سید حمیدرضا حسنی

سید حمیدرضا حسنی

مدرک تحصیلی:  استادیار پژوهشگاه حوزه و دانشگاه 
پست الکترونیکی: hrhasani@rihu.ac.ir

مطالب

فیلتر های جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱ تا ۲۰ مورد از کل ۳۳ مورد.
۱.

هرمنوتیک علوم انسانی« درآمدی بر هرمنوتیک ویلهم دیلتای»

کلیدواژه‌ها: فهم علوم انسانی هرمنوتیک تبیین التفات دیلتای فلسفه حیات

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۸۸۴ تعداد دانلود : ۲۴۷۸
ویلهم دیلتای از نظریه پردازان مهم علوم انسانی و مباحث هرمنوتیکی است که در علوم انسانی، معرفت شناسی مستقلی را ایجاد کرد. نگاه دیلتای به هرمنوتیک از زاویه عینیت بخشیدن به علوم انسانی است. هسته اصلی پروژه دیلتای، تفاوت گزاردن بین علوم انسانی و علوم طبیعی است؛ لذا موضوع اصلی در هرمنوتیک دیلتای، نه شناخت متن و نه شناخت معنای متن، بلکه شناخت زندگی و حیات متبلور شده و ظهور یافته در متن است. دغدغه مهم دیلتای، هجمه پوزیتیویسم بر عینیت و واقعیت علوم انسانی است. او تلاش کرد با ارائه ضابطه و ملاکی برای عینی کردن علوم انسانی، نشان دهد که این علوم نیز در ردیف علوم طبیعی، عینی، ارزشمند، معتبر و واقع نما هستند. از منظر دیلتای، معرفت به علوم انسانی از طریق جایگزینی خود به جای مؤلف (به معنای عام) صورت می گیرد و بطور کلی، پیش فرض هر علم انسانی، وجود قابلیت جایگزین کردن انسان در زندگی ذهنی و درونی دیگران است. به دیگر سخن از دیدگاه دیلتای فهمیدن عبارت است از کشف خود در درون مؤلف. این نوشتار ضمن پرداختن به پیش زمینه های اثرگذار بر هرمنوتیک دیلتای، گزارشی کوتاه از مبانی هرمنوتیکی وی را ارائه می کند.
۲.

ماهیت شناسی پدیده های اجتماعی از منظر یک پارادایم تاسیسی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: اعتبار عینیت پارادایم تفسیری پدیده های اجتماعی پارادایم پوزیتیویستی پارادایم انتقادی پارادایم اجتهادی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۶۴۵
یکی از مشخصات هر پارادایم علمی، موضع آن در قبال چیستی پدیده های اجتماعی و به تعبیر دقیق تر، ماهیت شناسی و هستی شناسی امور اجتماعی به مثابه یکی از پیش فرض های بنیادین علوم انسانی است. در این نوشتار، ضمن بازخوانی پاسخ سه پارادایم عمده در علوم انسانی به این پرسش، به پاسخ «پارادایم اجتهادی دانش دینی» (پاد) پرداخته، آن را تحلیل و تبیین و ویژگی های آن در پرتو پارادایم های رقیب بیان می کنیم.از دیدگاه این نوشتار، در پارادایم اجتهادی، پدیده های اجتماعی برخلاف دیدگاه پوزیتیویستی (که آنها را عینی و مستقل می شمارد.) و برخلاف پارادایم انتقادی (که آنها را بر پایه زیرساخت های غیرعینی و غیرثابت تحلیل می کند.) و برخلاف پارادایم تفسیری (که آنها را ذهنی و غیرمستقل می خواند)، اموری عینی و حقیقی اما غیرمستقل اند. پارادایم اجتهادی ضمن توجه به برخی عوامل انسانی و اجتماعی تاریخی بر آن است که تا حد امکان، عوامل انگیزشی انسانی، اجتماعی و تاریخی را در پژوهش علمی کنار گذارد تا به واقعیت عینی مستقل از آدمیان دست یابد.به نظر می رسد نوشتارهایی از این دست، زمینه عرضه پارادایم جدیدی از دانش را فراهم می سازد و وجوه امتیاز آن را می نمایاند و در نهایت، به تبیین بهتر و مقبول تری از امور انسانی و اجتماعی می انجامد.
۳.

تبیین و تحلیل مبانی انسان شناختی آگوست کنت در پارادایم اثباتی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: انسان شناسی علوم انسانی انسان شناسی آگوست کنت انسان شناسی پارادایم اثباتی انسان در علوم انسانی انسان و جامعه شناسی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۶۱۳ تعداد دانلود : ۱۲۵۶
انسان شناسی در معنایی غیر از رشته انسان شناسی رایج از جمله معرفت هایی است که پارادایم های علمی در ساختار و روش خود مبتنی برآن هستند. آگوست کنت بعنوان آغازگر جریان پوزیتیویستی، پارادایم پوزیتیویستی و علم جامعه شناسی را بر انسان شناسی نوینی بنا کرد. او انسان را به گونه ای تصویر می کند که از درون آن زندگی اجتماعی و به تبع آن علم فیزیک اجتماعی پدید می آید. این فرایند شاهدی بر آن است که معرفت علمی در چارچوبی بی طرف نسبت به گزاره های جهان شناختی و انسان شناختی شکل نمی گیرد و معرفت علمی مبتنی بر گزاره های مشاهده ناپذیری است که علم نه از آنها سخن می گوید و نه ابزارهای لازم برای بررسی آنها را دارد. استخراج گزاره های انسان شناختی آگوست کنت و ترسیم رابطه آن گزاره ها با بخش های مختلف علوم انسانی پوزیتیویستی نشان می دهد رویکردهای علوم انسانی در سطحی از معرفت ماقبل علمی اولاً قیاس پذیرند و ثانیاً با تغییر مبانی انسان شناختی یک رویکرد، نوع تازه ای از معرفت علمی می تواند شکل بگیرد.
۴.

علم و دین؛ از تعارض تا علم دینی(مقاله علمی وزارت علوم)

۱۱.

نقش نظریه اعتباریات در جایگاه شناسی علم انسان شناسی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: انسان شناسی طباطبایی اعتباریات مقولات عقل عملی انسان شناسی شناختی

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی حکمت متعالیه
  2. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
  3. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی معرفت شناسی
  4. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام دین پژوهی فلسفه دین
تعداد بازدید : ۱۲۵۵ تعداد دانلود : ۶۸۷
«انسان شناسی» واژه ای است که، به رغم فراگیر شدن استفاده از آن در مجامع علمی، هنوز نگاه روشنی در خصوص نحوه های دخالت آن در علوم انسانی وجود ندارد. در این نوشتار، به منظور نشان دادن مناسبات بین مباحث فلسفی و علوم انسانی و نشان دادن چگونگی دگرگونی علوم انسانی با ایجاد تغییر در مبانی فلسفی آن، به سراغ بخشی از انسان شناسی محمدحسین طباطبایی رفته ایم که در صدد بیان مقولات عقل عملی یا همان نظریه اعتبارات است. اینکه مفهوم اعتباری، مفهومی است که در لحظه عمل یا فعل پدید می آید، موجب شده این دست مفاهیم به کلی با عقل نظری بیگانه انگاشته شود و روش شناسی کشف آنها بر عهده روش های کیفی قرار گیرد که عموماً در انسان شناسی از آنها استفاده می شود. همین نکته مهم در نظریه اعتبارات موجب شده است تصویری که فلسفه اسلامی از علم «انسان شناسیِ شناختی» دارد، ساختار تازه ای به خود بگیرد، به نحوی که محدوده موضوعِ علم انسان شناسی شناختی به شناخت گونه های مختلف اعتبارات محدود شود.
۱۲.

تبیین و سنجش فرایند تحقق علوم اسلامی از دیدگاه نقیب العطاس(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: علوم دینی آموزش و پرورش دانشگاه اسلامی جامعه علمی نقیب عطاس اسلامی سازی دانش

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۲۵۲ تعداد دانلود : ۵۳۸
«محمدنقیب العطاس» یکی از موافقان و نظریه پردازان اسلامی سازی معرفت است. وی در تبیین فرایند تحقق علوم اسلامی، آن را تنها شامل تهذیب و تکمیل علوم موجود نمی داند؛ بلکه مرحله تولید علوم جدید براساس مبانی اسلامی را نیز بر آن می افزاید. این مقاله با تبیین فرایند تحقق علوم اسلامی از دیدگاه عطاس، برخی از اشکالات مطرح شده بر دیدگاه وی، همچون عدم تبیین واقع نمایی گزاره های دینی، برنتافتن علوم اسلامی شده از سوی جامعه علمی، ناهمسازی معارف تولیدشده و دوگانگی دانش را بررسی کرده است. همچنین به نظر نگارندگان، ضعف روش شناختی، گام برداشتن درون روش شناسی پارادایم رقیب و ناکارآمدی، برخی از کاستی های این نظریه است.
۱۵.

مبانی فلسفی استعاره های مورگان در مدیریت و فرانظریه اعتباریات علامه طباطبایی

کلیدواژه‌ها: کنش اجتماعی اعتباریات قراردادگرایی استعاره سازمانی تکثر پارادایمی ایده آل سازی

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی مدیریت گروههای ویژه مدیریت اسلامی
  2. حوزه‌های تخصصی مدیریت تئوری های مدیریت کلیات
تعداد بازدید : ۱۱۹۳ تعداد دانلود : ۵۷۶
از جمله جریان هایی که توانست در علوم انسانی در تقابل با اثبات گرایی جایگاه مقبولی را پیدا کند، جریان قراردادگرایی بود. قراردادگرایی در شاخه هایی از خود از جمله در مطالعه سازمان درصدد استفاده از ثمرات معرفتی پارادایم های مختلف است و می کوشد از تمامی امکانات موجود و ممکن برای شناخت سازمان بهره گیرد. نمونه شاخص این تلاش، استفاده مورگان از استعاره های مختلفی است که برای شناخت سازمان به کار برده است. این جریان بدون توجه به وجود مبانی متقابل در پارادایم های مختلف، توصیه ای تناقض گونه را در خود پرورانده است. در مقابلِ این رویکرد، این نوشتار فرانظریه اعتباریات علامه طباطباییe را به مثابه نسخه قوی تری برای علوم انسانی پیشنهاد کرده که قادر است ظرفیت فزاینده ای را فراروی دیدگاه مورگان در اختیار قرار دهد.
۱۷.

جایگاه شناسی اخلاق حرفه ای در علوم اجتماعی و عقل عملی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: اخلاق حرفه ای کارکرد اجتماعی اخلاق عقل تدبیری عقل اخلاقی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۹۴۸ تعداد دانلود : ۴۸۵
نسبت اخلاق با هویات اجتماعی را می توان از طریق ریشه های پیدایش «اخلاق حرفه ای» در علوم اجتماعی جست وجو کرد. این مقاله در تحلیلی علمی، بر نخستین آثاری متمرکز است که با دغدغه تعیین هویت اخلاق حرفه ای، این بحث را در ضمن یک نظریه اجتماعی کلان مشاهده کرده اند. دو دسته از مباحث را باید تفکیک کرد: اول، مباحث ناظر به «خُلقیات حرفه» (اخلاق اهل یک حرفه) و اموری که به عنوان قانون میان ایشان از آن خلقیات انتزاع می شوند؛ و دوم، مباحث «اخلاق و حرفه ها» به عنوان مباحث اخلاقی عام انسانی تعین یافته در حوزه حرفه ها. این دو دسته را باید به مثابه دو گونه هنجار در حوزه نهادهای اجتماعی تفکیک کرد. از مباحث دسته اول نیز عموماً با عنوان اخلاق حرفه ای و اخلاق رسانه یاد می شود؛ اما این امور، هنجارهایی برآمده از گروه های اجتماعی اند. دسته دوم بر اهمیت ورود ارزش های اخلاقی مشترک میان همه انسان ها در تمامی حرفه ها تأکید دارند. نخستین کارکردهای این تبیین را می توان در آثار جامعه شناسانی همانند امیل دورکیم ردگیری کرد. او مفهوم اخلاق حرفه ای را از نظریه «همبستگی مکانیکی و همبستگی ارگانیکی» استنتاج می کند. اخلاق در این نظریه، برآمده از هویت اجتماع است. اما در نظریه های حکیمان مسلمان، مبنای اخلاق بر عقل عملی نهاده شده است. عقل عملی که با قانون حسن و قبح عقلی، احکام جهان شمول اخلاقی را به عهده می گیرد، حیثیت دیگری دارد که می توان آن را «عقل تدبیری» نامید. این بخش از عقل، به خوبی می تواند عهده دار تبیین اخلاق اهالی حِرَف، صنوف و صنایع باشد.
۱۹.

حکمت عملی به مثابه فلسفه علوم انسانی(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : ۶۸۰ تعداد دانلود : ۵۳۷
آیا علوم اجتماعی/انسانی بدون ابتناء بر نظریه ای در باب حکمت عملی امکان پذیر هستند؟ با تحلیلی تاریخی از جریان چگونگی حضور حکمت عملی در اندیشه های فلسفی و علوم انسانی/اجتماعی می توان به این قاعده کلی دست یافت که آنچه امروزه با عنوان علوم انسانی/اجتماعی با آن مواجهیم، نظریه ای از سنخ حکمت عملی است. شکل گیری انواع خاصی از علوم انسانی توسط رویکردهای فلسفی گوناگون در طول تاریخ و در موقعیت های جغرافیایی متعدد نشانگر آن است که نظام های فکری مختلف می توانند نظام های تربیتی و تدبیری متفاوتی را در جوامع بشری جاری سازند. در این مقاله با نگاهی به آثار اندیشمندانی چون ارسطو، خواجه نصیرالدین طوسی، آگوست کنت، امیل دورکیم، کارل مارکس، ماکس وبر و گادامر در یک فرایند تاریخی نشان خواهیم داد که هر جریان خاصی از علوم انسانی/اجتماعی درواقع نظریه ای در باب حکمت عملی ارائه کرده است. بنیادهای متافیزیکی این نظریه را می توان در تقسیم موجودات مورد مطالعه فلسفه یافت؛ آنجا که موجودات را به دو دسته تقسیم بندی می کنند: موجوداتی که با اراده انسانی پدیده می آیند و موجوداتی که مستقل از اراده انسانی وجود دارند. در این موقعیت، پذیرش اراده ای مستقل از نظام طبیعی برای انسان و عدم پذیرش آن توانسته است حداقل دو جریان عمده در علوم انسانی ایجاد کند که گروهی بر وحدت روش در علوم طبیعی و انسانی و گروهی دیگر بر تمایز روشی در این دو دسته از علوم تأکید کرده اند. در این نوشتار تلاش خواهیم کرد این جریان را در برخی از برجسته ترین اندیشمندان حوزه حکمت عملی و علوم انسانی نشان دهیم؛ گرچه چنین کاری را می توان در مورد تمام اندیشمندانی که حوزه مستقلی در حکمت عملی یا علوم انسانی دارند نیز تطبیق کرد
۲۰.

از فلسفه کنش تا فلسفه دانشگاه؛ درآمدی بر برنامه ریزی آموزشی بومی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: بومی سازی برنامه ریزی درسی نیازسنجی کنش انسانی نهاد دانشگاه راهبردهای کلان برنامه ریزی درسی فلسفه برنامه ریزی درسی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۴۲ تعداد دانلود : ۲۸۵
کنشهای انسانی همواره با نیاز آغاز می شوند، و درپی نیاز کنش رخ می دهد. از این رو نیازسنجی اساسی ترین عنصر در فرایند برنامه ریزی آموزشی است. از دیگر سو دانشگاه به مثابه یک نهاد اجتماعی، در معنایی عام، هویتی اجتماعی است که برای رفع نیازهای افراد بوجود آمده است و در راستای تحقق نیازهای انسانی وظایف آن تعریف می شود. برای شکل گیری هویت برنامه ریزی آموزشی لزوماً مفاهیم مرتبط با آن که عبارتند از «نیاز»، «کنش» و «نهاد» باید تعریف خود را بیابند. از این رو برنامه ریزی آموزشی، مفهومی است وابسته به تعریف ما از این هویات سه گانه، و خود بخشی از عنصر دوم، یعنی کنش بشمار می آید. در اینصورت در برنامه ریزی آموزشی این سه مرحله اساسی از ویژگی بنیادین دارند: 1) نیازسنجی 2) تعریف کنش کنش گران به مثابه هدف برنامه ریزی درسی (اعم از معلمان، متعلمان و مجریان)؛ 3) تعریف نهاد مربوطه در برنامه ریزی درسی (اعم از مدرسه، دانشگاه یا حوزه). در اولین گام بدون طی مرحله نیازسنجی و تشخیص سلسله مراتبی از نیازهای کلان فردی و اجتماعی نمی توانیم درکی درست از نحوه کنشی که باید انجام داده شود داشته باشیم. در مرحله بعد چون کنشهای اجتماعی به جهت برخورداری از هویت اجتماعی لزوماً درون نهاد شکل میگیرند، بدون داشتن تعریفی مطلوب از دانشگاه نمی توانیم برنامه ریزی آموزشی مطلوب داشته باشیم. پیدا کردن مسیر استاندارد برای رسیدن به این مدل از راه بررسی عناصر اصلی در فلسفه کنش می گذرد. چرا که فلسفه کنش عناصر اصلی یک کنش چه در سطح فردی و چه نهادی را در اختیار ما می نهد.

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

حوزه تخصصی

زبان