چکیده

مکتب رئالیسم انتقادی بر اساس هستی شناسی و معرفت شناسی ویژه ای که دارد برای مطالعه پدیده های اجتماعی و شناسایی مکانیسم های مولد زیربنایی این پدیده ها و رویدادها واجد روش شناسی خاصی است. این روش شناسی که در پی شناسایی این مکانیسم ها و سازوکارها است، یک روش شناسی چندمرحله ای است که در هر مرحله می کوشد تا یک گام به شناسایی و آشکارساز این مکانیسم ها نزدیک تر شود. اگرچه چند نسخه برای روش شناسی مبتنی بر رئالیسم انتقادی معرفی شده است اما آنچه روی بسکار تحت عنوان RRREIC و آنچه دنرمارک و همکاران در قالب روش شناسی شش مرحله ای ارائه کرده اند، هم جامعیت بیشتری دارند و هم برای مطالعه موضوعات و پدیده های اجتماعی در پژوهش های عینیکاربردی ترند. لذا در این مقاله کوشش می شود تا ابتدا ماهیت، مراحل و فرآیند روش شناسی رئالیسم انتقادی معرفی شود، سپس با ذکر مثال، کاربرد این روش شناسی در ارتباط با موضوعات انضمامی بیشتر آشکار شود. جهت نیل به این هدف می کوشم این روش شناسی را با روش شناسی نامینالیستی، به عنوان نقطه مقابل آن، مقایسه کنم تا درک بهتری حاصل شود. همچنین، می کوشم نشان دهم روش شناسی رئالیسم انتقادی چگونه می تواند به تحلیل و تبیین دقیق تر و ژرف تر مسائل اجتماعی ایران کمک کند. به طور خلاصه، مراحل شش گانه روش شناسی رئالیسم انتقادی شامل «توصیف»، «تصریح تحلیلی»، «استفهام/ بازتوصیف نظری»، «پس کاوی»، مقایسه میان نظریه ها و انتزاع های مختلف» و «عینی سازی و زمینه مندی». رئالیسم انتقادی و، به تبع آن، روش شناسی این مکتب، به سبب اصالتی که برای پدیده های اجتماعی، مکانیسم ها و سازوکارهای فرافردی قائل است، می تواند به احیای امر اجتماعی در مقابل امر فردی نیز کمک آشکاری کند.

تبلیغات