مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
۱۳.
۱۴.
امر اجتماعی
حوزههای تخصصی:
این مقاله می کوشد تا با بررسی فقراتی اساسی و مهم از رساله شهر خدا اثر سنت آگوستین، متاله برجسته مسیحی، پرتویی بر تضمنات سیاسی آن بیفکند. در اینجا با توجه به رای پیتر بورنل، که در مقاله ای با عنوان «جایگاه سیاست در شهر خدای آگوستین» به نگارش درآمده است، نشان خواهیم داد که در الهیات آگوستین، جایی برای بحث از «سیاست» به مثابه موضوعی مستقل وجود ندارد. سیاست در نظر وی، امری سلبی و ملازم با سرشت عدمی و اینجهانی وضعیت پساهبوط است و در بهترین حالت می تواند نمودی از حفظ امنیت و آرامش در این سرای فانی، به عنوان منزلگاهی برای زائران «شهر خدا» باشد. آگوستین انسان را موجودی بالطبع «اجتماعی» می داند، اما این اجتماعی بودن به زعم وی، در اثر «سیاسی شدن» وی که به ضرورت شرایط پساهبوط بر او رخ نموده است، مخدوش گشته است. بنابراین، آگوستین با اعراض کامل از سنت فلسفه سیاسی یونانی، و با نفی مناسبات مدنی، اینجایی و اکنونی، شهر خدای خود را در ساحتی غیرجسمانی ترسیم می کند.
الزامات گذار به امنیت ملی پایدار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تحقیق حاضر درصدد شناسایی ارکان نوین پایداری امنیت در سطح دولت- ملت و درک گذار مفهومی امنیت است. ازاین رو، پرسش اصلی مطرح شده عبارت است از اینکه ارکان امنیت ملی پایدار کدام اند؟ و این فرایند گذار مفهومی چه الزاماتی را در پی خواهد داشت؟ در این رویکرد اتخاذ تدابیری متناسب در جهت برقراری فضای اعتماد متقابل، کنشمند نمودن افراد و مشارکت چندلایه مبتنی بر پذیرش هنجارها و ارزش های جامعه (مؤلفه های امنیت ملی پایدار) در مواجهه با دشواری های نوپدید امنیتی از الزامات است. برایند درک سیمای نوین امنیت، کاربست تدابیر جدیدی است که در نظریات تقلیل گرایانة پیشین کمتر بدان اشاره شده است. ازاین رو، در بخش پایانی مقاله استراتژی ها و راهکارهای مقتضی در محوریت سه مؤلفه امر اجتماعی، تأخر در دید امنیتی، اصل گفتگو و تعامل، بیان شده است و در نهایت رویکرد ایرانی- اسلامی و نظریه های امنیت پایدار در منظری تطبیقی تحلیل شده است. شیوة پردازش موضوع حاضر تأکید بر گزاره های بین الاذهانی، امر اجتماعی و زمینه مند است.
پژوهشی در بنیان های فلسفی مفهوم هژمونی لاکلاو، دریدا و امکانی بودن صورت بندی های گفتمانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نشریه فلسفه سال ۴۶ بهار و تابستان ۱۳۹۷ شماره ۱
1 - 16
حوزههای تخصصی:
مفهوم «هژمونی» دارای بنیان های فلسفی نظری و ساحات معنایی متفاوتی است. این مفهوم را صرفاً و لزوماً نباید به شیوه ای ادراک نمود که در راه ادراک آن به شیوه هایی دیگر انسداد حاصل آید. در ادراک این مفهوم نباید در مغاک فروبستگیِ متافیزیکی فروغلطید و «یک» شیوه ادراک را بر سایر شیوه ها غالب دانست. فلذا، پژوهش حاضر درصدد واسازی این گرایش به «امر واحد» است تا بر راه ادراک مفهوم هژمونی به «یکی از شیوه های ممکن» پرتو افکند. این چنین، تمرکز این پژوهش بر اندیشه ارنستو لاکلاو قرار دارد تا بدین طریق بنیان های فلسفی مفهوم مذکور در فلسفه ژاک دریدا مورد واکاوی قرار گیرند و دال های برسازنده مفصل بندی این مفهوم در مقام ساحات معنایی آن مکشوف گردند. همان گونه که خواهیم دید، دال های مذکور حول دالّ برتر یا نقطه گره گاهی «امکانی بودن» مفصل بندی می گردند و مفاهیم دریدایی «امر تصمیم ناپذیر» و «امر لمس ناپذیر» به عنوان بنیان های فلسفی آن ها قلمداد می شوند. امّا، این امکانی بودن به معنای عدم قطعیّت یا بی ثباتی یا عدم برخورداری از یک بنیان هستی شناختی نیست. لذا، امکان ناپذیربودن، تصمیم ناپذیربودن و لمس ناپذیربودنِ هژمونی را باید به معنای عدم برخورداری آن از «بنیاد غایی» و نه «بنیاد» قلمداد نمود و توجّه را بر سرشت آپوریایی و حضور در عین غیاب و غیاب در عین حضور آن متمرکز نمود.
مقایسه رویکرد جامعه شناختی و سیستمی در بیان رابطه امر عقلانی و امر اجتماعی: با تأکید بر نظریه مارتین کوش و نیکلاس لومان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
فلسفه و جامعه شناسی در مسایل مشترک و با روشهای متفاوت به یکدیگر نزدیک میشوند. در این نزدیکسازی به شرط بهرهمندی از نوعی تاریخگرایی پساهگلی، جامعهشناسی قدری انتزاع و فلسفه مایههای انضمامی به دست میآورند که میتوان آن را در روششناسی جدید سیستمی و در مواجههی روشنگری از منظر جامعهشناختی و فلسفی ملاحظه کرد. در این مواجهه امر عقلانی و اجتماعی، سو ژه و ابژه، شأن هستیشناختی برابری پیدا میکنند. این نوشتار با تحلیل دادههای به دست آمده از مطالعهی آرای برخی از اندیشمندان برجستهی فلسفه و جامعهشناسی به شرح موانع معرفتی و معرفی روشنگری از منظری جامعهشناختی و نیز به تعدیل جامعهشناسیگرایی کوش میپردازد که هستومندهای عقلانی را اجتماعی و کاملاً وابسته معرفی میکند. بدین منظور دیدگاه معرفت سیستمی که بر مبنای عقلانیت محدود انسانی، غلبهی نوعی عقلانیت سیستمی و معرفت درونی واقعیتهای اجتماعی را نوید میدهد میتواند مفید باشد. این دیدگاه پرسپکتیو عمودی دیدگاههای اومانیستی و عقلانیت خودبنیاد روشنگری را کنار میگذارد و با تقسیم یکسان عاملیت میان انسان و جامعه امر عقلانی و اجتماعی را همبسته معرفی میکند.
واکاوی امر سیاسی در فضای مجازی از منظری آرنتی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
همان طور که درباره نقش و اثرگذاری فضای مجازی و شبکه های اجتماعی آنلاین در زندگی بشر امروز یقین داریم، کم و بیش به همان اندازه هم همچنان درباره امکانات و توانمندی و اثربخشی فضای مجازی برای ایجاد تحولات سیاسی، دموکراتیک و مدنی، ابهام و شک داریم. به ویژه عرصۀ نظریۀ سیاسی نیازمند تأمل و سنجش فکورانه این پدیده دنیای نو با محک عقل و نظریه های سیاسی است تا به فهم درستی از امکانات شبکه های اجتماعی آنلاین برای سیاست نائل آید. این مقاله پژوهشی است نظری درباب امکانات سیاسی شبکه های اجتماعی آنلاین و ارزیابی تضمنات سیاسی فضای مجازی از منظری آرنتی و امکان قرار گرفتن آن در جایگاه حوزه عمومی یا یک آگورای مجازی در نسبت با مفاهیم و دقایق تلقی آرنت از سیاست. در این ارزیابی، تلقی «هانا آرنت» از امر سیاسی را ملاک و معیار قرار می دهیم و سعی می کنیم تا روشن کنیم که «آیا شبکه های اجتماعی مجازی می توانند کنش سیاسی راستین به معنای آرنتی آن را تسهیل کنند یا خیر؟». به عبارت دیگر و در بیانی آرنتی، «آیا شبکه های مجازی برای سیاست، فرصت و امکان هستند یا ضد سیاسی و تهدید؟». این بررسی نشان می دهد در حالی که سیاست در قالب مفهوم عمل در اندیشه آرنت بین الأذهانی، متکثر، مشارکتی، زبانی و گفت وگویی و ظهور در عرصۀ عمومی است، فضای مجازی و شبکه های اجتماعی آنلاین بیشتر عرصه خواسته های شخصی و مطالبات معیشتی، بیهوده گویی، غلبه امر اجتماعی و ویژگی های همگون ساز و ضد کثرت گراست که امکانات سیاسی آنها را با تردید جدی مواجه می کند.
نقد و بررسی نظریه حکومت مندی بنت در قلمرو سیاست فرهنگی(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
دین و سیاست فرهنگی سال اول زمستان ۱۳۹۳ شماره ۳
99 - 127
سیر تغییرات درون حوزه مطالعات فرهنگی، به تدریج آن را از رویکردی صرفاً انتقادی و انتزاعی دور کرد و به سیاست فرهنگی پیوند زد. مؤثرترین نظریه پرداز این پیوند، تونی بنِت، بیان می کند که این رشته، باید بتواند در هدایت و رهبری جامعه، مؤثر واقع شود. او به همین منظور، با ارائه توصیفی از مفهوم حکومت مندی، به این امر مبادرت ورزید. در این رویکرد، حکومت مندی شیوه ای است که با آن دولت مدرن، دغدغه افراد را می یابد و در جستجوی حکومت کردن و نظارت همراه با مسالمت مدنی است. دولت به منزله نیرویی متمرکز که درصدد طبیعی سازی خود و دیگران است، تکنیک و شیوه های مختلف دانش را به خدمت می گیرد تا از طریق هدایت تمنیات، علایق و اعتقادات، رفتار افرادرا برای اهداف معین اما متغیر، شکل دهد. بر این اساس، در پژوهش توصیفی و کتابخانه ای حاضر، به کمک روش شناسی بنیادین، ابعاد این نظریه و زمینه های شکل گیری مؤلفه های مؤثر آن در سیاست گذاری فرهنگی بازخوانی شده و برخی از عمده ترین نقدهای وارد بر این نظریه، از جمله سستی و ناپایداری اهداف فرهنگی، مسخ نمودن اراده آزاد افراد و رفتارمحوری طرح شده است.
جنگ و امر اجتماعی در قرون میانه ایران (5- 7 هجری)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
از آن جا که جنگ در عصر میانه ایران اغلب با پشتوانه ساخت ایلی روی می دهد، ازاین رو توجه به ماهیت اجتماعی جنگ و نقش آن در سازوکار اجتماعی می تواند افق جدیدی در درک روابط سیاسی و اجتماعی این دوره ممکن سازد. بر این اساس در این پژوهش سعی در پاسخ به این امر خواهد شد که جنگ در قرون میانه ایران (5- 7 هجری) چه نسبتی با امر اجتماعی داشته و چه تاثیری در سازوکار سیاسی و اجتماعی ایفا کرده است. به همین منظور نیاز به الگویی نظری احساس می شود تا بتوان جایگاه جنگ نزد حاکمان این عصر را صورتبندی کند. بنابراین بررسی امر جنگ در این عصر بر اساس روش تحلیلی- تبیینی انجام گرفته و بر این اساس به نظر می رسد امر جنگ به عنوان ابزار بیان قدرت در این دوره وجه پیشا تاریخی خود را از دست داده و تبدیل به امری تاریخی و اجتماعی می شود که وظیفه برقراری نظم و حمایت از آبادانی را برعهده دارد.
تحول مفهوم سوژه و نسبت آن با امر اجتماعی در رویکرد کریستوا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه پژوهی فرهنگی سال ۱۲ بهار ۱۴۰۰ شماره ۱ (پیاپی ۳۹)
151-177
حوزههای تخصصی:
هدف اصلی این مقاله ارائه الگویی از سیر تحول سوژه مدرن (با تاکید بر نظریات دکارت و کانت)به سوژه پساساختارگرا و پسامدرن با توجه به دو بعد یکپارچگی و خود بنیادی سوژه در معنای کلاسیک آن و همچنین بررسی نسبت سوژه با امر اجتماعی در رویکرد نظری ژولیا کریستوا می باشد.سویه های اجتماعی نظریه کریستوا، او را از دیگر پساساختارگرایان و پیشگامان نظری خود جدا می سازد.در این بررسی نظری به این مسئله می پردازیم که چگونه کریستوا به کشف ساختارهای ناهمگون در عرصه زبان، سوژه و جامعه در یک کلیت نظری می پردازد وچگونه از طریق مرکزیت زدایی در هر یک این عرصه ها به بازیابی ابعاد اجتماعی، روانی و زبانی سوژه نائل می شود. نهایتا این مقاله به لزوم پیوند امر نشانه ای و نمادین درهر یک از سطوح اجتماعی، روانی و زبانی و دررابطه پویای ذهن و زبان و جامعه پرداخته و شرح می دهد که چگونه مباحث نظری مرتبط با جایگشت نظام های نشانه ای و نمادین می تواند راهگشای تبیین گفتمان هویتی و اجتماعی باشد.
تغییر در نظام معنایی امر طلاق(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مفاهیم و معانی، بنیادی ترین ساحت هر پدیده را شکل میدهند. معنایی که نظریه پردازان و کنشگران اجتماعی برای طلاق قائل هستند، بعدی پراهمیت از ساختار این پدیده بشمار می آید. این مقاله با اتکاء به الگوی روش شناختی در قالب روش شناسی بنیادین، پارادایمی و کاربردی مبتنی بر مفروضات پارادایم پدیدارشناسی، به شیوه استقرایی و کیفی و با استفاده از روش پدیده نگاری به مطالعه معنای طلاق در بستر اندیشه و نگرش زنان مطلقه پرداخته است. براساس روش های نمونه گیری گلوله برفی و هدفمند با 64 نفر از زنانی ساکن کلانشهر تهران که بین سالهای98-1384شمسی طلاق گرفته اند، مصاحبه عمیق انجام یافت. نتایج تحقیق حاکی از آن است که پدیده طلاق بمثابه یک امر چندمعنایی، مشتمل برساحت های اخلاقی–عاطفی، خانوادگی، اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی است. نوشتار حاضر با تکیه بر سیالیت معنای طلاق بیان میکند که زنان مطلقه از یک ذهن خالی نسبت به مساله و پدیده طلاق برخوردار نبودند بلکه جهان فکری آنها مملو از آگاهی و معانی پیرامون پدیده طلاق بوده است.
فردی یا اجتماعی بودن حجاب از منظر قرآن(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
یکی از مسائل مطرح درباره حجاب، فردی یا اجتماعی بودن آن است که دو دیدگاه متفاوت درباره آن ارائه شده است: برخی حجاب را امری فردی قلمداد کرده و مداخله حکومت اسلامی در امر حجاب را مجاز ندانسته و گروهی آن را امری اجتماعی تلقی کرده، تأکید می کنند: نه تنها حکومت اسلامی مجاز به دخالت است، بلکه حتی وظیفه اوست. پژوهش حاضر به روش توصیفی تحلیلی و با هدف بررسی این مسئله از دیدگاه قرآن صورت داده شده و حاکی از آن است که مفهوم «امر فردی» و «امر اجتماعی» مربوط به دو حوزه جداگانه است: یکی حوزه رفتار و دیگری حوزه حکم شرعی، و در هر دو حوزه تعریف و معیار مشخصی دارند. دلایل و شواهد قرآنی بیانگر آن است که حجاب، هم به مثابه «رفتار اختیاری زنان» و هم به منزله «حکم شرعی» دارای معیارهای امر اجتماعی است، نه امر فردی و بدین روی، حجاب از دیدگاه قرآن امری اجتماعی و در حیطه دخالت حکومت اسلامی است.
بررسی تطبیقی مولفه های هویت مکان در فضای خیابانی آبرسان و شریعتی تبریز(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و برنامه ریزی سال ۲۶ پاییز ۱۴۰۱ شماره ۸۱
1 - 23
حوزههای تخصصی:
هویت مکان پیش نیاز و پیش شرطی برای انسجام اجتماعی، شکل گیری و تقویت فرهنگ مدنی و دموکراتیک، همچنین محیطی جهت ایجاد نشاط و حیات شهری پایدار در سطوح کنش های فردی و اجتماعی شهروندان در متن فضا را دارد. هدف این مقاله بررسی تطبیقی مولفه های هویت مکان در فضای خیابانی آبرسان و شریعتی شهر تبریز است. مقاله حاضر از نظر هدف کاربردی و از نظر روش توصیفی تحلیلی و همبستگی می باشد. داده ها با استفاده از منابع اسنادی (کتابخانه ای) و مطالعات میدانی (پرسشنامه محقق ساخته) گردآوری شده است. جامعه آماری این پژوهش شامل کل کاربران هر دو خیابان مورد مطالعه بوده است که در این میان تعداد 400 نفر به عنوان حجم نمونه مشخص و تعیین گردید. نمونه های تحقیق با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی ساده در دو فضای خیابانی آبرسان و شریعتی انتخاب شدند. جهت تحلیل داده ها از آزمون لون و تی تست دو نمونه ای مورد استفاده قرار گرفته است. نتایج کلی یافته ها که مبنای آن، نظریات کاربران فضای هر دو خیابان مورد مطالعه هست، نشان دهنده این امر است که از مولفه های چهار گانه (الگوهای شهرسازی، طراحی شهری، اجتماعی، و حسی و ادراکی) در قالب ده مقوله مورد بررسی هویت مکان، در حالت کلی خیابان شریعتی در بافت سنتی شهر تبریز بیشتر از آبرسان در بافت مدرن، هویت مکان را تولید می کند.
نسبت امر اجتماعی و امر طبیعی؛ همزیستی یا تقابل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با در نظر گرفتن مسأله نسبت امر اجتماعی با امر طبیعی به طور عام و نسبت نظام معیشتی با محیط زیست به طور خاص، در پی فهم فرآیندهای همزیستی و تقابل این دو در بستر زندگی روزمره اجتماعات محلی است. در این زمینه با اتخاذ رویکرد پدیدارشناسانه و با انجام مصاحبه های عمیق و بحث های گروهی متمرکز، تجربه زیست کنشگران محلی از تعامل انسان با طبیعت بر مبنای مفهوم «کار» مورد پرسش قرار گرفته است. یافته ها حاکی از آن است که نسبت امر اجتماعی و امر طبیعی در بستر زندگی روزمره سه رویکرد «همزیستی، تعامل بهره بردارانه و تقابل» را در پی داشته است. این فرآیند به گونه ای رخ داده است که امروزه تأمین معیشت بیشترین فشار را بر طبیعت وارد می کند و این تقابل بیشتر از هر زمان دیگری نمود پیدا کرده است. بنابراین توصیه می شود؛ با آگاهی دهی و جامعه پذیری زیستی کنشگران اجتماعی، استفاده و مراقبت از طبیعت را با توجه به شاخص های الگوی معیشت پایدار، به عنوان یک خواسته و اراده جمعی تبدیل شود؛ به طوری که اقدام جمعی و مسؤولیت پذیر از سوی همه افراد و نهادها، عامل پاسداری از محیط زیست تلقی شود؛ زیرا اقدام یک جانبه دولت و نهادهای مربوطه چندان کارآمد نیست و یا در بدترین حالت، نتیجه ی معکوس و منفی خواهد داشت.
چیستی روش شناسی رئالیسم انتقادی؛ ماهیت و فرآیند
مکتب رئالیسم انتقادی بر اساس هستی شناسی و معرفت شناسی ویژه ای که دارد برای مطالعه پدیده های اجتماعی و شناسایی مکانیسم های مولد زیربنایی این پدیده ها و رویدادها واجد روش شناسی خاصی است. این روش شناسی که در پی شناسایی این مکانیسم ها و سازوکارها است، یک روش شناسی چندمرحله ای است که در هر مرحله می کوشد تا یک گام به شناسایی و آشکارساز این مکانیسم ها نزدیک تر شود. اگرچه چند نسخه برای روش شناسی مبتنی بر رئالیسم انتقادی معرفی شده است اما آنچه روی بسکار تحت عنوان RRREIC و آنچه دنرمارک و همکاران در قالب روش شناسی شش مرحله ای ارائه کرده اند، هم جامعیت بیشتری دارند و هم برای مطالعه موضوعات و پدیده های اجتماعی در پژوهش های عینیکاربردی ترند. لذا در این مقاله کوشش می شود تا ابتدا ماهیت، مراحل و فرآیند روش شناسی رئالیسم انتقادی معرفی شود، سپس با ذکر مثال، کاربرد این روش شناسی در ارتباط با موضوعات انضمامی بیشتر آشکار شود. جهت نیل به این هدف می کوشم این روش شناسی را با روش شناسی نامینالیستی، به عنوان نقطه مقابل آن، مقایسه کنم تا درک بهتری حاصل شود. همچنین، می کوشم نشان دهم روش شناسی رئالیسم انتقادی چگونه می تواند به تحلیل و تبیین دقیق تر و ژرف تر مسائل اجتماعی ایران کمک کند. به طور خلاصه، مراحل شش گانه روش شناسی رئالیسم انتقادی شامل «توصیف»، «تصریح تحلیلی»، «استفهام/ بازتوصیف نظری»، «پس کاوی»، مقایسه میان نظریه ها و انتزاع های مختلف» و «عینی سازی و زمینه مندی». رئالیسم انتقادی و، به تبع آن، روش شناسی این مکتب، به سبب اصالتی که برای پدیده های اجتماعی، مکانیسم ها و سازوکارهای فرافردی قائل است، می تواند به احیای امر اجتماعی در مقابل امر فردی نیز کمک آشکاری کند.
آسیب شناسی سیاست گذاری در ایران؛ با تاکید بر امر اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
راهبرد اجتماعی فرهنگی سال ۱۲ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴۹
1221 - 1250
حوزههای تخصصی:
از زمان تکوین دولت شبه نوین در ایران، فقدان رویکرد جامع به امر توسعه و سیطره تدریجی خوانش هایی از حکمرانی که دولت محور و جامعه گریز تعریف شده اند، موجب از رونق افتادن امر اجتماعی شده است. مقاله حاضر که با موضوع «آسیب شناسی سیاست گذاری در ایران؛ با تأکید بر امر اجتماعی» تهیه شده، هدف خود را واکاوی مهم ترین عواملی که به طرد امر اجتماعی از حوزه سیاست گذاری می انجامد قرار داده است؛ امری که با استفاده از نظریه های پساتوسعه و بهره بردن از مدل نهادی در سیاست گذاری اجتماعی و با استفاده از روش توصیفی تحلیلی و مطالعات اسنادی دنبال شده است. نتایج این پژوهش بیانگر آن است که به لحاظ سیاستی، «کمبود توجه به ملاحظه های اجتماعی در سیاست گذاری های رسمی»، «مقررات زدایی در عرصه های مختلف»، «کاهش مسئولیت پذیری دولت در ارائه خدمات اجتماعی» و «ممانعت از تشکل یابی جامعه»، زمینه های طرد امر اجتماعی از حوزه سیاست گذاری را فراهم آورده اند و به لحاظ نظری نیز خوانشی خاص از نظریه «تقسیم معرفت»، سیطره «فردگرایی روش شناختی»، تقلیل انسان به «انسان اقتصادی»، «بسط منطق سود و زیان به اخلاقی ترین حوزه های اجتماعی»، تأکید بر «نظم خودجوش و غیرقابل فهم نهادهای اجتماعی» و «تفکیک قواعد فرهنگی بین حوزه های کوچک و کلان اجتماعی» به امکان ناپذیر بودن فهم منطق درونی پدیده های اجتماعی و عدم امکان سیاست گذاری های عمومی در حوزه اجتماعی می انجامد.