ترتیب بر اساس: جدیدترینپربازدیدترین
فیلترهای جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱۶۱ تا ۱۸۰ مورد از کل ۴٬۸۱۴ مورد.
۱۶۱.

ارزیابی سرهای زمانی فرونشست زمین در دشت کرمانشاه با استفاده از تکنیک InSAR(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: تداخل سنجی راداری دشت کرمانشاه فرونشست زمینPSI SBAS

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۱۹ تعداد دانلود : ۱۸۷
پدیده های گوناگون طبیعی، از دیرباز، در کیفیت زندگی بشر تأثیر بسزایی داشته اند. یکی از این نوع پدید ه های طبیعی پدیده تغییر شکل و جابه جایی سطح زمین، ازجمله پدیده فرونشست، است. فرونشست پدیده ای موفولوژیکی است که تحت تأثیر حرکت فرو رو زمین پدید می آید. ویژگی های برجسته تصاویر راداری و دقت قابل قبول روش تداخل سنجی راداری در بررسی فرونشست زمین ابزار نیرومندی برای محققان فراهم آورده است. به همین سبب جهت بررسی فرونشست زمین در دشت کرمانشاه از 35 تصاویر راداری سنجنده سنتینل 1 در مدار صعودی و گذر 174 در بازه زمانی 2016(ژوئن) تا 2021(ژانویه) استفاده شد. به منظور تحلیل سری زمانی این تصاویر جهت تهیه نقشه متوسط فرونشست سالانه در سطح دشت، تکنیک تداخل سنجی راداری تحت دو رویکرد PSI و SBAS به کار گرفته شد. نتایج نشان دهنده بیشینه 100 میلی متر فرونشست زمین در روش SBAS و 10میلی متر در روش PSI در محدوده غرب و شمال غربی دشت برای یک دوره ۶ساله می باشد. در نهایت محدوده بیشینه از نظر زمین شناسی و ژئو هیدرولوژی بررسی شد. نتایج بررسی ها نشان داد که کاربری محدوده بیشینه فرونشست زمین شامل اراضی زراعی آبی و دیمی بوده، با بیشترین میزان برداشت آب در بخش کشاورزی، همراه با متوسط افت تراز سطح آب  8 متر در بازه  20ساله در چاه هایی با ضخامت زیاد رسوبات ریزدانه است. به طورکلی فرونشت زمین در سطح محدوده تحت تأثیر عوامل انسانی و طبیعی است
۱۶۲.

پایش تغییرات زمانی-مکانی بیابان زایی در حوضه گاوخونی بر مبنای معیار های اقلیمی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: تغییر اقلیم بیابان زایی مدل IMDPA حوضه آبریز گاوخونی ECMWF NDVI

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۶۲ تعداد دانلود : ۲۷۶
بی نظمی در وضعیت بارندگی ها، خشکسالی ها و بیابانزایی در مناطق مختلف کره خاکی در ارتباط با تغییرات اقلیمی می باشد. از آنجایی که پدیده بیابانزایی به عنوان یکی از بارزترین وجوه تخریب منابع طبیعی در جهان مطرح شده است، در این پژوهش بررسی تغییرات فضایی- زمانی وضعیت بیابانزایی حوضه گاوخونی در طی 6 دهه از سال 1961 تا 2020 با بهره گیری از معیار اقلیمی مدل تعیین شدت بیابانزایی IMDPA تعیین شد. با توجه به نتایج این تحقیق مشخص گردید که دهه اول با میانگین 3.17 شدیدترین و دهه چهارم با 2.22 کمترین شدت بیابانزایی را تجربه نموده و دهه آخر نیز با نمره 2.36 در کلاس بیابانزایی متوسط قرار دارد. یافته های این تحقیق نشان دادند که اگرچه روند تغییرپذیری بیابانزایی بر مبنای میانگین دهه ای در حال کاهش می باشد، اما واقعیت منطقه گویای این است که در دو دهه اخیر بیشینه مساحت حوضه در کلاس بیابانزایی شدید قرار داشته که این هشداری در خصوص آسیب پذیری حوضه نسبت به پدیده بیابانزایی می باشد. از خروجیهای این تحقیق مشخص شد که از میان 3 شاخص معیار اقلیمی، بیشترین امتیاز با میانگین کلی 3.6 در خصوص شاخص ترانسو تجربه شده و سایر شاخص ها در رتبه های بعدی قرار دارند. با توجه به نقشه پهنه بندی شدت بیابانزایی حوضه گاوخونی آشکار گردید که نواحی مرکزی و شرقی از ریسک بالاتر و نواحی شمال غربی و جنوب شرقی ریسک کمتری داشته اند. در این تحقیق به منظور اعتبارسنجی مدل اقلیمی از شاخص NDVI استفاده گردید. تغییرپذیری این شاخص در طی زمان موید افزایش اراضی بایر و کاهش مساحت نواحی آبی و پوشش گیاهی می باشد. بنابراین می توان ملاحظه کرد که خروجیهای دو شاخص NDVI و معیار اقلیمی، یافته های یکدیگر را تایید می نمایند. چنانچه نتایج سایر پژوهش های پیشین نشان می دهند، پیامد گرمایش جهانی منجر به افزایش دما - تبخیر و کاهش بارش در نواحی خشک خواهد گردید. پس با توجه به قرارگیری حوضه گاوخونی در یک ناحیه خشک، انتظار پیامد تغییرات آب و هوایی بر تشدید این مخاطره طبیعی مسئله ای دور از ذهن نخواهد بود. 
۱۶۳.

بررسی روند تغییرات پارامترهای هیدرواقلیمی تالاب میانکاله، مازندران(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: آزمون من-کندال تخمین گر شیب سن هیدرواقلیم تالاب میانکاله

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۸۸ تعداد دانلود : ۱۰۷
در این مطالعه به بررسی روند تغییرات پارامترهای هیدرواقلیمی تالاب میانکاله با استفاده از آزمون من- کندال و شیب سن پرداخته شد. پارامتر های دما، بارش و تبخیر از ایستگاه های سینوپتیک دشت ناز و هاشم آباد و همچنین داده های دبی از ایستگاه های هیدرومتری خلیل محله، تازه آباد، باغو و وطنا استفاده گردید. نتایج حاصل از آزمون من -کندال نشان داد که دما در ایستگاه دشت ناز در فصول بهار و تابستان با اطمینان 95% دارای روند معنی دار افزایشی و در فصل زمستان دارای روند معنی دار کاهشی است. همچنین در ایستگاه هاشم آباد در فصول بهار و پاییز دارای روند افزایشی با سطح اطمینان 95% است. بارش در ماه های آذر و بهمن در ایستگاه دشت ناز با سطح اطمینان 95% به ترتیب دارای روند کاهشی و افزایشی است. بیشترین تغییرات روند در دبی نیز مربوط به ایستگاه وطنا می باشد که در مقیاس سالانه دارای روند کاهشی می باشد. تبخیر نیز در ایستگاه دشت ناز در فصول پاییز و زمستان دارای روند کاهشی و در فصل بهار دارای روند افزایشی است. همچنین در ایستگاه هاشم آباد میزان تبخیر در فصل پاییز دارای روند کاهشی می باشد. نتایج حاصل از روش تخمین گر شیب سن نشان می دهد بارش در ایستگاه دشت ناز در آذر ماه برابر با 983/2- و در مقیاس سالانه نیز مربوط به ایستگاه هاشم آباد با 283/6- می باشد. بیشترین شیب خط روند مثبت ماهانه در بین تمامی پارامترها مربوط به بارش مرداد ماه در ایستگاه دشت ناز با مقدار 20/3 می باشد همچنین در مقیاس سالانه نیز بیشترین مقدار مربوط به تبخیر در ایستگاه هاشم آباد با مقدار 157/2 می باشد.
۱۶۴.

شناسایی و انتخاب بهترین شاخص اقلیم آسایش گردشگری در رویشگاه های جنگلی مانگرو، مطالعه موردی: منطقه حفاظت شده حرا(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: اقلیم آسایش گردشگری جنگل های مانگرو شاخص های اقلیمی شناسایی و رتبه بندی منطقه حفاظت شده حرا

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۱۰ تعداد دانلود : ۲۰۵
بهره گیری از شاخص های اقلیم آسایش برای توسعه گردشگری در مناطق تحت حفاظت، برای برنامه ریزی صحیح در این مناطق، دارای اهمیت بالایی است. مطالعه حاضر با هدف شناسایی و انتخاب بهترین شاخص اقلیم گردشگری برای تعیین زمان مناسب و توسعه فعالیت های گردشگری در منطقه حفاظت شده حرا، به رتبه بندی شاخص های اقلیمی پرداخت. جمع آوری داده های اقلیمی برای سال های 1996 تا 2021، از ایستگاه سینوپتیک قشم تهیه شد. سپس به بررسی شاخص های اقلیم آسایش از جمله اقلیم گردشگری، اقلیم تعطیلات، بیکر، استاندارد دمای مؤثر، فشار عصبی، ترجونگ و ماهانی پرداخته شد. مطابق نتایج، در شاخص اقلیم گردشگری بهترین زمان آذر، دی، بهمن، اسفند و فروردین، و در اقلیم تعطیلات آذر، دی، بهمن و اسفند می باشد. در شاخص بیکر نیز آذر، دی، بهمن، اسفند و فروردین، شرایط محیط برای فعالیت های گردشگری مناسب است. در شاخص دمای استاندارد مؤثر آذر، دی، بهمن و اسفند مناسب ترین ماه ها شناسایی شد. همچنین در شاخص فشار عصبی، مطلوب ترین زمان مهر و اسفند می باشد و در شاخص ترجونگ دی، بهمن و اسفند بهترین ماه ها انتخاب شدند. در نهایت در شاخص ماهانی آذر، دی و بهمن از مطلوبیت بیشتری برخوردارند. به طورکلی رتبه بندی شاخص های اقلیمی نشان داد که شاخص اقلیم گردشگری دارای جامعیت بیشتر و با توجه به شرایط اقلیمی منطقه، از نتایج واقعی تری برخوردار است. در بین شاخص ها همچنین، به ترتیب بیشترین رتبه به شاخص های ترجونگ، اقلیم تعطیلات، ماهانی، دمای استاندارد مؤثر، بیکر و فشار عصبی اختصاص یافت. نتایج این مطالعه به برنامه ریزان گردشگری کمک می نماید تا به تعیین زمان مطلوب گردشگری در این منطقه اقدام کنند. 
۱۶۵.

اثر تغییر اقلیم بر بارش برف و پیش بینی آن در شهرستان همدان(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: تغییرات رژیم برف NDSI همساز مدلسازی همدان

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۸۲ تعداد دانلود : ۲۰۰
این تحقیق با هدف بررسی و پیش بینی روند تغییرات برف در منطقه همدان با استفاده از تصاویر مودیس، تحلیل همساز و ریزمقیاس کردن داده های گردش عمومی جو انجام شد. جهت انجام کار با استفاده از داده بارش برف ایستگاه همدان و تصاویر ماهواره ای و شاخص NDSI در طی دوره 1992 تا 2022 روند تغییرات بارش برف تحلیل، مدلسازی و برای 20 سال آینده پیش بینی شده است. نتایج حاصل از بررسی تصاویر ماهواره ای با شاخص NDSI نشان داد که سطح برف پوشان در همدان کاهشی بوده است بطوری که از 20 درصد نسبت به مساحت کل شهرستان، به 7 درصد در دهه اخیر رسیده است. همچنین بر اساس نتایج مقدار پراش در طول دوره آماری مورد بررسی در همساز اول حدود 75 درصد است و بیانگر سهم هفتاد و پنج درصد بارش برف منطقه از سیستم های سینوپتیک است. میزان پراش همساز دوم 20 در صد می باشد که تاثیر کوهستان الوند و ارتفاع منطقه را بر بارش برف بیان می کند،در سالهای اخیر این مقدار به 27 درصد رسیده که نشان دهنده کاهش سهم سیستم های بزرگ مقیاس سینوپتیک در بارش برف است و بیانگر تغییرات اقلیمی وگرمتر شدن زمستانهای همدان است.
۱۶۶.

آشکارسازی تاثیر روند گسترش بافت شهری بر تغییرات دمای شهر خرم آباد(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: بافت شهری ماهواره لندست دمای سطح زمین شهرخرم آباد

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۷۲ تعداد دانلود : ۱۶۳
رشد کالبدی بافت شهرها، در اراضی کشاورزی یا باغات حاشیه شهر، از نمودهای بارز تغییرات کاربری اراضی به نفع گسترش بافت شهری است. این تغییرات کاربری اراضی تبعات زیست محیطی و اقلیم شناختی در پی دارد. آگاهی از این تبعات محیطی، در کنترل و مدیریت بهینه شرایط زیست محیطی شهر مفید واقع می شود. هدف اساسی این تحقیق آشکارسازی روند تغییرات کالبدی بافت شهری خرم آباد طی دوره 1990-2020 و آشکارسازی اثر تغییرات حرارتی بر ساختار دمای دوره گرم شهر خرم اباد است. در این راستا با استفاده از تصاویر سنجنده TM و OLI/TIRS ماهواره های لندست 5 و 8 برای ماه ژوئن 4 دوره آماری 1990، 2000، 2010 و 2020، با اجرای تابع جبر باندی، بافت شهری خرم آباد از روی باندهای اپتیکال این سنجنده ها استخراج و روند تغییرات این بافت طی 30 سال بررسی گردید. همچنین دمای سطح زمین محدوده شهر خرم آباد با اجرای الگوریتم Spilt Window روی باندهای حرارتی دو سنجنده مذکور، برای ماه ژوئن استخراج گردید. نتایج حاصل از تحلیل روند نشان داد بافت شهری خرم آباد طی دوره 30 ساله با یک رشد مستمر در بخش های حاشیه شرقی و جنوبی شهر روبرو بوده است. به طور تجمعی مشخص گردید که بافت شهری خرم آباد در انتهای دوره یعنی سال 2020 حدود 41 درصد (828 هکتار) نسبت به سال 1990 گسترش داشته است این گسترش عموماً در اراضی کشاورزی و باغات حاشیه شهر خرم آباد بوده است. استخراج دمای سطح زمین از باندهای حرارتی دو سنجنده TM و TIRS، نشان داد که در روزهای آخر ژوئن 4 سال مورد بررسی میانگین دمای سطح بافت شهری، حدود 5/11 درجه سانتیگراد از فضای سبز داخل شهر یا اراضی باغی حواشی شهر، بالاتر بوده و همزمان با گسترش بافت شهری، دمای سطح این بافت از 41 درجه در سال 1990 به 1/43 درجه در سال 2020 رسیده است.
۱۶۷.

بررسی روند خشکسالی با استفاده از شاخص های SPEI اصلاح شده و MSPI در مقیاس های زمانی مختلف (مطالعه موردی: استان فارس)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: اقلیم پایش پنجره زمانی شاخص بارش - تبخیر و تعرق MspI

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۸۲ تعداد دانلود : ۲۷۵
پایش مؤثر و به موقع خشکسالی می تواند به توسعه سامانه های خشکسالی و مدیریت بهینه منابع آبی کمک کند. بنابراین، در این پژوهش وضعیت خشکسالی ایستگاه های سینوپتیک استان فارس (آباده، شیراز، فسا و لار) در مقیاس های زمانی مختلف (6،3، 9 و 12 ماهه) با استفاده از شاخص های بارش-تبخیر و تعرق (SPEI) و بارش استاندارد چند متغیره (MSPI) مورد بررسی قرار گرفت. در نهایت، به منظور بررسی روند شاخص های مورد بررسی از آزمون من-کندال استفاده شده است. بر اساس نتایج، در مقیاس های زمانی کوتاه مدت فراوانی دوره های خشک و مرطوب زیاد است. اما با افزایش مقیاس های زمانی، فراوانی دوره های خشک و مرطوب کاهش می یابد و تداوم آن ها افزایش پیدا می کند. از لحاظ شاخص SPEI در مقیاس زمانی 3 ماهه شدیدترین خشکسالی در ایستگاه آباده (20/5-) و شدیدترین ترسالی در ایستگاه شیراز (21/5) می باشد. در مقیاس زمانی 6 ماهه شدیدترین خشکسالی و ترسالی به ترتیب در ایستگاه های آباده (45/3-) و شیراز (10/3) مشاهده شد. در مقیاس زمانی 9 ماهه شدیدترین خشکسالی و ترسالی در ایستگاه لار به ترتیب با مقادیر 63/3- و 48/2 می باشد. همچنین در مقیاس 12 ماهه شدیدترین خشکسالی در ایستگاه شیراز (37/3-) و شدیدترین ترسالی در ایستگاه آباده (37/2) می باشد. تجزیه و تحلیل مؤلفه های اصلی سری زمانی SPI نشان داد که اولین مؤلفه اصلی (PC 1 ) می تواند درصد زیادی از تغییرات را در سری های زمانی SPI اصلی در تمام مناطق مورد مطالعه در این پژوهش، به خود اختصاص دهد. همچنین نتایج نشان داد که MSPI ها از نوسانات سری زمانیSPI  به ویژه در دوره های خشک و مرطوب طولانی مدت پیروی می کنند. به طوری که، دوره های خشک و مرطوب جزئی در دوره های خشک یا مرطوب شدید و طولانی، ممکن است توسط MSPI حذف شوند.
۱۶۸.

پهنه بندی پتانسیل فرسایش خاک با استفاده از روش MABAC ، مطالعه موردی: حوضه آبریز گیوی چای(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: فرسایش خاک MABAC گیوی چای استان اردبیل

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۲۱ تعداد دانلود : ۱۰۷
فرسایش خاک یکی از معضلات مهم در حوضه های آبریز کشور ایران می باشد که هر ساله موجب هدر رفتن هزاران تن خاک می شود. هدف تحقیق حاضر، پهنه بندی خطر فرسایش خاک در حوضه ی آبریز گیوی چای (شمال غرب ایران)، می باشد. در این مطالعه ابتدا، عوامل مؤثر جهت فرسایش در منطقه شناسایی شدند و سپس لایه های اطلاعاتی هر معیار، در GIS تهیه گردید. ارزش گذاری و استانداردسازی لایه ها با استفاده از تابع عضویت فازی و وزن دهی معیارها، با استفاده از روش کرتیک انجام گردید. تحلیل و مدل سازی نهایی با استفاده از روش MABAC به عنوان یکی از روش های تصمیم گیری چند معیاره (MCDM)، انجام شد. با توجه به نتایج مطالعه، به ترتیب عوامل شیب، کاربری اراضی، خاک و لیتولوژی بیشترین ضریب وزنی را به خود اختصاص دادند. همچنین، نتایج مطالعه نشان داد؛ به ترتیب 89/283 و 93/414 کیلومتر مربع از مساحت محدوده، دارای پتانسیل خطر بسیار زیاد و زیاد، می باشد و مناطق بسیار پرخطر و پرخطر در سازندهایی نامقاوم و فرسایش پذیر، کاربری های زراعی و باغات و شیب های 40-15 درصد قرار دارند. می توان گفت که نتایج حاصل از این مطالعه، حاکی از توان بالای حوضه ی مطالعاتی از لحاظ رخداد فرسایش می باشد و لازم است کنترل فرسایش و اقدامات حفاظتی در دستور کار متخصصین و مدیران اراضی قرار گیرد. به علاوه، نتایج حاصل از صحت سنجی نتایج، نشان داد که استفاده از روش MABAC، از دقت نسبی بالایی جهت مطالعه ی خطر فرسایش خاک برخوردار است.
۱۶۹.

تعیین تغییرات هیدرولوژیکی طالقان رود بر اساس شاخص های IHA(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: تغییرات هیدرولوژیکی دبی کاربری اراضی IHA طالقان رود

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۴۶ تعداد دانلود : ۹۱
هدف این پژوهش، بررسی عوامل موثر بر تغییرات هیدرولوژی رودخانه طالقان رود پرداخته شده است. در این پژوهش از روش های توصیفی-تحلیلی استفاده شده است. مهم ترین داده های تحقیق شامل تصاویر ماهواره لندست 5 و 8، مدل رقومی ارتفاعی 30 متر SRTM، اطلاعات اقلیمی ایستگاه سینوپتیک طالقان و اطلاعات سه ایستگاه هیدرومتری منطقه بوده است. همچنین مهم ترین ابزارهای مورد استفاده در تحقیق ArcGIS، ENVI و SPSS بوده است. با توجه به موضوع مورد مطالعه، این تحقیق در چند مرحله انجام شده است که در مرحله اول به ارزیابی روند تغییرات کاربری اراضی، در مرحله دوم به ارزیابی تغییرات عناصر اقلیمی و در مرحله سوم با استفاده از شاخص های IHA به ارزیابی تغییرات هیدرولوژیکی رودخانه طالقان پرداخته شده است. نتایج این تحقیق نشان داده است که در طی سال های 1379 تا 1396، میانگین دمای منطقه دارای روند افزایشی و سطح پوشیده از برف منطقه دارای روند کاهشی بوده است. همچنین تحت تاثیر روند افزایشی جمعیت، کاربری نواحی انسان ساخت دارای روند افزایشی و کاربری باغات و مراتع دارای روند کاهشی بوده است. همچنین مجموع نتایج این تحقیق نشان داده است که تحت تاثیر تغییرات اقلیم و تغییرات کاربری اراضی، دبی رودخانه طالقان از نظر تمامی شاخص های IHA، دارای روند کاهشی معناداری بوده است. همچنین در بین ایستگاه های منطقه، ایستگاه گلینک که در پایین-دست سایر ایستگاه ها قرار دارد، با تغییرات بیش تری مواجه شده است.
۱۷۰.

تعیین بهترین تابع توزیع احتمال برای برآورد بارش فصل رشد برنج در مناطق عمده برنجکاری کشور(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: توزیع بارش توزیع برنولی - گاما فصل رشد برنج سواحل جنوبی دریای خزر

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۴۷ تعداد دانلود : ۱۹۴
بارش علیرغم تأمین آب دارای نقش های متعدد و متضادی در طول دوره زراعت برنج است و انتخاب مناسب توزیع احتمال رخداد آن گام مهمی در برنامه ریزی مدیریت منابع آب و تنظیم تقویم کشت و کاهش خسارت در شالی کاری است. در پژوهش حاضر، برای تعیین مناسب ترین توزیع های احتمال بارش در طول فصل رشد برنج، از داده های 8 ایستگاه سینوپتیک سواحل جنوبی دریای خزر شامل ایستگاه های آستارا، بندر انزلی، رشت، رامسر، بابلسر، قراخیل، نوشهر و گرگان با طول دوره آماری 30 ساله (1991-2020) استفاده شد. پس از کنترل کیفیت و همگن سازی داده ها، توزیع های برنولی-لوگ نرمال، برنولی-ویبول و برنولی-گاما بر داده های بارش در مقیاس های زمان روزانه (در پنجره هایی به طول سه روز بدون همپوشانی) و همچنین طول فصل رشد برنج برازش داده شدند. برای شناخت مناسب ترین توزیع از آزمون نیکویی برازش کلموگروف-اسمیرنوف (K-S) و شاخص آکائیک (AIC) استفاده شد. نتایج به دست آمده نشان داد توزیع برنولی-گاما مناسب ترین توزیع احتمالاتی برای برآورد بارش فصل رشد برنج در سواحل جنوبی دریای خزر است. پس از توزیع برنولی-گاما، توزیع برنولی-ویبول به ویژه برای ایستگاه نوشهر واقع در بخش مرکزی استان مازندران برازش بهتری را نشان داد. یافته های این تحقیق می تواند در کمی سازی میزان انتظار و ریسک ناشی ازبارش در مقاطع زمانی مختلف فصل رشد برنج بکار گرفته شود.
۱۷۱.

بررسی مناطق مستعد ریسک فرونشست زمین در اثر افت سطح آب زیرزمینی با استفاده از روش FUZZY-AHP (مطالعه موردی: دشت شبستر-صوفیان)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: فرونشست زمین روش AHP-Fuzzy افت سطح آب زیرزمینی دشت شبستر- صوفیان

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۵۹ تعداد دانلود : ۱۱۶
فرونشست زمین یک مخاطره جهانی است که به دلایل مختلف از جمله برداشت بیش از حد منابع آب زیرزمینی و تغییرات اقلیمی رخ می دهد که سبب بروز مشکلات و معضلات فراوان در زمین های کشاورزی، جاده ها ، خطوط انتقال نیرو و انرژی شده است. در دهه اخیر فرونشست به عنوان یک مخاطره ژئومورفیک در بخش وسیعی از دشت های ایران از جمله دشت شبستر- صوفیان در حال وقوع است. لذا این تحقیق با هدف شناسایی مناطق مستعد فرونشست در دشت شبستر- صوفیان انجام شده است. در مرحله نخست با استفاده از آمار 18 ساله 23 چاه پیزومتری و نرم افزار ARC-GIS ، نقشه افت آب به روش درون یابی IDW تهیه شد. سپس عوامل مؤثر در فرونشست منطقه (شیب، طبقات ارتفاعی، واحدهای ژئومورفولوژی، فاصله از رودخانه، کاربری اراضی،سنگ شناسی، افت سطح آب زیرزمینی ) شناسایی و بعد از وزن دهی معیارها در ARC-GIS ،محاسبات آن در نرم افزار Expert Choice انجام شد. سپس لایه های مذکور از طریق مدل AHP-Fuzzzy در محیط نرم افزار ARC-GIS تعیین عضویت گردید و با استفاده از هم پوشانی خطی فازی نقشه مناطق مستعد فرونشست دشت شبستر- صوفیان در پنج کلاس مستعد فرونشست بسیار بالا، بالا، متوسط، پایین و بسیار پایین تهیه شد. طبق نتایج مدل، مناطق جنوبی و غربی دشت شبستر- صوفیان مستعد فرونشست زیاد تا خیلی زیاد بوده است. این مناطق منطبق بر کاربریهای کشاورزی و مراتع بوده، روستاهای کوشک، یوسف آباد، شنگل آباد،آق کهریز، قم تپه، وایقان بر روی پهنه های پرخطر واقع شده که خطر فرونشست در این مناطق در وضعیت بحرانی قرار دارد.
۱۷۲.

ارزیابی خطرپذیری فرونشست شهرستان لردگان با استفاده از روش تداخل سنجی راداری(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: فرونشست لردگان تداخل سنجی راداری افت آب

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۵۷ تعداد دانلود : ۱۶۱
مخاطره فرونشست می تواند عاملی در ایجاد تشدید آسیب پذیری کانون فعالیت های انسانی واقع در بسترهایی با زیرساخت مخاطره آمیز طبیعی همچون زلزله باشد. در این مقاله، برای سنجش خطرپذیری فرونشست دشت لردگان و سکونتگاه های شهری از داده های ماهواره ای و به کمک تکنیک تداخل سنجی راداری استفاده شده است. بدین منظور میزان فرونشست در یک دوره زمانی 6 ساله (از 2017 تا 2023) با استفاده از داده های سنتیننل A1 در محیط نرم افزار SNAP ارزیابی شده است. نتایج مشاهدات صحرایی و ارزیابی های انجام شده حاکی از آن است که رخداد فرونشست و به تناسب افت سطح آب در اثر استخراج بیش از حد آب های زیرزمینی بوه است. داده های به دست آمده از چاه های پیزومتری شهرستان لردگان و چشمه برم نشان از افت شدید سطح آب زیرزمینی از سال 86 به بعد می باشد این میزان افت آب در بعضی مناطق تا 15 متر مشاهده شده است. نتایج حاصله از داده های راداری نشان داد در طی یک دوره 6 ساله شهرستان لردگان میزان نشستی در حدود 14 تا 18 سانتی متر را تجربه نموده است این مقادیر نشست به تناسب سالانه حدود 3 سانتی متر می باشد که در حد هشدار و فراتر از حالت نرمال است. با توجه به نرخ قابل توجه مخاطره فرونشست و آسیب هایی که این پدیده ممکن است ایجاد نماید، مدیریت صحیح برداشت آب زیرزمینی امری ضروری به نظر می رسد. فاجعه بارترین وضعیت محتمل برای این منطقه، هم زمانی سانحه نشست زمین با زمین لرزه است.
۱۷۳.

مدل سازی فرسایش کرانه ای رودخانه جاجرود حدفاصل سد لتیان تا ماملو(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: رودخانه جاجرود سد لتیان فاکتور ایمنی کرانه فرسایش کرانه ای BSTEM

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۰۰ تعداد دانلود : ۱۳۵
رودخانه ها در مسیر خود همواره با پدیده ای به نام فرسایش دست به گریبان هستند که از یک سو تغییرات بسیاری را در شکل هندسی مقطع رودخانه، ریخت شناسی و مشخصات هیدرولیک جریان آن ایفا می کند و از سوی دیگر، اثرات جبران ناپذیری را برای اراضی مجاور کانال وارد می کند. از عمده ترین منابع تولید رسوبات، فرسایش سواحل رودخانه است. در همین راستا بررسی میزان فرسایش سواحل یکی از راهبردهای مدیریتی است. منطقه موردمطالعه سواحل رودخانه جاجرود حدفاصل سد لتیان تا سد ماملو به تعداد هفت مقطع است. در این مطالعه، برای فرسایش کرانه رودخانه و برآورد میزان رسوب از روش یا مدل برآورد رسوب کرانه و پای کرانه (BSTEM) که در این مدل از پارامترهای هندسی کانال (زاویه دیوار و ارتفاع کرانه و فاصله پنجه کرانه و زاویه آن)، ارتفاع لایه ها و جنس آن ها، اطلاعات جریان و پوشش گیاهی و سایر مواد پوشاننده کناره استخراج و استفاده شده است. در این پژوهش از عمق جریان در حالت دبی لبالبی و طول مدت جریان 12 ساعته برای مدل سازی فرسایش کرانه استفاده گردید. مدل با محاسبه تنش برشی و میزان مقاومت خاک به مدل سازی میزان تخریب کرانه می پردازد. نتایج پژوهش نشان داد که تمام مقاطع به جز مقطع 6، دارای فرسایش زیاد است. تفاوت مقادیر فرسایش نیز در مقاطع مختلف بیشتر به دلیل نوع رسوبات کرانه و زاویه شیب کرانه بوده است. ازنظر پایداری کرانه و ضریب ایمنی (FS) نیز ناپایدارترین کرانه در مقطع 5 و پایدارترین کرانه در مقطع 6 رودخانه بوده است.
۱۷۴.

ارزیابی تغییرات دمای سطح زمین (LST) روستاها در روزهای تعطیل (مطالعه موردی: روستاهای شهرستان تفت یزد)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: دمای سطح زمین هات اسپات برنامه ریزی روستایی گردشگری روستایی سنجش از دور یزد

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۶۳ تعداد دانلود : ۱۵۵
از پیامدهای دو سویه گرمایش جهانی و تغییرات اقلیمی، تاثیرات آن بر آلودگی آب و هوا است که خود می تواند به اثرگذاری بر معیشت روستایی و یا از بین رفتن مناطق روستایی شود. پژوهش حاضر اثر حضور انسان و وسایل و فعالیت های گرمازای وی در روزهای تعطیل بر دمای سطح زمین (LST) ییلاقات شهرستان تفت استان یزد را بررسی می کند. بدین منظور تصاویر دو دوره مقایسه ای فروردین (10 فروردین با 2 فروردین) و تابستان (جمعه با پنجشنبه و شنبه) سال 1402 ماهواره های لندست 8 و 9 مورد استفاده قرار گرفتند. سپس نقشه دمای سطح زمین و تحلیل هات-اسپات (G-i-star) از منطقه تهیه شده و تغییرات مورد ارزیابی قرار گرفتند. نتایج نشان داد در دوره فروردین، 64% و در دوره تابستان، 1/60% از نقاط روستایی دچار افزایش LST شده بودند. همچنین 1/43% تا 5/43% از سطح روستایی منطقه در فروردین و 2/31% تا 8/31% در تابستان افزایش دما را تجربه کرده بودند. افزایش واریانس دمایی نیز در این مناطق مشاهده شد که افزایش تنوع دمایی در این مناطق را نشان می دهد. تعداد نقاط داغ (Hot Spot) در این مناطق همچنین با 4/111% در فروردین و 48% و 1/21% در تابستان افزایش نشان داد. نتایج همچنین نشان داد 1/65% از پوشش گیاهی روستایی در فروردین و 8/49% در تابستان با افزایش LST روبرو بوده اند که از این بین افزایش 19 درصدی فروردین و 9/49 و 6/8 درصدی تابستان در واریانس دما و 3/118 درصدی فروردین و 5/9 و 2/0 درصدی تابستان در تعداد نقاط داغ سهم مناطق دارای پوشش گیاهی بوده است. بر اساس نتایج همچنین تمامی دهستان ها افزایش LST را تجربه کرده بودند که نوسانات این افزایش در دهستان های دارای پوشش گیاهی کمتر و نیز مساحت کمتر، بیشتر بوده است. پژوهش حاضر می تواند به منزله زنگ خطری برای ایجاد جزایر حرارتی روستایی (همچون شهرها) در روزهای تعطیل با گردشگر فراوان و آسیب های جدی به پوشش گیاهی و اقلیم روستایی تلقی شود.
۱۷۵.

ارزیابی و پهنه بندی مخاطره روانگرایی با استفاده از مدل فازی ویکور، مطالعه موردی: مخروط افکنه لیلان شمالغرب ایران(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: مخروط افکنه مخاطرات ژئوموفولوژیکی فازی ویکور روانگرایی مخروط افکنه لیلان

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۹۸ تعداد دانلود : ۸۲
مخروط افکنه ها از جمله مناطق مستعد وقوع مخاطرات ژئومورفولوژیکی هستند. یکی از این مخاطرات روانگرایی می باشد که هدف اصلی این پژوهش بررسی این پدیده در سطح مخروط افکنه لیلان واقع در شمال غرب ایران بوده است. جهت تهیه نقشه پتانسیل خطر وقوع روانگرایی از مدل ترکیبی FUZZY-VIKOR و تکنیک GIS استفاده شده است. پارامترهای مورد استفاده در این تحقیق عبارت بودند از: شیب، عمق آب زیرزمینی، نوع خاک و لرزه خیزی. لایه های اطلاعاتی هر یک از این پارامترها در محیط نرم افزار ArcGIS تهیه شدند. در ادامه جهت استانداردسازی لایه ها از مدل فازی استفاده گردید. در پایان وزن دهی پارامترها با روش ویکور انجام شد. نتایج وزن دهی پارامترها با روش ویکور نشان داد که دو پارامتر خاک و عمق آب زیرزمینی به ترتیب با وزن 442/0، 236/0 بیشترین ضریب اهمیت را کسب کرده اند که نشان دهنده اهمیت این پارامترها در خطر وقوع روانگرایی در سطح منطقه می باشد. نقشه نهایی با هم پوشانی لایه ها و ضرب وزن نهایی معیارها در هر لایه در 5 طبقه از پتانسیل خیلی کم تا خیلی زیاد تهیه گردید. نتایج بررسی مساحت هر یک از طبقات خطر نشان داد که 28/0 درصد از مساحت منطقه در طبقه خیلی زیاد و 70 درصد نیز در طبقه زیاد از نظر خطر وقوع روانگرایی قرار دارد. به طور عمده مناطق با پتانسیل خطر بالا در قسمت های پایین دست منطقه قرار دارند. این مناطق از نظر عمق آب زیرزمینی، بافت خاک و شیب مستعد وقوع خطر روانگرایی می باشند.
۱۷۶.

تعیین الگوی فرکتالی در بازه ای از رودخانه قره سو استان اردبیل(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: بعد فرکتال شمارش جعبه ای مورفولوژی رودخانه رودخانه قره سو شمال غرب ایران

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۸۳ تعداد دانلود : ۹۴
بعد فرکتال نمایه ای قوی و مهم در انعکاس خصوصیات فیزیکی و مورفولوژی رودخانه بوده و ارتباط تنگاتنگی با سایر ویژگی های فیزیکی و هندسی رودخانه ها دارد. در تحقیق حاضر به منظور بررسی وضعیت پیچان رودی رودخانه قره سوی استان اردبیل براساس الگوی فرکتال از روش شمارش جعبه ای استفاده شد، سپس با استفاده از روش همبستگی پیرسون، ارتباط میان پارامترهای مورفولوژیک مورد بررسی قرار گرفت. نتایج پژوهش نشان می دهد، بعد فرکتال رودخانه قره سو بین 068/2 تا 186/2 متغیر است. حداقل بعد فرکتال در دسته اول و حداکثر در دسته هشتم قرار دارد. بر اساس رابطه معنی داری ضریب تعیین میان تعداد و مساحت دایره های مماس بر پیچان رود با مقادیر 71/0 تا 84/0 می توان گفت که پیچان رودهای مورد مطالعه در بازه مورد مطالعه از رودخانه قره سو از الگوی فرکتالی و خودتشابهی پیروی می کند. مقادیر بعد فرکتالی بازه روستای انزاب- روستای طالب قشلاقی برابر 23/2 محاسبه شد که نشان می دهد این بازه دارای خاصیت خودتشابهی بیش تری است و می تواند دلیلی بر طبیعی بودن بازه مورد نظر باشد و نیز بازه مذکور در یک محدوده دشتی جریان دارد و رودخانه تکامل بیش تری پیدا کرده است. این در حالی است که در بازه روستای طالب قشلاقی-سد سبلان مقدار بعد فرکتالی برابر 85/1 به دست آمد که می تواند به عبور رودخانه از مسیرهایی با شیب بیش تر مرتبط باشد که توسعه مئاندر را محدود نموده است. باید اشاره شود که برخی دخالت های انسانی در مسیر رودخانه و نیز عبور رودخانه از مجاورت اراضی کشاورزی در برخی موارد باعث تغییر در عرض و عمق رودخانه و محدودیت در گسترش مئاندرها شده است.
۱۷۷.

آشکارسازی تغییرات ارتفاع لایه مرزی در طبقات مختلف کاربری اراضی، مطالعه موردی: استان لرستان(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: لایه مرزی کاربری اراضی سنجش ازدور ماهواره استان لرستان

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۰۷ تعداد دانلود : ۱۸۳
معلق و کیفیت هوای نزدیک به سطح زمین می باشد. هدف اساسی این تحقیق آشکارسازی ارتباط بین تغییرات پوشش اراضی و تغییرات ارتفاع لایه مرزی طی 3 دهه اخیر در سطح استان لرستان می باشد. در این راستا دو دسته داده ها استفاده گردید که شامل طبقات پوشش اراضی سنجنده MODIS و ارتفاع لایه مرزی پایگاه اقلیمی ECMWF نسخه ERA5 می باشد. این داده ها در مقیاس ماهانه (ماه ژانویه) برای بررسی دوره سرد و (ماه جولای) برای بررسی دوره گرم انتخاب و به صورت 7 دوره زمانی با گام های ۵ساله طی دوره آماری 1990-2020 بررسی شد. در این تحقیق از تکنیک تحلیل ماتریس متقاطع، در محیط ARC-GIS، استفاده شد و میانگین ارتفاع لایه مرزی روی هر کاربری به تفکیک دوره سرد و گرم سال و در 7 گام زمانی ۵ساله استخراج و مقایسه گردید. نتایج نشان داد اولاً ارتفاع لایه مرزی دوره گرم سال، به صورت قابل توجهی بیشتر از دوره سرد سال است و دوم الگوی فضایی کمینه و بیشینه ارتفاع لایه مرزی در دوره سرد و گرم سال در سطح استان متفاوت است، در دوره سرد سال، بیشینه ارتفاع لایه مرزی در بخش های غرب و جنوب غرب (اراضی کم ارتفاع با پوشش جنگلی)، درحالی که در دوره گرم سال بیشینه لایه مرزی در اراضی بایر و کوهستانی شرق استان متمرکز است. علاوه برآن مشاهده شد در دوره گرم سال، اراضی کشاورزی با ارتفاع لایه مرزی 1263 و اراضی مرتعی با ارتفاع لایه مرزی، 1243، در میان طبقات کاربری مورد بررسی بالاترین ارتفاع لایه مرزی را داشته اند، درحالی که در دوره سرد سال، اراضی شهری و مسکونی با ارتفاع 192 متر، بالاترین ارتفاع لایه مرزی را داشته است و به صورت میانگین فضایی ارتفاع لایه مرزی استان یک روند افزایشی داشته است.
۱۷۸.

ارزیابی نقش نوع داده های ورودی بر دقت نقشه خطر بهمن برفی با رویکرد داده محور آنتروپی شانون(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: بهمن برفی آنتروپی شانون الیگودرز پهنه بندی مدلسازی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۲۵ تعداد دانلود : ۱۰۹
در دهه های اخیر استفاده از الگوریتم های مختلف مدل سازی مکانی برای تعیین مناطق تحت خطر آن توسعه یافته است. ولیکن در همه مدل های داده محور برای آموزش اولیه نیاز به نقاط محل رخداد پدیده مورد نظر می باشد. بنابراین نوع پراکنش داده های آموزشی می تواند بر روی نقشه های خطرخروجی تأثیرگذار باشد. مهمترین هدف این پژوهش ارزیابی نوع دادها-های ورودی به روش داده محور (مبتنی بر آنتروپی شانون و رگرسیون لاجستیک) در تهیه نقشه پهنه بندی خطر بهمن برفی در محدوده آبشار آب سفید شهرستان الیگودرز می باشد. برای این منظور پس از بازدید میدانی و تعیین نقاط دارای مخاطره بهمن، تعداد 10 متغیر ژئومورفومتریک استخراج شد و با چهار روش مختلف، نقاط مستعد رخداد بهمن برفی برای مدل سازی معرفی شد. نتایج دقت مدل های پیشبینی (AUC)، نشان داد دقت نقشه های پیش بینی شده 81/0 تا 95/0 متغییر بوده است. همچنین معیارهای مرتبط با پوشش گیاهی و شیب (عامل انرژی) بیشترین وزن را در رخداد بهمن برفی به خود اختصاص دادند. یافته های مقایسه مکانی نقشه های تهیه شده با یکدیگر حاکی از تفاوت 53%-9% بین مناطق مستعد رخداد بهمن در بین چهار روش معرفی شده می باشد. با توجه به طور نتایج دریافتی نوع روش معرفی نمونه های آموزشی مبتنی بر روند انتخاب تصادفی نقاط از محدوده تجمع برف دارای بیشترین دقت می باشد. در واقع به توجه به اینکه بهمن یک مخاطره مکانی می باشد لذا انتخاب نمونه های مورد نظر برا انجام آموزش نباید بر اساس محل تجمع و مشاهده پشته بهمن تجمع یافته باشد و باید بر پایه محل تجمع برف در بالادست آن انتخاب شود.
۱۷۹.

پهنه بندی توسعه کارست در حوضه آبریز بقمچ کشف رود با مدل منطق فازی-ANP(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: حوضه بقمچ پهنه بندی توسعه کارست مدل فازی (ANP)

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۶۷ تعداد دانلود : ۱۶۰
هدف از این پژوهش شناسایی و پهنه بندی توسعه کارست در حوضه آبخیز بقمچ در استان خراسان رضوی با استفاده از مدل فازی و (ANP) می باشد. در این تحقیق لایه های اطلاعاتی لیتولوژی، فاصله از گسل، همباران، همدما، فاصله از آبراهه، شیب، ارتفاع، پوشش گیاهی و کاربری اراضی به عنوان نقشه های عامل در نظرگرفته شدند. این لایه ها در محیط (GIS ) تهیه و براساس نظر کارشناسان مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. با مدل (ANP) وزن دهی و استانداردسازی و در پایان با تلفیق مدل منطق فازی، نقشه ی نهایی پهنه بندی توسعه کارست با گامای 0.9 تهیه گردید. نتایج نشان داد که 16.3 درصد از مساحت منطقه در پهنه با پتانسیل توسعه بسیار زیاد، 33.7 درصد با توسعه زیاد، 6.6 درصد با توسعه متوسط ، 3.6 درصد با توسعه کم و 39.8 درصد فاقد کارست می باشد. عامل لیتولوژی منطقه با ارزش 0.233 بیشترین وزن و مهمترین عامل کنترل کننده پتانسیل توسعه کارست در منطقه مورد مطالعه بوده است و عامل فاصله از آبراهه و کاربری اراضی کمترین وزن را به خود اختصاص داده و کمترین تأثیر را در کارست زایی کنونی حوضه به خود اختصاص داده است. نتایج نشانگر آن است که به ترتیب عوامل لیتولوژی، بارش، دما و ارتفاع مهمترین نقش را در توسعه کنونی کارست در این منطقه داشته اند.
۱۸۰.

مدل سازی و تحلیل هیدرواقلیم حوضه آبریز قره قوم در سالهای اخیر با تاکید بر رواناب فصلی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: ارتفاع رواناب حوضه آبریز قره قوم روش SCS-CN گروه هیدرولوژیکی HEC-geoHMS

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۶۲ تعداد دانلود : ۱۴۰
تغییرات عناصر اقلیمی بر هیدرولوژی حوضه های آبریز اثرگذار است. ارزیابی روند تغییرات فصلی رواناب در راستای مدیریت حوضه های آبی بویژه در زمان رخداد مخاطرات خشکسالی و سیل اهمیت دارد. در این پژوهش وضعیت هیدرولوژیکی حوضه قره قوم با برآورد رواناب در 14 زیرحوضه آن با استفاده از مدل تجربی سازمان حفاظت خاک امریکا SCS-CN بررسی شد. حداکثر دبی رواناب با استفاده از داده های مدل رقومی ارتفاعی 30 متر، داده های ایستگاهی و شبکه ای دما و بارش برآورد شد. ارزیابی شاخص های فیزیوگرافی حوضه نشان داد که در برخی زیرحوضه ها توانایی تولید رواناب بالا بوده و فصل بهار با 117 میلیمتر بارش در زیر حوضه ی کشف رود با بیشترین مساحت نسبت به سایر زیرحوضه ها توانایی تولید دبی اوج تا 2379.3 مترمکعب بر ثانیه را دارد و به طور کلی 88٪ از کل بارش های فصل بهار به رواناب تبدیل می شود . در فصل پاییز به دلیل پوشش گیاهی کمتر و افزایش مقدار بارش ها به 28.9 میلیمتر، گروه هیدرولوژیکی خاک اثر بیشتری نسبت به سایر فصل ها بر تولید رواناب داشته و درنتیجه 63 درصد از بارش های پاییزه به رواناب تبدیل گردید. در فصل زمستان میانگین بارش به 71 میلیمتر رسیده و 82 درصد بارشه ها به رواناب تبدیل شد. به طور کلی گروه هیدرولوژیکی C با نفوذپذیری پایین خاک و مقدار بالای CN باعث پتانسیل تولید رواناب قابل ملاحظه در فصل بهار در این حوضه آبریز شده و مدیریت منابع آب های سطحی ، ضروری است.

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

زبان