پژوهشنامه تاریخ تمدن اسلامی
پژوهشنامه تاریخ تمدن اسلامی سال 56 بهار و تابستان 1402 شماره 1 (مقاله علمی وزارت علوم)
مقالات
حوزه های تخصصی:
موقعیت ویژه استان لرستان در غرب ایران و نقش آن در پیوند دادن جنوب ایران به غرب، شمال غرب و مرکز ایران در ادوار مختلف، سبب عبور راه های ارتباطی مهم و پرترددی از آن شده است. یکی از راه هایی که در دوران اسلامی از لرستان عبور می کرد، راه ارتباطی شاپورخواست به نهاوند و همدان است. این راه ارتباطی، تاکنون به خوبی مورد مطالعه قرار نگرفته است و از مسیرهای عبور آن، شمار و کیفیت آثار و شواهد باستان شناسی مسیر آن اطلاعات دقیقی در دست نیست. این کمبود، ضرورت انجام پژوهشی مستقل را به منظور شناسایی و معرفی شواهد باستان شناسی این مسیر ارتباطی فراهم کرده است. پژوهش حاضر با طرح دو پرسش به بررسی این محور ارتباطی پرداخته است: 1- چه شواهد باستان شناسی از راه ارتباطی شاپورخواست به نهاوند در دوران اسلامی باقی مانده است؟ 2- روند تکوین این راه در دوران اسلامی چگونه بوده است و چه جابه جایی هایی در این دوران در مسیر آن رخ داده است؟ رویکرد پژوهش، تاریخی است و یافته ها با استفاده از بازدیدهای میدانی و مطالعات کتابخانه ای به دست آمده است. در بررسی مسیر این راه، مجموعه ای از آثار معماری شامل قلعه، پل، کاروانسرا، محوطه های استقراری و کتیبه شناسایی شد که با توجه به الگوی پراکنش این آثار، مسیرهای عبور راه قابل شناسایی است. شواهد نشان داده که این راه از یک الگوی تاریخی پیروی کرده و بر یک مسیر باستانی منطبق است که تغییرات و جابه جایی های آن در دوران اسلامی جزئی بوده و منازل و ایستگاه های آن با کمترین تغییری تا دوران معاصر استفاده می شده اند.
تجلی مضامین عاشورایی در منسوجات ابریشمی اواخر دورۀ صفوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در موزه های هنر اسلامی، گروهی از منسوجاتِ ابریشمیِ کتیبه دار دوره صفوی یافت می شود که به طور عموم دربردارنده نام امام حسین(ع) هستند. این آثار، تاکنون به صورت گروهی بررسی نشده اند و باوجود ابعاد بسیار متفاوت و کاربردهای گوناگونی که برای آنها می توان تصور کرد، کم وبیش، تمام آنها قبرپوش معرفی شده اند. در این مقاله، هجده قطعه بررسی می شوند که دَه نمونه از آنها تاریخ دار هستند و در میان سال های 952 تا 1153ق بافته شده اند. این پژوهش یا تمرکز بر نمونه های سده دوازدهم، در پی پرسش هایی مانند شناسایی تغییرات محتوایی کتیبه ها در گذر زمان و ارتباط آن با تاریخ دوره صفوی، و نیز تعیین کاربرد و محل بافت این آثار است.بررسی ها نشان داده که بافت این پارچه ها با توسعه عزاداری های محرم، ساخت حسینیه ها و ایجاد موقوفات برای آیین های محرم در دوره سلطان حسین (1105-1135ق) مقارن است. تا قبل از حدود سال 1120ق دلالت های شیعی در منسوجات، به طور معمول در قالب صلوات کبیره و تأکید بر علی(ع) است، اما پس از آن نام حسین(ع) در آنها مرکزیت یافته است. با توجه به اسناد مکتوب، تصاویر نگارگری و نیز محتوای کتیبه ها، کاربرد بیشتر آنها عَلم، به ویژه عَلم عزا بوده است. بر اساس تحلیل متون کتیبه ها، می توان گفت که این پارچه ها به طور عموم از هنرمندان کاشانی است و به طبع باید محل بافت بیشتر آنها کاشان باشد.
شهریار ایرانی و جایگاه مردمی حکومت در باور ابوحنیفۀ دینوری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
با تأملی در اسطوره ها و البته برهه هایی از تاریخ ایران، چنین به نظر می رسد که اهتمام به مردم و اعتنای به دادگری در جهت مصالح رعیت، در تکوین نظام قدرت و جایگاه مشروع پادشاهان سهم به سزایی داشت و فرّه ایرانی، موجبات فرّه شاهی را فراهم می آورد. شاه تا زمانی که در کنار مردم و مردم مدار بود از فرّه مندی و اقتدار لازم برخوردار بود. در این نگاه، پیدایش نهاد شاهی، برآیند کنش و جمعِ آرای مردمی بود و نظام قدرت ماهیتی عرفی و در ادامه هاله قدسی داشت. اقبال جمعی ساکنان ایرانشهر به شاه دادگر و خردمند در مانایی قدرت او مؤثر بود و اِدبار و بغضِ مردمی نیز در زوال جایگاه او، سهمی اثرگذار داشت. بر این اساس، نوشتار حاضر با رویکرد توصیفی- تحلیلی، ضمن بررسی جایگاه مردمی حکومت و کارکرد نهاد شاهی در ایران، این مسئله را در بینش تاریخ نگارانه ابوحنیفه دینوری مورد تأمل قرار می دهد. براساس انگاره های ایرانی در تاریخ نگاری ابوحنیفه دینوری، به نظر می رسد مورخ مذکور، به عنوان یکی از پیشگامان تاریخ نگاری اسلامی، با ابتنای به ضرورتِ اعتنای به مردم از سوی حاکمان، مناسبات جامعه و حکومت را رخدادگویی کرده است. دینوری در وجه اسطوره ای، هم نوایی جامعه و حکومت را به نحوی تبیین می کند که جایگاه مردمی و وجاهت عرفی- قدسی حکومت در آن مبرهن است. افزون بر آن در ساحت تاریخی نیز انگاره های هم گرایانه قابل توجهی در تاریخ نگاری خود ارائه می دهد.
انعکاس و کاربرد مضامین شعری در منابع تاریخ دوره صفویه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
حکومت صفویه در تاریخ ایران بعد از اسلام به سبب ایجاد وحدت سیاسی در قلمرو جغرافیایی ایران و تکیه بر مذهب شیعه از نظر سیاسی و مذهبی جایگاه ویژه ای دارد. این دو شاخص از نتایج برخورد شاهان صفوی با عناصر نافرمان داخلی و دشمنان ناهمگون خارجی بود. منابع تاریخی عصر صفوی، بازتاب دهنده این برخوردها و جنگ هاست؛ اما از آنجا که رویدادهای کوچک و بزرگ آن از صافی شخصیت مورخانی عبور کرده که ذهنی تاریخی و قلبی ادبی داشته اند، بیشتر این منابع آیینه ای نیستند که واقعیت را همان گونه که هست، منعکس کرده باشند. به سخنی دیگر، به سبب اینکه «چه گفتن» و «چگونه گفتن» برای بیشتر مورخان این عصر به یک میزان اهمیت داشته است؛ حاصل این فرایند، تولید متونی است که به لحاظ محتوا، تاریخی و از حیث شکل یا فرم ادبی هستند. پژوهش حاضر با رویکرد توصیفی و تحلیل داده های بخشی از منابع این دوره، درصدد پاسخ گوئی به این پرسش است که چگونه تاریخ و شعر در تلفیق با یکدیگر انتقال دهنده روایت های تاریخی شده اند؟ نتایج پژوهش نشان داده است که کاربرد وسیع شعر در متون تاریخی این دوره به دلایلی چون جذابیت و اثرگذاری بیشتر، پیروی از میراث سنت تاریخ نویسی عصر مغول و پیش از آن، به ویژه به شیوه تحصیل مورخان این دوره برمی گردد که نخست با سنت های ادبی آشنا شده و سپس به تألیف منابع تاریخی روی آورده اند.
تکاپوهای علمی - حدیثی شمس الدین محمد جزری در خراسان و ماوراء النهر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در بین دانشمندانی که تیمور (حک: ۷۷۱-۸۰۷ ق) پس از پیروزی در نبرد آنقره مقابل سلطان بایزید عثمانی در سال ۸۰۵ ق به سمرقند کوچاند، شمس الدین محمد جزری مشهورترین آن ها به شمار می آمد. این محدث، فقیه و قاری برجسته پس از دو سال اقامت در ماوراء النهر و بعد از مرگ تیمور، آن دیار را ترک کرد و از طریق خراسان و عراق عجم راهی شیراز شد. از این هنگام تا زمان درگذشتش، که به سال ۸۳۳ ق در شیراز بود، ابن جزری سفرهای متعددی کرد و در شهرهای مختلفی سکنی گزید و آثار گوناگونی را نوشت. از این رو، در پژوهش حاضر سعی شده با اتکا به منابع دست اول، به ویژه نسخه های خطی، از زندگی و فعالیت های علمی وی در سه دهه اخیر عمرش ابهام زدایی شود؛ زیرا در زندگی نامه های مربوط به ابن جزری، دوران اقامت وی در خراسان و مجالس حدیثی او در شهر هرات مغفول مانده است. نتایج این پژوهش نشان داد، وی دست کم در دو نوبت دیگر، که یک نوبت آن در سال های پایانی عمرش بود به مناطق ماوراء النهر و خراسان بازگشته و مجالس استماع حدیث او مورد توجه شخصیت های سیاسی و علمی عصر تیموری بوده است.
تداوم وحدت سرزمینی ایرانشهر در دورۀ اسلامی (پیش از تأسیس سلسلۀ ایلخانی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مفهوم ایرانشهر در سده سوم میلادی در کتیبه شاپور یکم در کعبه زردشت پدیدار شد و در طول حکومت ساسانی در کتیبه ها، مسکوکات و متونِ دوره ساسانی رواج پیدا کرد. با تهاجم عرب مسلمان به ایران، سلسله ساسانی فروپاشید و سرزمین ایران ضمیمه خلافت اسلامی شد. برخی پژوهشگران برآنند که با فروپاشی سلسله ساسانی وحدت سرزمینی ایرانشهر مانند استقلال سیاسی آن از میان رفت و مراد از ایرانشهرِ مذکور در متون دوره اسلامی، قلمرو باستانی ایران است که همچون خاطره ای نوستالژیک در اذهان باقی مانده و در السنه ادبی رواج داشته است.پژوهش حاضر می کوشد وضع وحدت سرزمینیِ ایرانشهر در دوره اسلامی را با استناد به متون جغرافیایی و تاریخی آن دوره بررسی و بازبینی کند. در این پژوهش، شناسایی و پردازش داده ها و تحلیل مضمون آن ها با هدف بازشناسی و تبیین وحدت سرزمینیِ ایرانشهر در دوره اسلامی بر اساس روش تاریخی و تحلیل کیفی مقوله های مورد نظر صورت گرفته است. بررسی متون جغرافیایی و تاریخیِ دوره اسلامی نشان می دهد بلاد ایرانشهر ضمن حضور در جهان اسلام از نظر سرزمینی ناحیه ای متمایز از سایر بلاد اسلامی بوده و وحدت سرزمینی ایرانشهر در دوره اسلامی در بیرونِ درونِ دارالاسلام تداوم یافته است.