مطالب
نمایش ۲۰۱ تا ۲۲۰ مورد از کل ۳۰۳ مورد.
منبع:
معماری اقلیم گرم و خشک سال هشتم بهار و تابستان ۱۴۰۰ شماره ۱۳
217 - 241
حوزه های تخصصی:
مفهوم پدافند غیرعامل، دربردارنده اصولی است که ضمن افزایش توان دفاعی، به کاهش آسیب پذیری در برابر بحران ها منجر می شود. اگرچه امروزه با پیشرفت جوامع و تغییر شکل مخاطرات، مؤلفه های پدافند غیرعامل دچار دگرگونی هایی شده، اما برخی تدابیری که در ادوار تاریخی برای طراحی شهرها، روستاها و عناصر معماری اندیشیده می شد، با مؤلفه های امروزیِ پدافند غیرعامل اشتراک هایی دارد. قلعه تاریخی مورچه خورت نیز به عنوان یک بافت تاریخی پابرجا، امکان مطالعه اصول پدافند غیرعامل در ادوار گذشته را فراهم می سازد. پرسش ها اینست که مؤلفه های پدافند غیرعامل در قلعه تاریخی مورچه خورت کدامند؟ این مؤلفه ها چگونه در سازمان فضایی و کالبدی قلعه مورچه خورت نمود یافته اند؟ هدف مقاله، معرفی مؤلفه ها و ویژگی های پدافند غیرعامل در قلعه تاریخی مورچه خورت به عنوان یکی از نمونه های شاخص و پابرجا از مجتمع های زیستی مرکز ایران و بررسی چگونگی کاربرد این مؤلفه ها در طراحی سازمان فضایی و عناصر معماری آن است. داده های مرتبط با مبانی پدافند غیرعامل به شیوه اسنادی گردآوری شده و ویژگی های معماری قلعه مورچه خورت به شیوه میدانی مستندنگاری شده است. این پژوهش به عنوان یک پژوهش کیفی، به شیوه توصیفی تحلیلی به انجام رسیده و تحلیل ها برای دو مقوله سازمان فضایی و عناصر معماری به طور جداگانه صورت گرفته است. نتایج نشان می دهد سازمان فضایی قلعه تاریخی مورچه خورت از عواملی مانند سهولت تأمین نیازهای حیاتی در هنگام مخاطرات، طراحی غیرمتمرکز بافت مسکونی، بافت محصور و تدافعی و فشرده و ایجاد راه های گریز تأثیر پذیرفته است. همچنین، گذرها و معابر پیچ درپیچ و منتهی به بن بست از جمله مصادیقِ اصل فریب در سازمان فضایی قلعه مورچه خورت است. از نظر ویژگی های عناصر معماری نیز تدابیری مانند دسترسی زاویه دار به درون فضاها، اتاقی در بالای ورودی ها برای کنترل رفت و آمد، کوچ ه ه ای دردار و بن بست، پایین بودن سطح حیاط نسبت به م عابر اطراف، ایج اد بازش و در ارتف اع ب الا و مقاوم سازی بناها از طریق اتصال و همجواری سازه ها به منظور کاهش آسیب پذیری و حفظ ایمنی ساکنان در قلعه مورچه خورت اندیشیده شده است. درون گرایی و نماهای ساده در معماری واحدهای قلعه مورچه خورت در راستای اصل فریب و ویژگی هایی مانند مخفیگاه ها، ورودی های زاویه دار و همرنگ بودن مصالح با محیط در راستای اصل پوشش در عناصر معماری قلعه دیده می شود.
تحلیل رفتار باد در تهویه طبیعی مسکن بومی روستای قلعه نوی سیستان به کمک CFD(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مسکن و محیط روستا دوره ۳۶ بهار ۱۳۹۶ شماره ۱۵۷
۳۶-۲۱
حوزه های تخصصی:
امروزه افزایش آلودگی های زیست محیطی در اثر استفاده از سوخت های فسیلی برای تأمین آسایش حرارتی، یکی از معضلات این حوزه به شمار می رود. با رجوع به معماری گذشته می توان دریافت که تأمین تهویه طبیعی با بهره گیری حداکثری از نیروهای طبیعی (در این مقاله: باد) صورت می گرفته است. بنابراین می توان این گونه برداشت کرد که استفاده از روش های بومی به نوبه خود می تواند حل کننده مسائل و معضلات به وجود آمده در حوزه تهویه مطبوع بناهای جدید گردد. این مقاله گونه های مختلف اتاق در مسکن بومی موجود در روستای قلعه نوی سیستان را (که در نتیجه مطابقت با شرایط طبیعی منطقه و تأمین آسایش حرارتی در نسبت با فضای بیرون شکل گرفته اند) شناسایی کرده و رفتار باد در هریک از گونه ها را به لحاظ تهویه طبیعی مورد تحلیل و بررسی قرار داده و در نهایت گونه بهینه از نظر تهویه طبیعی انتخاب نموده است. در این پژوهش، ابتدا با استفاده از روش تحقیق کیفی، به صورت توصیفی- تحلیلی و با تکیه بر برداشت های میدانی از خانه های بومی روستای قلعه نو، به شناسایی و بررسی روش های استفاده از باد در مسکن بومی پرداخته شد و در ادامه به کمک مدل سازی CFD، با انتخاب گونه های غالب اتاق از نظر نحوه تهویه طبیعی، تحلیل رفتار باد در این گونه ها با استفاده از روش تحقیق شبیه سازی به وسیله نرم افزارهای Gambit 2.4.6 (جهت ساخت هندسه مسکن و ایجاد شبکه مش) و Ansis fluent 15 (جهت تحلیل رفتار باد) انجام گرفته است. به منظور اعتبارسنجی پژوهش، به کمک بادسنج دیجیتال، اندازه گیری های محیطی در محل انجام شده است. در نتیجه تحلیل ها، اتاق هایی که دارای کشیدگی شمال شرقی- جنوب غربی و در جهت عمود بر باد غالب منطقه بوده و از تمام عناصر بومی مانند «کُلَک» در سقف، دریچه های مشبک و «صورک» در دیوار جبهه شمال غربی با پراکندگی مناسب در سطح دیوار، جهت تهویه مطبوع بهره برده است به عنوان گونه بهینه اتاق در مسکن بومی انتخاب می شود ولی با توجه به محدودیت در ساخت کلک، در مسکن جدید تنها می توان از صورک و دریچه های مشبک استفاده کرد.
شمال غرب ایران در دوره هخامنشی در پرتو یافته های باستان شناختی قلعه قوناق قیران(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
پیام باستان شناس سال ۱۱ بهار و تابستان ۱۳۹۳ شماره ۲۱
71 - 91
حوزه های تخصصی:
منطقه شمال غرب ایران در هزاره اول پ.م نقش مهمی در انجام مراوادت، فرهنگی، اقتصادی و سیاسی ایران با سرزمینهای پیرامونی ایفا می کرده است. با توجه به اهمیت بالای منطقه، ابهامات زیادی در شناخت ویژگی ها و تعاملات فرهنگی این منطقه به ویژه در دوران هخامنشی و اشکانی وجود دارد. معرفی و تحلیل باستان شناختی هر چه بیشتر یافته های فرهنگی گذشته و جدید می تواند سهم زیادی در روشن ساختن ابهامات فرهنگی منطقه داشته باشد. قلعه قوناق قیران از معدود محوطه های مربوط به دوره هخامنشی در استان اردبیل است. این قلعه بزرگترین استقرار دارای ظروف منقوش مثلثی مربوط به دوره هخامنشی در دشت اردبیل است که تا کنون بررسی و کاوش نشده است. بررسی باستان شناختی قلعه قوناق قیران به شیوه روشمند و با اجرای عملیات نقشه برداری نمونه برداری مستندسازی و تحلیل یافته ها انجام شد. هدف، مطالعه ۲۵٪ داده های فرهنگی داخل کارگاه های سطح قلعه بود. از آنجایی که هدف اصلی این پروژه شناخت ویژگی های ظروف منقوش مثلثی بود، پس از طبقه بندی سفال ها و گزینش نمونه های شاخص مطالعه و مقایسه تطبیقی آن ها با دیگر محوطه های هم زمان در داخل و خارج ایران انجام شد از این قلعه همچنین سفال های منقوش سبک اردبیل و سفالهای لعاب دار با لعاب سبز متعلق به دوره سلجوقی به دست آمد که نشانگر توالى استقرار در آن است. ویژگی های بارز معماری دفاعی قلعه قوناق قیران و شرایط محیطی و توپوگرافیک آن نشان از اهمیت و جایگاه سیاسی این محوطه دارد.
مکان یابی محل دفن بهداشتی زباله های روستایی مورد: دهستان قلعه دره سی شهرستان ماکو(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از ابعاد مهم توسعه پایدار، مساله حفاظت از محیط زیست و منابع آن است، به طوری که سایر ابعاد توسعه نیز در ارتباط مستقیم و غیرمستقیم با این بُعد قرار دارد. قسمت اعظم منابع طبیعی کشور در قلمرو روستاها واقع شده و نگهداری و تقویت این منابع جزء الزامات توسعه پایدار قلمداد می شود. مدیریت صحیح و مکان یابی زباله های روستایی از اقدامات اساسی در راستای حفاظت از محیط زیست روستاها به شمار می آید. در محیط های نرم افزاری GIS روش های مختلفی از قبیل BOOLEAN، FUZZY، WLC و OWA برای تلفیق اطلاعات و مکان یابی دفن زباله وجود دارد،از آن جایی که روش OWA (الگوریتم میانگین مرتب شده وزنی) دارای انعطاف پذیری بالائی بوده و به نوعی تکامل یافته روش های دیگر است، بنابراین می تواند نتایج دقیق تری را به دست دهد. در این تحقیق با استفاده از منطق فازی و روش OWA در محیط سیستم اطلاعات جغرافیایی (GIS) به مکان یابی دفن زباله در دهستان قلعه دره سی اقدام گردید. برای این کار از 11 شاخص استفاده شد و نتایج حاصل از تحقیق با استفاده از حالت های مختلف روش OWA در هفت کلاس مدل سازی گردید. با بررسی نقشه های مختلف ایجاد شده در وضعیت های مختلف روش OWA آشکار شد که از بین آن ها وضعیت «ریسک کم و دارای توازن» با بیشترین دقت همراه بوده است؛ به طوری که طبق همین وضعیت 515/21 کیلومتر مربع از محدوده دهستان به عنوان بهترین کلاس ها برای دفن زباله تشخیص داده شد.
معرفی، طبقه بندی و ساختارشناسی کاشی های زرین فام یافت شده از قلعه دختر شهر کرمان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در آواربرداری و مرمت قلعه دختر کرمان از سال 1395 تا 1397 قطعات زیادی کاشی زرین فام کشف شد. برپایه طرح ها و رنگ های متفاوت، به نظر می رسید این کاشی ها، تولیدات چند منطقه هستند. اما کشف همه آنها از یک کانتکست باستان شناسی، نگارندگان را بر آن داشت با ساختارشناسی بر پایه مطالعات آزمایشگاهی، منشاء این تولیدات را پیشنهاد کنند. پرسش ها اینست که این کاشی ها چه ویژگی هایی دارند و محتوای نقوش و کتیبه های آنها چیست؟ رابطه کاشی ها با قلعه دختر چیست و منابع تأمین مواد اولیه آنها بر اساس آزمایش های تجزیه عنصری کجاست؟ هدف اینست که با تطبیق نتایج آزمایشگاهی و ویژگی های ظاهری کاشی ها، ابهامات درباره منشأ آنها زدوده و شاخصه های تولیدات زرین فام کرمان در مقایسه با نواحی دیگر تبیین شود. در مرحله نخست، طبقه بندی کاشی ها صورت گرفت و با استناد به تاریخ 661 هجری در کتیبه یکی از کاشی ها، تاریخ گذاری نسبیِ سایر نمونه ها پیشنهاد شد. کتیبه کاشی ها شامل اشعار و عبارات رایج در کاشی های هم دوره در سایر نقاط ایران است. همچنین، احتمالاً کاشی ها در تختگاه قلعه دختر کاربرد ثانویه یافته اند و کاربرد اولیه آنها مرتبط با بخش های دیگرِ قلعه دختر یا بناهای قراختایی در کرمان است. نتایج آنالیز عنصری بدنه و لعاب 11 قطعه کاشی با روش های میکروپیکسی و میکروسکوپ الکترونی و مقایسه با نتایج آنالیز سایر نمونه های ایران نشانگر برخی عناصر متفاوت در لعاب و خمیره کاشی هاست. از جمله منیزیم که تاکنون تنها در نمونه های قلعه دختر با درصد وزنی بالایی اندازه گیری شده و احتمالاً از معادن درّه آشین در نزدیکی جیرفت تأمین شده است. همچنین درصد وزنیِ عناصر زرین فام های قلعه دختر و نواحی دیگر ایران تفاوت های زیادی دارند. بنابراین به نظر می رسد مواد اولیه کاشی های قلعه دختر بومی بوده و از استان کرمان تأمین شده است. احتمالاً هنرمندان جیرفت پس از رویدادهای سیاسی اواخر سده ششم و افول جیرفت در سده هفتم هجری، به کرمان مهاجرت نموده و به تولید زرین فام ادامه داده اند.
معماری بنای مکشوف در تپه زیویه، قلعه یا نیایشگاهی در هزاره اول قبل ازمیلاد «غرب ایران»
حوزه های تخصصی:
غرب ایران در هزاره اول قبل ازمیلاد سرشار از رخدادهای تأثیرگذار در زمان حکومت های آشور و اورارتو بود. در این برهه تاریخی، حکومت محلی ماناها همواره ازطرف آشوریان و اورارتوها مورد هجوم قرار می گرفت. در این میان نیاز به دفاع از سرزمین، ماناها را مجبور به ساخت بناهای مستحکم برای جلوگیری از غارت و تخریب کرد. گویا در این زمان، سازه ای بزرگ در محل موسوم به «تپه زیویه» ایجاد شد که ازطرف محققین به عنوان «قلعه» یا «کاخ-دژ» معرفی شده است. در این مقاله با توجه به ساختار اصلی بنای زیویه و نیز گورستان های فراوان در اطراف این بنا، پیشنهاد شده که به کاربری زیویه به عنوان «نیایشگاهی بزرگ» نیز توجه شود. با نگاهی دقیق تر به این بنا و محوطه های یافت شده در اطراف تپه زیویه می توان گفت که در این برهه، ماناها جدای از ساختن قلعه، بناهایی نیز برای انجام مراسم آئینی و تشریفاتی ساخته اند که کاربرد نیایشگاهی داشته اند و باید این مورد را نیز درنظر داشت که در هر حکومتی دین و فرایض دینی از نکات مهمی است که موردتوجه دولت ها بوده است. پرسش مهمی که می توان مطرح کرد این است که اگر کارکرد بنای مکشوف در زیویه، قلعه نباشد پس کاربری اصلی این بنا چیست؟ با این توضیح نگارندگان تلاش کرده اند تا در این مقاله این فرضیه را مطرح نمایند که کاربری احتمالی بنای تپه زیویه به عنوان نیایشگاهی درحدود سده های ۹ تا ۷ ق.م. در غرب ایران بوده است. در این مقاله با رویکردی تحلیلی-تاریخی و با بهره گیری از مطالعات میدانی و کتابخانه ای به کارکرد اصلی بنا و بررسی داده ها و ارتباط آن ها پرداخته شده است.
توصیف و تحلیل واژه بست های ضمیری گروه فعلی ماضی در گویش سه قلعه با رویکرد بهینگی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش پیش رو توصیف و تحلیل واژه بست های ضمیری گروه فعلی ماضی با رویکرد بهینگی در گویش سه قلعه است. گویش سه قلعه از گویش های کهن زبان فارسی واقع در شهرستان سرایان استان خراسان جنوبی می باشد. روش مورد استفاده در این پژوهش به صورت توصیفی -تحلیلی است. بدین منظور، ۱۰ گویشور مرد، مسن و کم سواد به صورت تصادفی انتخاب شده اند و داده های زبانی با استفاده از ضبط گفتار و مصاحبه جمع آوری شد. سپس، داده های موردنظر از جمله های ضبط شده استخراج و براساس الفبای آوایی بین المللی آوانگاری و انواع فعل ماضی در این گویش طبقه بندی، توصیف و واژه بست های ضمیری آن ها تعیین شدند. در گام بعدی، محدودیت های به کاررفته در پیکره زبانی بر اساس محدودیت های پشنهادی آندرسن (1994) جهت تعیین جایگاه واژه بست استخراج شدند. در نهایت، محدودیت های استخراج شده در تابلوهای مخصوص نظریه بهینگی توصیف و تحلیل شدند. بر اساس تحلیل های انجام شده می توان نتیجه گرفت در همه انواع فعل ماضی به غیر از فعل ماضی التزامی، محدودیت «حضور واژه بست در چپ ترین لبه حوزه» Leftmost(cli))) بی رقیب است، اگرچه در فعل ماضی مرکب رتبه بندی محدودیت ها متفاوت با فعل ماضی ساده است. در فعل ماضی التزامی جهت تعیین جایگاه بهینه واژه بست، محدودیت «عدم حضور واژه بست در ابتدای حوزه واجی» (NonInitial(cli)) دارای بالاترین رتبه و تخطی از آن مهلک محسوب می شود. بنابراین رقابت بین محدویت ها در این گویش نشان می دهد که واژه بست ها جهت میزبان گزینی در فعل ماضی از هر سه جایگاه استفاده می کنند که انعطاف پذیری این گویش را در مورد واژه بست گزینی در گونه فعل ماضی نشان می دهد.
مسکن و پَشتونوالی: نگرشی به ارزش های قومی در معماری خانه های قلعه ای پشتون های افغانستان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پَشتونوالی را ایدئولوژی و نظامنامه ی قبیله ای قوم پشتون دانسته اند که تمامی وجوه حیات قومی ایشان را هدایت کرده است. لذا مطالعه مفاهیم و محتوی آن برای شناخت شیوه و محیط زندگی آنها اهمیت می یابد. با وجود این، عواملِ فرهنگ قومی موثر بر محیط انسان ساختِ افغانستان که تکثر فرهنگی مشخصه بارز آن است کمتر مطالعه شده است. لذا سعی شده با تشریح پشتونوالی به تعیین اثر آن بر الگوی معماری خانه ی قلعه ای پشتون های افغانستان پرداخته شود. بنابراین نخست با روش تحقیق تحلیلی– توصفی چهارچوب نظری تدوین و محتوی پشتونوالی بررسی شده، سپس یافته ها در رابطه با خانه قلعه ای پشتون(قَلا)، به روش مطالعه تطبیقی و استدلال منطقی در قالب چهارچوب نظری، تحلیل و نتایج به صورت جدولی که سطوح و لایه های پنهان پشتونوالی را در ارتباط با این الگو و به صورت سلسله مراتبی مشخص می کند، ارائه گردید. مطالعه نشان داد پشتونوالی نظامنامه ای ارزشی است و از طریق مفاهیمی هنجاری در زندگی و معماری پشتون ها نمود پیدا می کند. در این میان استقلال، مِلمَستیا، ناموس و سِیالی مفاهیمی اند که اثر ملموس تری بر الگوی قلا ها داشته اند.
ارزیابی قابلیت شاخص های ژئومورفومتری در استخراج نقشه شبکه آبراهه (مطالعه موردی: حوزه سه قلعه-همبو سرایان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مدل های رقومی ارتفاعی به عنوان یکی از مهم ترین داده ها در جهت استخراج عوارض مختلف و تحلیل های رقومی عوارض سطح زمین می باشند. پردازش رقومی این اطلاعات بر مبنای انجام محاسبات ریاضی و اعمال معادلات عددی بر روی مدل رقومی ارتفاعی می باشد. ساختار ماتریسی این مدل ها امکان شبیه سازی اشکال هندسی مختلف را با استفاده از این داده ها فراهم می آورد که در علوم مختلف، ازجمله هیدرولوژی کاربرد دارند. شبکه آبراهه ها، یکی از مهم ترین عناصر مطالعات هیدرولوژی می باشد. استخراج شبکه آبراهه ها از منابع مختلفی همچون عکس های هوایی، تصاویرماهواره ای و نقشه های توپوگرافی امکان پذیر است. هدف از این مطالعه امکان سنجی استفاده از شاخص های ژئومورفومتری در جهت استخراج خودکار آبراهه ها می باشد. در این مطالعه از انواع مدل های رقومی ارتفاعی موجود شامل داده های SRTM، مدل های رقومی ارتفاعی مستخرج از تصاویر ماهواره ای ASTER و مدل های رقومی مستخرج از نقشه توپوگرافی 25000، استفاده و شبکه آبراهه حاصل از آن با شبکه آبراهه مبنا که از تکمیل و تدقیق شبکه ی آبراهه ی موجود در نقشه توپوگرافی 25000 به دست آمد، مقایسه شد. کانال، به عنوان یکی از اجزای ژئومورفومتری می باشد. اجزای مختلف ژئومورفومتری شامل چاله، مسیر عبور، قله، خط الرأس، کانال و سطح صاف و پارامترهای مختلف ژئومورفومتری شامل انحنای سطح، انحنای طول، انحنای متقاطع، انحنای مقطع، تانژانت انحنا، انحنای کل و انحنای عمومی می باشد. نتایج این تحقیق نشان داد؛ استخراج کانال ها با استفاده از مشتقات جزئی بر روی مدل رقومی ارتفاع با پیکسل سایز 10 متر، دارای بیشترین تشابه با نقشه های واقعیت زمینی آبراهه ها می باشد. در این مطالعه فرض بر این بود که با توجه به اینکه برخی از پارامترهای ژئومورفومتری بیانگر مقادیر انحنا می باشد، این مقادیر انحنا می تواند مشابه عارضه دره بوده و مرکز این عوارض به عنوان آبراهه در نظر گرفته شود؛ که نتایج به دست آمده، تحقیق این فرض را تائید نکرد. ولی در بین اجزای ژئومورفومتری، پارامتر کانال و نقشه پارامتر مذکور، با ابعاد پیکسل 10 متری، بیشترین تشابه را با شبکه آبراهه منطقه دارد.
شیوه های تدفین پیش از تاریخ در استقرار قلعه خان (خراسان شمالی) با تاکید بر عصر مفرغ(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
پیام باستان شناس سال ۸ بهار و تابستان ۱۳۹۰ شماره ۱۵
57 - 72
حوزه های تخصصی:
شیوه های تدفین و موقعیت مکانی آن نسبت به استقرار از شاخص های عصر مفرغ است. تدفین و سنت های آن در عین حال یکی از مدخل های مسائل انتزاعی در باستان شناسی است. استقرار قلعه خان استقراری متمرکز در استان خراسان شمالی و در محدوده شهر آشخانه است. در استقرار قلعه خان دو فصل پژوهش انجام شد. فصل نخست گمانه زنی به منظور لایه نگاری بوده و طی آن کاوش عمودی عملی شد. فصل دوم تعیین عرصه و پیشنهاد حریم بوده و گمانه زنی در حاشیه های استقرار انجام شد. از اهداف اداری – پژوهشی فصل دوم در درجه نخست تعیین عرصه محوطه و پیشنهاد حریم آن به منظور حفاظت های فیزیکی از اثر بود. در این فصل تعداد ۲۷ گمانه در همه جهات محوطه ایجاد شد؛ تهیه نقشه محدوده گسترش آثار، شناسایی آثار مربوط به عصر آهن در بافتار اصلی که قبلاً در لایه نگاری بدست نیامده بود، شناسایی گورستان عصر مفرغ و در نتیجه کسب اطلاعات کلی از سنت های تدفین در این دوره، از دستاوردهای مهم این پژوهش بود. بطور کلی در کناره استقرار و در غرب آن در دو گمانه آثار تدفین های عصر مفرغ شناسایی شد. در گمانه های ۲۲ و ۲۴ آثار سه تدفین بدست آمد. همراه این تدفین ها هدایای گور نیز دفن شده بود. این مقاله توصیفی از آثار مربوط به گورستان عصر مفرغ در استقرار قلعه خان و تجزیه و تحلیل موقعیت مکانی آن نسبت به استقرار است.
تطور روستاهای دیروز در شهرهای امروز، گونه ای نوپدید از اسکان غیر رسمی؛ مورد قلعه آبکوه مشهد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در دهه های اخیر که اغلب شهرهای بزرگ کشور با گسترش افقی روبه رو بوده اند، ضمیمه شدن روستاهای پیرامون شهرها به شهر امری معمول بوده است. برخی از این روستاها، که اغلب بر سر مالکیت آنها، تعارض وجود داشته و دارای ریشه های عمیق اجتماعی و تاریخی می باشند، به آسانی خود را با بافت جدید شهر تطبیق نداده اند. این محدوده ها که در گذشته روستاهایی فعال و پر جمعیت بوده اند و اکنون در درون متن اصلی شهر قرار گرفته اند. بعضا به نمونه هایی خاص از اسکان غیر رسمی تبدیل گشته اند که با نوع رایج اسکان غیر رسمی که اغلب در حاشیه شهرها، رشد می کند تفاوت های زیادی دارد. در جمع بندی مطالعات نظری، رشد این سکونتگاه ها در درون شهرها (نه در حاشیه آن)، و به دلیل عدم توانایی برنامه ریزی و مدیریت شهری در پیش نگری و عرضه زمین کافی برای اقشار کم درآمد بوده است. مهمترین ویژگی های عمومی اغلب این سکونگاه ها، همزمانی رشد آنها با اعمال ضوابط طرح های شهری، عدم وجود تصرف عدوانی در آنها و این که برخی از ساکنین آنها، قبلا در بافت رسمی شهر ساکن بوده اند، می باشد.در این مقاله، بافت قلعه آبکوه مشهد که در گذشته روستایی در حاشیه شهر مشهد بوده است، به صورت موردی بررسی شد. منشا شکل گیری هسته اولیه این روستا، احتمالا به حدود سال 1100 شمسی باز می گردد. در حال حاضر، روستاهای متصل به هم سعدآباد و آبکوه مجموعه سکونتگاهی یکپارچه ای را معروف به محله قلعه آبکوه با بافتی ارگانیک، نسبتا فرسوده و بسیار متراکم در مرکز جغرافیایی شهر مشهد شکل داده اند.سابقه سکونت ساکنین فعلی قلعه آبکوه، به طور متوسط حدود 22 سال می باشد. تعداد زیادی از ساکنین نیز از بدو تولد در این محله بوده اند. روابط خویشاوندی مستحکمی بین اغلب ساکنین وجود دارد، به طوری که 56 درصد ساکنین بیش از 4 خویشاوند در قلعه آبکوه دارند. تمایل به ادامه سکونت در این محله نیز زیاد می باشد و بیش از 72 درصد علاقمند به ادامه سکونت در این محله هستند. طرحی که در این محدوده ملاک عمل شهرداری بوده و بر مبنای آن برای معدود قطعاتی که دارای سند هستند، پروانه صادر می شود، طرح تفصیلی سال 1354 مشهد معروف به طرح خازنی است. این طرح به دلیل آن که اغلب قطعات قلعه آبکوه فاقد سند بوده و قادر به گرفتن پروانه نمی باشند، عملا اجرا نشده است. لذا ساختار کالبدی این محدوده همان الگوی ارگانیک روستایی خود را حفظ کرده است. مهمترین عللی که می توان برای عدم اجرای طرح های شهری در این محدوده بر شمرد، دیدگاه مالکین رسمی این محدوده (سازمان اوقاف و به ویژه آستان قدس) و شهرداری مشهد مبنی بر انتقال ساکنین فعلی به نقطه ای دیگر و استفاده از زمین مرغوب این محل برای استفاده اقتصادی است. در این میان مهاجرت افراد غیر بومی به این محله و عدم وجود طرحی ویژه برای این بافت به نحوی که منافع تمام ساکنین در آن لحاظ گردد، از عوامل دیگر ساماندهی نشدن این محدوده و تبدیل آن به سکونتگاهی غیر رسمی و خودرو است.
در پاسخ به این پرسش که آیا دفتر ششم مثنوی و قصه قلعه ذات الصور ناتمام است؟
حوزه های تخصصی:
بررسی معماری منظر محوطه های باستانی با تأکید بر منظر طبیعی؛ نمونه موردی: دژ پشت قلعه آبدانان
حوزه های تخصصی:
امروزه توجه به آثار و ابنیه باستانی به عنوان جزیی از قالب کلی منظر و در کنار سایر پدیده های محیطی (طبیعی و مصنوعی) مورد توجه و ارزش گذاری قرار گرفته است. منظر باستانی-طبیعی معرف آثار باستانی در بستر طبیعی است که امروزه به عنوان یکی از انگیزه های لازم به منظور جذب گردشگر محسوب می شوند. این مقاله با روش توصیفی-تحلیلی و با هدف تاثیر عوامل طبیعی در شکل گیری مناظر باستانی-طبیعی دژ پشت قلعه آبدانان در راستای شاخص سازی منطقه و تبدیل آن به قطب گردشگری انجام گرفته است. منطقه فرهنگی پشت کوهدارای ویژگی های طبیعی و جغرافیایی خاصی است و از مناطق مهم بین فرهنگی و محل برهم کنش فرهنگ ها در تاریخ به شمار می رود. نتایج نشان داد دلایل مختلف از قبیل منفک بودن تپه ای که دژ پشت قلعه روی آن قرار دارد از سایر تپه ها، ارتفاع مناسب و اشراف داشتن به کل منطقه، مناظر طبیعی و زمین های کشاورزی پیرامون دژ، عبور رودخانه دویرج، سبب شاخص شدن این منطقه تاریخی-طبیعی شده است که باید بیشتر مورد توجه مسئولان میراث فرهنگی و گردشگری برای تبدیل شدن به جاذبه تفریحی توریستی باستان شناختی قرار گیرد.
از قلعه تا شهر: بررسی پیوند شهرنشینی و حیات قبایلی در جنوب قفقاز با تمرکز بر شوشی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در پژوهش حاضر، ضمن تمرکز بر روند ظهور و توسعه شوشی، ابعاد معینی از حیات شهری جنوب قفقاز سده دوازدهم/هجدهم بررسی می شود. هدف، نمایاندن سهم عوامل محیطی و نیروهای قبایلی در تکوین و تحول حیات شهری جنوب قفقاز در آستانه تسلط روسیه تزاری بر این حوزه است. به این منظور، نخست، چشم اندازی تاریخی از حیات شهری جنوب قفقاز در این مقطع ترسیم و سپس، با تمرکز بر روند شکل گیری و توسعه شهر شوشی و سهم طایفه جوانشیر در آن، دلایل انتخاب این شهر به مرکزیت حکومت محلی این خوانین و سیر توسعه کالبدی و اجتماعی آن تحلیل و تبیین شده است. این پژوهش با رویکرد تاریخ اجتماعی و در جهت نمایاندن برخی زوایای مغفول از حیات اجتماعی جنوب قفقاز پیش از تسلط روسیه تزاری انجام شده است. دستاورد تحقیق نشان می دهد که الگوی عمومی حاکم بر حیات شهری جنوب قفقاز در دوره یادشده تا حد زیادی تحت تأثیر یک عامل اجتماعی بومی یعنی نیروهای قبایلی تحول یافته است. جلوه معینی از این تأثیرپذیری را می توان در شکل گیری و توسعه شوشی مشاهده کرد که هم در الگوی توسعه کالبدی و هم در تکوین بافت اجتماعی آن، به شکل مستقیم با اراده و تدبیر سیاسی یک فرمانروای قبایلی پیوند داشت.
سنجش کیفیت زندگی در محلات شهری در راستای ارتقاء کیفیت زندگی (مطالعه موردی محله قلعه شهر بافق)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
شهر به عنوان عالی ترین نمود تمدن بشر، نقش بنیادی در ایجاد زندگی خوب برای شهروندان دارد. در عین حال، تأکید بر ابعاد کمی رشد شهرها منجر به دو قطبی شدن آنها شده و برای حل مشکلات شهرنشینان و ارتقاء زندگی آنها مفهوم «کیفیت زندگی» مورد تحقیق قرار گرفت. تحولات شهرسازی و رشد شهر بافق، موجب برهم خوردن ساختار محله ای آن گردیده است. محله قلعه از محلات با سطح کیفیت پایین شهر بافق است . عوامل متعددی منجمله کیفیت نامناسب معابر و مصالح ابنیه، کمبود خدمات، عدم جمع آوری زباله ها و تجمع آنها در اراضی بایر و خرابه ها باعث کاهش سطح کیفیت زندگی محله شده و تهدید جدی در جهت تخلیه تدریجی آن محسوب می شود. هدف پژوهش، سنجش کیفیت زندگی در محله قلعه شهر بافق و ارائه راهبردهای مطلوب در جهت ارتقای آن است. لذا، پس از مرور شاخص های کیفیت زندگی و از طریق معیارهای برگزیده و تعریف گویه های مرتبط، میزان کیفیت زندگی در محله مورد سنجش قرار گرفت. پژوهش از لحاظ شیوه انجام، توصیفی – تحلیلی است و از تکنیک SWOT ، QSPM و نرم افزار SPSS برای توصیف، طبقه بندی و تحلیل داده ها استفاده شد. حجم نمونه به روش کوکران، 223 مورد تعیین گردید. بنابر یافته های تحقیق: کیفیت زندگی در محله قلعه، با نمره 4.8 کمتر ازحد متوسط (5) است، مولفه کالبدی با امتیاز 3.8 پایین ترین سطح و مولفه اجتماعی با امتیاز 6.66، بالاترین سطح را از لحاظ کیفی دارا هست. پس، مولفه کالبدی بیشترین تاثیر را در کاهش سطح کیفیت زندگی محله دارد. در پایان، راهبردهای برتر در راستای بهبود کیفیت زندگی محله ارائه شد. از مجموع راهبردها در ابعاد مختلف، تقویت و بهبود منظر محله، بازنگری بافت موجود و طراحی مجدد آن،ایجاد فضاهای پاتوق و فعالیت های جمعی، تقویت بخش کشاورزی بمنظور اشتغال زایی، تعریف و اصلاح سلسله مراتب معابر درونی، بهبود وضعیت بهداشت و ساماندهی زباله ها و ضایعات بعنوان راهبردهای برتر، بیشترین نمره را کسب کردند.
راهکارهای طراحی شبکه پیاده مدار گردشگری مرتبط با ساختار تاریخی شهر (مطالعه موردی: محله قلعه طبره اصفهان)
حوزه های تخصصی:
از بین رفتن آثار تاریخی شاخص و کاهش نشانه های ارزش تاریخی معابر، کاهش مطابقت ابنیه نوساز با تاریخ معماری شهرها و تداخل حرکتی سواره و پیاده از مشکلات بروزیافته ناشی از خودرومداری در اغلب شهرهای تاریخی است. بهره گیری از ظرفیت های موجود در این شهرها با توجه به محورهای شکل گرفته براساس عناصر تاریخی، شاخص، طبیعی و حرکت آهسته پیاده، گردشگری را تقویت خواهد کرد و زمینه جلوگیری از مشکلاتی مانند آلودگی هوا و تراکم ترافیک را در پی خواهد داشت. قرارگیری و اتصال مناسب محورهای تاریخی در شبکه ای منسجم موجب بهبود کارکرد مسیر و پاسخگویی به نیاز پیاده در فضای شهر می شود. پژوهش حاضر با هدف تقویت رابطه و انسجام محورهای تاریخی با استفاده از ارتقای پتانسیل های گردشگری و کیفیت پیاده مداری در ساختار تاریخی شهر صورت گرفته و در جست وجوی راه حلی برای کاهش معضلات در محله مورد بررسی است. نوع پژوهش کاربردی است که با روش توصیفی، تحلیل محتوا و مطالعات کتابخانه ای صورت پذیرفته است. در بخش مبانی نظری نظرات نظریه پردازان مختلف در زمینه پیاده مداری، ساختار شهر و گردشگری بررسی و مؤلفه ها و شاخص های شبکه پیاده مدار گردشگری استخراج شده، سپس به وسیله تحلیل یکپارچه سوات و ابزار تحلیل شبکه شهری در نرم افزار راینو، شاخص های دسترسی، جاذبه و مستقیم بودن در محدوده مطالعه، مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفته است. همچنین از ترکیب فرآیند طراحی شهری راهبردی و جامع در تدوین راهکارهای طراحی استفاده شده است. نتایج حاصل از تحلیل شبکه شهری[1] نشان دهنده اهمیت کاربری ها و دسترسی شبکه معابر در تعیین پتانسیل های یک مکان به منظور طراحی محور پیاده مدار گردشگری است. ارتقای دو مفهوم پیاده مداری و گردشگری در ساختار تاریخی شهر توسط تقویت ابعاد و مؤلفه های مشترکی مانند اختلاط کاربری، پیوستگی، وجود عناصر طبیعی، دسترسی و سایر مؤلفه و شاخص های درگیر، موجب تقویت ارتباط محورهای تاریخی با یکدیگر و آرام سازی در مکان تلاقی ساختار قدیم و جدید خواهد شد. تقویت کارکردهای سازگار موجود، ایجاد و تقویت پیوستگی مسیرهای یادمانی، احیای عنصر شاخص قلعه و تدوین ضوابط جداره سازی ایرانی-اسلامی باعث تقویت ارزش کالبدی و تاریخی خواهد شد.
تفکیک سطوح پیشایندهای رفتاری بر مبنای شاخص های پایداری و خصوصیات فردی کشاورزان (موردمطالعه: شهرستان قلعه گنج)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های روستایی دوره سیزدهم پاییز ۱۴۰۱ شماره ۳ (پیاپی ۵۱)
408 - 419
حوزه های تخصصی:
یکی از چالش های پایداری، شکاف بین دستورالعمل های پایداری و تصمیم گیری همراه با عمل از سوی جوامع هدف است. رفتار کشاورزان نیز به عنوان عامل تصمیم گیرنده از عوامل اثرگذار بر آینده پایداری است. دراین بین رویکردهای فرارشته ای همچون نظام های انسان- محیط زیست جهت مدیریت پایدار و رفع چالش های پایداری مؤثر هستند. بدین منظور این تحقیق با هدف اصلی بررسی رفتار پایدار بهره برداران کشاورزی و به قصد سنجش توانایی تفکیک رفتار کشاورزان بر اساس شاخص های پایداری در قالب پنج سرمایه و همچنین بر اساس خصوصیات فردی کشاورزان انجام پذیرفته است. جامعه آماری پژوهش متشکل از 5024 بهره-بردار کشاورزی شهرستان قلعه گنج بوده که ازاین بین به روش نمونه گیری طبقه ای با انتساب متناسب به شمار 389 نفر به عنوان نمونه انتخاب و دو پیشایند رفتاری سودمندی و سازگاری درک شده موردسنجش قرار گرفته اند. ابزار پژوهش پرسش نامه ای بود که روایی و پایایی آن توسط ضریب آلفای کرونباخ و تحلیل عاملی تأییدی با استفاده از نرم افزار Lisrel 8.80 موردبررسی قرار گرفت. روش آماری جهت تفکیک و پیش بینی وضعیت پیشایندهای رفتاری رگرسیون لجستیک دو جمله ای بر پایه نرم افزار SPSS 25 بوده است. نتیجه کلی تحقیق گویای آن است که شاخص های پایداری فیزیکی متغیری مهم در پیش بینی رفتار بهره برداران است. همچنین مشخص شد محل سکونت نیز در پیش بینی رفتار مؤثر است. در رابطه با مؤلفه سودمندی درک شده از سوی افراد شاخص های انسانی و نوع منبع آب نیز معنی دار هستند درحالی که برای مؤلفه سازگاری درک شده از سوی افراد شاخص های اجتماعی و نوع فعالیت کشاورزی تأثیر پیش بینی کننده معنی دارتری دارند.
سناریوهای آخرالزمان و ظهور جهان قلعه ای به رهبری امریکا؛ با تکیه بر واکاوی سینمای آپوکالیپتیک هالیوود(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
بررسی عوامل آسیب رسان اجتماعی در بافت های تاریخی (نمونه موردی: محله قلعه محمود شهر کرمان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه : بافت محلات تاریخی در میانه ساختار شهرهای امروزی، نمادی از کلیت شهر و هویت آن می باشند. حفاظت از این نواحی می تواند در ارتقای تنوع فرهنگی و مبارزه با فقر موثر باشد و هویت فرهنگی و کیفیت زندگی را برای ساکنان شهر به ارمغان بیاورد. حفاظت از ساختمان های قدیمی را نمی توان از جمعیت محلی که به آن مناطق تاریخی معنا می بخشد جدا کرد. ساکنان بافت های تاریخی باید از کیفیت شرایط زندگی خود آگاه شوند و آنها را برای انتقال هویت ارزشمند خود به نسل های آینده تشویق کرد. کارکردهای جدید شهرها و شهرهای معاصر باید با کارکردهای قدیمی سازگار باشد. لذا این عدم هماهنگی میان کالبد بافت محلات قدیمی و نوع ساختار اجتماعی از مهمترین مسائل شهری در مواجهه با بافت های تاریخی می باشد. وجود معضلات اجتماعی که خاستگاه آنها نوع برخورد مدیران با بافت های تاریخی است؛ موضوع اصلی این پژوهش می باشد. هدف از این پژوهش، پرداختن به آسیب های اجتماعی این بخش از بافت تاریخیِ شهر کرمان با عنایت به پیوستگی آن به بافت زنده شهری معاصر است.
داده و روش : تحقیق از نوع توصیفی تحلیلی است و به روش استنادی به اجرا درآمده است. با توجه به اطلاعات گردآوری شده میدانی در حوزه کالبدی و نظام اجتماعی به دسته بندی معضلات و تحلیل آن ها در بافت مجموعه بازارهای اطراف میدان ارگ کرمان به عنوان هسته مرکزی بافت تاریخی پرداخته شده است.
یافته ها : بافت محله قلعه محمود واقع در بخش جنوبی میدان ارگ دارای سکنه غیر بومی و مهاجر بوده که متاسفانه به دلیل غفلت مسئولین و البته عدم آگاهی کافی مردم متروکه شده و به یکی از مکان های تجمع معتادین و مهاجران افغان تبدیل گشته است. همچنین راسته بازاری که تقریبا غیرفعال می باشد و متأثر از این بافت اجتماعی است.
نتیجه گیری : در نهایت بیان گردید که معضلات کالبدی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی برهم تاثیر داشته و جدای از هم نمی توان آن ها را دید. بخصوص در بافت این محله که بخشی از محله فقط در طول روز فعال بوده و این باعث عدم هماهنگی ساختار کالبد با نظام اجتماعی در این گردیده است.
طراحی مجتمع تفریحی فرهنگی شهر قلعه گنج با محوریت بهره گیری از فرهنگ و مصالح بومی*
حوزه های تخصصی:
انسان همواره برای زندگی نیازمند سازگاری و همگرایی با طبیعت بوده است. ارتباط دوسویه انسان و محیط طبیعی و بهرهبرداری از آن، دانشهای شگرفی از جمله دانش گیاه مردمشناسی را در سرزمین ایران پدید آورد که نیازهای انسانی را برآورده ساخته و تکنولوژی جدید را نیز به چالش کشیده است. یکی از این دانشهای منحصربه فرد دانش تولید سرمایش و سازههای بومی در حوزه فرهنگی هلیل رود است که با بعضی مناطق هم جوار به خصوص حوزه بلوچستان و هرمزگان به دلیل ویژگیهای همسان اقلیمی و فرهنگی، مشابهتهای فراوانی دارد. حوزه فرهنگی هلیلرود در اقلیم گرم و خشک ایران واقع شده و دارای تابستانهای طولانی است که گاه تا حدود 8 ماه از سال را در بر میگیرد. به همین دلیل بدون اندیشه و دانش سرمایش زندگی و اقامت در این منطقه تقریباً غیرممکن بود. در پژوهش پیش رو دانش تولید سرمایش در حوزه فرهنگی هلیلرود به بحث گذاشته است و سازههایی چون، کاوار، آدوربند، یَختِکن و بُنبلوک مورد بررسی قرار گرفتند. مصالح آدوربند بیشتر گیاهی و از درخت نخل، گز و آدور است، اما یختکن سرایی است که در استفاده از گز و آدور با آدوربند مشترک است اما بر خلاف آدوربند برای بنای پی و دیوارههای آن از گل و خشت خام استفاده میشود. بر خلاف این سازهها، بن بلوک بدون داشتن پی و دیواره تنها در فضای باز و برای بهره بردن از شوباد بنا میگردد. همه این سازهها در جغرافیای گسترده حوزه هلیلرود، مکران و هرمزگان مورد استفاده بوده است. این سازهها با مواد اولیه طبیعی دانش پیشتولید بسیاری از تولیدات صنعتی و معماری مدرن امروزی از جمله کولرهای آبی و سازههای سبک هستند. ازاین رو هدف اصلی مقاله شناخت سازوکارهای ساکنان حوزه فرهنگی هلیلرود برای تولید سرمایش و بررسی سازههای معماری سنتی در این حوزه است. پرسش اصلی این است که چه سازههایی مبتنی بر محیط و اقلیم منطقه در تولید سرمایش پدید آمدند؟ در تحقیق پیش رو دادههای پژوهش با مشاهده، مطالعات میدانی، مصاحبه و ابزار کتابخانهای فراهم آمده و با روش توصیفی و تحلیلی به بحث گذاشته شدهاند. مهم ترین یافته پژوهش این است که سازههایی چون کاوار، آدوربند، یختکن و بنبلوک در وهله اول دارای کارکرد سرمایشی هستند و جهت نیاز به تولید سرمایش بنا شدهاند و مواد اولیه آنها مبتنی بر دانش گیاه مردمشناسی در این حوزه است و بیش ترین قابلیت را برای مقابله با فصل گرما دارد. در وهله دوم این سازهها جهت نگهداری مواد غذایی و فاسدشدنی در فصل گرما به کار میرفتند.