آرشیو

آرشیو شماره ها:
۱۰۷

چکیده

در راستای افزایش قدرت تبیین گری و پوشش شکاف بین نظریه و عمل در برنامه ریزی شهری، مفاهیمی از رشته های مختلف وارد بدنه این حوزه شده و منجر به بازتعریف برنامه ریزی شده است. از دهه 60 میلادی با اهمیت پیداکردن مؤلفه های اجتماعی، فرهنگی، سیاسی و منافع انسانی و ظهور رویکردهای انتقادی، مفاهیمی نظیر قدرت در مباحث اجتماعی مطرح و به تبع آن وارد حوزه برنامه ریزی شد. در این رابطه، دیدگاه های مختلفی از قدرت در برنامه ریزی فضایی مطرح شده است که با توجه به تأکید این پژوهش بر رویکردهای اقتصاد سیاسی، تبیین نقش مؤلفه های سیاسی (قدرت) در بازتعریف نظریه برنامه ریزی شهری، هدف اساسی این پژوهش خواهد بود. در راستای دستیابی به هدف مطالعه، از تحلیل توصیفی- تبیینی و روش قیاسی- فرضیه ای استفاده خواهد شد. نتایج حاکی از آن است که ظهور رویکردهای انتقادی تبیین گر قدرت (سیاست) در عرصه علوم اجتماعی و برنامه ریزی شهری در دهه های اخیر، نفوذ سازوکارهای سرمایه داری در برنامه ریزی شهری را آشکار کرده و به تبع آن موجب بازتعریف برنامه ریزی شهری در شکل رویکردهای برنامه ریزی با ماهیت توزیعی به قدرت شده است

تبلیغات