فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳۴۱ تا ۳۶۰ مورد از کل ۴٬۸۵۲ مورد.
حوزههای تخصصی:
تغییرات اقلیمی و افزایش جمعیت شهرها سبب بروز مشکلات متعدد محیط زیستی شده است. کاهش کارکرد کشاورزی شهری نیز کارایی زیر ساخت های سبز و خدمات اکوسیستمی آنها را به طور طبیعی ناکارآمد کرده است. هدف از این پژوهش ارائه الگوی کشت پایدار گیاهان مثمر در شهرها جهت تعدیل اثرات تغییرات آب و هوایی و کاربری اراضی در منطقه 22 شهرداری تهران می باشد. در این مطالعه نقشه کاربری اراضی سال 2000 و 2020 با استفاده از تصاویر ماهواره ای لندست، تهیه شد. سپس با مدل LCM به پیش بینی تغییرات کاربری اراضی سال 2050 پرداخته شد. برای بررسی تغییرات اقلیمی سناریوهای RCP شبیه سازی گردید. برای به دست آوردن وزن معیارهای انتخاب گیاهان مثمر از 4 معیار و 21 زیرمعیار و روش بهترین- بدترین (BWM) و از روش ارزیابی نسبت تجمعی (ARAS) برای رتبه بندی این گیاهان مثمر استفاده شد. بر اساس نتایج بدست آمده مشخص شد که فضاهای سبز و کشاورزی به ترتیب از سال 2000 تا 2050 مقدار 12% و 4.5%- تغییر خواهند داشت. ریسک تغییرات اقلیمی نیز گرمایش 1.32 تا 2.27 درجه را پیش بینی کرد. بر همین اساس نقشه تناسب منطقه برای کشاورزی شهری و مساحت طبقات تناسب با توجه به معیار سازگاری با شرایط محیط زیستی منطقه (با وزن 472/0)، شرایط اکولوژیک (0.268)، سازگاری با محیط زیست شهری (با وزن 179/0) و زیبایی- شناختی (با وزن 081/0) تهیه گردید. بر اساس نظرکارشناسان گونه های گیاهی مثمر، بنه، کنار، بادامک، پسته و زیتون خوراکی بالاترین اولویت جهت کشت در مقیاس کلان و متوسط شهری را پیدا کرده اند. حدود 40 درصد منطقه دارای تناسب خوب و بالا برای کاشت این گیاهان می باشد.
ارزیابی خطر لرزه ای به روش های تحلیل سلسله مراتبی و شاخص فعالیت نسبی زمین ساختی، جنوب خاوری ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ارزیابی خطر زمین لرزه همواره نیازمند شناخت دقیق رفتار گسل ها می باشد. گستره جنوب خاوری کشور با دارا بودن مجموعه ای پیچیده از گسل های فعال و لرزه زا، همواره شاهد رویداد زمین لرزه های مهیب در اعصار گذشته بوده است. به همین رو در این مطالعه، ضمن محاسبه تعدادی از شاخص های ریخت زمین ساختی مهم در منطقه مطالعاتی، با استفاده از دو روش شاخص زمین ساخت فعال و تحلیل سلسله مراتبی، به بررسی و شناخت میزان فعالیت زمین ساختی گسل های منطقه پرداخته شده است. نتایج این تحقیق منجر به شناسایی مناطق با بالاترین میزان خطر رخداد زمین لرزه گردید. در مقایسه دو روش یاد شده با پارامترهای زمین ساخت فعال و شواهد صحرایی، به روشنی می توان برتری روش تحلیل سلسله مراتبی نسبت به شاخص زمین ساخت فعال را مشاهده نمود. براساس نتایج حاصل از تحلیل سلسله مراتبی، چهار پهنه زمین ساختی مهم در این بررسی تعیین گردید. از این میان، دو دسته حوضه با فعالیت زمین ساختی بسیار بالا شناسایی شد که یکی در شمال خاوری منطقه در راستای گسل هایی چون گوک و کوهبنان و دیگری در جنوب باختری محدوده و در جوار گسل هایی مانند ساردوئیه، لاله زار و رفسنجان قرار دارند. به علاوه حوضه های با فعالیت زمین ساختی بالا نیز در راستای گسل های مهم اما با سابقه لرزه خیزی کمتر مثل گسل های نایبند، ماهان-جوپار، راین و دلفارد قرار گرفته اند. قرارگیری مراکز جمعیتی در حوضه های با فعالیت زمین ساختی بسیار بالا تا بالا و همجواری با گسل های فعال و شناخته شده منطقه، لزوم توجه بیشتر به ساخت و ساز در این محدوده را نشان میدهد.
تحلیل عوامل تأثیرگذار بر سکانس های پادگانه ای رودخانه جاجرود طی کواترنری پسین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های جغرافیای طبیعی دوره ۵۳ پاییز ۱۴۰۱ شماره ۳ (پیاپی ۱۲۱)
313 - 330
حوزههای تخصصی:
پادگانه های رودخانه ای میراثی از چینه شناسی برای درک تأثیرات متقابل تکتونیک، فرسایش و تغییرات آب و هوایی به شمار می روند. در این پژوهش، تحولات اقلیمی و نو زمین ساختی حوضه جاجرود و تأثیرات آن بر سکانس های پادگانه ای موردبررسی قرارگرفته است. نقشه های توپوگرافی، زمین شناسی، عکس های هوایی، تصاویر ماهواره ای و GPS ابزارهای اساسی پژوهش را تشکیل داده اند. ابتدا محدوده به سه بازه تقسیم شد. سپس برای بررسی تأثیرات تکتونیکی روش تداخل سنجی راداری به کار گرفته شده است. میزان جابجایی عمودی توسط روش سری زمانی SBAS تعیین و اثرات تکتونیک بر تشکیل و تحول پادگانه ها تحلیل گردید. توالی تغییرات اقلیمی و دینامیک جریان رودخانه متأثر از آن نیز بر اساس شواهد رسوب شناسی پادگانه ها بازسازی شده است. سرانجام داده ها بعد از ورود به نرم افزارهای ArcGIS، GMT مورد تحلیل قرارگرفته است. یافته ها نشان می دهند که منطقه مطالعاتی بین 103+ تا 28- میلی متر جابجایی داشته است (۰۶/۰۱/۲۰۱۶ تا ۲۱/۱۲/۲۰۱۸). مقدار بر خاستگی تحت تأثیر زمین ساخت فعال به سوی بالادست افزایش نشان می دهد. این اختلاف در مقدار بر خاستگی، در ارتفاع و توالی پادگانه ها به خوبی انعکاس یافته است. همچنین ورود جریان های یخ رفتی دیرینه در تلاقی انشعابات اصلی جاجرود و نیز وقوع لغزش های قدیمی و ایجاد دریاچه سدی در تغییرات مقطعی سطوح ارتفاعی پادگانه ها و بی نظمی آن ها تأثیرگذار بوده اند.
پهنه بندی خطر وقوع زمین لغزش در حوضه آبریز رودخانه زرد با استفاده از منطق فازی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هیدروژئومورفولوژی سال ۹ بهار ۱۴۰۱ شماره ۳۰
48 - 25
حوزههای تخصصی:
زمین لغزش هر ساله جان هزاران نفر را در سراسر جهان می گیرد و خسارت های هنگفتی را به مردم و دولت ها تحمیل می کند. پهنه بندی خطر زمین لغزش، نواحی سطح زمین را به مناطق ویژه و تفکیک شده ای از درجات بالقوه و بالفعل به لحاظ خطرپذیری تقسیم بندی می کند. این امر می تواند مبنایی برای برنامه ریزی های بلندمدت در سطح منطقه ای و محلی محسوب شود. هدف از انجام این پژوهش، بررسی و پهنه بندی خطر زمین لغزش در حوضه رود زرد واقع در شرق استان خوزستان با استفاده از روش منطق فازی است. بدین منظور ابتدا از طریق بازدیدهای میدانی، نقشه های زمین شناسی و توپوگرافی و با مرور منابع قبلی و بررسی شرایط منطقه، نه عامل طبقات ارتفاعی، شیب، جهت شیب، فاصله از گسل، فاصله از رودخانه، فاصله از جاده، بارش، لیتولوژی و کاربری اراضی به عنوان عوامل مؤثر، بررسی و انتخاب شدند. پس از طبقه بندی داده ها و مرحله فازی سازی، نقشه های پهنه بندی خطر زمین لغزش با استفاده از عملگر گامای فازی با مقادیر 7/0، 8/0، 9/0 تهیه شدند. نقشه های به دست آمده در 5 کلاس بسیار زیاد، زیاد، متوسط، کم و بسیار کم طبقه بندی شدند. نتایج حاصل از جمع کیفی نشان داد که عملگر گامای 9/0 فازی در مقایسه با دیگر عملگرهای فازی مناسب تر است. تحلیل نقشه های طبقه بندی شده نشان داد که 56/21 درصد از مساحت منطقه در پهنه با خطر زیاد و 24/43 درصد از مساحت منطقه در پهنه با خطر کم قرار گرفته است. در مجموع، می توان گفت که بخشی از مناطق مرکزی و شمال غربی منطقه در معرض خطر بالا قرار گرفته و مناطق غربی و شرقی حوضه در پهنه خطر متوسط تا پایین می باشند.
بررسی پیش بینی نوسانات امواج گرمایی در ایستگاه جلفا با استفاده از مدل های اقلیمی تحت سناریو rcp8.5(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
افزایش گرمایش جهانی به عنوان یکی از مسائل عمده جهانی در قرن حاضر مطرح است. به همین دلیل بررسی و ارزیابی روند آن برای انسان اهمیت دارد، از این رو شبیه سازی این متغیر اقلیمی برای درک آینده بشر می تواند راهگشا باشد. روش های مختلفی برای شبیه سازی و پیش بینی امواج گرمایی وجود دارد که معتبرترین آن ها استفاده از مدل گردش عمومی جو و GCM می باشد. از جمله پرکاربردترین مدل ها جهت ریز مقیاس کردن داده های GCM، مدل آماری LARS-WG می باشد. در تحقیق حاضر، میزان کارایی این مدل جهت ریز مقیاس نمایی امواج گرمایی در ایستگاه جلفا مورد ارزیابی قرار گرفت. برای نیل به این هدف از آماری روزانه ی میانگین دمای بیشینه ی بالای 35 سانتی گراد درجه در دوره آماری معین استفاده شده است. و همچنین برای پیش بینی امواج گرمایی در سال های آینده از داده های دمای بیشینه ی مدل های (CESM-CAM، CMCC-CMS، CAN-ESM، MPI-ESM) تحت سناریو RCP8.5 برای دوره آتی 2022 تا 2065 انجام گرفت. دلیل انتخاب RCP8.5 به علت مطالعه تغییرات امواج گرمایی در بیش ترین شرایط انتشار گازهای گلخانه ای و گرمایش ناشی از آن ها می باشد. نتایج نشان داد امواج گرمایی در دوره آتی (2011-2005) نسبت به دوره پایه دارای توزیع نرمال می باشد؛ بنابراین این نتایج عملکرد بسیار خوب مدل LARS-WG را در شبیه سازی امواج گرمایی نشان می دهد. امواج گرمایی ایستگاه جلفا در دوره های پایه (1990-2020)، دارای بی نظمی و تغییرپذیری شدید رخدادهای سالانه امواج گرمایی، حکایت از تغییرپذیری شدید میانگین دمای سالانه و تنوع عوامل تأثیرگذار بر دمای منطقه دارد. از طرفی دیگر بر اساس پیش بینی مدل های اقلیمی MPI-ESM،CESM-CAM و CMCC-CAM دمای امواج گرمای سالانه ی که در دوره گرم به سوی گرمای بیشتر پیش می روند.
تعاملات حاره- برون حاره و بارش های فرین و فراگیر ایران در رابطه با ابرهای پرشار حاره ای مطالعه موردی: 25 و 26 مارس 2019(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
روزهای 25 و 26مارس سال 2019 به عنوان روزهای بارش فرین و فراگیر ایران به منظور مطالعه انتقال رطوبت حاره به برون حاره و نقش آن در بروز بارندگی انتخاب شد. بررسی ها نشان دهنده تعاملات حاره- برون حاره در روزهای انتخابی و گسترش ابرها از حاره به برون حاره تحت عنوان ابرهای پُرشار حاره ای (TP) است. برای شناسایی ابرها از تصاویر ماهواره ای متئوست IR استفاده شد. به منظور بررسی شرایط سینوپتیکی همراه با TP، نقشه های سینوپتیکی ارتفاع ژئوپتانسیل، رودبادهای جبهه قطبی، و جنب حاره در ترازهای 300 و 200 هکتوپاسکال تهیه شد. تصاویر ماهواره ای نشان از دو باند TP با دو منشأ اقیانوسی و قاره ای دارد. نتایج نشان داد عوامل صعود دینامیکی عرض میانی و جنب حاره که به مناطق حاره نفوذ کرده اند به انتقال ابرها به مناطق برون حاره منجر شده اند. TPها توسط ناوه غربی اقیانوس اطلس و ناوه غربی شرق مدیترانه و رودبادهای مستقر در منطقه واگرایی آن ها به عرض های برون حاره انتقال می یابند. ایران تحت نفوذ منطقه واگرایی ناوه غربی و هسته های سرعت رودبادهای جنب حاره و جبهه قطبی است که باعث شده اند ابرها ایران را پوشش دهند و به عنوان یک منبع رطوبتی حاره ای تحت تأثیر شرایط ناپایداری حاکم بر ایران به رخداد بارش منجر شوند.
نقش عوامل انسانی در ناتعادلی های ژئومورفیک رودخانه کردان با بهره گیری از تصاویر ماهواره ای و نرم افزار HEC_RAS(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
رودخانه کردان یکی از رودخانه های دائمی استان البرز و شهرستان ساوجبلاغ است که در نتیجه دخالت های عوامل انسانی به یک رودخانه فصلی و سیلابی تیدیل شده است. در این پژوهش سعی بر آن بوده که نقش عوامل انسانی بر وقوع سیلاب با استفاده از تصاویر ماهواره ای و نرم افزار HEC-RAS مورد بررسی قرار گیرد. داده های مورد نیاز شامل نقشه های ماهواره ای، نقشه های توپوگرافی 1:2000 و داده های هیدرومتری می باشد.جهت تجزیه و تحلیل نتایج نیز از نرم افزار هک راس استفاده شد. نتایج به دست آمده نشان می دهد که بخش زیادی از اراضی اطراف رودخانه در نتیجه تغییرات کاربری اراضی به واحد های صنعتی و مناطق مسکونی تبدیل شده اند،. بنابر نتایج مدل هک راس در صورت وقوع سیلاب با دوره بازگشت 2 تا 5 سال خطری متوجه اراضی و سازه های اطراف رودخانه نمی باشد، اما در صورت وقوع سیلاب های با دوره بازگشت 10، 25، 50، 100، 200، 500 و 1000سال به ترتیب 8، 17 ، 25، 32، 41، 53 و 64 هکتار از اراضی مسکونی، صنعتی و بایر اطراف رودخانه در معرض هجوم سیلاب قرار گرفته و به زیر آب خواهند رفت. همچنین عرض پهنه های سیل گیر برای دوره بازگشت 2 تا 10 ساله 278 متر، 25 تا 100 ساله 355 متر و 200 تا 1000 ساله 473 متر محاسبه شد.
تحلیل تغییرات حجم مخزن و جریان ورودی به سد دز تحت شرایط تغییر اقلیم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های جغرافیای طبیعی دوره ۵۳ پاییز ۱۴۰۱ شماره ۳ (پیاپی ۱۲۱)
365 - 384
حوزههای تخصصی:
این مطالعه با هدف ارزیابی اثرات تغییر اقلیم بر جریان ورودی و حجم مخزن سد دز با استفاده از مدل های منطقه ای (RCM) براساس رویکرد IPCC-AR5 انجام شد. در این راستا جهت پیش نگری دما و بارش حوضه، دقت 17 مدل پروژهCORDEX – WAS مورد ارزیابی قرار گرفت و بعد از همادی کردن مدل ها، متغیرهای دما و بارش برای سه دوره 20 ساله تحت دو سناریو اقلیمیRCP4.5 و RCP8.5 شبیه سازی گردید. پیش نگری ها، محدوده افزایش دمای حداقل و حداکثر را تحت مدل های انتخابی در سناریو RCP4.5 به ترتیب از 5/1 تا 2/4 و 5/1 تا 3 درجه سلیسیوس و در سناریویRCP8.5 به ترتیب از7/2 تا 3/5 و 6/1 تا 8/5 درجه سلسیوس محتمل دانسته اند. همچنین مدل های مذکور محدوده کاهش تغییرات بارش را 11 تا 17 درصد تحت سناریویRCP4.5 و 8 تا 18 درصد تحت سناریوی RCP8.5 پیش بینی کردند. نتایج پیش بینی جریان ورودی به سد حکایت از کاهش 49 تا 52 درصدی در سناریوی RCP4.5 و 44 تا 64 درصد در سناریوی RCP8.5 دارد. با کاهش بارش و افزایش دما حجم مخزن تحت دو سناریوی منتخب بین 47 تا 54 درصد برای دهه های آتی کاهش خواهش یافت که باعث تشدید بحران آب در مناطق پایین دست خواهد شد.
ارزیابی ناهمگونی فضایی شاخص آشفتگی هیدرورسوب شناسی در زیرحوضه های سامیان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هیدروژئومورفولوژی سال ۹ تابستان ۱۴۰۱ شماره ۳۱
136 - 117
حوزههای تخصصی:
شاخص های بوم شناختی به ابزارهای مهمی برای ارزیابی و پایش منابع طبیعی تبدیل شده اند که درک رابطه بین فعالیت های زیست شناسی و واکنش بوم شناختی برای ساختار آن ها ضروری است. از طرفی، فعالیت های انسانی از طریق تغییرات در تولید رسوب، انتقال و ذخیره سازی تأثیرات قابل توجهی بر تکامل چشم انداز دارند. لذا این امر در مدیریت جامع نگر حوضه ها و اکوسیستم های مختلف بایستی مورد توجه قرار گیرد. بر همین اساس، پژوهش حاضر با هدف ارزیابی ناهمگونی فضایی شاخص آشفتگی هیدرورسوب شناسی (HSDI) در زیرحوضه های سامیان واقع در بخش مرکزی استان اردبیل انجام شد. بدین منظور، ابتدا عوامل انتقال رسوب (ST)، تنش هیدرولوژیکی (HS)، تغذیه آب زیرزمینی (Rec) و پتانسیل فرسایش خاک (SEP) برای 27 زیرحوضه مختلف مورد مطالعه محاسبه شد. در ادامه، وزن دهی این عوامل با استفاده از روش آنتروپی شانون صورت گرفت. سپس با استفاده از میانگین وزنی شاخص آشفتگی هیدرورسوب شناسی (HSDI) محاسبه و پهنه بندی شد. نتایج نشان داد که مقادیر متوسط، حداکثر و حداقل مقدار شاخص HSDI در حوضه سامیان به ترتیب برابر 17/10، 67/45 و 20/0 بوده است. هم چنین، طبق نتایج به ترتیب 67/87، 33/5، 32/5 و 68/1 درصد از مساحت حوضه در طبقات خیلی کم، کم، متوسط و زیاد از سطح آشفتگی دسته بندی شد. زیرحوضه 19 واقع در بخش شمالی، و زیرحوضه های 20 و 21 واقع در بخش مرکزی حوضه سامیان دارای بیش ترین آشفتگی هستند، لذا برای انجام اقدامات مدیریتی در اولویت قرار می گیرند. چارچوب پژوهش حاضر به عنوان ابزاری بالقوه برای حمایت از تصمیماتی که باید بر بهبود مدیریت منابع طبیعی متمرکز باشد، قابلیت کاربرد دارند.
برآورد عمق برف به عنوان یکی از پیامدهای تغییرات آب و هوایی با استفاده از رویکرد مدل ترکیبی حداقل مربعات ماشین بردار پشتیبان و الگوریتم ژنتیک(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
از جمله اثرات مستقیم و مشهود تغییرات آب و هوایی، دگرش در میزان بارش برف در مناطق مختلف جغرافیایی است. این در حالی است که بارش برف در حوضه های کوهستانی همواره به عنوان مهم ترین منبع تأمین منابع آب در فصول خشک تلقی می شود. یکی از آشکارترین ویژگی های پوشش برف کوهستان، ناهمگنی مکانی آن می باشد. به دلیل محدودیت های عملی، جمع آوری داده ها به ویژه در مقیاس های وسیع، دشوار و گاهی غیرممکن بوده و استفاده از روش های غیرمستقیم توصیه می شود. در این پژوهش کارایی حداقل مربعات ماشین بردار پشتیبان در مدل سازی عمق برف و همچنین اثر کاهش ویژگی با مدل الگوریتم ژنتیک در منطقه کوهستانی چلگرد ایران مورد بررسی قرار گرفت. ابتدا با استفاده از روش هایپرکیوب محل ۱۰۰ نقطه مشخص و داده های عمق برف در نقاط موردنظر و همچنین در ۱۹۵ نقطه دیگر به صورت تصادفی برداشت گردید. سپس با استفاده از مدل رقومی ارتفاع ۲۵ پارامتر ژئومورفومتری استخراج گردید و همراه با شش باند تصاویر ماهواره لندست هشت و شاخص تفاوت نرمال شده برف به عنوان ورودی های مدل ها انتخاب گردید. در این پژوهش از الگوریتم ژنتیک برای افزایش سرعت و آماده سازی شبکه ماشین بردار پشتیبان که به عنوان یک دسته بندی کننده عمل می کند و همچنین انتخاب متغیرهایی که بیشترین همبستگی را با عمق برف دارند استفاده گردید. ازآنجایی که کاهش ویژگی های غیر مؤثر می تواند سبب افزایش دقت یادگیری شود، در این پژوهش از الگوریتم ژنتیک برای فرایند بهینه سازی استفاده گردید. نتایج نشان داد روش حداقل مربعات ماشین بردار پشتیبان با میزان ضریب تعیین 36/0 و جذر میانگین مربعات خطای 8/17 مدل سازی عمق برف را انجام داده است؛ اما الگوریتم ژنتیک با انتخاب ویژگی های مؤثر توانست با ضریب تعیین ۹۵/۰ و جذر میانگین مربعات خطا برابر با ۹۷/۳ سانتی متر و بادقت بهتری نسبت به استفاده از تمامی ویژگی ها تغییرات عمق برف را مدل کند.
مدل سازی و پیش بینی مکانی مخاطره زمین لغزش با استفاده از الگوریتم های پیشرفته داده کاوی(مطالعه موردی: شهرستان کلات)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های ژئومورفولوژی کمی سال دهم بهار ۱۴۰۱ شماره ۴ (پیاپی ۴۰)
116 - 137
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر، مدل سازی و پهنه بندی حساسیت زمین لغزش در حوزه آبخیز کلات، واقع در استان خراسان رضوی میباشد. بدین منظور، از سه مدل داده کاوی ماشین بردار پشتیبان(SVM)، تابع شواهد قطعی(EBF) و شواهد وزنی(WOE) به لحاظ الگوریتم محاسباتی توانمند در زمینه ارزیابی فرایند زمین لغزش استفاده شد. ابتدا 36 زمین لغزش با استفاده از تصاویر ماهواره ای لندست و گوگل ارتث شناسایی شدند. سپس این نقاط به طور تصادفی به منظور تهیه مدل و اعتبار سنجی به ترتیب به دو گروه آموزش 70 درصد و اعتبار سنجی 30 درصد تقسیم شدند. 17 لایه اطلاعاتی شامل ارتفاع، جهت شیب، شیب، فاصله از گسل، تراکم آبراهه، فاصله از رودخانه، خاک، کاربری اراضی، فاصله از جاده، شاخص پوشش گیاهی NDVI، زمین شناسی، انحنا شیب، تیپ اراضی، پروفیل عرضی دامنه، پروفیل طولی دامنه، شاخص توان آبراهه(SPI) و شاخص رطوبت توپوگرافی(TWI) برای پهنه-بندی پتانسیل خطر زمین لغزش در نظر گرفته شدند. به منظور ارزیابی نتایج مدل ها، از مقدار مساحت زیر منحنی تشخیص عملکرد نسبی(ROC) در فرایند مدل سازی استفاده شد. برطبق نتایج این پژوهش، متغیرهای زمین شناسی، ارتفاع، شیب، خاک شناسی و کاربری اراضی به عنوان مهمترین عوامل وقوع زمین لغزش در نظر گرفته شدند. نتایج تحلیل منحنی ویژگی عملگر نسبی نشان داد که مدل های SVM، EBF و WOEبه ترتیب دارای مقدار AUC 897/0، 901/0و 878/ 0 هستند. اما در مقایسه سه مدل آماری، مدل EBF نسبت به دو مدل دیگر دارای بیشترین مقدار AUC بوده و بهترین مدل برای پیش بینی مکانی خطر زمین لغزش در منطقه پژوهش است.
تاثیر تغییرکاربری اراضی بر تغییرات دبی و رسوب حوضه ی آبریز اوجان چای با استفاده از مدل SWATدر حوضه ی آبریز اوجان چای(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هیدروژئومورفولوژی سال ۹ بهار ۱۴۰۱ شماره ۳۰
24 - 1
حوزههای تخصصی:
تغییرات کاربری اراضی یکی از عامل های مهم در تغییر جریان هیدرولوژیک، فرسایش حوضه و انهدام تنوع زیستی است. به همین دلیل آگاهی ازمیزان اثر تغییرات کاربری اراضی بر روی دبی و بار معلق یک ضرورت اجتناب ناپذیر است. هدف اصلی این پژوهش،آزمون کارایی مدل و قابلیت استفاده از آن به عنوان شبیه سازی روند تغییرات کاربری اراضی بر دبی و رسوب از مدل ارزیابی آب و خاک (SWAT) و برنامه SUFI2 میباشد. شبیه سازی مدل برای مدت 29 سال از سال 1987الی 2015 انجام شد که 5 سال اول آن برای واسنجی مدل و پنج سال آخر برای صحت سنجی نتایج مدل انتخاب شد. چهار شاخص آماری ،ر r_factor ،P_factor نش-ساتکلیف (NS) و ضریب تبیین (R2)، نسبت خطای مجذور ریشه مربعات به انحراف معیار (RSR) و درصد اریبی (PBIAS) به صورت ماهانه برای ارزیابی مدل انتخاب شدند. دقت شبیه سازی ماهانه با استفاده شاخص ارزیابی NSدر مرحله واسنجی و اعتبارسنجی برای دبی و بار معلق به ترتیب معادل 65/0 و 49/0 میباشد. نتایج حاصل از تحقیق با توجه به دامنه های تفسیری مورد استفاده در تحقیقات گذشته، قابل قبول ارزیابی شد و حاکی از کارایی رضایت بخش مدلSWAT در شبیه سازی مولفه های تاثیر تغییرات کاربری بر رسوب و دبی در حوضه ی آبخیر اوجان چای بستان آباد است. و نتایج نشان داد که ارتفاع رواناب سطحی به میزان 1.15 میلیمتر و غلظت رسوب به میزان 1.5 تن در هکتار در سال افزایش یافته است.
ارزیابی قابلیت استفاده از داده های پایگاه AgMERRA در شرایط کمبود داده در ایستگاه های سینوپتیک دشت سیستان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در مطالعات اقلیم شناسی و محیط زیستی گاهی با شرایط کمبود یا نقص داده مواجه هستیم، بنابراین تولید داده های هواشناسی قابل اطمینان در مقیاس های مختلف زمانی-مکانی اهمیت دارد. به همین دلیل گروه های مختلفی در سطح جهان اقدام به جمع آوری داده های هواشناسی از منابع مختلف زمینی و ماهواره ای و بازتولید داده ها کرده اند که ارزیابی این داده ها به منظور استفاده آنها در مطالعات مختلف ضروری است. در این مطالعه قابلیت پایگاه داده ی AgMERRA با منشا ماهواره-ایستگاهی برای پر کردن خلا داده و با هدف نهایی تولید داده های اقلیمی قابل استناد در مطالعه تالاب بین المللی هامون مورد ارزیابی قرار گرفت. در این پژوهش داده های روزانه ی پارامترهای دمای حداکثر، حداقل و میانگین و بارش سه ایستگاه سینوپتیک زابل، زهک و زاهدان واقع در دشت سیستان از سازمان هواشناسی ایران تهیه شد. داده های AgMERRA از سایت ناسا بارگیری و با نرم افزار Netcdf Extractor استخراج شد. سپس، پنج سنجه ی نکویی برازش برای تعیین میزان همبستگی بین داده های مشاهداتی و شبیه سازی شده در سه مقیاس روزانه، 14 روزه و ماهانه محاسبه شد. به طور کلی AgMERRA توانایی مناسبی برای پرکردن کمبود داده های دمایی در ایستگاه های مطالعاتی دارد. شاخص های نکویی برازش RMSE، NRMSE، MBE و d همبستگی بالایی را بین داده های مشاهداتی دما و مدل نشان دادند. همچنین، ضریب R2 در هر سه مقیاس زمانی برای داده های دما بالا بود (9/0<). ضریب تبیین برای بارش روزانه و 14 روزه پایین و به ترتیب <5/0 و< 6/0 محاسبه شد و برای بارش ماهانه در هر سه ایستگاه بالاتر از 7/0 بود که قابل قبول و قابل استفاده است.
تحلیلی بر مؤلفه های امنیت پارک های شهری (مطالعه موردی: شورابیل اردبیل)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مناظر شهری بستری برای تعاملات اجتماعی و گذران اوقات فراغت است. این فضاها متأثر از جمعیت زیاد، تراکم پوشش گیاهی، ورودی های غیراصولی، دید کم، نبود نظارت، محدودیت منابع روشنایی در شب و امکان اختفا و ایجاد حس آشفتگی منجر به وقوع پنهانی جرم می شود. با توجه به سرانه کم فضای سبز در برخی مناطق شهر اردبیل، پارک های معروف شهر شاهد حضور جمعیت کثیری از مردم است. ازجمله این پارک ها در شهر اردبیل مجموعه تفریحی گردشگری شورابیل است که در ایام تعطیل و ساعات شب شهروندان زیادی به آن مراجعه می کنند که همین امر، کنترل و نظارت پارک را دشوار می سازد. در این تحقیق مؤلفه های مؤثر در ارتقاء امنیت کاربران در مناظر شهری با استفاده از مدل AHP ازنظر متخصصان در حیطه منظر شامل پنج مؤلفه اصلی دسترسی، فرم و ریخت شناسی، ادراک عمومی، لذت و کیفیت بصری، کالبدی و سیستم های مدیریت شهری به دست آمد. برای تعیین اوزان هر یک از مؤلفه های به دست آمده از روش تحلیل سلسله مراتبی استفاده شد. درنهایت با استفاده از نرم افزار ARCGIS، نقشه های پایه استانداردشده فازی و نقشه همپوشانی وزن دهی شده ارائه گردید. با توجه به نتایج به دست آمده، مؤلفه سیستم های مدیریت شهری با وزن 274/0، ارجح ترین مؤلفه در جهت ارتقاء امنیت و در ادامه به ترتیب اولویت، مؤلفه های دسترسی فرم و ریخت شناسی، ادراک عمومی- لذت و کیفیت بصری و کالبدی به ترتیب با اوزان 202/0، 198/0، 197/0 و 129/0 به دست آمد. همچنین زیر معیار دستگاه های امنیتی با وزن 122/0 با ارجحیت ترین مورد به دست آمد (هرچقدر وزن مؤلفه ها بیشتر باشد یعنی ازلحاظ نیاز به رسیدگی جهت افزایش امنیت در آن مؤلفه است و بالعکس هرچقدر وزن کمتر باشد ازلحاظ امنیت در وضعیت مناسبی می باشد). با توجه به مقیاس، بستر قرارگیری، نحوه طراحی و چگونگی حضور گروه های اجتماعی در پارک، راهکارهایی در جهت افزایش بعد اجتماعی پارک یعنی تردد افراد در طی شبانه روز با آزادی بیشتر یا کاهش جرم و آسیب در آن ارائه شد. مؤلفه های مورداستفاده در این تحقیق می تواند برای طراحان منظر و فضاهای سبز شهری در جهت بالا بردن سطح امنیت در پارک های شهری و همچنین در ارتقاء امنیت کاربران در مناظر شهری گام مهمی بردارد و جنبه آموزشی داشته باشد.
بررسی حوزه های آبریز در ساختار ابنیه فنی در حاشیه مسیر راه های روستایی نمونه موردی: شهرستان بویراحمد
حوزههای تخصصی:
بررسی جامع حوضه های آبریز از نظر هیدروموفولوژی یک راه حل اساسی برای مدیریت اکوسیستم است که منجربه حفاظت بهتر منابع طبیعی خواهد شد تغییرات کاربری اراضی و نوسانات اقلیمی از جمله عواملی هستند که بر چرخه طبیعی آب در اکوسیستم اثر می گذراند. شیب دامنه هاو طبقه بندی آنها ، شیب بستر، پوشش گیاهی، نوع و شکل زمین و نوع محصول کاشت شده در زمین، رژیم های جریانی و یا نحوه جریان رژیم قشری، رژیم عمقی، رژیم دائمی و فصلی، لیتوژی و ضخامت سازنده ها و نوع سازنده و روان آبهای موجود در یک حوضه به همراه شکل حوضه از جمله مواردی هستند که در ساختار ابنیه فنی در حاشیه مسیر راه های روستایی مورد مطالعه قرار می گیرند. در این پژوهش نقشه های مختلف زمین شناسی، توپوگرافی، ژئومورفولوژی، هیدرولوژی و ابزارآلات برداشت میدانی از قبیل دوربین عکاسی و فیلمبرداری، کامپیوتر و دانش GIS جهت تهیه نقشه های مورد نیاز از اطلاعات پایه ضروری می باشد. با توجه به داده های تحقیق می توان نتیجه گرفت که جاده های مواصلاتی نقش مهمی در توسعه مراکز جمعیتی واقع در دل کوهستان های شهرستان بویراحمد دارند. جاده های اصلی و فرعی روستایی مورد مطالعه ، از جمله این راه هاست که اهالی این شهرستان نیز به ترمیم و بهسازی آن علاقه مند هستند، ولی باید در نظر داشت که بی توجهی به تأثیرات بعدی می تواند ما را به همان پارادایمی که از طریق قطع جنگل ها یا فعالیت های نابجای کشاورزی و دامداری دچار شدیم ، گرفتار کند.
شناسایی و استخراج لندفرم ها و کاربری های اراضی حوضه آبریزقرنقو با استفاده از تکنیک های شی گرا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هیدروژئومورفولوژی سال ۹ تابستان ۱۴۰۱ شماره ۳۱
23 - 1
حوزههای تخصصی:
شناخت لندفرم ها و نحوه پراکنش آنها از نیازهای اساسی در علم ژئومورفولوژی کاربردی و سایر علوم محیطی است و نقشه لندفرم ها نمایانگر اشکال سطح زمین و نیز ماهیت فرآیندهایی است که در زمان حاضر رخ می دهند. هدف از این تحقیق، شناسایی لندفرم ها و کاربری های اراضی حوضه آبریز قرنقو با استفاده از روش های طبقه بندی شی گرا شامل الگوریتم نزدیکترین همسایه و آستانه گذاری می باشد. بدین منظور از تصاویر ماهواره لندست برای بازه زمانی 1990 (TM) و 2020 (OLI) استفاده شد. برای اعمال طبقه بندی در گام نخست تصحیحات اتمسفری و رادیومتریکی بر روی تصاویر اعمال شد و سپس به منظور شناسایی و استخراج بهتر پدیده ها از الگوریتم های PCA و MNF استفاده شد. برای انجام طبقه بندی تصاویر ماهواره ای نیز از روش های طبقه بندی شی گرا شامل روش نزدیکترین همسایه و آستانه گذاری بهره گرفته شد. برای صحت نقشه های تولید شده با استفاده از ضریب کاپا و صحت کلی استفاده گردید. نتایج ارزیابی روش های مورد استفاده نشان داد که روش نزدیکترین همسایه دارای دقت بیشتری نسبت به روش آستانه گذاری می باشد. همچنین نتایج حاصل از طبقه بندی نشان داد که بیشترین میزان تغییرات کاهشی در خلال سال های 1990-2020 مربوط به کاربری مرتع متراکم می باشد، چرا که 49/12 درصد کاهش داشته است و بیشترین میزان تغییرات افزایشی مربوط به کاربری زراعت آبی می باشد که 83/10 درصد افزایش داشته است که مهمترین علت این افزایش مساحت را می توان به احداث سد سهند در طول زمان ارتباط داد.
بررسی روند تغییرات زمانی و مکانی در چندک های حدی کمینه و بیشینه دما در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تغییراقلیم به هرگونه تغییرات در شرایط آب و هوایی گفته می شود که در طول زمان اتفاق می افتد. این تغییرات ممکن است در میانگین سری داده ها دیده نشود بلکه در چندک هایی از سری با شدت های مختلف رخ دهد که بررسی آن توسط رگرسیون چندک امکان پذیر است. در این پژوهش به منظور بررسی تغییرات زمانی و مکانی بیشینه و کمینه دمای روزانه در فصل های مختلف در ایران، پس از برازش رگرسیون چندک بر روی 102 ایستگاه هواشناسی با دوره آماری 1395-1366 (1987-2016)، شیب روند در چندک های مختلف محاسبه و پس از مقایسه نتایج آن با نتایج رگرسیون خطی معمولی به صورت مکانی پهنه بندی شدند. نتایج نشان داد که مقادیر حدی کمینه و بیشینه دما در اغلب مناطق ایران دارای روند معنی دار بوده است. بیشترین شیب های روند افزایشی در فصل بهار و تابستان مربوط به چندک پایینی دما (05/0) و در نیمه شرقی ایران (شیب> 1/0 درجه در سال)، اما در پاییز و زمستان به ترتیب مربوط به چندک بالایی دما (95/0) در نواحی شرقی (شیب> 05/0 درجه در سال) و چندک های میانی و بالایی (5/0 و 95/0) در شمال غربی و غرب (شیب> 15/0 درجه در سال) بوده است. با این حال یک روند کاهشی برای مقادیر پایین (05/0) دمای پاییز در نیمه ی شمالی و غرب ایران (شیب< 02/0- درجه در سال) وجود داشت. همچنین مقایسه نتایج دو روش رگرسیونی بیانگر آن است که بیشتر چندک ها شیبی متفاوت با شیب رگرسیون حداقل مربعات داشتند و اختصاص شیب خط رگرسیون مربعات معمولی برای روند تغییرات دما در کل سری صحیح نمی باشد. در نهایت می توان بیان کرد که تغییر اقلیم در بیشینه و کمینه دمای روزانه در ایران اتفاق افتاده است اما شدت این تغییرات در فصل ها، چندک ها و بخش های مختلف، متفاوت است.
واکاوی پیوند پوشش گیاهی و بارش در ایران زمین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
آگاهی از پوشش گیاهی و سلامت آن نماینده وضعیت آب و هوای هر محل است. برای پایش پوشش گیاهی در مقیاس جهانی و ناحیه ای دسترسی بهنگام به داده های میدانی معمولاً دشوار و محدود می باشد. هم چنین برآورد پوشش گیاهی به روش معمولی که شامل برآورد کلی از پوشش گیاهی است هم زمان بر است و هم اطلاعات چندان دقیقی به دست نمی دهد. از این رو دورسنجی با فراهم ساختن یک دید وسیع از منطقه، روش بسیار سودمندی است که بر سایر روش ها برتری دارد. هدف از پژوهش پیش رو، بررسی میانگین سالانه پوشش گیاهی ایران به کمک شاخص NDVI با استفاده از داده های سنجنده مودیس-آکوا می باشد. در این پژوهش نخست داده های 16 روزه شاخص تفاضل بهنجار شده پوشش گیاهی (NDVI) مودیس-آکوا ایران در فاصله 1/1/1382 تا 29/12/1397 از وبگاه ناسا دانلود شد. سپس بر مبنای نزدیک به 15 میلیارد یاخته، میانگین بلندمدت و سالانه NDVI ایران محاسبه شد. با توجه به این که مقادیر NDVI بیش از 2/0 نشان دهنده پوشش گیاهی است، میانگین سالانه پوشش گیاهی ایران محاسبه شد. در پایان نیز پیوند میان پوشش گیاهی و بارندگی در ایران زمین بررسی گردید. نتایج نشان داد که در سال 1387 به دلیل کم آبی و وجود شرایط خشکسالی هواشناسی، پوشش گیاهی ایران به کمترین مقدار رسیده در حالی که در سال 1397 به دلیل بارندگی فراوان و شرایط ترسالی، پوشش گیاهی ایران زمین به بیشترین مقدار طی دوره مورد مطالعه رسیده است. همچنین نتایج نشان داد که در دو دهه اخیر بدلیل افزایش بارندگی، گستره پوشش گیاهی ایران افزوده شده است.
بررسی تغییرات شوری خاک در ارتباط با لندفرمهای نواحی بیابانی شمال استان اصفهان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از این پژوهش بررسی تغییرات پدیده شوری خاک در لندفرم های بیابانی شمال استان اصفهان با بهره گیری از تصاویر ماهواره ای لندست5 و 8 ، سنجنده-های TM و OLI-TIRS در بازه زمانی 1987 تا 2020 است. پس از پیش پردازش های لازم تصاویر پوشش دهنده قلمرو مطالعاتی، شاخص های شوری NDSI، BI، SI-1 و SI-2 مورد ارزیابی و نقشه های مربوطه ترسیم شد. وضعیت شاخص های شوری در لندفرمهای مستخرج از TPI نشان داد که واحد برآمدگی ها، کوه ها و ارتفاعات دارای کمترین میزان و واحد دشت های هموار (پلایاها، کفه های گلی و رسی) دارای بالاترین مقادیر هستند. اختلاف بین این دو واحد لندفرمی در همه شاخص ها تقریباً در حدود 2/0 می باشد. بررسی شاخص های شوری در طبقات ارتفاعی نشان می دهد که این شاخص ها با ارتفاع کاهش می یابد، تا آستانه 1400 متری افت شاخص ها شدید و بعد از آن ملایم می شود. شاخص های شوری با افزایش شیب، کاهش نشان می دهند؛ تا شیب 15 درجه افت شاخص های شوری با شیب تند و سپس تا شیب 65 درجه با شیب ملایم تری کاهش می یابد. شاخص های شوری سه فاز تغییرات را نیز نشان داد که فاز سوم از 2008 تا 2020 به مدت 12 سال با روند افزایشی ادامه داشته است. نقشه های آینده برای سال 2030 نشان داد که محور جنوبی دق سرق شامل دشت سرهای واقع بین کاشان تا اردستان در وضعیت بحرانی قرار می گیرند که لزوم توجه مدیران و مهندسین محیط زیست و منابع طبیعی به این موضوع را مطالبه می کند.
ارزیابی و واسنجی معادله ترونت وایت برای تخمین تبخیر تعرق در اقلیم باد خیز، مطالعه موردی: منطقه سیستان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های جغرافیای طبیعی دوره ۵۳ زمستان ۱۴۰۱ شماره ۴ (پیاپی ۱۲۲)
549 - 564
حوزههای تخصصی:
روش های زیادی برای محاسبه تبخیر-تعرق وجود دارد که به داده های زیادی نیاز دارد، اما تعدادی از روش های فقط به دمای هوا نیاز دارند. یکی ازاین روش ها ترونت ویت است. منطقه سیستان در جنوب شرقی ایران یکی از مناطقی است که با توجه به بادهای 120 روز در ایران منحصربه فرد است. هدف از این تحقیق: 1) ارزیابی 6 روش مختلف ترونت ویت موجود در منابع در مقایسه با روش فائو پن من مانتیث و 2) اصلاح معادله برای منطقه بادخیز سیستان است. نتایج نشان داد معادله اصلی ترونت وایت مقدار تبخیر-تعرق را کم برآورد محاسبه می کند. در بین روش های موجود استفاده از ضریب دارای بهترین نتایج بود. برای واسنجی معادله ترونت وایت ضریب دمای موثر معادله ( ) باید اصلاح گردد. نتایج نشان داد مقدار بهینه k بین 755/0 تا 04/1 متغیر هست. میانگین سالانه مقدار جذر میانگین مربعات خطا (RMSE)، با توجه به مقادیر k متغیر برابر با 14/0 میلی متر در روز به دست آمد. همچنین با استفاده از حداقل کردن مربعات خطا مقدار k را به طور ثابت 802/0 در نظر گرفتیم که مقدار RMSE برابر با 19/1 میلی متر در روز به دست آمد. می توان نتیجه گیری کرد که پس از اصلاح معادله ترونت وایت می توان آن را در منطقه سیستان استفاده کرد.