پژوهشنامه تاریخ تمدن اسلامی
پژوهشنامه تاریخ تمدن اسلامی سال 56 پاییز و زمستان 1402 شماره 2 (مقاله علمی وزارت علوم)
مقالات
حوزه های تخصصی:
معراج در دوره های متفاوت اسلامی مورد توجه نگارگران بوده است. نگارگر تمایل داشته که عالمِ مثال را تصویرگری کند، برای این منظور تا حد ممکن از عنصر خیال استفاده کرده است. رنگ را می توان یکی از عناصر اصلی و کاربردی در این راستا دانست. رنگ مؤثرترین و برجسته ترین وجه نگارگری ایرانی است که ویژگی های معنایی، دیداری و روانی خاص دارد و نگارگر ایرانی آن را در آثار خود، آگاهانه یا ناخودآگاه با توجه و هدف به کار برده است. به نظر می رسد این نمادگرایی رنگی در نگارگری ایرانی جایگاه ویژه ای دارد. رنگ های متمایز در آثار مختلف، نمادهای متفاوت داشته اند و چنین نبود که یک رنگ، نماد یک چیز معین و خاص باشد؛ از همین رو، نگارندگان با بررسی، تحلیل و مقایسه میزان استفاده نگارگران از بار معنایی رنگ های متفاوت در نگاره ها بر آن شدند که رابطه معنادار میان میزان استفاده از رنگ ها و محتوای نگاره ها را دریابند. نگاره های مورد بررسی در این پژوهش؛ نگاره معراج میرحیدر (839-840) مربوط به دوره تیموری و مکتب هرات، و نگاره معراج سلطان محمد اثر سلطان محمد (945-949) مربوط به دوره صفوی و مکتب تبریز دوم هستند. پژوهش حاضر برای دست یابی به پاسخ این پرسش است که کاربرد نمادین رنگ ها در این دو نگاره دارای چه شباهت ها و تفاوت هایی بوده است؟ روش به کاررفته در این پژوهش تطبیقی-تاریخی بود. در این راستا، استخراج مؤلفه های رنگی از هر دو نگاره در قالب جدول انجام و در ادامه به بررسی ویژگی های نمادشناسانه رنگ های مرحله پیش در قالب جدول پرداخته شد. سپس داده های رنگی به دست آمده از نگاره ها و نمادشناسی آنها مورد بررسی و تطبیق قرار گرفت.
«قانون نویسیِ تنظیماتی» در عصرِ ناصری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از نواحی کمترشناخته شده در تاریخ تجددِ ایران، کوشش هایی است که درباره «قانون نویسی» در عصرِ قاجار تا پیش از تشکیل مجلس شورای ملی انجام شد. بخش مهمی از این تلاش ها، مبتنی بر رویکرد تنظیمات بود که در این پژوهش با عنوان «قانون نویسیِ تنظیماتی» به آن توجه شده است. این پژوهش، با هدف شناخت این موضوع آن را در دو گونه «کلان» و «خُرد» بررسی کرده است. منظور از «قانون نویسیِ تنظیماتیِ کلان»، نوشته هایی است که از رسالات سیاسی متمایز و اساساً قانون هستند، اما رویکردِ آن ها به ساختارِ حکومت معطوف است. در این پژوهش، دو نمونه مهمِ آن بحث و بررسی شده است؛ یکی بخش دوم «دفتر تنظیمات» ملکم و دیگری «کتابچه تنظیماتِ حسنه دولتِ علّیّه و ممالکِ محروسه ایرانِ» سپهسالار و گونه دوم، «قانون نویسیِ تنظیماتیِ خُرد» است. این قوانین، برایِ موضوعات یا نهادهایِ کوچک تر نوشته شد و آن ها را باید ذیلِ قوانینِ کلان تعریف نمود. این قوانین بررسی شدند: «لایحه تشکیل دارالتنزیل»، «انتظام لشکر و مجلس تنظیمات»، «کتابچه قانون دخانیات»، «کلید استطاعت»، «کتابچه دستورالعمل دیوان خانه عدلیه اعظم»، «تکالیف مشترکه مجالس وزارت عدلیه اعظم» و «رساله در تقسیمات اداری وزارت خارجه». مهم ترین یافته پژوهش این است که اساسِ قوانینِ تنظیماتی، قوانینِ کلان بودند و قوانین «خُرد» برمبنایِ رویکردِ آن ها برای ایجادِ نظم و تحول در ساختارِ حکومت، بر مبنایِ قانون نوشته شدند.
ظهور یک طریقت: بهاءالدین نقشبند و سنت خواجگان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
درباره خوشنویسی و زیبا نوشتن در فرهنگ ایرانی-اسلامی دوگونه متن وجود دارد؛ یکی، رساله های مستقل و مختص خوشنویسی که خط را بر اساس مفهوم اصول تعریف کرده اند و دیگری، متون عمومی تری که در آنها، خط ذیل مفهوم کتابت و آیین دبیری آمده است. در رساله های نخست، نظام زیباشناسانه خوشنویسی بر اساس رعایت اصولی شکل می گیرد که وضع آن به ابن مقله نسبت داده شده است. در این نظام، خطی زیباست که اصولی نوشته شده باشد؛ از این رو به هر نوع ابتکار یا زیبا نوشتنی «خوشنویسی» اطلاق نمی شود. اما در متون عمومی دیگر که سده ها پیشتر از رساله های خوشنویسیِ اصول محور نگاشته شده و موازی با آنها نیز جاری بوده اند؛ اصطلاحاتی مانند «حسن الخط» یا «خط نیکو» معنایی متفاوت از خوشنویسی بر اساس اصول داشته اند. درباره معنای صحیح این واژگان و تعیین مراد دقیق قدما از به کار بردن آنها، پژوهش مستقلی صورت نگرفته است و شوربختانه، بی التفاتی به خاستگاه متفاوت آنها سبب شده است در تفسیر یا ترجمه بسیاری از متون مرتبط با موضوع کتابت و خوشنویسی معنای مخدوشی حاصل شود. در این پژوهش با بررسی شیوه استفاده از اصطلاحات مرتبط با زیبا نوشتن در کهن ترین و مهم ترین متون عربی و فارسی از سده های نخستین تا سده های میانه دوران اسلامی و واکاوی کلماتی مانند جید، ملیح، حَسن و متقن نشان داده می شود که معنای صحیح واژگانی مانند «حسن الخط» و «خط نیکو» را باید در بستر اصلی پیدایش آنها یعنی کتابت، آداب الکتاب ها و آیین دبیری های مربوط به آن یافت. در این بستر، زیبا نوشتن هیچ ارتباطی با اصولی نوشتن نداشته و بیش از خوانا نوشتن،گاه همراه تندنویسی، معنایی در بر نداشته است.
بازتاب مفاهیم اعتقادی و مبانی فکری انقلاب اسلامی در نخستین نسل از مسکوکات جمهوری اسلامی ایران (مطالعه موردی: سکه های یادبودی مضروب در سال 1358 ش)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
انقلاب اسلامی ایران، تحول سیاسی-اجتماعی عظیم، فراگیر و شگرفی بود که تأثیرات خطیر آن، جمیع ساحات فرهنگی و تمدنی این کشور پهناور را دچار دگردیسی ژرف و ماندگاری نمود. این تغییرات، هنگامی نمایان تر شد که مولود سیاسی انقلاب مزبور یعنی «نظام جمهوری اسلامی ایران»، درصدد اشاعه مفاهیم اعتقادی و مبانی فکری اصیلی برآمد که اساساً برای تحقق همانها موجودیت یافته بود. بی شک، یکی از مهم ترین عرصه های نمایش بنیادهای فکری و باورهای دینی این ساختار حاکمیتی نوپا، نقود رایج ایران خصوصاً مسکوکات آن بود. بر همین اساس، ما در پژوهش حاضر تلاش داریم تا با بررسی سکه های یادبودی مضروب توسط نظام جمهوری اسلامی در سال 1358 ش، بازتاب پاره ای از مبانی و ارزش های اعتقادی حکومت جدید ایران در نخستین نسل از مسکوکاتش را با روش توصیفی-تحلیلی، تبیین نماییم. یافته های ما مؤید این حقیقت است که نظام جمهوری اسلامی در نخستین سال حیات خویش، اقدام به ضرب دو نوع سکه یادبودی با تیراژ بسیار بالا نموده که در هرکدام، چندین مورد از مفاهیم اعتقادی و مبانی فکری انقلاب اسلامی ایران جلوه گر شده است: یکم، سکه «بیست ریال یادبودی» برای گرامیداشت حلول یکهزار و چهارصدمین سال هجرت که مزین به «نقشه سرزمین های اسلامی در برشی از کره زمین» (تحت پرتوافکنی خورشید) و نیز عبارت مرکب «استقلال / آزادی / جمهوری اسلامی» (به عنوان اصلی ترین شعار انقلاب اسلامی و بیانگر بنیادین ترین مبانی فکری آن) می باشد و دوم، سکه «ده ریال یادبودی» به افتخار نخستین سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی که نگاره «گل لاله» (به عنوان نماد مفهوم شهادت) و عبارت «22 بهمن» (به عنوان مورخه سقوط رسمی رژیم شاهنشاهی) بر آن نقر گردیده است.
طرح های آبیاری و آبرسانی ساسانیان درمیان رودان و تأثیر آن در قرون نخستین اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
سرزمین میان رودان با توجه به جریان دو رود بزرگ دجله و فرات از دیرباز محل استقرار و شکل گیری تمدن های بزرگ و باشکوه بوده است. پادشاهان ساسانی نیز که میراث دار این تمدن ها بودند عراق را مرکز حکومت خویش قرار دادند و آن را «دل ایرانشهر» نامیدند. آنان به نقش حیاتی این دو رود در آبادانی و شکوفایی اقتصادی این سرزمین کاملاً واقف بودند بنابراین با اجرای طرح های آبیاری بزرگ و گسترده راه آبادانی را به سرعت طی کرده و میان رودان را به منتهای آبادانی خود رساندند. با سقوط ساسانیان و تسلط اعراب مسلمان، نظام دیوانی و آبیاری عراق به صلاحدید خلیفه دوم تغییری نیافت و این میراث به عصر اسلامی انتقال یافت و باعث رشد و شکوفایی تمدنی در قرون نخستین اسلامی گردید. این نوشتار با رویکرد توصیفی تحلیلی درصدد بررسی این مسئله است که طرح های آبیاری و آبرسانی ساسانیان در عمران و آبادانی میان رودان در دوران اسلامی چه تأثیری داشته است؟ یافته های پژوهش حاکی از آن است که طرح های آبرسانی ساسانی در دوران اسلامی ادامه یافت و خلفا سعی کردند با ایجاد نهرهای صناعی جدید این شبکه را گسترش دهند و همین موضوع نه تنها باعث سود سرشار مالیات در منطقه سواد شد، بلکه زمینه تآسیس شهرهای بزرگی مثل بصره، کوفه، بغداد، سامراء را فراهم کرد.
گیاه هندبا؛ بررسی محتوایی منابع پزشکی و داروشناسی دوره اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هندبا از گیاهان دارویی مورد توجه در منابع پزشکی و داروسازی دوره اسلامی است. حکمای دوره اسلامی از آن با نام هایی چون اَنطوبیا، بِکریذیا، تیفاف، کاسنی و کَسناج یاد کرده و برای اجزای مختلف این گیاه از جمله برگ و ریشه آن خواص درمانی قائل شده اند. پژوهشگران معاصر هندبا را با گیاه Cichorium intybus و C. endivia از تیره Asteraceae تطبیق داده اند. در این پژوهش مدخل هندبا در تعدادی از آثار پزشکی و گیاهداروشناسی دوره اسلامی از سده 3 تا 12 قمری بررسی شده است. غالباً حکمای دوره اسلامی هندبا را به دو نوع بری و بستانی تقسیم کرده و شرح ریخت شناسی هر یک را نیز بیان داشته اند. در آثاری چون الحاوی فی الطب، الجامع لمفردات الأدویه و الأغذیه، اختیارات بدیعی، حدیقه الأزهار، تذکره الأولی الألباب، تحفه المؤمنین و مخزن الأدویه به مواردی چون انواع هندبا و ویژگی های آن، نام هندبا در زبان های مختلف و خواص دارویی آن و در عمده الطّبیب فی معرفه النّبات به انواع، ویژگی ها و نام های هندبا اشاره شده و منبع اخیر کامل ترین شرح گیاهشناسی را در میان منابع مورد بررسی داشته است. در آثاری چون فردوس الحکمه فقط به خواص دارویی هندبا پرداخته شده است. مطالب یاد شده در آثاری چون تذکره الأولی الألباب، تحفه المؤمنین و مخزن الأدویه شباهت زیادی با یکدیگر دارند. در آثاری چون الصّیدنه فی الطّب و تحریر کهن فارسی آن می-توان درباره واژه هندبا آگاهی هایی کسب کرد. طرخشقوق نیز در غالب منابع کاسنی بری دانسته شده است.
مطالعه موضوعی و محتوایی طب فراهنجار در متون علوم غریبه دوران میانه اسلامی (بررسی سه نسخه دقائق الحقایق، اسرار قاسمی و حرزالامان من فتن الزمان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
چکیدهعلم طب و درمانگری از دیرباز با شعبات دیگری از علوم مستور و نامستور تنیده شده است. طب فراهنجار چون قسمی از علوم مکتوم و نامکتوم، سیاقی در پاسخ به ناتوانی طب هنجار محسوب می گشت. از این رو ملاحظه در روابط ساختاری طب و علوم فراطبیعی می تواند خوانش متفاوتی از گفتمان علوم غریبه در ایران، در اختیار محققان و پژوهشگران تاریخ قرار دهد. جستار پیش رو با هدف معرفی و تحلیل موضوعی- محتوایی جنبه های بدیعی از طب فراهنجار در سه متن مشهور و معتبر علوم غریبه دوران میانه اسلامی؛ دقائق الحقایق، اسرار قاسمی و حرز الامان من فتن الزمان به نگارش درآمده است. تلون سنت نگارشی علوم غریبه در سه متن مذکور نشانگر سویه های متفاوتی از ساختار مذهبی، اجتماعی و کنش های انسانیت که معلول بسیاری از دستوالعمل های طب فراهنجار در نسخ خطی می باشند. متون کهن به مثابه منابع شاخصی در استطلاعات تاریخی بازنمودی واقعی از ماهیت جوامع گذشته بدست می دهد. بررسی و مطالعه منابع مذکور از دو منظر موضوع و محتوای طبی مبین سه حوزه حفظ الصحه، دستورالعمل های علاجی و تداوی و طالع بینی بیماری هاست. شیوه ها و راهکارهای علاجی و درمانی پربسامدترین ارجاعات طبی در متون علوم غریبه و استعمال ادعیه و سور قرآنی پرتاکیدترین روش درمان فراهنجار به حساب می آ یند.پژوهش حاضر با استفاده از روش توصیفی-تحلیلی متون کهن تاریخی منتشر نشده، تلاش می نماید با رویکردی نو به موضع علوم غریبه، قرائتی متباینی از آن را در جایگاه هستی شناختی علوم تفسیر نماید.
ظهور یک طریقت: بهاءالدین نقشبند و سنت خواجگان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ظهور طریقت ها، مرحله جدیدی را در تاریخ تصوف رقم زد و تغییراتی قابل توجه را در حوزه عمل و نظر در پی داشت. بررسی پیشینه تاریخی پیدایش طریقت نقشبندیه، نمونه ای آشکار را از کم و کیف این تغییرات نمایان می سازد. اینکه چگونه بهاءالدین نقشبند به عنوان عضوی از سنت صوفیانه خواجگان، زمینه ساز پیدایی طریقتی جدید بر بستر این جریان صوفیانه شد، مساله پژوهش حاضر را به خود اختصاص داده است. بنا بر یافته های این پژوهش، بهاءالدین نقشبند با شناختی که از سنت منزوی خواجگان، شکاف های داخلی آن و نیز وضعیت متغیر سیاسی ماوراءالنهر قرن هشتم داشت، تلاشی را برای ارتباط فعال این جریان با بدنه جامعه صورت داد. نتیجه اقدامات نظری و عملی او شکل گیری طریقتی جدید با ویژگی های متفاوت از سنت خواجگان بود که ضمن حضور فعالانه در جامعه، خاصه در حوزه های سیاسی و اقتصادی، بعدها توسط اخلاف معنوی اشعنوان نقشبندیه گرفت و همچنان به عنوان طریقتی جهانی و عملگرا به حیات خود ادامه می دهد.
نهاد وکالت در دوره سلطنت شاه اسماعیل اول صفوی (907- 930ق./1501-1524م.)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
با تأسیس دولت صفوی در سال 907 ق، حسین بیگ لَلِه شاملو در مقامِ وکیل شاه جوان و بالاترین مقام نظامی، یعنی امیرالامرا، در عمل در جایگاه قدرتمندترین فرد در دولت صفوی مطرح شد. از سوی دیگر، زکریا کججی، از وزرای سابق آق قویونلو، وزیراعظم شد. بنابر سنت دیوانی و در سلسله مراتب رسمی، نهادی که بعد از پادشاه بالاترین مقام را داشت، جای خود را به نهاد وکالت داد. در حالی که در این دوره، نهاد وزیراعظمی همچنان وجود داشت، اما اهمیت خود را از دست داده و عملاً به یک دایره دیوانی تبدیل شده بود. حسین بیگ لَلِه، پس از هشت سال وکالت، شاه او را از این مقام برکنار کرد، اما نهاد وکالت همچنان باقی ماند. شاه اسماعیل پس از حسین بیگ لَلِه، پنج نفر تاجیک را به عنوان وکیل منصوب کرد. شاه اسماعیل با انتصاب پیاپی دیوانسالاران تاجیک به وکالت، تلاش کرد تا قدرت امرای قزلباش را که تهدیدی جدی برای اقتدار نهاد شاهی می دید، محدود کند. اما، سران قزلباش با این سیاست شاه مخالف بودند و در هر فرصت، مخالفت خود را با این سیاست نشان دادند. پژ.هش حاضر با بررسی کارنامه شش وکیلی که دوره شاه اسماعیل بر سر کار آمده اند، سعی دارد جایگاه، ویژگی ها و تغییرات نهاد وکالت را در دولت صفوی آن دوره تبیین کند.