حسین حسن پور آلاشتی

حسین حسن پور آلاشتی

مطالب
ترتیب بر اساس: جدیدترینپربازدیدترین

فیلترهای جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴۱ تا ۴۷ مورد از کل ۴۷ مورد.
۴۱.

بررسی تطبیقی «انسان معنوی» در اندیشه مولانا و وین دایر(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : ۳۴۶ تعداد دانلود : ۳۲۸
مسأله واکاوی حقیقت انسان از اساسی ترین تأملات فلسفی، دینی و جامعه شناسی است. در مکاتب عرفانی نیز شناخت ویژگی های انسان معنوی و راه های وصول وی به سعادت، در رأس امور قرار دارد. عالمان و عارفان بی شماری چه در غرب و چه در شرق به این موضوع پرداخته و به نتایج متفاوتی دست یافته اند. در این جستار با روش توصیفی تطبیقی، به بررسی نظام اندیشگانی دو عارف بزرگ دنیا، مولانا جلال الدین محمد بلخی و وین.ولتر دایر پیرامون مسأله «انسان معنوی» پرداخته و وجوه همسان و غیرهمسان اندیشه این دو عارف تبیین می شود. یافته های پژوهش نشان از آن دارد که وجوه اشتراک نظرات این دو عارف بسیار بیشتر از وجوه افتراق آن ها است. این امر از تأثیر فراوان دایر از آموزه های مولانا و نیز همسانی آبشخورها و مشارب تجربی آنان؛ یعنی عرفان حقیقی یا حقیقت عرفان حکایت دارد. از جمله اصلی ترین نقاط اشتراک این دو، می توان به مفهوم «وحدت وجود» و از مهمترین وجوه افتراق میان آن دو می توان به مسأله «اعتقاد به عقوبت» اشاره کرد.
۴۲.

کارکردهای تعلیق در ایجاد ابهامهای زبانی و ویرایشی با تکیه بر اشعار نیما یوشیج، شاملو و موسوی(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : ۲۹۰ تعداد دانلود : ۲۵۴
ابهام گرایی یکی از ویژگیهای بعضی از اشعار برجسته معاصر است که بر اثر القای مفاهیم بکر و از پیش نیندیشیده ایجاد می شود. یکی از کارکردهای این گونه ابهام، ایجاد حس تعلیق است. تعلیق، حالت انتظاری است که گوینده، مخاطب را آگاهانه و هدفمند در تردید و بی خبری از نتیجه روایت قرار می دهد؛ اما به کمک عناصر زبانی، امکان اندیشه، پیش بینی و کشف حلقه های گمشده را در گزاره های شعری فراهم می سازد. تعلیق مخاطب در فهم معانی و مقاصد گوینده، شوق خواندن را سبب می شود. حسّ کنجکاوی خواننده به انضمامِ پیشفرضها، پیش اندیشی هایش و امکانهایی که طی هر تعلیق رخ می دهد، سبب بازتولید معنا می شود. در این جستار، پس از بررسی عوامل زبانی و ویرایشی ابهام همچون واژگان ناآشنا، چندزبانگی، وجود اصطلاحات جدید، کاربرد واژگان تازه و بومی، باستانگرایی، اصطلاحات تخصصی، حذف، جا به جایی ضمیر، هنجارگریزی ویرایشی و... تحلیل خواهد شد که شاعران معاصر، چگونه از این عوامل برای ایجاد تعلیق با کارکرد هایی چون برجسته سازی، آشنایی زدایی، نوگرایی، توسعه معنایی، چندمعنایی، ایجاز، انتقال بنمایه های فرهنگ بومی، توسعه و غنای زبان بهره می جویند تا بتوانند مخاطب را در جریان روایت با خود همراه سازند.
۴۳.

تجمیع هرمنوتیک تلفیقی در قاب تصویر با تکیه بر شعر «بی دل» مهدی اخوان ثالث(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: اخوان ثالث «بی دل» هرمنوتیک تلفیقی تصویر طرح واره

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۹۲ تعداد دانلود : ۲۱۱
هر شاخه از هرمنوتیک همچون برشی از واقعیت است. هرمنوتیک تلفیقی ما را با بخش بزرگ تری از واقعیت مواجه می کند. ازآنجاکه تصویر نسبت به متن حجم بیشتری از اطلاعات را در خود جای می دهد، در هرمنوتیک تلفیقی با استفاده از ظرفیت های تصویر، می توان عناصر مربوط به تحلیل مؤلف، متن و مخاطب را در فضایی تعاملی با هم ادغام کرد و در قالب یک تصویر به نمایش گذاشت. در مقاله حاضر، براساس رویکرد هرمنوتیک تلفیقی، که ابتدا به بررسی عناصر متن و احوال مؤلف می پردازد و سپس با استفاده از تحلیل های روان شناختی به دنبال مصداق خارجی عناصر متن در زندگی و احوال مؤلف است، شعر «بی دل» مهدی اخوان ثالث بررسی شد. در این بررسی مشخص شد که تصاویر عمق برپایه تصاویر اثباتی از طریق قابلیت تجسم (تجسم آزادی در کبوتر) به کار گرفته شده است. تصویر عمق به معنای استفاده از وجوه ثانویه کلمات و تصویر اثباتی به مفهوم تلاش مؤلف برای بیان نظر خود و همراه کردن مخاطب است. به لحاظ ساختار تصویرپردازی، «کبوتر»، «خون»، «برج»، و «گمشده»، به منزله تصویر مرکزی در کانون قرار دارد که با استفاده از توصیف و نیز با بهره گیری از نمادپردازی، تصاویر شعری با استخدام معنای ثانویه کلمات خلق شده اند. این تصاویر، با توجه به وزن مضارع مسدس اخرب مکفوف، لحنی تغزلی دارد. همچنین، این شعر به لحاظ کارکرد، سیاسی و اجتماعی است و همچون یک بیانیه انتقادی، ناامیدی جامعه واپس زده در اثر کودتا را به تصویر کشیده است. این شعر از تصویر سینمایی بهره می گیرد؛ چراکه دارای روایت داستانی و غنای تصویری به جهت بهره گیری از معنای ثانویه کلمات است. درواقع، شاعر با استفاده از نمادپردازی و معنای ثانویه کلمات، سعی دارد مخاطب را با نیت خود، که موضع گیری درباب یک واقعه تاریخی، سیاسی، و اجتماعی است، همراه کند.
۴۴.

تحلیل مکان در حکایت سیمرغ عطار براساس نظریه وجودی هایدگر(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: عطار منطق الطیر هایدگر مکان وجود

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۵۶ تعداد دانلود : ۱۳۵
فلسفه وجودی هایدگر ازجمله نظریات هستی شناسانه در تبیین «وجود» و جهان هستی است که تأثیرات دامنه دار در حوزه های مختلف در قرن بیستم و قرن اخیر داشته است. در فلسفه هایدگر مفهوم کلیدی«وجود»، درک خویشتن وجودی در معنای «مکان وجودی» است. هایدگر معتقد است که برای درک وجود باید از «خود» شروع کرد. یعنی این انسان است که باید در ابتدا و راجع به وجود خود بیندیشد. به عبارتی اولین مکانی که انسان در برخورد با تفکر وجودی هایدگر مواجه است، خود یا خویشتن است. درحقیقت مکان وجودی جایی است که موجودات به عرصه بودن و هستی وارد می شوند. می توان نقش تعاملی موجودات در سیر داستان سیمرغ عطار، با هستی، در ساحت مکان را به صورت ویژه ، با توجه به مؤلفه های قرب و بعد موجودات به وجود، موطن، موجودیت راه و تجمع و همدلی در شکل پذیری هستی بهتر موردبررسی قرار داد. اگر ما هریک از پرنده های داستان را «دازاین» (هستنده و زیستنده) تلقی کنیم، هر موجود، مکان هستی است و به اندازه هر موجود، جهانی متولد می شود. در داستان سیمرغ عطار هریک از مرغان گرفتار تجارب مکانی غیرواقعی می شوند و مکانی را که در آن به سر می برند، خاطره انگیز می دانند و با دیگر مرغان رهسپار نمی شوند. در این میان فقط سی مرغ به موطن اصلی خود یعنی هستی، موجودیت یا مکان حقیقی خود باز می گردند.
۴۵.

بررسی بازتاب تخیّلی عنصر باد در منطق الطیر عطّارنیشابوری با رویکرد به نظریه تخیّل ژیلبر دوران(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: عنصر باد سفر قهرمان ماهیت عنصری منطق الطیر ژیلبر دوران

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۵۵ تعداد دانلود : ۱۸۷
عناصر هستی بخش تصاویر تخیّلی گوناگونی در آثار هنرمندان و شاعران دارد. یکی از تجربیات خواننده شعر در مواجهه با تصاویر تخیّلی، کشف رمزهای شعری است و به ارتباط دو سویه با شاعر در تجربه های مختلف او می انجامد. این پژوهش با روش توصیفی - تحلیلی با این فرض که «مرغ زرّین» خود ِعطار است و رویکرد به نظریه تخیّل ژیلبر دوران مبنی بر منظومه تخیّل روزانه (قطب های مثبت و منفی) و شبانه (تعدیل و تلطیف این دو قطب)، به بررسی و تحلیل تصاویر تخیّلی باد در منطق الطیر به عنوان بازتابی از تجربیات درونی و بیرونی شاعر در ارتباط با خود، جهان، شعر و مخاطب، پرداخته است. خویشکاری های عطار با باد، مرغ زرّین، هدهد، سیمرغ و دیگر پرندگان، اسطوره قهرمان را شکل داده است. این نوع بررسی از تصاویر تخیّلی ارتباطی با صورخیال از نظر بلاغی وآرایه های ادبی ندارد؛ بلکه کشف ماهیت عنصری شاعر و هم چنین رمزگشایی لایه های پنهانی تر شعر او است. نتایج به دست آمده نشان می دهد که عنصر باد در این اثر بیشتر دوگانه و در ریخت مثبت حیوانی با محرکه عروجی سفر است و از نظر ساختار اسرارآمیز و وضعیت های ترکیبی به نظام تخیّلی شبانه ژیلبر دوران نزدیک تر است.
۴۶.

پیوند ادبیات بومی و ادبیات عامه در داستان بلند باغ زیتونی چشم نوشته حسین میر کاظمی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: سید حسین میرکاظمی باغ زیتونی چشم ادبیات اقلیمی ادبیات عامه داستان نویسی معاصر

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۰ تعداد دانلود : ۵۱
ادبیات داستانی وجوه و جنبه های گوناگونی دارد که یکی از وجوه آن صبغه اقلیمی است. در این گونه داستان ها علاوه بر زبان، طبیعت و تصاویر برآمده از اقلیم خاص نویسنده، همچنین افسانه های محلی، موسیقی و ملودی های بومی، باورهای عامیانه، ضرب المثل ها، آیین ها و مناسک بومی و محلی و ... بروز و ظهور دارد. فرهنگ عامه با ادبیات اقلیمی رابطه وثیقی دارد. فرهنگ عامه در تقابل با فرهنگ رسمی و نخبگانی است که برعکس فرهنگ عامه که غالباً شفاهی است،  مربوط به توده مردم و امری مکتوب است و هرگاه این عناصر در ادبیات به کار گرفته شود رنگ و صبغه خاصی به آن آثار می دهد که به آن ادبیات اقلیمی گویند. از ضرورت های فهم و تحلیل ادبیات داستانی، تحلیل و بررسی نسبت نویسنده و محیط است؛ تأثیراتی که خودآگاه و ناخودآگاه مؤلف از محیط و اقلیم خویش می پذیرد و در ساخت و معنای اثر و گسترش و پیشبرد روایت دخالت دارد. سید حسین میرکاظمی از جمله داستان نویسان معاصر است که صبغه اقلیمی شمال در داستان های او حضور چشمگیر دارد. در این مقاله سعی شده است صبغه اقلیمی یکی از آثار ایشان باغ زیتونی چشم، به روش توصیفی تحلیلی مورد بررسی قرار گیرد که حاصل این بررسی حضور فراوان عناصر اقلیمی شمال ایران خصوصاً حوزه گرگان در این اثر است: عناصر طبیعت و تصاویر برآمده از آن ها، عناصر زبانی و واژگانی، باورها و آداب و رسوم، جای ها، مشاغل و ... حتی حوادث اجتماعی و سیاسی خاص که همگی در خدمت طبیعی کردن فضا و حوادث داستان و نیز حقیقت مانندی شخصیت هاست.  
۴۷.

گونه شناسی داستان: بازشناسی ایدئولوژی سیاسی صادق چوبک، در بستر نقیضه تمثیلی«اسائه ادب»(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: گونه شناسی اسائه ادب ایدئولوژی سبک شناسی انتقادی نقیضه تمثیلی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۳ تعداد دانلود : ۴۴
شناخت گونه ها و زیرگونه ها، اقدامی مهم در جهت شناساندن آثار ادبی و ارزیابی زیبایی های سبکی و زبانی آن هاست. در پژوهش حاضر به منظور برداشتن گامی در این مسیر، داستان نقیضه وار «اسائه ادب» از مجموعه «خیمه شب بازی» با استفاده از رویکرد سبک شناسی انتقادی مورد مطالعه قرار می گیرد. سبک شناسی انتقادی با استفاده از سبک شناسی لایه ای، که کارکرد آن واکاوی لایه های متن به منظور کشف ایدئولوژی پنهان آن است، انجام می شود. در این روش خردلایه ها در بستر کلان لایه ها، و کلان لایه ها در ارتباط تداخلی شان با یکدیگر مورد بررسی قرار می گیرند. نتایج پژوهش نشان می دهد که این داستان، نقیضه ای تمثیلی است که در ژرف ساخت خود به حوادث تاریخی مهمی چون بر سر کارآمدن رضاشاه، رفتار دوگانه وی در مواجهه با مذهب، قیام مسجد گوهرشاد، سرکوب روحانیون و همچنین ترور آیت الله مدرّس اشاره دارد. روایت در چارچوب الگوی مکتب رئالیسم سوسیالیستی نوشته شده، و همه مؤلّفه هایی که در این پژوهش به صورت پیش فرض در نظر گرفته شده اند، با تشکیل پیکره ای معنادار، ایدئولوژی سیاسی-سوسیالیستی نویسنده را در جهت مشروعیت بخشیدن به ستیز علیه سلطه، به طور ضمنی، انعکاس می دهند. 

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

حوزه تخصصی

زبان