مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
کارآفرینی دیجیتال
پژوهش حاضر باهدف شناسایی پیشران های مؤثر بر کارآفرینی دیجیتال در کسب وکارهای کوچک و متوسط با رویکرد فراترکیب انجام شده است. فراترکیب، مستلزم این است که پژوهش گر یک بازنگری دقیق و عمیق انجام داده و یافته های پژوهش های کیفی مرتبط را ترکیب کند. در این مطالعه با استفاده از روش فراترکیب،140 مقاله در حوزه کارآفرینی دیجیتال، ارزیابی شده و با تحلیل محتوا، ابعاد و کدهای مربوط، استخراج انجام شد و میزان اهمیت و اولویت هر یک به کمک روش کمی آنتروپی شانون تعیین شدند. نتایج یافته ها نشان می دهند که کدهای فرهنگ سازمانی، مشتری مداری و عوامل اجتماعی دارای بیشترین ضریب اهمیت می باشند. درنهایت، پس از طی گام های پژوهش، مدل استنتاج شده از یافته های کیفی ارائه گردید. مشخص شد که این مدل از 3 بعد (درون سازمانی، برون سازمانی و زیرساخت ها)، 6 مفهوم (قابلیت های سازمانی، خط مشی سازمانی، مشوق های حمایتی، توانمندی های محیطی، زیرساخت های فناوری اطلاعات و زیرساخت های محیطی) و هم چنین 30 کد تشکیل شده است. نتیجه حاصل از آنتروپی شانون نشان داد که کدهای فرهنگ سازمانی، مشتری مداری و عوامل اجتماعی به ترتیب رتبه های اول تا سوم را به عنوان پیشران های مؤثر بر کارآفرینی دیجیتال در کسب وکارهای کوچک و متوسط کسب نموده اند.
توانمندسازی شرکت های دانش بنیان کوچک و متوسط با استفاده از توسعه کارآفرینی دیجیتال(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات مدیریت کسب و کار هوشمند سال نهم بهار ۱۴۰۰ شماره ۳۵
99 - 128
حوزههای تخصصی:
تقویت نقش شرکت های کوچک و متوسط در عصر اقتصاد دیجیتال و توسعه کارآفرینی دیجیتال در آن ها با اهمیت است، چراکه این شرکت ها به ویژه اگر دانش بنیان باشند، منابع مهم درآمد، اشتغال و درنهایت نیروی محرکه تأثیرگذار بر توسعه اقتصادی شناخته می شوند. بر این اساس هدف پژوهش، ارائه مدلی برای توسعه کارآفرینی دیجیتال در شرکت های دانش بنیان کوچک و متوسط به منظور توانمند سازی آنها است. بنابراین در گام اول پژوهش، از مطالعه پیشینه تحقیق، مصاحبه های نیمه ساختاریافته و روش کیفی تحلیل مضمون برای شناسایی عوامل اثرگذاردر توسعه کارآفرینی دیجیتال و ایجاد چارچوب اولیه استفاده شده و سپس با استفاده از روش مدلسازی ساختاری تفسیری، به مدلسازی مضامین پرداخته شده. نتایج تحقیق هفت عامل اثربخش مدل کسب وکار، استراتژی نوآوری محصول،پیکربندی منابع،عوامل محیطی، اکوسیستم کارآفرینی دیجیتال،عوامل فردی وعوامل سازمانی را در توسعه کارآفرینی دیجیتال در سه بعد ساختاری، زمینه ای و محتوایی نشان می دهد، که عوامل محیطی و اکوسیستم کارآفرینی دیجیتال در بعد زمینه ای بیشترین تاثیرگذاری را در توسعه کارآفرینی دیجیتال در شرکت های دانش بنیان کوچک و متوسط دارا هستند.
شناسایی و دسته بندی ذهنیت مدیران استارت آپ ها به کارآفرینی دیجیتالی با کاربرد روش شناسی کیو(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های مدیریت عمومی سال پانزدهم بهار ۱۴۰۱ شماره ۵۵
207 - 245
حوزههای تخصصی:
کارآفرینی دیجیتال رویکردی نو در شروع کسب وکارهای امروزی است . تشخیص و فهم فرصت های کارآفرینی برای راه اندازی کسب وکار به عهده کارآفرینان و یا مدیران استارت آپ ها است. هدف از انجام این پژوهش شناسایی و دسته بندی ذهنیت مدیران استارت آپی به کارآفرینی دیجیتالی است. پژوهش حاضر از نوع کیفی است و به روش کیو انجام شده است. فضای گفتمان پژوهش با انجام 14 مصاحبه ( با مدیران موفق استارت آپی با داشتن سابقه اجرایی و نیروهای کاری بزرگ و بازار بزرگ) و به صورت اکتشافی و به روش نمونه گیری گلوله برفی گردآوری شد. ابتدا 200 گزاره شناسایی شد و در نهایت بعد از تائید خبرگان تعداد این گزاره ها به 54 عدد رسیده است. سپس بر اساس آمار استنباطی (تحلیل عاملی) بر اساس نرم افراز SPSS داده ها تجزیه وتحلیل شده است و در قالب الگوهای مختلف ذهنی دسته بندی شده اند که در نهایت سه الگوی ذهنی شناسایی شده است و س ه عام ل جمع اً در ح دود 93 واری انس ک ل را تبی ین و پوش ش می دهند. با توجه به مصاحبه با خبرگان و استفاده از آزمون مجدد و به دست آمدن ضریب 0.86 می توان روایی و پایایی آزمون را قابل قبول و در حد بالا در نظر گرفت. این ذهنیت ها نسبت به ترتیب اهمیت عبارت اند از: بسترهای کارآفرینی دیجیتال – نوآوری کارآفرینی دیجیتال – بازاریابی کارآفرینی دیجیتال. در پایان، با توجه به تفس یر الگوه ای ذهن ی ب ه دس ت آم ده، راهکارهایی پیشنهاد شد.
طراحی مدل برندسازی شهری مبتنی بر کارآفرینی دیجیتال در صنایع خلاق(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اقتصاد و برنامه ریزی شهری دوره ۴ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱
6 - 17
حوزههای تخصصی:
مقدمه در دنیای امروز، برندسازی یکی از عوامل کلیدی در موفقیت بازاریابی و صادرات محصولات و خدمات است. بازار عرصه رقابت محصول نیست، بلکه عرصه ای برای تقابل برندهای تجاری است [1]. در این بین، برندهایی وجود دارند که هویت یک شهر را نشان می دهند [2]. طی صد سال گذشته، شهرها درصد زیادی از جمعیت جهان را به خود جذب کرده اند. سازمان ملل تخمین می زند که تا سال 2030 بیش از 60 درصد جمعیت جهان در شهرها زندگی خواهند کرد و با سرعتی حدود 55 میلیون نفر در سال رشد می کنند [3]. از طرفی، برندسازی امروزه بیش از گذشته در صنعت خدمات مورد توجه قرار گرفته است [4]. برندسازی شهری، مفهومی جدید است و به عنوان فرایندی معرفی می شود که طی آن، ویژگی های فیزیکی منحصربه فرد شهر تعریف می شود و جوهر مکان را در بر می گیرد [5]. یکی از رویکردهای جدید در توسعه پایدار شهرها، برندسازی آن ها است. برندسازی شهر به سرعت در حال تبدیل شدن به یک ابزار سیاست عمومی محبوب برای دولت ها است، چرا که با تصویر شهر و همچنین دستیابی به انواع اهداف توسعه شهری در ارتباط است [6]. برندسازی شهری به یکی از سیاست های اولیه برای دستیابی به پایداری در بسیاری از کشورها تبدیل شده است. به این ترتیب، می توان از استراتژی های بسیاری برای ایجاد برندسازی شهری و مکان استفاده کرد [7]. علاوه بر این، برندسازی شهری نه تنها به ارتقای تصویری مثبت از شهر محدود نمی شود، بلکه با گسترش بیشتر می تواند آن را به یک تجربه شهری تبدیل کند [5]. با توجه به اینکه توسعه سریع منجر به ایجاد استانداردهای جدید در تقاضای بازار شده و این روند تغییر و رشد تقاضا، به شدت محیط رقابتی و استراتژی ها، مدل ها و فرایندهای تجاری سنتی را تغییر داده است. فناوری های دیجیتال تأثیر قابل توجهی بر نحوه تصور از شهر و ایجاد کسب وکارهای جدید در آن دارند [8]. دیجیتالی شدن تنها به پیشرفت های جدید در کارآفرینی خلاصه نمی شود، بلکه مدل های کسب وکار با یک تغییر بزرگ به سمت محیط های دیجیتال روبه رو هستند. علاوه بر کسب وکارهای جدید ایجادشده از فرصت های به وجود آمده به دلیل دیجیتالی سازی، شعبه ها و کسب وکارهای موجود، از کسب وکار آفلاین به کسب وکار آنلاین تغییر کرده و «کارآفرینی دیجیتال» را به عنوان شکل جدیدی از فعالیت های کارآفرینانه ایجاد می کنند [9]. بنابراین، نیاز به توسعه کسب وکار پایدارتر [11]، تقاضاهای رو به رشد برای کسب وکارهای خدماتی با کیفیت بالا [12 و 13] و افزایش رقابت در بازارها، به تقویت اشکال جدیدی از کارآفرینی دیجیتال در صنایع خلاق در شهرها کمک کرده است [14]، توسعه سریع و اخیر فناوری [14]، باعث شده تا کارآفرینان با تمرکز بر فرصت های تجاری جدید در کارآفرینی دیجیتال نوآوری کرده [15] و با توسعه کارآفرینی دیجیتال در صنایع خلاق، اکنون به عنوان یک محرک کلیدی رشد اقتصادی در نظر گرفته شوند و کارآفرینان نوآور بیشتری را جذب کنند [13]. همان طور که مشاهده می شود، برندسازی شهری مبتنی بر کارآفرینی دیجیتال در صنایع خلاق، آن طور که باید مورد توجه قرار نگرفته و احساس نیاز در بررسی و طراحی مدلی به منظور برنامه ریزی و توسعه در این راستا کاملاً مشهود است. با توجه به کلیه موارد مطرح شده، هدف از انجام این پژوهش، طراحی و ارائه مدل یادشده است. مواد و روش ها پژوهش حاضر از نظر فلسفه دارای پارادایم تفسیری، از نظر هدف توسعه ای- کاربردی و از لحاظ روش در دسته پژوهش های توصیفی است. پژوهش جاری با استفاده از استراتژی مطالعه موردی، شهر تهران را مورد بررسی قرار داده ، که در آن از رویکرد تحلیل محتوای کیفی برای جمع آوری داده ها استفاده شده است. به منظور گردآوری داده ها و مصاحبه با خبرگان، پرسشنامه نیمه ساختار یافته مورد استفاده قرار گرفته است. جامعه آماری شامل خبرگان فعال در حوزه کسب وکارهای صنایع خلاق و کارآفرینان دیجیتال در این حوزه (اساتید و مدیران حوزه صنایع فرهنگی) و همچنین مدیران شهرداری تهران هستند. نمونه گیری زنجیره ای (گلوله برفی) تعداد 23 نفر مورد مصاحبه قرار گرفتند. جهت کدگذاری داده های به دست آمده از مصاحبه ها، از روش کدگذاری سه مرحله ای، کدگذاری باز، کدگذاری محوری و کدگذاری انتخابی استفاده شده است. ضریب پایایی نیز برابر با 0/823 به دست آمد. یافته ها در بخش اول یعنی مرحله کدگذاری باز- بخشی از تحلیل که به طور مشخص به نام گذاری و دسته بندی پدیده از طریق بررسی دقیق داده ها مربوط می شود. به بیان بهتر، در این نوع کدگذاری مفاهیم درون مصاحبه ها و اسناد و مدارک بر اساس ارتباط با موضوعات مشابه طبقه بندی می شوند. به این ترتیب، کدهای اولیه در این بخش استخراج می شوند. کدهای اولیه به دست آمده شامل 172 کد در این مرحله است. در این قسمت به ارائه نمونه ای از کدهای اختصاص یافته به همراه متن مصاحبه مربوطه ذکر شده است. طبق نتایج به دست آمده، در دو مرحله کدگذاری محوری و انتخابی، تعداد 52 کد محوری در ده دسته فرعی (راهبردهای برندسازی، زیرساخت، رقابت پذیری، بازاریابی مکان، زیرساخت ها، عوامل درون سازمانی، عوامل برون سازمانی، اکوسیستم، دانش، خلاقیت و نوآوری و سه دسته اصلی (عوامل برندسازی شهری، عوامل کارآفرینی دیجیتال و عوامل صنایع خلاق) مرتب شدند. بحث و نتیجه گیری نتایج پژوهش جاری نشان داد در هر متغیر، زیرمجموعه ای از عوامل تأثیرگذار وجود دارد. توجه و به کارگیری این عوامل در برنامه ریزی های اقتصادی و توسعه ای، می تواند همچون سکوی پروازی برای آینده برندسازی شهر تهران و البته سایر شهرهای کشور باشد. بنابراین، با توجه شکاف یادشده طراحی مدلی برای برندسازی شهری مبتنی بر کارآفرینی دیجیتال در صنایع خلاق، هدف انجام این پژوهش بیان شده است. برندسازی شهری که خود بر تحرکات سرمایه به شهر اشاره دارد، می تواند در بستر کارآفرینی دیجیتال تقویت شده و با خلاقیت و نوآوری موجود در صنایع خلاق به رشد و توسعه شهری منجر شود و سرمایه های مالی و انسانی بیشتری جذب کند. مقوله زیرساخت در عوامل برندسازی شهری به اهمیت نقش قوانین در ایجاد تصویر احساسی اشاره دارد. قوانین می توانند محدود کننده برخی تبلیغات باشند که از دیدگاه احساسی به تصویر ایجاد شده خدشه وارد کنند. از طرفی، وجود امکانات رفاهی و تفریحی پایه، خدمات و هتل های مناسب برای گردشگران، زیرساخت های شهری همچون حمل ونقل عمومی و ... بر تصویر شهر در ذهن گردشگران به شدت تأثیرگذار است. در مقوله راهبردهای برندسازی نیز تصویر شهری می تواند به تبلیغ دهان به دهان توسط گردشگرانی که به سیاحت در شهر مقصد پرداخته اند، بینجامد. از طرفی، با جذب برندهای مشهور و شناخته شده در صنایع مختلف و به خصوص صنایع خلاق، می توان برند شهر را تقویت کرد و توسعه بخشید. این برندها خود زمینه تبلیغات گسترده برای شهر را فراهم می کنند و هزینه آن را به دوش می گیرند. با حضور این برندها در هر شهری ناخودآگاه تقویت برند شهر روی خواهد داد. در عوامل کارآفرینی دیجیتال در دسته زیرساخت ها، به اهمیت خدمات دیجیتال پایه که بنیان شهری مدرن را تشکیل می دهد و همچنین، نقش مراکز فرهنگی و وابستگی ها بیان شده اند. مراکز فرهنگی زیرساخت فرهنگی را ایجاد می کنند که در نتیجه آن، شهروندان مطالبه گر و مدیران با مسئولیت به تقویت برند شهر می پردازند. از طرفی، توجه به عوامل درون سازمانی در کارآفرینی دیجیتال، می تواند جذب سرمایه های خارج از شهرها را به سمت شهر مقصد به همراه داشته باشد. این مهم نه تنها در مورد سرمایه های مادی، بلکه در سرمایه های دانشی و منابع انسانی نیز صادق است. همچنین، عوامل برون سازمانی می توانند از طریق صنایع پشتیبان کارآفرینانه، از بخش کارآفرینی دیجیتال به توسعه برند شهری کمک کنند. در این مقوله، اقتصاد پویا، تنوع کسب وکارها و حضور کسب وکارهای بین المللی همگی نشانه های توجه به کسب وکار و کارآفرینی به خصوص در بخش دیجیتال و تأثیری که این کسب وکارها می توانند بر توسعه برند شهر داشته باشد، اشاره دارند. عامل خلاقیت و نوآوری در عوامل صنایع خلاق به ایده های متنوعی اشاره می کند که در صورت سرمایه گذاری در آن ها، می تواند در راستای تبدیل شهر تهران به یکی از موفق ترین ابر شهرهای دنیا مؤثر واقع شود. یکی از این عوامل سیلیکون ولی ایرانی است. وجود سیلیکون ولی ایرانی می تواند شرایط توسعه بیشتر این شهر را فراهم آورد.
بررسی رابطه بین منبع کنترل و قصد کارآفرینی دیجیتال با نقش تعدیل گری آموزش کارآفرینی بر اساس نظریه رفتار برنامه ریزی شده
منبع:
آموزش و مدیریت کارآفرینی دوره ۲ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲
1 - 20
حوزههای تخصصی:
کارآفرینی دیجیتال رویکردی نوظهور از نوآوری است؛ بنابراین لازم است مطالعات بیشتری پیرامون این موضوع صورت گیرد. بدین منظور این پژوهش با هدف بررسی رابطه بین منبع کنترل و قصد کارآفرینی دیجیتال با نقش تعدیل گری آموزش کارآفرینی بر اساس نظریه رفتار برنامه ریزی شده انجام شد. جامعه آماری پژوهش شامل همه دانشجویان رشته های مدیریت، فناوری اطلاعات و کامپیوتر دانشگاه شهید باهنر کرمان بود که از این میان تعداد 380 نفر به روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای انتخاب شدند. ابزار گردآوری داده ها، پرسشنامه بود که روایی و پایایی آن با استفاده از تحلیل عاملی تأییدی بررسی و تأیید شد. داده ها با استفاده از روش حداقل مربعات جزئی و به کمک نرم افزار Smart PLS نسخه 3 تجزیه و تحلیل شدند. یافته های پژوهش نشان داد که منبع کنترل درونی، رابطه مثبت و معناداری با نگرش ها و کنترل رفتاری کارآفرینی دیجیتال دارد اما با هنجارهای ذهنی رابطه معناداری ندارد. افزون بر این، آموزش کارآفرینی نقش تعدیل کننده مثبتی در روابط بین منبع کنترل، برنامه ریزی و قصد کارآفرینی دیجیتال ایفا می کند. در پایان پژوهش پیشنهاد شد که مربیان در آموزش های کارآفرینی به نگرش و رفتارهای ادراک شده فراگیران توجه بیشتری داشته و این آموزش ها مرتبط با منبع کنترل درونی و رفتارهای برنامه ریزی (نگرش و رفتارهای ادراک شده) فراگیران باشد.
اثر کارآفرینی دیجیتال بر توسعه آمیخته بازاریابی باشگاه ها ی حرفه ای ورزش در شهرهای جنوبی و مرکزی عراق(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از انجام این پژوهش بررسی اثر کارآفرینی دیجیتال در توسعه آمیخته بازاریابی باشگاه ها ی حرفه ای در سطح شهرهای جنوبی و مرکزی کشور عراق بود. پژوهش حاضر از نظر هدف کاربردی، از نظر ماهیت کمی و از نظر راهبرد توصیفی-پیمایشی است. جامعه آماری در این پژوهش شامل کلیه کارکنان باشگاه ها ی ورزشی حرفه ای شهرهای جنوبی و مرکزی عراق، متشکل از 170 نفر بود که براساس فرمول کوکران در سطح خطای (05/0P<) تعداد 118 نفر به عنوان نمونه نهایی برآورد شدند. در این تحقیق، از روش نمونه برداری خوشه ای تصادفی برای نمونه گیری استفاده شده است، همچنین برای آزمودن فرضیات تحقیق از مدل معادلات ساختاری استفاده گردید. بر اساس نتایج کارآفرینی دیجیتال اثر مثبت معناداری بر توسعه آمیخته بازاریابی (001/0=Sig، 686/23=t) با ضریب مسیر (816/0=β) در باشگاه های حرفه ای ورزش در شهرهای جنوبی و مرکزی عراق دارد و مدل اثر کارآفرینی دیجیتال بر توسعه آمیخته بازاریابی باشگاه ها ی حرفه ای ورزش در شهرهای جنوبی و مرکزی عراق نیز دارای برازش لازم است. لذا پیشنهاد می شود مدیران بازاریابی باشگاه ها ی ورزشی برای بازار شناسی، ارتباط با جامعه هدف و ایجاد تمایل در مشتریان از راهکارهای کارآفرینی دیجیتال نظیر توسعه زیرساخت های الکترونیک، ایجاد وبلاگ های خدماتی-آموزشی و معرفی باشگاه های ورزشی برای توسعه آمیخته بازاریابی استفاده نمایند.
شناسایی پیشران های سازمانی و محیطی رشد کسب وکارهای دیجیتال زنان (مورد مطالعه: زنان کارآفرین شهر تهران)
حوزههای تخصصی:
بسیاری از زنان کارآفرین برای کارآفرینی فضای دیجیتال را به فضای فیزیکی ترجیح می دهند و ایجاد کسب وکار برای زنان کارآفرین در محیط دیجیتال آسان تر به نظر می رسد. همچنین کارآفرینی دیجیتال باعث رشد اقتصادی در کشور شده و فرصت های متعددی را برای زنان به وجود آورده است. لذا هدف پژوهش حاضر شناسایی پیشران های سازمانی و محیطی رشد کسب وکارهای دیجیتال زنان در شهر تهران می باشد. تحقیق حاضر اکتشافی و از نظر هدف، کاربردی و از نظر گردآوری داده ها و اطلاعات از نوع تحلیل محتوای کیفی است. در این پژوهش نمونه گیری هدفمند بوده و بر اساس اشباع نظری 15 مصاحبه با زنان کارآفرین صورت گرفت و با استفاده از روش تحلیل مضمون مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. بر اساس یافته های پژوهشعوامل پیشران سازمانی رشد کسب وکارهای دیجیتال زنان در سه دسته برنامه ریزی مناسب نیروی انسانی، بازاریابی مناسب و مزیت های ماهیت دیجیتال کسب وکار می باشد. همچنین عوامل پیشران محیطی رشد کسب وکارهای دیجیتال زنان در سه دسته اکو سیستم استارتاپی دانشگاهی، حمایت دولت و اثرکرونا قرار گرفت. محیط دیجیتال بسیاری از موانع کارآفرینی زنان را کاهش می دهد و مزیت های بی شماری برای زنان در کسب وکار دارد.
طراحی مدل کارآفرینی اجتماعی دیجیتال(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
مهندسی مدیریت نوین دوره ۱۰ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱
60 - 96
حوزههای تخصصی:
کارآفرینی اجتماعی اغلب اهداف گسترده ای در زمینه های اجتماعی، محیط زیستی و فرهنگی دنبال می کند و اغلب با بخش داوطلبانه و غیرانتفاعی در ارتباط و همکاری است. کارآفرینی اجتماعی به دنبال روش هایی سودمند برای ارتقای عدالت اجتماعی و حل خلاقانه مسائل و چالش های اجتماعی جامعه است. احساس نیاز به ایجاد تعادل بین دو مقوله توسعه اقتصادی و عدالت اجتماعی کارآفرین اجتماعی را برمی انگیزاند که از فرصت ها و شیوه های مؤثری که بازده اجتماعی عام تری دارد بهره بگیرد. پژوهش حاضر با هدف طراحی مدل کارآفرینی اجتماعی دیجیتال و ارائه راه حل های مسائل اجتماعی از طریق بستر دیجیتال و فضای مجازی به منظور توسعه خدمات اجتماعی و با استفاده از رویکرد داده بنیاد بر اساس سه مرحله کدگذاری باز، محوری و گزینشی انجام شده است. جامعه آماری پژوهش کلیه کسب وکارهای حوزه اجتماعی و حوزه دیجیتال کشور بوده است و با توجه به کیفی بودن پژوهش، نمونه گیری از طریق شناسایی نمونه های بسیار موفق و کارآفرینان خبره در این دو حوزه کسب وکار به روش گلوله برفی انتخاب و مورد مطالعه عمیق قرار گرفته است و با توجه به کمبود تحقیقات کیفی در زمینه کارآفرینی اجتماعی دیجیتال، بر اساس مصاحبه با 11 نفر از خبرگان و فعالان موفق این دو حوزه، به اشباع نظری رسیده است. یافته های پژوهش به شناسایی 33 مؤلفه تأثیرگذار در قالب مقوله های شرایط علّی و زمینه ای، مداخله گرها و راهبردهای تحقق کارآفرینی اجتماعی دیجیتال و تبیین پیامدهای آن منتهی شده است.
ابعاد اکوسیستم کسب وکارهای الکترونیکی آموزشی در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
توسعه تکنولوژی صنعتی دوره ۲۲ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۵۶
65 - 86
حوزههای تخصصی:
با توجه به اینکه یکی از اکوسیستم های در حال شکل گیری در ایران اکوسیستم کسب وکارهای الکترونیک در حوزه آموزش می باشد، تحلیل این اکوسیستم وشناسایی بازیگران اصلی آن و نقش هر یک از آنها می تواندبرای هدایت این اکوسیستم در جهت ایجاد ارزش قابل توجه برای هریک از بازیگران آن مؤثر و مفید باشد. بنابراین هدف از انجام این تحقیق، شناسایی ابعاد و عوامل اکوسیستم کسب وکارهای الکترونیکی آموزشی در ایراناست که تلاش دارد به این سوال پاسخ دهد که"ابعاد و عناصر اصلی در اکوسیستم کسب وکارهای الکترونیکی آموزشی درایران چیست؟"این پژوهش از لحاظ هدف کاربردی است وبرای شناسایی ابعاد اکوسیستم کسب وکارهای الکترونیکی آموزشی از روش تحلیل محتوای کیفی(تحلیل تم )بهره گرفته شد. جامعه آماری شامل کارآفرینان و خبرگان فعال حوزه کسب وکارهای الکترونیکی و مالکان و مدیران کسب وکارهای اینترنتی و نیز خبرگان دانشگاهی بودند.که از بین آنها 12 نفر با استفاده از راهبرد نمونه گیری گلوله برفی و بصورت هدفمند و غیرتصادفی تا مرحله اشباع نظری انتخاب شدند.تجزیه و تحلیل کیفی داده ها با استفاده از نرم افزار مکس کیودا نسخه 11 انجام گرفت.نتایج پژوهش حاضر، ارائه 527 کدباز در قالب 130 مقوله محوری و 15 تم بود و بر اساس این 15 تم ، ابعاد اکوسیستم کسب وکارهای الکترونیکی آموزشی مشخص شدند.در انتها نیز پیشنهادهای کاربردی متناسب با نتایج تحقیق، ارائه شده است.
شناسایی بازدارنده های فردی و سازمانی رشد کسب و کارهای دیجیتال زنان (مورد مطالعه: زنان کارآفرین شهر تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های کارآفرینی دوره ۳ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲
65 - 82
حوزههای تخصصی:
مقدمه: محیط دیجیتال عرصه نسبتاً جدیدی است. بسیاری از زنان کارآفرین برای کارآفرینی، فضای دیجیتال را به فضای فیزیکی ترجیح می دهند. افزون براین، حضور زنان در محیط های دیجیتال درحال افزایش است. با وجود کاهش موانع در محیط دیجیتال، زنان در این حوزه نیز با بازدارنده های متعددی روبه رو هستند. در این راستا، هدف پژوهش حاضر، شناسایی عوامل بازدارنده فردی و سازمانی رشد کسب و کارهای دیجیتال زنان در شهر تهران بود.
روش شناسی: پژوهش حاضر اکتشافی و از نظر هدف، کاربردی و در گردآوری داده ها از نوع تحلیل محتوای کیفی بود. در این پژوهش تکنیک نمونه گیری هدفمند تا رشیدن به اشباع نظری بود. براساس اشباع نظری، 15 مصاحبه با زنان کارآفرین صورت گرفت و با استفاده از روش تحلیل مضمون مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
یافته ها: طبق یافته های پژوهش عوامل بازدارنده رشد کسب و کارهای دیجیتال زنان در شهر تهران در سطح فردی شامل ویژگی های شخصیتی بود که خود در بردارنده عواملی نظیر کمال گرایی بیش از حد، صراحت بیش از حد، اعتماد به نفس پایین و درون گرایی بیش از حد بود. یکی دیگر از عوامل مهم بازدارنده فردی، عامل خانواده بود که خود شامل عدم باور خانواده به فعالیت های کارآفرینانه فرد، مخالفت صریح خانواده و رویکرد سنتی به نقش های زنان در خانه بود. از دیگر عوامل بازدارنده فردی شناسایی شده اهداف رشد محدود و نبود شبکه سازی بود. براساس نتایج پژوهش مشخص شد که عوامل بازدارنده در سطح سازمانی شامل نیروی انسانی، فرهنگ سازمانی جنسیت زده، موانع مالی، موانع مرتبط با بازار و ماهیت دیجیتال کسب و کار بود. عامل بازدارنده اهداف رشد محدود خود شامل مواردی از قبیل اولویت آرامش فردی بر رشد کسب وکار و عدم تمرکز بر کسب و کار بود. همچنین، عامل ماهیت دیجیتال کسب و کار در سطح سازمانی در بردارنده عواملی مانند عدم آگاهی از اینترنت و فضای دیجیتال در برخی اقشار جامعه، عدم تمایل سرمایه گذاران برای سرمایه گذاری در کسب وکار های دیجیتال و عدم دسترسی به برخی از فناوری های مدرن بود.
نتیجه گیری/ دستاوردها: این پژوهش به شناسایی بازدارنده های فردی و سازمانی رشد کسب و کارهای دیجیتال زنان پرداخته است. نتایج پژوهش حاکی از آن بود که اگرچه محیط دیجیتال برخی موانع کارآفرینی زنان را کاهش می دهد، اما همچنان بازدارنده های قابل توجهی برای زنان وجود دارد و بازدارنده های کارآفرینی زنان از محیط فیزیکی به محیط برخط نیز منکعس می شود. لازم است در راستای بهبود شرایط کسب وکار های دیجیتال زنان اقداماتی صورت گیرد. از جمله این اقدامات می توان به وضع قوانین حمایتی بیشتر توسط دولت برای کسب وکار های دیجیتال و همچنین، ایجاد بستر مناسب در خصوص فرهنگ سازی این حوزه از کسب و کار زنان اشاره کرد.