حامد توکلی دارستانی

حامد توکلی دارستانی

مطالب

فیلتر های جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱ تا ۵ مورد از کل ۵ مورد.
۱.

نقد و بررسیِ کتاب: «تاریخ بدن در ادبیات» نوشته ی سید مهدی زرقانی و همکاران(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: تاریخ بدن تصوف تقلیل گرایی. گفتمان قدرت میشل فوکو

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۷۳۳ تعداد دانلود : ۴۸۳
کتاب تاریخ بدن در ادبیات ، نوشته ی سید مهدی زرقانی و همکاران(1398) ، به سیرِ شکل گیری بدن های مختلف و طبقه ی بندی آن ها در تاریخ ادبیات فارسی می پردازد و تلقی های مختلف درباره ی بدن را در آثار شاعران، عارفان و هنرمندان بررسی می کند. از حیث مو ضوع، کتاب حاضر بسیار بدیع و نو به شمار می آید، اما با توجه به همین نو بودن و عدمِ پیشینه ی پژوهشی مفصل، ناگزیر دچار برخی لغزش ها و نقصان هایِ «محتوایی» و «ساختاری» شده است. از آن جا که ممکن است این اثر مورد استناد و استفاده ی دیگر پژوهشگران قرار گیرد، ذکرِ پاری از لغزش های کتاب ضروری می نماید. بنابراین مقاله ی حاضر با ابتناء بر تعاطی افکار و به دور از داوری های غرض ورزانه، نگاشته شده تا با تأمل، درنگ و گفت وگو، برخی مسائل ِموجود در کتاب، مورد «بازنگری» و «اصلاح» قرار گیرند. از جمله لغزش های کتاب می توان به: خطاهای روش شناسانه، تناقض گویی، تقلیل گرایی، چارچوبِ نظری ضعیف، نظرگاهِ تک بُعدی(ایدئولوژیک)، فقدانِ برخی منابع مهم، عدم انسجام و چندپارگی در اهداف پژوهش و ...، اشاره کرد. در مقاله ی حاضر به تبیین و تنقیح برخی نکاتِ مذکور و نقدِ آن ها، می پردازیم.
۳.

«اقتدارستیزی» یا «اقتدارگرایی»؟ امکان یا امتناع؟ نقد و بررسی کتاب نگاهی تازه به نظریه ادبی نوشته عیسی امن خانی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: نظریه ادبی اقتدارستیزی اقتدار گرایی تقلیل گرایی مقوله بندی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۴۵ تعداد دانلود : ۱۲۷
نقد و نظریه ادبی، به واسطه رویکرد بینارشته ای خود، غالباً منطوی بر مفاهیم ادبی، فلسفی، اجتماعی، تاریخی و... است. همین امر موجب پیچیدگی و سخت فهمی نظریه ها، و کاربرد و کاربست آن ها در متون ادبی می شود. کتاب نگاهی تازه به نظریه ادبی (1400) نوشته عیسی امن خانی، پژوهشی اصیل و انتقادی است که با رویکردی نو و با لسانی ساده، قصد دارد تا به تبیین و تنقیح نظریه های ادبی، سرچشمه های آن و همچنین کاربست این نظریه ها در متون ادبی، اهتمام جوید. مهم ترین اصل و فرض کتاب این است که نظریه های ادبی به واسطه «اقتدارستیزی خود بنیاد» پدید آمده اند و ظهور و پیدایش هر «نظریه» ناشی از «موازی کاری» و «تقابل» آن با نظریه (های) رقیب است. لذا فرض بنیادین کتاب مبتنی بر پیدایش «اقتدارستیزانه» نظریه هاست و بر همین اساس مؤلف محترم کل نظریه های ادبی را به سه رویکرد نظریه های مؤلف/سوژه محور؛ نظریه های مؤلف/سوژه ستیز و نظریه های ساختار ستیز، تقسیم می کند و براساس «عنصر غالب» و «شباهت خانوادگیِ» هر نظریه، آن را در یکی از سه رویکرد مذکور طبقه بندی می کند. رویکرد نوبنیاد کتاب، ضمن ارزشمندی و اصالت، که برخاسته از ذهن نو جو، نقّاد و متفطن نویسنده است، با این حال در فرایند کتابت، دچار ساده سازی و تقلیل گرایی های مکرر، اعمال محدودیت، و درنهایت «تناقض های بنیادین» شده است که در ادامه مقاله به طور مبسوط به تبیین وجوه متفاوت آن خواهیم پرداخت. مقاله حاضر ضمن خوانش و بررسی دقیق کتاب مذکور، پیشنهاد و نشان می دهد که نویسنده محترم، در چاپ های بعدی حتی ا لامکان به نکاتی چون درسنامه بودن کتاب، انعطاف پذیری بیشتر در مرزبندی میان نظریه ها، اجتناب از اعمال محدودیت در مقولات، جامع نگری و پرهیز از ساده سازی و تقلیل گرایی توجه داشته باشد.
۴.

نظریه ادبی و نسبت آن با فلسفه قاره ای (با تأکید بر نظریه های خواننده محور)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: نظریه ادبی فلسفه قاره ای فلسفه تحلیلی هرمنوتیک خواننده محوری سوبژکتیویسم

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۱۷ تعداد دانلود : ۱۲۲
فلسفه قاره ای در تلازم، تعامل و دیالکتیک با نظریه های ادبی،  و در نسبت با ایدئالیسم و رمانتیسم آلمانی، و با ابتناء بر سوبژکتیویسم، نقادی، سنت مندی، تاریخ گرایی و اقتدارستیزی، با بسیاری از نظریه های ادبی تأثیر و تأثر داشته است. مقاله حاضر نشان می دهد که در نزاع میان رویکرد «قاره ای» و «تحلیلی»، هریک از این دو، بر نظریه های ادبی مختلفی تأثیرگذار بوده اند. دراین میان،  فلسفه قاره ای به واسطه بینش های «ادبی» و «ذوقی» و همچنین عدم قطعیت معنا، تکثر روش (حتی ضدیت با روش)، فاصله گیری از روش های علوم طبیعی(پوزیتویستی)، وجودگرایی و سوژه محوری، محمل و مجرای مناسبی برای گسترش و کاربرد نظریه های مبتنی بر خواننده بوده است. در مقاله حاضر ضمن برشمردن خصایص مشترک ادبیات و فلسفه قاره ای، نشان داده خواهد شد که نظریه های مبتنی بر پدیدارشناسی، هرمنوتیک و نظریه های خواننده محور، در تعامل با فلسفه قاره ای بوده و بر یکدیگر تأثیرات متقابل نهاده اند. همچنین نشان داده خواهد شد که علاوه بر خاستگاه های سیاسی و دانشگاهی، که در پیدایش مکاتبی چون کنستانس دخیل بودند؛ بحران های متعدد عصر روشنگری ازجمله شکست عقلانیت و تبعات ناخوشایند سرمایه داری و گسست از معنا و رنگ باختنِ کلان روایت های مسیحی، عمیقاً بر شکل گیری نظریه های خواننده محور اثرگذار بوده اند و در این میان سوبژکتیویسم در یک ضرورت و صیرورت تاریخی و در یک موقعیت متناقض، هم مجرایی برای شکل گیری نیهیلیسم و هم پاسخی به آن بوده است..
۵.

رویکرد تعلیمی مولوی در مواجهه با زبان(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: مثنوی مولوی زبان ادبیات تعلیمی عرفان

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۱ تعداد دانلود : ۲۱
مولوی در مثنوی به دلیل اتخاذِ رویکردِ شاعرانه، عارفانه و تعلیمی و مواجهه های متعددی که با زبان دارد و درباره فهم، ذات، قصد و غایتِ آن، واجد دیدگاه های خاصی است. مولوی در مثنوی غالباً با دو رویکرد کلان مواجه است: نخست رویکرد تعلیمی که بازتاب دهنده نگرش های دینی، معنوی و اخلاقی اوست و دوم، رویکرد وجودی و انتولوژیک که انعکاس دهنده نگرش عرفانی، تفسیری و تأویلی وی است. در پژوهش حاضر نشان داده ایم که تلقی مولوی از زبان، غالباً ابزاری برای تعلیم مفاهیم اخلاقی و تعلیمی است حال آن که به دلیل نگرش عرفانی، تفسیری و تأویلی، بارقه هایی از نگرش وجودی و انتولوژیک نیز در تفکر و شعر وی شکل گرفته است. چنین قرابت هایی نمی بایست منجر به بدفهمی از مثنوی و تطبیق آن با آراء برخی فیلسوفان غربی شود. در پژوهش حاضر نشان داده-ایم برخلاف برخی پژوهش ها، که میان مولوی و فیلسوفان غربی، و مشخصاً هایدگر، ارتباط های فلسفی برقرار کرده اند، اگرچه برخی شباهت ها و اشتراکات لفظی و ظاهری وجود دارد، اما دارای تفاوت های بنیادین و عمیقی با یکدیگر هستند. در نگرش مولوی، زبان غالباً ابزاری ناقص، و هم چنین حاملِ مفاهیم تعلیمی است و غالب بودن عنصر تعلیمی در مقایسه با ابعاد فلسفی، موجب می شود تا نتوان نگرش مولوی نسبت به زبان را با نگرش فیلسوفانی چون هایدگر یکسان تلقی کرد.

کلیدواژه‌های مرتبط

پدیدآورندگان همکار

تبلیغات

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

حوزه تخصصی

زبان