پژوهشنامه تاریخ تمدن اسلامی
پژوهشنامه تاریخ تمدن اسلامی سال چهل و پنجم پاییز و زمستان 1391 شماره 2 (مقاله علمی وزارت علوم)
مقالات
حوزه های تخصصی:
اجازه، اصطلاحی برای گواهینامه های متنوّع علمی است که اعطا، دریافت و گردآوری آنها در دانش حدیث اسلامی ریشه دارد. اجازات حدیثی گونه ای از این گواهینامه ها هستند که به مُجاز حق می دهد متن خاصی را از صادرکننده آن (مُجیز) به نسل بعدی شاگردان منتقل کند و جایگاه شاگرد را در زنجیره متصل مشایخ (اِسناد) که به مؤلف اصلی متن بازمی گردد، تثبیت می کند. علاوه بر این دو هدف اصلی، متن اجازات روایی، دربرگیرنده آگاهی های زیادی در شاخه های مختلف علوم اند. مطالعه و بررسی دقیق این متون که از اسناد مهم تاریخی به شمار می روند، در پژوهش های تاریخی بویژه در شناسایی زوایای کمتر شناخته شده سنّت علمی امامیه و شبکه های به هم پیوسته عالمان، بسیار سودمند است. این نوشتار می کوشد تا با ذکر نمونه های متعدد، کارکردهای مختلف اجازات حدیثی از جمله دستیابی به شرح حال عالمان امامی، آشنایی با میراث علمی آنها، بررسی اصالت منابع مکتوب، شناسایی کتاب های متداول در حوزه های مختلف علمی، اطلاعات جغرافیای مناطق شیعی نشین و داده های فراوان تاریخی دیگر را در پژوهش های تاریخی دوره صفوی، نشان دهد.
مقایسه عوامل ناظر بر اطاعت محض اسماعیلیان از حسن صباح با استفاده از تحلیل سلسله مراتبی و تحلیل سلسله مراتبی فازی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
سبک خاص رهبری حسن صباح و اطاعت محض و داوطلبانه پیروان وی، نمونه ای شاخص برای مطالعات سبک شناسی رهبری و فرایند اطاعت محض است. در این پژوهش از دو رویکرد برای تجزیه و تحلیل عوامل ناظر بر اطاعت محض اسماعیلیان از حسن صباح استفاده شده است. در رویکرد نخست، از منطق ارسطویی استفاده گردیده و ابتدا با استفاده از روش اقدام پژوهی تاریخی، دلایل اطاعت محض اسماعیلیان از حسن صباح، بررسی شده و با استفاده از نرم افزار MAXQDA، 4 شاخص اصلی و 46 زیرشاخص از مجموعه داده ها شناسایی گردیده است. در رویکرد دوم، از منطق فازی استفاده شده و با استفاده از روش توصیفی- تحلیلی از نوع تحلیل محتوا و با استفاده از نرم افزار MAXQDA، 4 شاخص اصلی و 18 زیر شاخص از مجموعه داده ها شناسایی شده است. در پایان، با مراجعه به خبرگان و با استفاده از فرایند تحلیل سلسله مراتبی و همچنین تحلیل سلسله مراتبی فازی، به اولویت بندی، مقایسه و تجزیه و تحلیل دلایل اطاعت محض اسماعیلیان، در دو رویکرد پرداخته شده است.
جستاری در شخصیت ادبی و اجتماعی سکینه بنت الحسین علیهما السلام(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مطالعه تاریخ اسلامی و ادب عربی، ما را با روایت های گوناگونی درباره شخصیت فرهنگی، سیاسی و اجتماعی سکینه، بنت الحسین(ع)، از بانوان بزرگ و فرهیخته خاندان نبوت آشنا می سازد. او از معدود بانوانی است که شخصیت علمی و فرهنگیش در بسیاری از کتابهای ادبی و تاریخی به دقت ذکر شده است. تحلیل گران مسائل تاریخی در حوزه های فرهنگی، سیاسی و اجتماعی به تناسب نوع دیدگاه خود، نگرش ویژه ای به اخبار گزارش شده در باره سکینه بنت الحسین(ع)، داشته اند. در این مقاله این گزارش ها را بررسی کرده و به این نتیجه رسیده ایم که او بانویی عفیف، ادیب، هوشمند و آگاه به مسائل سیاسی و اجتماعی زمان خود بوده و با درک و انتخاب موقعیت های مناسب، برای بیان جایگاه خود و دفاع از تبار و خاندان خویش و بزرگداشت نام اهل بیت(ع) در آن برهه سخت از تاریخ تشیع روش ویژه ای را برگزیده است.
تأثیر بازرگانان هندی مقیم اصفهان بر تجارتِ دوره صفوی با تاکید بر بانیان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نیازمندی های دو سویه ایران و هند و سیاست شاهان صفوی برای توسعه تجارت از عوامل اصلیِ برقراری مناسبات دوستانه تجاری و سیاسی بین ایران و هند در دوره صفویه بوده است. از این رو مناطق مختلف ایران به ویژه اصفهان، به بازارِمناسبی برای کالاهای هندی و فعالیت بازرگانان آن سرزمین تبدیل شد و هزاران نفر از هندیان از جمله بانیان، مولتانیان و صِدّیقیان در کنار بازرگانان دیگر چون ارامنه، به فعالیت تجاری در این شهر مشغول شدند. اگرچه این بازرگانان هندی در تجارت ایران نقش بسزائی داشتند، اما به سبب اشتغال به فعالیت هایی چون صرافی، رباخواری و خارج کردن پول و مسکوکات، آسیب هایی از جانب آنان به اقتصاد ایران وارد گردید. از یررسی این اقدامات، گاه چنین برمی آید که آسیب های فعالیت بازرگانان هندی برای اقتصاد ایران، بیش از منافع آن بوده است، اما نتیجه این پژوهش نشان می دهد که این نگاه، چندان واقع بینانه نیست و منافع حضور این بازرگانان از آسیب های آن بیشتر بوده است. در این مقاله ضمن بررسی تأثیربازرگانان هندیِ مقیم اصفهان بر تجارتِ دوره صفوی، دلایل حمایت پادشاهان صفوی از آنها، به رغم پرداختن به برخی اقدامات غیر سالم بازرگانی، بررسی شده است.
نظامیگری ممالیک مصر و روک حسامی و ناصری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نوشتار حاضر با بررسی تأثیر نظامیگریِ ممالیک مصر بر روک حسامی و ناصریبدین نتیجه دست یافته است که سپهسالاران و صاحب منصبانِ نظامیِ ممالیک، به دلیل سلطه مطلق بر نواحیِ اقطاعیِ گسترده خویش و نیز درآمدهای فراوان ناشی از دست اندازه ی به دیگر اراضی مصر، به حدّی قدرتمند شدند که قدرت سلطان را محدود کردند و گاه به مقام سلطنت چشم طمع بستند؛ آنان در ابتدا، بخش اعظم زمین های مصر، یعنی بیست قیراط از کلِ بیست و چهار قیراط را در دست داشتند. از این رو سلاطین مملوکی با هدف مهار قدرتِ افسارگسیخته امیران و تغییر ساختار قدرت، اراضی مصر، موسوم به روک حسامی و ناصری را مسّاحی و ساماندهی دوباره کردند. امّا این سیاست موثّر نیفتاد و موجب نارضایی و شورش شد و برای ارتش، خاصّه اجناد حلقه و زمین های زراعی مصر نیز پیامدهای ناگواری در پی داشت.
آل عراق (پژوهشی تازه در یک قرن حاکمیت تابع سامانیان بر خوارزم)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تاکنون تحلیل روشنی از تاریخ تحولات سیاسی سرزمین خوارزم در قرون سوم و چهارم هجری ارائه نشده است. برخی از پژوهشگران، همه خاندانهای سیاسی از عصر باستان تا حکومت آل مأمون را، به اشتباه خوارزمشاه خوانده و آنها را استمرار سلسله باستانی آل آفریغ دانسته اند. از این رو آل آفریغ و آل عراق را نیز حکومتی واحد به شمار آورده اند! اما ابهامات تاریخی زیادی درباره این موضوع وجود دارد و در تحلیلی استنادی، نمی توان این دو خاندان را یکی دانست. این اشتباه از آنجا ناشی شده که آخرین زمامداران آل آفریغ که نامهای اسلامی عبدالله و منصور را برای خود برگزیده بودند، ظاهرأ پس از نیمه قرن سوم هجری/ نهم میلادی، در آشوب هایی که منجر به فروپاشی حکومت طاهریان و تثبیت دولت صفاریان در خراسان شد، فعالانه حضور داشتند. این افراد که در منازعات میان سامانیان و صفاریان نیز به طرفداری از صفاریان پرداختند، پس از پیروزی سامانیان، از میان رفتند، اما سامانیان فردی به نام عراق ابن منصور را به زمامداری خوارزم گماشتند. وی که ظاهراً هیچ ارتباطی با آل آفریغ نداشت، حکومتی را در خوارزم بنیان نهاد که تابع سامانیان بود و خوارزم شاه خوانده می شد. بنابراین، حکومت خوارزمشاهیان آل عراق بر خوارزم را که حدود یکصد سال به طول انجامید، می توان حد فاصل زمامداری خوارزمشاهیان آل آفریغ و آل مأمون دانست. مقاله حاضر تلاش دارد تا نخستین بار، به تحلیل مستند حوادث این دوره تاریخی بپردازد.
مدارس دیوبندیه نظام آموزشی و پیامدهای اجتماعی فرهنگی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مسلمانان شبه قاره هند از سده هجدهم میلادی به سبب آغاز دوره استعمار و با توجه به شرایط اجتماعی، فرهنگی و سیاسی، در مواجهه با مسائل جدید جامعه، بیشتر بر انجام فعالیت های فرهنگی متمرکز شدند. بدین منظور با تأسیس مدارس دینی به سبک جدید، موجب ایجاد تحولی چشمگیر در میان مسلمانان شدند. از مجموعه مدارس اسلامی هند، مدرسه دارالعلوم دیوبند که از نیمه سده نوزدهم میلادی فعالیت خود را آغاز کرد، ویژگی های برجسته ای دارد. بنیانگذاران این مدرسه در طراحی نظام آموزشی، برنامه درسی، شیوه های تدریس، ارائه آموزش به زبان اردو و نیز ساختار اداری و مالی مستقل مدرسه، به مدارس جدید انگلیسی نظر داشتند. با این حال، محتوای آموزشی و کتاب های درسی تماماً همان متون کلاسیک اسلامی بود و علما از تدریس دروس جدید و نیز آموزش زبان انگلیسی خودداری کردند. مدارس دیوبندیه در طی چند دهه گستره جغرافیایی وسیعی را در هند فراگرفت و شمار زیادی از فارغ التحصیلان آن، به عنوان علمای دینی در عرصه های مختلف اجتماعی و سیاسی، فعالانه حضور یافتند. از جمله کارکرد های این طبقه اجتماعیِ جدید، تعریف نوینی بود که برای هویت فردی و جمعی مسلمانان هند - جامعه ای در حال گذار از سنت به تجدد- ارائه دادند. علمای مدارس دیوبندیه با مراجعه به کتاب و سنت از یک سو با لحاظ شرایط جدید از سوی دیگر، هویت فردی و اجتماعی خویش را باز تعریف کردند و بر رغم پایبندی به سنت، اصلاح و تحول در آن را نیز پذیرفتند.