آرشیو

آرشیو شماره ها:
۱۸۸

چکیده

متن


مرحوم دکتر رضوى از پژوهندگان پرمایه و بنام هند است. وى با تخصّص در رشته تاریخ توانست کتب و مقالات ذى قیمتى در باب فرهنگ و تمدن اسلامى و مخصوصاً هندِ دوره اسلامى بنگارد. آن مرحوم, با عشق به خاندان امامت(ع) عنایت خاصى به تشیع و مهد کنونى آن ایران داشت, تا جایى که پس از انقلاب اسلامیِ 1357 کتابى درباره ایران و انقلاب تألیف و در استرالیا منتشر کرد.1 به قرار مسموع روانشاد رضوى چندى پیش به ایران آمد و راهى زیارت هشتمین امام محبوبش شده بود که در همان مشهد قدس (رضوى) دارفانى را وداع مى گوید. خدایش قرین رحمت کناد.
اثر دو جلدى تاریخ اجتماعى ـ فکرى شیعیان اثنى عشرى در هند2 گویا آخرین کتاب آن دانشمند فقید است. در واقع, تا آنجا که نگارنده این سطور آگاهى دارد, ترجمه این واپسین اثر دکتر رضوى, نخستین اثرى است که از او به فارسى درآمده است. از این رو همّت (مرکز مطالعات و تحقیقات اسلامى دفتر تبلیغات اسلامى حوزه علمیه قم) بر ترجمه آن مایه خوشوقتى تواند بود.
مترجمان محترم این اثر عبارتند از هشت تن از فضلاى واحد ترجمه دفتر مذکور که توفیقشان را در ادامه طریق خدمات فرهنگى از خداوند خواهانیم. جاى دریغ آنکه مشخص نشده است که هریک از بزرگواران متکفل ترجمه کدام فصول بوده اند و تنها نام خانوادگى آنان در مقدمه ناشر آمده است. از این رو در این نوشتار از ایشان با عنوان مترجم یاد مى شود و شخص خاصى از ایشان منظور نگارنده نیست; بلکه سخن, ناظر بر حاصل کار این عزیزان است.
بررسى خود را در باب این ترجمه در سه بخش تقدیم مى کنیم: الف) متن ترجمه, ب) ضبط اعلام (اشخاص و اماکن), ج) کتابشناسى.
الف) متن ترجمه
دو قسمت از ترجمه را با متن اصلى مطابقت دادیم که حاصل کار را به پیشگاه خوانندگان گرامى عرضه مى داریم:
1. مقدمه کتاب از ص1 تا ص7 متن اصلى برابر با ص19 تا ص28 ترجمه.
1. Farther, the shiصa feels himself to have a closer and more personal relationnship to the Divine reality through im‡m and his representatives among the mujtahids of the community.
ترجمه: (علاوه بر این, شیعه معتقد است که از طریق امام زنده و نمایندگان او (فقهاى جامع شرایط), ارتباط نزدیک و تنگاتنگى با حقایق غیبى دارد.)
پیشنهاد: (وانگهى, شیعه احساس مى کند که از طریق امام زنده و نمایندگانش در میان مجتهدان, ارتباط نزدیک تر و شخصى ترى با حق دارد.)
توضیح: سخن از اعتقاد نیست, بلکه از احساس است. در متن فقیه جامع شرایط نیامده و دقیقاً لفظ مجتهد با حروف ایتالیک آمده است. همچنین closer صفت تفضیلى است. person هم بار معنایى خاصى دارد که با تنگاتنگ القاء نمى شود.
2. ة in other fields such as science of hadis or the role accorded to philosophy.
ترجمه: (… در دیگر زمینه ها, مانند علم حدیث یا فلسفه…)
پیشنهاد: (در زمینه هاى دیگرى همچون علم الحدیث یا نقشى که براى فلسفه قائلند…)
3. We cited aboveة
ترجمه: (ما در کتاب خود… ذکر کردیم.)
پیشنهاد: (ما پیش از این ذکر کردیم…)
4. The desideratum is a series of works detailing the unique history of shiصi history of thought, practice and institutionsة
ترجمه: (هدف ما, مطالعه و پژوهشى است پیرامون تاریخ تفکر و عمل شیعه و نیز مؤسساتى که ویژه بررسى مذهب شیعه است…)
پیشنهاد: (وجود سلسله آثارى که مفصلاً به تاریخ منحصر به فرد افکار و اعمال و نهادهاى شیعى بپردازد, در این میان خالى است….)
5. Some of the influence were assuredly shiصite, though by no means all.
ترجمه: (بعضى از این عوامل مطمئناً شیعى بوده است….)
پیشنهاد: (مطمئناً برخى از این عوامل شیعى بودند, گو اینکه به هیچ وجه همه آنها چنین نبودند.)
توضیح: مترجم محترم (though by no means all) را ترجمه نکرده اند.
6. ة and the second part deals with the Ism‡صiliyyas and their Mustaصali and the Niz‡ori branches.
ترجمه: (… و بخش دوم در مورد اسماعیلیه و شاخه هاى آن (نزاریه و مستعلیه) است.)
پیشنهاد: (… و بخش دوم به اسماعیلیان و دو شاخه آن مستعلیه و نزاریه مى پردازد.)
توضیح: سخن درباره کتاب هالیستر است. در تبویب این کتاب نخست مستعلیان و سپس نزاریان مورد بحث قرار گرفته است و در اشاره به آن نیز بهتر است این ترتیب رعایت شود.
7. A total indiffereceة
ترجمه: (بى تفاوتى عجیبی…)
پیشنهاد: (بى تفاوتى همه جانبه ای…)
8. "ة to be included in the readings.
ترجمه: (… که در محاسبات گنجانده شود.)
پیشنهاد: (… که در مطالعات گنجانده شود.)
9. Some sunni authoritiesة
ترجمه: (بعضى از مقامات سنی…)
پیشنهاد: (بعضى از مراجع دینى سنی…)
10. ة the sectarian beliefs of some of themة
ترجمه: (…عقاید بعضى از آنها…)
پیشنهاد: (… عقاید فرقه گرایانه بعضى از ایشان…)
11. The religious and literary worksة
ترجمه: (… آثار…)
پیشنهاد: (آثار دینى و ادبی…)
12. ة the sectarian beliefs of some nobelmen.
ترجمه: (…عقاید شیعى برخى از شخصیت هاى برجسته…)
پیشنهاد: (… عقاید فرقه گرایانه برخى از اعیان و اشراف…)
13. The present workة has been reconstructed on the basis of similar stray remakars in the contempory and near Contemporary sources.
ترجمه: (نوشته حاضر… براساس یک چنین اطلاعات پراکنده در منابع معاصر و کمى قبل از آن تنظیم شده است.)
پیشنهاد: (کتاب حاضر… براساس یک چنین اظهارنظرهاى جسته و گریخته اى که در منابع معاصرِ با دورانِ مورد بحث یا نزدیک به آن آمده, ساخته و پرداخته شده است.)
توضیح: مقصود از معاصر در این جمله تقارن منابع با عصر خود مؤلف نیست (چنانکه از ترجمه برمى آید), چون اگر چنین باشد, مؤلف از ارزش کار خویش کاسته است. همچنین near در اینجا نه به معناى قبل که درست برعکس, به معناى اندکى بعد است.
14. The traditional Ghazalian tradition of polityة
ترجمه: (شیوه حکومت غزالیان…)
پیشنهاد: (سنت بر جاى مانده از غزالى در خصوص شکل حکومت…)
توضیح: مترجم محترم Ghazalian را خاندانى حکومتى در نظر گرفته است. حال آنکه سخن مؤلف ناظر است بر نظریه ابوحامد محمد غزالى که معتقد بود پادشاه ظلّ الله است و این نظریه سنتى شد که بسیارى از دانشمندان اسلامى بدان قائل بودند.
15. ة ministers and administratorsة
ترجمه: (… وزیران و مجریان…)
پیشنهاد: (… وزیران و دیوانسالاران…)
16. Modern monographsة
ترجمه: (نوشته هاى جدید…)
پیشنهاد: (تک نگاشته هاى جدید…)
17. For exampleة edited byة in two volumesة
ترجمه: (مثلاً کتاب… تألیفِ…)
پیشنهاد: (مثلاً کتاب دو جلدیِ… ویراسته…)
توضیح: مترجم محترم علاوه بر اینکه edited by را تألیف معنى کرده, in two volumes را نیز معنى نکرده است.
18. The present work discuss both classical and western influences on the shiصi scientists and philosophers.
ترجمه: (نوشته حاضر تأثیرات فلسفه کلاسیک غرب را در دانشمندان و فلاسفه شیعه مورد بحث قرار مى دهد.)
پیشنهاد: (اثرى که پیش رو دارید, هم تأثیر عوامل معهود و هم تأثیرات جهان غرب را بر دانشمندان و فیلسوفان شیعى مورد بحث قرار مى دهد.)
2ـ صفحات 335ـ336 از متن اصلى, برابر با ص523 ـ 524 ترجمه فارسى
19. The growig popularity of Muharram prompted the talœgœ poets and musicias compile treatises and anthologies on the episodes surrounding Im‡m Husainصs martyrdom.
ترجمه: (مردمى شدن و اشتهار روزافزون شاعران و موسیقى دانان (تلوگو/ telugu) را واداشت تا رساله ها و گلچین هاى ادبى فقره هایى پیرامون شهادت امام حسین(ع) تصنیف کنند.)
پیشنهاد: (عمومیت روزافزونى که [مراسم] محرم یافت, شاعران و قوّالان تلوگو زبان را بر آن داشت تا رساله ها و منتخبات ادبى درباره سوانح شهادت امام حسین[ع] فراهم آوردند.)
توضیح: (محرم) از قلم مترجم محترم افتاده است. جمله بعد از (رساله ها) در ترجمه به نظر این حقیر نامفهوم است. to compile به معناى تصنیف کردن نیست و اگر هم باشد نباید آن را با گلچین ادبى به کار برد.
20. ة Dakhini poetryة
ترجمه: (… شعر وخینی…)
پیشنهاد: (… انشاء اشعار دکنی…)
21. ة the romance of prince saifu شLMulk and Princess Badiصu شLjamal.
ترجمه: (… داستان صسیف الملکش و شاهزاده خانم صبدیع الجمالش…)
پیشنهاد: (… داستان عاشقانه شاهزاده سیف الملک و شاهزاده خانم بدیع الجمال…)
توضیح: romance را مخصوصاً در چنین زمینه اى باید داستان عاشقانه معنى کرد.
22. ة the Tœtœ Nama based on the persian versionة
ترجمه: (طوطى نامه… براساس نسخه فارسی…)
پیشنهاد: (طوطى نامه… براساس روایت فارسی…)
23. Ghawwasiصs Mayna-satwati is based on Mull‡ D‡wœdصs chand‡yan, completed in 781/1379-80.
ترجمه: (کتاب (Mayan-satwati) غواصى براساس کتاب (چند آیین chana-satwati) ملا داوود, در سال 781 قمرى (1379ـ1380م.) تکمیل شد.)
پیشنهاد: (مَیَن ـ سَتوَنتى غواصى مبتنى است بر چَندایَن ملا داوود که نگارش آن در 781/1379ـ80 خاتمه یافته بود.)
توضیح: کتاب ملا داوود در 781 خاتمه پذیرفته و نه کار غواصى که در قرن یازدهم مى زیسته است.
24. In Muhammad Quliصs time he composed his magnum opus the Qutb-Mushtari.
ترجمه: (… و در زمان محمد قلى (مکنوم اپس Magnu opus) (قطب ـ مشترى) را تصنیف کرد.)
پیشنهاد: (در ایام حکمرانى محمد قلى شاهکارش قطب ـ مشترى را تصنیف کرد.)
تذکار این نکته لازم است که مترجم محترم صفحات 68 تا 70 از متن اصلى را که مربوط به اصل امامت است, به فارسى برنگردانده اند.
اینک جاى آن است که به نحوه ضبط اسامى اشخاص و اماکن و پس از آن به عناوین کتب مورد رجوع مؤلف بپردازیم. باید بگوییم که آنچه در دو بخش ذیل مى آید به هیچ وجه مبتنى بر استقصاى تام و حتى ناقص نیست و حاصل تورق گذراى نگارنده است.
ب) ضبط اعلام (اشخاص و اماکن)
1. نام نویسنده کتاب چنانکه از سایر آثارش برمى آید (سید اطهر عباس) است و نه سید عباس اطهر که ناشر محترم بر روى جلد و صفحه عنوان ترجمه آورده است. مرحوم رضوى براى رعایت اختصار, نام خویش را چنین مى نویسد: S.A.A.Rizvi که باید در ترجمه چنین نوشت: س. ا. ع. رضوى اما در ترجمه مذکور به این امر توجه نشده است و در صفحاتى از جمله 247 و 249 و 315, س.ا.ا. رضوى نوشته اند. طرفه آنکه در ص342 و443 به صورت اس. ا.ا. رضوى آورده اند.
2. ص22: (اِوَده), ص253: (اِوذ), ص584: (اِود). شکل درست نام این شهر اوده Awadh است.
3. ص26 و27: به ترتیب, (اچ. کى. شروانى) و (ک. ا. نظامى). نام شروانى, هارون خان و نام نظامى, خلیق احمد است. در نوشته هاى اروپایى براى رعایت اختصار حرف اول نام را مى آورند, از این رو نام شروانى را به صورت H.K و نام نظامى را به صورت K.A مى نویسند. صورت صحیح برگردان این دو شکل اختصارى به فارسى و عربى (هـ.خ. شروانى) و (خ.ا. نظامى) است.
4. در ص27 Lokhandwala را (لوخاندولا) و در ص239 و 273 Gakkhar را (گاکخر) و (گکخر) و در ص570 Bir sngh Deva را (بیر سینغ دوا) و… آورده اند. در زبان سنسکریت و به تبع آن زبان هاى هندى دو حرف وجود دارند که صدایى شبیه (کهه) و (گهه) مى دهند و در فارسى معادلى ندارند. از طرف دیگر, از آنجا که در زبان هاى اروپایى حرف (خ) و (غ) وجود ندارد, براى نشان دادن این دو حرف عربى از (kh) و (gh) استفاده مى کنند و همین امر موجب اشتباه عده اى از مترجمانى مى شود که به ترجمه کتاب هاى هندشناسى مى پردازند. اگر در کلمات بالا به جاى kh و gh, ک و گ بگذاریم, به تلفظ هندى نزدیک شده ایم.
5. ص28: (اعجاز حسین کینتورى). Kintœri را باید به صورت کِنتورى نوشت چون (نا) مصوت کوتاه است و باید با کسره نشان داده شود.
6. ص167: (ج. ولهاس) و (اُرُسلا سِزین). نام مستشرقِ اوّل ولهاوزن J.Wellhausen و دوم سزگین sezgin است.
7. ص212 و 491 و…: اداره هند. این تعبیر را که در مقابل India office است یا باید به دیوان هند ترجمه کرد یا همان ایندیا آفیس نهاد. چراکه دیوان هند, مرکزى براى نگهدارى کتب و اسناد ذى قیمت هند است و مدیریتى بر امور هند ندارد.
8. ص237: (لامقان). صحیح آن لَمغان Lamgh‡n است.
9. همان صفحه: ساچو. نام این مستشرق معروف زاخائو sachau یا ساخائو است.
10. ص242: بهاکرى. نام این مورخ, بکرى یا بهکرى است.
11. ص244: ایلتوتمیش. نام این پادشاه اِلتتمش3 است و حتى التمش هم آورده اند.
12. ص244ـ 248: (راضیه). دختر التتمش رَضیه نام داشته است و نه راضیه.4
13. ص248: ضیاءالدین بارانى. مؤلف کتاب تاریخ فیروزشاهى را نام, ضیاءالدین برنى بوده است.
14. ص250: خیواقى. نسبت نجم الدین کبرى به خیوه است که اسم منسوب به آن خیوقى مى شود.
15. ص253: (بحریچ). شکل صحیح این موضع بهرایچ یا بهریچ است.5
16. ص256: قیاس الدین. نگارنده این سطور تاکنون نام هیچ شخصیتى را ندیده و نه شنیده است که قیاس الدین باشد چراکه این تعبیر معنایى ندارد. صورت درست آن غیاث الدین است.
17. ص280: ناظم الدین. نام مؤلف کتاب طبقات اکبرى نظام الدین احمد است.
18. ص306: (اسماعیل دوره فتوحاتش را از سن سى سالگى آغاز کرد. شعار جنگى او (الله الله) و (على ولى الله) بود. وى در سال 709 قمرى (1501م.) سلطان آقا قویونلو را در (آهوند) شکست داد و وارد تبریز شد.) سه اشتباه در این جملات وجود دارد, دو از آنِ مترجم عزیز و یک از آنِ مؤلف فقید. اولاً اسماعیل صفوى دوره فتوحاتش را از سیزده سالگى آغاز کرده است و نه سى سالگى. در متن انگلیسى کتاب هم thirteen آمده است, ثانیاً وى در سال 907 سلطان آق قویونلو را شکست داد و نه در 709. لغزش سوم را مى توان در این جمله کتاب (ص188) دید: (*In 907/1501 he routed the Aq Quyœnlœ sultan at Ahwand and entered Tabriz) دو خطا در این قول مؤلف مرحوم به چشم مى خورد که بر مترجم محترم بود با رجوع به منابع تاریخى آنها را حداقل در پاورقى توضیح دهد. چنانکه مى دانیم شاه اسماعیل در 907 (الوند میرزا), یازدهمین حکمران آق قویونلو را نزدیک نخجوان شکست داد که دومین جنگ بزرگ اسماعیل صفوى به شمار مى رود و به جنگ شرور هم معروف است. شاه اسماعیل پس از پیروزى بر الوند وارد تبریز شد.6 با توجه به این توضیح, گویا Ahwand همان الوند باشد که به جاى (l), سهواً (h) آمده است و با این احوال حرف اضافه at نیز ظاهراً زائد است.
19. ص311: (شتّاریه). نام این سلسله معروف شطّاریه است.7
20. ص320: قنیوج. درست آن قنوج است.
21. ص329ـ33: به کرّات نام (شیخ قدایى) آمده است. صورت درست آن شیخ گدایى است.8
22. ص330: در بند دوم (شیخ قدایى کاهبو) و در بند سوم (شیخ حمید بن فضل الله) و پس از آن (درویش جمالى گمبو دهلوى) آورده اند. شاعر و تذکره نویس نسبتاً معروفى در هند هست به نام (شیخ حامد بن فضل الله جمالى کنبوه (یا کنبوى) دهلوى).9 شیخ گدایى فرزند جمالى است و لذا او نیز شیخ گدایى کنبوه دهلوى است.
23. ص332: محمد قوس. نام این شیخ شطارى محمد غوث است. ضناً در همین صفحه شهر محل انزواى محمد غوث را گوالپور نوشته اند که گوالیار صحیح است.10
24. ص366, 337: (ثته) و اسم منسوب به آن را (ثتاوى) نوشته اند. شکل صحیح نام این شهر مطابق کتب تاریخى و جغرافیایى هند (تته) یا (تهتهه) و اسم منسوب به آن را معمولاً (تتوى) مى آورند.
25. ص434: (شاه سبقت الله). شکل صحیح آن صبغةالله است.
26. ص464: (سید على اصغر بیل گرامى آسف جاهى). سید على اصغر بلگرامى آصف جاهى درست است.
27. ص506: (صورت surat). نام شهرى است در هند و باید با (س) و به شکل سورت ضبط شود.
28. ص522: (تاورنیر) و (برنیر). نام دو تن از سیّاحان فرانسوى است. این دو را باید به صورت تاورنیه و برنیه نوشت.
29. ص526: (ملا وجهى [ظاهراً باید ملاوجیه باشد]). اظهار تردید مترجم محترم در کروشه درست نیست و همان وجهى درست است.11
30. ص544: (فایزى). نام شاعر سده دهم و یازدهم هند فیضى است.
31. ص646: (بدیل). شکل صحیح آن (بیدل) است.
32. همان صفحه: (ترشیذى). ترشیزى درست است.
33. همان صفحه: (غوصى شتارى). غوثى شطارى درست است.
34. ص653: (محمد کاظم آثار), (سلطان ولاد). نام اول همان سید محمد کاظم عصّار, از حکماى متأخر ایران است و دوم هم (سلطان ولد) معروف.
ج) کتابشناسى.
از نخستین مطالبى که معمولاً خواننده کتب ترجمه شده, مى خواهد بداند, عنوان اصلى کتاب و سال و محل انتشار آن است و این امر تنها از سر کنجکاوى نیست, بلکه با وقوف بر این اطلاعات از تازگى و کهنگى نظرات طرح شده در اثرى که مقابل دیدگان دارد, آگاهى مى یابد. متأسفانه در ترجمه مورد بحث در کادر فهرست نویسى یا قسمت شناسنامه کتاب یا مقدمه و سخن ناشر, اطلاعاتى در این باره ارائه نشده است. حتى درباره مؤلف نیز تنها به اینکه وى (یکى از محققان هندى ایرانى تبار) است, بسنده کرده اند.12
و اینک به مواردى که طى تصفح کتاب فرادید آمد, مى پردازیم:
1. در صفحه 21, از کتاب هولیستر سخن رفته است اما به ترجمه فارسى این اثر که چندى پیش انتشار یافته13, اشاره نشده است. هرجا که مؤلف به منابعى ارجاع دهد که ترجمه یا تصحیح معتبرى از آن منابع در زبان مقصد موجود باشد, بر مترجم است که دست کم نامى از آن ترجمه یا تصحیح ببرد تا اگر خواننده نیاز به کسب اطلاع بیشترى داشت بتواند به آن رجوع کند. اما مترجمان محترم شیعه در هند به این امر اهتمامى نورزیده اند. از باب نمونه, در صفحه 102 از کتاب سید حسین محمد جعفرى به این صورت (رشد و گسترش اولیه اسلام شیعى) نام برده شده, ولى به ترجمه فارسى آن14 اشاره نشده است. همچنین در صفحه 299 که از توزوک جهانگیرى طبع علیگره استفاده شده, هیچ ذکرى از طبع سهل الوصولتر تهران, از همین اثر, به میان نیامده است.
2. در صفحه 24, (تاثیر الامراء) و در ص 340 و 394 (مآثیر الامراء) و در ص648 (معاشر الامراء) آورده اند. این کتاب از آنِ صمصام الدوله شاهنوازخان است و شکل صحیح آن مآثر الامراء است.
اصولاً در بیشتر مواردى که یک جزء عنوان کتاب مورد رجوع, مآثر بوده است, در برگردان فارسى لغزشى دیده مى شود و علت آن نیز بجز ناهماهنگى میان مترجمان و نیز بى بهره بودن از ویراستارى قوى, این بوده که آوانگارى مآثر در متن انگلیسى به صورت Maش‡sir آمده است و اینجا نیز مترجمان محترم مصوت کوتاه (i) را بلند در نظر گرفته اند.
3. در صفحه25 آمده: (نوشته حاضر (تاریخ اجتماعى ـ فکرى شیعه در هند…). این عنوان را در اشاره به کتابى به کار برده اند که در دست ترجمه داشته اند و بر روى جلد و صفحه عنوان, نام آن را شیعه در هند آورده اند. اصولاً نوعى ناهماهنگى در ضبط عناوین کتب در سراسر ترجمه به چشم مى خورد و چنین مى نمایاند که هیچ چشم تنظیم گرى به مسوّده این کتاب ننگریسته است. براى نمونه عنوان سه کتاب از مؤلف را (که یکى همین کتاب ترجمه شده است) چنین ضبط کرده اند:
مورد اوّل
ص25: تاریخ اجتماعى ـ فکرى شیعه در هند
ص252, 306: تاریخ شیعه اثنى عشرى
ص253: شیعه اثنى عشرى
ص504: تاریخ شیعه
باز تأکید مى کنیم که این ناهماهنگى در ضبط عنوان خود کتاب ترجمه شده, پیش آمده است.
مورد دوم
مؤلف را کتابى15 است تحت عنوان A History of sufism in India که برگردانندگان محترم از این اثر با این عناوین یاد کرده اند:
ص247 ,262 و…: تاریخ تصوف در هند
ص252, 396: تاریخ صوفیگرى در هند
ص310: تاریخ تصوف در هندوستان
ص434: تاریخى از صوفیه در هند
ص510: تاریخ صوفیه در هند
مورد سوم
مرحوم رضوى کتاب دیگرى با عنوان Religious and Intellectual History of the Muslims in Akbarصs Reign تألیف کرده اند که در ترجمه با این عناوین به آن اشاره شده است:
ص342: تاریخ مذهبى و فکرى مسلمین در سلطنت اکبر
ص351 و354: تاریخ مذهبى و فکرى مسلمین در عهد سلطنت اکبر
ص361: تاریخ فرهنگى و مذهبى مسلمانان در حکومت اکبر
ص370: تاریخ مذهبى و فرهنگى مسلمانان در خلال سلطنت اکبر
البته نگارنده این سطور معتقد است که براى تسهیل کار خواننده خواهان اطلاعات بیشتر, نباید مآخذ مورد ارجاع مؤلف را ترجمه کرد; بلکه عین عنوان یا (براى رعایت اختصار) نام مؤلف را باید ذکر کرد. در صورتى مى توان به ترجمه عناوین کتب دست زد که ترجمه عنوان اثر را تا پایان کار, بى کم و زیاد, نقل کند تا خواننده دچار سردرگمى نشود.
4. در صفحه هاى 50, 103, 108 و…: عباراتى از کشف المحجوب نقل شده که مؤلف آنها را مستقیماً از ترجمه انگلیسى نیکلسون آورده است. مترجم محترم بدون رجوع به متن فارسى به ترجمه جملات انگلیسى پرداخته اند و در واقع ترجمه اندر ترجمه شده است که آشنایان به کار ترجمه مى دانند تا چه حد با این عمل, مفهوم اصلى از کف مى رود. همین امر در مورد نقل قول از کتبى مانند تاریخ فرشته و اکبرنامه و منتخب التواریخ و… نیز صدق مى کند. اگر در برگردان فارسى, آنجا که مؤلف مستقیماً از متون فارسى نقل قول مى کند, عین عبارات را از این منابع بیاوریم, نه تنها بر دقت و اعتبار ترجمه خود افزوده ایم, بلکه ترجمه خود را زیبا و چشم نواز کرده ایم. ضرورت انجام این کار در جاهایى بیشتر احساس مى شود که مترجم بخواهد مثلاً ماده تاریخ وفات کسى را به فارسى برگرداند.
در صفحه 352 از ترجمه چنین آمده است: (شاعرى ماده تاریخ مرگ [خواجه شاه منصور] را این گونه بیان کرده است: آن روز که مواخذه و حسابرسى سست شد, سررشته حسابدارى هم از کف رفت.) اگر مترجم محترم به منبع مورد ارجاع مؤلف16 توجه مى فرمودند این جمله (و نه بیت) را در آن مى یافتند: (از آن روز بازار حساب سرد شد و سررشته محاسبه از دست رفت.) که ارزش عددى حروف این دو جمله بیش از 3500 مى شود و حال آنکه, خواجه شاه منصور در 989 کشته شده است. پس اصولاً ماده تاریخى در کار نبوده است.
4. ص64: جوامع الکلام. عنوان صحیح کتاب گیسو دراز جوامع الکلم است.
5. ص279: راج ترنجینى. کتاب هایى در مورد تاریخ کشمیر وجود دارد که عنوان آنها راج ـ ترنگینى است. یکى از آنها را کلهن تألیف کرده و ترجمه فارسى آن نیز حدود دو دهه پیش چاپ شده است.17
6. ص329: (آیینه اکبرى). نام صحیح کتاب علامى آیین اکبرى است.
7. ص311: (واقعیات مشتاقى). عنوان درست کتاب رزق الله مشتاقى واقعات ـ مشتاقى است.
8. ص334: (نفائس المعاصر). شکل صحیح آن نفائس المآثر است است.
9. ص336: (تذکرة الوقیعات). صورت درست آن تذکرة الواقعات) است.
10. ص337, 347: (داستان مذاهب). عنوان درست آن دبستان مذاهب است.
11. ص434: (مکاتیب فرمان صفویه). صحیح آن چنانکه در صفحه 275 متن اصلى آمده مکاتیبِ زمانه صفویه است.
12. ص524: (شبهاى عربى). اروپاییان به هزار و یک شب یا الف لیله ولیله, Arabin nights گویند که در ترجمه فارسى باید یکى از دو عنوان مذکور را گذاشت.
13. ص629: (اختلاف الناقب). نام کتاب سبحان على خان اختلاف المناقب است.
14. ص631: (البواریق المشرقه). عنوان صحیح آن بواریق مشرقه است.
.*.
آنچه آوردیم مواردى معدود از یادداشت هایى بود که طى نگاهى گذرا فراهم آمد و انگیزه تحریر و ارائه آن نیز دعوت مترجمان محترم به دقت بیشتر بود. از آنجا که دیر یا زود جلد دوم این ترجمه نیز به طبع و نشر خواهد رسید, امید واثق دارد که مرکز مطالعات و تحقیقات اسلامى در راه اعمال دقت و صحت در آن, نهایت سعى را مبذول فرماید. ان شاءالله تعالى.
پاورقی :
1. Iran: Royalty, Religion and Revolution, Canberra, 1980.
2. A Socio - Intellectual History of Isn‡ صAshari shiصis in India, 2Vols. canberra, 1986.
3. نظام الدین احمد, طبقات اکبرى, کلکته, 1931, ج1, ص65 ـ 68.
4. همان.
5. جهانگیرنامه (توزک جهانگیرى), تصحیح محمد هاشم, تهران, 1359, فهرست ص416.
6. رک: حسن بیگ روملو, احسن التواریخ, تصحیح دکتر نوایى, تهران, 1357, ص80 ـ86.
7. Trimingham, J.S., The sufi Orders in Islam, Oxford University Press, 1973, p.330.
8. براى اطلاع از شرح حال او, ر.ک: جمالى دهلوى, مثنوى مهر و ماه, تصحیح سید حسام الدین راشدى, مرکز تحقیقات فارسى ایران و پاکستان, 1353, ص45ـ63.
9. براى کسب آگاهى از احوال جمالى علاوه بر مقدمه کتاب پیشگفته, رجوع شود به: سیر العارفین, دهلى, 1311 و نیز مثنوى مرآة المعانى, به تصحیح دکتر نصرالله پور جوادى, مجله معارف, فروردین ـ آبان 1373.
10. عبدالقادر بدایونى, منتخب التواریخ, 1868, ج3, ص260.
11. عزیز احمد, تاریخ تفکر اسلامى در هند, ترجمه نقى لطفى و محمد جعفر یاحقى, تهران, 1367, ص135.
12. بجا بود اگر ناشر محترم با استفسار از استاد دکتر فتح الله مجتبایى, دوست آن مرحوم و دکتر محمد سلیم اختر شاگرد و همکار آن فقید زندگینامه مختصرى از ایشان را در ابتداى کتاب ترتیب مى دادند.
13. هالیستر, ج.ن. تشیع در هند, ترجمه خانم دکتر آزرمیدخت مشایخ فریدنى, تهران, 1373.
14. تشیع در مسیر تاریخ, ترجمه محمد تقى آیت اللهى, تهران, 1359.
15. ترجمه این اثر را راقم این سطور انجام داده است و ان شاءالله توسط (مرکز نشر دانشگاهى) منتشر خواهد شد.
16. ابوالفضل علامى, اکبرنامه, ج3, کلکته, 1886, ص344.
17. ترجمه فارسى از ملا شاه محمد شاه آبادى, تصحیح دکتر صابر آفاقى, راولپندى, 1353.

تبلیغات