیریت سازمانهای رسانه ای را تحت تأثیر قرار داده است. این مقاله تلاش می نماید تا چگونگی تأثیر فناوری های نوین در رسانه و تحولات آن را به صورت موردی، مورد مطالعه قرار دهد.
بررسی زمین ساخت فعال با استفاده از شاخص های ژئومورفولوژی در البرز غربی و مرکزی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از این مطالعه بررسی فعالیت زمین ساختی اخیر در حوضه های آبریز طالقان- الموت و بخشی از حوضه های آستانه و منجیل با استفاده از هفت شاخص ژئومورفولوژی می باشد. گستره مورد بررسی در البرز غربی و مرکزی واقع شده است. جهت انجام این پژوهش از نقشه های زمین شناسی، مدل رقومی ارتفاعی، تصاویر ماهواره ای و نرم افزار ArcGIS جهت استخراج ساختارهای اصلی منطقه، آبراهه ها و زیرحوضه ها استفاده شده است و سپس به محاسبه شاخص پرداخته شد و برای هر شاخص نقشه پهنه بندی تهیه گردید. در نهایت سطح فعالیت زمین ساختی کل بر مبنای شاخص زمین ساخت فعال نسبی (Iat) به دست آمد و رده بندی شد. نتایج حاصل از این پژوهش نشان می دهد که به طور کلی فعالیت زمین ساختی نسبی اخیر منطقه بالا و بسیار بالاست که به دلیل فعالیت گسل های سفیدخانی، طالقان، الموت رود- شاهرود، خشچال، انگول، جیرنده، رودبار، بخش هایی از گسل های خارخون و بلوکان، بخش شرقی پهنه گسلی منجیل و گسل های واقع در شرق منطقه می باشد. در حدود 35 درصد (1748 کیلومتر مربع) از گستره مطالعاتی فعالیت زمین ساختی بسیار بالا و حدود 53 درصد (2684 کیلومتر مربع) فعالیت زمین-ساختی بالا را دارا می باشد. محاسبه کمی شاخص های ریخت سنجی و تجزیه و تحلیل آن ها با ساختارهای واقع در منطقه، زمین لرزه های رخ داده، لندفرم های مختلف و شواهد صحرایی مانند گسلش در واحدهای کواترنری، کج شدگی واحدهای پادگانه آبرفتی، تنگ دره ها و سطوح مثلثی فعالیت نو زمین ساختی اخیر این منطقه را تایید می کند و نشانگر صحت نتایج حاصل از این پژوهش می باشد. پیشنهاد می-شود از ساخت و ساز در حریم گسل هایی که در این مطالعه فعال شناخته شده اند، جلوگیری شود.
تحلیل ادبیات ژئوتوریسم در ایران (براساس تحلیل محتوای کمی مقالات ژئوتوریسم طی سال های 1396-1387)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ژئوتوریسم یکی از شاخه های جدید گردشگری است که در دو دهه اخیر موردتوجه محققان و گردشگران قرارگرفته است. این افزایش توجه باعث رشد و گسترش ادبیات ژئوتوریسم شده است. با توجه به رشد ادبیات ژئوتوریسم در طی این سال ها، به نظر می رسد که بررسی ادبیات آن لازم است. هدف این پژوهش بررسی ادبیات ژئوتوریسم در ایران با استفاده از روش تحلیل محتوای کمی و ارائه نمای کلی از وضعیت آن است. بدین منظور تعداد 99 مقاله ژئوتوریسم علمی-پژوهشی و علمی-ترویجی در بازه زمانی ده ساله (1396-1387) موردبررسی قرارگرفته است. یافته های تحقیق نشان دهنده افزایش توجه محققان و رشد چاپ مقالات ژئوتوریسم در مجلات علمی است. توسعه مهم ترین مؤلفه تعاریف ژئوتوریسم می باشد و تخریب پدیده ها نیز به عنوان مهم ترین مشکل پیشروی ژئوتوریسم بیان شده است. حدود 43 درصد مقالات از روش تحقیق ترکیبی (کمی و کیفی) استفاده کرده اند و 78 درصد مقالات نیز دارای اهداف کاربردی هستند. مقالات ژئوتوریسم در 42 مجله چاپ شده اند که مجلات علوم زمین و فصلنامه جغرافیای طبیعی با 7 مقاله بیشترین مقالات را منتشر کرده است. پژوهشگرانی از 56 دانشگاه و موسسه در انتشار مقالات و رشد ادبیات ژئوتوریسم مشارکت داشته اند که دانشگاه های تهران و تبریز بیشترین تعداد مقالات را به خود اختصاص داده اند.
پهنه بندی یا پتانسیل فرسایش پذیری حوضه آبریز سد پانزدهم خرداد قم
حوزههای تخصصی:
واکاوی پیوند میان نوسان شمالگان و رخداد بارش در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های جغرافیای طبیعی دوره ۵۰ پاییز ۱۳۹۷ شماره ۳ (پیاپی ۱۰۵)
577 - 591
حوزههای تخصصی:
در این پژوهش برای واکاوی نقش نوسان شمالگان در فراوانی روزهای همراه با رخداد بارش در ایران از داده های روزانه بارش GPCC، داده های روزانه نوسان شمالگان از مرکز پیش بینی آب و هوایی نوا و داده های ارتفاع ژئوپتانسیل 700 هکتوپاسکال از پایگاه داده های مرکز ملی پیش بینی محیطی- مرکز ملی پژوهش های جوی طی بازه زمانی 1367-1391 استفاده شد. نخست، برای بررسی نقش نوسان شمالگان بر روی فراوانی رخداد بارش، از آماره خی دو و سپس از آزمون همبستگی تأخیری برای یافتن بیشترین همبستگی میان این دو پارامتر استفاده شد. با استفاده از تأخیر زمانی، فراوانی روزهای همراه بارش از آبان تا اردیبهشت هنگام برقراری نمایه مثبت و منفی نوسان شمالگان بررسی شد. نتایج نشان داد که احتمال رخداد بارش هنگام نمایه مثبت شمالگان بیشترین است. نقشه های میانگین ارتفاع تراز 700 هکتوپاسکال هنگام برقراری نمایه مثبت شمالگان نشان می دهد که شیو شدید فشار در شرق اقیانوس اطلس حاصل کاهش شدید فشار کم فشار قطبی و افزایش گستره نصف النهاری پُرفشار جنب حاره در حوالی نصف النهار گرینویچ به طرف عرض های بالاتر سبب می شود تا ناوه کم عمقی بر روی شرق دریای مدیترانه به وجود آید که همراه جریانات شمال سو شرایط پویشی برای ایجاد سامانه کم فشار شرق دریای مدیترانه به وجود می آورد.
تاثیرات مورفوژنتیکی تکتونیک فعال بر زمین لغزش در حوضه جاجرود(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمین لغزش به عنوان یک مخاطره طبیعی، همواره خسارات فراوانی ر ا به همراه داشته است. شناسایی عوامل موثر در وقوع این پدیده و پهنه بندی خطرآن ، یکی از روش های اساسی وکاربردی جهت دستیابی به راهکارهای کنترل و پایش آن می باشد. دراین پژوهش هدف بررسی ارتباط تکتونیک فعال و پتانسیل وقوع زمین لغزش درحوضه آبریزجاجرود به عنوان یکی از حوضه های کوهستانی کشور می باشد. ابزارهای اصلی پژوهش را شاخص های مورفوتکتونیکی تشکیل داده اند. این شاخص ها به تفکیک در 39 زیر حوضه جاجرود مورد بررسی قرارگرفته اند. نسبت تعداد زمین لغزش ها به تعداد زیرحوضه ها برای هرطبقه از IAT به دست آمد . پس از آن درجه سطح خطراحتمالی از کلاس های IATشناسایی شد. در نهایت ، خطر زمین لغزش برای هر زیر حوضه بر اساس اثر ترکیبی از سطح خطر احتمالی و فرکانس وقوع زمین لغزش مورد بررسی قرار گرفت . نتایج نشان می دهد که تطابق خوبی بین کلاسIAT و نسبت تعداد زمین لغزش ها به تعداد زیرحوضه ها وجود دارد . حدود 85٪ از زیر حوضه ها که زمین لغزش در آنها رخداده در سطح زیاد و بسیار زیاد خطر قرار دارند ، در حالی که از 27 زیرحوضه بدون زمین لغزش ، حدود 33 درصد در سطوح بالا و بسیار بالای خطر قرار دارند . به منظور صحت سنجی و ارزیابی دقت مدل از دوشاخص به نام های مجموع کیفیت (QS) و دقت روش (P)استفاده شد . مقدار مجموع کیفیت (QS) 97/0 و دقت روش (P) برای کلاس های خطر زیاد و خیلی زیاد 79/0 بدست آمد . مجموع کیفیت و دقت روش نشان دهنده صحت یا مطلوبیت عملکرد روش در پیش بینی خطر زمین لغزش است . یافته ها نشان دادند که حوضه جاجرود از نظرتکتونیکی بسیار فعال بوده و این موضوع استعداد روانگرایی دامنه ای و زمین لغزش را به نسبت افزایش داده است.
بازسازی محیط و آب و هوای دیرینه در ارتفاعات چهل چشمه دیواندره کردستان در طول آخرین دوره حداکثر گسترش یخچالی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ارتفاعات چهل چشمه (چل چه مه) در دیواندره استان کردستان تعداد زیادی از شواهد یخچالی شامل سیرک های یخچالی و یخرفت های دوره ی پلیئستوسن را در خود جای داده است. میزان ارتفاع خط تعادل در ارتفاعات چهل چشمه به منظور بازسازی محیط و آب و هوای دیرینه در طول آخرین دوره ی حداکثر گسترش یخچالی با استفاده از بررسی های میدانی ، تهیه ی نقشه های ژئومورفولوژی بر مبنای نقشه ی توپوگرافی 1:50000، استفاده از مدل رقومی ارتفاعی 5/12 متری و به کارگیری روش های نسبت مساحت انباشتگی به مساحت کل، متوسط ارتفاع یخچال ها (کروسکی) و روش نسبت تعادل مساحت – ارتفاع محاسبه گردید. میزان ارتفاع خط تعادل در طول آخرین دوره حداکثر گسترش یخچالی در ارتفاعات چهل چشمه حدود 2905 متر از سطح دریا برآورده شد. میزان ارتفاع خط تعادل کنونی با استفاده از روش لای و همکاران و استفاده از داده های هواشناسی 4683 متر از سطح دریا برآورد گردید. با در نظر گرفتن میزان پایین آمدگی ارتفاع خط تعادل به میزان 1778 متر میزان متوسط کاهش دمای سالیانه در طول دوره ی حداکثر گسترش یخچالی ° 5/11 بوده است. با مقایسه ی میزان پایین آمدگی ارتفاع خط تعادل و میزان کاهش دمای محاسبه شده با دیگر مطالعات انجام شده در ایران و جهان حداکثر گسترش یخچال ها در ارتفاعات چهل چشمه منطبق با آخرین دوره ی حداکثر گسترش یخچالی در حدود 5/26 الی 19 هزار سال قبل و تحت تاثیر شرایط آب و هوای سرد و خشک بوده است، همچنین در مقایسه با مطالعات رایت و همکاران در یخچال های ارتفاعات کردستان میزان کاهش دما حدود 12 درجه سانتی گراد و میزان پایین آمدگی ارتفاع خط بین 1200 - 1800 متر بوده است.
بررسی اثرات جهت جغرافیایی دامنه ها بر حجم مخروط افکنه (مطالعه موردی: شیرکوه یزد)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مشخصات مخروط افکنه از جمله حجم آنها در ارتباط با عوامل و پارامترهای مختلف و متعددی است که می توان آنها را در شش گروه عمده شامل عوامل اقلیمی و تغییرات آن، ویژگیهای هندسی حوضه های بالادست مخروط افکنه، لیتولوژی حوضه ها، تغییرات تکتونیکی بویژه تغییرات سطح اساس حوضه ها، تغییرات کاربری زمین و جهت جغرافیایی دامنه ها دسته بندی نمود. هدف این پژوهش بررسی نقش جهات جغرافیایی بر حجم مخروط افکنه ها در کوه بزرگ شیرکوه از کوههای پراکنده ایران مرکزی است. برای انجام این کار از تصاویر ماهواره ای، نقشه رقومی ارتفاعی با قدرت تفکیک 5 متر و همچنین نقشه های توپوگرافی برای مشخص نمودن محدوده مخروط افکنه ها و همچنین حوضه های آبریز بالادست استفاده گردید. بدین ترتیب، 24 مخروط افکنه بزرگ و قابل ملاحظه با محدوده حوضه های آبریز بالادست مشخص گردیدند. با استفاده از مدل کمی در سیستم اطلاعات جغرافیایی حجم مخروط افکنه ها محاسبه و میزان همبستگی آنها در SPSS با 8 پارامتر هندسی اندازه گیری شده حوضه های آبریز بالادست تعیین گردید. سپس، در مدل رگرسیون ضریب تعیین و سطح معناداری آنها نیز مشخص گردید. نتایج حاکی از آن است که در دامنه های جنوبی ضلع شرقی شیرکوه همبستگی بالایی بین حجم مخروط افکنه ها با عوامل هندسی بویژه مساحت(0.99)، محیط(0.98)، طول حوضه(0.95) و شیب متوسط حوضه(0.55) با سطح معنی داری صفر و نزدیک به صفر وجود دارد. این امر برای دامنه های غربی شیرکوه نیز صدق نموده و عوامل هندسی به ترتیب شامل مساحت، محیط و ضریب شکل(با همبستگی 0.99) طول حوضه(0.94)، شیب و ارتفاع متوسط(0.85) مهمترین عوامل تعیین کننده حجم مخروط های افکنه بوده اند. اما برای دامنه های شرقی با ضلع شمالی تنها شیب(0.64) و ضریب شکل(0.59) و برای دامنه های شمالی شیرکوه، ضریب گراویلیوس(0.43) و طول حوضه(0.37) همبستگی متوسطی را نشان می دهند که آن هم از سطح معنی داری قابل قبولی برخوردار نمی باشند. بنابراین در این دامنه ها عوامل هندسی حوضه ها کمترین نقش را در حجم مخروط افکنه ها ایفا کرده اند.
بررسی اثرات تغییر اقلیم بر طول دوره رشد درخت سیب (مطالعه موردی: ایستگاه های سمیرم و ارومیه)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های جغرافیای طبیعی دوره ۵۱ پاییز ۱۳۹۸ شماره ۳ (پیاپی ۱۰۹)
529 - 544
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر بررسی اثرات تغییر اقلیم بر نیاز آبی و طول فصل رشد درخت سیب است. بدین منظور، از آمار پایگاه ECMWF برای داده های مشاهداتی دو ایستگاه سمیرم و ارومیه طی بازه زمانی بیست ساله (۱۹۹۶-۲۰۱۶) استفاده شد. برای بررسی اثرات تغییر اقلیم از داده های روزانه ریزگردانی دینامیک پروژه CORDEX برای خروجی مدل ICHEC-EC-EARTH تحت دو خط سیر 5/4 و 5/8 واداشت تابشی (RCP) برای بازه زمانی (۲۰۱۷-۲۰۳۷) بهره گرفته شد. به منظور کاهش خطاهای موجود در برآوردهای مدل، عمل پس پردازش روی داده های برآوردشده انجام گرفت. سپس، تبخیر- تعرق پتانسیل به روش پنمن مانتیث فائو و مراحل رشد با استفاده از شاخص درجه- روز محاسبه شد و با استفاده از آزمون ناپارامتریک من- کندال و شیب سن در محدوده اطمینان 95درصد روندها بررسی شد. نتایج نشان داد که در هر دو ایستگاه روند تبخیر- تعرق در طول فصل رشد رو به افزایش است. بیشترین میزان تبخیر و نیاز آبی در داده های مشاهداتی و برآوردشده برای دوره رشد میوه رخ داده است. تأمین زودتر نیاز حرارتی موجب کاهش طول دوره رشد درخت سیب شده است. از طرفی، افزایش تبخیر و بالارفتن میزان درجه - روزهای رشد باعث افزایش نیاز آبی درخت سیب خواهد شد.
کاربرد سنجش از دور و مدل ریاضی فراکتال در بررسی رفتار و تغییرات لندفرم های ژئومورفولوژیکی رودخانه ارس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ارزیابی رفتار ژئومورفولوژی رودخانه یکی از موارد تعیین کننده و گامی مهم در مدل سازی ریاضی تغییرات لندفرم های آن می باشد. ﺑﺮرﺳی اﻟﮕﻮی ﺟﺮیﺎن در ﺑﺎزه ﻫﺎی ﭘیﭽﺎن ﺮودی و واحدهای ژئومورفیک رودخانه ارس، فرآیند های تشکیل دهنده و روند تغییر آن ها به دلایل متعددی در مطالعات ژئومورفولوژی رودخانه ای دارای اهمیت است و ﺑﺎﻋﺚ آﺷﻨﺎیی ﻫﺮ ﭼﻪ ﺑﻬﺘﺮ ﻣﻬﻨﺪﺳیﻦ رودﺧﺎﻧﻪ ﺑﺎ روﻧﺪ ﺗﻐییﺮات ﻣی ﺷﻮد. هدف اصلی این پژوهش پیاده سازی بعد فراکتالی تغییرات ژئومورفولوژی مسیر رودخانه ارس است. با بهره گیری از روش طبقه بندی نظارت شده و الگوریتم حداکثر احتمال، لایه لندفرم های ژئومورفولوژیکی محیط رودخانه ارس برای دو دوره زمانی در چهار کلاس لندفرم کانال، پوینت بار، دشت سیلابی، پادگانه رودخانه ای و مخروط افکنه تهیه شد؛ سپس از مدل های فراکتالی محیط - مساحت و تعداد تجمعی - مساحت برای بیان رفتار ریاضی این لندفرم ها استفاده گردید. تغییرات مقدار DAP (محیط - مساحت) برای لندفرم های مورد بررسی در محیط رودخانه ارس در دو سال 1987 و 2018 نشان داد که مقادیر DAP همه لندفرم های مورد بررسی (به غیر از پوینت بار) در سال 2018 کوچک تر از DAP لندفرم ها در سال 1987 می باشد. بنابراین، الگوی ژئومتری لندفرم های رودخانه ای ارس در سال 1987 نامنظم تر و پیچیده تر از سال 2018 است. در مورد لندفرم پوینت بار، این مقدار در سال 2018 نسبت به سال 1987 افزایش پیدا کرده است که نشان از منظم تر شدن الگوی این لندفرم دارد. تغییرات مقدار D (تعداد تجمعی – مساحت) برای لندفرم های مورد بررسی در محیط رودخانه ارس نشان داد که مقادیر آن در سال 2018 نسبت به سال 1987 افزایش پیدا کرده است که این افزایش D می تواند یا بیانگر اجزای کم با اندازه بزرگ باشد و یا اجزای بیش تر با اندازه کوچک. با توجه به بررسی تصاویر ماهواره ای Landsat مورد استفاده در این پژوهش برای استخراج لندفرم های ژئومورفولوژی رودخانه ای در رود ارس طی سال های 1987 و 2018، رفتار پیکسلی لندفرم ها به گونه ای است که نشان از بزرگ تر شدن لندفرم های بررسی شده دارد. البته باید در مورد کانال رودخانه به این نکته اشاره نمود که با توجه به کاهش دبی و در نتیجه کاهش عرض کانال، می توان در مورد کاهش مساحت آن اظهار نظر نمود.
تحلیل مکانی و زمانی توفان های تندری در دشت اردبیل(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های جغرافیای طبیعی دوره ۵۱ بهار ۱۳۹۸ شماره ۱ (پیاپی ۱۰۷)
149 - 162
حوزههای تخصصی:
توفان های تندری، به دلیل رفتار بسیار نامنظم در ابعاد مکانی و زمانی، در منطقه شمال غرب ایران از پدیده های آب و هوایی حائز اهمیت به شمار می روند، زیرا این نوع بارش ها نقش بسیار مهمی در فعالیت های اجتماعی و اقتصادی مانند تولید محصولات کشاورزی، استفاده از زمین زراعی، و مدیریت منابع آب دارند. در این پژوهش، به منظور شناسایی الگوهای سینوپتیک توفان های تندری طی بازه زمانی 1961-2016، از داده های ایستگاهی بارش شدید بیش از 50 میلی متر و داده های فشار ارتفاع ژئوپتانسیل تراز 500 هکتوپاسکال استفاده شده است. روش نقشه های خودسازمان دهSOM و آزمون پتیت در نرم افزار Rبه منظور شناسایی الگوهای بارش به کار گرفته شده است. براساس نتایج، نُه الگوی جوی در تراز 500 هکتوپاسکال نشان داده شده و تصاویر مربوط به هر الگو در نرم افزار Grads ترسیم شده است. این الگوها نشان می دهند که در بارش های شدید بهاره رخداد بلوکینگ امگایی شکل، تشکیل ناوه عمیقی بر روی شمال خزر، و پدیده بلوکینگ رکس؛ در الگوهای تابستان بلاکینگ حلقه آتش و بلاکینگ کم فشار بریده؛ در الگوی زمستان بلوکینگ رکس؛ و در الگوی پاییز یک ناوه عمیق در بخش شمالی ایران و بلوکینگ کم فشار بریده دیده می شود. بیشترین درصد بارش متعلق به الگوی B3 با 45درصد فراوانی و کمترین مقدار بارش متعلق به الگوی A1 با 20درصد است.
بررسی تاثیرپذیری ویژگیهای هیدروژئومورفولوژی حوضه آبخیز سد گلستان2 از تغییرات اقلیمی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بررسی هیدروژئومورفولوژی و پایش و پیش یابی بیلان آب در حوضه های آبخیز می تواند گامی مهم در آمایش سرزمین و دسترسی به توسعه ی پایدار باشد. لذا مطالعه ی حاضر با توجه به مدل بیلان آبی تورنت وایت، مازاد و کمبود آب در دسترس حوضه ی آبریز سد گلستان2 را برای دو دوره ی پایه(1350 تا 1390) و آینده(1391 تا 1428) با استفاده از نتایج مدل گردش عمومی GISS و دو سناریوی تغییر اقلیم RCP4.5 و RCP8.5مورد واکاوی قرار داده است. نتایج این تحقیق گویای میانگین دمای پایه ی حوضه به میزان 12.51 درجه سانتیگراد بوده که با توجه به سناریوهای RCP4.5 و RCP8.5 بترتیب میانگین سالانه ی دما به مقادیر 16.60 و 16.96 درجه سانتیگراد افزایش خواهد یافت. در ادامه خروجیها برای تغییرات مولفه ی بارش، گویای روند کاهشی آن برای هر دو دوره ی مطالعاتی پایه و شبیه سازی شده می باشد، بطوری که برای دوره ی پایه، شیب کاهشی بارش معادل 41- میلیمتر و برای RCP4.5 و RCP8.5 بترتیب شامل 9- و 18- میلیمتر در هر دهه خواهد بود. در نهایت خروجیهای تحقیق حاضر نشان می دهند که با توجه به میانگین درازمدت دوره ی پایه، میانگین کمبود آبی 505- میلیمتر و مازاد آبی 61 میلیمتر بوده، حال آنکه با توجه به گرمایش جهانی بر مبنای سناریوی RCP4.5، میانگین سالانه ی کمبود آبی 694- میلیمتر و مازاد آبی آن 2 میلیمتر می باشد. اما در خصوص واکاوی نتایج RCP8.5 بترتیب میانگین سالانه کمبود و مازاد آبی حوضه با مقادیر 715- و 1 میلیمتر شبیه سازی شده اند. بنابراین انتظار می رود که با توجه به تغییرات اقلیمی آینده، حوضه ی آبریز سد گلستان2 دچار تنش کم آبی شدید گردد که این نیازمند اعمال مدیریت ریسک در تخصیص منابع آبی برای فعالیتهای مختلف جامعه ی مورد نظر بوده تا چالشهای آبی پیش روی به بحران آبی مبدل نگردد.