جمهوری اسلامی ایران و اسرائیل به دلیل اختلافات راهبردی و خصومت های ایدئولوژیکی در سطوح مختلف با هدف به حداکثر رساندن قدرت منطقه ای خود، به کنترل، مهار و ایجاد بازدارندگی علیه یکدیگر پرداخته اند. پیوندهای عمیق تاریخی میان روسیه و اسرائیل، سطح مناسبات دیپلماتیک آنها را از سطح عادی به سمت استراتژیک سوق داده است. تحریم های آمریکا علیه مسکو و نقش میانجی گری اسرائیل در حل و فصل اختلافات با آمریکا، فرصتی را به تل آویو داد که از آن به عنوان برگ برنده در نزدیکی راهبردی با روسیه در جهت تضمین امنیت خود استفاده کند. این درحالی است که ایران و روسیه با تأکید بر منافع مشترک، به توسعه الگوهای مشارکتی در تنظیم روابط دوجانبه خود پرداخته اند. به طوری که سطح همکاری های نظامی و سیاسی ایران و روسیه، بیانگر تحول عظیمی در روابط دوجانبه دو کشور است. ازاین رو، تقویت جایگاه سیاسی و نظامی ایران و اسرائیل توسط روسیه، به یک عامل محرک تهدید امنیت ملی تبدیل شده است. سؤالی که در این پژوهش مطرح می شود این است که با وجود تقابل ایران و اسرائیل تاکنون، روسیه چه الگوی رفتاری را درقبال این دو متحد تاکتیکی خود اتخاذ کرده است؟ برای پاسخ به این سؤال، فرضیه ما این است که، مناسبات گسترده مسکو با ایران و اسرائیل و نقش آن ها در سیاست های منطقه ای و بین المللی روسیه باعث شده است که مسکو الگوی رفتاری توازن قوا را بهترین رویکرد درقبال این دو متحد تاکتیکی خود برگزیند. این مقاله به روش تحلیلی و برمبنای رویکرد موازنه قوا داده های پژوهش را موردتبیین قرار داده است.