فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱۸۱ تا ۲۰۰ مورد از کل ۷۰۸ مورد.
حوزه های تخصصی:
یکی از مباحث مهم نقد ادبی پرداختن به بن مایه های ادبیات داستانی است. بن مایه ها را از جهت اهمّیت و نقشی که در داستآن ها اعم از منظوم یا منثور دارند می توان به دو دستة بن مایه های ایستا و بن مایه های پویا تقسیم بندی کرد. توصیف ها در عین حال که انواع مختلفی را در بر می گیرند (توصیف بیانی از داستان است که راوی با نظرگاه خود به ترسیم محیط، اشیاء، سیمای ظاهری و باطنی شخصیّت ها می پردازد)، از بن مایه های ایستا به حساب می آیند و از این جهت که کنش و رویداد محسوب نمی شوند، در برابر بن مایه های روایی که در سیر علّی و معلولی قرار می گیرند، قابل حذف اند. امّا این بدین معنا نیست که بتوان اهمّیت درجة دومی را برای این نوع از بن مایه ها در برابر بن مایه های پویا قائل شد و از کارکردهای گوناگون آن ها (بیان حقیقت واقع، توضیح، تفخیم، جداسازی بخش های روایی، القاء گذر زمان، تزئین، تأثیر عاطفی، تمهید ساز، تعلیق، آگاهی دهندگی و ...) غافل ماند. مطالعه در حیطة روابطِ بن مایه های پویا و ایستا، روایت و توصیف، نقش و کارکردهای توصیف را در ادبیات داستانی بهتر تبیین می نماید، خصوصاً این که در بادی امر ظاهراً توصیف از ارزش ثانویه برخوردار است. در این مقال با توجه به منظومة عاشقانة ویس و رامین ِفخرالدین اسعد گرگانی، به مهم ترین کارکردهای توصیف پرداخته شده است.
متن شناسی نسخه ی خطّی حماسه ی قِران حبشی به روایت ابوطاهر طرسوسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
قِران حبشی، پهلوان عیّارِ یکی از حماسه های منثورفارسی است که توصیف شکوهمند کردارها و جهانگشایی های وی ،پرداخته ی روایت پرداز مبدع سده ی ششم، ابوطاهر طرسوسی است. پس از سمک عیّار و گردنکشان نامه، قِران حبشی سومین حماسه ی منثوری است که عنوان آن بر پایه ی نام عیّار برجسته اش نامبردار شد.این پژوهش، نخستین جستار مستقلّی است که در مورد آن انجام می شودوازاین رو، بایسته است در گام نخست، شش نسخه ی ترکی همراه با نسخه ی عربی منحصر به فردی از این روایت معرّفی،سپس تشریحی از نسخه ی فارسی نفیس و یگانه ی قِران حبشی همراه با چگونگی رسم الخطّ و ویژگی های دستوری آن ارایه شود. دامنه ی پژوهش با تعقیب حضور قِران در دیگر روایت ها ادامه می یابدتا این که نقش وی در گرشاسپ نامه، ابومسلم نامه، اسکندرنامه و روایت ملک قاسم و بدیع الزّماننمایان می شود. شگفتا که در این میان، ناگاه برای نخستین بار سمک عیّار در روایت دیگری حضور یافته و همراه با قِران حبشی زیر سایه ی عمر امیّه ی ضمری عیّاری می کنند. بخش پایانی پژوهش در روشن ساختن موضوع پر سابقه و ناشناخته ی دودستگی عیّاران،شاهدی دیگر در ارتباط با حضور قِران حبشی به دست داده و کار با شرحی از طرح کلّی این روایت به فرجام خود رسیده است.
مقامه
منبع:
رودکی۱۳۸۶ شماره۱۷
حوزه های تخصصی:
ریخت شناسی تمثیل های عرفانی با تکیه بر اشعار سنایی، عطار و مولوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
استفاده از تمثیل به عنوان یک صنعت بلاغی و همچنین یک شیوه استدلالی، روشی اساسی در ادبیات عرفانی ایران است. این رویه که از دیرباز در ادبیات ایران متداول بود در متون عرفانی از اشعار سنایی آغاز شد، در اشعار عطّار تکامل یافت و در اشعار مولوی به نقطه اوج خود رسید. بررسی تمثیل های عرفانی از دید «ریخت شناسی» امکان تحلیل جامع ادبی، اجتماعی و عرفانی آنها ر ا فراهم می کند و فرصتی پدید می آورد که کاربرد صنعت تمثیل در ادبیات عرفانی با روشی کاملاً علمی مورد بررسی قرارگیرد. این بررسی افق های جدیدی را در تحلیل، تفسیر و معناشناسی متون عرفانی ادبیات فارسی که شاخه اساسی و محوری ادبیات ماست، فراهم می آورد. در این مقاله ضمن بیان و بررسی دیدگاه های علمای بلاغت در باب تمثیل، تلاش می کنیم عناصر سازای آن را از دیدگاه نظریه پردازان ریخت شناسی تجزیه و تحلیل کنیم تا از این رهگذر روند تکاملی بیان تمثیلی عرفا با تکیه بر متغیرها و عناصر تمثیل تبیین شود.
تحلیلی از هفت روایت «استن حنانه»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
دخل و تصرف در روایت ها و خلق روایت های جدید و احیانا پیچیده تر، شیوه ای است که سنت روایی فارسی بر پایه آن شکل گرفته است؛ از این رو، بسیارند روایت هایی که از رهگذر جرح، تعدیل، حذف و اضافه کردن عناصر و اجزای روایت، صورتی دیگر و گاه کاملا متفاوت یافته اند. بررسی اینکه « چگونه روایتی تاریخی و ساده، به روایتی داستانی و پیچیده، تبدیل می شود»، « دست کاری های قصه پردازان در روایت، غالبا از چه سنخی است»، «ساختارهای روایی فارسی، در روند تکاملی خود، از چه الگویی تبعیت می کنند» و نیز « روایت های مشابه، در طول زمان، بر پایه چه عناصر و جزییاتی شکل گرفته اند»، موضوع گفتار حاضر است؛ پژوهشی که اگر بدرستی انجام پذیرد، زمینه را برای استنباط نظریه های روایت فارسی فراهم خواهد ساخت. روشی که در این گفتار به کار بسته ایم، مبتنی است بر مقایسه تحلیلی نمونه هایی از چند روایت مشابه، از منظر روایت شناسی، ریخت شناسی، معنی شناسی، نشانه شناسی، بینامتنیت، گفت وگو.
شرح حال نیکیتین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
شرح حال نیکیتین ساجدی صبا طهمورث بازیل پ. نیکیتین در اول ژانویه 1885 در شهر سوسنوویتس لهستان به دنیا آمد و در 8 ژوئن 1960 در پاریس درگذشت. (? آرین پور 1374، ص 224، پانوشت 1) وی شرح حال پر ماجرای زندگی خویش را در ایرانی که من شناخته ام (? منابع) گزارش کرده و تقریبا تمامی اطلاعات مربوط به تحصیلات، حرفه کنسولی و خاطراتش را در آن آورده است که ما قسمت هایی از آن را در اینجا نقل می کنیم. نگارش این کتاب ظاهرا در ایام تلخ اشغال پاریس به دست ارتش رایش سوم انجام گرفته است، چون با عبارت «سپتامبر 1941- پاریس» به پایان می رسد. پدر او روس و از خانواده های بزرگ سن پترزبورگ و مادرش لهستانی بود. از این رو، دوره تحصیلات اولیه اش را در ورشو می گذراند و، به لطف یک معلم فرانسوی که در کلاس درس فرانسه از شرح سفرهای خویش به مشرق زمین با جاذبه خاصی سخن می گفت، در او ذوق و شوق برای سفر به شرق پدید می آید. در طول سال های 1900 تا 1902، که پدرش در ماموریت ادسا بود، چند بار از این بندر دریای سیاه بازدید کرد و حتی به یالتا رفت ...
ویژگیهای ساختاری و روایتی حکایتهای مشایخ در مثنویهای عطار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بخش قابل توجهی از ادبیات کلاسیک فارسی به آثار تعلیمی اختصاص دارد. تعلیم عرفانی در ادبیات فارسی نمود بارزی دارد و نقل و روایت انواع داستانها و تمثیلات، سهم مهمی در تبیین مفاهیم متعالی و آموزه های دینی، اخلاقی و عرفانی داشته است. حکایتهای مربوط به مشایخ صوفیه و شرح احوال و گفتار آنان نیز در حُکم ابزاری در جهت تعلیم است. عطار نیشابوری در آثار منظوم و منثور خود، اهتمام ویژه ای به آنها داشته و به فراوانی از آنها سود جسته است. آگاهی از کم و کیف نقل و روایت این حکایات در آثار عطار، علاوه بر اینکه جهان بینیِ یک عارفِ معتقد به مبانیِ نظری و عملیِ سلوک عرفانِ عاشقانه را نشان می دهد می تواند شیوه های به کار رفته از سوی این شاعر برجسته عرفانِ تعلیمی را در روایتگری و نقاط قوت و ضعفِ کار او را آشکار کند. در این مقاله برخی از برجسته ترین ویژگیهای ساختاری و رواییِ داستانهای مشایخ در منظومه های عطار بیان گردیده است؛ و بویژه به شیوه های دخالت شاعر در جریان داستان و نتیجه گیری از آن اشاره شده است.
فن مقامه نویسی
منبع:
گلچرخ بهمن ۱۳۷۱ شماره ۵
حوزه های تخصصی:
بحثی در چگونگی پیدایش ((مقامات)) در ادب عربی
حوزه های تخصصی:
قصه ها و افسانه ها بخش مهمی از ادبیات هر ملت را تشکیل میدهند. عرب نیز همانند بسیاری از ملتها از دیرباز دارای قصه هایی بوده اند که نقل آنها گرمی بخش محافلشان بوده است . بدون شک قصه ها تصویرگر عادات ‘ خلق و خو ‘ اندیشه و اعتقادات مردمانی است که آنها را می سازند و نقل می نمایند و گاه از ظرافتهای خاصی نیز برخوردار می باشد. در قرن چهارم هجری در نثر عربی‘ فنی متداول گشت که می توان گفت درون مایه اصلی آن همین قصه ها و افسانه ها بوده است ‘ با این ویژگی که نویسنده از روی قصد آن را در قالبی مصنوع بیان می نماید و دربردارنده حکایات‘نکات‘نوادر‘فکاهیات وبرخی جنبه های تاریخی و حکمی وادبی است.
درباره داستانی از پنجه تنتره
منبع:
فرهنگ بهار ۱۳۷۵ شماره ۱۷
حوزه های تخصصی:
داستانی که در این گفتار بررسی شده، در ادب فارسی مشهور و تمثیلی است برای خیالبافانی که از واقعیتها دور افتاده و بر نبوده ها تکیه کرده اند. برای مقایسه صورتهای مختلف داستان، نخست متن سنسکریت براساس متن ویراسته هر تل آوانویسی شده است.از آنجا که در زبان سنسکریت صورتهای ترکیبی فراوان و جدا کردن اجزاء ترکیب و شناخت آنها به سبب دگرگونی واجها دشوار است، یکبار دیگر صورتهای ترکیبی از یکدیگر مجزا شده و تمام متن بر این پایه نیز آوا نویسی شده است. تجزیه و تحلیل دستوری متن براساس همین آوانویسی دوم است.نکته درخور یادآوری آنکه، اجزاء ترکیب در سنسکریت همه جا شناسه صرفی نمی پذیرند و در بیشتر صورتها شناسه تنها در پایان ترکیب می آید، آخرین بخش این گفتار اختساس به ترجمه متن سنسکریت و نقل و مقایسه آن با صورتهای فارسی و نتیجه گیری دارد.شماره گذاری بندها در متن سنسکریت نیست و برای سهولت کار در آوانویسی افزوده شده است.
سازوکار تعلیق در مقامات حریری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقامات حریری از جمله آثار حوزه فرهنگ و ادبیات عرب است که به دلیل کیفیت خاص زبان و توجه به بازی های زبانی و روایتمندی و وجهه داستانی اش از ارزش ویژه ای برخوردار شده است. پرهیز از مباحث صرفاً زبانی و تاریخی و توجه به فنون بیان و سخنوری در این اثر و گرایش به بررسی شیوه روایت و پردازش آن در بطن چنین زبانی می تواند زمینه ساز نگاهی نو و پویا در این متن باشد. «تعلیق»، به عنوان یکی از عناصر روایی در این اثر، سازوکار ویژه ای دارد. تعلیق در مقامات حریری مختص به ساحت روایی و داستانی آن نیست، بلکه کیفیت خاص زبان و برجسته کردن ادبیت آن، ضمن افزایش تأخیر و تعویق در سطح معنا و پیشبرد پیرنگ، باعث ایجاد نوعی تعلیق زبانی نیز شده است. این مقاله با توجه به ساحت زبانی و روایی تعلیق، با توصیف و تصویر سازوکارهای این پدیده در مقامات، نشان می دهد که تعلیق زبانی در این اثر ادبی بر تعلیق روایی غالب است.