با ظهور شرف الدین محمد بن سعید بوصیرى و سرودن قصیده معروفش ""برده "" و تأثیر شگرف آن بر حوزه های ادبى، دیگر شاعران مدیحه سراى نبوى به پیروى از آن پرداختند و قصاید مدیحه نبویه را همچون برده در بحر بسیط و روی میم سرودند و بدین ترتیب قصاید بدیعیه شکل گرفت، قصایدى که در هر بیت آن یک یا چند نوع صنعت بدیعى بکار رفته است. در این بین صفى الدین حلى شاعر پرآوازه قرن هفتم هجرى با سرودن قصیده بدیعیه اش و روی میم، در میان دیگر بدیعیه سرایان برجستگى ویژه اى یافت، چنانکه از سوى مورخین هم عصر خود همچون ابن شاکرکتبى و عسقلانى و تاریخ نگاران معاصر مانند: محمود رزق سلیم و... به عنوان مبدع و مکمل علم بدیع شناخته شد. در حالیکه در ا ین میان شخصیت ادیبى حاذق چون ""شیخ ابراهیم تقى الدین کفعمى ""که وى نیز صاحبه بدیعیه ارزشمندى است که خود به شرح آن پرداخته، مغفول مانده است.