فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۹۸۱ تا ۲٬۰۰۰ مورد از کل ۴٬۸۱۴ مورد.
حوزههای تخصصی:
ارزیابی تجمع زیستی آفتکشDDT و متابولیت های آن در موی سر مادران باردار، با توجه به متغیرهای سن، تعداد موالید و میزان مصرف ماه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
همراه با افزایش تصاعدی جمعیت، کاربرد آفتکش ها نیز به منظور تأمین نیاز غذایی این جمعیت رو به رشد درحال افزایش است. هدف از این تحقیق، ارزیابی تجمع زیستی آفتکش DDT و متابولیت های آن در موی سر مادران باردار نوشهر و روستاهای اطراف آن واقع در استان مازندران، با توجه به متغیرهای سن، تعداد موالید و میزان مصرف ماهی است. در این تحقیق 16 نمونه از موی سر مادران باردار نوشهر و 19 نمونه از موی مادران باردار ساکن روستاهای اطراف نوشهر جمع آوری شد و برای ثبت اطلاعاتی از قبیل سن، تعداد موالید و رژیم غذایی مادران، پرسشنامه ای در اختیار آنها قرار گرفت. پس از انجام مراحل استخراج و پاکسازی، به منظور شناسایی نوع و میزان متابولیت های مورد نظر نمونه ها به دستگاه کروماتوگرافی گازی مجهز به آشکارساز ECD تزریق شدند. داده های به دست آمده، برای انجام تجزیه و تحلیل وارد نرم افزار Exel و SPSS شدند. بر اساس نتایج این مطالعه غلظت سه ایزومر p,p'-DDE، p,p'-DDT و o,p-DDT از پنج ایزومر مورد بررسی در موی مادران ساکن نوشهر با روستاهای اطراف دارای تفاوت معنیدار بود (05/0P<) در حالی که میان متغیرهای سن، تعداد موالید و میزان مصرف ماهی با غلظت DDTs در مو رابطة معنیداری یافت نشد؛ اما با افزایش تعداد موالید، غلظت DDT در موی مادران کاهش و با افزایش مصرف ماهی، غلظت DDT در موی مادران افزایش داشت. با توجه به نتایج به دست آمده لزوم کنترل بیشتر بر آفتکش های مصرفی توسط کشاورزان و پایش تجمع زیستی DDTs و سایر آفتکش ها در بدن مادران باردار ساکن نواحی روستایی احساس میشود.
پهنه بندی اقلیمی ناحیه زاگرس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ناحیه بندی توسط عناصر و عوامل اقلیمی یکی از مهمترین موضوعاتی است که به دلایل گوناگون از جمله اهمیت آن در کشاورزی و معماری یک منطقه مورد توجه می باشد. اقلیم هر منطقه نتیجه ی عملکرد عناصر و عواملی است که در محیط حاکم هستند. در این مقاله ناحیه بندی بر اساس میانگین ماهانه دما و بارش در 16ایستگاه سینوپتیک منطقه زاگرس که دارای کامل ترین آمار از بدو تأسیس تا سال2005 بودند با استفاده از 4 روش تحلیل مؤلفه اصلی، نمره Z فصلی دما و بارش، انحراف معیار دمای ماهانه، فصلی و ضرایب اقلیمی (ضریب خشکی دومارتن) و (کلیموگرام پگی) انجام شد. نتایج نمره Z با استفاده از آزمون تحلیل واریانس تست شد. در 3روش ابتدایی، پهنه بندی با استفاده از روش وارد صورت گرفت. یافته ها 3 مؤلفه اصلی که 84/91درصد از واریانس متغیرها را توجیه می کرد شناسایی کرد و 5 ناحیه بدست آمد. نمره Z فصول در بهار و پاییز 5 و در تابستان و زمستان4 ناحیه بارشی و برای دما در تابستان4 ناحیه و در دیگر فصول 3 ناحیه را نشان داد. آزمون تحلیل واریانس این بخش فرض محقق (عدم برابری بین نواحی)را تأیید نمود. براساس انحراف معیار داده های دما 5 ناحیه اصلی بدست آمد. با استفاده از ضریب خشکی دومارتن و کلیموگرام پگی به ترتیب 4و3 ناحیه تأیید شد. در انتها نقشه های نواحی بارشی و دمایی زاگرس با روش Inverse Distans Weighted در محیط نرم افزار جی ای اس تهیه شد.
آیا پیش بینی و کنترل زمین لرزه امکان پذیر است؟
حوزههای تخصصی:
کهربا و اهمیت آن در دیرینه شناسی
حوزههای تخصصی:
تحلیلی بر ژنومورفولوژی لغزش ها در منطقه ماکو(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نابودی لایه ازن و بحران حاصله از آن در اقلیم کره زمین
حوزههای تخصصی:
پایش و پیش بینی اثر خشکسالی ها بر دبی چشمه های کارستی شهرستان کرمانشاه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
آبخوان کارست در مناطق آهکی اهمیت زیادی در تأمین آب مصرفی دارند، این آبخوان ها تحت تأثیر دوره های افزایش و کاهش بارش و همچنین تغییرات اقلیمی قرار دارند. به منظور مدیریت پایدار منابع آب، شناسایی تغییرات دبی چشمه های کارستی این آبخوان ها ضروری می باشد. در تحقیق حاضر تحلیل سری های زمانی هیدرولوژیکی، بین دبی چشمه های کارستی شهرستان کرمانشاه و بارش با استفاده از شاخص بارش استانداردشده، آزمون من- کندال و زنجیره مارکوف برای پایش و پیش بینی خشکسالی و اثر آن بر دبی چشمه های انجام گرفت. همچنین ارتباط بارش- دبی و تأخیر زمانی به صورت کوتاه و بلندمدت با همبستگی پیرسون بررسی شد. داده های تحقیق شامل دبی سراب های بی ابر، ورمنجه و نیلوفر و بارش ایستگاه های هواشناسی کرمانشاه، روانسر و اسلام آباد غرب برای دوره زمانی 88-1368 به صورت ماهانه و سالانه بود. نتایج تحقیق نشان داد بین دبی سراب ورمنجه (639/0) و بی ابر (642/0) با بارش ایستگاه هواشناسی اسلام آباد غرب و سراب نیلوفر با ایستگاه هواشناسی کرمانشاه (484/0) بیشترین همبستگی وجود دارد. به دلیل حالات مختلف بارش مانند جامد یا مایع، توزیع و شدت آن، اثر بارش بر افزایش دبی با تأخیر حداقل 2 ماه و حداکثر 6 ماه مشاهده شد. نتایج آزمون من- کندال بیانگر افزایش مقدار بارش (76-1368) و سپس کاهش (88-1377) می باشد که دبی سراب بی ابر همین روند را نشان می دهد، و دبی سراب نیلوفر از سال 1387 دچار تغییر کاهشی شده است. نتایج آزمون زنجیره مارکوف نشان داد که در هر سه ایستگاه احتمال رخداد دوره خشک بیشتر از دوره بارانی است، در ایستگاه اسلام آباد غرب 892/0، در ایستگاه روانسر 89/0 و در ایستگاه کرمانشاه 886/0 می باشد. مطالعه نشان داد که احتمال افزایش دوره های خشک در آینده بیشتر و به تبع آن دبی سراب های موردمطالعه کاهش خواهد یافت. مطالعه شاخص SPI سالانه روند کاهش دبی با خشکسالی را نسبت به دوره های تر بهتر نشان می دهد.
تعیین میزان انسان ساخت عناصر سنگین در ...(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
رسوبات به عنوان حامل و پتانسیل آلودگی در اکوسیستم های آبی عمل نموده و مواد آلاینده موجود در آن ها لزوما به طور دائم در رسوبات تثبیت نمی یابند و امکان دارد از طریق عوامل شیمیایی و بیولوژیک موجود در رسوبات و حتی ستون آب به گردش در آمده و با ورود به زنجیره غذایی حیات موجودات دریایی و نهایتا انسان را تهدید نمایند . با عنایت به این مطالب تحقیق حاضر جهت تعیین میزان آلودگی رسوبات خلیج فارس به عناصر سنگین...
تعیین سن به طریقه مطالعه حلقه های درخت
حوزههای تخصصی:
برآورد و تحلیلی از شرایط زمانی- مکانی آسایش اقلیمی در استان کردستان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
آگاهی از آسایش اقلیمی، نقش مهمی در زندگی انسان و فعالیت های او بازی می کند. در حقیقت بسیاری از فعالیت های انسانی در ارتباط مستقیم با آسایش اقلیمی هر مکان است. این پژوهش با هدف شناخت وضعیت آسایش اقلیمی استان کردستان انجام شده است. در این مطالعه وضعیت آسایش اقلیمی استان کردستان با استفاده از داده های روزانه متغیرهای اقلیمی و شاخص های دمای موثر استاندارد و دمای معادل فیزیولوژیک مورد بررسی قرار گرفته است. نتایج این پژوهش نشان داده که براساس شاخص دمای موثر استاندارد، در ایستگاه های مریوان، سنندج، بانه، بیجار، قروه، سقز و زرینه به ترتیب بالاترین مقدار آسایش اقلیمی حاکم بوده است. بر اساس شاخص دمای معادل فیزیولوژیک نیز در ایستگاه های مریوان، قروه، بانه، سنندج، بیجار، زرینه و سقز بالاترین مقدار آسایش اقلیمی وجود داشته است. از دیگر نتایج تحقیق می توان به فراوانی بالای شرایط آسایش اقلیمی ایستگاه زرینه در فصل تابستان اشاره نمود. در حالی که اغلب ایستگاه های مورد مطالعه بیشترین آسایش اقلیمی آنها در آبان، مهر و اردیبهشت ماه است؛ ایستگاه زرینه در فصل تابستان بالاترین میزان آسایش اقلیمی را استان کردستان به خود اختصاص داده است. این مطالعه نشان داد که توزیع زمانی و مکانی روزهای توأم با آسایش اقلیمی استان کردستان متفاوت می باشد.
تحلیل تغییرات مؤلفه های مبنای نمایه های فرین بارش شهرزنجان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اقلیم به عنوان سامانه ای متشکل از چندین متغیر است. تغییر در هریک از این متغیرها نتایج متنوع و متفاوتی درپی دارد. اخیراً دانشمندان به منظور تحلیل تغییرات اقلیمی توجه خود را به دنباله توزیع فراوانی (فرین های) هریک از عناصر اقلیمی معطوف داشته و نمایه های مختلف و متنوعی برای ردیابی این مشخصه ها ارائه نموده اند. یکی از عناصری که قادر است تغییرات اقلیمی را منعکس نماید، بارش و رفتار زمانی آن است. بررسی تغییرات توام تمامی مشخصات فرین بارش، قادر است فضای چند بعدی این عنصر اقلیمی را بهتر نمایش دهد. یکی از روش های تحلیل توام تغییرات این عنصر و هر عنصر اقلیمی دیگر، به کارگیری تکنیک های آماری چند متغیره است. به منظور بررسی توام فرین های بارش ، 26 نمایه فرین بارش از بارش های روزانه شهر زنجان طی دوره آماری 2006-1961 استخراج گردید. سپس با استفاده از تکنیک تحلیل مؤلفه های مبنا، 6 مؤلفه از 26 نمایه حدود 4/86 درصد از تغییرات را توضیح می داد. این شش مولفه به لحاظ وجود روند، جهش و چرخه هاآزمون شدند. از سال 1982 به بعد مولفه اول با تغییر سطح معنی دار بر کاهش بارش های حاصل از صدک اول دارند. مولفه دوم به عنوان نماینده فراوانی و تداوم بارش های بزرگ حاوی روند کاهشی معنی داری بوده است. بقیه مولفه ها فاقد روند و جهش بوده اند. تحلیل طیفی مؤلفه های مبنای فرین های بارش نیز نشان داد که مولفه دوم علاوه بر روند بلند مدت، حاوی چرخه های حدوداً سه ساله است. مولفه چهارم به عنوان نماینده بارش های ابر سنگین با چرخه های تقریبی چهار ساله و مولفه پنجم که نماینده میزان، فراوانی و تداوم بارش های کم مقدار است، حاوی چرخه های 3-2 ساله هستند.
پایش مکانی خشکسالی سالهای 1377-1378 تا 1379-1380 استان تهران با استفاده از شاخصهای DI،SPI، EDI و سیستم اطلاعات جغرافیایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
طی سالهای 1377-1378 تا 1379-1380 استان تهران شاهد شدیدترین خشکسالیهای دهههای اخیر بوده که بررسی گستره و تحلیل درباره آن لازم است. لازم به ذکر است که برای این تحلیل استفاده از شاخصهای خشکسالی میتواند مؤثر باشد. این شاخصها در واقع بیان کمی بلیه طبیعی خشکسالی بوده تا امکان ارزیابی آن را در مقیاسهای مختلف زمانی و مکانی ممکن سازند. در تحقیق حاضر برای پایش خشکسالی این دوره و تهیه نقشههای آن از سه شاخص DI ، SPI ، EDI و تکنیک سیستم اطلاعات جغرافیایی GIS استفاده شده و به این منظور اطلاعات 43 ایستگاه در سطح استان به کار رفته است. نتایج نشان داد که DI نسبت به بارندگی نوسانهای شدیدی داشت، ضمن اینکه هماهنگی زمانی و مکانی مناسبی بین نتایج آن قابل مشاهده نمیباشد. همچنین شاخصSPI در مقیاس ماهانه واکنش کافی به کمبود ریزشها از خود نشان نمیدهد. اما شاخص جدید EDI در مجموع عکسالعمل مناسبی را نسبت به خشکسالیها داشته و پیوستگی منطقی بین نتایج آن قابل مشاهده است.
شناسایی و پایش ناپایداری دامنه ای به روش پردازش اینترفرومتری تفاضلی مطالعه موردی: حوضه آبریز گرمی چای میانه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه، اینترفرومتری تفاضلی راداری(DInSAR) به عنوان یکی از روش های کارآمد در اندازه-گیری جابجایی سطح زمین محسوب می شود. به طوری که با استفاده از این فناوری، امکان پایش حرکات کوچک سطح زمین به صورت پیوسته، با دقت بالا و در گستره وسیعی امکان پذیر است. در این پژوهش، از تکنیک اینترفرومتری تفاضلی بر اساس سری زمانی 6 تصویر راداری از سنجنده PALSAR ماهواره ALOS از 2007 تا 2010جهت شناسایی و پایش مناطق ناپایدار دامنه ای حوضه آبریز گرمی چای استفاده گردید. نتایج حاصله از این تحقیق بر اساس مشاهدات میدانی مورد ارزیابی قرار گرفت. بر اساس نتایج این تحقیق، 20 نقطه ناپایدار در بازه 92 روزه زوج تصویر راداری سال2007 شناسایی شد که بزرگ ترین آن ها از نوع لغزش چرخشی بوده و 11- سانتی متر در این مدت جابجایی داشته است. بر همین اساس، تعداد 25 نقطه لغزشی نیز در سال 2009 شناسایی گردید که مهم ترین آن، لغزش روستای سوین با میزان جابجایی cm5/7 تا 3/10- بوده است. نتایج به دست آمده در سال 2010 از برخی جهات قابل مقایسه با دو دوره قبلی بوده به طوری که تعداد مناطق ناپایدار در این دوره کمتر از دو دوره قبلی بوده و توزیع مکانی مناطق ناپایدار نیز عمدتاً به نیمه شرق حوضه محدودشده است. میزان جابجایی محاسبه شده در این دوره(cm2 تا 1/5-) نیز کمتر از دو دوره قبل بوده است. مهم ترین نقطه لغزشی شناسایی شده در دوره اخیر، توده لغزشی مجاور سد گرمی بوده که ادامه فعالیت ساختمانی سد را تحت تأثیر قرارداده است.
استفاده از تکنیک های پیکسل مبنا و زیر پیکسل مبنا جهت شناسایی مناطق دگرسانی (مطالعه موردی: محدوده تنگ بستانک استان فارس)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
آشکارسازی طیفی کانی ها با استفاده از تصاویر چند طیفی سنجنده ها، به منظور شناسایی و اکتشاف کانی های هر منطقه با بهره گیری از رفتارهای منحصربه فرد کانی ها شیوه ای نوین در زمینه علوم محیطی محسوب می گردد. تحقیق حاضر با استفاده از داده های سنجنده لندست 8 و با روش های مختلف پیکسل مبنا و زیرپیکسل مبنا مانند روش نسبت گیری باندی، آنالیز مؤلفه های انتخابی)کروستا(، نقشه بردار زاویه طیفی(SAM)، برازش مشخصه طیفی (SFF) ، روش ACE و فیلتر انطباقی تعدیل یافته(MTMF)به مطالعه و شناسایی زون های دگرسانی در منطقه تنگ بستانک در استان فارس می پردازد. انجام پردازش های لازم و استفاده از تکنیک های ذکرشده منجر به شناسایی دگرسانی های مختلفی ازجمله آرژیلیک، فیلیک و پروپلیتیک شده است. همچنین در این تحقیق با در دست داشتن نقشه واقعیت زمینی منطقه دولومیتی از سطح منطقه، دقت های طبقه بندی ازجمله دقت کلی، کاپا، دقت ناظر و دقت تولیدکننده محاسبه گشت. همچنین با استفاده از نمونه برداری تصادفی از سطح منطقه و انجام آزمایش ICP-MASS ، مجموع مربعات باقیمانده برای هرکدام از روش های پیکسل مبنا و زیرپیکسل مبنا محاسبه و آنالیز XRD جهت تدقیق نتایج شناسایی اهداف با استفاده از نمونه برداری تصادفی روی مناطق مختلف انجام شد. نتایج نشان داد روش SFF با مجموع مربعات باقیمانده 5/1 و ضریب کایا و کلی 679/0 و8/84 بیشترین دقت در شناسایی زون های دگرسانی و روش PCA با مجموع مربعات باقیمانده 46/3 و ضریب کاپا و کلی 279/0 و 4/44 کمترین دقت را در شناسایی این مناطق دارد. همچنین بعد از گزینش مناسب ترین روش شناسایی مساحت مناطق مختلف محاسبه گشت که مناطق دولومیتی، کلسیتی و کوارتز(سیلیسی) به ترتیب با 144/37، 32/33 و 86/27 کیلومترمربع بیشترین مساحت از سطح منطقه موردمطالعه را به خود اختصاص داده اند.
ژئومورفولوژی، هیدروژئولوژی و مطالعه فاکتورهای مؤثر بر توسعه کارست در منطقه گرین، غرب ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
منطقه گرین در زون زاگرس رورانده و در مرز استانهای همدان و لرستان قرار دارد. هدف از انجام این پژوهش ارزیابی وضعیت گسترش کارست و پتانسیل آن از منظر ژئومورفولوژی و هیدروژئولوژی میباشد. تکتونیزه شدن شدید در این منطقه و گسترش سنگهای کربناته انحلالپذیر، باعث شده تا کارستی شدن گسترش قابل ملاحظهای داشته و پدیدههای ژئومورفولوژی کارست نظیر دولین، کارن، غار و چشمههای کارستی مانند چشمه گاماسیاب در این منطقه شکل بگیرد. به منظور ارزیابی وضعیت هیدروشیمی آبخوان منطقه، از نتایج آنالیز 26 چشمه استفاده شده است. آنالیز نمونههای آب نشان میدهد که تیپ آب موجود در اکثر چشمههای منطقه به صورت بیکربنات کلسیم-منیزیم بوده که با تیپ آب آبخوانهای کارستی مطابقت دارد. ارزیابی نمایههای اشباع کلسیت و دولومیت نشان میدهد که منطقه نسبت به این دو کانی تحت اشباع بوده و آب زیرزمینی مسیر زیادی را طی نکرده و به تکامل ژئوشیمیایی نرسیده است. همچنین بر اساس نتایج آزمایش ردیابی، سرعت متوسط جریان آب زیرزمینی در مناطقی که ماده رنگی ردیابی شده است، در محدوده سرعت حرکت آب در نواحی توسعه یافته کارستی قرار دارد و نشان دهنده حاکم بودن رژیم جریان مجرایی میباشد.
بازشناسی یک پیوند محیطی فضای کالبدی و فضای زیستی
حوزههای تخصصی:
شناسایی و مقایسه ی بیابان های ایران از جنبه ژئومورفولوژی و اقلیم شناسی (مطالعه موردی: بیابان های نواحی مرکزی و شرق ایران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تعیین قلمرو بیابان ها نیازمند دستیابی به اطلاعاتی از پارامترهای محیط طبیعی است که اثر متقابل آن ها به صورت مشترک در پیدایش ویژگی های بیابان دخالت دارند. هدف از انجام این پژوهش شناسایی و جداسازی مناطق بیابانی مرکز و شرق ایران از دیدگاه ژئومورفولوژی و اقلیمی است. بدین منظور پس از تهیه لایه های اطلاعاتی، شاخص های معرف بیابان از نوع ژئومورفولوژی و اقلیم شناسی در سرزمین مورد پژوهش مشخص گردید. به نحوی که در عامل ژئومورفولوژی رخساره های معرف بیابان شامل تپه های ماسه ای و دشت ریگی، گنبدهای نمکی، کفه های نمکی، کویرها و امثال آن و در عامل اقلیم، میزان بارندگی، دما و تبخیر سالانه، ضریب بی نظمی بارش و تغییرات و شدت میانگین بارش روزانه شناسایی و تفکیک شد. سپس با استفاده از سامانه اطلاعات جغرافیایی (GIS) هر یک از عوامل ذکرشده ترسیم گردید و در مرحله بعد متغیرها به وسیله ی مدل AHP ارزش گذاری گردیدند و سپس در محیط GIS تلفیق شدند و در نهایت نقشه سراسر بیابان های اقلیمی و ژئومورفولوژی مرکز و شرق ایران تهیه شد. نتایج نشان داد از لحاظ اقلیمی منطقه مورد مطالعه به چهار ناحیه آب و هوایی تقسیم می گردد که مساحت مناطق بیابانی سرزمین مورد پژوهش از جنبه اقلیمی سطحی معادل 74925.04 کیلومترمربع معادل 20 درصد و ازلحاظ ژئومورفولوژی 203773 کیلومترمربع معادل 54.4درصد می باشد. انطباق نقشه های ارتفاع، شیب و جهت شیب با نقشه های بیابان های اقلیمی و ژئومورفولوژی حاکی از تأثیر شدید عامل ارتفاع نسبت به عرض جغرافیایی در تغییرپذیری زیاد مکانی عناصر اقلیمی و تأثیر این عناصر بر مشخصات و فرم های مناطق خشک و نیمه خشک و توسعه نواحی بیابانی منطقه شده است. بر اساس نقشه بیابان های اقلیمی، لانه گزینی نواحی نیمه خشک و خشک در نقاطی که با شرایط بیابانی و نیمه بیابانی مواجه است، گواه بر تأثیرپذیری اقلیم منطقه از وضعیت توپوگرافی نیمه مرکزی و شرقی ایران دارد.
پهنه بندی مناطق حساس به فرسایش در حوضه آبخیز کن با روش پسیاک اصلاح شده و سیستم اطلاعات جغرافیایی (GIS)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
فرسایش خاک فرآیندی است که سالانه باعث هدر رفت میلیون ها تن خاک از عرصه های طبیعی و زراعی می گردد. برآوردهای صحیح از خطر فرسایش در بهبود توصیه های مدیریت اراضی نقش مهمی دارد. در این تحقیق، پهنه بندی خطر فرسایش در حوزه آبخیز کن با مساحت 20571 هکتار با استفاده از مدل تجربی MPSIAC و سامانه اطلاعات جغرافیایی (GIS) مورد بررسی قرار گرفت و با استفاده از نقشه های پایه و بهره گیری از GIS لایه های اطلاعاتی مورد نیاز تهیه گردید. پس از گردآوری، آماده سازی و ورود لایه های اطلاعاتی به محیط GIS و تلفیق این لایه ها حداکثر و حداقل میزان رسوب ویژه تولیدی سطح حوضه به ترتیب 41/10 و 99/0 تن در هکتار در سال، میزان رسوبدهی ویژه کل حوضه 72/78 تن در هکتار در سال و رسوبدهی کل حوضه 50549 تن در سال بدست آمد که رقم قابل توجهی است و از دلایل آن می توان به حساس بودن جنس سازنده ای منطقه به فرسایش، نوع خاک منطقه، شیب زیاد حوضه، عدم کاربری مناسب اراضی و ... اشاره کرد به گونه ای که مناطق با شدت فرسایش زیاد منطبق بر سازنده ای حساس و شیب های تند و زیاد است.