در دهه اخیر عواملی مانند بحران های اقتصادی، رشد سریع جمعیت، تقاضا برای آموزش بیشتر، رابطه بین آ موزش و اشتغال و تغییرات سریع فناوری و اطلاع رسانی بر روی اشتغال و مهارت های لازم برای بازار کار اثر گذاشته است. همچنین با تغییر نگاه قدرت از مقوله سخت افزاری به سمت قدرت هوشمند و نرم سبب شده است که کیفیت آموزش و پژوهش، ازجمله دغدغه های اصلی نظام های آموزش عالی در اغلب کشورهای جهان باشد. برخی از کشورها در دو دهه اخیر، از طریق ارزیابی و ارتقای مستمر کیفیت آموزشی، این تشویش را کاهش داده و در جهت رفع آن کوشیده اند؛ چراکه موفق ترین بازیگران در عرصه رقابت آنهایی هستند که هرچه سریع تر و باکیفیتی مناسب خود را به سطح استانداردهای مطلوب در گستره جهانی برسانند؛ بنابراین در میدان رقابت، عنصر وقت و زمان از جایگاه ویژه ای برخوردار است و هرگونه اتلاف زمان به معنای عقب ماندن و شکست است. در این مقاله، ضمن اشاره به ضرورت ارتقای نظام کیفیت آموزشی مستمر آموزش عالی، ابتدا تجربه های به دست آمده برای ظرفیت سازی ارتقای نظام کیفیت آموزشی مورد تحلیل واقع شده است. همچنین با توجه به ملاک های موجود، به موفق ترین کوشش های مربوط به ظرفیت سازی اشاره شده است. بر این اساس راهبردهایی برای بهبود کیفیت آموزش عالی در سطح کشور، مورد بحث قرار گرفته است که ازجمله آنها می توان به تغییر در نگرش ها و بینش ها، مدیریت علمی، تمرکززدایی، نظام رقابتی برای جذب اساتید دانشگاه، پیوند دانشگاه و صنعت و فناوری، تعامل و توسعه علمی، ایجاد ساختار ارتباط دانشگاه با نهادها و سازمان های اجتماعی و... اشاره کرد.